«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 1

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا دهنوی» در این صفحه: 14
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    سلام با قدرت میگم که تعاریفی ک در مورد احساس گناه و ارزشمندی درین فایل ها دیدم هیج جا ندیدم …فکر میکردم احساس گناه ندارم..اصلا من هنوز احساس گناه تعریفش رو کامل متوجه نشدم.. خب چیزی ک واضحه این احساس در من وجود داره..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    سلام..مربوط ب فایل اول..

    هدف داشتن..اشتیاق داشتن..نترس بودن..با انگیزه بودن..خودمون رو دوس داشتن..دیگران رو دوس داشتن..محکم بودن..قوی بودن..خودمونو تحقیر و سرزنش نکنیم..جسور بودن..متکی به خود بودن..ثبات شخصیت..

    تاثیر گذار بودن..مهربان و صادق بودن..تو دل برو بودن..احساس گناه نداشتن..تر و تمیز و شیک و پیک بودن..

    خودم چقدر شبیه این کلماتن؟

    ..صداقت بالایی دارم..ولی خودمو سرزنش میکنم..خودمو دوس ندارم…احساس گناه دارم..شیک و پیک بودنم کمتر شده..اشتیاق و هدفم نابود شده..جسارتم کم شده..

    بعد انتظار دارم از لحاظ مالی پیشرفت کنم. وقتی ک هنوز درگیر احساس گناه هستم..وقتی ک خودمو سرزنش میکنم..وقتی ک تا ی ذره کارام درس پیش نمیره خودمو تحقیر میکنم..و ادامه دارد ..

    در خواست شدیدی برای هدایت داشتم ک به سفر نامه هدایت شدم..

    فعالیتم در سایت رو بالاتر میبرم..

    نجواهای ذهنم زورشون زیاد شده..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    درود..

    واقعا سرنوشت هر کس تو دستای خودشه و ما نمیتونیم به هیچ وجه کسیو تغییر بدیم تا خودش نخواد..

    اگه حق الناس به معنای ظلم به دیگران باشه..اگر طرف باور قدرتمندی داشته باشه..نه تنها بهش ازار نمیرسه بلکه بهش کمک میکنه..

    و فقط به خودمون ظلم میکنیم..

    قلب خودمون رو ازار میدیم فقط..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    درود..

    لعنتی اعتماد به نفسم خیلی داره میاد پایین..

    برای فلج کردن نجواهای ذهن و حذف احساس گناه باید مدام موفقیت ها و ویژگی های مثبت خودمون رو به خودمون یاد اور بشیم ..توانمدیهامون رو به خودمون یاداور بشیم..افکار مثبت در خودمون پرورش بدیم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    درود..

    امیدوارم ایندفه نصف و نیمه کامنت گذاشتنو رها نکنم…وقتی فکرشو میکنم اینم ب دلیل یه جنبه از کمبود عزت نفسه..یعنی یجورایی متعهد نیستم..خب عیب نداره درستش میکنم..اینو تازه درک کردم..??..

    از خودم بگم ازیه جنبه هایی اعتماد به نفسم خیلی بالاس..مثل غلبه بر ترس ها..

    از یه جنبه هایی اعتماد به نفسم هنوز مشکل داره..

    خیلی خیلی توقع بیجا از خودم دارم..انتظار دارم یهو جهش بزنم..

    هنوزم بعضی وقتا خودمو سرزنش میکنم..ذهنم میره تو گذشته به خاطر احساس گناه…

    بعضی وقتا هییی همش دارم تو ذهنم واسه بقیه توضیح میدم اینجوری و اونجوری…

    اعتماد به نفسم در توانمدیهای خودم مشکل داره..مثل یه سد بزرگ مانع حرکتم میشه..

    هنوز به خودشناسی کامل نرسیدم..

    بعد از اینکه یه سری از عقده ها و کمبود ها رو در وجودم برطرف کردم تازه متوجه شدم..خیلی از محدودیت هایی که فکر میکردم در ذهن بقیه ام هست فقط در ذهن خودم بوده..متوجه شدم تجارب من پایین بوده..

    رفتارهای تند و عصبی..

    زود از کوره در رفتن..

    یعنی من واقعا نمیدونستم باور چیه..

    و نمیدونستم با تغییر باور باید شخصیت تغییر کنه..

    و تلاش میکردم به دیگران بگم باوراتون اشتباهه ..اینقدر چرت و پرت نگاه نکنید و اینا..

    الان میگم باورهای دیگران اصلا به من چه ربطی داره..هرکسی اعتقادات خودشو داره..

    یا مثلا میبینم خیلی از مسائلی که برای من یه معضل بوده..قبلن واسه بقیه حل شدس و براشون بدیهی شده..و این منم خیلی جا موندم..

    و با رفع عقده ها و کمبود ها تکامل شخصیت طی میشه..

    درکم نسبتم به خودم خیلی بهتر شده..

    یعنی من به خاطر احساس گناهیی که داشتم فکر میکردم بقیه همه مثل منن..وقتی اروم اروم عزت نفسمو بالا بردم و عقده هامو کمتر کردم..متوجه شدم عه نه بابا من خیلی داغون بودم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    درود..

    چه کار فوق العاده ایه این سفرنامه.‌

    ممنونم خانم شایسته..

    برگ دوم:

    قران… واااای خدای من..خداوند از طرق مختلف با نشانه های مختلف من رو به سمت قران هدایت میکنه ولی هر بار یه ذره میخونمش دوباره میذارمش کنار..

    یادمه یه بار یه فایل صوتی خود بخود تو گوشیم دانلود شده بود با این عنوان که (( ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین)) ..خدا اینجوری به طور واضح منو به سمت خودش هدایت کرد من بازهم کوتاهی کردم..

    چندین بار این اتفاق ها این نشانه ها رو دیدم ولی هیچوقت درست حسابی عمل نکردم…

    حقیقت اینه که جهان فرکانسیه ..اساس ما فرکانسه..

    تا سال ها از چشم زخم میترسیدم..الان که بهش فکر میکنم واقعا عمیقا خندم میگیره..وقتی میبینم کسی راجب دولت و دلار و چشم زخم و استخاره و این چرت و پرتا حرف میزنه ..با خوودم میگممم وااای چقد ادمای ضعیفی..چقدر باورهای غلط..همه این باورها در من بوده ها…

    چشم زخم؟ واقعا مسخرس..

    اینی که فکر کنی یکی یا اشخاصی یا جامعه ای یا دولت ها یا ترامپ یا فلانی یا بهمانی کنترل زندگیتو به دست گرفتند خیلی مسخرس واقعا..

    میگم وقتی به حدی میرسی که خیلی چیزا برات بدیهی میشه واقعا ادم فراموش میکنه از چه وضعی به چه وضعی رسیده..

    خود مم زیر تلنباری از باورهای غلط بودم..

    این مرور و این سفرنامه خیلی خوبه..به یادم اورد که تو چه وضعی بودم..الان خیلی ارومم ..خیلی اروم ترم..خیلی خوبه که به یاد میاری از کجا به کجا رسیدی..باعث میشه بیشتر سپاسگزار باشی..

    وقتی مدارت میره بالا دیگه ادمها و دولت ها و چشم زخم و چرت و پرتای دیگه یجورایی تو ذهنت کم کم کوچیک میشن..کاملا حس میکنم که بالاتر اومدم و همینجور ادامه میدم..خیلی چیزایی که قبلن تو ذهنم بزرگ بودن الان کوچیک تر شدن و همینجور که ادامه میدم هی کوچیک تر و کوچیک تر میشن..

    به یه جایی میرسی که خودتو در کنار یه سیستم میبینی..به یه جایی میرسی اتفاقات اطرافتو درک میکنی..

    دیگه دولت و دلار و فلان بهمان اصلا تو ذهنت بی معنی میشن..

    اره همینجور باید ادامه داد و ادامه داد تا درکمون و ظرفمون بزرگتر بشه..

    عجب دوره ی فوق العاده ایه دوره عزت نفس..

    موفق باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2631 روز

    درود..

    خیلی وقته کامنت نذاشتم..

    عجله عجله عجله..

    کلی دوره خریدم ولی همش عجله..

    وااااای خدایا دوره عزت نفس خیلی فوق العادس.‌

    این دوره چقد به من قدرت داد..

    امروز که فایل سوم اعتماد به نفس چیست رو دیدم و راجب عذاب وجدان چیست حرفای استاد رو شنیدم..متوجه شدم هنوزم کلی چرندیات توی لایه های زیرین ذهن من بوده و ازش خبر نداشتم..مثل حق الناس و خیلی احساس های گناه دیگه و عذاب وجدان های دروغین..

    برگ اول سفر نامه رو بنویسم و همراه بشم این سفر سی روزه رو..

    کلی فایلای دانلودی هست که من خیلیاشو ندیدم..

    از بس خیلی چیزا برام بدیهی شده بود که واقعا خیلی از دستاوردها و لذت ها و تفریح ها و کمک های خدا رو از یادم بردم..

    منی که قبل از دوره عزت نفس تا سال ها احساس گناه داشتم و تا یک قدمی خود کشی پیش رفتم به شخصی تبدیل شدم که چقد راحت شده با خودش..خدایی که فکر میکردم از من متنفره…حس میکنم دیوونه منه..اینقد هوامو داره که حد نداره..چند بار نزدیک بود ماشین بهم بزنه ولی خدا هوامو داشت..میدونید چیه..من اینجوری میگفتم که بابا منم که باورامو تغییر دادم و درمداری قرار گرفتم که اتفاقات بد کمتر رخ میده، خدا نیس که( درک ضعیف نسبت به قوانین).دیگه نیومدم اینجوری فکر کنم که رضا جان درسته باورتو شاید تغییر دادی ولی ولی خداس که این وسط کارارو میکنه و اونه که شرایط رو برات مهیا میکنه پس فکر نکن تو بودی، خدا بوده که نذاشته مثلا ماشین بهت بزنه.وقتی اینجوری فکر میکنی تازه متوجه میشی خدااا چقد عظیمه..خدا باور تو میشه..خدا به شکل باورت وارد زندگیت میشه..اصن یجورایی خیلی سنگینه فهمیدنش..حالا تو احساس گناه داری اجازه نمیدی خدا هدایتت کنه و اون الهاماتو نمیبینی و اگرم ببینی نمیفهمیشا.خدا داره داد میزنه من کنارتم من کنارتم نگران نباش..تو گناه کار نیستی..خودت این حسو داری..من عاشقتم من دیوونتم..منم که هواتو دارم..

    یه نکته ای که درک کردم اینه که:

    من میگفتم منننم که باورام تغییر کرده منم که شرایط رو دارم بهبود میبخشم خداا نیس که منم..ولی ولی صد درصد اشتباس ..خداس که داره اجابت میکنه..خداس که شرایط رو بهبود میبخشه..همه چی خداس..من خدا همه چی خدا..من نبودم که خدا بود..خدا ماشین رو کنترل کرد که بهم نخورد..اصن خدا و این انرژی اون لحظه همون ماشین بود.خداس که تمام این مدت هوامو داشته…اوووف خیلی سنگینه فهمش..انگار همه چی یکیه..همه چیز خداس..پس من خودم نیستم من یه جسم نیستم من یه خدام..مغزم ارور داد ??

    ای ای اینقد اینا در من بدیهی شده بود که یادم رفته بود تو چه وضعی بودم قبلن..

    اره خدا خیلییی دوسمون داره..

    میگه نترس اروم باش بیخیال اینقد به فکر نداشته هات نباش از زندگیت لذت ببر..

    زودتر پول دار شم..زودتر مهاجرت کنم..عجله عجله عجله..

    یه عمر بزرگترین معضل ذهنیم مهاجرت به تهران بود..الان دو ماهه اینجام چی شد؟ هیچی نشد..( البته تجاربم خیلی زیاد شد)

    ولی هیچ فرقی نداری کجا باشید..

    باید از درون به احساس خوب برسیم و عجله هیچیو درس نمیکنه فقط سردرگم میشید..و از مسیر خارج میشید…

    خیلی وقت بود کامنت نذاشته بودما…آی آدم نفسش باز میشه وقتی کامنت میذاره انگار سبک میشی..

    واااای دوره عزت نفس چقد خوبه وااای خیلی خوبه…وقتی کم کم از حالت تعجیلی بیرون میای خیلی خوبه..

    وقتی با خودت میگی باااابااا گووووور پدر آینده و گذشته بیخیاااااال بابا…اینقد حال میده..

    رویاهاتونو داشته باشید ولی بریزیدشششون دورررر، اینقدبهشون نچسبید خودشون میان به سمتتون..اینجوری خیلی حس بهتری ب ادم میده..بیشتر به فکر ارزشمندتر کردن خودمون باشیم با بالا بردن اعتماد به نفسمون..

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: