«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

اکثر ما در کودکی به خاطر سرزنش‌ها‌‌، تحقیرهایی و برچسب‌هایی که از طرف خانواده و جامعه به ما زده شده است‌، عزت‌نفس خود را از دست داده‌ایم. به همین دلیل نیز نقطه شروع تغییر شرایطی که در آن هستیم‌، از برپایی جهادی اکبر برای ساختن عزت‌نفس‌مان شروع می شود و اولین آجر از این پی، باورهای قدرتمندکننده ساختن برای حل ریشه ایِ باورهای سمی و کشنده به نام “احساس گناه” و “احساس بی ارزشی” است.

زیرا اگر اعتماد به نفس، کلید اصلی موفقیت‌های بشری باشد، قطعاً “احساس گناه” سدِ راه تمام موفقیت‌های او خواهد بود.

امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس‌ داشته باشی. هم نشینی این دو غیرممکن است‌، همانگونه که هم‌نشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.

بدون ساختن عزت نفس‌، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی‌، دسترسی به عزت‌نفس غیر ممکن است.

این یک قانون است که‌، موفقیت و ثروت سراغ یک ذهن آرام و مطمئن می‌رود. یعنی ذهنی که عاری از احساس گناه‌، عذاب وجدان و بی‌ارزشی است.

“احساس گناه” و “عذاب وجدان”‌، بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس است. بنابراین پروسه ساختن عزت نفس از برداشتن این ترمز و تبدیل آن به “احساس لیاقت و خودارزشی” آغاز می‌شود و ساختن این باور‌، مهم‌ترین مأموریت دوره عزت نفس است.

عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح در برابر نجواهای فلج کننده ذهن است. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم‌، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه  و شرایط نادلخواه هستیم.

اگر “سنگربانی به‌نام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد‌، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه می‌دهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه می‌دهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی می‌سازد‌، که باور می‌کنی از عهده‌ی انجام هیچ کاری برنمی‌آیی!

اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برای رویاهایت داشتی‌، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا‌، خواه یک رابطه توام با عشق باشد‌، خواه یک کسب و کار سودآور‌، خانه‌ای با امکانات عالی‌، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگ‌ها فاصله  می‌بینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.

به همین دلیل است که: تمام موفقیت‌های زندگی ما‌، روی پایه‌ای به نام عزت‌نفس بنا می‌شود.

“احساس لیاقت و ارزشمندی”‌، که نقطه مقابل «احساس گناه و خود کوچک بینی» است، مهم‌ترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیت‌ها از عزت‌نفس شروع می‌شود و ساختن عزت نفس‌، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.

استاد عباس‌منش همیشه تأکید ویژه‌ای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفتیت‌های خود در هر برهه‌ از زندگی‌شان را‌، حاصل تلاشی می‌داند که‌، صرف ساختن جنبه‌ای دیگر از عزت نفس خود داشته است.

موضوع این است که‌، هیچ انتهایی برای عزت نفس‌ وجود ندارد. یعنی همیشه جنبه‌ای از عزت نفس ساخته نشده‌، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازه‌ای که آن بخش کاملتر می‌شود‌، دستاوردهای‌مان نیز بزرگ‌تر می‌شود.

با انجام تمرینات این دوره، “باور احساس لیاقت” در وجودت شکل می‌گیرد و نتایجی را وارد زندگی‌ات می‌نماید که، ناکامی‌های تمام سالهای گذشته‌ات را جبران می‌کند. آنوقت تفاوت زندگی بدون عزت نفس و باعزت نفس را به وضوح احساس می‌کنی.

عزت نفس انتخاب‌های آینده‌ات را در هر جنبه از زندگی‌ات تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیت‌ات و حتی میزان موفقیت مالی‌ات را دستخوش تغییرات اساسی می‌کند زیرا تعریف تو از احساس لیاقت‌، دستخوش تغییرات اساسی می‌گردد.

خیلی فرق می‌کند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن!

عزت نفس، ابعاد ظرف وجودت را می‌سازد. حتی اندازه ظرفی که زیر باران نعمت الهی در دست نگه‌داشته‌ای، به اندازه عزت نفس توست. به همین دلیل نیز به اندازه عزت نفس‌ات نعمتها را دریافت می‌کنی.

تفاوت تجربه‌ات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است.

ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چاره‌ای جز آوردنِ بهترین‌ها به زندگی‌ات ندارد.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    456MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی «چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه
    35MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «تبسم بهاری» در این صفحه: 9
  1. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام دوست عزیز

    خدا کمال عقل رو به همه ما داده است. من خودم بسیار به سخنرانی های ثروت و کارآفرینی آقای عباس منش اعتقاد دارم و اثر آنها را در زندگی ام مشاهده کرده ام. ولی گاهی هم بوده که ایشان حرف هایی رو در سخنرانی هایشون زدند که اصلا با باورهای دینی و اعتقادی بنده نمیخوانده پس اصلا آن قسمت از حرف های ایشان رو نپذیرفتم! و حتی آن نکات رو با آیه و حدیث به اطرافیان خودم توضیح دادم.

    به نظر بنده بهتر نیست راجع به این سوال ها(راجع به خدا) یکبار در خونه خود خدا را بزنیم. اصلا شناخت خدا و چیستی خدا کار ما نیست!!

    ما دعایی داریم که بسیار توصیه شده است در آخر الزمان این دعا را بخوانید اولین نکته ای که از این دعا می توان فهمید این است که شناخت خدا از طریق ما امکان پذیر نیست و کاملا یکطرفه از طرف خداست. یعنی تا خدا نخواهد ما نمی توانیم خدا رو بشناسیم.

    اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نفسَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی نَفسَکَ لَمْ أعرفْ نبیّک/ اَللّهم عَرِّفْنی رَسُولَکْ فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی رَسُولَکْ لَمْ أعرفْ حُجَّتَک/ اللهم عَرِّفْنی حُجَّتَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دینی

    «خدایا خود را به من بشناسان،زیرا اگر خود را به من نشناسانى رسولت را نشناخته‏ام،خدایا فرستاده‏ات را به من‏ بشناسان،زیرا اگر فرستاده‏ات را به من نشناسانى حجّتت را نشناخته‏ام،خدایا حجّتت را به من بشناسان،زیرا اگر حجّتت را به‏ من نشناسانى،از دین خود گمراه مى‏شوم.»

    پس برای شناخت خدا برو در خونه خود خدا رو بزن نه جای دیگر!

    آقای عباس منش از خدا تحت عنوان انرژی یاد کردند که اصلا بنده با این قسمت از حرف ایشون کاری ندارم چون واقعا در جایگاهی نیستم که بخواهم در این زمینه صحبت کنم.

    اگر انرژی بودن خدا رو که آقای عباس منش می گویند رو کنار بگذاریم، ایشان بیشتر روی قوانینی که خدای این عالم بر این عالم گذاشته است صحبت می کنند نه خود خدا.

    و بسیار هم تاکید دارند این قوانین تغییر ناپذیر است. اولا به نظر بنده نباید خیلی با قاطعیت روی افعال خدا صحبت کنیم چون خدا اختیار داره و هر وقت که بخواهد می تواند این قوانین رو بردارد و قوانین دیگری را بگذارد. دوم اینکه یکی از اعتقادات مسلم شیعه مسئله بداء هست. من نمیدونم اگر بپذیریم که قوانین خدا تغییر ناپذیر است، پس تکلیف این آیه قرآن چی میشه؟

    یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاء وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ (رعد آیه 39)

    «خدا هر چه را بخواهد محو یا اثبات می کند و ام الکتاب نزد اوست.»

    یک نکته رو راجع به کمال عقل بگم، از پیامبر صلی الله عیله آله و سلم داریم

    وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْعَقْلُ نُورٌ فِی الْقَلْبِ یُفَرَّقُ بِهِ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِل‏

    عقل نوری در قلب است که به سبب آن بین حق و باطل فرق گذاشته می شود. ارشاد القلوب، ج 1، ص 198

    یا در روایت دیگری از عقل به عنوان حجت باطن و از پیامبران و ائمه به عنوان حجت ظاهر یاد کرده است:

    «یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏»

    به نظر بنده همه ما برای شناخت خدا و قوانین خدا اول باید به سراغ خود خدا بریم بعد هم هر کتابی که میخوانیم یا سخنرانی که گوش می دهیم به عقلمان مراجعه کنیم.

    آقای عباس منش هیچ وقت اصراری بر پذیرفتن حرف هاشون ندارن. شما می توانید حرف های ایشان رو گوش کنید ولی اصلا ضرورتی نداره که آنها جز باورها و عقاید شما بشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام و تشکر از زحمات شما.

    راستش وقتی روی این موضوع داشتم فکر می کردم یاد خیلی از آیات و احادیثی که درباره استفغار و توبه و … داریم افتادم. یک نگاه مختصر به نظر دوستان انداختم دیدم ماشالله همه دوستان به این آیات و احادیث اشاره کردن. به هر حال موارد زیر نکاتی است که خود بنده هنگام احساس گناه به خودم متذکر میشم.

    به نظر بنده آدم نسبت به چند چیز می تونه احساس گناه داشته باشه:

    1) یکی خدا و اهل بیت علیهم اسلام

    – یک نکته ای که به نظر بنده خیلی خیلی مهم هست این هست که پیش کسی جز خدا و ولی خدا اقرار به گناه نکنیم. البته اقرار به گناه پیش خدا خیلی خیلی ارزشمند هست.

    نکته دیگه که متاسفانه بعضی از افراد به این حرف انتقاد میکنن (ولی مهم نیست هر کس عقیده خودش رو داره). این هست که طبق این آیه قرآن یکی از سریعترین راه ها برای بخشش و دوری از احساس گناه رفتن به در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت (صلوات الله علیهم) ایشان هست بالاخص امام عصر صلوات الله علیه که بقیه الله هستن و این زمان به واسطه ایشان هست که سایر مخلوقات روزی میخورند(بیمنه رزق الوری)

    وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا(النساء آیه 64)

    و هیچ پیامبرى نفرستادیم مگر براى آنکه به فرمان خدا فرمانش برند. و اگر آنان هنگامى که بر خود ستم کردند نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پیامبر براى آنان آمرزش مى‏خواست هر آینه خداى را توبه‏پذیر و رحیم مى‏یافتند.

    2) یکی به سایر مخلوقات من جمله انسانها

    در مورد کسانی که احساس می کنم ناراحتشون کردم با یک پیامک ازشون عذر خواهی می کنم. و تقریبا همیشه طرف مقابل خیلی از این موضوع خوشحال میشه و خیلی راحت میبخشه خیلی وقتها هم اصلا منکر این موضوع میشن که از دست من ناراحت شدن. اگر هم که از دنیا رفته باشن با خیرات یا انجام زیارت از طرف آنها و یا استفغار از طرف آنها میشه خوشحالشون کردن. همیشه از خدا میخواهم که دل کسانی که من بهشون بدی کردم و حقی به گردن من دارن رو از من راضی کنه. میشه آدم همه رو ببخشه و از هیچ کس کینه ای نداشته باشه و از خدا هم بخواد که سایر مخلوقات اش رو هم نسبت به ما راضی کنه.

    بعضی از افراد رو دیدم که نسبت به برخی حیوانات مثل گربه ظلم و ستم میکنن، خدا رو شکر که من از همه حیوانات میترسم ولی موندم که اینها چه جوری میخوان جواب این حیونکی ها رو بدن!!!!!!

    3) یکی هم احساس گناه نسبت به خودمون

    نسبت به این مورد هم الی ماشالله خودم تجربه کرده ام!!! ولی خب خدا رو شکر مدتی هست که به لطف خدا تصمیم گرفتم کمتر دچار این احساس بشوم. البته سخنرانی های شما هم بی تاثیر نبوده. خیلی اوقات با گوش دادن حرف های شما امیدوار شدم. به خودم میگم همینکه خدا امروزم بهت نعمت حیات رو داده و متوجه اشتباهت شدی یعنی اینکه فرصت جبران رو بهت داده، اگر قرار بود هیچ گناهی نکنی که تو هم معصوم میشدی!!!!

    در همه این موارد به نظرم باید نکارت زیر رو در نظر داشته باشیم.

    ان الحسنات یذهبن السیئات . مسلما طبق این آیه قرآن، حسنات بدی ها رو از بین میبره تا میتونیم نیکی کنیم به خصوص به پدر و مادر ای عزیز

    از رحمت خدا ناامید نشویم. یک مادر هر قدر هم که بچه اش بهش بدی کنه اگر آن بچه پشیمون بشه و عذر خواهی کنه مادر خیلی راحت میبخشه. حالا چه طور ممکنه خدایی که این خالق این مادر هست نبخشه!!!

    خیلی زود اقرار به گناهی که کردیم بکنیم.

    خیلی زود دنبال جبران باشیم.

    به نظرم همه گناهان یک طرف، لذت بخششی که خدا میخواد به بنده هاش بچشنونه یک طرف.

    همینکه اصلا احساس گناه می کنیم به نظرم جای شکر داره. خیلی ها گناه می کنند و احساس گناه هم ندارن!!!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    اول خواستم یه نگاهی به کتاب اعتماد به نفس باربارا دی آنجلیس بندازم و یه چیزی بنویسم دوباره پشیمون شدم تصمیم گرفتم افراد با اعتماد به نفس بالایی که می شناسم رو تجزیه و تحلیل کنم و حدود 20 ویژگی از این افراد به نظرم آمد.

    به نظرم افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارن

    1) معمولا آدم های اجتماعی هستند و دوستان زیادی هم دارند.

    2) اهل مشورت کردن هستند، اگر تو یک کار گروهی مشارکت کنند حتی با افرادی که شاید از نظر حرفه ی مشترکی که دارن با هم فعالیت میکنند ازش پایین تر باشند مشورت میکنند.

    3) همیشه تو کار گروهی رای اکثریت براشون قابل احترامه.

    4) اصلا کار گروهی براشون سخت نیست.

    5) توکل بالایی دارن.

    6) از اینکه راجع به چیزی که نمیدونند سوال کنند نمی ترسند و یا اگرازشون سوال بپرسند خیلی راحت میگن نمیدونم.

    7) به خودشون احترام میذارن.

    8) افراد با اعتماد به نفس بالایی که من می شناسم معمولا هرگاه برای کاری یا هدفی اراده می کنند به خاطر خود باوری و توکل بالاشون به اهدافشون میرسند.

    9) امید به آینده دارند.

    10) اگر با مسئله و مشکلی روبرو بشن به جای غم و اندوه به مشورت و حل مشکل می پردازن.

    11) هر گاه اشتباه می کنند با قاطعیت به اشتباه خودشون اعتراف می کنند و عذرخواهی می کنند.

    12) معمولا از اشتباهاتشون عبرت میگرن تا اینکه بخواهند مدام خودشون رو سرزنش کنند.

    13) خیلی محکم راجع به توانمندیهای خودشون حرف می زنند.

    14) افراد با اعتماد به نفس بالا معمولا اهل پیشرفت هستن و آدم های به روزی هم هستن.

    15) معمولا سخن ور های خوبی هستن.

    16) برای حرف دیگران زندگی نمی کنند و کاری رو که فکر می کنند درست هست رو انجام می دن.

    17) خیلی از تعریف دیگران به وجد نمیان، اصلا منتظر تعریف و تمجید دیگران نیستند.

    18) با هر کسی راجع به اهداف و کارهای شخصی شون(نه گروهی) صحبت نمی کنند، فقط با افرادی که می توانند کمکش کنند صحبت می کنند. این افراد شاید در حال انجام دادن کارهای خیلی بزرگ و ارزنده ای باشند ولی شاید افراد خانواده اش هم از آن بی اطلاع باشن.

    19) معمولا افرادی نیستند که بخواهند کینه ای از کسی داشته باشند.

    20) معمولا اهل ریسک کردن هستن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام

    مطمئن اید که این آیات راجع به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده؟!!!!

    اینطوری که عصمت ایشان زیر سوال می رود؟!!

    چه طور ممکنه پیامبری که بهشون سنگ میزدند و خاکستر و … میریختن سرشون ولی باز برای اون مردم دعا می کردند از یک فرد نابینا روی بگردونن؟!!!!!!!!

    گاهی هم خدا عباراتی رو به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودن ولی به در گفتن که دیوار بشنون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام آقای قبادی.

    بنده به توصیه شما رفتم و تحقیق کردم و دو تا از تفاسیر روایی شیعه(تفسیر اثنا عشری، تفسیر نورالثقلین) رو مطالعه کردم. من عین عبارات کتاب رو در ادامه آوردم لطفا خودتتان مطالعه کنید. ولی این تفاسیر رو هم که کنار بگذاریم، اگر ما به عصمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتقاد داشته باشیم هیچ جوره عبوس بودن و ترش کردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با عصمت و یا حتی با برخی از آیات قرآن مثل «إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ»، یا آیات مربوط به سوره نجم «ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى‏ (2) وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ (3) إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏ (4)» هم خوانی ندارد. یا در سوه یس داریم «ْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی‏ إِمامٍ مُبینٍ (12)»

    بد نیست نگاهی هم به بخشی از خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه غدیر بندازیم

    لاحَلالَ إِلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَ رَسُولُهُ وَهُمْ، وَلاحَرامَ إِلاّ ما حَرَّمَهُ الله (عَلَیْکُمْ) وَ رَسُولُهُ وَ هُمْ، وَالله عَزَّوَجَلَّ عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیْتُ بِما عَلَّمَنی رَبِّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَ حَرامِهِ إِلَیْهِ.

    مَعاشِرَالنّاسِ، (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ).

    مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ)، وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.

    (أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ).

    هیچ حلالی نیست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان حلال دانند؛ و حرامی نیست مگر آن چه آنان حرام دانند. خداوند عزوجل، هم حلال و هم حرام را برای من بیان فرموده و آن چه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهاده ام.

    هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سورۀ یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم…»

    هان مردمان! از علی رو برنتابید. و از امامتش نگریزید. و از سرپرستی اش رو برنگردانید. او [شما را] به درستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته. و همو جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت خداوند می کرد و جز او کسی چنین نبود.

    اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا [در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای من کند.

    ….

    و یا در ادامه همین خطبه آمده است:

    مَعاشِرَالنّاسِ، تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آیاتِهِ وَانْظُرُوا إِلی مُحْکَماتِهِ وَلاتَتَّبِعوا مُتَشابِهَهُ، فَوَالله لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زواجِرَهُ وَلَنْ یُوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إِلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی.

    هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطن ها و تفسیر آن را آشکار نمی کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که: هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست. و او علی بن ابی طالب است؛ برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.

    وقتی جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله چنین جایگاهی دارند به طریق اولی خود پیامبر صلی الله علیه و آله هم این مقام رو دارا هستند.

    فهم متشابهات قرآن کار هر کسی نیست باید به سراغ معلم و مبین قرآن که اهل بیت علیهم اسلام هستند رفت!

    تفسیر اثنا عشرى، ج‏14، ص: 48

    شأن نزول- على بن ابراهیم قمى: ابن ام مکتوم مؤذّن حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم کور بود. روزى خدمت حضرت آمد. عثمان با جمعى بودند.

    حضرت او را مقدّم بر عثمان داشت. پس روى ترش نمود عثمان و پشت کرد از پیغمبر. آیه شریفه نازل شد. «1» عَبَسَ وَ تَوَلَّى‏: روى ترش کرد و پشت نمود، یعنى عثمان.

    [سوره عبس (80): آیه 2]أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏ (2)

    أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏: به جهت آنکه آمد به سوى او نابینا، یعنى عبد اللّه مکتوم.

    [سوره عبس (80): آیه 3]وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى (3)

    وَ ما یُدْرِیکَ‏: و چه چیز دانا گردانید تو را به حال ابن مکتوم، لَعَلَّهُ یَزَّکَّى‏: شاید که او پاک شود از گناه به سبب رسیدن پرتو التفات تعلیم تو به او.

    [سوره عبس (80): آیه 4]أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى‏ (4)

    أَوْ یَذَّکَّرُ: یا پند گیرد به آنچه بداند از مواعظ، فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرى‏: پس نفع دهد او را پند دادن تو. مراد آن است که تو میدانى چیزى را که مترقّب است از ابن مکتوم از تزکیه یا تذکر.

    تفسیر اثنا عشرى، ج‏14، ص: 49[سوره عبس (80): آیه 5]

    أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‏ (5)

    أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‏: اما آن کس که توانگرى دارد یا بى‏نیازى کند از ایمان.

    [سوره عبس (80): آیه 6]فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى (6)

    فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‏: پس تو براى او روى مى‏آرى. یعنى بر او اقبال کنى از بهر حرص تو بر ایمان او.

    [سوره عبس (80): آیه 7]وَ ما عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّى (7)

    وَ ما عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّى‏: و نیست بر تو و زر و وبال از آنکه تزکیه نیابد و پاکیزه نشود او، یعنى ایمان نیاورد.

    [سوره عبس (80): آیه 8]وَ أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى‏ (8)

    وَ أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى‏: و اما آنکه آمد به تو در حالتى که مى‏شتابید در طلب تعلیم، یعنى ابن امّ مکتوم.

    [سوره عبس (80): آیه 9]وَ هُوَ یَخْشى‏ (9)

    تفسیر اثنا عشرى، ج‏14، ص: 50

    وَ هُوَ یَخْشى‏: و او مى‏ترسید از خدا یا از اذیت کفار، یا ترسد به سبب نابینائى بیفتد و اعضایش ناقص گردد.

    [سوره عبس (80): آیه 10]فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى (10)

    فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى‏: پس تو از او اعراض و متغیر شوى.

    تنبیه- این مطلب محقق است که مقام شامخ حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اعلى و اجلّ است از خطا و خطل و سهو زلل. زیرا معصوم [است‏] و به هیچ وجه خلاف رضاى سبحانى از او صادر نگردد. بنابراین آنچه نقل شده در نزول این آیات در باره آنحضرت، از درجه اعتبار ساقط است به وجوهى: 1- سید مرتضى علم الهدى (رحمه اللّه) در تنزیه الانبیاء فرماید: ظاهر آیه دلالت ندارد بر توجه خطاب به پیغمبر، و نیست در آیه چیزى که دلالت کند بر آنکه خطاب به آنحضرت باشد. بلکه خبر محض است و تصریح نشده به مخبر عنه (کسى که خبر داده شده از او) و به تأمّل، شخص دریابد که خطاب به غیر پیغمبر است. 2- وصف شده به عبوس و این از صفات پیغمبر نیست، نه در قرآن و [نه‏] در خبرى که با دشمنان چنین نموده باشد، چه برسد به مؤمنین محبین 3- وصف اقبال به اغنیا و اعراض از فقرا، این هم از چیزهائى است که حضرت از آن مبرّاست. «1» زیرا کسى را که خلّاق عالم وصف اخلاقش فرموده: «إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ» «2» و خود فرموده: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق» «3» هرگز عقل سلیم تجویز ننماید نسبت خلاف را. 4- نزول آیه در غیر حضرت وارد شده، چنانچه از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که آیه در حق مردى از بنى امیّه نازل‏ شده که نزد پیغمبر نشسته بود. ابن ام مکتوم وارد شد. آن مرد چون او را بدید، از او تنفر نموده، دامن خود را از او دور کرده تا جامه او به او نرسد و روى عبوس کرد و اعراض نمود. حق تعالى این آیه فرستاد و اخبار فرمود از کراهت و اعراض او از ابن امّ مکتوم. «1»

    تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص: 509،508

    2- فی تفسیر مجمع البیان ابى بن کعب عن النبی صلى الله علیه و آله و سلم قال: و من قرأ عبس جاء یوم القیامة و وجهه ضاحک مستبشر.

    3- فی تفسیر علی بن إبراهیم‏ عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏ قال: نزلت فی عثمان و ابن أم مکتوم مؤذن لرسول الله صلى الله علیه و آله و کان أعمى، و جاء الى رسول الله صلى الله علیه و آله و عنده أصحابه و عثمان عنده فقدمه رسول الله صلى الله علیه و آله على عثمان، فعبس عثمان وجهه و تولى عنه، فأنزل الله «عبس و تولى» یعنى عثمان‏ «أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏* وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى» اى یکون طاهرا ازکى أو یذکر قال: یذکره رسول الله صلى الله علیه و آله فتنفعه الذکرى‏

    4- فی مجمع البیان قیل نزلت الایة فی عبد الله بن أم مکتوم و هو عبد الله بن شریح بن مالک بن ربیعة الفهری من بنى عامر بن لوى. و ذلک انه أتى رسول الله صلى الله علیه و آله و هو یناجی عتبة بن ربیعة و أبا جهل بن هشام و العباس بن عبد المطلب و أبیا و امیة إبنی خلف یدعوهم الى الله و یرجو إسلامهم، فقال: یا رسول الله اقربنى و علمنی مما علمک الله، فجعل ینادیه و کرر النداء و لا یدرى انه مشتغل مقبل على غیره، حتى ظهرت الکراهیة فی وجه رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم لقطعه کلامه. و قال فی نفسه: یقول هؤلاء الصنادید انما اتباعه العمیان و العبید فأعرض و أقبل على القوم یکلمهم، فنزلت الآیات و کان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم إذا رآه قال: مرحبا بمن عاتبنی فیه ربی، و یقول:

    هل لک من حاجة؟ و استخلفه على المدینة مرتین فی غزوتین، قال انس بن مالک:

    فرأیته یوم القادسیة و علیه درع و معه رایة سوداء. و روى عن الصادق علیه السلام قال: کان رسول الله صلى الله علیه و آله إذا راى أم مکتوم قال: مرحبا لا و الله لا یعاتبنی الله فیک أبدا و کان یصنع من اللطف حتى کان یکف عن النبی صلى الله علیه و آله و سلم مما یفعل به، قال المرتضى علم الهدى قدس سره: لیس فی ظاهر الایة دلالة على توجهها الى النبی صلى الله علیه و آله بل هی خبر محض لم یصرح به المخبر عنه، و فیها ما یدل على ان المعنى بها غیره، لان العبوس لیس من صفات النبی صلى الله علیه و آله مع الأعداء المتبائنین فضلا عن المؤمنین المسترشدین ثم الوصف بأنه یتصدى للأغنیاء و یتلهى عن الفقراء لا یشبه أخلاقه الکریمة، و یؤید هذا القول قوله سبحانه فی وصفه علیه السلام: «وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ» و قوله: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» و الظاهر أن قوله: عبس و تولى المراد به غیره و روى عن الصادق علیه السلام انها نزلت فی رجل من بنى امیة کان عند النبی صلى الله علیه و آله، فجائه ابن أم مکتوم فلما رآه تقذر منه و عبس و جمع نفسه و أعرض بوجهه عنه، فحکى الله سبحانه ذلک و أنکره علیه.

    5- فی تفسیر علی بن إبراهیم ثم خاطب عثمان فقال: أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‏ فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‏ قال: أنت إذا جاءک غنى تتصدى له و ترفعه‏ وَ ما عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّى‏ اى لا تبالی أ زکیا کان أو غیر زکى إذا کان غنیا و أَمَّا مَنْ جاءَکَ یَسْعى‏ یعنى ابن‏

    تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص: 510

    أم مکتوم‏ وَ هُوَ یَخْشى‏ فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى‏ اى تلهو و لا تلتفت الیه.

    به هر حال از پیشنهاد خوبتان برای تحقیق و مطالعه ممنون.

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام

    اینکه با صراحت در قرآن چیزی راجع به حق الناس آمده است یا خیر رو بنده نمیدونم. اما آیاتی راجع به نزدیک نشدن با ما یتیم رو در قرآن داریم. آیه 34 سوره اسراء «وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولاً »

    حالا اگر فرض هم کنیم اصلا در قرآن حرفی از حق الناس نشده است ولی این دلیل بر نبود حق الناس نیست. مثلا کجای قرآن آمده است نماز صبح دو رکعت است.

    میخواهم با یک مثال نکته ای رو بگم امیدوارم متوجه منظور بنده بشوید.

    ببینید ما در این عالم تاثیر موثرات را داریم. فرض کنید شما یک سیلی محکم به یک بچه یتیم بزنید قطعا این کار شما تاثیر بدی در زندگی این بچه یتیم خواهد داشت اما باید به چند نکته توجه کنیم

    اولا عدل خدا اقتضا می کند که تحت شرایطی این ظلمی که به این بچه یتیم شده است یه جورایی جبران بشه.

    نکته دوم که خیلی مهم هست اینه که خدا به همه ما کمالاتی چون عقل، علم، اختیار، قدرت و … داده است. اگر همه بدی هایی که شما به آن بچه یتیم کردید رو بذاریم یک طرف، کمال قدرت و اختیار بچه یتیم هم بذاریم طرف دیگر اثر «قدرت» و «اختیار» بچه یتیم به مراتب شدیدتر از موثرات بدی بوده است که آن یتیم با آنها مواجه بوده است. یعنی آن بچه یتیم با کمال «اختیار» و «قدرت» خودش میتونه زندگی اش رو در جهت مثبت تغییر دهد. اما این اصلا دلیل بر این نمیشه که دیگه با شما که سیلی زدی به این بچه یتیم کاری نداشته باشند!!! بیخود نیست که یکی از پایه های دین عدل هست. (و البته معاد هم ادامه عدل الهی است.)

    روایت داریم که إِنَ‏ أَسَاسَ‏ الدِّینِ‏ التَّوْحِیدُ وَ الْعَدْل‏ (التوحید(للصدوق) ص 96)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    سلام

    بله حق با شماست اصلا اینجا جای بحث پیرامون این موضوع نیست. ولی برای دفاع از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مجبورم این پست را هم قرار بدم. امیدوارم با وقت کمی که دارید این پست را کامل بخوانید.

    بنده از همین قرآن استفاده می کنم و استدلال می کنم. اینقدر استدلال در همین قرآن هست که هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که این آیات سوره عبس درباره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باشد. من نمی دانم منبع شما برای این ادعا که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از نابینا روی گرداند چیست ولی حداقل آیات قرآن نشان می دهد که انجام چنین عملی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ممکن نیست.

    این که شما می فرمایید خدا فرموده است ان اکرمکم عندالله اتقاکم کاملا صحیح است اما سوال این است مگر با تقواتر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم در امت شان بوده است؟

    چه طور ممکن است این عمل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سر زده باشد و حال اینکه قرآن درباره ایشان می فرماید:

    «التوبة : 128 لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم‏» ترجمه: «هر آینه پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد ، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آید سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است»

    خدا در آیه زیر به همین قرآن سوگند یاد می کند که این پیامبر بر صراط مستقیم هست!!!!

    «یس : 2-3-4 وَ الْقُرْآنِ الْحَکیم‏ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلین‏ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ »ترجمه: «سوگند به قرآن حکمت آمیز ، که تو از پیامبران هستی ، (تو) بر راهى مستقیم هستى »

    اگر کمی عربی بلد باشید می بینید که خدا با چه تاکیدی این آیه را درباره اخلاق پیامبر صلی الله علی و آله و سلم فرموده است:

    «القلم : 4 وَ إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیم‏» ترجمه: «و یقیناً تو بر سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى.»

    یا در آیه زیر خدا به طور مطلق می فرماید : « و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.» «وَما اَرْسَلْناکَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمینَ.»

    چه طور ممکن است چنین عملی از پیامبر سر زده باشد حال اینکه خدا از ایشان به عنوان اسوه حسنه یاد کرده!!!! آنهم با تاکید.

    «الأحزاب : 21 لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا» ترحمه: «هر آینه شما را در [خصلت‏ها و روش‏] پیامبر خدا نمونه و سرمشق نیکو و پسندیده‏اى است، براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مى‏دارد و خداى را بسیار یاد مى‏کند.»

    چه طور ممکن است چنین عملی از پیامبر سر زده باشد!!! این پیامبر به قدری پیش خدا عزیز هست که خدا و ملائکه همواره بر او درود و سلام می فرستند. امیدوارم عربی بلد باشید. خدا در این آیه فعل مضارع به کار برده است یعنی همواره درود می فرستد بر پیامبر. این سلام و درود فرستادن استمرار دارد.

    الأحزاب : 56 إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما

    همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت مى‏فرستند. اى اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید.

    عظمت این پیامبر به قدر است که خدا در آیه 33 سوره انفال می فرماید تا زمانی که پیامبر در میان امت هست عذاب را نازل نمی کند. وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِم‏

    خدا در آیات سوره نجم با صراحت می گوید که که هرگز صاحب شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست‏] خطا نرفته؛ (2) و از روى هوا و هوس سخن نمى‏گوید. (3) گفتار او چیزى جز وحى که به او نازل مى‏شود، نیست. (4)

    «ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى‏ (2) وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ (3) إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏ (4)»

    توصیه می کنم با تامل بیشتری آیات قرآن رو بخوانید. اینها توصیف خود خدا از پیامبر است نه شیعه و …

    والسلام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    تبسم بهاری گفته:
    مدت عضویت: 3905 روز

    اما راجع به اینکه شیعیان را مشرک خواندید!!!

    من اگر جای شما بودم این توهین را به شیعیان نمی کردم. به دنبال استدلال آنها برای این توسل می رفتم.

    ما اگر به پیامبر عظمت می دهیم به خاطر عظمتی است که خود این پیامبر دارد(طبق آیات قرآن). ما به پیامبر عظمت می دهیم چون خدا در قرآن از این پیامبر به عظمت یاد کرده است!!

    ما هیچ وقت پیامبر را بت نکردیم، ما در تشهد نمازمان می گوییم اشهد ان محمد عبده و رسوله. اصلا همه عظمت پیامبر به عبد بودنش هست.

    در سوره یوسف آیات 97-98 داریم که برادران حضرت یوسف آمدند پیش حضرت یعقوب و گفتند ای پدر برای ما نزد خدا استغفار کن. حضرت یعقوب هم به آنها گفت به زودی برای شما استغفار می کنم.

    حال به نظر شما این عمل برادران یوسف شرک است!!! مگر شیعه کاری غیر از این را انجام می دهد!!! (دقت کنید دارم از همین قرآن که مورد قبول بنده و شما هست مدرک می آورم) اصلا در خود قرآن آمده:

    «النساء : 64 وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما» ترجمه: «و هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان هنگامى که [با ارتکاب گناه‏] به خود ستم کردند، نزد تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند، و پیامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى‏کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند.»

    خدا می فرماید اگر می رفتند نزد پیامبر و از خدا آمرزش می خواستند خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتتند! اگر این عمل شرک بود که خدا نمی گفت اگر نزد تو می آمدند و استغفار می کردند….

    در آخر به خودم و شما و همه دوستان توصیه می کنم واقعا برای شناخت حقیقت دین وقت بگذاریم و خاضعانه از خدا بخواهیم تا به لطف خودش راه حقیقی به ما نشان دهد. به دور از هر اعتقاد و تعصبی که از خانواده هامون داریم عادلانه قضاوت کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: