«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

اکثر ما در کودکی به خاطر سرزنش‌ها‌‌، تحقیرهایی و برچسب‌هایی که از طرف خانواده و جامعه به ما زده شده است‌، عزت‌نفس خود را از دست داده‌ایم. به همین دلیل نیز نقطه شروع تغییر شرایطی که در آن هستیم‌، از برپایی جهادی اکبر برای ساختن عزت‌نفس‌مان شروع می شود و اولین آجر از این پی، باورهای قدرتمندکننده ساختن برای حل ریشه ایِ باورهای سمی و کشنده به نام “احساس گناه” و “احساس بی ارزشی” است.

زیرا اگر اعتماد به نفس، کلید اصلی موفقیت‌های بشری باشد، قطعاً “احساس گناه” سدِ راه تمام موفقیت‌های او خواهد بود.

امکان ندارد هم در عذاب وجدان و احساس گناه بمانی و هم عزت نفس‌ داشته باشی. هم نشینی این دو غیرممکن است‌، همانگونه که هم‌نشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.

بدون ساختن عزت نفس‌، موفق شدن غیر ممکن است. اما تا زمانی که در احساس گناه باشی‌، دسترسی به عزت‌نفس غیر ممکن است.

این یک قانون است که‌، موفقیت و ثروت سراغ یک ذهن آرام و مطمئن می‌رود. یعنی ذهنی که عاری از احساس گناه‌، عذاب وجدان و بی‌ارزشی است.

“احساس گناه” و “عذاب وجدان”‌، بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس است. بنابراین پروسه ساختن عزت نفس از برداشتن این ترمز و تبدیل آن به “احساس لیاقت و خودارزشی” آغاز می‌شود و ساختن این باور‌، مهم‌ترین مأموریت دوره عزت نفس است.

عزت نفس مثل سنگر بانی تا دندان مسلح در برابر نجواهای فلج کننده ذهن است. از آنجا که هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم‌، در نتیجه همیشه در معرض خطا و اشتباه  و شرایط نادلخواه هستیم.

اگر “سنگربانی به‌نام عزت نفس” در وجودت نباشد تا در مواقع سخت و نادلخواه که به خاطر اشتباهی بوجود آمده، افسار ذهنت را به دست بگیرد‌، ذهن آنچنان نجوایی به پا می کند و آنقدر آن خطاها را در نظرت بزرگ جلوه می‌دهند و آنچنان دلایلی منطقی برای لایق نبودنت ارائه می‌دهد و آنچنان باورهای مخرب و ترمزهایی قوی می‌سازد‌، که باور می‌کنی از عهده‌ی انجام هیچ کاری برنمی‌آیی!

اینجاست که آنهمه شور و شوقی که برای رویاهایت داشتی‌، از بین می رود. زیرا میان خودت و آن رویای زیبا‌، خواه یک رابطه توام با عشق باشد‌، خواه یک کسب و کار سودآور‌، خانه‌ای با امکانات عالی‌، زندگی در یک کشور عالی و … فرسنگ‌ها فاصله  می‌بینی که هیچ چیز قادر به پر کردن آن فاصله نیست.

به همین دلیل است که: تمام موفقیت‌های زندگی ما‌، روی پایه‌ای به نام عزت‌نفس بنا می‌شود.

“احساس لیاقت و ارزشمندی”‌، که نقطه مقابل «احساس گناه و خود کوچک بینی» است، مهم‌ترین وجه از عزت نفس است. یعنی ساختن موفقیت‌ها از عزت‌نفس شروع می‌شود و ساختن عزت نفس‌، از “تلاش برای ساختن باور احساس لیاقت”.

استاد عباس‌منش همیشه تأکید ویژه‌ای بر ساختن عزت نفس دارد. ایشان مهم ترین دلیل موفتیت‌های خود در هر برهه‌ از زندگی‌شان را‌، حاصل تلاشی می‌داند که‌، صرف ساختن جنبه‌ای دیگر از عزت نفس خود داشته است.

موضوع این است که‌، هیچ انتهایی برای عزت نفس‌ وجود ندارد. یعنی همیشه جنبه‌ای از عزت نفس ساخته نشده‌، در ما وجود دارد که لازم است روی آن کار شود. به اندازه‌ای که آن بخش کاملتر می‌شود‌، دستاوردهای‌مان نیز بزرگ‌تر می‌شود.

با انجام تمرینات این دوره، “باور احساس لیاقت” در وجودت شکل می‌گیرد و نتایجی را وارد زندگی‌ات می‌نماید که، ناکامی‌های تمام سالهای گذشته‌ات را جبران می‌کند. آنوقت تفاوت زندگی بدون عزت نفس و باعزت نفس را به وضوح احساس می‌کنی.

عزت نفس انتخاب‌های آینده‌ات را در هر جنبه از زندگی‌ات تغییر می دهد. از رشته ای که می خواهی در آن تحصیل نمایی، همسری که انتخاب می کنی، روابط ات، شغل ات و حتی نوع رفتار دیگران با شما ومیزان محبوبیت‌ات و حتی میزان موفقیت مالی‌ات را دستخوش تغییرات اساسی می‌کند زیرا تعریف تو از احساس لیاقت‌، دستخوش تغییرات اساسی می‌گردد.

خیلی فرق می‌کند بعد از ساختن عزت نفس، اهدافت را مشخص کنی یا قبل از آن!

عزت نفس، ابعاد ظرف وجودت را می‌سازد. حتی اندازه ظرفی که زیر باران نعمت الهی در دست نگه‌داشته‌ای، به اندازه عزت نفس توست. به همین دلیل نیز به اندازه عزت نفس‌ات نعمتها را دریافت می‌کنی.

تفاوت تجربه‌ات از زندگی، با عزت نفس و بدونِ عزت نفس، از زمین تا آسمان است.

ارزشش را دارد که برای ساختن عزت نفس خود وقت بگذاری و این جهاد اکبر را برپا و ادامه دهی. زیرا جهان همیشه در برابر چنین حدی از عزت نفس، فقط کرنش می کند و چاره‌ای جز آوردنِ بهترین‌ها به زندگی‌ات ندارد.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    456MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی «چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه
    35MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده آقایاری شیخ نشین» در این صفحه: 5
  1. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    سلام به خدای مهربونم…

    سلام به استادعزیزم و خانم شایسته مهربونم…

    سلام به همه دوستان گلم در این فضای بی نهایت زیبا و الهی…

    روز اول از سفرنامه…

    احساس لیاقت و خویشتن دوستی…این باور اونقدر مهمه که واقعا به درستی بعنوان جلسه اول این سفرنامه زیبا قرار گرفته…پایه و اساس شروع به سمت تغییرات مثبت از همینجا شروع میشه که باور کنی تو لایقی و حق خودت بدونی که زندگی زیبایی رو تجربه کنی…بنابراین من میگردم دنبال هرچیزی که این باور خویش دوستی و عزت نفس رو از من میگیره…

    خدای عزیزم از تو شنیدم که توصیه کردی به کمتر قضاوت کردن حتی قضاوت کردن خودم و بیشتر رها بودن…چون اینکار بیش از هرکار دیگه ای بهم احساس گناه میده…خدای مهربانم کلام تو رو شنیدم اما میدونم که از من توقع نداری یک شبه و یکباره این عادت ناپسند رو ترک کنم اما بهت قول میدم تا تلاش کنم خودم رو همیشه کنترل کنم و همیشه حواسم باشه تا بتونم با کمتر کردن این رفتار و با کنترل ذهنم و بیشتر سکوت کردن به جایی برسم که حتی در ذهنم هیچ کسی رو حتی خودم رو مورد قضاوت قرار ندم…میدونم که به کمک تو همه چیز میشه…بنابراین تلاش میکنم…

    خدای مهربانم حالا بیشتر به قانون ایمان آوردم و قانون رو بهتر درک کردم و میدونم که با عمل کردن بهش واقعا نتیجه ها ایجاد میشن…بیشتر درک کردم که نتیجه ها رو من با باورهام و تمرکز افکارم میسازم…میبینم که وقتی احساس خوب دارم نتایجم واقعا فرق داره با وقتی که احساسم خوب نیست…وقتی که راجع به خواسته هام حرف میزنم و وقتی راجع به ناخواسته هام حرف میزنم…دارم یاد میگیرم تا خودم رو بسپرم به این جریان…دارم یاد میگیرم که خدا در ما جاریه و اوست که هر لحظه زندگی ما رو به سمت جریان افکار خودمون هدایت میکنه به سمت خواسته هامون یا ناخواسته هامون…پس ما باید تمرکزافکارمون رو روی خواسته هامون بگذاریم.

    چقدر قدرتمنده این نیروی افکار و مثل یک شمشیر دولبه است و باید واقعا مراقبش باشم…

    برای ماهایی که تازه شروع کردیم و سالهای زیادی از عمرمون رو به شکل های مختلف در جهت حرکت به سمت ناخواسته ها بودیم…غالب افکار ما از ناامیدی و غم و احساس گناه تشکیل شده…در ابتدای شروع به حرکت روزهای سختی رو در پیش داریم اما خبر خوب اینه که از همون ابتدا که ما میخوایم تغییر کنیم نمیدونم چه نوع ویژگی در جهان هست که حتما از اراده خالق این سیستم ایجاد شده، که جهان کاملا ما رو حمایت میکنه نشانه هایی میفرسته انگاری بهمون خوشامد میگه…و ما لحظه به لحظه احساسمون بهتر میشه…اما زمانهایی هم هست که با کنترل نکردن کلام و افکارمون اتفاقات بدی پیش میاد (انگاروقتی ما آگاهانه خلق میکنیم همه چیز سریعتر رخ میده چه اتفاقات خوب و چه بد) که واقعا حالمون رو بد میکنه و اگه بازهم ما افسار خودمون رو دست نگیریم ما رو به سمت هرروز بدتر شدن میبره…من خودم این روزها رو زیاد تجربه کردم…روزهایی که اون ابتدا تغییرات رو شروع کرده بودم و انتظار داشتم که دیگه شاهد یکسری اتفاقات نباشم اما یکدفعه خودم رو وسط یه درگیری میدیدم که بدون اینکه کاری کرده باشم و با وجود نیت خیری که داشتم آماج تهمت ها و تحقیرها قرار میگرفتم و گاهی حتی از جانب افرادی که بسیار بهشون خوبی کرده بودم…حتی اعضای خانواده…و این احساس بد اونقدر شدید میشد که واقعا شبهایی بود که دوست نداشتم فردا رو ببینم…و در حالیکه داشتم به جایی نزدیک میشدم که کاملا نسبت به بودنم در این جهان بی تفاوت بشم و انگیزه هام رو از دست بدم انگار یه نیرویی بهم هشدار میداد و یه نوری برام میفرستاد تا بهم بگه که با منه و همیشه هست..و نشونه هایی رو میفرسته که بهم بگه که من خیلی براش عزیز هستم…مثلا در موردی یادمه که ناگهان دوستی بهم پیام داد و ازم تشکر کرد که من قبلا در موردی کمک زیادی بهش کرده بودم و گفت که چقدر کمک من باعث شده زندگیش عوض بشه و کیفیت زندگیش رو بالابرده…یادمه وقتی توی اوج احساس گناه و بی ارزشی دست و پا میزدم از خداوند خواستم هدایتم کنه تا از گمراهان نباشم و یادمه چند ساعت بعدش این پیام رو دریافت کردم و چقدر حالم خوب شد…

    با اینکه اوایل خیلی تغییرات چشمگیر نیستن و ناخواسته ها مثل قبل رخ میدن اما خبر خوب اینه که اگه ادامه بدیم و از خداوند بخوایم که هدایتمون کنه آهسته آهسته انقدر کیفیت درک آگاهی ها در ما بالاتر میره که به جایی میرسیم که خیلی کم این احساسات رو تجربه میکنیم…

    نکته مهم این هست که هربار اشتباه میکنیم و از مسیر خارج میشیم به جای اینکه به خودمون احساس بد بدیم و توی ذهنم به افکاری قدرت بدیم که به ما احساس گناه یا کم ارزشی میدن، یاد خودمون بیاریم که ما قراره فقط از دیروز خودمون بهتر باشیم و استاندارهای خودمون رو براساس خودمون تعیین کنیم…توی جامعه ما که یکسری باورهای مقدس گرایی و پرستش انسان ها رواج داره…از پرستش پیامبر و خانواده او و بی عیب و مقدس جلوه دادن این افراد (که البته به واسطه آگاهی هاشون و نتایجی که کسب کردن بسیارالگوهای مناسبی هستن) تا حتی مقدس نشان دادن خیلی از افراد که در حال حاضر در قید حیات هستن و به شکل های مختلفی به موفقیت هایی رسیدن…در چنین جامعه ای همیشه کسانی که مسیر تغییرات با کسب آگاهی های معنوی رو شروع میکنن چون چنین الگوهایی در ذهنشون هست و اونها رو به گونه ای دست نیافتنی میدونن به راحتی دچار احساس گناه یا خود کم بینی میشن و با انجام اولین گناه یا اشتباه دچار احساس بدی میشن که اگه آگاهی ها کم باشه واقعا بازگشت رو برای یکعده سخت میکنه…من که حالا به لطف خدای مهربون مدتی هست در این مسیر حرکت میکنم، میبینم اون روزهای سخت اگه از خداوند هدایت نمیخواستم و هدایت های الله مهربان رو ادامه نمیدادم قطعا مثل بار قبل که این مسیر رو رها کرده بودم، ادامه نمیدادم و مثل اونبار به گمراهی و پوچی میرسیدم…بار قبل چون سن بسیار کمی داشتم و آگاهی هام خیلی کمتر از حالا بود و توقعاتم از خودم بسیار زیاد بود کاملا از مسیر خارج شدم و برای سالها حتی میلی نداشتم به سمت کتاب الهی برم چون تنها چیزی که ازش درک میکردم مجموعه ای از احکام دینی بودن و توصیفاتی از جهنمی که با کوچکترین خطائی مستحق اون میشدم و در اون سن کم شبهایی رو با کابوس یک جهنم فرضی به صبح میرسوندم …

    اما واقعا خبر خوب اینه که اگه آدمهایی باشیم که همیشه به فکر بهبود خودمون باشیم خداوند مهربان همیشه برای پاسخگویی حاضره و آگاهی ها رو جوری بهمون انتقال میده که مناسب با درک ما باشه…وقتی ما آگاهی ها رو از دیگران میخوایم ممکنه سطح درک ما باهم متفاوت باشه و این باعث بشه ما ناامید یا گمراه بشیم…مثلا همین آگاهی هایی که توسط استاد در این سایت ارائه میشه وتوسط خود ایشون همیشه به روز رسانی میشه ممکنه برای همه ما قابل درک نباشه…یا حداقل بخشی ازون قابل درک نباشه..رویکرد خود من اینه که همیشه از خداوند بخوام تا منو به آگاهی ها هدایت کنه…مثلا یادمه که برای خرید محصول من چندین بار به سمت خرید دوره عزت نفس هدایت شدم…تا اینکه بالاخره فهمیدم وقتشه و محصول رو خریدم اما وقتی میخواستم محصولی دیگه رو بخرم نشانه ای دریافت کردم که حالا وقتش نیست…و به تعدادی از محصولات رایگان سایت هدایت شدم…مثلا یکی از اونها تماشای تمام قسمتهای سفرنامه بود که واقعا باعث شد خیلی از آگاهی هایی که قبلا شنیده بودم حتی در محصول عزت نفس رو بهتر درک کنم….بنابراین همیشه از خدای مهربان هدایت بخوایم که این نیروی بی همتا که حتی در وهم ما نمیگنجه و نمیتونیم هیچ وقت به ابعادش پی ببریم، به قول ملاصدرا خودش رو به قدر فهم ما کوچک میکنه و این توانایی رو داره که پیچیده ترین مفاهیم رو برای ما ساده کنه…

    درسی که من از این قسمت میگیرم اینه که هر وقت احساس بد به سراغم اومد به یاد خودم بیارم که خدای بی نهایت بخشنده با منه وانتظارات معقول و منطقی از من داره و نقاط ضعف منو از من بهتر میشناسه چون خالق منه…و اصلا قرار بوده که این نقاط ضعف رو داشته باشم…این ساختار وجودی منه…و او که کامله فقط ذات پاک الله فرمانروای جهان هست… این خدا از من توقع نداره که ظرف چند روز تبدیل به ابراهیم یا محمد، که درود خداوند به روح پاکشان، بشم…بلکه در قرآن به ما نشون میده که اونها هم دچار ضعف میشن اما نکته مهم اینه که توی قرآن به ما نشون میده که اونها درهمه زمانها از خداوند هدایت خواستن و همیشه هدایت ها روجدی گرفتن وآهسته آهسته با صبر و ادامه دادن تبدیل به انسانهایی شدن که مورد ستایش آفریدگار جهان قرار گرفتن…

    من یادم باشه که به جای سرزنش کردن خودم همیشه به خودم افتخار کنم که درجهانی که اکثریت مردم گرفتاراوهام هستن و خودشون رو اسیر سرنوشت یا جبر زندگی میدونن از خداوند هدایت خواستم تا منو به مسیری هدایت کنه تا آرامش و شادی پایدار و ابدی رو تجربه کنم…و خداوند منو قدم به قدم هدایت میکنه و همیشه با منه…تا منو تبدیل به خالقی کنه تا بهشت مورد دلخواه خودم رو تجربه کنم…تا تجربه کنم و ترس رو از وجودم پاک کنم…

    من یادم باشه تا به جای سرزنش کردن خودم به خودم افتخار کنم که دنبال یافتن حقیقت هستم و شاید درک من کم باشه اما میدونم که من وارد دانشگاهی شدم که هیچ کس هیچ وقت ازش فارغ التحصیل نمیشه چون آگاهی هایی که توش هست بی نهایته… بنابراین به جای سرکوفت زدن به خودم افتخار کنم از اینکه در این دانشگاه وارد شدم و تلاش کنم تا برای ابد این راه رو ادامه بدم…این راه هیچ انتهایی نداره که فکر کنم توش قراره به جای خاصی برسم…بلکه یک مسیریه که از هر لحظه اون لذت میبرم…به اونهایی که این مسیر رو تازه شروع میکنن و به خودم یادآوری میکنم که فقط ادامه و ادامه و ادامه دادن لازمه تا آشکار شدن نتایج ریز و درشت…به شیطان درونم که همیشه منو ناامید میکنه و بهم احساس گناه میده یادآوری میکنم که خداوند به من وعده بخشندگی و فزونی بی نهایت داده…به این نجواها که بهم میگین تو هنوز هیچ نتیجه ای نگرفتی میگم نتایج عالی نگرفتم چون تا بحال وعده های تو رو گوش کردم حالا ازین به بعد میخوام به وعده های راست خداوند گوش کنم…به خودم یادآوری میکنم که خدا از زبان شیطان گفته که وعده های من دروغ بود و شما خودتون وعده های دروغ منو باور کردین و وعده های خدا که حق بود رو باور نکردین…جوری زندگی کنم که بعد از مرگم بتونم به خدای مهربان بگم که من وعده های تو رو باور کردم و تلاش کردم حتی با وجود اینکه گاهی غلبه به وسوسه ها خیلی سخت بود، در جهت هدایت های تو حرکت کنم…و این رو بدونم که تا حرکت نکنم نتایج آشکارنمیشن و تا نتایج آشکار نشن حال من بهتر نمیشه…چون ما آدمیم و باید نتایج فیزیکی رو به چشم ببینیم تا ایمان مون افزایش پیدا کنه وگرنه از مسیری که درش هستیم دلسرد میشیم…اما انتظار نداشته باشم وقتی دچار احساس گناه یا یا احساس بد شدم همون لحظه ناگهان معجزه ای بشه و مثل خوردن یک قرص یا شربت ناگهان تسکین پیدا کنم….اما اگه از خدا بخوام به قلبم آرامش بده، میبینم (و بارها دیدم) که خداوند عالی اینکارو انجام میده…هربار هم به شیوه ای که متناسب به شرایط اون زمان هست…

    من با تکرار تمریناتی که از استاد در فایل های رایگان و دوره عزت نفس شنیدم به لطف الله خیلی از دفعاتی که احساس گناه بهم دست میده بلافاصله یادم میاد که اینها نجواهای دروغین هستن و اصلا جدیشون نمیگیرم و به کارم ادامه میدم….در صورتیکه در گذشته اصلا این توانایی رو نداشتم…با یکبار غیبت کردن یا قضاوت نادرست یا انجام اشتباه یک کار چنان احساس بد و تحقیر آمیزی رو تجربه میکردم که اصلا امکان ادامه کارم برام ممکن نبود…بنابراین حالا دیگه خیلی شفاف تر از قبل میدونم که وظیفه من چیه…خداوند جایگاهش کجاست در زندگی من…سطح توقعاتم از خودم چقدر باید باشه …و ادامه دادن همیشگی کنترل ذهن چه نتایج عالی داره و بیشترین سختی اش واسه اوایل راهه و بعد آهسته آهسته مسیر شیب کمتری پیدا میکنه و دلپذیرتر میشه…

    من امروز بعد از تجربه یک ناخواسته، با اینکه در گذشته اینچنین حوادثی به سرعت من رو از مسیر خارج میکردن، تونستم با یادآوری همین نکات و هدایت خواستن از خداوند احساسم رو خوب نگه دارم و این برای من انقدر پیشرفت بزرگی بود که دوست داشتم با دوستانم به اشتراک بگذارم شاید که یک نفر یک روزی با خوندن این متن امیدش زنده بشه…یادمه که خیلی وقت پیش وقتی خودم احساس بدی رو تجربه میکردم و به خاطر رعایت نکردن قانون و غیبت کردن از کسی بسیار خودم رو سرزنش میکردم، با خوندن تجربه یکی از دوستان که او هم در شرایطی مشابه بوده چقدر آگاهی ام افزایش پیدا کرد و حالم خوب شد. بنابراین احساس کردم باید اینها رو بنویسم…

    امیدوارم همه ما همیشه و در هر لحظه فقط و فقط از تنها هدایت کننده جهان، الله یکتا، آگاهی بخواهیم تا به مسیر درست وارد بشیم و امید داشته باشیم که “إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ”حتما همه ما با رعایت قوانین و استقامت و باور کردن وعده خداوند، بهشتی رو که به صابران وعده داده شده رو میبینیم.

    حضور من در این سایت و شنیدن این آگاهی های زیبا با هدایت الله صورت گرفته و من بی نهایت سپاسگزارم که در این جمع هستم…

    از استاد مهربانم بابت زمانهایی که گذاشتن و در قوانین جهان مطالعه کردن بی نهایت سپاسگزارم…از تمام دوستانی که برای دستیابی به این آگاهی ها، ارائه و گسترش اونها در جهان تلاش میکنن بی نهایت سپاسگزارم…

    امیدوارم همه در پناه الله مهربان تبدیل به انسانهایی بشیم که به خودمون افتخار کنیم که داشتن این احساس افتخار به خود در مسیر تلاش برای بهبود همیشگی شخصیتمون بالاترین سپاسگزاری از الله مهربان بابت آفرینش مون و این تجربه بی نظیر زندگی هست…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    فرشته عزیزم…دوست هم فرکانسی من

    بی نهایت خوشحالم وسپاسگزارم که با خوندن این نوشته به احساس خوبی رسیدی…

    برات از خداوند آرزوی هر روز آگاه تر شدن و هر روز بهتر شدن رو دارم و ایمان دارم که هر روز موفقیت هایی بیشتر از آنچه که داری بدست میاری…چرا که حالا که ما موفق شدیم تا با هدایت الله و تلاش آهسته آهسته یکی از مهمترین موانع ذهنی خودمون رو از سر راه برداریم طبق قانون، رحمت خداوند رو بیشتر وارد زندگیمون میکنیم …

    وجود دوستانی مثل شما در این سایت و خوندن نوشته های شما ایمان من رو قویتر میکنه و از خدا بابت آشنایی ام با این سایت و این دوستان بی نهایت سپاسگزارم 🌷🌷🌷🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    محمد صادق عزیز…دوست همفرکانسی من…بی نهایت خوشحالم و سپاسگزارم از بودن در جمع دوستانی مثل شما…برات آرزوی بهترین ها رو دارم از خدای مهربون🌹🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    دوست عزیزم محمدجان،

    با سلام و درود به شما بنده خوب خدا…

    واقعا خوشحال شدم از کامنت زیبای شما…سپاسگزار خداوند هستم که من رو به اینچنین فضای عالی هدایت کرده و به جمع انسانهایی با این فرکانس عالی وارد کرده…

    خداوند دوست و هدایتگر شما باشه به سمت بهشت و تجربه های بهشتی🙏🌺🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    سلام جناب عطار روشن

    ممنونم از دیدگاه زیبایی که سالها قبل نوشتید و من بعد اینهمه سال بهش برخوردم…

    داشتم به خودم میگفتم شما از اون ابتدا تلاش کردید ذهنتون رو به شکلی جهت دهی کنید که تمرکز تون روی اصل باشه نه حواشی…و این برای من درس داشت

    همین الان این درس رو مجدد برای خودم نوشتم تا بارها مرورش کنم….

    طبق قرآن هر فکری که احساس بد میده از جانب شیطانه و واقعا بهتره کاری بهش نداشته باشیم….

    من در گذشته آدمی بودم که بسیار بحث میکردم….حتی با خدا….و این باعث میشد که ذهنم‌همیشه پر از فکر بود….و توش همیشه به خاطر تلاش های زیاد برای اثبات درستی یا نادرستی افکاری که در طی روز میشنیدم شلوغ بود….

    یکی از اولین درسهایی که از همون ابتدای آشنایی با استاد باهاش اشنا شدم همین موضوعی بود که شما بهش اشاره کردید…با اینکه ابتدا خیلی برام عجیب بود و پذیرش اش سخت….اما بعد از مدت زمانی درکش برام منطقی شد…و اجراش کردم…کم کم بهتر شدم…و الان میبینم که چقدر ذهنم ارومه….وقتی توی ذهن سر و صدا کم باشه….ساکت باشه…تمرکزش زیاد میشه…و ایده هایی که باید بهمون گفته میشه…و نتیجه اجرای این اصل کلی واقعا در زندگی من خیلی عالی بوده…

    منتها مدتی بود که یادم رفته بود….که وقتی با هر ایده ای یا دیدگاهی روبرو میشم اول ببینم بهم کمک میکنه…اگه نمیکنه بهش توجهی نکنم….خوندن دیدگاه شما این درس رو دوباره بهم تذکر داد….

    ممنونم که سخاوتمندانه درک خودتون از قوانین رو در این سایت به اشتراک‌میگذارید و به پیشرفت خودتون و بقیه کمک میکنید..

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: