«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 148

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نيلوفر مروجي گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    با سلام خدمت شما إستاد عالی قدر خدا را شاکرم که به لطف او میتونیم از تجربیات شما الهی وار بهره مهند بشیم

    به نظر من کسی که اعتماد بنفس داره ١- در سخنرانی خیلی خوب میتونه eye contact برقرار کنه نه اینکه مثلا به بالای سر حضار خیره بشه!!!!(به نظرم خیره شدن به بالآی سر حضار دلیلش میتونه ترسیدن از نظر مردم نسبت به خودش باشه) ٢-خیلی خوب میتونه درمورد دستاوردی از خودش در جمع تبلیغ کنه و در مقابل مشتاق تبلیغ بقیه از دستاورد هاشون باشه بدون اینکه احساس درونی اش تغییر کند ٣خیلی خوب میتونه برای خودش راهکار بده و با اراده ی قوی اونو محقق کنه بدون ترس و استرس اینکه نکنه راهکارش جواب نده و بقیه سرزنشش کنند!!! 4-انتقادات را بعنوان کلید های موفقیت در نظر داره نه اینکه مسبب عدم حضور فعالانه اش در اجتماع بشه و نسبت به خودش حس منفی داشته باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    دادخدا گفته:
    مدت عضویت: 3011 روز

    با عرض سلام و احترامات خدمت دست اندرکاران گروه خیلی خوب استاد سید حسین عباس منش! خدا را شکر گذارم که با این گروه آشنا شدم و این باعث خوشبختی و افتخار من است. راجع به ویژه گی های اعتماد به نفس بالا باید بگم که من یک انسان بسیار آرام و ساکت هستم و هیچ وقت نشده که فکر یا احساس کرده باشم که یک انسان دیگه باید بهم کمک کنه همیشه هر کاری را انجام دادم خودم انجام دادم بدون کمک دیگران. ولی یک وقت ها هم پیش اومده که میخواستم جلوی یک جمع آدم ها سخنرانی کنم اون موقع خیلی استرس پیدا میکنم الان نمیدونم که من اعتماد به نفس بالایی دارم یا نه؟ چون خودم شخصآ احساس میکنم که من اعتماد به نفس بالایی دارم.

    در پناه خداوند یکتا و سرشار از موفقیت و ثروت باشید!

    دادخدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد رحیم خرم پور گفته:
    مدت عضویت: 3422 روز

    تشکر ویزه از تمام نیکوکاران عالم

    ما گمشده ی خویش درین عصر و زمانیم

    این هم خود مائیم از دیده نهانیم

    صد حسرت و افسوس از ما به قیامت

    از سینه برآید که چرا خویش ندانیم

    (خرم پور )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3365 روز

    سلام

    تشکر از این فایل

    توجه به احساسات است که باعث میشه فرکانس مناسب را بفرستیم و به خواسته خود برسیم.

    آفرین به شما برای صحبتهایتان که این قدر با قدرت از خود می گویید.

    جواب سوال فایل 1:

    کسانی که اعتماد به نفس دارند از نظر خودم: به آن صورت که خودشان از خودشان راضی هستند و طبق عموم است نه به طور خاص با همه برخورد می کنند و لباس می پوشند و …- شک وتردید روی گفته های خود ندارند- خوب فکر کرده و عمل می کنند و روی حرف خود هستند- راحت می توانند از گذشته خود صحبت کنند – راحت می توانند خود را ببخشند- آرام هستند یعنی آرامش دارند- نظر دیگران برایشان مهم نیست روی حرف خود هستند و از این سو به آن سو نمی روند و حرف نمی زنند- با فکر روی حرف خود هستند – درصورت اشتباه راحت به آن اقرار کرده و تغییر رویه می دهندو از اشتباه نمی ترسند- شجاعت دارند – به خودشان ارزش می دهند- حرف بی اساس و پوچ نمی زنند- به خود متکی هستند نه به دیگران- می دانند که خود می توانند همه کاری را انجام دهند- به دیگران با احترام رفتار کرده ولی از حق خود دفاع می کنند- سر پایین نیستند با اقتدار راه می روند و محکم صحبت می کنند- خودشان را دوست دارند و مثلا چیزهایی که برایشان خوب نیست را نمی خورند- اجازه نمی دهند دیگران به آنها اهانت کنند- با همه جور آدمی با احترام رفتار می کنند و احترام دیگران را هم میگیرند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2990 روز

    سلام خسته نباشین یه سوال دارم در مورد قسمت اول اینکه گفتین قدم اول بخشیدن کسانی که مارو سرکوب کردن این مورد خیلی سخته بخشیدن این افراد که حرمت نفسمون رو نابود کردن اون هم اگاهانه خیلی سخته هر بار بخشیدم ولی ته دلم نفرت و کینه ی عجیبی دارم میدونم این فکر متوقفم میکنه سوالم اینه که چطور میشه این افراد رو بخشید و حس نفرت رو از خودمون دور کنیم خشم سراسر وجودم رو گرفته هربار برای ارامش خودم تو ذهنم این افراد رو بخشیدم اما چون مدام میبینمشون باز هم خشم وجودمو میگیره و خیلی خودخوری میکنم لطفا راهنماییم کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد رحیم خرم پور گفته:
      مدت عضویت: 3422 روز

      سلام

      اگر بخشیدن کسی برای تان مشکل است

      اینطور ی دعا کنید

      خداوندا تو توانائی من نمیتوانم فلان را ببخشم ، اگر تو اورا میبخشی لطفا از طریق من اورا ببخش آمین

      هر قدر میتوانید تکرار کنید تا به آرامش برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        آینا راداکبری گفته:
        مدت عضویت: 3365 روز

        سلام

        یکسره باید به افکار خود توجه کنیم وقتی مناسب مانیست سریع باید بزاریمش کنار ، این به صورت درستش می شه قضاوت کردن افکار خودمان ، مثبتها را توجه و منفی ها را سریع بزاریمش کنار. وقتی می بینیم که احساس گناه ما را به عقب می بره سریع باید بزاریمش کنار .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3365 روز

      سلام

      کوچک در یک صفحه کاغذ کارهای او را به صورت خیلی کلی بنویسید و بزرگ بنویسید که بخشیدمش . و هر بار که دوباره این حس به شما برگشت بنویسید که فلانی را بخشیدم این قدر بنویسید که از ذهن شما پاک شود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    74 گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    سلام به همه و استادم در مورد سوال 2 من فکر میکنم که بعضی موقعها مشکلاتی برای هرفرد تو زندگی میکنه که مطمئن که بخاطر گناهی بوده که انجام داده و پاسخ من به این جواب اینه که اگر احساس گناه کنیم بیشتر به اون میپردازیم و بیشتر به اون فکر میکنیم و اون رو همیشه تو زندگی مون میبینیم باید هیچ وقت به این فکر نکنیم و به این فکر کنیم و خدا مارو بخشیده و از اون احساس بیایم بیرون با یک ایده دیگه مثلا بگیم که ی امتحانی بوده از طرف خدا که ببینه بندگانش چقدر بفکرشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    74 گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان در مورد سوال اول فرد اعتماد بنفس کسی که در جمعی که باید حرفش رو بزنه خیلی راحت از عهده اش بر میاد و در کارهای دیگر مثل مثلا ارتباط با دیگران .ارتباط در کسب و کار به جاهایی که پولدارها و افراد ثروتمند میرن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    محمد عسکری گفته:
    مدت عضویت: 3009 روز

    سلام به تمام دوستان عزیزم

    به نظر من افرادی که اعتماد به نفسی بالا دارند دارای این ویژه گی ها اند:

    1:مثلا فرض کنیم که در یک مهمانی رفتیم حالا به خاطر هر دلیلی نتوانستیم که لباس شیک تر بپوشیم در ان مهمانی به همه چیز و همه کس فکر نمیکنیم جز لباس مان و اصلا احساس راحتی نمکنیم و همش خودمان را سر زنش مکنیم که خاک بر سر بیچارت کند که یک لباس در ست نپوشیدی و یا هتا میتوانیم بر عکس ان را در نظر بگیریم مثلا در یک مهمانی یک لباس خیلی گران قیمت پوشیدیم بازهم خودمان را سرزنش میکنیم که میگویم که واقعا لازم بود که این قدر به خودت برسیی خاک بر سرت کند که این قدر ریا کار و مغرور هستی که در هردو صورت در احساس گناه زنده گی میکنیم اما در افراد که اعتماد به نفس بالا دارندا ین امر بر عکس است انها اصلا به این موضوع فکر نمیکند اصلا به فکر شان نمی اید که فکر کند

    2:از لحاظ درونی افراد با اعتماد به نفس بالا افرادی هستند که با خود در صلح هستند و از زنده گی لذت میبرند اگر کسی به انها متلکی مپراند به دل نمیگرند و در ذهن خود با انها نمی جنگد و نا خود اگاه اتفاقاتی برای انها میافتد که اصلا فرصت فکر کردن به انها را ندارند ویا انکه حوصله فکر کردن به کسانی که به انها متلک انداختن را ندارند با افراد بحث نمکند که نظر خود را ثابت کند

    وقتی که در بازی فوتبال یکی یک فرصت را خراب میکند حرکتی از خود نشان نمی دهد که با ان دیگران را تحقیر کند و به اون شخصی که مثلا به ظاهر فرصت را خراب کرده میگوید عالی بود و اگر به ظاهر خودش فرصتی را خراب کرد حداقل خود را سرزنش نمیکند و این حرکت خود ویا این فرصتی که به ظاهر خراب شده را به دل نمیگیرد و اماده گی میگرد برای فرصت های عالی و فوق العاده دیگر

    95% این نوشته ها تجربه شخصی هستند

    تشکر از همه دوستان گلم………………… موفق باشید……………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    اقای پاشا گفته:
    مدت عضویت: 3026 روز

    سلام به گروه خوب وقدرتمند عباس منش.

    من تا چند ماه پیش واقعا احساس میکردم خدا به خاطر گناهانی که میکردم به من توجهی نداره و منو رها کرده به حال خودم .

    وقتی نوجوان بودم ادمی بودم نمازم میخوندم مذهبی بودم و احساس میکردم خدا از من حمایت میکنه اما نمیدونم چه باور اشتباهی بود اجازه دادم بهم تزریق شه و کم کم باعث شد حس حمایت خدار رو از دست بدم به طور مثال ی اقای خیلی معروفی تو تلویزیون حرفی زده بود واقعا تو ذهنم هک شده و گفت بود کسایی که دوست جنس مخالف دارن در واقع چون خدا میخواسته محبت خودشو از دلشون خارج کنه محبت ی غریب رو ب دلشون انداخته و به حال خودشون رها کرده…

    من الان 26 سالم هست و نزدیک به ده سال بود من دوست داشتم با خدا حرف بزنم و احساسش کنم ولی فکر میکردم خدا منو دوست نداره منو خیلی وقته به حال خودم رها کرده…

    تا اینکه من تو زندگیم ی شکست بسیار سنگینی رو تحمل کردم بسیار افسرده شده بودم دنبال چیزی بودم که بهم انگیزه بده و بگه اشکالی نداره و پاشو دوباره خودت و ایندتو بساز

    کم کم شروع کردم به خوندن کتاب ها و مطالعه ی ادمهای موفق ویدیوها و سمینارها که داشتن و مابین اونها استاد عباس منش هم بود من اولش حرفاهای ایشون رو کامل قبول نداشتم ولی وقتی چند ماه وقت گذاشتم کتاب های مختلفی رو بررسی کردم دیدم ریشه ی حرفای اونا همونی هست که استاد داره صاف و پوست کنده میگه وتصمیم گرفتم وقتمو کامل سرمایه گذاری کنم روی این استاد .

    و الان خدارو شکر م از هم جهات رشد میکنم الان دیگه احساس میکنم خدا واقعا دوستم داره و همیشه کمکم میکنه و هرشب و صبح باهاش حرف میزنم و ازش تشکر میکنم .

    و فقط وقتی این اتفاق افتاد که باورمو به سمت و جهت مثبت نسبت به خدا عوض کردم . و من به کسایی که فکر میکنن با گناه کمتر خدا بهشون توجه میکنم باید بگم که من وقتی این احساس رو پیدا کردم کمتر از گذشته گناه نمیکردم ولی وقتی خدا رو حمایت خدارو احساس کردم خود به خود قویتر شدم خود به خود گناهای که میکنم دارن کمتر و کمتر میشن . و کسایی که گناهشون خیلی سنگین هست و فکر میکنن خدا نمیبخشه باید بدونن خدا هیچ جایی نگفته فلان گناه رو نمیبخشم به جز ی چیز اونم نا امید شدن از فضل و رحمت خدا و بی ایمان شدن به این که خدا هست و همیشه پشتیبان ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: