به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن - صفحه 73

1207 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 851 روز

    مرا اهلیست با شادی که شادی آن من باشد

    مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

    سلام به تمام دوستان جان

    سلام به استاددددددد عزیزم

    سلام به مریم شایسته عزیز

    سلام به زنده گی سلام به گل ها سلام به کوه ها سلام به جهان هستی که تصویری از خدا هست

    چقدر دقیق میکویید من وقتی امتحان کانکور داشتم و درس میخواندم برای کامیابی رشته حقوق پوهنتون کابل خاله ام همیشه میگفت اول نمره ما آنقدر لایق بود نشد تو هم نمیشی ولی مه میگفتیم بیبین چون مه باور به کامیابی داشتم و در زهنم آنقدر بزرگ نکرده بودم و چند نفر دیده بودم که کامیاب شده بودن و میکفتم اونا که شده منم میشم تلاش میکنم کامیاب میشوم و بلاخره نتایج اعلان شد وقتی هیچ کس بالایی مه باور نداشت ولی مه دررشته حقوق پوهنتون کابل کامیاب شدم و همه تعجب کردند همه چیز باور هست باور باور باور باور

    امروز با خودم زیاد تکرار کردم که همه چیز باور هست درست هست که تغییر دادن باور به زمان ضرورت دارد ولی چقدر احساس خوشحالی کردم که میشود زنده گی دلخواه مه با تغییر باور هایم بسازم آدم زمانی که نو میداند زیاد برش عجیب می‌باشد مثلا سال پیش مه تازه درک کرده بودم که همه چیز باور هست ای طرف اوطرف میرفتم رقص میکردم و می خندیدم میکفتم در سال جدید مه میلیونر هستم او هم میلیونر دلاری در حالی که مه درآمد اصلا نداشتم و تا حالی هم ندارم در یکی از فایل ها استاد گفته بود زمانی که انسان ها تازه میدانند همه چیز باور هست فکر میکنن یک دکمه هست میزنند و تغییر میکند چقدر دقیق گفته بود و سال گذشته خودم یادم آمد ولی نخیر خود همین مساله را باید انسان باور کند یقیین پیدا کند که همه چیز مربوط به باور هایش هست مه گر چی سال گذشته فهمیدم ولی ایمان پیدا نکرده بودم باز هم مسایل بیرونی را ربط میدادم ولی امروز با شنیدن این فایل و نوت برداری از استاد کاملا درک کردم همه چیز باور هست و باید روی باور هایمان کار کنیم باور های قدرتمند بسازیم با تحلیل کردن اتفاقات در زهن ما به گونه متفاوت مثلا اگر آن شخص توانسته من هم می‌توانم

    و استاد شما را تحسین میکنم چقدر عالی عمل کردین بی جوره هستین در فایل انجا که قصه داشتین که گفتن پنج صد کمنت گرفته بودم و استادی که نزدش درس میخواندم باور نکرد که شما گفتین درست میگین زیاد با نمک گفتین و مه زیاد خندیدم عالی هستین حتی با آدما درگیر نمیشین که من حق بجانب هستم آفرین آفرین استاد چقدر باید از شما یاد بیگرم هر عمل شما را در زنده گیم انجام بدهم و دیگر اینکه استاد شما چقدر باور های قدرتمندکننده دارین راستی هم که توحید شما نسبت به خدا فوق العاده هست موفقیت های که به دست آوردین عالی هست من شخصا چی باور های نسبت به خدا دارم همین که بعضا فکر میکنم رها شدیم ولی حالا اصلا چنین فکر نمیکنم بلکه رها که نشدیم برعکس بیشترمورد توجه و تشویق خداوند هستم

    امروز یک صحنه بسیار جالب مشاهده داشتم از بالکن خانه ما یک پرنده بالای کتاره بسیار به ارامش نشسته بود بسیارررر به ارامش فکر کنم حدود یکساعت همین رقم نشسته بود من در کمال تعجب که چرا اینقدر آرام هست و پرواز نمیکند خوب نمیدانم مشکل داشت یا واقعا ارام گرفته بود ولی باوری که در من تقویت کرد این بود که خداوند همیشه هوای بنده هایش دارد ما خو اشرف المخلوقات هستیم او حتی پرنده را تنها نمیکذاره دستان خودش را از جنس خود پرنده فرستاد مه در حال تماشاه بودم یکی نه دو سه دانه فرستاد گنجشک کفتر کبوتر. هر کدام میامد کنارش می نشست مه حس میکدم که همرایش صحبت میکند بار آخر کبوتر که آمد کنارش نشست چند صحبت داشتند بعد پرواز کرد انگار چیزی را برایش ثابت می‌کرد دو باره بعد از یک‌دور آمد و باز هم صحبت کردند و هر دویش پرواز کردند خدایا شکرت یک حس درونم گفت بیبین خداوند او را تنها و رها نکرد تو را چطور رها کند

    خدایاااااااااااااااا شکرت که هر لحضه در حال صحبت کردن با نشانه ها با ما هستی ارباب جهان الهی شکرت

    هر چی دلم شد نوشتم چون دوستتتتتتت تان دارم خدایاااااااا شکرررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    علی والا گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم مدار گرامی

    روزشمارتحول زندگی من

    روز بیست و چهارم

    سپاسگذارم از شما استاد عزیز ازین آگاهی های نابی که در اختیار ما میزارین

    من خودم قبلا به شخصه از کسانی بودم که برام قابل هضم نبود کسی درآمد بالایی داشت یا ثروتمند بود یا موفق بود و قضاوت نکنم

    قضاوت میکردم تا کوچک بودن و کوته فکر بودن و ناتوانی خودم زیر سوال نره و خودمو قانع میکردم

    خدارو خیلی سپاسگذارم که به این درک رسیدم که اولا قضاوت نکنم و تحسین هم بکنم و به فراوانی ایمان بیارم و ثانیا بگم اگه برای اون شده برای منم میشه و الگو برداری کنم

    واقعا لازمه که روزی هزار بار این جمله رو تکرار کرد که همه چی باورهای خودمونه

    شرایط فعلی من حاصل باورهای خودمه

    پس اگه ناراضیمو نتیجه نمیگیرم لازمه که تغییر بنیادی بکنم و باورهامو عوض کنم

    باید جهادی اکبر در درون خودم راه بندازمو باورهای سازنده و مثبت بسازم

    البته که کار آسونی نیست و باید متعهد باشم

    زندگی سخته و راه موفقیت هم سخته

    پس من حاظرم سختی موفقیت رو به جون بکشم چون اینه که نتیجه بخشه و منو به خواسته هام میرسونه

    وقتشه کتک خوره مو بیارم پایین و تسلیم بشم

    تهوعی باید،تا تحولی شاید

    کافیه همزمان که روی باورهام کار میکنم تکاملم هم بزارم طی بشه و صبور باشم و ناامید نشم

    به محض تعهد من و تغییر باورهام ، جهان هم دست به کار میشه و الهامات و هدایت ها و دستان خدا از راه میرسند

    خدارو هزاران بار سپاسگذارم که منو به این مسیر هدایت کرد و هروز نتیجه های معجزه واری میگیرم

    سپاسگذار استاد عزیزمم که دستی از دستان قدرتمند خدا هستن برای ما و کلام و راه سعادت رو به گوش ما میرسونن

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    میلاد شریفی تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    سلام

    نکات فایل:

    تا اینجای کار هر نتیجه ای در زندگی گرفته ای اگر میخواهی دلیل و منشاء آن را بدانی فقط باید باورهای خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدی چون بدون شک باورهای تو بوده که اتفاقات و شرایط زندگی تو را رقم زده است. باید با جان و دل بپذیری که تنها باورهای تو در اتفاقات و شرایط زندگی تو نقش دارد زیرا در این صورت است که میتوانی باورهای مناسب و قدرتمندکننده بسازی. این پذیرش راه نجواهای ذهن را می بندد.

    وقتی تنها به نتایجی که دیگران در زندگی گرفته اند نگاه میکنیم نمیتوانیم عوامل اصلی بدست آمدن آن نتایج را ببینیم. ما تنها میوه را نگاه میکنیم ولی مسلما این میوه حاصل ریشه های قدرتمند است. وقتی نمیتوانیم ریشه ها را ببینیم بین ما و حقیقت حجابی قرار میگیرد و شروع به قضاوت در مورد افراد مختلف میکنیم یا شکست های خودمان را توجیه میکنیم.

    تفاوت در نتایج افراد مختلف فقط و فقط حاصل تفاوت در باورهای آنهاست. نتایج متفاوت نیاز به باورهای متفاوت دارد و ساختن باورهای قدرتمند نیاز به ذهن تحلیلگر آموزش دیده برای این امر دارد.

    بزرگترین مانع در مقابل موفقیت های تو نجواهای ذهن توست.

    ما نتایج عالی بقیه را با باورهای محدودکننده و تجربه ی خودمان مقایسه میکنیم به همین دلیل است که برای آنها دلایل عجیب و غریب میتراشیم.

    برای ساختن باورهای قدرتمند کننده از تحسین موفقیت آدمها شروع کن. این بهترین نقطه ی شروع است. سپس دنبال باورهایی باش که برای آنها این موفقیت ها را ساخته است. موفقیت ها ثابت میکند که میشود پس من هم میتوانم فقط باید راهش را پیدا کنم.

    همیشه قبل از رسیدن به هدف و چشم انداز مورد نظر قله های رفیعتر را برای خود انتخاب کنید و برای آنها باور بسازید. این کار کمک میکند که با رسیدن به هدف خود درجا نزنید و دچار افت نشوید.

    سنگ محک باورها:

    هر فکری که به شما احساس بد، ناتوانی، ترس، نگرانی، دلشوره و چیزهایی از این دست بدهد باور مخرب است و باید از آن دوری کنید حتی اگر یک پروفسور آن را به شما منتقل کند.

    هر فکری که به شما احساس عالی، شادی، شجاعت، آرامش و چیزهایی از این دست بدهد باور قدرتمندکننده است و باید دنبال آن باشید حتی اگر یک آدم بی سواد یا یک ولگرد آن را به شما منتقل کند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    زهره یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1430 روز

    درود خداوند بر استاد عباسمنش

    سپاسگزارم استاد به خاطر تمام آگاهی های نابی که در اختیار ما قرار دادهای سپاسگزارم استاد .

    من در این فایل یاد گرفتم وقتی باورهات مشکل داشته باشه حتی اگر خدای آن تخصص هم باشی نمیتونی پیشرفت همه جانبه داشته باشی،.

    من هر چیز را بخوام بدست بیاورم باید باور های همسو با آن خواسته را در ذهن وقلب خود میسازیم

    سپاسگزارم استاد به خاطر این همه آگاههیییی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    سلام خدا

    سلام استاد قشنگم سلام مریم خوبم

    ممنون از فایل بی نظیرتون

    خیلی اتفاقا هست که بخوام ریز بشم باید تا اخر عمرم بنویسم

    اما زمانی که شرکت قبلی کار میکردم با اینکه شرکت نظامی بود و کلی مثلا پرستیژ کاری داشت و این چیزا البتع ناگفته نماند که با هزاران پارتی و سختی تونستم وارد اون شرکت بشم روز اولی که داشتم مدارک تحویل میدادم از مسئول کارگزینی پرسیدم که این بخشی که منو میفرستین جا برای پیشرفت هم دارع ؟گفت یعنی چی ؟گفتم مثلا من تا اخر قرارداد 5 ساله ام همین سمت دارم یااگع ادم پر تلاشی باشم سمت من عوض میشه

    با ی لحن خاصی گفت نه همینه.نهایت سرپرست بخوان که خودشون سرپرست دارن و سرپرستشون سال های زیادی سابقه کار داره.

    وقتی از ساختمان اومدم بیرون به خواهرم گفتم ایشالا عمرش کفاف بده ببینع که من چه سمتی میگیرم

    چنپ روز بعدش مشغول به کار شدم و از روز اول کلی تذکر و قانون و چارچوب این چیزا

    ی چند روزی اموزش دادن و بعدش گفتن که هنوز برای شروع کار شما زوده فعلا کنار دست فلانی باشین تا راه بیفتین .

    منم اوکی دادم.

    فک کنم دو هفته ای گذشت و گفتن برای شیفت عصر خانما نیرو کم دارن من گفتم میمونم گفتن تو چیزی بلد نیستی و کلی از این حرفا گفتم کنار اقایون ازشون راهنمایی میگیرم انجام میدم .

    دقیقا همون ی عصر منو هزار پله جلو برد

    و طوری شده بود که برای تعطیلات که هیچی نبود میگفتن تو بیا تحویل پروژه داریم تحویل جنس داریم کلی سفارشات دیگه

    منم از خدا خواست

    خدایا شکرت

    ی روز یادمه سرپرست صدام زد گفت همه بچه ها اعلام کردن که پیشرفت فوق العاده ای داشتی و ما تصمیم گرفتیم فرم لباستو ارتقا بدیم و ی پاداش نقدی هم برات در نظر گرفتیم

    من فقط تشکر کردم و اصلا این اتفاق برای من چیز تازه ای نبود که بخوام سوپرایز شم در صورتی که به قول خود سرپرست تو کل سابقه اون ارگان من تنها کسی بودم که تو 6 ماه ارتقا فرم گرفته بودم در صورتی که همه نیروها بعد از یک سال و چند ماه لباسشون تغییر میکرد

    پیشرفت ها روز به روز بیشتر میشد و اینکه من ی سیستمی رو کار میکردم که سرپرست 12 سال کار اونجا حتی دکمه روشن خاموش کردنشو بلد نبود و من تنها شخصی بودم که قادر بودم از اون سیستم استفادع کنم اونم چون خودم زیاد در موردش تحقیق کرده بودم و سایت ها ترجمه کرده بودم.

    تا اینکه بعد از دوسال و خورده و شاید 3 سال ازبس باورهای محدود کننده تو اون شغل بود ی شب که خوابیدم تصمیم گرفتم صبحش نرم شرکت

    با این تفاسیر که من استخدام بودم با این تفاسیر که ی بخش طراحی دست من بود با این تفاسیر که هزاران پروژه ناقص بود و باید به اتمام میرسوندم

    به خدا گفتم اگه من بنده ی توام و اگه رزق و روزی من دست توست پس ی شغل بهتر ی درامد بهتر.

    اخرین حقوق دریافتی من از اون شرکت 2میلیون 300 هزارتومان بود در صورتی که دقیقا ماه بعدش من ی چیزی بین 12 الی 15 میلیون درامد کسب کردم

    من خواستم خدا داد

    من باور کردم خدا داد

    من راهشو رفتم خدا داد

    من عمل کردم خدا داذ

    از همه مهمتر من توکل کردم به خدا اونم جواب توکلمو داد.

    خدایا شکرت

    خدایاسپاس گذارم سپاس گذارم سپاس گذارم

    و ایمان دارم به زودی در این جایگاهی که هستم خداوند هزاران برابرش بهم میده چون من بازم از خدا میخوام چون من بازم باورهامو ساختم چون من بازم توکل کردم و خدا که عوض نشده فقط این سری ظرف منو بزرگتر کرده و قطعا هزاران برابر بهم میبخشه

    خدایا سپاس گذارم سپاس گذارم سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 851 روز

      خدایااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرررررررررررت خدایای من به ساناز که شده برای من هم میشود من هم یک کار عالی با درآمد عالی به دست میاورم به کمک خدایی مهربانم

      الهی شکرتتتتتت

      بسیاررررر کمنت عالی نوشتین دوست عزیز مرا به وجد آورد سلام یادم رفت

      سلاااااااااام به چهره ماه تان

      در خدا شاد پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    بنام خداوند تنها قدرت مطلق جهان هستی.

    بنام خالق قوانین بدون تغییر جهان هستی.

    سپاسگزارم از خداوند که قدرت خلق تمام خواسته هام رو از صفر به من داده بوسیله افکارم و باورهام ( افکار غالب).

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی برای شناخت و درک و عمل به قوانین جهان هستی برای من هستن.

    سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند و خانواده صمیمی عباسمنش که در درک بهتر قوانین حامی من هستند.

    امروز روز 24 سفرم و روز دوم اردیبهشت 1402.

    《 به جای کوچک کردن خواسته باورها رو بزرگ کن》.

    چقدر این فایل حالم رو خوب میکنه چقدر لذت بخشه، که میبینم در مسیر موفقیت هستم من از کوچکی تا قبل از دبیرستانم وقتی میدیم یکی توان خرید ، یا یک وسیله عالی یا یک خونه فوق العاده یا رابطه عالی تناسب اندام داشت خوشحال میشدم و با خودم تحسینش میکردم و از اینکه دیگران خوشحال بودن لذت میبردم.

    ولی از یک جایی به بعد این روحیه رو از دست دادم همش می گفتم چرا یه سری عالی هستن و این همه فقر داریم بعد روز به روز زندگیم بدتر شد.

    از سال 94 بعد از ورشکستگی مالی به خودم گفتم میخوام یاد بگیرم ثروتمند باشم و هر وقت ماشین خونه یا هر چیز با کیفیتی میدیم فقط خوشحال میشدم و لذت میبردم کم کم شرایطم بهتر شد، ولی نمیدونستم باید باور بسازم البته به صورت آگاهانه.

    از سال 96 کاری رو شروع کردم که هیچ کس باور نمی کرد بشه ازش پول ساخت.من باور گردم ولی نتایجم پایدار نبود.

    کلی فراز و نشیب رو رد کردم از شهریور سال 1401 که فایل های استاد رو هر روز گوش میکردم و سعی میکردم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم و تحسین کنم و سپاسگزار باشم.

    شروع کردم به ساختن از زیر صفر تا انتهای سال 1401 مبلغ 14 میلیون از صفر ساختم از همون کار دوباره از صفر ولی با نتایج پایدار.

    و سال 1402 کاری رو شروع کردم و دارم انجام میدم که بشدت افراد دور برم حتی نمیتونن فکرش رو بکن.

    تصمیم گرفتم به هیچ کس نگم و نتایج که پدیدار شد خودشون متوجه بشن .

    الان که دارم می نویسم از ابتدای سال 1402 سرمایه ام بیش از 20 برابر شده در صورتی که هنوز خیلی کوچکتر از چیزی هست که برای خودم در نظر گرفتم.

    من فقط باور کردم که میشه و تمرکزم رو گذاشتم رو باورهام، با کار فیزیکی کمتر از گذشته.

    استاد عزیزم سپاسگزارم از راهنمایی شما برای بهبود زندگیم.

    سپاسگزارم خدایا بابت هدایت و حمایتم در این مسیر.

    سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    بنام خدای توانا

    سلام به استاد عزیزم

    بجای کوچک کردن خواسته ات باورت را بزرگتر کن

    من ازاین فایل استاد یاد گرفتم که بعضی از افراد بخاطر تجربیات خودشون نمی توانند موفقیتها وپیشرفتهای دیگران را بپذیرند وباور کنند ومیگن آخه چطور.

    آخه چطور یعنی باور نداره که می تونه به اون خواسته برسه.

    وقتی یک چیزی رانداری ومیخواهی که داشته باشی باید باورهات را درست کنی.هراتفاقی که برای یک نفر میوفته میتونه برای من هم بیفته

    بجای نا باوری، اون شخص را تحسین کنیم وافراد موفق را بعنوان الگوی خودمون قراریدیم.

    قبل از رسیدن به هدفمون رویاهای بلندتری را انتخاب کنیم.

    وهر حرفی رانشنویم وهر فکری که به ما احساس بد،ناتوانی،ترس،نگرانی ودلشوره به ما میده وتوسط هر شخصی به ما گفته بشه را باور نکیم وبدانیم که این یک باور اشتباهه

    ممنونم از استاد عزیزم برای این آگاهیهای ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آرامش آبی گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    سلام عزیزانم،سفرنامه روز 24ام،هر روز یه روز جدیده که مسائل جدیدی رو تجربه میکنم،یه جاهایی حال و احساسم خراب میشه اما یه جاهایی ته دلم ایمان و امید دارم،وقتی کامنت دوستان رو میخونم میگم پس منم میتونم،و برای فردا بازم امید دارم که بیشتر تلاش کنم،یه جاهایی واقعا کم میارم خسته میشم دلم میخاد تنها باشم بدور از همه،اما متوجه میشم رشد من همینجاست بین این ادمها،با تمام خستگیم میجنگم چون میخام بسازم اون چیزهایی رو که دوست دارم داشته باشم،پس اتفاق میفته چون برای دیگران هم افتاده،خدایا هدایتم کن خدایا همراهیم کن که توان داشته باشم منم یه روز اینجا بنویسم که دوستان اینها غیرباور نیست میشه منم یه روزی به سختی باور میکردم اما الان به همه خواسته هام رسیدم،چرا باید خواسته هامو محدود کنم به قول استاد باورهامو بزرگ میکنم،در حال حاضر درگیر یک ازمونم تعهد دادم اونو قبول بشم بعد تعهدهای بعدیمو مینویسم اولش همه چی درد داره سربالایی داره ایمان دارم منم یک روزی میفتم تو سرازیری و لذت میبرم و میام اینجا به همه امید میدم که کم نیارین میشه فقط توکل کنید و حرکت.از خدا بی تهایت سپاسگزارم که منو با این مسیر آشنا کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 851 روز

      سلام به روی ماهت دوست عزیزم

      چقدرررررررررررر زیبا نوشتی

      خصوصا آنجا که گفتی بعضی روزا حالم بد میشود و میخواهم دور از همه باشم ولی رشد من همینجاست باید بجنگیم و درس هایش پاس کنیم بعضا واقعا خسته میشوم حالم بد میشود که آنقدر کوششش تلاش برای رفتن به امریکا کردم نشد در افغانستان ماندم و درآمد هم ندارم ولی دوبار محکم بلند میشوم با خدا بلند میشوم و به خودم میگویم حتما اینجا درس های برای من هست حتما رشد ام اینجا تمام نشده و درس هایم را باید پاس کنم باید همین جا بسازم تغییر شخصت کنم خداوند بهتر از من میداند کجا برایم خوب عالی هست و گرنه برای خدا کاری ندارد

      انشالله بهترین و عالی ترین اتفاقات برای همه رقم میخورد بسیارررررر عالی بالاتر از حد تصور ما

      در خدا شاد پیروز باشید دوست من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1235 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم

    من دو سال که با استاد آشنا شدم و اینقدر توی این دو سال زندگیم تغییر کرده که قابل مقایسه با گذشته پر از ترس و نامیدی احساس حقارت من نداره

    یادم میاد روزای که با خودم عهد بستم که روی آموزهای استاد کار کنم ساعتها فایلهای استاد میزاشتم توی گوشم کل روز و شبم شده بود گوش دادن به فایلها ،

    اون روزا فقط برای حال بهترم این کارو میکردم و احساس آرامش بهم دست میداد و فک میکردم همینا کافیه و دیگه هیچ کاری نمیخواد انجام بدم

    تا اینکه مراحل تکاملیم کم کم داشت منو به سمتی میبرد که باید عمل میکردم به یه سری از مطالبی که از آموزها درک کرده بودم ،مثلا این جمله که باید افراد موفق تحسین کنم و چون میدونستم که استاد وقتی چیزی داره آموزش میده حتما منطقی پشتشه با اینکه متوجه منظورش از تحسین کردن بصورتی که الان میفهمم نبودم تصمیم گرفتم این تمرینات انجام بدم و اولین کاری که کردم ،توی فک و فامیل گشتم و کسای که چیزای داشتن که من نداشتم و همیشه به چشم این موضوع بهش نگاه میکردم که چون کارش دولتی ،چون خسیس ،چون آدم خوبی نیست تونسته اینا رو بدست بیاره

    سعی کردم با زاویه استاد بهشون نگاه کنم و تحسینشون کنم ،اوایل بصورت کاملا مصنوعی شروع میکردم با خودم صحبت کردن که این افراد آدمای زحمت کشیدن و حقشونه و باید به این منافع برسن و از این حرفا ،

    ذهنم اویل خیلی مقاومت میکرد ولی من ادامه میدادم و حتی توی کتاب یا از فایلهای استاد شنیدم که به افرادی که موفقن زنگ بزنید یا بهشون نامه بدین و از موفقیتشون تعریف کنید

    من اینکارا رو کردم و از فامیلای خودم شروع کردم به دایم پیام میدادم تحسینش میکردم هر چند اولش سخت بود برام ولی کم کم عادی شد برام

    از اون روز به بعد ذهنم رام شد و کوچکترین فرصتی گیر میاوردم و افراد موفقی میدیدم تحسینش میکردم

    و این باعث شد که آروم آروم به مدار افراد بهتر هدایت بشم و جنبهای از کارمو ببینم که میتونم مثل بقیه هم صنفیام که پیشرفت کردن اوی کارشون ،منم پیشرفت کنم

    من توی حوزه آرایشگری فعالیت میکنم و بدلیل باورهای بدی که داشتم فک میکردم نمیتونم به میزان درامدی که مد نظرمه توی اون شغل برسم به همین دلیل حتی با وجود سابقه طولانی که در این زمینه داشتم چند بار رفتم سراغ کارای دیگه و بشدت مقروض میشدم

    جالب اینجاست وقتی که شروع کردم به تحسین افراد موفق توی حوزه کاری خودم متوجه شدم یکی از شاگردای خودم که هیچ استعداد خاصی هم حداقل تا زمانی که پیش من بود نداشت رو دیدم که بسیار موفق شده و داره توی این حوزه هر روز پیشرفت بیشتری میکنه ..

    این باعث آرزوهای جدیدی در ذهن من خلق بشه و به خودباوری بیشتری دست پیدا کنم ..

    این موضوع دقیقا بر میگرده به یکسال پیش یعنی تقریبا 25/1/1401 و از اونجا شروع کردم از قوانینی که توی فایلهای رایگان به صورت جسته و گریخته یاد گرفته بودم مثل تجسم،نوشتن اهداف،ورودیهای مثبت ،الگو برداری ،توحید و توکل

    استفاده کنم و بصورت کاملا معجزه آسا بعد از یک ماه همه چی عوض شد و اتفاقات و آدمهای اومدن توی زندگیم که الان بعد از یکسال تونستم به آرزوهام برسم و چیزی که میخواستم یعنی برگزاری دورهای آموزشی و ورکشاپها رو که یه روزی آرزوشو داشتم اینقدر تکرار کنم که دیروز یعنی 25فروردین 1402 برگزار کنم خیلی برام عادی شده ..

    و من خودم خوب میدونم اینا نتیجه تمام تلاشهای ذهنی که من روی خودم انجام دادم ..

    نتیجه توکل،پا گذاشتن روی ترسها ،با وجود نامید شدنها حرکت کردنا ..

    یه نکته دیگه که دوسدارم بگم اینکه من الان کاملا تفاوت خودمو با نزدیک ترین افراد زندگیم به وضوح حس میکنم ،وقتی روی یک موضوع دیدگاهامو باهاشون مقایسه میکنم این جمله استاد خیلی پر رنگتر میشه برام که وقتی روی خودمون کار میکنیم و باورهامون عوض میشه اینقدر کنده میشی از اون نرم جامعه که قابل مقایسه نسیتی با گذشته..

    دوستان نتایج از همون شب اول بدست میاد ولی اینقدر آروم آروم که ما متوجه نمیشیم و فک میکنیم که تغییری احساس نشده ..

    من خودم هنوزم ذهنم داره نجوا میکنه و شرایط با وجود این همه نتیجه برام جوری جلوه میده انگار هیچ تغییری نکردم ..

    پس ادامه بدین،نامید بشین ولی حرکت کنید همه چی درست میشه هر روز از روز قبل بهتر میشه بهتون قول میدم ..

    اینا رو بیشتر برای خودم نوشتم که یه روز برگردم نگاه کنم به خودم افتخار کنم بابت استقامت خودم ..

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زهره زیدآبادی گفته:
      مدت عضویت: 1400 روز

      به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

      سلام و درود بر آقا محمد عملگرا

      میدونید چقدر خوندن کامنتتون برام جداب بود ؟

      میدونید چقدر بهم حس خوب دادید ؟

      میدونید چقدر از پیشرفت شما در تمام زمینه ها خوشحالم ؟

      میدونید چقدر خدا رو سپاسگزاری کردم که به خوندن نوشته های قشنگتون هدایتم کرد ؟

      میدونید چقدر با ارزشید که کوچولو کوچولو از بدنه ی جامعه جدا شدید ؟

      میدونید دارید تغییر مدار میدید ؟

      میدونید چقدر امیدوارم که کامنت بعدی شما رو هم بخونم که از تجربیات بیشتر و دستاوردهای بالاتر نوشته باشید ؟

      الهی هر لحظه بیشتر از لحظات قبل در آغوش خدای مهربونم بدرخشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1235 روز

        سلام زهره خانوم عزیز و دوسداشتنی

        امروز مثل هر روز از این 500 روزی که با استاد آشنا شدم اومدم سایت که فایل گوش بدم ،نشانهای امروزمو پلی کنم برم تو عالم تعقل که استاد همیشه روش تاکید داره

        من اصولا آدمی بودم که به کارام فکر نمیکردم و همه چیزو انگار بقول داداشم فضایی میخواستم و بهم میگفتن معلوم نیست چیکار میکنی ،و واقعا معلوم نبود قراره چی بشه ،اما به لطف استاد عزیز و آموزشهاشون تونستم تعقل کنم و دلیل اتفاقات زندگیمو بفهمم

        استاد خودش میدونه که همین یه قانون ما دانشجوهاش بفهمییم همه چی برامون روشن میشه و اون اینکه

        ما به عنوان خالق در این لحظه هر فرکانسی که بفرستیم در لحظه بعد در زندگی ما خلق میشه یعنی ما هستیم که خالق لحظه به لحظه زندگی خودمونیم

        من اگه احساسم خوب باشه یعنی افکار خوبی توی سرم دارم و همین افکار بصورت ،شرایط،آدمها،اتفاقات در زندگی من بوجود میاد و برعکس

        و میخوام به شما آبجی عزیزم زهره خانوم بگم که با خودن کامنت شما قلبم باز شد و باعث شد برگردم و کامنتی که تقریبا 6 ماه پیش نوشتم مرور کنم و لذت ببرم ،و این کامنت امروز شما حاصل فرکانس خوب خودم بود که الان در زندگی تجلی پیدا کرد

        ازتون ممنونم دوست عزیز و زیبای من بابت این که زحمت کشیدن و این متن زیبا رو برای من نوشتید و انگیزه ای شدین برام برای پیشرفت بیشتر خودم

        یک دنیا ممنونم ازتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    روز24سفر نامه

    برای رسیدن به یک خواسته ی هر چند بزرگ باید باورهای مناسب با اون خواسته رو داشته باشیم برای این کار باید به افرادی که به اون خواسته رسیدن توجه کنیم به جای قضاوت کردن وحسادت کردن اون هارو تحسین کنیم وبا خودمومون بگیم اگه این تونسته پس من هم می تونم

    وکسانی که به هر کاری که میکنن شکست می خورن نگاه کنیم باید بدونیم که اون افراد دلیلش فقط باوراونها بوده که اونهارو ناموفق کرده.

    از خدا می خواهم که مرا به راه راست هدایت فرماید

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: