به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-31 08:31:162024-06-09 14:57:06به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز جناب سید عباس منش
این اولین دیدگاهی هست که خدمتتون مینویسم . اگه بفهمم که مطالعه کردید بسیار ذوق زده خواهم شد ، از حرفها و پیام ها و نقطه نظراتتون اینقدر پر شور و انرژی میشم که تا چند ساعت شاد وامیدوار و با انگیزه ام .
استاد عزیز من در مورد گرفتن گواهینامه خودرو بسیار ترسو و بی اعتماد به نفس بودم و باور نداشتم که بشود و بتوانم ، همسرم همیشه میگفت ما که پول خرید ماشین نداریم و تو هم راننده بشو نیستی ، اگه بتونی منو تا سر خیابون با ماشین ببری اون وقت باورم میشه
من عزممو جزم کردم و با توکل به خدا و باور خودم و حمایت پدر عزیزم ، ثبت نام کردم و دوره های گواهینامه رو با پشتکار پشت سر گذاشتم و بالاخره در 43 سالگی که حتی سوییچ ماشین رو تا حالا لمس نکرده و سمت راننده یکبار هم ننشسته بودم ، با 5 بار امتحان شهری موفق به دریافت شدم ، این باور های مسموم و عقب کشنده و محدود کننده هستند که مانع رشد و تعالی ما هستن . کاملا با عرایض شما موافق هستم و کلی انرژی میگیرم ، انشالله در مورد کسب در امد و خرید خودرو هم روی باورها و اهدافم تمرکز میکنم به امید خدا موفق میشم و خدمتتون نتیجه رو کامت میزارم سپاس بخاطر خدا و وجود عزیز شما
شاد و ثروتمند و سلامت باشید استاد عزیز
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم
من هم تلاش میکنم شبانه روز برای رسیدن یه درآمد 50 میلیونی
امروز این فایل هدایت من انتخاب شد با این نیت اومدم تا در یه قرعه کشی لوازم آرایشی برنده بشم
من واقعا لیاقتش دارم
من میتونم یکی یکی اون لوازم بخرم
ولی من تجربه لذت بخش برنده شوم خیلی دوست دارم تجربه کنم
هدف امسالم پیشرفت در آرایش و میکاپ و گریم صورت هست
من بهترین و بلندترین مواد میخرم د کلی کار انجام میدم
من تو کار رنگ و دکلره تونستم کار های خیلی شیک و حرفه ای و بروز خلق کنم
تو میکاپ هم میتونم
فقط تلاش لازم دارم
منی که تونستم با تمرکز رو کارم به درآمد 40 میلیونی برسم بیشترش هم می سازم
اونقدر ادامه میدم تا بتونم
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و همه ی دوستان خوبم
اقای عطار روشن واقعا افرین خیلی خیلی تبریک میگم بهتون. از خوندن نظرتون به وجد اومدم و خیلی لذت بردم و غرق در شعف شدم امیدوارم به خیلی خیلی بیشتر از این حرفا دست پیدا کنید که قطعا همین طور خواهد بود.
استاد عزیزم عالی بود این فایل. مثل همیشه و واقعا مفید و اموزنده و لذت بخش. ممنونم ازتون با همه ی وجودم . چشیدن طعم زیبای زندگی رو مدیون شمام.من در مسیر خوبی هستم و هر روز این موضوع داره برام ثابت میشه و یقین و ایمانم بیشتر و بیشتر. این که رسیدن به انچه میخوایم فقط و فقط با داشتن ایمان و باور درست ممکنه.به زودی از نتایج فوق العاده ای که میگیرم براتون خواهم گفت. در پناه خدا پاینده باشید و سرفراز
سلام خدمت استاد و دوستان عزیز خانواده عباسمنش
من تازه خدمت سربازی تموم شدم یادمه خیلی وقت بود با این سایت آشنا شده بودم ولی زیاد سر نمیزدم و فایل گوش نمیکردم یادم نمیاد دقیقا چی شد ولی یکی از فایلها رو که گوش کردم خیلی بهم انرژی داد و از اول 97 شروع کردم فایلهای رایگان رو به گوش کردن اونم وقت زیادی نداشتم آخر هفته ها که مرخصی میومدم شروع میکردم به گوش کردن و با کنترل ورودی ها آشنا شدم و شروع کردم به عمل کردن دیگه سعی کردم غیبت نکنم ، دروغ نگم ، هر چیزی رو نشنوم ، تلویزیون نگاه نکنم تو دوره سربازی منشی بودم و چیزی که باب بود همه خودکار و استامپ و چیزای دیگه رو از پیش همدیگه بر می داشتن یادمه چندین بار شاید 20 بار یا بیشتر خودکار خودم برداشتن ولی من حتی یه بار هم خودکار کسی برنداشتم با این که اوضاع مالیم خیلی بد بود دوباره می رفتم خودکار می خریدم و هر وقت این طور چیزی پیش میومد می گفتم اگه مال دیگران رو استفاده کنی به دنیا و خدا اعلام کردی که من ارزشمند نیستم که از راه درست چیزی بدست بیارم ولی با همین کارایی که شاید به نظر خیلی ها ساده باشه با کنترل کردن همینا دیگه اون اتفاقات بدی که در گذشته برام میفتاد کم رنگ شدن هر روز خانومم با هام مهربون تر می شد مرخصی خیلی راحت می رفتم خیلی حالم عالی می شد و حالا که یه سال از او وقت میگزره توری شدم که چند روز پیش خواهرزادم گم شده بود تا ساعت 8 شب دنبالش می گشتیم و من اصلا نگران نبودم و خخخ یه ذره هم شک کردم گفتم نکنه باید نگران بشم ولی باز با خودم گفتم نه اصل همینه نگرانی و حس بد واقعا چه فایده ای داره و همه ناامید شده بودن از پیدا کردنش من دقیقا رفتم بالا سر خواهرزادم و پیداش کردم جی پی اس احساس خوب اینطوری عمل می کنه.
خلاصه می خوام بگم هر اتفاقی واسمون تو زندگی میفته خودمون داریم ایجادش می کنیم و اتفاقات خیلی بدی که از نامزدی تا عروسیم افتاد منو بیدار کرد و هروقت یادشون میفتم می گم خدایا سپاس گذارم به خاطر اون مشکلات که اگر نبودن من هیچوقت بیدار نمی شدم .
الانم سربازیم تموم شده و بیکارم شاید از نظر مالی پیشرفتی نکردم ولی می دونم مشکل از باورها و آشغلای تو ذهن خودمه و حسم خوبه وادامه می دم زندگیمو هر طور که بخوام می سازم
سلام و درود
افرادی هستند ه نمیتونن موفقیت دیگران رو درک کنن بابت این میان میگن آخه چجوری؟؟این فقط با دزدیه با کلاهبرداریه با رانت به اینجا رسیده ولی نمیدونه که این افراد با باور های صحیح به این نقاط رسیدن
ما اگه باورهایمان زو درست کنیم به همه چیز می رسیم
ما وقتی یه اتفاق بزرگ رو میبینیم باید بگیم وقتی این تونسته منم میتونم و باید بگردی و باورش رو بسازی و راهش رو پیدا کنی
ما شرایطمون رو با باور هامون خلق میکنیم،تمام شرایط و اتفاقات زندگی رو خودمون با باور هامون میسازیم
وقتی یه چیزی میخوای بجای اینکه خواسته هات رو کوچیک کنی باید باورهات رو بزرگ کنی
و هروقت موفقیتی رو میبینی باید تحسینش کنی باید تاییدش کنی تا باورهات قوی تر بشه
سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم
به نام خدای شادیها
دیشب با دیدن این فایل یه الهامی به من شد و من اونرو مینوشتم .من اصلا تو عمرم راجع به چنین چیزی حتی فکر هم نمیکردم ولی انگار دیشب به من یکی داشت دیکته میکرد که چی بنویسم و قشنگ دو صفحه نوشتم!
برای این فایل فوقالعاده باید بگم که من از جامعه ای اومدم که بهم گفتن قانع باش،نون پنیر خور باش،زیاده نخواه که اگه بخوای خدا یه پسگردنی بهت میزنه و میشونتت سر جات یااااا اگرم تو رو به خواسته های دنیاییت رسوند دیگه آخرتت نابود شدست.این حرفا پاشنه ی آشیل من یکی که خیلی هست ،شما رو نمیدونم!
ولی من میدونستم یه جای کار برا این حرفا میلنگه و باورش نداشتم.خوب باور نداشتم این موضوع رو و میدونستم یه چیز بهتری هست ،اون موقعی که تمام اون حرفای غلط بالا تو ذهنم گفته میشد.
حدس بزنین چی شد!من بلاخره بعد از مدتی به این باورم که خدا یه طور دیگه ایه رسیدم و الان اینجام.این فک کنم باوریه که تقریبا نیمی از ماها بهش رسیدیم و داریم تجربش میکنیم و مهم ترین باورمون بود.
حالا یه تجربه ی دیگم از خودم بخوام بکم اینه که ما ترم پیش به خاطر شرایط بیماری کلاسهامون همه مجازی شد،این وسط همه آه و ناله میکردن میگفتن ما نمیفهمیم!نمراتمون پایین میشه!میافتیم درسارو و عقب میافتیم!
من وسط اون بلبشو به شدت خوشحال بودم چون مجازی شدن دانشگاه باعث شد خودمو و خواسته هامو پیدا کنم.به دوستام میگفتم نه بابا تازه راحت شدیم با هم امتحان میدیم و نمراتمون بالاتر میشه،بابا سر کلاسی ولی تو رخت خوابی،اصن نمیخواد بیای سر کلاس کی میفهمه که نیومدی.
ولی همچنان بچه ها غر میزدن و منم داشتم عشق دنیا رو میکردم(البته این ترم اون عشقه بیشتر شده!)
گذشت تا شد پایانترم،من به معنای واقعی هر چی پروژه و تمرین بود میدادم بیرون برام انجام بدن و همینطور امتحان ها رو هم پیش بچه ها بودم و باهاشون امتحان میدادم!شاید باورتون نشه منی که قبلش خسته شده بودم از رشتم و آرزوم این بودکه بدون خوندن درسام فقط درسامو پاس بشم،اون ترم برام این اتفاق افتاد تازه با نمره های بالاتر از همیشه!!!اوانایی که خونده بودن از منم کمتر شده بودن.
همه ی این نمرات بالا به خاطر این بود که من میدونستم و باور کرده بودم میتونم این ترم نمرات بهتری بگیرم و اتفاق افتاد.
تصمیم دارم برای این ترمم مدارم رو بالاتر ببرم تا این اتفاقات حتی از ترم پیشمم جذابتر بشه برام.
و یه چیز دیگه اینه که من از استاد بارها شنیدم که گفتن باورهاتو تغییر بده منم هی میگفتم خوب بگو چطوریییی تا تو مقدمه ی این فایل بهش برخوردم براتون میزارم تا باز هم بخونیدیش.
اگر نتایج متفاوتتری میخواهی، باید باورهای متفاوتتری بسازی و اگر میخواهی باورهای قدرتمندکنندهای بسازی، باید به ذهنت متفاوت تجزیه و تحلیل کردن را، آگاهانه بیاموزی.
یعنی اگر دست آورهای فرد موفقی را میبینی که هیچ ارتباطی به بهترین دستاورد زندگیات نیز ندارد، آگاهانه به ذهنت بگویی: اگر او توانسته، پس من هم میتوانم!
تهش چی میشه برا من یعنی اینکه الان یه فردی جلومه و داره موفقیت هاش رو برام میگه من تو فکرم باید تحسینش کنم و آفرین بگم که تونسته و باورهاشو میان حرفاش جستوجو کنم اون وقته که تیک ذهنیم میخوره و میگم اکیییییی فهمیدم و خودم رو رسیده به مقصد بدونم.
خدایا شکرت به خاطر اینهمه آگاهی و هدایت از جانبت
خدایا شکرت به خاطر این فضای آموزشی که بهش هدایت شدم
بیست و چهارمین رد پای من در سفرنامه.
سلام خدمت دوستان و استاد قدرتمندم فایل ۲۴مین روز از روزشمار تحول زندگی من
تو این فایل استاد به ما یاد دادن که موفقیت افراد رو تحسین کنیم و بدونیم و باور کنیم وقتی کسی به موفقیتی رسیده پس میشود که ماهم به اون موفقیت و بالاتر برسیم بخدا از این زیباتر و عادلانه تر قانونی نیست
خدایا شکرت
این جهان مبتنی بر فرکانس و مدار است. یعنی اگر من در مدار کمبود هستم به معنای
این نیست که هرگز ثروت وجود ندارد دلیل منطقیش هم این است افراد ثروتمند بسیار
زیادی وجود دارند. پس این من هستم که ظرف کوچکی و باورهای شرک الودی دارم.
این من هستم که اکنون در این مدار قرار دارم در شرایطی که ربطی به پارسالم ندارم.
اکنون نیز تصمیم گرفتم تا شرایط خودم را از نظر مالی تغییر دهم.
و متعهد شدم با کنترل ورودیها و عمل به قدم ها و نشان دادن ایمان پله به پله
درامدم را بیشتر نمایم و این انتهایی ندارد.
زمانی که کوچکترین دستاورهای فردی را تحسین میکنم احساس شوق وصف ناپذیری
درونم به وجود می اید. باید یاد بگیرم که تحسین کنم و از خدا برایشان
بیشتر بخواهم. باورهایی که ساختم تا همین جای کار را جواب داده اند
اگر ادامه دهم و باورهای قدرتمند کننده ثروتمند کننده و توحیدی بیشتر
بسازم نتایج بیشتری نیز میگیرم. هرچند هماهنگی با خداوند برای من
بزرگترین نتیجه است. احساس خوب بزرگترین دستاورد است و گرنه تمام خواستهها که
سریعتر از انچه که فکر کنم عادی میشوند.
این من هستم که با فرکانسهایم باورهایم را شکل میدهم و انها تک تک اتفاقات زندگی ام
را خلق میکنند. تک تک انتخاب هایم را در بر میگیرند.
کسی که پایین است قرار نیست برای همیشه پایین باشد ،
میتواند بالا بیاید میتواند از فرش به عرش برسد اما به شرط پاکی دل و توحید .
به شرط انکه باور کند تنها قدرت جهان رب است و هیچ عاملی هیچ قدرتی ندارد.
همه ی نعمات از طرف خداوند هستند و هر گزندی تنها از سوی فرکانس های خودم است.
در این جهان نیز همه تنها دستی از دستان خداوند هستند و من نیز با خدای خودم
در جهان مجزای خودم زندگی میکنم . و مطلقا هیچ عامل بیرونی هیچ تاثیری خواه
بد یا خوب ندارد. این خداست که تماما در حال مدیریت و هدایت من است.
دلیل تجارب نا مناسب افراد نیز فقط و فقط فرکانس هایشان بوده و من اگر
فرکانس متفاوتی ارسال کنم نتیجه ی متفاوتی نیز میگیرم.
به تجربه به این رسیدم که مانعی بزرگتر از نجواهای ذهنم وجود ندارد
اما من اموختم که انهارا با توحید جایگزین نمایم . ایمانی که به محض حضور
تمام نگرانی ها و ترس هایم را از ریشه میخشکاند.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستان
با یاد خدا و توکل بر آن روز ۲۴ از سفرنامه شگفت انگیزمو شروع میکنم
این جهان فقط به باورها و فرکانسهای ما پاسخ میده پس باید روی باور های خودمون خیلی کار کنیم اول از همه باید باور های محدود کننده ای که داریم و شناسایی کنیم وبعد با تغییر آنها باور های درست و قدرتمند کننده ای بسازیم اگه میبینیم که در کاری موفق نمیشیم اگه همیشه در گیر مشکلات هستیم اگه همیشه بیماریم اگه هر کاری بکنیم بازم پیشرفتی نمی کنیم فقط به دلیل باورهایی که داریم نه عوامل دیگه چون همون جور که گفتیم جهان فقط به باورهای ما پاسخ میده پس کار ما اینه که باورهامون و درست کنیم
ما باید باورهای قوی بسازیم و باید بدونیم که هیچی دور از دسترس نیست همه ی خواسته های ما دست یافتنی هستند اگه کسی رو دیدیم که به موفقیت بالایی رسیده باید امیدوار شویم پس ما هم میتونیم به همچین موفقیتی برسیم کافیه باورهای درستی در خود ایجاد کنیم
همیشه با تحسین آدمهای موفق خودمون و به موفقیت نزدیکتر میکنیم حالا که شده پس منم میتونم بشم
اگه بتونیم باورهای هم جهت با خواسته هامون بسازیم و باور کنیم که میشود اون وقته که با سرعت خیلی زیاد به خواسته مون می رسیم
انشاالله که بتوانیم با تحسین کردن و نگاه امیدوارانه به موفقیت ها و زیبایی های اطراف مون خودمون و در مسیر رسیدن به خواسته ها مون قرار بدیم
مثل همیشه استاد آگاهی های بی نظیر و نابی رو در اختیار ما قرار میده سپاسگزارم از استاد عزیزم
با آرزوی موفقیت و خوشبختی برای همه شما عزیزان.
📌بیست و چهارمین برگ از سفرنامه من
سلام به تمام دوستان همفرکانسیام؛ امیدوارم هرکجا که هستید غرق در لذت و شادی، حال خوب و سلامتی باشید.
خیلی از ما ها با این موضوع مواجه میشیم که، اهداف و خواسته هایی که در ذهن داریم برای دیگران امر دور و غیرقابل دسترسی تداعی میشه. به شخصه چند هفته پیش متوجه شدم زمان و انرژی زیادی صرف توضیح دادن باورهام، کارهایی که میخوام انجام بدم و… به بعضی از اعضای خانوادم میکنم و همیشه اونها سعی داشتند چیزی که خودشون تجربه کردند رو برای من هم یک اصل تغییر ناپذیر جلوه بدن، تا اینکه یک روز به این نتیجه رسیدم که چرا اصلا من باید این همه زمان و انرژی بزارم به بقیه سبک زندگی شخصیم رو توضیح بدم؟! من خیلی جلوی آینه میشینم و چندین ساعت در رابطه با قوانین با خودم حرف میزنم، یک روز که گرم صحبت کردن درمورد موضوع باور داشتن به رویاها و ساخت باورهای مناسب در راستای اونها بودم، فهمیدم از یکجا به بعد حرفها حرفای من نیست بلکه یکی دیگه انگار داره صحبت میکنه!!! آگاهی که در اون لحظه کسب کردم این بود:
خیلیی طبیعیه که دیگران رویاهای مارو باور نداشته باشند! چرا؟! چون خداوند به هرکدام از ما باتوجه به درونی ترین علایق مان رویایی مجزا با دیگری الهام میکند که فقط مختص شخص ماست، و درمورد آن فقط با ما صحبت میکنه و چیزی هست که ما هرروز تجسم میکنیم و بهش قدرت میدیم درصورتی که شاید کسی آنطرف تر رویای دیگری در ذهنش درحال پرورش هست! چطور از افرادی که رویای من رو در سر ندارند توقع دارم که اهداف بلند من رو درک کنند؟! ما هرکدام با علایق و سلایق متفاوتی هستیم شاید رویای من در رابطه با علاقهای باشه که برای دیگری اصلا علاقه به شمار نمیره به همین خاطر نمیتونه با اهداف و رویاهای من ارتباط برقرار کنه، پس منطقی میشه که من درباره اهداف و رویاهام زیاد حرف نزنم و اون انرژی و زمان رو صرف ساخت و تقویت باورهای قدرتمندکننده در راستای رسیدن به رویاهام بکنم تا به قول استاد بگذارم “نتایج بجای من حرف بزنند.”
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام زینب عزیز
با نیت خالصانه وارد سایت شدم و بطور عجیبی هدایت شدم به متنی که شما نوشته بودین ، چقدر آگاهی ناب و ویژه ای به من دادین .سپاس گزارم از شما
دقیقا ظهر همین امروز بود که دوباره بدون اینکه خودم متوجه بشم خودمو وسط یه جمع خانوادگی دیدم که دارم رجز میخونم و سعی دارم افکارمو به دیگران القا کنم و بگم که فقط من میدونم ، اصلا نمیدونم چطور اتفاق افتاد فقط کافیه یکم غفلت کنی تا از مدار خارج بشی و راهی که رو برای طی کردنش کلی تلاش کردی به عقب برگردی ، علف های هرزی که مترصد فرصت هست برای رشد دوباره ، نجواهای شیطانی که منتظر فرصت هست و آفاتی که کافیه یه درخت رو ضعیف ببینه تا بهش حمله کنه و از پا بندازش
همین که اون جمع رو ترک کردم و از اون فضا خارج شدم به خودم اومدم و به خودم گفتم چکار داری میکنی تو که دوباره داری کارهای گذشته رو تکرار میکنی و به خونه اومدم خدارو شکر میکنم که دوستانی مثل شما دارم و هروقت خودم بخوام میتونم از تجاربتون در جهت بهتر شدن استفاده کنم.
براتون آرزوی موفقیت میکنم هم فرکانسی عزیز
سلام به دوست و تجلی پاک خداوندم، آقا مسعود امیدوارم هرکجا که هستید غرق در آرامش، سلامتی و احساس خوب باشید🌸
درسته، خیلی از مواقع در دام این تله ذهنی گیر افتاده که میخوایم دانستهها و آگاهیهامون رو در جمع آشکار کنیم و غلط فکر کردن افراد رو بهشون اثبات کنیم. یادگرفتم که اون زمانها زمان آزمون هست، یک چالش! برای اینکه میزان کنترل ذهن و احساساتمون رو بفهمیم و قبول دارم که کار راحتی نیست اما این هم بخشی از تکامل ماست که به مدارهای بالاتر فرکانسی برسیم:) به شخصه دارم روی خودم کار میکنم که اصلا انرژی خودم رو در این جمع ها هدر ندم و این باور رو تقویت کنم که هرکس حق انتخابِ نوع زندگی و باورهای خودش را دارد و بقیه را به حال خودشان رها کرده و روی خودم کار میکنم… به شما هم تبریک میگم که به موقع آگاه شدید و افسار ذهنتون رو برای دوباره برگشتن به مسیر بدست گرفتید. خداوند رو سپاسگزارم که هدایتگر و حمایتگر تک تک ماست به سمت هرآنچه که اراده کنیم🦋