اکثر ما در کودکی به خاطر سرزنشها، تحقیرهایی و برچسبهایی که از طرف خانواده و جامعه به ما زده شده است، عزتنفس خود را از دست دادهایم. به همین دلیل نیز نقطه شروع تغییر شرایطی که در آن هستیم، از برپایی جهادی اکبر برای ساختن عزتنفسمان شروع می شود و اولین آجر از این پی، باورهای قدرتمندکننده ساختن برای حل ریشه ایِ باورهای سمی و کشنده به نام “احساس گناه” و “احساس بی ارزشی” است.
زیرا اگر اعتماد به نفس، کلید اصلی موفقیتهای بشری باشد، قطعاً “احساس گناه” سدِ راه تمام موفقیتهای او خواهد بود.
امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس داشته باشی. هم نشینی این دو غیرممکن است، همانگونه که همنشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.
بدون ساختن عزت نفس، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی، دسترسی به عزتنفس غیر ممکن است.
این یک قانون است که، موفقیت و ثروت سراغ یک ذهن آرام و مطمئن میرود. یعنی ذهنی که عاری از احساس گناه، عذاب وجدان و بیارزشی است.
“احساس گناه” و “عذاب وجدان”، بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس است. بنابراین پروسه ساختن عزت نفس از برداشتن این ترمز و تبدیل آن به “احساس لیاقت و خودارزشی” آغاز میشود و ساختن این باور، مهمترین مأموریت دوره عزت نفس است.
عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح در برابر نجواهای فلج کننده ذهن است. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه و شرایط نادلخواه هستیم.
اگر “سنگربانی بهنام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه میدهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه میدهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی میسازد، که باور میکنی از عهدهی انجام هیچ کاری برنمیآیی!
اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برای رویاهایت داشتی، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا، خواه یک رابطه توام با عشق باشد، خواه یک کسب و کار سودآور، خانهای با امکانات عالی، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگها فاصله میبینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.
به همین دلیل است که: تمام موفقیتهای زندگی ما، روی پایهای به نام عزتنفس بنا میشود.
“احساس لیاقت و ارزشمندی”، که نقطه مقابل «احساس گناه و خود کوچک بینی» است، مهمترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیتها از عزتنفس شروع میشود و ساختن عزت نفس، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.
استاد عباسمنش همیشه تأکید ویژهای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفتیتهای خود در هر برهه از زندگیشان را، حاصل تلاشی میداند که، صرف ساختن جنبهای دیگر از عزت نفس خود داشته است.
موضوع این است که، هیچ انتهایی برای عزت نفس وجود ندارد. یعنی همیشه جنبهای از عزت نفس ساخته نشده، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازهای که آن بخش کاملتر میشود، دستاوردهایمان نیز بزرگتر میشود.
با انجام تمرینات این دوره، “باور احساس لیاقت” در وجودت شکل میگیرد و نتایجی را وارد زندگیات مینماید که، ناکامیهای تمام سالهای گذشتهات را جبران میکند. آنوقت تفاوت زندگی بدون عزت نفس و باعزت نفس را به وضوح احساس میکنی.
عزت نفس انتخابهای آیندهات را در هر جنبه از زندگیات تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیتات و حتی میزان موفقیت مالیات را دستخوش تغییرات اساسی میکند زیرا تعریف تو از احساس لیاقت، دستخوش تغییرات اساسی میگردد.
خیلی فرق میکند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن!
عزت نفس، ابعاد ظرف وجودت را میسازد. حتی اندازه ظرفی که زیر باران نعمت الهی در دست نگهداشتهای، به اندازه عزت نفس توست. به همین دلیل نیز به اندازه عزت نفسات نعمتها را دریافت میکنی.
تفاوت تجربهات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است.
ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چارهای جز آوردنِ بهترینها به زندگیات ندارد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD456MB38 دقیقه
- فایل صوتی «چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه35MB38 دقیقه
سلام استاد درمورد معجزات پیامبران برایم ابهام ایجاد شده که باتوجه به صحبتهای شما که هیچ چیز اتفاقی نیست لطفا توضیح بدهید که چطور کاری مثل رد شدن حضرت موسی واصحابش از رود نیل که درآن زمان بادو جذر ومد وآمدن لشگر حضرت موسی دست بدست هم داده اند ودر یک زمان آن کار رخ داده است . حال فرض کنیم این مورد اینچنین بوده . درمورد شتر حضرت صالح که با بچه اش ازدل کوه بیرون آمدند مگر نمیگویید گندم از گندم بروید جوزجویا……..این یکی نمتواند اتفاقی باشد کسی ندیده کوه شتربزاید یا شق الغمر توسط پیامبر اکرم که اکنون دانشمندان این را به اثبات رسانده اندکه زمانی ماه شکافته شده یا بینا کردن وزنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی یا طبیعی نیست که عده ای برون داخل غاری وبعد از 300 سال از خواب بیدار شوند فرکانسهای همگی آنها که باهم یکی نبودند یا فرکانس سگ آنها که کلا فرق میکند این را چطور میتوان توجیح کردیا بارداری حضرت مریم که خودتان در فایل قانون جذب در قرآن هم صحبت میکنید با برداشت از صحبتهای شماکه میفرماییدخداوند قانونمندی هارا آفریده وخارج از چار چوب قانون کاری انجام نمیدهد حتی برای پیامبران این مورد چطور اتفاق افتاده که زنی مردی را لمس نکرده اما باردار شده اینجا جه فرکانسی بوده وخیلی از معجزات دیگر پیامبران واتفاقاتی که برای قومشان رخ داده وقران با صراحت این رابیان میکند اینجا تکلیف ابو لهب ها وابوجهلها ودیگر کفار که در زمان خودشان برایشان قابل هزم نبوده با اینکه صحنه ها را از نزدیک نظاره میکردند وایمان نمیاوردند چیست شما که ازما انتظار نداریدآنها را افراد روشنفکر ببینیم وحرف آنهارا قبول کنیم ببینید استاد با همه احترامی که برای شما قایلم وشما را از ته قلبم دوست دارم و خیلی از چیزها را برایم باز کردید که فکرم نمیرسید اما بعضی چیزها هم برایم قابل هزم نیست ..این مورد راهم توضیح دهیدکه چطور خداوند سیستم را تنظیم کرده هر چند وقتی در فاصاه های دیر وزود با پیامبران ارتباط کلامی برقرار میکرده وآنها را آگاه میکرده وداستان تعریف میکرده مثال میآورده گاهی حرفهای کلی گفته وگاهی ریزترین کلمات را گفته خداوند هم میتوانست یه سری قوانین ثابت جهان هستی راکه العان مد روز شده در کتابی گرد آوری کند وبه پیامبران بدهد ونیازی به داستانگویی ومعجزات نبوده که گفته شود وشما بعد از قرن ها آنها را طبیعی جلوه دهید که بادی میآمد همان لحظه فعل وانفعالاتی دردریا صورت گرفت واز قضا حضرت موسی هم با لشگریانش رد میشد دیدند دریا از هم باز شده واینها از هول جانشان ریسک بزرگی کردند جانشان را به قعر دریا رها کردند وباکمال تعجب همگی سالم بیرون آمدند اما فرعون و لشگریانش آنجا گیر کرد ند وسپس عملیات به صورت طبیعی تمام شد یا اصحاب فیل هم کار فرکانسهای منفی بود وسنگها رااز آسمان توسط پرندگان به طرف خودشان جذب کردند اگر مغزم در هر مورد دیگر براحتی قبول کند اکنون در این مورد هنگ کرده است واگر ازحق نگزریم در تمام موارد دیگر باید به شما احسن گفت لطفا قانعم کنیدباتشکر…
با عرض سلام وخسته نباشید به استاد عباس منش عزیز وگروه پرکار ایشان واز استاد سپاسگزارم که ماراوادار میکند که خودمان واستعدادهایمان را عمیقا بشناسیم چقدر این فایل بدلم نشست وفضایی باز شدتا به خطاهایی که خواسته یا ناخواسته درزندگیمان رخ داده را مروری داشته باشیم وبفهمیم که چقدر به خاطر این گناهان خودمان رابه ورطه نابودی میکشانیم وترمز پیشرفتمان رابه خاطر باور های غلطی که سر وتهی ندارند کشیده ایم وبه دوستانی که شاید خودشان رادر دام احساس گناه میبینند وخودم هم براساس گناهانی که مرتکب شده ام سالها بود که خودم را بیخود عذاب میدادم ودر این راه تجربیات فراوانی را کسب کرده ام توصیه های را دارم 1.اول جرات کنیم که مسئولیت همه گناهانمان رابپزیریم میخواهد هر طور که برایمان تمام شود این کار تا حد زیادی ما را به آرامش میرساند 2- سعی نکنیم هیچ وقت از گناهی که مرتکب شده ایم فرار کنیم یا با آن بجنگیم وهر روزبی گناه بودنمان را به آن ثابت کنیم که اگر فلانی این کار را نمیکرد یا اگر یک لحظه دیر میرفتم یااگر آن حرف رانمیزدم ویا……..درهر صورت که به آن فکر کنیم گریبانگیر ماست 3-جدا به خودمان قول دهیم که تکرارش نکنیم وتوبه کنیم 4-جرات کنیم که خودمان را واقعا از ته قلب ببخشیم واحساس گناه را راحتش بگزاریم وبه آن توجه نکنیم اگراین کار را نکنیم ذهنمان از خودمان انتقام میگیرد واتفاقات دیگری رقم مخورد5 .این رابدانیم که باور اشتباهیست اگر فکر کنیم باغصه خوردن نظر خدارا نسبت به گناهمان عوض کنیم وخودمان را مجازات کنیم که خداوند دلش به حال ما بسوزد و ما را ببخشد بلکه با دوری از گناهوتوجه نکردن به آن وکارهای مثبت نظر خداوند وجهان پیرامونمان نسبت به گناهمان عوض میشود5- آیه 73 سوره فرقان الاتاب امن وعمل عملا صالحا فاولئک یبذل الله سیئاتهم حسنات وکان الله غفورا رحیما.مگر کسانی که از آنچه در آن بودند توبه کنندوعمل شایسته نمایند پس آنهایند که خداوند گناهانشان راتبدیل به نیکیها می کندوهمواره خداوند بسیار آمرزنده ومهربان است .بیاعیم واز این آیه استفاده کنیم وبا اعمال زیبایمان گناهانمان را جنس قلابی ببینیم وجنس اصلی که تبدیل به نیکی شده است را در دستانمان ببینیم وباید تلاش کرد. 6-امیر مومنان علی ع میفرمایند لا تخف الا ذنبک مترس مگر از گناهت این حدیث به تعمق بیشتری نیاز دارد یعنی از احساس گناهت بترس که در هر دو جهان روسیاهت میکند وواقعا این احساس اگر داشته باشیم بسیار ترسناک است 7-جرات داشته باشیم که از نگاه دیگران ترسی بدل راه ندهیم که چه قضاوتی در مورمان دارند به اعمال نیکمان بچسبیم احساس ما نسبت به خودما ن دقیقا احساس دیگران هم هست پس مواظب احساسات درونیمان باشیم 8-جرات داشته باشیم در برابر قوانین خودمان را تسلیم بدانیم وقوانین جهان بسیار دادگستراست9 -جرات داشته باشیم باخودمان ودیگران صادق باشیم ودروغ رابا دروغ توجیح نکنیم 10-نگزاریم احساس گناه مارا کنترل کند چرا که کنترل آن در دستمان باشد 11-خودمان را باور داشته باشیم خدایمان را باور داشته باشیم که نه من دیگر آن انسان گناهکارم ونه خدایم آن خدای انتقام گیر است بلکه بسیار رئوف ومهربان است.12-یکی از باورهای غلط در مورد گناهان اینست که احساس میکنیم براساس گناه مرتکب شده قرار است دست روزگار از ما انتقام بگیرد وواقعا با این باور بر اساس قانون انتظارات اتفاقات را نا خواسته برای خودمان خلق میکنیم این باور تابه حال دو بار در فاصله 1تا 5 روز برایم اتفاق افتاده ودقیقا آن چیزی که تصور میکردم اتفاق افتاد ابار دست راستم بارد وم دست چپم از مچ شکست واتفاق دوم را براساس احساس گناه اول رابرای خودم رقم زدم13- بیاییم بار احساس گناهان را از روی دوشمان برداریم تاسبک شویم وحرفهایی که میشنویم راسالها با خودمان یدک نکشیم ما باید بدانیم که بیشتر انرژیمان صرف حمالی بار احساس گناهانمان میشود وبرای یاری رساندن به خودمان ودیگران دیگر انرژی برایمان نمیماند14- خودمان ودیگران را همانطور که هستیم ببینیم وخودمان را از خطا مصون ندانیم15-عبارات تاکیدی مثبت را هر روزباخودمان تکرار کنیم که من انسان ارزشمند ومفیدی هستم و……15 باور داشته باشیم که خدا ما را بخشیده ومنتظرنیست تا از ما انتقام بگیردپس دست از سرمان برداریم وضمیر ناخداگاهمان را حر لحظه با پتک احساس گناه نکوبیم واین را هم ببینیم که ما اعمال مثبتی هم داشته ایم واینقدر در حق خودمان ظلم نکنیم وبه افکار مثبت هم میدان بدهیم 16-بدانیم که گناه چیزیست که انجام شده اما خاطراتش که همان احساس گناه است در ذهنمان مانده واحساس گناه هوشمند است ودر حال ساختن گناهان آینده است 17احساس گناه مانند دینامیت است واگر کوه باشی تخریبت میکند 18-باورهایی که از کودکی برایمان مانده اند مثل اگر کسی گناهی رامرتکب شده بود واتفاق ناگواری برایش میافتاد همه میگفتند ببینید دچطور به سزای اعمالش رسیدبااین تفکر خودمان را راحت نمیدیدیم 19-از تکنیکهای NLPاستفاده کنیم 20-بدانیم وآگاه باشیم که اگر کسی ظلمی در حق ما کرد چه آن فرد را ببخشیم وچه نبخشیم در هر دوصورت او را به پیشرفت نزدیک میکنیم ونا خواسته او را به جلو حرکت می دهیم چه بخواهیم وچه نخواهیم حداقل این مورد در موردمن که این هم ایده ای است مصداق دارد وبر اثر خطای بزرگی که نا خواسته در مورد فردی مرتکب شدم آنها هنوز مرا نبخشیده اند ومن سالها درگیر این احساس گناه بودم از خودم متنفر بودم هنگامی که به آینه نگاه میکردم از وجودم احساس شرمندگی میکردم سالها عذاب وجدان مرا لحظه ای راحتم نمیگذاشت مانند دندانی شده بودم که از درون میپوسیدم وآنها تادستشان به من بند شده هر لحظه دنیا راروی سرم خراب کرده اند ورنج وعذابم داده اندونتوانستم خودم راقانع کنم که این بینشی که یافته ام در اختیار دوستانم قرار ندهم که از هر چه بگزریم سخن دوست خوشتر است دوستان باید بگویم که نمیشود با احساس گناه زندگی راحتی داشته باشیم من بعد از این واقعه نمیتوانستم خودم راقانع کنم وهر روز خودم را مجازات میکردم تا خدا به من رحم کند واز گناهم بگزرد پس ازمدتی تصمیم گرفتم که این کار نباید مرا از پای دراورد پس آرزوهایم چه می شود پس رویاهایم چه میشود وسعی کردم خودم راقانع کنم که هر که به من فشاری بر اثر گناه خودم وارد کندکه ظلمی در حقشان کرذه ام هم خودم وهم آنها را ببخشم وآنها را مربیان واقعی خودم بدانم وبگویم فشار بیشتریعنی خدای نزدیکترفشار بیشتر یعنی میشوم انسان موفق وخود ساخته سالهاخودم رابه خواندن کتابهای فراوانی درزمینه دین وروانشناسی وموفقیت ترقیب کردم سخنرانی های فراوانی از اساتید موفقیت از جمله استاد عباس منش را گوش دادم دوستان .من جدا دنبال موفقیتم فقط این گزینه آرامشی عجیب وباور نکردنی رادر من ایجاد کرده است حتی چند ماهیست به اتفاق چندی ازجوانان اقوام هر دو هفته یک بار برای خودمان جلسات موفقیت میگزاریم واز دیدگاههای استاد عباس منش که واقعا باور رابه معنی واقعی به من فهماند وتشکرمیکنم از ایشان ودیگر اساتید موفقیت که راه درست زندگی کردن را به من نشان دادند. اگر من بخواهم ادامه دهم شاید بتوانم رمانی رابرایتان بنویسم ودرآخر باید بگویم دوستان عزیز م هیچ راهی برای دوری از احساس گناه جز یاد خدا ودوری از گناه وجودندارد ودیگر اینکه تبدیل کردن گناهان به حسنات که خداوند درقرآن وعده داده جز کوشیدن وتلاش کردن برای موفقیت محقق نخواهدشد ومن باتمام وجود از خداوند خواسته ام وتصمیم گرفته ام برای ترمیم احساساتم که روزی له شد وبدون آن تمام فرکانسهایی که به جهان میفرستیم اکثرا برفکیست یا موفق میشوم یا موفق میشوم باتشکر از تمامی دوستانی که مرا تحمل کردند واین متن رامطالعه کردند وهمچنین تشکر ویژه ای دارم از استاد عباس منش وهمکارانشان که فضایی روحانی را برایمان باز کردند …… سپاسگزارم..
سلام ….. بزرگترین خصوصیات یکفرد بااعتماد به نفس بالا ایمان به خدا وایمان به توانمندیهای خودش است نه گوشه قلبش کسی راداشته باشد تا درمشکلات به داد اوبرسدومیتوانم بگویم خمیر مایه ساختن اعتماد بنفس بالا که خیلی به این خصوصیت تاکید دارم پذیرفتن مسئولیت کامل خود واعمالش وپذیرفتن مسئولیت کسانی که تحت کفالت اوست بگزارید مثالی بزنم چراما زمانی که روی جدول خیابان راه میرویم میتوانیم چندصدمتر بدون افتادن راه برویم اما برروی تیرآهن پهنتراز آن نمیتوانیم راهبرویم ؟زیرازمانی که روی جدول خیابان راه میرویم زمین اطراف ما خیالمان راراحت میکند وبا این اطمینان هیچ وقت هم افکار منفی را به ذهنمان راه نمیدهیم با این اطمینان هرگز نمیافتیم ودر ارتفا ع دیگر کسی ساپورتمان نمیکند ودست وپایمان یملرزد ومیافتیم زمین اطراف ما همان باورهای ماست همان پدربرادر وخواهرودوستان توانگر ماست وچه لذتی داردزمانی که درارتفاع قرار میگیریم جز توکل به خداوند وتکیه برتواناییهای خودمان نه کسانی دیگربااطمینان به نفس قدم بر میداریم وزندگی میکنیم …خصوصیت دیگر افراد با اعتماد به نفس بالا اینست که باتوجه به تواناییهایشان خود را در بالاترین درجه امنیت میبینندحتی اگر چه آنها ازنظر بسیاری از افراد که با چشم دیده میشوند نا امن باشند وهمیشه دلشان به تواناییهایشان گرم است نه به اموال و مستغلات وفرزندان .. -افراد بااعتماد به نفس بالادراوج توانگری هیچوقت ازاینکه لحظه ای که پول همراهشان نیست از قرض گرفتن ازافراد پایینتراز خود خودداری نمی کنند ودر خواست هر نوع کمکی از دیگران رابرای خودشان کسر شئن نمیدانند یعنی توانایی یاری خواستن از دیگران واگر کسی کمکشان نکرد از آنها دلگیر نمیشوند یاغصه نمی خورد
افراد با اعتماد بنفس بالا خودشان ودیگران را هماننطور که هستند میپذیرد خودشان را همیشه در حال رشد میبینند وکمک میکنند تا دیگران هم خودشان را رشد دهند وهیچوقت به کسی فشار نمیاورند تا دیگران خودشان را عوض کنند تادر ردیف انها قرار گیرندواحساس امنیت بیشتری کنند ……..افراد بااعتماد بنفس بالادیگران را تشویق به صحبت کردن وکار میکنند ……..هیچوقت از درخواست کردن خجالت نمیکشند …….به محیطی که واردمیشوند اگر افراد قوی ببینند خود راباآنها وفق میدهند واگرافراد پست وبی اعتماد بنفس راببینند محیط وافراد را با خودشان وفق میدهند تا بتوانند خودشان را تغییر دهند …….همیشه سعی میکنند ازخودوتجربیاتشان صحبت میکنند صحبت کردن از دیگران رابرایشان ننگ میدانند . ……در جمع صحبت کردن را بسیار دوست دارند …….ظاهرشان رامرتب میکنند محیط اطرافشان تمیز است …..همیشه به محیط اطرافشان هوشمندانه نگاه میکنند وهر تغییرورفتاری را میبینندوتوجه میکنند ……معتقدند که باهوش بودن ملاک موفقیت نیست بلکه هوشیار بودن به افکار خود محیطاطراف رفتار افراد راملاک موفقیت خود میدانند ……بیشتر ازدیگران درس میگیرند تا عبرت آنها شوند پولشان راباحساب وکتاب خرج میکنندوازچانه زنی هیچ ابایی ندارندکه دیگران چه فکری درمورد آنها میکنند …….همیشه در حال حرکتند وتحرک بالایی دارند ……ازکسی توقعی ندارند که درقبال کار که انجام میدهند کاری انجام دهند همیشه دیگران را شاد میکنند وجمع راهمیشه به تحرک وا میدارند ……خودشان را توجیح نمیکنند که حق با آنهاست ومنتظر تایید دیگران نیستند ……از حق خودشان ودیگران دفاع میکنند وحقشان راهرطور شده ازدیگران میگیرندنه بابحث ودعوا بلکه باقانون ومزاکره اینطور برایه پول وامکاناتشان ارزش قائل میشوند ….هدفمند هستند واز اینکه از اهدافشان صحبت میکنند نمی هراسند ……ازجواب سوال دیگران طفره نمیروندیا جواب میدهند یا گفتن نمیدانم راعار نمیدانند ……خودشان را بسیار دوست دارن وعاشق خودشان هستند وبرای خودشان ارزش قائل میشوند ودیگران راهم افرادی با ارزش میدانند …درمورد دیگران قضاوت نمیکنند یا قضاوت منصفانه ای دارند ….همیشه شکر گزارنددیگران را مقصر نمیدانند وهمیشه انگشت اشاره به سمت خود میگیرند ومیگویند شاید اشتباه از من باشد راحت هستند وهمیشه خود را در حال میبیننند نه در گذشته …همکاری میکنند وهمکاری دیگران را میپزیرند ….کار گروهی رابه کار تکی وفردی ترجیح میدهندورهبری راوظیفه خود میدا نند …..کار رقابتی انجام نمیدهند سعی میکنند کار نویی رااراعه دهندباخودشان رقابت میکنند وبرای خودشان رقیب نمیتراشند زیرامیپندارند که در ذهن آنها چیزیست که دیگران به آن فکر نکرده اند خودشان رابروز می کنند واز امکانات موجود اصتفاده صحیح میکنند وقدر لحظه لحظه زندگیشان رامیدانند معمولا گوش میدهند تا صحبت کنند ومردم رامایه پیشرفتشان میدانند نق نمیزنند بلکه شکست را سکوی پرتابشان میدانند صریع تصمیم میگیرند معمولا تصمیمات درستی میگیرند وعمل میکنندمعتقدند کارشان دیده میشود نه اینکه حرف یا کارشان رااثبات کنند شکست رامیپزیرند ودر صدد حل و احیای آن هستند وازصفر شروع میکنند عرق جبین را براشک چشم ترجیح میدهند هیچ کس نمیتواند به سوع استفاده از آنها بپردازد زیرا شخصی قوی میبینند …..ازکارشان لذت فراوان میبرند دستگیر دیگران هستند…..همیشه تند واستوار راه میروند ژست خاصوپروقاری دارند اززیر کاردرنمیروند …همیشه درحیطه کاریشان حرفی برای گفتن دارندوهمیشه مثل کوه یخ هستند وبیشتر تواناییهایشان از دید عموم پنهان است مدیران خوبی هستند وبه سود دهی شرکت کمک میکنند یک گردن از دیگران بالاتر هستند وشرکت روی تواناییهای آنها حساب خاصی باز کرده استچون بیشتر از کارشان کار میکنند به چنگ آوردن رهبری از دیگران فکر نمیکنند معتقدند رهبری خودش به سراغ آنها میآیدمدیران شرکتها آنها را بعد از خودشان لایق مدیریت میدانند از کارشان خسته نمیشوند شرکت را جمع وجور میکند واز حرفهای تفرقه انگیز پرهیز میکنن …صبور هستند شجاعت آنها بسیار توی چشم است اراده بسیار قوی دارند واز مزاکرات نمیهراسند خشن نیستند واع
نعطاف پزیرند باورهای نا محدود دارند وخودشان وافکارشان را درگیر افکار افکار بی پایه واساس نمیکنندبه دیگران احترام میگزارند نیازهای خودشان رابرطرف میکنند از محبت دیگران لبریز شده اند وبه دیگران هم محبت میکنند آنها دوست داشته شده اند واینک دیگران راهم دست دارند واگر موحبت عشق ومحبت را نچشیده باشند ناامید نمیشوند وکسبش میکنندبه کارهای شخصیشان خیلی اهمیت میدهند ومحیط وکاهایشان از نظم خاصی برخوردار است زیر دستانشان در غیابشان ازاز او محترمانه یادمیکنند ….دوراندیش هستندبشاش وخوش صحبت هستند همیشه اهل مطالعه هستند ….دیگران را کارگران خودشان نمی دانند بلکه ازانها به عنوان همکار یاد میکنند معمولاسخنرانان خوبی هستند واز سخنرانی در جمع بسیار زیادی نمی هراسد ترس رامیپزیرد اما نمیگزارندترس آنها راکنترل کند… اندیشه های زیبایی دارند همیشه قله را میبینند در کارشان جدی هستند متعهد هستند وقول وقرارهارااهمیت میدهند دیگران .کارهای مثبت دیگران راموجب پیشرفت خود میدانندتیزبین هستند وازخطاهای دیگران میگزرند…همییشه احساس رضایت میکنند ولی از یاد گیری سیر نمیشوندبا این که بسیار میدانند اما از سوال کردن دست برنمیدارن …..زندگیشان معنای خاصی دارد همیشه رویایی در سردارند مشگل ایجاد نمیکنند ومشکلات رااز سرراه بر میدارن کاملا به نفسشان اعتماد میکنند نه به نفس دیگران واسرار دیگران را فاش نمیکنندوهمچون راز ی در قلبشان نگاه میدارندامین مردمندومردم روی آنها حساب میکنند از اینکه کاری انجام میدهند مطمئن هستند روزیشان را از خدا میخواهند نه از خلق خدا همیشه از قوانین جهان استفاده میک نندوزندگیشان راهر روز قانونمند می کنند وهزاران هزار خصوصیات دیگری که به ذهنم نمیرسد یاتابحال خطور نکرده است ………..بسیار سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز که ذهنمان را وادار میکند تاعمیقابه کندوکاو بپردازد.اینها فقط قطره ای از اقیانوس بی انتهای تواناییهای بشریت است قطعاهنوز بسیاری از خصوصیات بارز افراد با اعتماد بنفس بالادرسطر بالا از توانایی این حقیر خارج است وهنوز بسیاری از تواناییهای انسان کشف نشده است…………خدانگهدار
سلام یادتون نره استاد مطالب را با سرعت بالا مطالعه میکنند واز روشهای تند خوانی استفاده میکنند
سلام با حرف شما موافقم من نمی خواهم وارد فلسفه شوم امااین را بدانید تمام معجزات پیامبران بدون عیب ونقص اجرا میشد اما پس از قرنها از آن زمانها وبارشد فکری بشر که ما اینها را معجزه مینامیم که فردی از آن طرف دنیا باکسی اینور دنیاتماس میگیرد حرفی نیست .لازم بذکراست که همه این دست اورد های بشر امروزیکه دقیقا ثانیه ها راهم محاسبه میکنند باز هم همه این دستاوردها باتمام شگفتیشان باز هم خالی از اشکال نیست امروز دانشمندی نظریه میدهد فردا رد میشودامروز اختراعی مفید میشود فردا مضر ازآب در میاید امروز دانشمندی در مورد خدا یقین دارد فرداکافر میشودهمین تلفنی که میگویید با تماسی جان فردی نجات پیدا میکند باتماسی دیگر جان فردی گرفته میشود خواهشا این دست آوردهای بشری که شگفت انگیز هستند وبسیار مفیدند را بامعجزات مقایسه نکنید