«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 104

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سما نجفی گفته:
    مدت عضویت: 3763 روز

    سلام دوستان عزیزم واستاد عباس منش عزیز، ممنون بخاطر نظرات زیبا و دلنشینتون ، چند وقت پیش تویه کلیپ شندیم که خداوند کریمه یغنی کسی که نمیتونه نبخشه و این حرف خیلی به دل من نشست الان که به گذشته خودم نگاه میندازم میفهمم که اگر خدا موجودی بود که فقط منتظر گناه کردن بنده هاش بود تا اونا رو به بدترین نوع ممکن عذاب بده و خوار و خفیف کنه الان زندگی من میبایست بسیار رقت انگیز و خفت بار میبود ، ولی خدارو شکر زندگی شاد و موفقی دارم و این بخاطر اینه که من فکر میکنم خداوند منو مورد لطف و گذشت خودش قرار داده و من هم سعی کردم اشتباهاتمو انجام ندم اینم بگم که اگر از اشتباهاتتون درس نگیرید اون اتفاقات مدام توی زندگیتون تکرار میشن و اینقدر شما درگیرش میشید تا اون درس و نکته رو برداشت بکنید،

    من فکر میکنم راه درمان احساس گناه فقط و فقط ایمان به مهربانی و بخشش خداونده و یکجور ارتباط بسیار زیبا و ظریف بین انسان و خداونده .

    خدارو شکر میکنم که با این پیج اشنا شدم و توی جمع شما هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مرضیه خلیفه قلی گفته:
    مدت عضویت: 3853 روز

    با سلام خدمت کاربران

    یکی از مسائلی که باعث میشه وقتی آدم گناه بزرگی رو خواسته یا ناخواسته مرتکب میشه نتونه هضمش کنه و مدام احساس گناه کنه اینه که اگه اطرافیان من و عزیز ترین افراد زندگی من بفهمن چه اتفاقی میفته؟ معمولا گناهای بزرگ گناهایی هستن که حق کسی به شدت ضایع شده و این کابوس همواره با انسان گناه کار هست که نکنه براثر اشتباه من زندگی اون فرد به کلی از ریل سعادت خارج شده یا مثلا کسی که مقصر فوت کسی بوده بار ناراحتی اطرافیان وعمر ی که از یک انسان گرفته رو همواره به دوش میکشه ، فرد گناه کار همواره صحنه هایی رو که براش ضجر آور هستن به خاطر میاره و هرچقدر احساس گناه بیش تری میکنه و بیش تر به هم میریزه خودش رو مستحق این احساس میدونه اون شادی رو ازخودش دریغ میکنه چون حس میکنه این حق او نیست معمولا اظهار نظر نمیکنه چون حس میکنه یه فردگناهکار حق اظهار نظر نداره اون درخواست نمیکنه نه از خدا و نه از خلقش چونه حس میکنه لیاقت وحقش رو نداره ، اون خدارو با افرادی میبینه که معمولا در ظاهر یا شاید هم باطن ادعای اخلاقی بودن رو دارن وبیشتر از این افراد جامعه بدش میاد و بیش تر و بیش تر به سمت افرادی میره که مورد طرد از جامعغه هستن.

    من پیشنهاداتی دارم برای این افراد که البته بسته به گناهی که هر فرد در زندگیش مرتکب شده متفاوته :

    1- همیشه خوبی ها بدی ها رو می برن یعنی چی ؟ یعنی شما نمی تونید یه خطا یا یه فکر نادرست از گذشته یا یه عادت بد رو از بین ببرید مگه اینکه یه عادت یا کار خوب جایگزینش کنید.

    یکی از کار هایی که می تونید انجام بدید کمک عاطفی به افراد خاص جامعه مثل بی سر پرستان و بد سرپرستان هست.خیلی مفیده

    2- با خودتون گذشته رو مرور نکنید

    3- سعی نکنید به کسی که در حقش احیانا بدی کردید ترحم کنید

    4- زندگی آدم های خیلی بد بخت رو مطالعه کنید و بدونید که راهی که در پیش گرفتید دیر یا زود به اونجا ختم میشه ، به حال و هوای آدم های معتاد که در خیابون می بینید توجه کنید

    5- لحظه ای شماتون روببنید و از خودتون این سوال رو بکنید که دلیل احساس گناه شما خداست یا حرف وحدیث اطرافیان ؟ وقتی جواب دادید برید سراغ قرآن و ااون رو بدقت بخونید مطمئنا با خوندن آیات توبه به این نتیجه می رسید که اگه به خاطر دیگرون هست خداوند فرموده فقط شایسته است که از من بترسید و اگه از ترس خداست خدا خودش راه توبه رو باز گذاشته

    با آرزوی موفقیت برای همگان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    بهروز شایسته فرد گفته:
    مدت عضویت: 3836 روز

    سلام

    احساس گناه خودنوعی نعمت الهی است.ولی ازآنجاکه ادراکات مامربوط به احساسمان می شوند،پس بارسیدن به احساس عذاب غیرمنطقی می توان آن رابه نوعی نقطه عطف دربخشش وعطوفت بدل کرد.همه گناه هانوعی خودآزاری محسوب می شوندازآنجاکه احساس گناه به درون خودمان برمی گرددپس بیشتردررابطه با مشکلاتی بوده اندکه کمترموردتوجه قرارگرفته اند.به نوعی تخطی از لغزش وارزش هایی که هرفردبرای خودتعیین کرده است.ازآنجاکه ضمیرناخودآگاه سیطره خودرا برسکون ویاتشدیداین حالت(احساس گناه)پیوسته اعمال می کندپس بهترآن که فرددرخلوت ویا همان فضایی که درآن حس امنیت فکری داردبه موضوع به عنوان سوم شخص نگاه کرده ودرطول یک دوره زمانی لیستی از کارهایی راکه درآن احساس گناه می کندرابنویسدودرموردهریک ازآنهااحساس خود،برنامه ای برای ازبین بردنش،تقویت ارزش های خودواعمال کارهایی که منجلب به کاهش حس گناه درفردمی شودرابه صورت یک عادت دربیاورد.برای رسیدن به این نوع ازآگاهی فضایی،الزامیست که فردافکارخودرادرابتداویرایش نکند.پس حس گناه فارغ ازتعابیرفلسفی ومذهبی،اضطرابی برای تغییرگذشته است.می توان آن را به تجسم خیال سپردوآزادومختاررهایش کرد چرا که آینده می بایست درانتظارخوبی هایمان باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سعید حسنی گفته:
    مدت عضویت: 3822 روز

    ضمن‏ ‏عرض‏ ‏سلام‏ ‏خدمت‏ ‏همه‏ ‏دوستان‏ ‏

    بنظرمن‏ ‏اولین‏ ‏قدم‏ ‏این‏ ‏که‏ ‏اون‏ ‏شخص‏ ‏تصمیم‏ ‏اینو‏ ‏بگیر‏ ‏‏ ازاون‏ ‏شرایطی‏ که‏ ‏‏قرارداره‏ ‏خلاصی‏ ‏پیدا‏ ‏کنه‏ ‏،‏ ‏اگه‏ ‏واقعا‏ ‏این‏ ‏تصمیم‏ ‏جدی‏ ‏باش‏ ‏میشه‏ ‏کمکش‏ ‏کرد‏ ‏یه‏ ‏مثال‏ ‏میگم‏ ‏ازخودم‏ ‏شروع‏ ‏میکنم‏ ‏که‏ ‏منم‏ ‏خیلی‏ ‏اشتباهات‏ ‏کردم‏ ‏وخداروهزاران‏ ‏مرتبه‏ ‏شکرمیکنم‏ ‏که‏ ‏ازروزی‏ ‏که‏ ‏با‏ ‏این‏ ‏گروه‏ ‏آشنا‏ ‏شدم‏ ‏نمیگم‏ ‏معصوم‏ ‏شدم‏ ‏ولی‏ ‏خیلی‏ ‏ازاین‏ ‏شرایطی‏ ‏هستم‏ ‏راحتم‏ ‏ولی‏ ‏شکرش‏ ‏که‏ ‏تواین‏ ‏راه‏ ‏هدایت‏ ‏شدم‏ ‏، خوب‏ ‏نمیشه‏ ‏خیلی‏ ‏سریع‏ ‏ازاین‏ ‏باورها‏ ‏‏ ‏رها‏ ‏بشی‏ ‏میتونیم‏ ‏واسش‏ ‏مثالی‏ ‏ازخومون‏ ‏بزنیم‏ ‏که‏ ‏امیدوارم‏ ‏اون‏ ‏روز‏ ‏هم‏ ‏برسه‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏حدی‏ ‏رسیده‏ ‏باشم‏ ‏که‏ ‏بگم‏ ‏میشه‏ ‏من‏ ‏زنده‏ ‏‏ ‏هستم‏ ‏وپذیرفتم‏ ‏که‏ ‏میشه‏ ‏ازاینی‏ ‏که‏ ‏هستیم‏ ‏بهتر‏ ‏بشیم‏ ‏،این‏ ‏که‏ ‏فضل‏ ‏خداخیلی‏ ‏بیشترازاونی‏ که‏ ‏باورداریم‏ ‏اینقدرفضلش‏ ‏زیادکه‏ ‏موسی‏ ‏ایکه‏ ‏آدم‏ ‏کشتو‏ ‏باهاش‏ ‏حرف‏ ‏زدوپیامبرش‏ ‏کرد‏ ‏،اینقدرفضلش‏ ‏زیادکه‏ ‏عباس‏ ‏منشی‏ ‏که‏ ‏میادجلو‏ ‏هزاران‏ ‏نفرمیگه‏ ‏من‏ ‏گذشتم‏ ‏این‏ ‏بودحالا‏ ‏زندگی‏ ‏هایی‏ ‏رونجات‏ ‏داده‏ ‏ببخشید‏ ‏استاد‏ ‏،منی‏ ‏که‏ ‏…هنوزوقتش‏ ‏نرسیده‏ ‏پس‏ ‏ایمان‏ ‏بدیم‏ ‏بهش‏ ‏وبگیم‏ ‏که‏ ‏خودش‏ ‏گفت‏ ‏هراشتباهی‏ که‏ ‏‏کردی‏ ‏بازم‏ ‏درمن‏ ‏بروی‏ ‏توبازبهش‏ ‏بگیم‏ ‏که‏ ‏این‏ ‏راه‏ ‏شایدآسون‏ ‏نباشه‏ ‏ولی‏ ‏خیلی‏ ‏شیرین‏ ‏وامیدوارم‏ ‏برسی‏ ‏بهش‏ ‏وبگی‏ ‏آسون‏ ‏نبودولی‏ ‏ساده‏ ‏بود‏ ‏البته‏ ‏من‏ ‏خودمم‏ ‏به‏ ‏اون‏ ‏حد‏ ‏نرسیدم‏ ‏ولی‏ ‏اگه‏ ‏عباس‏ ‏منش‏ ‏میگه‏ ‏پس‏ ‏منم‏ ‏میتونم‏ ‏.

    مرسی‏ ‏به‏ ‏قول‏ ‏کتاب‏ ‏سپاسگذاری‏ ‏سپاسگذارم‏ ‏دمت‏ ‏جیزعباس‏ ‏منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3828 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی

    طرح این سوال از سوی استاد بسیار ارزشمند است چرا که همه ما به نوبه خود دچار اشتباهات زیادی شدیم که قطعا باعث احساس گناه در ما میشود و با جواب دادن به این سوال در واقع تلاشی برای بخشش خود و طلب بخشش از خداوند رو آغاز میکنیم. سپاسگزارم استاد

    در رفع کردن احساس گناه

    متاسفانه در تعلیم و تربیت ما همیشه از گناه به عنوان وسیله ای که انسان رو از خداوند دور میکنه یاد شده و به قدری عواقب گناه کردن رو سخت و جبران ناپذیر جلوه دادن که قطعا همه ماها با انجام چندتا گناه به افسردگی و دورافتادگی از درگاه الهی دچار میشیم.

    و هیچوقت من به یاد ندارم که به اندازه ای که از عواقب گناه برامون گفتن از لذت و آرامش توبه و طلب بخشش گفته باشند.

    همانطور که ما در قبال انجام اشتباه در برابر دیگری به عذرخواهی از ایشان میپردازیم چرا نباید در انجام خطاها از خدای خود عذرخواهی کنیم؟!

    گرچه خداوند به عذرخواهی ما نیازی ندارد و عمل ما و رفتار ما رو تلاشی برای به دست آوردن تجربه ای در دنیا میپندارد ولی به لحاظ کم کردن فشار احساس گناه که محصول ذهن انسان است که بر اساس باورها و آموزه های پیشین شکل میگیرد بسیار تاثیرگذار است.

    در درگاه الهی احساس گناه وجود ندارد و این مساله را میتوان در رفتار بچه ها به وضوح دید.

    بسیار دیده اید که کودکان به دفعات اشتباهات زیادی انجام میدهند و خرابی های زیادی بوجود می آورند که باعث عصبانیت بیش از حد والدین میشوند و شاید حتی تنبیه شوند ولی احساس گناه به آنها دست نمیدهد و بعد از مدت بسیار کوتاهی به ادامه فعالیت خود می پردازد و چه بسا بیش از پیش اشتباهات دیگری از آنها سر بزند. این به دلیل این است که روح در جسم کودک در حال تجربه کردن در دنیاست و رفتار او از لحاظ ما بزرگترها خطا و اشتباه است ولی از نظر او اصلا خطایی صورت نگرفته است و به همین دلیل اصلا دچار احساس گناه نمیشود.

    بنابراین احساس گناه داشتن به دلیل چهارچوب فکری است که در ذهن ما بوجود آمده که رفتارهای خود را طبق آن الگو به صحیح بودن و غلط بودن تقسیم میکنیم.

    چه بسا که اگر این چهارچورب فکری وجود نداشت در بزرگسالی نیز به مانند کودکان احساس گناه نداشتیم.

    ولی ایجاد محدودیت رفتاری به دلیل ارتباط بین انسانها در کره زمین لازم است چرا که باید محدودیتی در عمل ما نسبت به دیگران وجود داشته باشد تا هرکس بتواند در حریم خود به زندگی و تجربه جهان هستی بپردازد و این مساله باعث میشود که بعضی از رفتارها را بد به شمار آوریم چرا که لازمه در کنار هم بودن و از همدیگر لذت بردن رعایت اصول زیادی است.

    ولی با توجه به معصوم نبودن انسان خطاهای ریز و درشتی از ماها سر میزنه که باعث پشیمانی و احساس گناه میشود و همین احساس گناه باعث دور و دورتر شدن از درگاه الهی و ناامید شدن از یاری و هدایت او میشود.

    همانطور که شنیدن آثار گناه به کررات از کودکی تا اکنون و آموزه های دینی باعث تقویت باور حس انتقام جویی از طرف خدا شده است باید جهت رفع این مشکل به مطالعه نشانه های عفو و بخشش خداوند بپردازیم تا باور انتقام جویی خداوند به باور بخشنده بودن خداوند تغییر کنه

    خدای مهربان برای نجات انسان از تباهی، «باب توبه و استغفار» را به روی بندگان خود گشوده و آن ها را به پشیمانی و طلب بخشش دعوت می کند تا راه برای بازگشت انسان فریب خورده باز باشد و با امیدواری به لطف و رحمت بیکران الهی، بار دیگر برای تعالی روح خویش تلاش کند.

    «یا ایهاالذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم؛ای کسانی که ایمان آورده اید، به سوی خدا توبه کنید; توبه ای خالص . امید است پروردگار گناهان شما را بپوشاند… .»

    اهمیت توبه برای همه اشخاص در هر زمینه مشترک است، به طوری که این موضوع در آیات و روایات به وضوح قابل استفاده است .

    قرآن کریم در یک خطاب عمومی می فرماید: «… و توبوا الی الله جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون ؛ ای مومنان! همه به سوی درگاه الهی توبه کنید، باشد که رستگار شوید. » (5)

    همانطور که در این آیه مشخص است نوع گناه ذکر نشده و فقط از توبه یاد شده پس میتوان نتیجه گرفت برای هر گناهی با هر اندازه احساس گناه میشود توبه کرد

    از آن جا که انسان همواره در معرض گناهان و وسوسه های شیطانی قرار دارد و گاه در اثر غفلت ممکن است دچار لغزش و خطا شود، توجه به خدا و توبه به درگاه الهی نقش مهمی در جبران آلودگی ها دارد .

    هرچه قدر در مورد لطف و بخشش خداوند بیشتر تحقیق کنیم و نشانه ای بیشتری در قرآن از پذیرفتن توبه پیدا کنیم و به همان نسبت گناه خود را کوچک و کوچک بشماریم خیلی بهتر و راحت تر به بخشش الهی امیدوار میشویم.

    گناهان قبل از انجام شدن دچار تنوع هستند مثل دزدی، ظلم، تهمت، تجاوز و …. ولی وقتی از ما سر میزنند همه به گناه و یا خطا تبدیل میشوند و باید تا جایی که میتوانیم خطای خود را در درگاه الهی کوچک بشماریم تا آرامش بخشش از سوی خداوند بر ما حاکم شود. چرا که اگر توبه کنیم و باز آرامش نداشته باشیم به بخشش خداوند شک کردیم و قطعا بخشیده نمیشویم.

    تجربه شخصی:

    من گناهان زیادی مرتکب شده ام ولی در بین همه گناهانم در دو مورد بسیار احساس گناه میکردم و فکر میکردم که توسط خدا بخشیده نمیشم. یکی دزدی کردن بود و دیگری ارتباط نامشروع البته نه خیلی شدید.

    سالهای زیادی درگیر این دو عمل زشت خودم بودم و همیشه خودم رو سرزنش و رانده شده از درگاه الهی میپنداشتم. تا اینکه متوجه آثار گناه شدم و دیدم دلیل حرکت نکردن من و پیشرفت نکردن من همین احساس گناه و محروم شدن از درگاه الهی هستش.

    تصمیم گرفتم که اول خودم رو ببخشم و بعد از خداوند طلب بخشش کنم. چون راهی دیگه برای ادامه زندگی نمیدیدم

    مبلغی رو که برداشته بودم رو که به نظرم خیلی زیاد بود رو در مقابل ثروت بی انتهای الهی بسیار ناچیز دیدم و گفتم حالا یه ذره از این بی کران رو من برداشتم و این به نسبت دزدیهای کلانی که صورت میگیره اصلا اهمیتی نداره و در مورد ارتباط هم گفتم من که کار بدی نکردم گول شیطون رو خوردم و خداوند خودش شیطان رو میشناسه و میدونه که زور من بهش نرسیده پس دلیلی نداره منو نبخشه چون اگه منو نبخشه من همیشه در پناه شیطان باقی میمونم و خدا اصلا اینو دوست نداره.

    ی یه کار خیلی جالب انجام دادم، من برای خطایی که انجام داده بودم تا جایی که میتونستم دلیل و منطق می آوردم مصلا میگفتم

    من دزدی کردم چون اوضاع مالیم بسیار بد و بحرانی بود

    من دزدی کردم چون میخواستم به این وسیله زندگیم رو حفظ کنم

    من دزدی کردم چون نمیخواستم جلوی همسرم شرمسار باشم

    خلاصه خیلی موارد خوب از کار بد خودم یاداشت میکردم

    وقتی این موضوع رو بسیار با خودم تکرار کردم گناهام برام کوچک شد. نه بخاطر اینکه بخوام تکرار کنم، قصدم این بود با این کار خجالت و شرمساری از انجام گناه رو که مانع توبه میشد رو از بین ببرم.

    و به راحتی از خداوند عذرخواهی کردم و توبه کردم.

    به این ترتیب آرامش عجیبی بر من حاکم شد. خودم رو یک انسان خاص که توسط خداوند عفو شده دیدم و شروع کردم به از نو ساختن زندگی خودم و به لطف خدا خیلی موفق شدم.

    در آخر باز هم از استاد عزیز بابت بیان حقایق تاثیر گذار در زندگی خودم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    حمید جباری گفته:
    مدت عضویت: 4030 روز

    سلام دوستان خداهمیشه گفته هر خطایی کردی برگرد من قلم عفو روش کشیدم اینو بدون وباور کن تا بتونی نماد خلیفه خدا روی زمین باشی ما جزیی از ذات خداییم ما میتونیم کارهای خداگونه کنیم احساس گناه که چه عرض کنم بالاتراز اونو میتونیم تغییر بدیم وتبدیل کنیم به صفات برتر که زیرو رو میکنتت این بر میگرده به اینکه خودتو چطور ببینی وباور کنی میتونم راهنماییت کنم مثل تمرین میمونه یه دفترچه برا خودت تهیه کن کوچیک باشه که همیشه همرات باشه تاچند مرحله ببینی و بخونیش من ادم با ارزشی هستم وبا ایمانم میتونم کوهم تکون بدم این که چیزی نیست وباورکن تا اتفاق بیفته وجملاتی از این دست که برات راحتی داشته باشه دوستان خدا اینقدر دوستون داره که حد نداره حتی بیشتر از خودمون پس امیدوار باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 3859 روز

    به نام خدای که به ما قدرت تفکر را داد

    سلام خدمت شما استاد عزیزم و گروه تحقیقاتی عباس منش

    پاسخ به سوال دوم استادم ” چه ایده هایی برای برطرف کردن احساس گناه دارید؟”

    من ابتدا پاسخ این سوال را نمی دهم ، ابتدا از تجربه ی شخصی خودم را باز گو می کنم که چگونه درست 4 ماه پیش این احساس را از خودم به دور کردم و باعث شد پیشرفت هایی سریع در زندگی ام از لحاظ مادی و معنوی بکنم

    تجربه ی من : درست 4 ماه پیش بو من تازه 2هفته بود که با استادتم عباس منش آشناشدم ، خب من رفتم یکری از کیلیپ ها یاستاد رو دانلود میکردم و آنها رو نگاه می کردم و لذت میبردم . یادم نیست که تو کدام کیلیپ بود که استاد در مورد احساس کناه صحبت کرده بود یادم نیست فقط یادمه که من اینو شنیده بودم و می خواستم این احساس رو از خودم دور کنم و از اون جایی که من زندگی سرتاسر بدی داشتم و هر روز صبح که بیدار میشدم به خودم می گفتم ((بازم یه روز مضخرف دیگه شروع شد )) هروز به خاطر کار هایی که کردم به خودم بد و بیرا می گفتم و می گفتم هرچی سرت بیاد حق ته و در تمام روز احساس بدی داشتم به خاطر گناه های که کردم و گناه هایی که قرار انجام بدم چون می دونستم این داهی که من توش هستم آخرش چی مییشد . دیگه کم کم داشتم به خدا و پیغمبر هم بد و بیرا میگفتم و نماز را مدتی ترک کردم وگفتم من که 6 سال دارم نماز می خونم اینه وضعیتم حالا نخونیم چی میشه ، نماز روهم ول کرده بودم تسبح فیروزه ای رنگه که مادرم از مشهد برام آورده بود رو می خواستم پاره کنم اما گفتم شاید مامانم بیبنه و ناراحت بشه چون هدیه ی اون بود دیگه ، بخاطر مامانم اونو پاره نکردم انداختم پشت تختم تا خاک بخوره ، از اونجایی که من امسال کنکور دارم وضعت درسی هم به طرز عجیبی داشت افت می کرد و کار به جایی رسید فکر خود کشی هم به سرم زده بود ولی چون خیلی شنیده بودم که این یه گناه کبیرست این کارواز فکرش میومدم بیرون ، هر روز با خانوادم دعوا داشتم از خونه میزدم بیرون و در خونرو محکم می کوبیدم و به خودم ناسزا می گفتم جوری که ناسزا دیگه شده بود نقل و نبات ، بله من شنیده بودم که احساس گناه یک مانع هست اما جون خودم رو آدم پستی می دونستم راهی برای برطرف کردنش به ذهنم نمیرسید تا این که یک روز که دوباره یه گناهی را انجام داده بودم و تقریبا اون گناه رو مدتی انجام نداده بودم و به خودم گفته بودمکه دیگه انجام ندم ولی انجام دادم به طور اتفاقی کیلیپ برسی نامه ی 31 حضرت علی علیه سلام رو نگاه کردم قبلش به خودم گفته بودم این کیلیپ یه چیز چرت و پرتدرمورد زندگی امام علی ولی همین جوری برای وقت پر کردن نشستم نگاهش کنم که مجزه رخ داد .

    هنوز 10 دقیقه از دیدن اون کیلیپ نگذشته بود که من اشک هایم سرازیز شد و دیدگاهم نسبت به الله 180 درجه تغیر کرد و یادمه تا چند ساعت داشتم سجده شکر و استغفار میرفتم و اشک میریختم و از این که خدای واقعی رو شناخه بودم خیلی خوش حال بودم و بعد از دیدن اون کیلیپ خودم رفتم نامه رو از تو نهج البلاغه خوندم که 13 صفحه بود و بیشتر اون نامه رو فهمیدم ، تا چند روز من اصلا رو زمین نبودم رو هوا بودم و خییییلی از این بابت خوشحال بودم و انگار که کره ی زمین رو به من هدیه داده بودن خلاصه این کلمات نمی تونن احساسات واقعی من رو بیان کنند واز اون روز یهویی احساس گناهم رو کنار گذاشتم .

    استاد وقتی شما پرسیدین که چه ایده هایی دارین من خودم نشتم که بیبنم الان که می خوام ایده بدم خودم احساس گناه دارم یا نه و بعدش اومدم ایده دادم الان دو روزه فکر کردم وتازه الان دارم تایپ می کنم . خب من این سوال رو از خودم پرسیدم و دیدم 4 مورد احساس گناه هنوز دارم که اجازه ی پیشرفت به من نمی دن نشستم اونارو برطف کنم که ایده هاشم به ذهنم رسید که چه بکنم و اونارو برطرف کردم و الان به چند مورد مشترک بر خوردم و می خوام اون هارو بگم:

    سوال :” چه ایده هایی برای برطرف کردن احساس گناه از دیگران؟”

    گفتم ابتدا باید خود اون فردی که می خواهد احساس گاه را برطرف کند باید خودش احساس گناه نداشته باشد .

    حالا ایده ها:

    اگه من بخواهم این احساس رو از کسی بگیرم بهش میگم :

    1- برو دست و صورت را با آب سرد بشور و نوشیدنی که دوست داری

    آماده کن (((شاید الان به این ایده بخندین اما یه چیز تا ثیر گذاره ، چون متخصصان پوست و مو به این نتیجه رسیده اند که با شستن آب سرد پوست مسیر تنفسی خود را باز می کند و احساس خوبی به شما می دهد که این احساس خیلی مهمه کسی که می خواد احساس گناه رو از خودش دور کنه اول باید به احساس یه کم خوب دست پیدا کنه تا به احساس های بالاتر دست رسی داشته باشه واین شروع کاره)))

    2- من کیلیپ بررسی نامه 31 را توگوشیم ریختم تا همیشه پیشم باشه تا اگه خواستم احساس گناه اون فرد رو ازش دور کنم اینو بهش نشون بدم تا دید گاهش نسبت به خداوند 180 درجه تغییر کنه .

    3- نوشتن احساس های گناه و سوال هایی پرسیدن در این مورد مثل:

    چرا من این احساس را دارم ؟؟؟؟؟؟

    آیا این موضوع چند سال دیگه اهمییت داره ؟؟؟؟؟

    برای برطرف کردنش چه کار هایی لازمه انجام بدم ؟؟؟؟؟

    از چه کسایی باید کمک بگیرم ؟؟؟؟؟؟

    از اون جایی که سوال های خوب جواب های خوب هم دارن 100% پاسخشون پیدا میشن.

    4- بهش میگم که الان احساس کن و تجسم کن که خدا تمام کار های بد تورو بخشیده حالا چه حسی داری ؟؟؟؟

    اونم حالش خوب میشه و بازهم یه پله بالاتر میره.

    5- باهاش صحبت میکنم و میگم اشتباه کردن یه کار کاملا طبیعی و هر کسی اشتباه میکنه و انسان با اشتباه کردن به موفقیت ، ثروت و خوشبختی میرسه و این موضوع پیچیده ای نیست که بخوای نگران بشی .

    پس عزیزم نگران نباش و بدون که خدا تو رو مورد بخشش 100% قرار داده با تضمین ، تضمینشم اینه که از الان اتفاقات خوب در زندگیت رخ میده.

    6- استفاده از عبارت های تاکیدی مثبت و تاثیر گذاز مثل :

    –خداوند من را خیلی دوست داره

    –من آدم خاصی هستم به همین دلیل خدا منو دوست داره و هدایتم میکنه

    –من آدم فوق العده و بی نظیری هستم

    و…………………………………….

    7- مراقبه کردن که واقعا کمک بینظیری میکه و این احساس گناه رو باسرعت از آدم میگیره.

    8- آهنگ های تجسمی گوش کردن + آهنگ هایی که شاد هستند و مهمتر از همه کلام مثبت دارن.

    9- سعی میکنم توانایی هاش و کار های موفقیت آمیزش را به یادش بیارم و از اون کار ها تعریف کنم بهش اعتماد به نفس بدم.

    خیییییییییییییییییییییییییییلیییی سپاس گزارم که خوندین میدونم که زیاد شد ولی ممنوم که وقت با ارزشتون رو گذاشتین.

    شاد تر موفق تر و ثروت مند تر از دیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حامد حدید گفته:
    مدت عضویت: 3784 روز

    با سلام- در پاسخ به سوال دوم

    اینکه بگویم فرد کاری انجام دهد تا دیگر احساس گناه نداشته باشد کمی دور از دسترس است

    (همان گونه که گر با مدادی بر کاغذی نقشی بیفتد هزار گر پاک کنی اثارش از او نیفتد)

    چون اگر بخواهد این حس به طور کل از بین برود باید دعا کند که الزایمر بگیرد …

    اما همیشه راه بهتری هم هست

    سعی کنید با این احساس زندگی کنید و به فکر جبران ان باشید

    چون اگر واقعا به فکر جبران باشید؛ همیشه سعی در انجام بهترین کارها را دارید تا این گذشته و اشتباه (گناه) خود را جبران کنید و این کار باعث می شود که دیگر این اشتباه را انجام ندهید.

    برای از بین بردن حس گناه هیچ وقت گناه خود را کوچک نشمرید ( این کار خود بزرگترین گناه است)

    هیچ وقت ناامید نشوید و به رحمت خدای بزرگ ایمان داشته باشید و توبه کنید ( نا امیدی از گناه کبیر می باشد)

    ایمان داشتن مثل پیاده روی با یک چراغ در دل تاریکی است- ایمان همان حس رسیدن به مقصد در این تاریکی است.

    موفق باشید….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Hosna گفته:
    مدت عضویت: 3934 روز

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان محترم

    چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟

    من ابتدا به فردی که احساس گناه میکنه تبریک میگم و به او میگویم تو خوبی.چون فقط خوبها هستند که احساس گناه میکنندو احساس میکنند اون کاری که انجام دادن بد بوده، اشتباه بوده و این احساس گناه نشانه ی خیلی خوبیه یعنی در مسیر درست داری حرکت میکنی ولی به این توجه کن که با این موضوع چطوری کنار بیایی، چطوری برخورد کنی چون اگر خیلی زیاد بهش بها بدی و روش تمرکز کنی تو رو تلف میکنه ولی اگه به دید یک رنج بهش نگاه کنی میتونه محرک تو باشه برای دوری از گناه و تکرار نکردن کارهای گذشته و پیش رفتن به سوی آرامش و توبه واقعی.

    همه انسانها اشتباه میکنند،همه مرتکب خطا میشوند این اشتباه و خطا کردن هست که باعث پیشرفت و رشد ما و این جهان هستی میشود وقتی ما از اشتباهاتمون درس میگیریم یک راه بهتر انتخاب میکنیم.احساس گناه کردن به تنهایی فایده ای نداره فقط یک مانع بزرگ میشه و مارو از ادامه زندگی باز میدارد بهتر اینکه تحت تاثیر اون احساس گناهمون یک اقدام شایسته ای انجام بدیم تا به احساس دیگری برسیم و راه رهایی از این احساس گناه چیزی نیست جز پناه بردن به خدای بزرگ و مهربان و غفور خدایی که همیشه با ماست و از خودمون به ما مهربونتره.هر کاری که کردی اصلا مهم نیست چقدر بزرگه یا چه گناه بزرگی مرتکب شدی چون در مقابل غفار بودن خداوند مثل قطره است در مقابل دریا.حالا خودت قضاوت کن خودت تصمیم بگیر هنوزم به نظرت میاد که بخشیدن تو برای همچین خدایی سخته؟ مشکله؟ اگر به درون خودت مراجعه کنی اگر با خدای درون خودت حرف بزنی و یکم به عظمت خدا فکر کنی متوجه میشی که این احساس گناه که تو اینقدر بهش بها دادی یک چیز پوچ و بیهوده است..

    محتاج به رحمت تو هستم یا خدا شرمنده نعمت تو هستم

    جز درگه تو کجا کنم رو رحمان و رحیم غیر تو کو

    نومید نرفته از درت کس یک ذره مرا زرحمتت بس

    به نظر من اولین قدم برای غلبه بر این احساس اینه که دقیق برای خودت مشخص کن که احساس گناهت برای کدوم کارته کدوم گناهته بیا واضح اونو بنویس

    دومین قدم از نظر من اینه که چه راهکاری برای جبران اون داری،چکار کنی آروم میشی،چکار کنی به قول عوام وجدانت آروم میگیره بیا دقیق وواضح هر چی به ذهنت میاد بنویس

    سومین قدم اینه که حالا که تو درد رو شناختی درمانش رو هم پیدا کردی دیگه خودت رو فدای یک درد نکن بیا توانایی ها،ویژگی های عالی که داری ، خصلت های خوبی که داری حتی کوچیک بیا اونا رو یادداشت کن و اونا رو به خودت یادآوری کن و بابت تک تک آنها و بابت تک تک چیزهایی که داری و از آنها لذت میبری و یا آرامش پیدا میکنی خدا رو شکر کن.

    بعد از انجام این سه قدم بیا به این فکر کن که انسان اشرف مخلوقاته اینکه ما جزئی از خدا هستیم

    اینکه خدا خودش از همون روز که مارو خلق کرده می دانسته در راه زندگی کردن، ما دچار خطا و مرتکب اشتباه میشویم بخاطر همین یک دری رو گذاشت به نام “توبه” و من همیشه میگم همین خودش یک نشانه هست که خداوند ما رو دوست داره و راه بازگشت رو برای ما گذاشته و گناهان و اشتباهات ما رو میبخشه

    و به قول قرآن که می فرماید اگر به سمت خدا بروید خداوند را توبه پذیر مهربان می یابید ولی متاسفانه ما آدمها با کوته فکرمیمون این راه رو به سمت خودمون می بندیم و به قول معروف شاه میبخشه شازده نمیبخشه . خدا میگه میبخشمتون ولی ما خودمون خودمون رو نمیبخشیم…

    ما تحت هیچ عنوان نباید از رحمت خدا نا امید بشیم. تجویز من برای فردی که احساس گناه میکنه اینه که برود و زندگی و داستان حضرت موسی(ع) رو بخونه و ماجرای آن حضرت با سربازفرعونی ، بره داستان توبه نصوح رو بخونه،بره داستان بزرگانی مثل فضیل بن عیاض رو مطالعه کنه که من خودم وقتی مطالعه کردم بسیار به وجد اومدم فردی که سارق بوده دزدی رو کنار میذاره با آیه قرآن متحول میشه و به جایی میرسه که پای درس امام صادق(ع) مینشسته و از عرفا میشه و یا داستان بزرگی مثل بشر حافی که روزی فقط کارش پرداختن به لهو و لعب بود اما با نام خدا و توجه به اسم خدا متحول میشه و سرنوشتش تغییر میکنه جوری که امام کاظم(ع) براش طلب توبه میکنه یا داستان حربن یزید ریاحی که همه ما اونو میدونیم و هزاران نفر دیگه

    کافیه به این توجه کنیم که وقتی اینها تونستند و بخشیده شدند پس تو هم میتونی ، من میگم همین ها خودش یک امتحان برای سنجش ایمان ما و شناختی که ما نسبت به خدا داریم و اینکه چقدر خدا رو باور داریم

    خدا خیلی مهرربونه انگار فقط دنبال یک بهونه هست که ما ببخشه . و به نظر من این جفا کردنه در حق خودمونه که با اینهمه مهربونی که از خدا دیدیم بازهم احساس گناه کنیم و با این احساس خودمون رو بیشتر از خدا و نعمتهای زیبایی که برای ما قرار داده دور کنیم. خود خداوند می فرماید اگرکسانی که به من پشت کردند بدانند چقدر مشتاق برگشت آنها هستیم از شوق جان میدهند توصیه من به فردی که احساس گناه میکنه اینه که هر چه سریعتر به سمت خدا برو خدا اصلا دور نیست شاید همه ی ما از بچگی این تصویر رو از خدا داریم که خدا یک جای دور توی آسمونها هست یا خدا خیلی سختگیره اگر یک اشتباه بکنی میبره جهنم یا تصور بعضی افراد که خدا به افراد گناهکار اصلا نگاه نمیکنه درصورتی اصلا اصلا اینطوری که ما فکر میکنیم نیست خدا هر لحظه هوای مارو داره از دادن رزق و روزی گرفته تا هر چیز دیگه

    کافیه برای برطرف شدن این حس اون کاراشتباهی داری بخاطرش خودت رو سرزنش میکنی رو دیگه تکرار نکنی بلافاصله اونو کنار بذار و دیگه حتی بهش فکر هم نکن برو به درون خودت مراجعه کن از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    باورهات رو نسبت به خدا نسبت به توبه تغییر بده باور کن خدا اینطور نیست که منتظر باشه تو یک کار بدی انجام بدی و تو ببره جهنم نههههه اینجور نیست به قول قرآن از رحمت خدا نا امید نشوید

    گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ بازآ، بازآ هر آنچه هستی بازآ

    این درگه ما درگه نومیدی نیست صدبار اگرتوبه شکستی بازآ

    و نکته دیگه اینه که شاید این احساس یکدفعه برطرف نشه ولی بیا و یک مدت تمام ذهنت رو بذار روی رحمت خدا و اینجور پیش خودت بگو که خدا بهت الهام کرده و گفته من تو رو بخشیدم و این حس خووب رو در خودت تقویت کن و سعی کن از گذشته درس بگیری ولی مدام بهش فکر نکنی، پیشنهاد من اینه که یک مدتی با یکی از دوستان یا فردی که دوستش داری وقت بگذرون خودت رو سرگرم کن به چیزهایی یا کارهایی که دوست داری و بهت آرامش میده به خودت بیشتر بها بده ورزش کن به چیزهای خووب فکر کن.و مهمتر از همه توجه بیشتر به مسائل عبادی مثل نماز اول وقت همه اینا باعث ایجاد حس خووب میشه

    در آخر مهمترین چیز اینه که فردی که احساس گناه میکنه برای برطرف کردن این احساسش اقدام کنه وگرنه این هم خودش گرفتار مکر شیطان شدنه که می آید و ما بندگان خدا رو از رحمت خدا نا امید میکنه و مدام با فکرهای منفی در وجود ما استرس و اضطراب ایجاد میکنه تو یکبار بابت اون گناه که انجام دادی گرفتار دام شیطان شدی دیگه گولش رو نخور،کافیه بری جلووو اقدام کنی…

    رفتن به سمت یگانه خدای بی همتا یعنی آرامش،خیال،راحتی،امیدواری و سرانجام بهشت%

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حسن اسدیان گفته:
    مدت عضویت: 3934 روز

    با سلام و تشکر ویژه بابت موضوعات انگیزشی

    در مورد احساس گناه باید عرض کنم که بهترین راه برای اینکه فرد بتواند خودش را ببخشد این است که تصمیم بگیرد به هیچ وجه دوباره آن اشتباه یا گناه را تکرار نکند که می شود همان توبه که در تعالیم دینی نیز از آن یاد می شود و بعد از اینکه این تصمیم بسیار حساس و مهم را گرفت برای بخشیدن خودش در مورد گناهی که در گذشته انجام داده پس از توبه و استغفار به درگاه خداوند یکتا چشمان خود را بسته و دل خود را از یاد آن گناه خالی کند و خودش را در کنار رودی روان تصور کند که می تواند این گناه را به آب بیندازد و آب آن گناه را با خود می برد و این فرد دیگر به آن دسترسی ندارد و بدین ترتیب خلا ایجاد کند و دل خود را از گناه خالی کند تا جا برای مهر و محبت و عشق و چیزهای خوب باز شود. سپس باید دیگر به آن گناه اصلا فکر نکند و یکبار برای همیشه آن را کنار بگذارد و در عوض شروع کند به تصور و تجسم و تفکر در مورد چیزهایی که می خواهد در دل خود جای دهد مانند محبت، عشق و … تا بدین ترتیب آثار بیرونی آن را در جسم خود ببیند و احساس شادی و شور و شعف کند و بتواند به دیگران محبت کند و روابط از دست رفته خود را ترمیم کند. اگر در گذشته با کسی رابطه ای داشته که منجر به قطع رابطه شده و از این بابت خود را مقصر می داند بهترین راه این است که در خلوت خود فرد مورد نظر را تجسم کند و با او به حل مشکل خود بپردازد و حرف های نگفته خود را به او بزند و خودش را از این بار گناه رها کند زیرا گناه مانند زهری است که فرد خورده و هر لحظه او را ضعیف و ضعیف تر می کند و بهتر است که فرد هرچه زودتر خودش را از شر این احساس گناه رها کند. من خودم هر روز صبح جلوی آیینه می ایستم و با خودم حرف های خودب می زنم و بهترین جمله این است که می گوییم من تو را خیلی دوست دارم و سپس به ذکر خوبی های خودم می پردازم و بعد به سر کار می روم. حتی در محل کارم نیز گاهی که خودم را در آیینه می بینم حتما جمله من تو را خیلی دوست دارم را به خودم می گویم. از زمانی که من این روش را انتخاب کرده ام روحیه خیلی بهتری دارم و شادتر هستم و بیشتر به دیگران محبت می کنم و اطرافیان می گویند که خیلی روحیه ات عوض شده است. این که من چه بوده ام مهم نیست این که الان چه هستم و به کجا می روم مهم است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: