اکثر ما در کودکی به خاطر سرزنشها، تحقیرهایی و برچسبهایی که از طرف خانواده و جامعه به ما زده شده است، عزتنفس خود را از دست دادهایم. به همین دلیل نیز نقطه شروع تغییر شرایطی که در آن هستیم، از برپایی جهادی اکبر برای ساختن عزتنفسمان شروع می شود و اولین آجر از این پی، باورهای قدرتمندکننده ساختن برای حل ریشه ایِ باورهای سمی و کشنده به نام “احساس گناه” و “احساس بی ارزشی” است.
زیرا اگر اعتماد به نفس، کلید اصلی موفقیتهای بشری باشد، قطعاً “احساس گناه” سدِ راه تمام موفقیتهای او خواهد بود.
امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس داشته باشی. هم نشینی این دو غیرممکن است، همانگونه که همنشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.
بدون ساختن عزت نفس، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی، دسترسی به عزتنفس غیر ممکن است.
این یک قانون است که، موفقیت و ثروت سراغ یک ذهن آرام و مطمئن میرود. یعنی ذهنی که عاری از احساس گناه، عذاب وجدان و بیارزشی است.
“احساس گناه” و “عذاب وجدان”، بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس است. بنابراین پروسه ساختن عزت نفس از برداشتن این ترمز و تبدیل آن به “احساس لیاقت و خودارزشی” آغاز میشود و ساختن این باور، مهمترین مأموریت دوره عزت نفس است.
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح در برابر نجواهای فلج کننده ذهن است. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه و شرایط نادلخواه هستیم.
اگر “سنگربانی بهنام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برای رویاهایت داشتی، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا، خواه یک رابطه توام با عشق باشد، خواه یک کسب و کار سودآور، خانهای با امکانات عالی، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگها فاصله میبینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.
به همین دلیل است که: تمام موفقیتهای زندگی ما، روی پایهای به نام عزتنفس بنا میشود.
“احساس لیاقت و ارزشمندی”، که نقطه مقابل «احساس گناه و خود کوچک بینی» است، مهمترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیتها از عزتنفس شروع میشود و ساختن عزت نفس، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.
استاد عباسمنش همیشه تأکید ویژهای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفتیتهای خود در هر برهه از زندگیشان را، حاصل تلاشی میداند که، صرف ساختن جنبهای دیگر از عزت نفس خود داشته است.
موضوع این است که، هیچ انتهایی برای عزت نفس وجود ندارد. یعنی همیشه جنبهای از عزت نفس ساخته نشده، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازهای که آن بخش کاملتر میشود، دستاوردهایمان نیز بزرگتر میشود.
با انجام تمرینات این دوره، “باور احساس لیاقت” در وجودت شکل میگیرد و نتایجی را وارد زندگیات مینماید که، ناکامیهای تمام سالهای گذشتهات را جبران میکند. آنوقت تفاوت زندگی بدون عزت نفس و باعزت نفس را به وضوح احساس میکنی.
عزت نفس انتخابهای آیندهات را در هر جنبه از زندگیات تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیتات و حتی میزان موفقیت مالیات را دستخوش تغییرات اساسی میکند زیرا تعریف تو از احساس لیاقت، دستخوش تغییرات اساسی میگردد.
خیلی فرق میکند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن!
عزت نفس، ابعاد ظرف وجودت را میسازد. حتی اندازه ظرفی که زیر باران نعمت الهی در دست نگهداشتهای، به اندازه عزت نفس توست. به همین دلیل نیز به اندازه عزت نفسات نعمتها را دریافت میکنی.
تفاوت تجربهات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است.
ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چارهای جز آوردنِ بهترینها به زندگیات ندارد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD456MB38 دقیقه
- فایل صوتی «چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه35MB38 دقیقه
💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓به نام تنها قاضی عادل دنیا خدای غفور و رحیم💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
ویژگی های یک فرد با اعتماد به نفس بالا و مثبت-قسمت اول فایل عزت نفس
مهم نبودن نظر دیگران در درستی و نادرستی رفتار ، کارها و پوشش
خریدن وسیله ای که خودش دوست دارد و صرفاً به جهت کیفیت فلان مارک را خریده است.
عدم معاشرت با افرادی که صرفا هدفشان تحقیر و توهین کردن فرد مقابل است
ادامه تحصیل در یک رشته خاص صرفا جهت علاقه خود
عدم نیاز به جلب توجه
عدم توهین و تحقیر دیگران
صحبت کردن با آرامش و وقار
رفتن به سره یک کار خاص صرفا برای علاقه شخصی خود
اجازه تحقیر و توهین ندادن به دیگران
داشتن یک سبک زندگی شخصی
ایستادن محترمانه در مقابل شخصی که حرفش غیر منطقی است
داشتن ظرفیت بالا و افتادگی و فروتنی حتی در یک رشته یا شغل یا جایگاه اجتماعی و اقتصادی فوق العاده
انجام کارهایی که از نظر خودش درست است و به او احساس آرامش و لذت می دهد فارغ از اینکه نظر دیگران چه باشد.
پذیرش اینکه اگر شکستی در زندگی داشته یک اتفاق طبیعی است و خدا این فرصت را به همه انسانها داده است تا روی پای خود دوباره بایستند و مسیری جدید را برای خود خلق کنند.
قسمت دوم فایل عزت نفس
این نامه الهامی است از جانب خدا به من و همه بندگانی که به این نامه هدایت می شوند…
ای بنده ی من تمام وجودت را گوش کن و کلام مرا با تمام وجودت بشنو….
چه کسی پادشاه توست؟ من
چه کسی خالق توست؟ من
چه کسی در روز قیامت به حسابت رسیدگی می کند و حکم صادر می کند؟ من
چه کسی تمام خوبیها و بدی هایت را دیده؟ من
چه کسی صدای هوای نفست را شنیده؟ من
چه کسی در لحظات تنهایی ات زمانی که به شیطان لبیک گفتی اعمالت را دیده؟ من
چه کسی اگر تو هر خطایی کند در کسری از ثانیه می تواند پرده از افکار و اعمالت بردارد؟ من
چه کسی نادیده ها را دیده؟ من
چه کسی آمار تک تک خطاهایت را دارد؟ من
چه کسی آمار تمام شرک هایت را دارد؟ من
چه کسی در اوج ناامیدی به من دستت را گرفت؟ من
چه کسی وقتی کفر ورزیدی رحمتش را به تو ارزانی داشت و روزی ات به تو رساند فارغ از اینکه چه گناهی مرتکب شده ای؟ من
من بخشیدمت…………..آغوش من همیشه برای تو باز است…………
برای باور بخششم به کتابم مراجعه کن….
پایان
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕و در هر لحظه خداوند را توبه پذیر و مهربان خواهید یافت💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
آغاز زندگی جدیدمان مبارک
سلام به استاد عباس منش عزیز و همگی دوستان
احساس گناه
در هر لحظه خداوند را توبه پذیر و مهربان خواهید یافت
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
اینها پیامهایی از جانب خداوند مهربان هستن به من و همه بندگان روی زمین که هر کدام در طول زندگی مون به یک شکلی گناهی رو مرتکب شدیم و احساسش در ما شکل گرفته و در ما شعله ور شده به خاطر حرفهای آدمهایی که خودشون هم گناه داشتن و مهم تر از همه به خاطر حرف آدمهایی که ذره ای بر ما قدرت و فرمانروایی ندارن و این مصداق ضرب المثلی هست که میگه:شاه می بخشه اما شیخ علی شاه نمی بخشه…
ماها به خدا شرک ورزیدیم که بالاترین گناه هست اما متوجه نشدیم…مرتب به خودمون گفتیم آره فلانی راست میگه من فلان گناه رو کردم و اونها در حدی پرستیدیم که شدن خدامون و خدای اصلی رو فراموش کردیم به هر کسی که هر بدی ای کردیم گفتن نمی بخشیمت و این احساس گناه در ما بیشتر و بیشتر شد…و برای اینکه تیر خلاص رو بهمون بزنن گفتن خدا نمی بخشتت خدا از این گناهت نمی گذره تحقیرمون کردن طردمون کردن توهین بهمون کردن و ما غرق شدیم در باورهای غلط اونها و یادمون رفت که هر روز در عبادتی که به درگاه خدا می کنیم تکرار می کنیم بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده و مهربان به نام خداوند غفور و رحیم…صفت رحمانیت خدا رو فراموش کردیم…..جلوی بندگان خدا سرمون رو خم کردیم خودمون رو پنهان کردیم برای اینکه فکر می کردیم اونها هستن که پادشاه ما هستن….رفته رفته تنها و تنها تر شدیم بعضیامون با بنده ها لج کردیمو دوباره اون گناه رو تکرار کردیم و به خودمون گفتیم آره حالا که اینطوری باهامون رفتار می کنن پس ما هم دوباره این گناه رو تکرار می کنیم…بعضیامون افسرده شدیم از همه چیز و همه کس کناره گیری کردیم و در ذهن مون برای خودمون جهنم ساختیم….فکر کردیم دیگه هیچ کس رو نداریم فکر کریم دیگه تنها شدیم ناگهان در میان آتش شعله ور جهنم ذهنمون و در تاریکی ای که برای خودمون ساخته بودیم صدایی زیبا بلند شد: سخن آنها محزونت نکند که عزّت از آن خداست و او شنوای داناست…مدتهاست دارم صدایت می زنم که من تو را بخشیدم اما تو صدایم را نشنیدی چون هیاهوی خدایانت آنقدر بلند بود که صدای مرا نمی شنیدی….
اگر بخواهیم احساس گناه را از خود دور کنیم باید باور داشته باشیم که خداوند در هر لحظه توبه پذیر و مهربان است خداوند کمال قدرت است می تواند در یک آن ما را به سزای اعمالمان برساند اما چنین نمی کند و به ما فرصت جبران می دهد و چقدر صفت ستارالعیوب برازنده اوست….
تنها سخن اوست که حق است او گناهان ما را می بیند و می شنود تنها اوست که ما را می تواند به عرش ببرد یا به فرش بیندازد امّا او همیشه لحنش مهربان و آغوشش برایمان باز است….پس من هر گناهی در خفا و آشکار کردم فقط و فقط به درگاه او سجده می کنم و از او طلب بخشش می نمایم و آن زمان که سر به سجده فرود آوردم قبل از آنکه سخنی بگویم او مرا بخشیده است چرا که اگر نبخشیده بود سر به درگاه پادشاهی اش فرود نمی آوردم…
برای تو بهترین خانه خانهء اوست💒 بهترین کس و بهترین سنگ صبور خود اوست…پس سکوت کن تا صدایش بشنوی و رها کن بندگانش را آنها نه می توانند تو را به جهنم ببرند و نه به بهشت…تکلیف خودشان را هم خدا مشخص می کند….
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
بوی عطر خدا می آید از عمق جان نفسی عمیق بکش تا تمام وجودت عطرآگین شود…..
👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼💐👼
امیدوارم همگی شما عزیزان همیشه در ردیف اول سجده کنندگان درگاهش باشید
روزتان خوش
سلام به استاد عزیز سلام به مریم جان گلم و سلام به همگی دوستان
من اومدم مرور فصل اول سفرنامه بی نظیر
فایل اول رو گوش کردم می دونین الان که به سوال استاد فکر می کنم به نظرم علت اصلی اعتماد به نفس یک فرد مهم نبودن نظر دیگران در مورد خودشه در واقع چنین فردی حرفهای دیگران هر چی که باشه رو اگرم شنید بهمش نمی ریزه چون پیش خودش میگه حالا مثلاً فلان فرد به من فلان حرف رو زد مگه درست گفته که من بخوام اعصاب خودمو خرد کنم هر کی هر چی خواست بگه بگه و این مهم نبودن حرف دیگران قدرتی رو در اون ایجاد می کنه که هم آرامش می گیره هم تمرکز می کنه روی کاره خودش….وقتی این فایل رو گوش می کردم یاد چند شب پیش خودم افتادم که یه نفر به شدت من رو با حرفش بهم ریخت و من تا 2 روز یهویی یاد حرفش میفتادم و بهم می ریختم و نمی تونستم روی کارم تمرکز کنم الان که دارم فکرشو می کنم می بینم من به این دلیل بهم ریختم که در درونم حرف اون شخص رو قبول کرده بودم ناتوانیم رو در بحث مالی قبول کرده بودم و فقط در ظاهر بهم ریختم و ناراحت شدم و از طرفیم هنوز به دلیل عزت نفس پایین در درونم حرفای اون شخص رو وحی منزل می دونم یعنی ذهنم این تحقیرها رو داره هنوز تایید می کنه پس من باید روی خودم بیشتر کار کنم تا اگه یه شخصی بدترین و تخریب کننده ترین حرف دنیا رو هم بهم زد برام مهم نباشه….
اما هنوز با این موضوع که اونهایی که تخریب گر هستن ناخودآگاه این کار رو انجام می دن مشکل دارم و نمونه کاملاً ملموسش رفتار استاد با فرزندشون که ایشون علی رغم تحقیرهای مکرر خانواده شون رفتاری بی نهایت مهربان با فرزندشون دارن و در عین حال هر دو طرف هم برای هم با وجود صمیمیت زیاد احترام و حرمت قائل هستن…
نمی دونم سریال ستایش رو می دیدین یا نه اون زمان من هنوز تلویزیون می دیدم این سریال باورهای مخربی داشت امّا یه نکته خیلی عالی برام داشت و اون این بود:
این سریال شخصیتی داشت به نام فردوس که بیییی نهایت مغرور و متکبر بود هیچ کس حق نداشت حرف روی حرف این آدم بزنه و این شخص ثروت زیادی داشت(باور مخرب:ثروتمندان انسانهای مغروری هستن) و از بچگی از 9 سالگی با کارگری به این ثروت رسیده بود(باور مخرب: برای رسیدن به ثروت باید از بچگی کار کنی و پوست کنده بشه) اما در سریال نشون می داد که زن دوم پسرش با توطئه ای کل ثروت این شخص رو ازش گرفت(باور مخرب: عوامل بیرونی و انسانها در زندگی یک شخص نقش دارن و می تونن بدبختش کنن) طوری که خودش موند و یک دست کت و شلوار و رفت توی یه مسافرخونه توی خیابون برق تهران زندگی کرد اما با اون روحیه به شدت پشتکار داشت ناامید نشد و تلاش می کرد تا خودشو دوباره سر پا کنه(باور درست در هر شرایطی که هستی به خدا توکل کن)این آدم وقتی پسرش می خواست ازدواج کنه عاشق خواهر دوستش شد که خانواده ساده ای داشتن و به لحاظ مالی خوب نبودن وقتی این موضوع رو شنید با پسرش مخالفت کرد اما پسرش رفت با اون دختر ازدواج کرد و این آدم تمام تلاشش رو کرد تا به قول خودش پسرش رو پس بگیره پسرش خوشبخت بود..این مرد یه پسر دیگه م داشت و عروس اول رو خودش انتخاب کرده بود اما عروسش اصلاً آدم خوبی نبود و بی نهایت حسود بود به دلیل عشق زیاد پدر شوهرش به به پسر دوم برای پسر دوم پاپوش درست کرد و در نهایت هم پسر دوم در حین فرار از دست پلیس تصادف کرد و فوت کرد….عروس دوم بچه هاش رو تنهایی بزرگ کرد تا زمانی که پدرشوهرش ثروتش رو از دست داد و بعد از یه سری اتفاقات عروس دوم پدر شوهرش رو راضی کرد که بیاد با اونها زندگی کنه…وقتی دخترش می خواست ازدواج کنه خانواده داماد با ازدواج پسرشون مخالف بودن چون عروس از یک خانواده کاملاً ساده بود و پسر از خانواده ای ثروتمند که در یک برج در بالای شهر تهران اقامت داشتن و نکته عالی داستان اینجا بود پدربزرگ به فکر رفتار زشت سالها قبل خودش افتاد و رفت منزل نامزد نوه ش و به مادر پسر گفت:
من سالها پیش با پسرم چنین رفتاری کردم و نتونستم زندگی خوشبخت پسرم رو ببینم..نتونستم قد کشیدن و بابابزرگ گفتن نوه هام رو ببینم می دونین چرا؟؟؟ چون ماها عادت داریم فقط به کوچکترها بگیم نکن جیزه و می گیم ما بزرگتریم کسی نباید به ما بگه جیزه حالا من اومدم به شما بگم نکن جیزه…..و بعد هم بهشون گفت فلان روز و فلان ساعت در فلان محضر عقد بچه هاست خوشحال می شیم که بیاین….و اونها هم اومدن و مادر پسر گفت ممنونم که بهم گفتین جیزه….خیییییلی این صحنه سریال برای من قشنگ و زیبا بود و تا آخره عمرم یادم نمی ره که یادم باشه منم وقتی بچه دار شدم اگه رفتار اشتباهی با بچه م یا هر کس دیگه ای کردم یکی باید بهم بگه خانوم نکن جیزه…..
به نظرم آدمها 2 دسته هستن:
افرادی رفتار زشتی رو تحمل می کنند و برای دیگران عکس اون رفتار رو عمل می کنن
افرادی هم رفتار زشتی رو تحمل می کنن و بعد سره مظلوم تر از خودشون خالی می کنن که انتقام از کسانی بگیرن که باهاشون بد رفتاری کردن…
خوشحالم که از دسته اول هستم…
همه اینها رو با حس اطمینان نوشتم و کاملاً آرام هستم…
نکته ای هم یاد گرفتم از پسر خواهر تپل و دوست داشتنی کوچکم که فقط 7 سال داره:
یکی از دوستاش پایین لبش رو فشار داده بود و کبود شده بود و این بچه می خواست به خاله ش بگه که شخصی من رو اذیت کرده وقتی فهمیدم گفتم قربونت برم اون پسره بی ادبی بوده تو کاری بهش نداشته باش تو نزنش گفت نه من نزدمش بعد با بغض کودکی معصومی دوباره گفت کبود شده اما خواهرمم نفهمه گفتم قربونت بره خاله به بابا می گفتی بیان مدرسه ت جمله عجیبی این بچه گفت که اصلاً موندم….
گفت:ولش کن بدیش به خودش می رسه
و این در شرایطی بود که من از رفتار یه شخص ناراحت بودم که چرا افرادی که بهش بی احترامی می کنن براش عزیز تر هستن؟
و جمله این بچه جواب خدا به من بود خدا از زبان یه فرشته کوچولو به من کن ولش کن بدیش به خودش می رسه…
اونقدر ذوقشو کردم که بغلش کردمو قربون صدقه ش می رفتم و می بوسیدمش 😍
بعضی وقتا خدا از زبان فرشته های کوچک با ما سخن می گوید…….
در پناه حق باشید….
شبتون آرام…
جیبتان پر پول…
و کیفتان کوک….
سلام به استاد دوست داشتنی و همگی دوستان عزیز
امشب اومدم تا تکالیف دومین روز سفرنامه رو انجام بدم و دیدم دوباره همون فایلهای عزت نفس اومد چون دیشب همه 4 فایل رو دیدم امشب رفتم توضیحات بیشتر در مورد دوره عزت نفس رو خوندم هر سطری که می خوندم بیشتر می فهمیدم که چرا من تا الان خیلی از کارهایی که باعث می شد الان یک زندگی فوق العاده در تمام جنبه ها داشتم رو رها کردم و یا شروعشون نکردم یا نیمه کاره رها شده به دلیل عدم عزت نفس و احساس لیاقت…..اگه قبلا بهم می گفتن دلیلش چی بوده که کاراتو رها می کنی می گفتم چون من کلّاً در مورد خودم آدم متعهدی نیستم چون اراده ندارم پشتکار ندارم آدم ضعیفی هستم دیگران مهم ترن و….خیلی چیزهای دیگه که به یاد آوردنش باعث تحقیر های مکرر خانواده م می شه و نمی خوام به یادش بیارم امّا الان تازه فهمیدم علتش ناتوانی و بی اراده بودن و تنبلی من نبوده علتش عدم احساس لیاقت و خودباوری بوده الان می فهمم دوره عزت نفس برای من از نون شبم واجب تره راستش الان که دارم اینا رو می نویسم دارم گریه می کنم چون دیدم آخرین کامنت من بودم و دیدگاهم رو استاد و مریم خانم گل خوندن و امتیاز دادن حس می کنم اینجا برای من شده یک جلسه خصوصی با شما دو عزیز…کسایی که وقتی براشون حرف می زنم تنها جوابشون تشویق کردن منه و دادن یه حسه خیلی خوب برای پرت شدن به دنیایی که با برگردوندن سرم می بینم دیگه هیچ ربطی به قبلم ندارم…خدایا تا روز تولدم فقط 4 روز دیگه مونده و امشب هم از تو می خوام که کادوی تولد تو به من دوره عزت نفس استاد عباس منش و قدم 2 دوره 12 قدم استاد بزرگوار و عزیزم باشه…خدایا حس می کنم امشب اختصاصی تو و استاد و مریم خانم گلم نشستین روبروم،نمی تونم بپذیرم که آخرین کامنت که کامنت من بوده اتفاقیه به نظرم اینا همه ش نشونه ست نشونه اینکه امسال قراره بهترین کادوی تولدم رو از تو بگیرم…خدایا من به هر آنچه که تو داری فقیرم…خدایا من به دوره عزت نفس استاد عباس منش نیازمندم خدای خوبم از ته قلبم ازت می خوام همینطور که منو به این سایت هدایت کردی همینطور هم دوره عزت نفس استاد عباس منش و قدم 2 دوره 12 قدم رو برام بخری…خدایا ازت سپاسگزارم ازت بی نهایت سپاسگزارم برای همه چیز….
استاد عزیزم از شما هم بی نهایت سپاسگزارم چون من با کمک فایلهای رایگان و قدم اول دوره 12 قدم خیلی تغییر کردم اگه پایان نامه م رو تونستم با بهترین نمره دفاع کنم اگه توی این مدت تونستم در شرایط سخت ذهنم رو کنترل کنم همه ش به خاطر لطف پروردگار که شما هستید بود،یادمه چند وقت پیش یه کسی حرف خیلی بدی بهم زد خیلی ریختم به هم امّا در عرض چند ثانیه تونستم خودم رو کنترل کنم و خودمو آروم کنم خدا شاهده اصلاً یه لحظه موندم به خودم گفتم تو همون آدم قبلی؟؟؟؟؟؟ چون من قبلاً خیلی ضعیف بودم خیلی شکننده و حساس…با کوچکترین چیزی به هم می ریختم،اگه کسی برام درد و دل می کرد شاید تا ماه ها غصه شو می خوردم و فکرم درگیر بود…در صورتی که طرف مقابلم اینطور نبود…اگه کسی کار داشت من وظیفه خودم می دونستم که از کار و تفریح و زندگیم بزنم و به کاره اون شخص برسم و با اینکه خیلی از این رفتارم ضربه می خوردم امّا بازم ادامه می دادم اگه بخوام الان براتون درصد بگم از این رفتارام از نظر شکننده بودن شاید 10% شکننده هستم..الان کار و تفریح خودم 90% اولویت داره نسبت به کاره دیگران،الان حرف مردم 10% اولویت داره هر موقع که ناراحت می شم توی 90% مواقع جواب نمی دم سریع به خودم می گم مگه استاد بهت نگفتن جواب نده مگه بهت نگفتن حرف دیگران برات مهم نباشه مگه استاد نگفتن خدا تو قرآن گفته هر کسی اجازه اظهار نظر داره و باهاش بحث نکنین اونوقته که به راحتی آروم می شم انگار که یکی آب می ریزه روی آتیشم…واقعاً از شما ممنونم از خدا همیشه خواستم که به شما و خانواده تون بالاترین نعمتها رو بده که اینقدر صادقانه به ما کمک می کنین تا ما هم بهترین زندگی رو داشته باشیم ان شاء الله اولین ملاقات ما در کنار آبشار نیاگارا باشه😊💐 و بعدشم شما و مریم خانم گلم و میکائیل عزیزم افتخار بدین تشریف بیارین منزل من و تا هر موقع که افتخار دادین مهمان افتخاری من باشین….بییییییی نهایت اوّل از خدای مهربانم و بعد هم از شما مریم خانم عزیز دلم سپاسگزارم…..
زیبا دلان در پناه فرمانروای کلّ جهان باشید💐💐💐💐💐💐
گلهای دلم را هر روز آب می دهد تا تازه بمانند خدایی که مرا عزیز دل صدا می کند……….
سلام به استاد عباس منش عزیز و همگی دوستان گل
از لحظه ای که آپدیت دوره ء عزت نفس شروع شده و استارت جلسات خورده من توضیحات زیبا و تاثیر گذار خانم شایسته عزیزم رو در تلگرام می خونم و از وقتی که توضیحات جلسه 4 رو خوندم با دیدن این پیام مریم خانم گل:
“چگونه جنسی از خودباوری را در درونمان بسازیم که منجر به قدم برداشتن و غلبه بر ترسها و تحقق اهدافمان بشود” فکرم خیلی مشغول شده و به خودم گفتم که دورهء عزت نفس رو حتما باید بخرمش،امّا چون هزینه شو ندارم،یه پاورپوینت ازش ساختم که من خریدمش و هر روز دارم می بینمش و از خدا خواستم که روز تولدم یعنی 9 بهمن دوره عزت نفس و قدم 2 دوره 12 قدم رو بهم کادوی تولد بده…
چون این چند روز به دوره ء عزت نفس فکر می کردم امروز نشونه م سفرنامه بود و تصمیم گرفتم که از اول سفرنامه شروع کنم و 40 روز پشت سره هم و با تعهد به تمریناتش عمل کنم وقتی داشتم توضیحات سفرنامه رو می خوندم که در پایانش چه اتفاقاتی قرار هست بیفته خیلی حس خوبی داشتم لبخند می زدم توی دلم قند آب می کردن و آرامش داشتم😊
جالبه که قسمت اول سفرنامه هم در مورد عزت نفس هست…راستش من قبلا 30 روز اول رو دیده بودم اما همه قسمتها رو کامنت نذاشتم و بعد هم رهاش کردم و الان دوباره تصمیم گرفتم برگردم و با تعهد تک تک تمرینات رو انجام بدم و هر روز منتظر نتایج خارق العاده در زندگیم باشم…
البته اینم بگم که الان خیلی بهتر می تونم نکات کلیدی این سفرنامه رو درک کنم چون نسبت به قبل خیلی درکم بیشتر شده….
تمرین اول فایل 1:
مشخصات فردی که اعتماد به نفس دارد:
-با ارزش دیدن خودش
-به فکر حرف مردم نیست
-به محض الهام ایده ای اون رو عملی می کنه
-هر چقدر دیگران بخوان تخریبش کنن اهمیت نمی ده
-همیشه آرامش داره و زمانی که تضادی رخ می ده با خودش میگه:این تضاد از من مجسمه ای زیبا می سازه…با خودش میگه من از پسش برمیام
-براش فرقی نداره که تخریب از طرف خانواده ش باشه یا دوست و آشنا و غریبه(کاره خودشو انجام می ده)به قول معروف:”توپم تکونش نمی ده😊”
-توی کار که ببینیش کاملا از لحن کلام و عملکردش متوجه می شی که از پسه کار برمیاد
به لحاظ ظاهری
– خیلی چهره ء آروم و محکمی داره و عزت نفس بالا رو از کلامش می شه فهمید
-از نظر لباس پوشیدن همیشه مرتب و آراسته هست و لباسهایی رو می پوشه که خودش راحت باشه
تمرین فایل 2
راهکار برای فردی که احساس گناه می کند چیست؟
وقت اذان هست که دارم این جملات رو می نویسم،یادمه وقتی در گذشته این فایل رو دیدم جوابی براش به ذهنم نمی رسید امّا با کمک آموزشهای بی نظیر استاد عباس منش الان می تونم بگم که من خودم احساس گناه رو در مورد خودم اینطور از بین بردم:
به خودم گفتم هر شکست و گناهی که داشتی و به خاطرش تخریبت کردن و فکر کردی که تو پایین ترین فرد جامعه هستی و باید در مقابل ظلم آدمها و اظهار نظرشون سکوت کنی از جانب بنده خدا بوده نه خدا…وقتی فکر کردم که بعد از 10 سال من مجدد به واسطه افکارم به سایت استاد عباس منش کشیده شدم (که حالا بعد از انجام یک تعهدی که به خودم دادم داستان آشناییمو می نویسم) به خودم گفتم اگر تو ارزشمند نبودی خدا تو رو به سمت استاد عباس منش هدایت نمی کرد،تو جزء 1% از کل مردم دنیایی که می خوان به همه خواسته هاشون برسن،خدا با هدایت تو به سایت استاد عباس منش گفت اگه همه تو رو مسخره کردن و گفتن ” آرزو بر جوانان عیب نیست و بشین تا به این چیزایی که می خوای برسی” من که خالق تو هستم بهت می گم به تک تک خواسته هات می رسی….
توی این مدت خیلی من تغییر کردم از عزت نفسم گرفته تا اینکه احساس گناه نکنم و بدونم که همه ما اشتباه می کنیم و کسی مبرا نیست و خداوند در هر لحظه توبه پذیر و مهربان است….
یادمه هر موقع از کسی ناراحت می شم و توهینی بهم می کنه یا تهمتی بهم می زنه این آیه از قرآن که روی آینه اتاقم نوشتم چشمم بهش میفته:
سخن آنها محزونت نکند که عزت از آن خداست و او شنوای داناست
این مهر تایید خدا که همیشه پشتمه اولین بار وقتی چشمم بهش افتاد که شدیدا یک نفر می خواست بهم تهمت بزنه و یک نفر دیگه م می خواست این تهمت رو ثابت کنه که راسته اما من چون شاگرد استاد هستم سکوت کردم و با دیدن این آیه خدا قلبم رو آروم کرد و خدا هم آتیش مکر اون آدمها رو به جون خودشون انداخت و با شنیدن دفاعیه خداوند مهربان اشک از چشمانم سرازیر شد…
حالا هر کسی هر گناه و خطا و شکستی که داشته وقتی کسی خواست تخریبش کنه باید به خودش بگه خدا پشت منه و اون هر لحظه مهربان و توبه پذیر هست و قطعا زندگیش دوباره بر می گرده به یک راه فوق العاده و روشن…
نظر هیچکس جز خدا مهم نیست….
سلام به استاد عزیز خوشبخت و دوستانم که برای خوشبخت شدن انتخاب شده اند
از خدای مهربان و عزیز تر از جانم سپاسگزارم که مرا در راهی قرار داد که رستگار شوم و به همه آنچه عمری ست رویایم هست برسم،استاد از شما هم سپاسگزارم چقدر این فایل بی نظیر بود و چقدر لذت بردم چقدر از ابهاماتم برطرف شد،فقط خدا می داند که چقدر ثواب به شما می رسد برای آنکه کلام خدا را به انسانها می گویید….
خیلی وقته که حسی در درونم بهم میگه که معانی آیات قرآن رو بخونم و درک کنم اما هر بار نجوای شیطان به من میگه که
اگه خوندی مسئولیت میاره برات…
اگه خوندی سخته….
تو لیاقت درک قرآن رو نداری….
و…..
اما وقتی در قدم اول دوره ۱۲ قدم فایل مربوط به قرآن رو دیدم مصمم شدم که خودم هم برم و آرام آرام بدون هیچ عجله ای معانی آیات رو گوش بدم و درکش کنم،به خاطر همین فایل صوتی معانی قرآن رو با صدای بسییییار زیبای استاد اسماعیل قادر پناه دانلود کردم و گوش می دم،امیدوارم هر روز این تعهد محکم تر و محکم تر بشه با توکل بر خدای مهربان
برای شما و همه دوستان بهترین ها رو آرزومندم…
سلام به استاد عزیز و دوستان خانواده عباس منش
به نظر من،خودم رو می گم احساس گناه من از ضعف ایمانی من میاد چرا که اگر به رحمانیت خدای مهربانم باور داشته باشم می تونم احساس گناه رو از خودم دور کنم چون خدای عزیزم به همه بندگانش گفته
۱۰۰ بار اگر توبه شکستی باز آ…..
درک عمیق ستارالعیوب بودن و رحمانیت خداوند بزرگ می تونه من رو از احساس گناه دور کنه…
سلام به استاد ارجمند و همگی دوستان
نمی دونم چطوری جملات رو شروع کنم چون خاطرات بدی از گذشته برام زنده شد که چقدر به هر کسی اجازه دادم که منو تحقیر کنه……?
نمی دونم که چطور خودمو راضی کنم که ببخشم کسانی رو که خیلی چیزها رو از شخصیت من گرفتن؟؟؟ استاد عزیز شما می فرمائید ناخودآگاه بوده و اونها هم تحقیر شدن،اما گاهی اوقات وقتی آدم یه دردی رو تجربه می کنه بیشتر حسش می کنه و می فهم چقدر این کار باعث آزار طرف مقابل می شه و سعی می کنه که با دیگران اون برخورد رو انجام نده….
می خوام بگم خیییلی سخته بخشیدن آدمهایی که باعث شدن بهترین موقعیت ها رو از دست بدی و به جای یک زندگی ایده آل یک شرایط معمولی داشته باشی،مخصوصا اگه درونگرا باشی و سکوت کنی و مدام از درون خودتو داغون کنی،استاد حرفهای شما من رو برد به روزها و شب هایی که سراسر گریه بود و حس بد?
اما به نظر من آدمی که اعتماد به نفس داره در درجه اول رفتارش طوری هست که اجازه نمی ده کسی بهش توهین کنه و تحقیرش کنه،اونقدر تو رفتارش ارزششو نشون می ده که دیگران جرات تحقیرش رو ندارن،برای خودش زندگی می کنه و نظر مردم براش مهم نیست و کاری که فکر می کنه توی پیشرفتش موثر هست رو انجام می ده و اگر کسی نظر منفی در مورد کارش داشت خیلی محترمانه به طرف می فهمونه که این زندگیه منه و من تصمیم گیرنده هستم.