اکثر ما در کودکی به خاطر سرزنشها، تحقیرهایی و برچسبهایی که از طرف خانواده و جامعه به ما زده شده است، عزتنفس خود را از دست دادهایم. به همین دلیل نیز نقطه شروع تغییر شرایطی که در آن هستیم، از برپایی جهادی اکبر برای ساختن عزتنفسمان شروع می شود و اولین آجر از این پی، باورهای قدرتمندکننده ساختن برای حل ریشه ایِ باورهای سمی و کشنده به نام “احساس گناه” و “احساس بی ارزشی” است.
زیرا اگر اعتماد به نفس، کلید اصلی موفقیتهای بشری باشد، قطعاً “احساس گناه” سدِ راه تمام موفقیتهای او خواهد بود.
امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس داشته باشی. هم نشینی این دو غیرممکن است، همانگونه که همنشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.
بدون ساختن عزت نفس، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی، دسترسی به عزتنفس غیر ممکن است.
این یک قانون است که، موفقیت و ثروت سراغ یک ذهن آرام و مطمئن میرود. یعنی ذهنی که عاری از احساس گناه، عذاب وجدان و بیارزشی است.
“احساس گناه” و “عذاب وجدان”، بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس است. بنابراین پروسه ساختن عزت نفس از برداشتن این ترمز و تبدیل آن به “احساس لیاقت و خودارزشی” آغاز میشود و ساختن این باور، مهمترین مأموریت دوره عزت نفس است.
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح در برابر نجواهای فلج کننده ذهن است. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه و شرایط نادلخواه هستیم.
اگر “سنگربانی بهنام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برای رویاهایت داشتی، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا، خواه یک رابطه توام با عشق باشد، خواه یک کسب و کار سودآور، خانهای با امکانات عالی، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگها فاصله میبینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.
به همین دلیل است که: تمام موفقیتهای زندگی ما، روی پایهای به نام عزتنفس بنا میشود.
“احساس لیاقت و ارزشمندی”، که نقطه مقابل «احساس گناه و خود کوچک بینی» است، مهمترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیتها از عزتنفس شروع میشود و ساختن عزت نفس، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.
استاد عباسمنش همیشه تأکید ویژهای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفتیتهای خود در هر برهه از زندگیشان را، حاصل تلاشی میداند که، صرف ساختن جنبهای دیگر از عزت نفس خود داشته است.
موضوع این است که، هیچ انتهایی برای عزت نفس وجود ندارد. یعنی همیشه جنبهای از عزت نفس ساخته نشده، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازهای که آن بخش کاملتر میشود، دستاوردهایمان نیز بزرگتر میشود.
با انجام تمرینات این دوره، “باور احساس لیاقت” در وجودت شکل میگیرد و نتایجی را وارد زندگیات مینماید که، ناکامیهای تمام سالهای گذشتهات را جبران میکند. آنوقت تفاوت زندگی بدون عزت نفس و باعزت نفس را به وضوح احساس میکنی.
عزت نفس انتخابهای آیندهات را در هر جنبه از زندگیات تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیتات و حتی میزان موفقیت مالیات را دستخوش تغییرات اساسی میکند زیرا تعریف تو از احساس لیاقت، دستخوش تغییرات اساسی میگردد.
خیلی فرق میکند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن!
عزت نفس، ابعاد ظرف وجودت را میسازد. حتی اندازه ظرفی که زیر باران نعمت الهی در دست نگهداشتهای، به اندازه عزت نفس توست. به همین دلیل نیز به اندازه عزت نفسات نعمتها را دریافت میکنی.
تفاوت تجربهات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است.
ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چارهای جز آوردنِ بهترینها به زندگیات ندارد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD456MB38 دقیقه
- فایل صوتی «چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه35MB38 دقیقه
برگی از روز شمار تحول زندگی ام ، روز اول
بسم الله النّور
سلام استاد عباس منش عزیزم ، و سلام خانم شایسته عزیز
باید بگم یه بار دیگه قبلاً شروع کردم به انجام این مهم ، سفرنامه! اما رهاش کردم و نتونستم ادامه بدم و اونم به خاطر حس کمالگرایی مزخرفم بود! فایل ها و مقالات رو مو به مو می نوشتم و اینطوری خییییلی وقت از من می برد و فکر کنم تا روز پنجم رفتم و خودبخود رها شد! تا اینکه دیروز دلم لک زد برای انجام این کار و به شدت دلم خواست انجامش بدم ، البته روز قبلش نشانه من فصل چهارم سفرنامه بود و من اون لحظه به خودم گفتم من فصل یک رو تمام نکردم چه برسه بخوام فصل 4 روز انجام بدم، یه لحظه از خودم ناامید شدم و دیدم چه راه طولانی ای دارم تا فصل 4! اما سعی کردم احساسم رو مثبت کنم و به خودم گفتم این دقیقاً یه نشانه است ، اتفاقاً چون فصل چهار اومده برات فهمیدی که چقدر راه نرفته داری! پس بدو که جا نمونی و دیروز به شدت دلم خواست که از اول شروع کنم اما باز اون فکر اومد که بیخیال بازم همونطوری میشه ها! اما من توجهی نکردم و از خداوند هدایت خواستم و اومدم سراغ سفرنامه یک و با دقت دو بار مقاله صفحه رو خوندم و دیدم نوشته به عنوان تمرین یک آگاهی ای که یاد گرفتی یا یک ایده رو بنویس! و با خودم فکر کردم آره اشتباه من همین بود که می خواستم که دل و روده ی فایل رو دربیارم ! و خب طبیعتاً جا می موندم درصورتیکه باید یاد بگیرم که یه جاهایی باید گذشت و گلچین کرد و رفت درست مثل سفر کردن! اگه گیر بدم به یه نقطه از سفرم و بخوام مو به مو از همه جا دیدن کنم دیگه ساکن میشم نه مسافر! و با خودم گفتم من این بار نمی نویسم ! و از صبح تا ظهر بارها و بارها موقع رسیدگی به کارام هندزفری به گوش فایل رو گوش کردم و الان هم می خوام تمرینم رو انجام بدم و سعی می کنم خلاصه باشه!
اول باید بگم این که احساس گناه خوب نیست رو من برای اولین بار و آخرین بار از شما شنیدم استاد! درحالیکه همیشه به ما گفتن که عذاب وجدانِ طولانی داشتن خوبه !نمی دونم احساس گناه باید به حدی باشه که گوشت تنت رو آب کنه و از این جور حرف هایی که بیشتر شیطانی اند تا روحانی! البته این نظر الان منه و من تا به الان به عمرم یاد ندارم که از کس دیگه ای شنیده باشم که موندن در احساس گناه فاجعه است. اولش پذیرفتنش برام سخت بود و باید بگم هنوز هم گاهی دچارش میشم .قبلاً با اینکه عذاب وجدان شدیدی داشتم بازم سراغ اون اشتباه می رفتم اما از وقتی که با استاد عباس منش آشنا شدم خیلی از اشتباهات و گناهان گذشته مثل غیبت و خیلی اشتباهات دیگه رو انجام ندادم البته یهویی اینطور نشده، آروم آروم از مدار اون اشتباهات اومدم بیرون و البته که کائنات حامی خوبی برام بوده. و این به من ثابت شده که موندن در احساس گناه اتفاقاً یعنی افتادن به دام گناه بیشتر!و البته به قول استاد این به این معنی نیست که گناه بکنیم و بگیم بیخیال! یاد گرفتم به جای داشتن احساسِ بدِ ویرانگر از خودم بپرسم چی شد که مرتکب این اشتباه شدم و حالا باید چه تغییری در خودم ایجاد کنم که تکرار نشه و با این روش تونستم یکی از بزرگترین اشتباهاتم رو کنار بذارم ، چون تونستم ضعفی که ریشه ی انجام این خطا بود رو پیدا کنم و درصدد برطرف کردن اون ضعف اقدام کردم و عالی هم نتیجه گرفتم ، خدا رو هزار مرتبه شاکرم.
تو این مدت فقط یه احساس بد دائمی داشتم که تقریباً هر روز با من بود! عذاب وجدان نسبت به فرزندانم!اگه بخوام توضیح بدم خیلی طولانی میشه همین قدر بگم که از چندین جهت نجوا من رو سرزنش می کرد و برای عبور از این مرحله حقیقتاً جون کندم و خیلی سخت بود. اما به هر اندازه که تونستم تو این مورد مچ نجوا رو بگیرم و باور قدرتمند کننده براش بسازم به همون اندازه روحم سبک شد و ورودی های مثبت از همه لحاظ به وجودم و زندگیم زیاد شد و تمرین جلسه دوم محصول عزت نفس خیلی بهم کمک کرده و یه جورایی قبل از اون حتی حواسم نبود که من دچار این روزمرگی ویرانگر هستم. خدا رو هزار مرتبه شاکرم که اون روز قشنگ از پول درآمد خودم محصول ارزشمند عزت نفس رو به خودم هدیه دادم.
خدا حفطت کنه استاد جان
پیش به سوی بهتر زیستن و پیش به سوی روز دوم سفرنامه
اللّهم ثبّت اقدامنا
🏕سفرنامه✍ :روز اول🏕
به نام ❤حضرت دوست❤
که هر چه دارم از اوست…
سلاااااااااام به استاد عززززیزم😘 و سلااااام به خانم شایسته ی عزیزم😘
و سلاااام به شما عزیزی که این کامنت رو میخونی!الهی که هوای دلت همیشه بهاری و طرب انگیز باشه😘
اول از همه الله یکتا رو بی حد و اندازه سپاسگزارم به خاطر قرار گرفتن در مدار سفرنامه و شروع جدّی و متعهدانه ی این سفر! البته فعلاً هر روز سفرم احتمالاً سه روز طول بکشه اما من انجامش میدم 💪💪💪
دفتری جدا برداشتم به نام روزشمار تحوّل زندگی من! (البته من دفترِ مشقِ قانون زیاد دارم 🙃 و من به طرز عجیبی به معجزه قلم ایمان دارم💪🙏) و وااااااای از این اسم! کلّی حرف فقط تو این عنوان هست! رقم روزشمار این سفرنامه ۳۰ هست، سی، بیست و نه ، بیست و هشت و و و و وااااااای یعنی بعد از این شمارش معکوس که رقم زیادی هم نیست قراره چه ها که بشه🤩🙏 وقتی داشتم به این عبارت فکر می کردم احساس کردم با اینکه قبلاً این صفحه رو دیدم اما الان دقیقاً تو مداری هستم که بسیااااار با اون موقع فاصله داره! چون فهمیدم که اون موقع من حتی نفهمیدم که یه سری فایل های مشخص هست که باید با ترتیب خاصی که مشخص شده روشون کار بشه!!! و این بار که به این صفحه هدایت شدم (که داستان مفصّلی هم داره) اصلا این عبارت”روز شمار تحول زندگی من” خودش برای من کلی حرف داشت به تنهاااااایی!
و بعد تو مقاله ی خانم شایسته ی عزیز، این چند خط حسسسسسابی دل من رو لرزوند:
“اما این سفر برای همه نیست. این سفر برکتی عظیم است برای همان عدّهی اندک و خاصّی که، آمدهاند تا توحیدی شوند و با ساختن باورهای قدرتمندکننده، زندگی دلخواهشان را خلق کنند.
و برای پرداختن بهای این خودسازی- به وسیله به اشتراک گذاری یک برگ از سفرنامهشان و به جای گذاشتن یک ردپا در هر روز- تعهدی غیر قابل مذاکره و بیبهانه دارند.
بنابراین قبل از پیوستن به این سفر، از خود بپرس:
آیا میتوانم تک تک روزهای این سفر، با این تعهد زندگی کنم؟
اگر جوابت آری است، همسفرمان باش و همصحبتمان. وگرنه حتی وارد این سفر نیز نشو.” و بارها خوندمش و بهش فکردم! چه برکت عظیمی در این سفر نهفته است؟ و چه برکت عظیم تری در سفرنامه نهفته است؟ که ایشون میگن در این سفر فقط رفتن مهم نیست نگاشتن سفرنامه هم مهمه (گذاشتن رد پا تو هر صفحه) ،به حدی که اگه تعهد لازم برای نگاشتن سفرنامه ندارم ،وارد این سفر نشم!قلبم زیر و رو شد مریم جانِ عزیزم!قلبم زیر و رو شد!گفتم هستم !تا آخرش هستم!اما فقط یه مشکل بود !نمی تونستم دقیقا برای هر منزلگاه این سفر فقط یک روز وقت بذارم! اما هدایت به طور واضح گفت تو فقط شروع کن بقیه اش با من! واااااای خدااااا!وااااااای خداااااا!
و شروع کردم……
فایل معرفی سفرنامه استاد جان رو دانلود کردم چندین بار گوش کردم و بعد رفتم روز اول سفر ،رفتم به منزلگاه اول ” عزت نفس” و وااااااای خدای من!
” عزت نفس مثل سنگربانی تا دندان مسلّح است در برابر نجواهای فلج کننده ی ذهن” دلم میخواد تماااااام اون مقاله رو اینجا بنویسم! حیفه نباشه اینجا!الان کپی میگیرم 😉
خواهش می کنم خیلی آرام و با فکر این مقاله رو بخونید من یه بار از روش تو دفترم نوشتم اما همین جا تصمیم گرفتم بارها از روش بنویسم تا خوووووب یادم بمونه که روزشمار تحول من از کجاست!
🟢🟢🟢:
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح است در برابر نجواهای فلج کننده ذهن. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه و شرایط نادلخواه هستیم.
اگر “سنگربانی بهنام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برایت رویاهایت داشتی، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا، خواه یک رابطه توام با عشق باشد، خواه یک کسب و کار سودآور، خانهای با امکانات عالی، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگها فاصله میبینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.
به همین دلیل است که: تمام موفقیتهای زندگی ما، روی پایهای به نام عزتنفس بنا میشود.
“احساس لیاقت و ارزشمندی”، مهمترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیتها از عزتنفس شروع میشود و ساختن عزت نفس، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.
استاد عباسمنش همیشه تأکید ویژهای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفقیتتهای خود در هر برهه از زندگیشان را، حاصل تلاشی میداند که، صرف ساختن جنبهای دیگر از عزت نفس خود داشته است.
موضوع این است که، هیچ انتهایی برای عزت نفس وجود ندارد. یعنی همیشه جنبهای از عزت نفس ساخته نشده، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازهای که آن بخش کاملتر میشود، دستاوردهایمان نیز بزرگتر میشود.
🟢🟢🟢
ممنونم یک دنیااااااااااااااا ممنونم خانم شایسته عزیزم😘😘😘😘❤❤❤
این مقاله خیلی چیزها رو به یادم آورد و خیلی تعهد ها جاری شد…..بگذریم
و مقاله ی مربوط به فایل” چند باور قدرتمند کننده” برای رفع احساس گناه رو هم نوشتم و هم خوندم و این چند خط غوغا کرد:
🟢🟢🟢(مهممممممممممممممممم! خیییییلی مهمممممممممممممم)
امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس داشته باشی. هم نشینی این دو غیر ممکن است، همانگونه که همنشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیر ممکن است.
بدون ساختن عزت نفس، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی، دسترسی به عزتنفس غیر ممکن است…
بعد هم رفتم سراغ فایل استاد که قبلاً هم چندین بار شنیده بودم اما این بار خییییلی فرق داشت ،جنس برداشتم کاملاً متفاوت بود!
استاد جان در مورد افکار صحبت می کنند و من اینجا از این توضیحات خییییلی بیشتر از همیشه درک کردم که چقدر مهمه که به چی فکر می کنم …
استاد بعد از توضیحاتی در مرد افکار پوچ و بیفایده میگن :
✔ فکرایی که تهش چیزی نیست! تهش نتیجه ای نداره!
✔ سعی کنید سوالاتی رو مطرح کنید که وقتی به اونا فکر می کنید،در انتها نتیجه ی اون فکر کردن به شما احساس بهتری بده…
✔ به شما کمک کنه که زندگی بهتری رو داشته باشید….”
از استادم یاد گرفتم به جای افکار پوچ و کاملاً مضرّ به این فکر کنم که :
❤ چطور می تونم زندگی بهتری داشته باشم؟…
❤ چطور می تونم آرامش بیشتری داشته باشم؟….
❤چطور می تونم به ثروت بیشتر ،موفقیت بیشتر ، به درک بیشتر از قانون و و و و برسم؟
و بعد هم استاد در مورد عذاب وجدان و گناه و ظاهر سازی هایی که گاهاً حتی مورد دلخواه ما نیستند و فقط و فقط به خاطر دیگران انجام میدیم 😭مطالب مهمی رو گفتن که خیییییلی برام سنگین بود. یعنی از اینکه دیدم که اشتباهاتی رو فقط و فقط به خاطر دل دیگران انجام دادم و سال ها به خاطرش اذیت شدم ،درک این که از کجا این اشتباهات رو مرتکب شدم برام سنگین بود اما خوشحالی اینکه بالاخره متوجه این مسائل و راهکارهای مهم شدم نذاشت سنگینی قلبم ادمه پیدا کنه و تصمیم های مهمی گرفتم، متعهدانه! که از همون لحظه که شروع کردم به عمل کردن به تعهدم شاید باورتون نشه از اون طرف ظهور نتایج این عامل بودن هم شروع شد!😍
و بعد بحث سرنوشت! خیییییلی زیبا بود خیییییلی ،خیلی سبک شد قلبم، از سنگینی ای که چندین سال از چندین مسئله گوشه قلبم جا خوش کرده بود و دقیقاً چند وقت یه بار خراش عمیقی به روحم می انداخت راحت شدم ….اینجا هم دیگران رو بخشیدم و هم خودم رو ….
و نگاهم به خداوند زیباتر شد تو این فایل
و درس خطاها و تجربه ها و راهکارهای بی بدیلی که بعد از هر خطا ظهور میکنه هم فوق العاده بود!
و بعد هم بحث هدایت و وااااااااااااااااای از شیرینی این هدایت
و جمله ی طلایی استاد:وقتی شما در مدار درست باشید اصولاً اشتباه نمی کنید!
و دوباره درس مهم دیگه ی این فایل؛ استفاده از اهرم رنج و لذّت برای نداشتن احساس گناه !
اگر نتونی با دیدگاه قشنگ تر ،با تغییر دیدگاهت ،نه با خوردن مشروب ، نه با مصرف مواد مخدر ،با تغییر دیدگاهت نتونی ذهنت رو تغییر بدی منتظر باش که از در و دیوار بلا سرت بیاد! چرا؟ چون سیستم اینه! ⬅️ احساس بد = اتفاقات بد!
من با گوش کردن متعهدانه تو این فایل فهمیدم نود در صد نگرانی های خودم در طی روز یا هفته و یا ماه و سال فقط مربوط به عذاب وجدان هست! اون هم برای کلی چیزهای کاملاً مسخره که نه تنها گناه نیستند بلکه حتی خطا و اشتباه هم نیستن فقط یک سری اتفاقات کاملاً عادی روزمرگی ها بود!!!
یاد گرفتم وقتی میگم به نام خداوند بخشنده ی مهربان ،این بخشندگی رو اول در دلم باور کنم، و بعد به زبان بیارم!
این دو سه روز، عزت نفس بیشتر و بیشتر از همیشه برام معنادار شد و در حد دانایی خودم اجرای این موهبت عظیم( حفظ عزت نفس خودم، حفظ کرامت نفس خودم)
رو در صدر کارام قرار دادم، و نتیجه اش رو دیدم ،تو این چند روز به طرز معجزه آسایی به کامنت هایی هدایت شدم که دقیقاً حکم قطعات پازل “آسان شدن کارها” رو برام داشتن و از تمامی عزیزانی که عاشقانه برای گذاشتن کامنت وقت میذارن و این آگاهی های ناب درون خودشون رو با ما به اشتراک میذارن بسیااااار متشکرم🙏🙏🙏🙏
و در ارتباطم با همسرجانم ،فرزندان عزیزم و خانواده ی نازنینم ، خانواده همسرجان که برام خیلی عزیزن از دیروز شیرینی هایی رو درک کردم که پیش از این نبود و … …. و ارتباطم با جانانم الله یکتا ؛وااااای اللله اکبر، الله اکبر……..
و از ایده ها بگم که حتی چندین ایده ی بهبود دهنده ی همه جانبه ی سطح زندگی به قلبم الهام شد که دو تاش رو دیروز شروع کردم و با برنامه ریزی بقیه رو هم انجام میدم 💪💪💪
البته چند سالی بود که سعی می کردم برای عزت نفسم ارزش قائل بشم اما حواسم نبود که چقدددددددرررررر این بحث گسترده است و چه شاااااخ و برگ هایی داره که ما ازش غافلیم و احساس می کنم هر چقدر بیشتر برامون مهم باشه و بیشتر بهش عمل کنیم در واقع به معنای واقعی، شکرگزار این کرامت والای انسانی خواهیم بود و اینجاست که شکر نعمت ،نعمتت افزون کند و طبق این قانون، خداوند دریچه هایی از عزت نفس رو برای ما نمایان می کنه که اگر سال های سال تو کتاب های عزت نفس بگردیم نمی تونیم پیدا کنیم!
و مریم عزیزم! باید بگم که روز اول سفرم خیییییییلی لذت بخش بود و پررررررررر از نعمت .و به لطف الله مهربان فردا روز دوم رو آغاز می کنم و مطمئنم که اتفاقات و آگاهی های فوق العاده ای نصیبم خواهد شد….همچنان که به آموخته های منزلگاه اولین روز سفرم متعهد خواهم بود.
شاااااد و سلامت و ثروتمند باشید و باشم ،همیشه و همه جا❤
و باز هم می رسم به ❤💋خدایی💋❤ که رگ گردن به من نزدیک تر است!
سلام استاد عزززیزم.خداروشکر میکنم که من رو به این جا هدایت کرده.به این خونه که هم تو خودش دانشگاه داره،هم تفریح گاه داره ،هم جایی برای تفکر و تعقل وخیییلی ویژگی های نااااب دیگه.فایل اول اعتماد به نفس رو گوش کردم❤.به نظر من کسی اعتماد به نفس داره که اول از همه خودش رو با وجود همه ی ویژگی های بد و خوبی که داره،عاشقونه دوست داره و با جرات ویژگی های خوب و بد خودش رو زیر ذره بین میذاره(گاهی وقتا آدما ویژگی های خوبی دارن اما جرات ندارن که سراغش برن چون فک میکنن لایقش نیستن و یا شاید اون ویژگی خوب از نظر دیگران بد باشه و اونا با این که میدونن که راه درست کدومه اما فقططط به خاطر دیگران اون ویژگی خوب رو نادیده میگیرن)و این ویژگی خوب ممکنه سال ها بدون استفاده در وجودشون بمونه و یا حتی ممکنه از بس سراغش نرفتن اون رو از دست بدن.یه فرد با اعتماد به نفس علاوه بر شناخت ویژگی های خوب خودش ،روی ای ویژگی ها کار میکنه تا قویترش کنه و از طرف دیگه ویژگی های بدش رو میشناسه و تحت هر شرایطی تلاش میکنه تا اون رو اصلاح کنه حتی اگه اون تلاش به ذهن دیگران مسخره بیاد.برای مثال،شخصی که در مشکلات و سختی ها سریع عصبانی و آشفته میشه و این ویژگی اجدادی اونا باشه.حالا اگه این شخص بخواد این ویژگی رو از بین ببره و جایگزین کنه با صبر جمیل،اولین بازخوردی که از خانواده ی خودش میگیره اینه که این محاله چون همه ی خانواده ی ما اینطور بودن و ما هم از بچگی این اخلاق بد تو وجودمون رفته و و و ….
اما اینجا اعتماد به نفس هست که به کمکش میاد و تمام موارد منفی رو یکی یکی پشت سر میذاره و یه روز به جایی میرسه که حتی دیگران یادشون نیس که او هم یه روزی مثل خودشون بوده و حالا با تلاش خودش متفاوت شده و شاید بگن ما همه خانوادگی صبور نیستیم فقط اینه که از اول با ما فرق داشته!!!
و فرد با اعتماد به نفس حتی اینجا هم براش مهم نیس که دیگران تلاشش رو برای تغییر ندیدن!و یه ویژگی خییییلی مهم فرد با اعتماد به نفس به نظر من اینه که شکست هاش باعث شکستن خودش نمیشه و اگر هم بشکنه خودش رو به مرور ترمیم میکنه و به دنبال دلیل شکست هست و تا پیداش نکنه ولش نمیکنه،بدون این که زندگی عادی خودش رو رها کنه.
یه ویژگی مهم دیگه اینه که قدرت نه گفتن و یا حتی قدرت بله گفتن رو داره.به نظر من اگر جایی باید بگیم “نه” برعکس عمل کنیم باختیم؛و از طرف دیگه جایی که بااااید بگیم “بله”اما نگیم و یا حتی سکوت بیجا داشته باشیم بازم باختیم!!!این چند ویژگی به نظر من مهمترین ویژگی های شخص با اعتماد به نفسه.
از شما استاد عزیزم خیلی سپاسگذارم که این تمرین قشنگ رو دادین و جالب بود که گفتین نظرمون رو اینجا تو همین صفحه بنویسیم و این که گفتین از درون خودمون جواب بدیم باعث شد بیشتر و عمیق تر فکر کنم.🌹🌹🌹
به لطف خداااای مهربان شاااااد و ثروتمند و سعادتمند باشین و باشیم😊❤🌹
سلام وقت بخیر
چقدر قشنگ دلیل آرامش رو توضیح دادین.متشکرم.
سلامت و ثروتمند باشین در دین و دنیا و آخرت
سلام و وقت بخیر
از اینکه تجربه های شخصی خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتین و خیلی هم صادقانه توصیح دادین ماشکرم.خیلی بهم کمک کردین.
شاد و سربلند و ثروتمند باشین در دیدن و دنیا و آخرت