«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه

سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی

تو زمان بچگی بخاطر وردگودی هایی ک از اغلب خانواده و جامعه شنیده بودم ک نون حرمت داره و باید بهش احترام بذاری و خیلی ارزشمند کردن اونو تو ذهن ما ک من همیشه حواسم بود ک نون رو زیر پا له نکنم با انگور رو حتی ک میگفتن بهم میوه بهشتیه و هر کجا ک راه میرفتم حواسم بود ک پام رو روی نون یا انگور نذارم و جایی هم نون میدیدم رو زمین سریع برمی‌داشتم و فوتش می‌کردم گاهی هم میبوسیدمش و میذاشتم ی جایی ک له نشه و اینجوری تو ذهن من بود ک این قدر این نون ارزشمنده و حرمت داره و نعمت خداست و از این حرفها همین طور راجب راه رفتن روی قبر ها هم همین دیدگاه رو داشتم ک اگه پا بزاری رو قبر گناه بزرگی رو انجام دادی خیلی کار بدیه و من همیشه حواسم بود ک تو قبرستون ک پا روی قبر کسی نذارم و این رو هم تجسم می‌کردم تو ذهنم ک اون فردی ک تو قبره داره نگاه میکنه و من ک پا میارم روش من رو نفرین میکنه و قراره شب تو خواب اذیتم کنه

یا در مورد جن ها هم اینقد شنیده بودم ک نمیدونم واقعی بود یا ن ک چند تا تو خونمون جن دیدم با خصوصیات چیز هایی ک شنیده بود ی چیزی شبیه انسان سفید رنگ و جالبه مثل ثم اسب بود پاهاشون دقیقا این موردی بود ک زیاد شنیده بودم درباره جن ها یا مثلا اینکه اگه آب جوش رو میخوای بریزی رو زمین باید بسم الله بگی ک روی بچه جن ها آب نریزی همین بسم الله گفتن هم همین طور میگفتن بهم ک اگه ی جایی جن دیدی سریع بگو بسم الله تا از اون جا برن و کاریت نداشته باشن الان خندم میگیره واقعا از این تفکر و باورها ولی در صورتی ک اگه این ها رو نشنیده بودم هیچ مشکلی نخواهم داشت و هیچ احساس گناهی رو در اون شرایط تجربه نمیکردم حالا اگه بهمون میگفتن ک اگه پا بذاری روی قبر ها ثواب میکنی ما میرفتیم و محکم پا میکوبیدیم رو قبرها کلا این نتیجه رو میگیرم ک اگه چیزی رو بشنویم و باور کنیم اون حرف رو و ببینیم ک بقیه هم اکثریت این حرف ها رو تایید میکنه و رفتار هاشون هم مطابق اوت تفکر ما هست ما اون رو باور می‌کنیم هر چی ک باشه

این احساس خوب اتفاقات خوب هم بسیار بسیار مهمه و همه ما هم این رو تجربه کردیم و ب نظر من اصلی ترین قانون این جهانه در هر شرایطی ک حالت خوب باشه ینی در مسیر درست هستی همه چیز ب نفع من رخ میده حتی اگه ظاهرش ناجالب باشه مثلا من پام شکست ولی ب نفع من شد باعث آشنایی من با سایت شد موتورم رو پلیس برد باعث شد چند روز پیاده روی طولانی داشته باشم

تو پادگان با دوستم دعوام شد ک اون میگفت چرا تو آسایشگاه سیگار میکشی همین اتفاق باعث شد و نشانه ایی از طرف خدای من بود ک دیگه سیگار رو ترک کردم و اگه دقت کنم می‌بینم تمام اتفاقات ک میوفته اگر من از زاویه ی درست بشن نگاه کنم ب نفع من داره رخ میده همین ک تو مغازه هستم و خیلی کم نسبت ب قبل مشتری میاد این نشون میده ک ب نفع منه مثل استاد تو بندر عباس ک کارشون کم بود و حقوق هم میگرفتن و خیلی زمان زیادی داشتن روی خودشون کار کنن

من هم تقریبا تو اون شرایط هستم و میتونم زمان بیشتری رو تو سایت بگذرونم و روی خودم کار کنم اولش متوجه نبودم ولی ی مدت ک گذشت اینبار فهمیدم این نعمت خداونده

من از تغییر دیگران ناتوانم و این رو من پذیرفتم نمیتونم بگم 100درصد موفق بودم اما واقعا تلاش می‌کنم ک کاری ب کار هیچ کس نداشته باشم فقط بهترین کمکی ک میتونم ب دیگران بکنم اینه ک خودم را بهبود بدم و جهان بقیه کار ها رو انجام میده و خدارا شکر الان مدت هاست هیچ احساس گناهی ندارم و همین چقدر بهتر شده در تمام ابعاد زندگیم ک اصلا کاری ب کار دیگران نداشته باشم فقط تمرکز کنم روی بهبود خودم اگه من درست بشم بقیه هم خود ب خود درست میشن یا از زندگی من حذف میشن این قانونیه ک از شما استاد یاد گرفتم بارها و بارها هم تلاش کردم برای تغییر دیگران و تمامش هم ب خودم ضربه زدم و باعث شده ک خودم از مسیر دور بشم

و این احساس گناه چیزی هست ک ب خورد ما دادن و گرنه هر کسی داره با افکار و باور هاو کانون توجه خودش زندگی خودش رو می‌سازه و بار ها بارها استاد گفتین تو فایل هاتون ک چقدر اومدن ب شما ضربه بزنن ولی ب صورت رایگان برای شما کار کردن این زاویه درسته این نوع نگاه خیلی قشنگ و منطقیه و باعث درک بیشتر من میشه از قانون ک ی جوری ب هر اوضاع و شرایط نگاه کنم ک ب من احساس بهتری بده و این بینهایت ب من کمک کرده استاد واقعا از شما سپاس گذارم

مهم ترین قسمت اعتماد ب نفس احساس خودارزشمندی بی قید و شرط است

برگ اول از روز شمار تحول زندگی من این قدم اوله مسلم