به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 48

1207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    سلام به پروردگار جهان هستی که هر چه دارم از اوست.

    سلام به استاد عزیزم و همه‌ی دوستان پر انرژیم.

    خدایا کمکم کن که سفرنامه ی امروزم پر از حرفهای تو باشه که تأثیر بر قلب یکی یکی ما بزاره…

    استاد وقتی به تک تک فایلهایت گوش میدم انگار خدا داره باهام حرف میزنم چون همشون از جنس خدایند.

    من یاد گرفتم که خواستهامو به خدا بگم اما به شرط اینکه باورم رو بزرگ کنم.چون اینو تو بهم یاد دادی.من تا وقتی که وارد سایت شما نشده بودم باورهای درستی رو نداشتم و هر وقت ماشین مدل بالایی رو میدیدم،می گفتم این از راه نادرسته، اما از وقتی که تو این مسیر قرار گرفتم این باور رو در خودم ایجاد میکنم که این لیاقتشو داره خدارو شکر وقتی این تونسته حتما منم می تونم.استاد الهی که خدا روز به روز بهتون بیشتر بده از همه‌ی نعمتهاش، که منو دارین خوب آگاه میکنین.

    اشتباه ما آدم ها اینه که به سادگی گول می خوردیم چون قانون رو بلد نبودیم من وقتی که خدارو باور کنم ، من وقتی که تمام قدرت رو تو دستای خدا ببینم ،من وقتی که هر غیر ممکنه رو از جانب خدا ممکن کنم، پس دگه حرفی واسه گفتن نیست

    من که ساله پیش که قانون رو بلد نبودم وهمه چی رو به دست این ذهن می دادم پس تجربه برام ثابت کرده که ای بنده ی خدا تو که دیدی این ذهن با تو چکار کرد پس چرا دوباره باید خودم رو به دست ذهن بدم و بگم تو درست میگی.

    من که دارم تازه نتیجه می گیرم من که دارم تمام جامعه رو می بینم که چطور این ابسار رو به دست ذهن دادن و داره اونا رو می‌کشه دنبال بدبختی و بیچارگی….

    پس تجربه ی هر دو را کردم و قلبم میگه از خودت سوال کن کدوم نتیجه داده؟؟؟؟

    پس خودم رو به دست قلبم میدم و باورهای قلبم و یقین دارم که با ایمان به خدا می تونم به هر آنچه که بخوام برسم.پس ای باور رو در خودم می سازم که من هر چی که بخوام همون میشه. من هر خواسته ای که بخوام می تونم به وجودش بیارم..راستش رو بخواین استاد تا کنون باور نمی کردم که یه خانم آرایشگر بتونه میلیاردی درآمد داشته باشه ولی امروز عصر خدا بهم نشون داد و گفت ، آره عزیزم میشه از آرایشگری هم پول میلیاردی در آورد و میشه راحت زندگی کرد.قبلا این باور غلط رو تو خودم ساخته بودم ، که هر خانمی کار کنه و درآمد داشته باشه ، مخصوصا اگر که آرایشگر هم باشه، شوهرش یا میمیره ، یا معتاد میشه ، و اون خانم مجبور میشه به بدبختی و ناراحتی و استرس نون آور خونه بشه.

    استاد خیلی باورهای غلط ی داشتم اما الآن یقین دارم که اولاً خییییلی راحت میشه پول در اورد، دو ومن ، باید قانون رو بدونی و خدارو خیلی خیلی باور کنی او همه کار واست انجام میده فقط هدایتهاشو خوب بگیر.ومن این چندروزه دارم نتایج ریزریزی رو می بینم.

    پس بازم میگم که باید خواسته هایش رو هر چی که هست بگم و باورهای بزرگ و بزرگتر رو توخو دم بسازم

    دوستان عزیز و استاد گرانقدرم خیلی از جوابهای زندگیم رو از استاد و فایلهاش دارم می گیرم و همینطور از کامنت های شما دوستان عزیز که استاد فرمودند.از خدا سپاسگزارم که من عضو این خانواده صمیمی کرد.

    مثل همیشه خدایا تنها تو را می پرستم

    و

    تنها از تو کمک می جویم

    الهی امین

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1839 روز

    به نام خالق یکتا سلام به شما استاد عزیز و مریم جان دوست داشتنی و تمام دوستانم در سایت

    – بزرگ ترین باوری که در این شرایط بیماری توانستم برای خودم بسازم این که بدن من قوی و خداوند همیشه حافظ نگه دار من استاد من بیماری باور نکردم اوایل میگفتم بیماری وجود نداره اما بعد به خودم گفتم بیماری یعنی به ترس اری گفتن یعنی وقتی از چیزی بترسم اون وارد زندگیم میکنم پس از این اوضاع نمیترسم بر خلاف تمام اطرافیانم و جدیدا یادگرفتم خبر مرگ کسی میرسه میگم روحش شاد یادش گرامی حال غریبه باشه اشنا باشه یایه شخص تاثیر گزار در این جهان چون باور کردم هرکی بره در گوشه دیگر دنیا فردی ( دستی ) به دستان رب اضافه میشه خانواده خاله من دچار بیماری شدند هرجا صحبت و ترس بود همیشه این باور که راجب بیماری داشتم میگفتم و یه مثال بزرگ هم همین خانواده بودند چرا که همه اعضا به جز شوهر خاله من نگرفتند با این که ان طور که باید و شاید رعایت نمیکرد اما خودش همیشه در حرف هاش میگفت من قویم این بدن قوی یه نکته جالب از کودکی تا به کنون با این که پنجاه سال داره یه دونه دندان خراب نداره پ همیشه این به همه میگه تنها چیزی که باور داره دندان هاش قوی و خوردن هویج و سیب هم دندانش تمیز میکنه من با دیدن این که همه به جز اون گرفتند گفتم پس میشه جایی که همه بیمارند سالم بود و باورم در رابطه با بیماری یعنی به ترس اری گفتند بیش تر شد تا این که تقریبا نزدیک یک سال بعد از این که خانواده خالم گرفتند و خوب شدند من به همراه پدر و مادر و برادرم رفتیم یزد خانه پدر بزرگم در یک روستا در اون چند روز ساعاتی بارون شدید میامد و واقعا لذت بخش زیبا بود به زیر بارون میرفتم اهنگ گوش میکردم و بالاو پایین میپریدم خلاصه تمام ان لحظات غرق احساس عالی بودم ( استاد یک هفته مانده بود تا بریم یزد به توصیه یکی از اعضای فامیل که گفته بود بیماری های خاص واکسن میرنند به راحتی رفتم واکسن اول زدم ( البته اول از واکسین به خاطر شایعات می ترسیدم اما بعد از دیدن فایلی که رفتید واکسن زدید و ان صحبت های شما در رابطه با قوانین و این که در زمان های قدیم هم که واکسن اختراع شده بوده و مردم میگفتند داخلش اجنه به علت آگاهی کم ترسم و سد ذهنیم از بین رفت و این کار انجام دادم که خود همین اطمینان من در رابطه با سلامتی بیشترم بیشتر کرد ) چون من سه سالی میشه یه بیماری شکست دادم اونم با ساختن باور های قوی و همچنان هم قوی بودن خودم به خودم یاداور میشمبه جرائت میتوانم بگم ترسم ریخته و به ایمانم نسبت به سلامتی بیشتر و بیشتر شده شکر خدا از اون‌موقع دیگه حتی سرما کوچیک هم نخوردم با این از نظر پزشکی باید چند تا واکسن دیگه به طور مرتب میزدم و به قول اون ها خیلی باید نسبت به بقیه بیشتر مراقب می بودم اما باور نکردم و ایمان دارم دفاع ایمنی بدن من فوق العاده زیاد قققوی ) )خلاصه اون تایم که یزد بودیم پدر بزرگم سلفه میکرد و مامانم اینا نگران بودند که بیمار باشه تا این که اومدیم به سمت خانه خدارو شاهد استاد در تمام طول مسیر همه باهم بودیم پدرم تب ولرز داشت و مادرم هم زیاد خوب نبود به خاطر همین پنجره ماشین پایین نمیدادیم ، وقتی رسیدیم خونه رفتند دکتر و آزمایش. دادند منم به مدت سه روز ازشون پرستاری میکردم با انرژی و خدا را هزاران بار شکر میکردم که سالم سالمم و میتوانم دستی باشم از دستانش برای کمک بعد سه روز که جواب ها اومد مامان تستش منفی و بابا مثبت تو این سه روز دوتا شون در یه اتاق بودن پ برادرم پیش من که همون روز اونم گفت که علائمی داره و بعدش فهمیدیم اونم مبتلا بوده به لطف رب من سالم سالم بودم و هستم به خاطر همین به مدت یک ماه به خانه مادر بزرگم رفتم در واقع من چون در مدار این بیماری نبودم از خانواده ام فاصله گرفتم تا سلامتیشون به طور کامل به دست اوردن و کلی پیامد خوب هم برامو ن داشت بعد شنیدن این خبر بیماری خانواده ام با خودم گفتم هرانچه اتفاق بیافتد به صلاح من است و در طول یک ماه احساسم خوب نگه میداشتم و حواسم کامل از شرایط پرت کردم اما پیامدش این بود که رابطه پدر و مادرم بهتر از قبل شد و خانواده بعد یک سال تصمیم من پذیرفتن برای نرفتن به دانشگاه و زندگی و اینده خودم به خودم سپردن و الان در جهت تحقق بخشیدن به رویام در حرکتم یارب سپاس گزارم برای این حال خوب این باور های زیبا که در من نهادینه کردی استاد هنوز برای همه سوال که من چه جوری سالم ماندم اما خودم خوب میدانم که به لطف رب به مدار بالاتری در حوضه سلامتی رفتم و هیچ علت دیگری غیر این نیست به ماند که هرکس از اعضا برای خودش سناریو های مختلف از علت سلامت من ساخته اند که همه ان ها حتی اگر بخواهم از نظر پزشکی هم بگویم اشتباه است همه این ها به لطف رب العالمین شافی زندگیم ربی که سلامتی را بزرگترین محبت و نعمت در این لحظات زندگیم قرار داد و در هر لحظه بر سلامتی خود میافزایم سلامتی در ابعاد بزرگ تر از این که در این لحظه دارم و نتیجه را در این گروه به اشتراک میگزارم انشاالله تا رد پایی باشد از رب وجودم .

    – استاد دیشب در کنار فامیل بودیم که شایعات در باره این واکسن با دلایل مورد قبول خودشان بر سر زبانشان بود که تصمیم یه خارج شدن از ان جمع گرفته و بیرون امدیم اما در ان لحظات با شنیدن ان باورهای غلط احساس بدی داشتم و قتی از ان محیط دلشتیم خارج میشدیم و در ماشین احساسم خیلی خیلی بهتر شد و رب را شکر گزارم دیشب متوجه شدم افرادی ذهن بیمار دارند که از نزدیکان من هستند و با خود گفتم ذهن من هم بیمار است که الان این حرف هارا میشنوم و درکنارشان هستم وقتی ذهنم سلامتی خود را به دست بیاورد ان ها هم از من دور و دور تر میشوند این باور خیلی احساس ارامش به من میدهد درست مثل این باور که دیگران همان اینه ای از باورهای ذهن من هستن که میبنم این طوری کسیرا قضاوت نمیکنم و حال به شدت بهتری نسبت به قبل به اتفاقات پیدا میکنم و باور دارم هرچه زود تر از این مدار و اتفاقات این مدار خارج شده و به مدارهای بالاتر و تفاقات شرایط دوچندان بهتر و زیبا تر هدایت میشوم . انشا الله

    – الله نگه دارتان و زندگیتان در دنیا و اخرت سر شار از عشق و آرامش و ثروت و دولت و سلامت باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رقیه گفته:
    مدت عضویت: 1615 روز

    با سلام به استاد عزیزم ومریم جون

    ردپای 24

    نکته امروز من (تمام شرایطی که درحال حاضر داری طبق فرکانس های خودم هست پس باید این رو بپذیرم تا نجوا های ذهنی رو راه تاخت وتازشون رو بگیرم

    وفیلم رستگاری شاوئشنگ نکته مهمی که داشت حتی توی زندون هم تلاش میکرد که جای بهتری برای خودش کنه کتابخونه جدیدی که سماجت به خرج داد به لطف بودجه ای که بهش دادن راه اندازی وترمیم کرد، وهمچنین از اون رشته ی بانکداریه خودش کار اداریه زندان بان ها رو راه مینداخت وهی خداوند هدایتش میکرد به ادم های درست تر.

    مهم ترین نکته این از نظر من این بود که امید رو توی دلش نگه داشته بود ورویا پردازی قوی داشت وقدم به قدم شروع به کندن زمین کرد به تنهایی ولی با امید وبلاخره تونست از زندان بعد از 20 سال فرار کنه چون واقعا بی گناه بود وبه قول خودش من تاوان بی احساس بودن خودم رو طی این سالها توی زندون دادم من لیاقت یه زندگیه پراز ارامش کنار دریای مکزیک رو دارم.

    یا برای زنذگی تلاش میکنی یا به پیشواز مرگ میری. این واقعا جمله طلایه

    ای خدای هدایتگر من دارم به دونه به دونه این فایل ها عمل میکنم با ایمان وحال خوب خودم رو نگه میدارم پس ای هدایتگر قدرتمند راه درست وراه برکت به زندگیه ام نشونم بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نوشین تنیده گفته:
    مدت عضویت: 1610 روز

    سلام استاد من یک باور مخرب دارم که هرروز من رو درگیر کرده.مادر من چندین سال پیش به من گفت هر موقه که از روی تو بیدار میشم ومیرم سرکار اونروزم خراب میشه یعنی روی تو خوب نیست صورت تو.حالا هرروزی که بیدار میشم توی اینه خودم رو نگاه نمیکنم اول کسی دیگرو نکاه میکنم بعد خودم رو میشه کمک کنید این باور و ازبین ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم عزیزو بچه های گل سایت

    منم از بچگی یادمه همه بهم میگفتن خنگ و انقد تکرار میکردن که من دیگه باورم شده بود که خنگم و تلاشی برای این باور مخرب نمیکردم تا اینکه پارسال یه جا یه نرم افزار میخواستم یاد بگیرم فردی که بهم یاد داد گفت چقدر تو باهوشی زود یاد گرفتی کار با این نرم افزار خیلی سخته قبل اینکه اصلا ایشون این حرفو بزنه من با این نرم افزار تو محل کارم کار میکردم ولی اصلا هیچی ازش نمیدونستم ولی کارو پیش میبردم باخودم میگفتم نرگس دمت گرم با اینکه بلد نیستی ولی چه خوب داری پیش میبری دقیقا تضاد باوری از اینجا شروع شد که پس اگه من خنگم چطوری از پس این نرم افزاری که همه میگفتن سخته براومدم؟ پس من میتونم بعد که دیگه این استادم تاییدم کردن دیگه اروم اروم افتادم رو غلطک و انقد اتفاقایی پیش اومد برام که بهم ثابت شد من باهوشم و خیلی جالبه که همه اونایی ک بهم میگفتن خنگ الان تو زمینه هوش به شدت قبولم دارن و از همه مهمتر اینکه اون باور پوسیدرو من انداختم دور و باور درستو گزاشتم جاش واقعا ممنونم ازتون استاد از اینکه قانونو داری به ماهم یاد میدی خیلی خیلی سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    اتابک گفته:
    مدت عضویت: 3598 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و سپاس فراوان از خداوند مهربانم

    استاد عزیز

    جنگ هفتادو دو ملت همه را عذر بنه

    چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

    راستش رو بخواهید من هم به شدت در این موضوع ضعف داشته و حتی الان هم دارم این بار سومی بود که به این فایل هدایت شدم باید اعتراف کنم خیلی از جملات را نشنیده بودم من هم فکر میکردم شما نمایش میدید واقعا با تمام اعتقاد و احترامی که به شما داشتم با خودم می گفتم مگه میشه این همه نتیجه آخه از کجا اومده منبع درآمدش کجاست هی منتظر بودم که کی آروی رو پس میدید چون فکر می کردم اجارش کردید بجای تحسین بجای توجه به زیبایی توی فیلم ها همش دنبال آروی می گشتم که بگم دیدی دیدی اجارش کرده بود ای خدااااا این فقط در مورد شما نیست این همه جا خودش رو نشون میده و این ترمز هیولا من رو خیلی عقب نگه داشته شدیدا بدنبال نشونه ها هستم و تا میتونم ثروت و ثروتمندان رو تحسین میکنم با تمام وجودم الان به دنبال نمونه ها هستم نمونه هایی از درآمد های میلیاردی در ماه و مطمعنم پیدا میکنم همین حالا چندتاشون سراغ دارم و مطمعنم آدمهای خاص و استثنایی نیستن که حتی شاید خیلی از فاکتورهای مثبت من رو هم نداشته باشن ممنونم استاد ممنونم از خداوند مهربان از صمیم قلب ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    رکسان اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    به نام خدای صبح و روشنی و زیبایی

    درود به استاد عزیزم و مریم جان قشنگم و تمام دوستان عزیزم

    استاد واقعا تحسین کردن دیگران، خوشحال شدن از موفقیت ها و دستاوردهایی که کسب می کنند،، لذتی در من ایجاد می کند که انگار خودم به آن چیزها رسیده ام،، و حس خیلی خوبی در من ایجاد می کند و تمام آن موفقیت ها را نشانه هایی برای خود می بینم و به خودم می گم رکسان توام به زودی به خواسته ات می رسی،، همین امید حسی را به من میده که در فرکانس مثبت بمانم و رسیدن به خواسته ام زودتر صورت بگیرد…

    این فایل من را یاد چندین سال پیش انداخت که برای یک مکان دولتی می خواستم استخدام بشم و اصلا هم علاقه ای به کارهای دولتی نداشتم، اما همش به خاطر اینکه اطرافیان می گفتند و اصرار داشتن و ضعفی در وجودم بود که انگار فقط با کار کردن در ارگان دولتی اون ضعف حل می شد با این حال که کلا کار کردن تو اون سنم رو هم دوست نداشتم،، خلاصه من تا پای استخدام شدن رفتم اما لحظه ی آخر نمی شد( دو مورد بودن)

    بعد من شروع می کردم به غر زدن که آره من برای چیشونم، فلانی کل خانواده اش و فامیل هاش تو اون ارگان هستن،، اونا کسایی که می خوان که چیزی حالیشون نباشه، تا بزن سرشو هر چی خواستن چشم بشنون و از این قبیل حرف ها که تماما نجواهای ذهنم بود،، غافل از اینکه من اصلا خودم دوست نداشتم برم، خودم باورهام چیز دیگه ای بود و الان خدارو شکر می کنم که اولا وارد چنین ارگان هایی نشدم، ثانیا شکرگزارم بابت این که با اون سال ها زمین تا آسمان از همه لحاظ فرق می کنم، هنوز حرفه و کاری را شروع نکردم، اما خیلی زود راجع موفقیت در کارم هم صحبت خواهم کرد چون الان جدی و با باورهای درست به دنبالش هستم…

    استاد و مریم جانم عاشقتونم و بابت عشقی که نثار ما می کنید سپاسگزارم😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سعیده بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1516 روز

    سلام و درود خدمت تمام دوستان و همینطور خدمت استاد عباس منش عزیز

    اول اینک بگم این فایل کلا انگار مختص من بود…

    چقد خوشگل هدایت شدم..

    من بیزینسم تو اینستاگرام هست..تقریبا هفت ماهه حرفه ای کار میکنم…

    من تو زمینه موفقیت دوره گذروندم و فهمیدم پول درآوردن آسانترین کار دنیاست…

    تو همین مسیر ک کسب کارم رشد نمیکرد و من فعالیت میکردم اما بازخورد نداشتم ..فروش نداشتم ..تصمیم گرفتم دوره اینستا مارکتینگ شرکت کنم ..

    یه قسمت آموزش داده راز ورود به اکسپلور ..

    به این صورت بود ک ۹۰دقیقه باید برای بازدید پست آخر ک گذاشتی وقت میذاشتی با تکنیک های ک گفته شده بود ..مثلا فعالیت هشتگی….خیلی چیزهای دیگه من همونجا گفتم این ک خیلی سخته من به سختی بتونم پول در بیارم و نمیخوام..

    دیگه ک با سایت استاد آشنا شدم فهمیدم ک مشتری و اینا رو باید باورهای قدرتمند وارد کسب کار کنه….

    مابقی آموزش ها رو استفاده کردم و این فعالیت نود دقیقه ای رو کلا حذف کردم..

    تو همین مسیر چند تا ایده جالب بهم الهام شد اجرا کردم یهو ویو پیجم بالا رفت…

    در ادامه هم به امید خدا فردا استارت ادامه الهامات میزنم تصمیم دارم به روش دیگه همین بیزینسمو رشد بدم…

    واقعا تمام این فایل جواب سوالات من بود ک این مدت میگفتم یعنی اون روش ها تاثیر داره یا چیز دیگه ای هست…

    من جواب سوالاتم رو گرفتم …

    یه جا هم استاد گفتن تحسین کنید بگین ماشاالله..خدا بهش برکت بده..پس میشود…

    وای این واقعا پاشن آشیل منه..از این به بعد بیشتر این جمله رو تکرار میکنم…..خیلی ها تونستن پس من هم میتونم چون لایقش هستم چون عاشق کارم هستم چون ایده بزرگی در سر دارم چون اگه با این پیج بتونم درآمد کسب کنم میتونم گالری ک آرزوم هست رو راه بندازم…خدایا منو به مسیر راست هدایت کن راه آنهایی ک نعمت دادی نه گمراهان

    ایده ها ک بهم گفته میشه دونه دونه اجرا میکنم توکل میکنم به الله و نتیجه وارد زندگیم میشه…

    خدایا ممنونم ک این سایت آنقدر تو مسیر هدایتمون درست قرار داده شده

    سپاس از خانم شایسته بابت انتخاب این فایل برای روز بیست و چهارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2077 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام سلام استاد جونم و دوستای عزیزم

    مثل همیشه از این قسمت هم خیلی لذت بردم، حرفایی زدین که باورهام رو قویتر کرد.. احساس قویتر شدن میکنم الان.. حالم عالیه و پر از انگیزم برای اینکه زندگی رویایی خودم رو بسازم. بدترین باورهای من تو زندگیم نسبت به خودم بوده و بعدا نسبت به خانوادم.. از بچگی یادمه که از خودم بدم میومد.. همش احساس میکردم ضعیف و دست وپاچلفتی و زشتم، بدش کلی هم گلایه میکردم که از خانوادم بدم میاد.. من اینا رو نمیخوام، من یه خانواده باکلاس میخوام و این حرفا.. ولی الان که دو سه ساله بصورت سطحی فایلهای رایگانتون رو استفاده کردم، خیلی خیلی بهتر شدم از این بابت..دیگه خودم رو دوست دارم به نقاط مثبت خودم فک میکنم، دیگه خودمو سرزنش نمیکنم و البته سعی میکنم هر روز بهتر هم بشم.. خانوادم رو هم الان خیلی دوست دارم قدرشونو میدونم، زحمت هایی که برام میکشن رو میبینم و ازشون تشکر میکنم.. سعی میکنم همیشه باهاشون مهربون باشم و دلشونو نشکونم… ولی استاد از لحاظ مالی احتمالا چون باورای غلطی دارم، هیچ پیشرفتی نکردم، الان هم بیکار تو خونه ام و هیچ درآمدی ندارم.. ولی امروز 24 امین روزه که متعهدانه شروع کردم تا حتما حتما حتما به لطف خدای مهربون به موفقیت مالی خیلی بزرگ برسم.. از همین دوره رایگانتون شروع کردم.. ایده های خیلی خوبی تو این مدت 24 روز به ذهنم رسیده، خیلی امیدوارم که منم بتونم درآمدهای بالا داشته باشم، هر روز قدم های عملی کوچیکی هم براش برمیدارم و مطالعه میکنم.. برای همه دوستانم و البته شما استاد فوق العادم موفقیت روزافزون دارم.. انشالله که باورامون روز به روز قویتر و بهتر بشه و به همه آرزوهای خوبمون برسیم.. انشالله. خیلی خیلی ممنوونم از این فایل عالیتون. 💗💗💗💗💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    اعظم آبست گفته:
    مدت عضویت: 1780 روز

    بنام رب تنها قدرتمند کیهان

    باسلام به استاد عزیزو مریم خانم گل شایسته

    با سلام به همه ی دوستان هم فرکانسی ام

    فایل روز ۲۴: به جای کوچک کردن خواسته باورت رابزرگ تر کن

    وقتی موفقیت انسان هارو میبینم به جای دروغ پنداشتنش بگم میشود اگر اون تونسته من هم میتونم این البته اعتماد به نفس میخواد و باور توانستن

    راههای باور سازی : تایید و تحسین موفقیت دیگران و بگم ماشاله خدا ،بیشتر بهت بده ؛براش آرزوی موفقیت کنم .

    اتفاقا دیروز همسایه مون از ویلایی که خریده بود تعریف میکرد من هم کلی تحسینش کردم و اون هم بیشتر از ملک های دیگه ی که خریده بودند تعریف میکرد. و عکس هاشو نشونم میداد اصلا وقتی میدیدم عکس ها رو حسادت نداشتم اما یه باور محدود داشت خانم همسایه مون فرهنگی بود و ته ذهنم میگفت چون کار داره خوب پول داره که بخره البته من خودم کار خیلی راحت رو دوست دارم .یه مقدار پول توی بورس سرمایه گذاری کردم. .ازوقتی با قانون آشنا شدم آدم ها فرقی نمیکنه غریبه یا آشنا رو تایید و تحسین میکنم

    دومین کاری که من میتونم اینکه به جای قضاوت موفقیت ها شون ، بگم به خاطر باورهای متفاوتی که دارن نتایج متفاوت هم میگرم .اتفاقا دیروز میگفتم ببین چه خودشون رو لایق میدونن که چند تا ملک داشته باشن .ببین به خاطر باور هاشونه .

    یاد بگیرم که اگر کسی به چیزی نرسیده به این معنا نیست که من هم نمیرسم .

    یاد بگیرم که اگر کسی به چیزی رسیده به این معناست که من هم صد در صد میرسم .

    قبل از اینکه به هدفم برسم رویای بزرگتر در سرم بپروانم .وقتی تازه خونه دار شده بودم به خاطر باورهای محدودم میگفتم دیگه من از خدا چیزی نمیخوام یه مدت هم بعد زندگی ام افول کرد باید سریع هدف گذار ی کنم باور رو بسازم که خدا خودش گفته از من بخواین نه گفته فقط یه بار دیگه نمیدم .

    به جای اینکه خواسته ها رو کوچک کنم به خاطر باورهای محدودم ، بیام خواسته هام رو همون بالا نگه دارم و باورهام رو بزرگتر و بزرگتر کنم .

    یادم بمونه که هر فکری که احساس بدی بهم میده ، یعنی باور محدود ، از هر کسی شنیدم باور نکنم و آگاهانه توی ذهنم برای خودم باور خودم رو بسازم .

    من توی شیرینی که می پزم وقتی کسی میگه درست کردن کیک اسفنجی یا شیرینی نارگیلی خیلی سخته و فلان البته اول هیچی نمیدونستم از شیرینی ولی اینقدر که پختم و یه سری اصول رو رعایت میکنم کیکم عالی میشه یا نان نارگیلی که چند سری اینقدر با انگیزه امتهان کردم که راحت وقتی برای عید پختم حتی چند تا از مهمون ها فکر کردن از بازار خریدم اینقدر که شیرینی خوبی شده بودکلا تمام شیرینی هامو فکر کردن بازاریه یادمه موقع درست کردن شیرینی یا کیک دائم به خودم میگفتم من میتونم و به خودم روحیه میدادم .

    ‌در مورد خواسته ها که استاد میگن کوچک نکنیم و باورها مون رو بزرگ و بزرگ تر کنیم قبل از آشنایی با قانون سعی میکردم که خواسته هامو کوچک کنم یا یه چیزی ( طلا)رو بفروشم تا بتونم یه چیز دیگه بخرم .اما الان به خودم میگم نه من فقط باید پولش دستم بیا بعد بخرم صبر میکنم خدارو شکر کیفیت زندگی

    ام رفته بالا از وقتی روی احساس لیاقتم کار میکنم و به هر چیزی قانع نمیشم البته هنوز کار داره تا ناخودآگاه این جوری عمل کنم اما با تکرار درست میشه .

    خدارو شکر که در مسیر هدایت هستم .

    سپاسگزارم از استاد عزیز و مریم عزیزم

    سپاسگزارم از دوستان عزیزی که کامنت مینویسن از خوندن کامنتتون لذت میبرم .

    برای همه آرزوی بهترین ها رو از خداوند دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: