«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 204

بسم الله الرحمن الرحیم

19 بهمن 1397

ردپای روز دوم سفر

خُب بذار از حال خوبم بگم

ساعت 4:50 عصره، مشغول نوشتن دومین ردپای.

هوا ابریه، راستش خوشحالم که دیروز پنج شنبه 18 بهمن نرفتم به سفر دو هفته ای ماجراجویانه قرار بود به جنوب از عسلویه تا بندر چارک و از اونجا هم به جزیره های کیش و لاوان و مارو و خب کاری که میخواستم بکنم تولید محتوا بود یعنی جاهایی که میرم ویدیو میگیرم، مینویسم، غذاهای مختلف را امتحان میکنم و ارتباط برقرار میکنم اونم با سبک سفر ارزان خودم یعنی کوله گردی ( Backpacking ) و به نوع جابه جایی هیچ هایک ( Hitchhike ).

خب موکولش کردم به روزهای دیگه، آخه دعوت شدم به سفری دل انگیزتر و ماجراجویانه تر و توحیدی تر از همیشه.

از خانه فایل “اعتماد به نفس 4 ” را دانلود کردم و یک گروه شخصی تلگرام برای خودم درست کردم و مایلم که همه ی 40 فایل را بذارم تو گروه تا هر جایی که بودم دسترسی بهتری داشته باشم.

هنسفری خوشگلم را توی گوشم گذاشتم و وقتی که خانه بودم فایل را Play کردم.

اولین باره توی این سال ها این فایل را گوش دادم! آره مطمئنم.

بذار از اینجا بگم براتون، وایی خدای من هوای جنوب، زمستان بینظیرهه مخصوصا خوزستان، نه سرد نه گرم عالیی عالیی. اومدم پارک ورودی شهرمون تا اینجا 30 دقیقه پیاده روی فوق العاده داشتم تا وقتی رسیدم 3 دور دور تا دور این پارک بزرگ را زدم همه چی عالیه، همه چهره ها شادن همه خندون خیلی ها در حال بازی فوتبال اند درخت های بلند و سرسبز هوای زمستانی و تازه ، آفتاب پشت ابر، خانواده های مهمانی که از شهرهای دیگه اومدند، بچه ای را میبینم که با دوچرخه اش شاد وخوشحال – انگار دنیا را بهش دادند – به همراه دو دوست زیبای بزرگ تر از خودش اومده،

ماشین های لوکسی که از جاده کنار پارک میگذرند .. فراوانی همه جاست …..

آدمایی فوق العاده مثل خودم که دور تا دور اینجا را قدم میزنن، آرام دو میکنن، آرامشی که از چهره اشان پیداست … .. خدا با ماست … .

همه هستن، پیروو جوون، کوچیک و بزرگ، دختربچه و پسربچه، وجه اشتراک همه ی ما زیباییه و همه روحی در بدن داریم که همه ی ما را به هم وصل کرده.

واووو یک گوشه ی پارک بوی جوجه میاد بذار ببینم اوووم، آتیشیه حسابی سرخ شدند، به نظر خیلیی خوشمزه باید باشه.

خنده ها، شوت کردن های توپ، فریاد کشیدن ها، راه رفتن ها، آشپزی، موتور سواری، ماشین سواری، یکی داد میزنه بابا بابا پاسسس بده … پاس بده دیگه اه .. اومد..

یکی تحسین میکنه.

آفرین آفرین “محمد ” عالی بودی تو عالی تو فوق العاده ای … همه جا خداست هر چی میبینم خداست …

دروازه بانی را میبینم که با جون و دل داره از دروازه اش محافظت میکنه گل کوچیک آخه نمی تونه با دستش بگیره ولی با بقیه اجزای بدنش تمام سعی اش را میکنه … جای تحسین داره، تماشاییه .. دارم لذت میبرم ..

من هم باید با تمام وجودم روی خودم روی باورهام کار کنم روی عزت نفسم که پایه تمام موفقیت هاست بیشتر کار کنم “عزت نفس” واقعا مثل یک سنگربان میمونه که تو را در مقابل هر ناخواسته ای هر مشکلی که وارد زندگیت میشه اونم با فرکانس های هر لحظه ات با توجه ات با باورهای غالبی که داری، به خوبی میتونه محافظت کنه و تو را در مسیر نگه داره.

( ا توپیی اومد سمتم بذار برم بشوتمش سمت بچه ها، پا چیم هاا شووتتتتتت

عموووو عموو ممنونم: فریاد زنان.. من: بازم بندازش اینور … او: خندید و دست تکون داد. )

داشتم میگفتم!

باید عزت نفست را قوی کنی نه نههه!

بذار از کلمه ای دیگه استفاده کنم ببین دوست ثروتمند من، بهتره اینکارو کنی و یک تعهد Commit بدی به خودت یک تعهد نه تنها زبانی بلکه قلبی بهتره هر روز وقتی از خواب بلند میشی خودت را توی آیینه ببینی، خودت را زیبااااا ببینی چون واقعا زیبا و شگفت انگیز هستی و خودت اون موقع نتیجه اش را میبینی و بی شک محکم تر و پر اراده تر از همیشه ادامه میدی.

به خودت نگاه کن ببین چه چشم های فوق العاده ای داری، چشم هایی که فقط زیبایی و فراوانی و ثروت خدا را میبینه و شکرر کن ..

موهاتو ببین چقدرر بهت میاد

اگر فره بگو مو فرفری کی بودم ؟؟! من من من !

اگه صافه بگو عجبب موهاایی دارم واقعا تو کفشونم، خیلی خوبن

اگر موجین بگو در مقابل هر موجی محکم و مقاومم

اگر کچلی مثل استاد خوشتیپ و تپلمون، به خودت بگو دیگه از شر شامپو خلاص شدمم. عااا چقدر سرممم نوانی شده .. خدایا شکرت. …

(همیشه واسم سوال بوده که کچل ها آیا سرشون را شامپو میزنن یا اصلا صابون میزنند!)

از “خودت تعریف” کن هر روز بهتره که توانایی هات را به یاد خودت بیاری اصلا این مهم ترین کاریه که باید انجامش بدی

موفقیت های هر چند کوچک در گذشته ات، میدونی چرا؟! چون ذهن فراموش کاره

باید انقدررررررررر تکرار تکرار تکرارررر کنی که بشه باورت که بشه جزیییی از وجودت آره من بودم که اینکارااا را کردم، من جسورم، من بی باکم، من شجاعم، من همیشه امیدوارم، من فوق العاده ام .

آره تووو فوق العاده ای چون واقعا هم هستی و چیزی غیر از این نیست.

تو شگفت انگیزی تو اشرف مخلوقاتی بر روی زمین، میدونی یعنی چی؟@!!!!

تو اشرف مخلوقات تو نماینده ی بر حق خدایی بر روییی زمین. خداااااااااااااا . ااااااا. ااااااا….

همون تنها پروردگاری که خالق تمام زیبای های جهان همون خدایی که مالک و فرمانروای مقتدر جهان و جهانیان است همون خدایی که قوانینی ثابت بر روی زمین وضع کرده و اگر اینجایییی و اگر داری روی خودت روی این قوانین کار میکنی، شگفت انگیزههه. همینه

تو را هدایت کرده”” یک روزی یک جایی از ته دلت ازش خواستی و الان اینجایی این یک فرصت طلاییه، ببین چقدرر “دوست” داره ببین همیشه همراهته همیشه داره باهات حرف میزنه تو هم آغوش او را بپذیر …

وقتی در آغوشش بری دیگه هیچ چیز دیگه نمیخوای هیچ چیز.

وقتی یکی میشی باهاش تو قدرت داری … وقتی یکی میشی درک میکنی این یعنی چی .

آسمان مسخر توست

دریا مسخر توست

رودها مسخر توست

ماه و آفتاب مسخر توست .

همه چی برای توست

چون همه چی خلق شده که تو بخوای، در خواست کنی حتی یک لیوان آب را ، اصلااا حال میکنه خدا وقتی ازش کوچیک ترین چیزها را ازش میخوای

ای بنده ی خوبمم

تجربه کن ، عشق بورز، مهربانی کن، من هیچییی ازت نمیخوام

فقط “شاد ” باش، “شاد” و همین شاد بودنت تو را به مسیری هدایت میکند که زندگی را جای بهتری برای زندگی بکنی .

شاید اگر یک سال پیش میبود احساس تنهایی میکردم مثل گاهی اوقات اما الان نه تنها احساس تنهایی نمیکنم بلکه هر لحظه احساس قدرت دارم و دیگه همچین احساسی را خداروشکر ندارم یعنی خیلی وقته. چون بهترین گنج جهان را پیدا کردم .. بهترین دوستم که اولین و مهم ترین رابطه ی منه ..

..او همه چیز من است ..

5:25 غروب شده..

من برم خانه

الان نوشتنم تمام شد. ..

رومو برگردوندم که برگردم .. چی شد؟! آفتاب از پشت ابرها نمایان شد ..

خدای من، چقدرر زیباست ..

شکرت

شکرت که در هر لحظه باهام حرف میزنی

.

شد

…

پرنده ها آزادتر از همیشه به پرواز در اومدند و حرفی که در پرواز پرنده ها آشکاره .. .

تو آزادی…

.. تو آزادی ….

دوستون دارم.