اکثر ما در کودکی به خاطر سرزنشها، تحقیرهایی و برچسبهایی که از طرف خانواده و جامعه به ما زده شده است، عزتنفس خود را از دست دادهایم. به همین دلیل نیز نقطه شروع تغییر شرایطی که در آن هستیم، از برپایی جهادی اکبر برای ساختن عزتنفسمان شروع می شود و اولین آجر از این پی، باورهای قدرتمندکننده ساختن برای حل ریشه ایِ باورهای سمی و کشنده به نام “احساس گناه” و “احساس بی ارزشی” است.
زیرا اگر اعتماد به نفس، کلید اصلی موفقیتهای بشری باشد، قطعاً “احساس گناه” سدِ راه تمام موفقیتهای او خواهد بود.
امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس داشته باشی. هم نشینی این دو غیرممکن است، همانگونه که همنشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.
بدون ساختن عزت نفس، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی، دسترسی به عزتنفس غیر ممکن است.
این یک قانون است که، موفقیت و ثروت سراغ یک ذهن آرام و مطمئن میرود. یعنی ذهنی که عاری از احساس گناه، عذاب وجدان و بیارزشی است.
“احساس گناه” و “عذاب وجدان”، بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس است. بنابراین پروسه ساختن عزت نفس از برداشتن این ترمز و تبدیل آن به “احساس لیاقت و خودارزشی” آغاز میشود و ساختن این باور، مهمترین مأموریت دوره عزت نفس است.
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح در برابر نجواهای فلج کننده ذهن است. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه و شرایط نادلخواه هستیم.
اگر “سنگربانی بهنام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برای رویاهایت داشتی، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا، خواه یک رابطه توام با عشق باشد، خواه یک کسب و کار سودآور، خانهای با امکانات عالی، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگها فاصله میبینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.
به همین دلیل است که: تمام موفقیتهای زندگی ما، روی پایهای به نام عزتنفس بنا میشود.
“احساس لیاقت و ارزشمندی”، که نقطه مقابل «احساس گناه و خود کوچک بینی» است، مهمترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیتها از عزتنفس شروع میشود و ساختن عزت نفس، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.
استاد عباسمنش همیشه تأکید ویژهای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفتیتهای خود در هر برهه از زندگیشان را، حاصل تلاشی میداند که، صرف ساختن جنبهای دیگر از عزت نفس خود داشته است.
موضوع این است که، هیچ انتهایی برای عزت نفس وجود ندارد. یعنی همیشه جنبهای از عزت نفس ساخته نشده، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازهای که آن بخش کاملتر میشود، دستاوردهایمان نیز بزرگتر میشود.
با انجام تمرینات این دوره، “باور احساس لیاقت” در وجودت شکل میگیرد و نتایجی را وارد زندگیات مینماید که، ناکامیهای تمام سالهای گذشتهات را جبران میکند. آنوقت تفاوت زندگی بدون عزت نفس و باعزت نفس را به وضوح احساس میکنی.
عزت نفس انتخابهای آیندهات را در هر جنبه از زندگیات تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیتات و حتی میزان موفقیت مالیات را دستخوش تغییرات اساسی میکند زیرا تعریف تو از احساس لیاقت، دستخوش تغییرات اساسی میگردد.
خیلی فرق میکند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن!
عزت نفس، ابعاد ظرف وجودت را میسازد. حتی اندازه ظرفی که زیر باران نعمت الهی در دست نگهداشتهای، به اندازه عزت نفس توست. به همین دلیل نیز به اندازه عزت نفسات نعمتها را دریافت میکنی.
تفاوت تجربهات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است.
ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چارهای جز آوردنِ بهترینها به زندگیات ندارد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD456MB38 دقیقه
- فایل صوتی «چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه35MB38 دقیقه
به نام خدای مهربان تواب
با سلام به دوستان خوبم
چند روزی هست که دارم این فایل رو گوش میکنم وبیشتر تمرکزم رو روی باورهای توحیدی گذاشتم
الان که نگاهم رو نسبت به نعمتها و فراوانی اطراف تغییر دادم و در هر لحظه این نعمتها رو برای خودم بزرگ میکنم چون این نعمتها و فراوانی آنقدر برای من بدیهی و طبیعی شده بودن که به چشمم نمی آمدند و تصورم نعمت و فراوانی چیزی جدا و خاص هست و مثلا تا به خواسته هام نرسم فراوانی و نعمت هم در دور از دسترس من هست ولی خدا رو شکر الان درکم بهتر شده نسبت به فراوانی و نعمت و خدا رو شکر با درک فراوانی اطرافم احساسم عالی شده و الان احساس ثروت رو درک میکنم همیشه قبلا که در سایت می خوندم و میشنیدم احساس ثروت رو در هر لحظه داشتن یا احساس نیاز نسبت به خواسته نداشته باشیم اصلا متوجه نمیشدم و فقط ادا در میاوردم و واقعا این احساس رو نداشتم ولی الان به اندازه ای که درک کردم خیلی احساسم نسبت به داشته هایم بهتر است و خودم رو غنی میبینم و از هر احساس نیازی رها هستم و مطمئنم هر چی بیشتر کار کنم نگاهم هم به همون نسبت به نعمتها و فراوانی اطرافم بیشتر تغییر میکند
تازه متوجه شدم متاسفانه قدرت و عظمت خداوند هم برای من اصلا قابل درک نیست و آنقدر بدیهی و طبیعی هست که قابل مشاهده نیست و این باعث شده بود من یه جای اینکه به خدا توکل کنم ودر هر مسئله ای فقط قدرت رو به خدا بدم بیشتر روی افراد حساب کنم و همیشه قدرت رو به دیگران میدادم وقتی هم که با این سایت توحیدی آشنا شدم برام حرفهای استاد در مورد توحید و توکل به خدا جالب بود و قبول میکردم ولی درک نمیکردم ولی خدا رو شکر به مرور داره درکم نسبت به قدرت و عظمت خداوند بهتر و بیشتر میشه و در هر لحظه نسبت به هر باوری که دارم و عملی که انجام میدم رو با قدرت و عظمت خدا میسنجم و آگاهانه دقت میکنم که حواسم باشه تا قدرت رو به شخص یا چیز دیگری به غیر از خدا ندم هنوز تازه شروع کردم ولی برام خیلی جذاب هست و احساسم هم خوبه اینطوری دیگه درگیر نظر دیگران یا تایید اونها نیستم و خیلی راحتر و رهاتر زندگی میکنم و ایمان دارم هرچی ظرفم و درکم نسبت به قدرت و عظمت خداوند بزرگتربشه به همون نسبت رهاتر و لذت بخش تر زندگی میکنم
خدا رو شکر که به این مسیر توحیدی آشنا شدم و خدا رو شناختم و معنی توکل و اعتماد به خدا رو درک کردم و میدونم که در هر جنبه ای از زندگی و در هر لحظه بااعتماد و توکل به خدا چقدر طی کردن این مسیر برام زیباتر میشه
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
به نام خداوند مهربانِ توابع
سلام به دوستان عزیزم
از سالها قبل همیشه درگیر احساس گناه حتی برای یکسری مسائل خیلی سطحی و معمولی بودم و توهمی از احساس گناه همیشه به شکلهای متفاوت جزءلاینفک زندگی من بود که اگر مسئله ای بوجود میآمد بالاخره من به یه طریقی داشتن احساس گناه رو برای خودم منطقی میکردم و دیگه در این اواخر تمام وجودم رو این احساس وحشتناک گرفته بود و مثل زنجیری سنگین و گره کوردست و پای من رو بسته بود و هرایده و تصمیمی هم که دراین مدت گرفتم هیچ وقت خودم رو در نظر نگرفتم و خیلی واضح طوری که خودم هم متوجه میشدم ارزشی برای خودم قائل نمیشدم و خودم رو مستحق و محکوم به بی لیاقتی میکردم چون تمام تصمیماتی که برای انجام کاری که میگرفتم بدترین و سختترین بود و فکر میکردم چون گناهکارم باید بیشتر به خودم سخت بگیرم و خودم رو سرزنش میکردم و کارهایی رو بعد از شکست مالی برای کسب درآمد از روی بی لیاقتی و بی ارزشی انجام میدادم که خیلی سخت و سنگین و حتی زجرآور بود که شاید مردها هم برای کسب درآمد چنین کارهایی رو انجام ندهند و مثلا خودم رو اینطوری توجیه میکردم که باید به خاطر اشتباهات مالی اینقدر سختی و رنج رو تحمل کنی و به سختی قرون قرون روی هم بذاری و پدرت دربیاد تا بفهمی که پول درآوردن به این آسونی نیست خلاصه در این سه سال تا میتونستم احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودم تخریب و نابود کردم و آنقدر در مدار داغونی بودم که هر پیشگویی که اطرافیان و دوستان عزیزی که خدا رو شکر همه رو کنار گذاشتم برام میکردن درست از آب درمی اومد و وقتی خودت برای خودت ارزش قائل نشی در نظر دیگران هم به همون اندازه بی ارزشی و هر حرفی که بزنن و هر ایده و هر تصمیمی رو که بهت بدن بدون فکر قبول و اجرا میکنی و بیشتر این کلاف سردر گم میشد من خیلی خوب اینها رو درک میکنم چون همه رو مو به مو متاسفانه اجرا کردم و خودم رو هر روز زنده زنده و بازجر و شکنجه به قتل میرسوندم ولی با این همه خدای مهربونم من رو خیلی خیلی دوست داشت ومن خیلی به این ایمان دارم که خدا خیلی من رو دوست داره و الان قشنگ حسش میکنم ودرک میکنم که خدا دوستم داشته و داره چون در اوج اون همه سیاهی و تاریکی و دریغ از ذره ای لیاقت و ارزشمندی و با وجود یکپارچه احساس گناه به طور معجزه آسایی با این سایت توحیدی من رو همراه کرد و در روز اول حدود ده تا فایل رایگان گوش دادم و به نوعی فایلها رو با شدت گرسنگی می بلعیدم و این فایل هم جزءاولین فایلهایی بود که در روز اول گوش دادم بعد از حرفهای استاد ته دلم یه نورامیدی روشن شد ولی از یه طرفی هم مغبون روزهایی بودم که میشد بهترین روزهای زندگیم باشه ولی من با احساس گناه همه رو سیاه کردم ولی باز هم خدا رو شکر کردم و به سختی چون برام دشوار بود خودم رو لایق و ارزشمند بدونم ولی آگاهانه سعی کردم و شروع کردم به ساختن دوباره این بنا و با ساختن باورهای توحیدی قوی زیر بنا رو شروع به ساخت کردم و هنوز تازه بعد از ماهها درک این ترمز و باور محدود کننده بیشتر برام مشخص میشه که هر چی بیشتر وقت برای ساخت باورهای توحیدی بذارم باز هم کمه و با تمام وجود دارم باورهای توحیدی رو مستحکم بعنوان زیر بنا میسازم و شکل میدم و هیچ عجله ای هم ندارم چون دوست دارم همین باورهای توحیدی من رو به سمت بقیه باورها و ایده های جدید سوق بدن و من هر روز با عشق در حال نگهداری و تغذیه باورهای توحیدی هستم و خودم رو در این باورها غرق کردم و رها هستم و الان کلی از آرامشم لذت میبرم و دارم طوری این باورهای توحیدی رو میسازم که حتی به خاطر محکم بودن باورهای شرک آلود و محدود اگه لحظه ای ارتباطم قطع بشه سریع خدا رو شکر متوجه میشم و هر روز که میگذره بیشتر و بهتر عظمت و قدرت خداوند رو درک میکنم و نسبت به قدرت خلقی که خداوند در وجودم قرار داده آگاهتر میشم
به نظر من چون خودم تجربه کردم نمیشه یک نفر رو از احساس گناه رها کرد مگر اینکه خودش بخواد و ازخدا تقاضا کنه چون الان که آرامتر شدم واین باور محدود و احساس بدرو شناختم و درک کردم وقتی به گذشته نگاه میکنم به یاد میارم که بودن انسانهایی که به میخواستن من رو آگاه کنن و به من حالی کنن که بابا این تصمیمات و کارهایی که انجام میدی درست نیست و فقط داری خودت رو اذیت می کنی و راهش اینطوری نیست ولی من الان درک میکنم بخاطر مداری که داشتم تعداد این افراد خیلی کم بود و من با اون همه آشفتگی واضطراب اصلا صدای اونها رو نمیشنیدم و برعکس با افرادی برخورد میکرد که من رو برای این همه رنج و بدبختی تحسین میکردن و من هم کلی به خودم افتخار میکردم و خودم لایق سخت پول ساختن میدونستم تا اینکه زمان مناسب رسید و من خودم از خدا خواستم که حمایتم کنه و وقتی من از ته دل ازخدا خواستم خدای مهربان هم من رو در زمان مناسب به مکان مناسب هدایت کرد و فقط بیان و منطق استاد صدای رسایی بود که در آن همه آشفتگی و تاریکی برایم قابل شنیدن بود هر چند درک سخنان استاد برایم ماهها طول کشید ولی با اینهمه من فقط از خدا سپاسگزارم و از استاد عزیزم برای شناخت توهمی مثل احساس گناه سپاسگزارم چون باعث شده بود زندگیم فلج بشه
پس اون کسی که احساس گناه رو داره و شدتش مثل من هست فقط خودش باید بخواد تا بتونه بشنوه و درک کنه این آگاهیها رو و من ایمان دارم به مرحله دریافت این آگاهیها برسه خدا خودش اون فرد رو به مسیر درست و افراد درست هدایتش میکنه
در پناه خدای یکتا شاد و ثروتمند باشید
به نام خدای مهربان و وهاب
سلام به دوستان خوبم
امروز دوست داشتم که در مورد ویژگیهای یک فرد با اعتماد به نفس بنویسم قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم به یک تضاد همیشگی در زندگیم برخوردم و خدا رو شکر که این تضاد باعث شد که من قبل از نوشتن کامنتم خودم رو محک بزنم در این امتحان نه صددرصد ولی چهل درصد احساسم بهتر از قبل بود و عمل کردم و من راضی هستم چون وقتی که با این تضاد برخورد کردم فهمیدم که حدود یک ساعت قبلش با فکر کردن و حرف زدن در مورد مسئله ای مشابه به همین تضاد خودم باعث خلق این تضاد شدم و نظم و حساب وکتاب این قوانین ثابت و فرکانس هایی که در هر لحظه در حال ارسال هست باعث شد که حواسم رو خیلی بیشتر جمع کنم و تمرکزم روی کانون توجهم باشه و هر حرفی و یا فکری که مربوط به باورهای قبلی میشه رو رفتار نکنم جالب هست موقعی که در مورد اون مسئله حرف میزدم و فکر میکردم میدونستم که اشتباه هست و احساسم بد بود که چرا رعایت نمیکنم و همون لحظه قطع کردم و به خدا توکل کردم و خواستم تا من رو هدایت و حمایت کنه ولی چون این باورهای محدود من خیلی ریشه ای و قوی هست فرکانس ناخواسته رو ارسال کرد دارم اینجا با جزئیات مینویسم تا دردم بگیره و حواسم باشه که دیگه اینطور عمل نکنم خلاصه بعد برخورد با تضاد نجواها از هر طرف شروع به بمبارانم کردن ولی خوب خدا رو شکر جلو شون رو گرفتم و توجهم رو به فراوانی و نعمتهای اطرافم گذاشتم وااااای که چه کار سختی هست ولی شدنی هست خلاصه کم کم احساسم رو خوب کردم فقط از خدا حمایت خواستم و به خدا توکل کردم سعی کردم از قدرتی که به تضاد داده بودم کم کنم چون هنوز باورهای قدرتمندم جون ندارن و درست شکل نگرفتن این تضاد خیلی با قدرت اولش به نظرم اومد ولی تا خودم رو سریع جمع وجور کردم و به خدا توکل کردم سنگینیش کمتر شد
پس با این تجربه جدید که الان برام پیش اومد به نظرم یک فرد وقتی مشخص میشه که با اعتماد به نفس هست که در برخورد با هر تضادی اول از همه ذهنش رو کنترل کنه چون با کنترل ذهن هست که میتونه درست تصمیم بگیره و عمل کنه و بهترینها رو برای خودش خلق کنه و من امروز این رو آگاهانه درک کردم که برای ساختن اعتماد به نفس اولین قدم کنترل ذهن است و گذشته رو که مرور میکنم متاسفانه من هیچ وقت ذهنم رو در مواجه با تضاد کنترل نکردم و با همان اضطراب و آشفتگی تصمیم گرفتم وعمل کردم ولی خدا رو شکر الان خیلی بهتر شدم و هنوز اول راهم تا این باورهای جدید درست شکل بگیرن و محکم بشن تا جزءرفتارم بشن
ونکته دیگه ای که یک فرد با اعتمادبه نفس بالا داره و اصلا ربطی به دین و مذهب هم نداره اینکه فقط قدرت رو به خدای درونش میده و تضاد در نظرش قدرتی نداره و میدونه که براحتی و آسانی میتونه این تضاد رو با نگاه مثبت ببینه و ایمان داره که با آرامش و احساس خوب و رد شدن از این تضاد براحتی میتونه خواسته اش رو خلق کنه و من هم امروز در برخورد با این تضاد آگاهانه سعی میکردم تا توجهم به نکات مثبت باشه و احساسم رو خوبه نگه دارم و واقعا آروم بودم و فقط قدرت رو به خدا و خودم دادم و ایمان دارم با تمرین و تکرار به مرور تکاملم طی میشه و جزء رفتارم میشه من امروز به صورت عملی و واقعی تونستم دو ویژگی مهم افراد با اعتماد به نفس رو درک کنم و تا حدودی سعی کردم همینطور رفتار کنم
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
درپناه خدای یکتا شاد و ثروتمند باشید
سلام به همه همسفران عزیز
من و همسرم دومین روز سفرنامه را اینگونه شروع میکنیم که ما عاشق خدا هستیم چون سیستمی هوشمند در این جهان قرار داده که هر کس با ارسال فرکانسش خالق شرایط زندگی خودش هست
در این جهان سیستمی هر باوری که به خدا داشته باشیم همان باور را دریافت میکنیم اگر خدا را مهربان ببینیم نتیجه همین باور در زندگی ما انعکاس پیدا میکند
یک عمر برسر کلمه حق الناس دو باور محدود کننده احساس گناه و احساس قربانی شدن را به یدک کشیدیم و برای سبک شدن از احساس گناه بین خود و خدا واسطه قرار دادیم تا آمرزیده شویم و برای احساس قربانی شدن بیشتر مظلوم نمایی کردیم و باز ظالم ساختیم ولی به خیال خودمان اگر از این دنیا خیری ندیدیم به ضمانت مورد ظلم واقع شدن تکه ای از بهشت آخرت را از خود کرده ایم
و حال که قوانین کیهانی را درک کردیم و عملکرد سیستم را فهمیدیم و شناختمان نسبت به خدا و قرآن بیشتر شده است میبینیم در گذشته یمان از هر جهت که با حق الناس روبرو شدیم بازنده بودیم
احساس گناه دست و پایمان را بست چون بدی در حق دیگری کردیم غافل از اینکه ما در اصل به خودمان ظلم کردیم چون ما قادر به تغییر سرنوشت کسی نیستیم مگر آن فرد در مدار درست نباشد ولی اگر فرد در مسیر درست باشد و به خدا ایمان داشته باشد و هماهنگ با انرژی منبع باشد بدی ما تاثیری بر آن فرد ندارد
با احساس قربانی شدن کل زندگیمان را یه عمر قربانی کردیم چون با این نادانی به راحتی ظلم را پذیرفتیم و با گردنی کج انگشت اشاره را به سوی همه گرفتیم الا خودمان و حالا این قربانی میفهمد که با قدرت دادن به شیطان و دنبال کردن او و پذیرفتن ترس و کمبود و نگرانی از طرف شیطان ظالم را خودش ساخته است واگر خدا را باور داشتیم ظلمی را نمی پذیرفتیم و دسته آخر همین شیطان هم ما را رها میکند و با سرزنش از اینکه او را شریک خدا قرار دادیم می گوید از شما بیزارم
پس همه چیز به خودمان بستگی دارد به افکارمان و باورهایمان که چقدر به خدا ایمان داریم؟ چقدر به این انرژی منبع خیر و برکت وصلیم؟
اگر به خدا ایمان داشته باشیم مورد ظلم واقع نمیشویم و اگر جایی باشد که به ما ظلمی شود با توکل به خدا به جایی دیگر حرکت میکنیم و مهاجرت می کنیم پس ایمان صد در صد به خدا یعنی ما در مدار درست هستیم و همیشه تحت هر شرایطی خداوند خودش برای ما راه را پیدا میکند و ما را به مسیر درست هدایت میکند
دعا
قرآن می گوید هر دعای خیری که برای کسی بکنیم به خودمان برمیگردد.
برای آن فرد بستگی به مدارش دارد ولی برای ما در هر صورت خیر است
پس سیستم همانند آیینه عمل میکند و هر طور که ما رفتار کنیم سیستم واکنش و پاسخ نسبت به همان باور و رفتارمان نشان میدهد
حتی پیامبر هم نمی تواند برای بخشش خطا واشتباه ما در این دنیا در نزد خداوند واسطه شود و آمرزش بطلبد چون سیستم هیچ واسطه ای را قبول نمیکند اگر گناه کردیم و خودمان از خدا آمرزش بطلبیم خداوند آمرزنده است
اگر گناه هم بکنیم به خودمان ستم کرده ایم نه به دیگران و اگر غیبت و قضاوت کسی را کردیم که در مدار درست است به او خدمت کرده ایم و به نفعش کار کردیم و بار گناه اورا هم به گردن گرفته ایم
کسی که در مدار درست است وبه خدا ایمان دارد حتی اگر راهها را هم به روی او ببندند باز هم ضرری به او نمیرسد چون او این ضرر را باور ندارد و در مسیر درست است
ما باور داریم که خدا عاشق ماست و مهربان و بخشنده است و همین عشق و مهربانی و بخشندگی را از خداوند دریافت میکنیم
ما باور داریم که قادر به تغییر سرنوشت هیچ کس نیستیم و هر انسانی فقط خالق شرایط زندگی خودش است
ما باور داریم با ایمان و توکل به خداوند مورد ظلم واقع نمیشویم و ظلم را نمی پذیریم
ما باور داریم که هیچ واسطه ای بین ما و خداوند وجود ندارد و خداوند به درخواست خودمان بدون واسطه گناهانمان را می آمرزد
الهام، هلما و هومن
?هلما دختر نازنین چهار ساله ماست چون واقعا همسفر پایه ای هست و همراه ما با دقت به صحبتهای استاد گوش میدهد اسم قشنگش رو اینجا میارم
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
??????
سلام به همه همسفران عزیزم
?????
من در اولین روز سفرنامه ام با توکل به خدای مهربونم این اصل را باور دارم که خودم خالق شرایط زندگیم هستم و با این توکل و ایمان شروع به ساختن عزت نفس از دست رفته ام میکنم و هیچ انتهایی برای عزت نفس نیست و همیشه در زندگی با بوجود آمدن خواسته های بیشتر جنبه ای از عزت نفس ساخته نشده ای است که باید رو آن کار کنم و هر چه عزت نفسم کاملتر شود دستاوردهایم بزرگتر میشود
با گوش دادن به فایلهای عزت نفس وعمل به گفته های استاد ایمان دارم ساختن عزت نفس برایم خوشایند وآسان خواهد شد و دوست دارم آگاهیهایی که از این فایل درک کردم و به صورت خلاصه برای خودم یاداشت کردم رواینجا بنویسم تا همیشه برای خودم مرور کنم
اولین قدم را محکم و باایمان برای ساختن عزت نفس برمیدارم تمام کسانی که با تحقیر ها و سرزنشها و تخریب شخصیتم باعث از بین رفتن عزت نفسم شده اند را میبخشم چون میدونم که اونها هم ناآگاهانه این کار رو انجام دادن و خودشون هم دارای اعتماد به نفس پایینی بودن و من الان با این آگاهیهایی که درک کردم دیگه اونها رو سرزنش نمی کنم
همیشه به خاطر نبود عزت نفس در حال اثبات خودم به دیگران بودم
و همیشه از همه جنبه های زندگی مخصوصا مالی از کیفیت پایینی برخوردار بودم و الان متوجه شدم که همه اینها به علت عدم ارزشمندی بوده و میدونم که با ساختن عزت نفسم دیگر بدنبال ثابت کردن خودم به دیگران نخواهم بود و چقدر این دیدگاه بهم آرامش میده
دومین قدم این هست که با هدایت خداوند بزرگترین باور محدودکننده ام رو که احساس گناه هست رو درک کردم و باید با تکرار و تمرین و ساختن باور احساس لیاقت این ترمز بزرگ رو تغییر دهم ، احساس گناه باعث از بین رفتن احساس لیاقت و ارزشمندی میشه و خودم رو به خاطر خطاها و مشکلات مالی که مرتکب شدم سرزنش نمیکنم و انتظار بیجا از خودم نباید داشته باشم که نباید هیچ وقت اشتباه کنم و فکر هم نکنم که با هر اشتباه و خطا پیش خدا محبوب نیستم باید بدونم که احساس گناه نه تنها کمکی به من نمیکنه بلکه به علت بی ارزشی در خودم بیشتر دست به همون اشتباه میزنم و تکرار میکنم و باعث بی ارزشی بیشتر من میشود
احساس گناه مرتبط با عذاب وجدان است و با گوش دادن به این فایل بود که برای اولین بار از این دیدگاه به عذاب وجدان نگاه میکردم و برام واقعا درک این آگاهیها لذت بخش بود شهر به شهر و منطقه به منطقه تعریف جدایی برای عذاب وجدان دارند واین فقط به فرهنگ هر جامعه ای بستگی دارد که اون فرهنگ انجام چه عملی را خطا بداند و مرتکب شدن به آن اشتباه باعث احساس گناه در فرد میشود و عملی که در یک فرهنگ باعث شادی و خوشحالی میشود برای فرهنگ دیگر گناه محسوب میشود و یا برعکس
ما همیشه باید قرآن را ملاک قراردهیم و اینکه در قرآن حق الناس وجود ندارد و فقط ظلم به خود آمده است و هرکس که قصد تخریب دیگری را داشته باشد در اصل به خودش ظلم کرده است مگر اینکه آن فرد در این مدار باشد و خودش بپذیرد وگرنه اگر در مدار درست باشد تخریب دیگران برای او باعث منفعت و پیشرفت هم میشود پس هیچ انسانی قادر به تغییر سرنوشت هیچ کس به خیر یا شر نیست اگر قصد تخریب دیگری را داشته باشیم در هر لحظه از زندگی داریم خودمون رو نابود میکنیم و اگر قصد خوبی به دیگری رو داشته باشیم در هر لحظه در حال شکوفایی و بزرگی هستیم
خداوند تواب است خداوند همه بندگانش را دوست دارد خداوند خطاهای کوچک بندگانش را اگر مرتکب خطاهای بزرگ نشده باشند میبخشد و خداوند در قرآن بشارت میدهد به صابرین کسانی که خداوند آنها را امتحان کرده با گرفتن مال و جانشان و آنها زمانی که مصیبتی بهشون رسیده صبر میکنند با امید نه تحمل و از هم نمی پاشند احساسشون خوب هست ودر مدار درست هستند و هدایت شده اند و خداوند بر اونها درود میفرسته و این افراد می گویند ما از خداییم و به سوی خدا بر میگردیم خدا که ضربه پذیر نیست و هماهنگ با نیروی منبع هستند و ارتباط با انرژی منبع باعث میشه که در مسیر درست باشند و همیشه جهان بهشون کمک میکنه و در همه شرایط آرامش دارند و احساس خوب دارند
من خودم را میبخشم به خاطر تمام خطاها و اشتباهاتم که باعث احساس گناه در من شده است و تا وقتی در احساس گناه بمانم رسیدن به عزت نفس برایم غیر ممکن است من باید این را بدانم که خطاهای من باعث پیشرفت من میشود اما نه خطاهای تکراری و از قصد باشد و تمام پیشرفتهای بشری به خاطر خطاهایش است نتیجه ای که ما در جهان میبینیم به خاطر این خطاهایی است که بشر انجام داده است
.
داشتن عزت نفس باعث میشود افسار ذهنم را در دست بگیرم ودر شرایط سخت ویا در صورت انجام خطا و اشتباه به ذهنم اجازه برپا کردن نجوا را ندهم که با دلایل منطقی نالایق بودنم را به من ثابت کند که قادر به انجام هیچ کاری نیستم نجواها فقط فاصله زیادی بین من و رویاهام ایجاد کردند وجلو هر اقدامی را از من گرفتند حال من با عزت نفس قادر خواهم بود این فاصله را پر کنم
امید این را دارم با ساختن عزت نفس تمام انتخابهای زندگیم در تمام جنبه ها تغییر خواهد کرد و ایمان دارم در جنبه مالی زندگیم تغییر اساسی بوجود میآید چون احساس لیاقت و ارزشمندی را به جای ترمز بزرگ احساس گناه تغییر میدهم با داشتن عزت نفس دیگه نیازی به تأیید دیگران ندارم اگر در گذشته تحقیر شدم یا احساس بی ارزشی داشتم فهمیدم که اگر این ارزشمندی رو در درون خودم باید پیدا کنم ودر بیرون بدنبالش نباشم تا در زندگی موفق شوم
من باور دارم ترمز واقعی برای نرسیدن به موفقیت احساس گناه است
من باور دارم که نمی توانم هم احساس گناه داشته باشم و هم عزت نفس چون همنشینی این دو در کنار هم مانند همنشینی ثروت وفقر امکان پذیر نیست و غیر ممکن است
باور دارم احساس گناه جلوی ارزشمندیم را میگیرد وتا احساس گناه را از بین نبرم هرگز نمیتوانم به عزت نفس دست پیدا کنم
باور دارم بدترین احساس احساس گناه است
باور دارم تا احساس گناه را دور نریزم نمی توانم به موفقیت برسم
باور دارم با ایجاد عزت نفس ظرف وجودم ساخته میشود و اندازه این ظرف در مقابل باران نعمت الهی به اندازه عزت نفسم بزرگ و بزرگتر میشود و به همان اندازه نعمات الهی را دریافت میکنم
باور دارم عزت نفس کلید اصلی موفقیت است
من باور دارم که تمام انسان ها در هر شرایطی یه روز اشتباهی کرده اند
?????
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشیم
???
سلام
تمرینات روز ۲۱سفر پربرکتی که خانم شایسته مهربان گذاشتن رو داشتم انجام میدادم که یه دفعه دلم خواست دوباره این فایل رو گوش کنم هرچقدر که دارم جلو میرم و خودم رو بیشتر میشناسم بیشتر برام این اصل بارز میشه که احساس ارزشمندی پایه و اساس اصلی موفقیت هست ویژگیهای یک فرد با اعتماد به نفس این هست که با احساس ارزشمندی و خودباوری که داره میتونه براحتی در بدترین شرایط برای حل مسئله اش بهترین تصمیم رو بگیره و خودش رو در اون شرایط بد مهمتر از هر مهر تاییدی از نظر دیگران بدونه این ویژگی فردبااعتماد به نفس رو خوب درک میکنم چون خودم برعکسش رو همیشه انجام دادم ومن هم باید روی خودم حسابی کار کنم وارزشمندبودن رو در وجودم زنده کنم تا برای تایید دیگران از حق خودم راحت نگذرم
ویژگی فرد با اعتماد به نفس این هست که هر چی رو که دوست داره براحتی و آسانی میتونه خلق کنه و چه با قوانین آگاه باشه و چه قوانین رو ندونه در هر صورت خودش رو خالق میدونه چون احساس لیاقت و ارزشمندیش بالاست و در همون حد از ارزشمندی برای خودش خواسته هاش رو خلق میکنه و خودش رو لایق بهترین هر نعمتی میدونه
من بخوبی این رو درک میکنم چون باید ارزشمندی رو در خودم زنده کنم تا خودم ارزشمند بدونم که هر خواسته ای که دارم رو میتونم خلق کنم و خودم رو لایق داشتنش بدونم بیشتر باید روی باور احساس لیاقت کار کنم چون درک کردم الان برای خلق هر خواسته ای بر سر احساس لیاقت گیر میفتم و هنوز باور احساس لیاقت رو که دارم روش کار میکنم خیلی قوی نشده البته این رو میدونم که به مرور قوی میشه و نیاز به تکامل داره چون یک عمر سرکوب شده ولی واقعا امروز که داشتم فایل سوم سه برابر درآمد رو گوش میدادم و بعد تمرین رو انجام دادم دیدم برای خلق درآمد مورد نظرم بد جوری کارم پیش احساس لیاقت گیر کرده و تا این باور جون نگیره و قوی نشه همچنان خلقی هم صورت نمیگیره برای همین باید ۴تا فایل اعتمادبه نفس رو گوش بدم و مرور کنم و با تمرین و تکرار جلو برم چون این رو درک کردم برای هر حرکتی رو به رشد وپیشرفت احساس لیاقت اول صف با اقتدار ایستاده است
خدایا سپاسگزارم که من رو از بدو تولد ارزشمند خلق کردی و من رو ببخش که نا آگاهانه این توانایی قدرتمند رو در طول عمرم تا این لحظه بی ارزش و سرکوب کردم و تعهد میدم از این پس در لحظه لحظه زندگیم با سعی و تلاش و ٱگاهانه این توانایی رو دوباره زنده کنم تا جایی که در زمان مرگم با همان کیفیت زمان تولدم تحویلت دهم
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید
سلام مارکوپولوی عزیز
???
خیلی خوشحالم از اینکه کامنت ما رو خوندین
من هم همیشه جوابهای زیبای شما رو در عقل کل میخونم و کلی لذت میبرم و برای این همه آگاهی خدا رو شکر میکنم
???
در پناه خدا شاد و ثروتمند
باشید
???
سلام دوست عزیزم
خدا رو سپاسگزارم و خیلی خوشحالم کامنتم برای شما مفید بوده
یک سال میشه که فقط با فایلهای رایگان کلی نتیجه عالی بدست آوردم و از وقتی شروع شد که با جدیت سفرنامه رو هر روز کار میکردم فایل همون روز رو از صبح تا شب گوش میدادم نکات مهم رو یادداشت میکردم برای تک تک روزها کامنت گذاشتم و چهل روز پشت سر هم و با تمرکز فقط سفرنامه رو کار کردم هر روز یک یا چند ترمز رو باهم پیدا میکردم و به مرور توحید رو درک کردم و باز در سفرنامه بود که کاری که بهش علاقه نداشتم را رها کردم و باز در حین کار کردن روی سفرنامه بود که به یک تضاد خوردم و خیلی بجا بود چون با رد کردن این تضاد فقط با توکل به خدا و بدون لغزش ایمانم بیشتر شد وباعث تقویت باورهای توحیدی هم بود
اولین و بزرگترین ترمزی که پیدا کردم احساس گناه بود و تمام تصمیمات و اقداماتم رو این احساس رهبری میکرد و من هم متأسفانه به خوبی عمل میکردم وقتی صحبتهای استاد رو گوش میدادم دیدم یه عمر کلاه رفته سرم و مرور گذشته ام و نتایجی که در زندگی ام بود مهر تأیید به تک تک جملات استاد میزد بعد از درک این احساس خانمان سوز یک لحظه هم درنگ نکردم و با جدیت و ساختن باور های قدرتمند شروع به ترمیم عزت نفس برباد رفته ام کردم بقدری احساس گناه در زندگیم خرابکاری کرده بود و نتایج گندی به جا گذاشته بود که دستم در مقابل دهن ذهنم پر بود و با هر نجوایی که بپا میکرد با کلی مدرک و سند و نتیجه راحت منطق بی منطقش را کور میکردم البته هنوز هم گاهی اوقات شلوغ بازی میکنه ولی زمانش کوتاه هست چون دیگه خیلی سریع میفهمم و با خودم همراهش میکنم
دوست عزیز به نظرم با گوش دادن با دقت به چهار فایل اعتماد بنفس و ساختن باورهای قدرتمند و عمل به گفته های استاد در این چهار فایل بعد یه مدت خیلی همه چیز بهتر میشه فقط حرفهای استاد رو باور کنین و اگر باورهای خوب و قدرتمند توحیدی بسازین و هر روز بدون وقفه تقویت شون کنین خیلی زود نتیجه میگیرین در طول روز چندین بار قرآن بخونین البته معنی آیات رو و بذارین عادت هر روزه بشه براتون و خیلی به معانی فکر کنین با قوانینی که از استاد یاد گرفتین بسنجین خیلی کمک میکنه واقعا راهگشاست
اصلا نترسین،باور کنین و با توکل به خدا برین جلو خودش یک مسیرهایی رو براتون باز میکنه که هیچوقت به ذهنتون هم نمیرسیده و به بهترین شکل زندگی رو براتون رقم میزنه فقط شما بچسبین به توحید و ساختن باورهاش،خودبه خود بقیه ترمزها خودشون رو نشون میدن ویا از بین میرن و کلی باور خوب هم کنارش رشد میکنن
من که الان چند ماه هست که واقعا مصمم و محکم چسبیدم به توحید و دست هم ازش برنمیدارم تا کاملا در زندگیم توحیدی رفتار کنم و کارم تا آخر عمرم فقط تقویت باورهای توحیدی هست
بهترینها رو از خدای مهربون برای شما آرزومندم