«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 223
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم
خدای مهربان رو شکر گزارم که به مسیر زیبا و درستی هدایت شدم حالا معنی آیه ای از سوره ی حمد که در نماز میخونم رو کامل میفهمم که از زبان ما از خداوند میخواهیم که ما رو به راهی هدایت کنه که در اون به بندگانش نعمت عطا کرده و این دقیقا همون راهه .ممنونم بابت این آگاهی های بینظیر واقعا تابحال هیچ کس در مورد ایات الهی اینجور تحقیق نکرده و این تفسیرها بهترین بهترین بهترین تفسیری هست که تا بحال شنیدم و واقعا احساس خوبی بهم میده و خدا رو به اندازه ی بزرگیش شاکر و سپاسگزارم و برای استاد عزیزم و همه ی دوستان گروه صمیمی عباس منش سلامتی شادی ثروت روز افزون رو از خداوند وهاب خواستارم
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم فرکانسی
چقدددددر این مبحث رو دوست داشتم ?
دقیقا میدونم که تمام مسائل زندگی خودم از کمبود اعتماد به نفس بوده.
چقدر مشتاقم این محصول وبقیه محصولات استاد رو تهیه کنم ومطمئنم پولش به راحتی جور میشه??
بنام خدا
سلام به همه،استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز٫?
شکرگزارم برای آگاهی های بینظیری که داره بهم اضافه میشه ٫٫٫ممنوووووووووووووون ازتون که انقدر موشکافانه و کلیدی به این آگاهی ها رسیدین و با بقیه به اشتراک گذاشتین ٫٫٫چندین و چند بار با اشتیاق به ۴فایل عزت نفس گوش دادم و چه درهایی که برای آدم باز نمی کنه٫٫٫٫ و چقدر بینظره این نوع نگاهتون و دیدگاهتون و بسیار یاد گرفتم٫٫٫ (مساله ظلم به خویشتن٫)بابت روشنایی و نوری که تابید به قلبم خداوند رو سپاسگذارم چقد حس سبکی و رهایی به آدم دست میده وقتی آگاه تر میشه ،وقتی گره ها دونه دونه توی ذهن باز میشه،وقتی مسیر روشن روشن تر میشه،خدای خودش،خودش و جهان و قوانینش رو بهتر درک می کنه ، در مسیر درست قرار می گیره،ترس ها میریزه٫٫امید میاد به دل ٫٫٫درک می کنه که هیچ نیرویی بالاتر از خدای احد و واحد نیست،و هیچ کس و هیچ چیز رو توان آسیب رسوندن به آدم نیست جز خود ٫٫٫[اگر که باور کنی و ایمان داشته باشی]٫٫سپاسگذارم از خداوند برای حضورم در این فضای مجازی با آدمهای واقعی و با باورهای خیییلی واقعی، آموزه های و درسها و نکات عالی و ناب جناب عباس منش عزیز, از آشناییتون خوشوقتم٫به امید هدایت خداوند بزرگ و بزرگ شدن ظرف باورهامون و روشن تر شدن مسیر٫?
سلام به همه ،استاد عباس منش گرامی،خانم شایسته عزیز
در جواب سوال رهایی از احساس گناه؟
از دیدگاه الان من داشتن احساس گناه:
•یعنی داشتن احساس بد
•یعنی حمل بار اضافی
•یعنی فرستادن فرکانس بد
•یعنی داشتن حس خفگی
•یعنی مسدود کردن جریانهای انرژی
•یعنی دور شدن از اصل و خدا
•یعنی احساس عدم لیاقت کردن
•یعنی ضعیف شدن
•یعنی حس بد داشتن به خود و جهان
•یعنی بستن راه عزت نفس
•یعنی بستن مسیر ورود برکت و نعمت و ثروت
•یعنی گم شدن و به بیراهه رفتن
•یعنی گرفت حق خواب راحت از خود
•یعنی گرفتن حس لذت از زندگی
•یعنی نداشتن حس با ارزش بودن
•یعنی تکرار دوباره اون اشتباه
٫
٫
وقتی حس گناه داریم بخاطر اشتباهاتی که بزرگ یا کوچیک،دور یا نزدیک،خواسته یا ناخواسته ٫٫٫انجام دادیم٫
در واقع انگار داریم همچنان خودمون رو در همون حس و وضعیت منفی نگه میداریم،و فک می کنم به همین دلیل که دوباره اون اشتباه رو تکرار می کنیم٫٫انگار بودن در اون حس گناه مثل قل و زنجیر برامون عمل می کنه و دست و پامون رو میبنده و ذهنمون رو بسته نگه میداره تا ناخواسته دوباره اون اشتباه رو تکرار کنیم و دوباره حس گناه کنیم و در این دور باطل احساس ضعف و عدم لیاقت کنیم و فک کنیم که خدا دوستمون نداره یا بنده بدی هستیم یا باید تقاص بدیم ٫٫٫
* در واقع روحمون رو که خدا از خودش در اون دمیده و بینهایت مقدسه کوچک و بی ارزش بشماریم٫٫٫٫متاسفانه این روند ادامه پیدا می کنه تا جایی که :
با قدرت و ایمان به خداوندی که توبه پذیره و آگاه به بیرون و درون ماست،جلوی خودمون وایستیم و از خودمون بپرسیم داشتن این حس گناه چه کمکی به من( یا اون فردیکه فکر می کنم مثلا در حقش بدی کردیم می کنه) و تا کجا میخوام با خودمون این با سنگین بی فایده رو بکِشیم ٫٫٫باید ،خودمون رو با عشق ببخـشــــیم( مگر نه اینکه خداوند بخشنده ترین بخشندگان)،درسهای درست رو از اون خطاها بگیریم و اون بار اضافی رو برای همیشه از روی دوشمون برداریم٫رها شیم ،آسوده شیم٫٫٫
وقتی از این حس بد و قید بند احساس گناه که قلب رو فسرده می کنه و روح رو تاریک،خودمون رو خلاص کنیم(و این فقط و فقط از خودمون بر می یاد نه هیچ کس دیگه) احساس خوب جای حس بد رو میگیره،باورها قویتر میشن،خودت و خدای خودت و دنیای اطرافت رو بیشتر دوست داری٫با خودت و دنیا در صلح و آشتی هستی و دنیا جای قشنگتری برای تو و دیگران میشه٫اون موقع هستش که شب میتونی راحت بخوابی،راحت نفس بکشی٫٫صبح با احساس خوب پاتو زمین بزاری و منتظر اتفاقات عالی تو زندگیت باشی چون لایقشی چون با ایمان مسیرهارو باز کردی٫
هر چه مدارت تغییر کنه و باورهات درست شه اصلا به سمت اون اشتباهات کشیده نمیشی چون تغییر کردی،خودت خواستی که تغییر کنی ٫این تغییر مبارکمون باشه٫
٫
حق ماست که زندگی کنیم و لذت ببریم و رها و آزاد باشیم در جهان چون خداوند مارو اینگونه خلق کرده٫
صاحبه ى عزیز از خواندن دو دیدگاه شما نهایت لذت رو بردم خیلى عالى نوشتید
انشالله به فراسوى اهدافت برسى دوست عزیزم
سلام به همه دوستان،استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز٫
برداشت من و جواب من به سوال چه کسانی اعتماد بنفس دارن :
فکر میکنم هر چه که آدم بیشتر روی خودش کار می کنه و بیشتر میخواد قوانین رو بشناسه خدا رو بشناسه و خودش رو بشناسه
بیشتر و بیشتر به این نقطه میرسه که پاسخ در درون توست٫
فک می کنم،شاید محکم و ایستاده راه رفتن،محکم دست دادن،بلند و رسا صحبت کردن،لباس مرتب پوشیدن و ٫٫٫٫تکنیکهایی باشن که به یه فرد کمک کنن که اعتماد بنفش رو تقویت کنه٫٫اما از دیدگاه الان من،اونچه که مهم تره و کلیدی تر اینکه اعتماد بنفس چیزی درونیه و اون رو با شناخت هر چه بیشتر از خودت ،تواناییهات و درک درستت از رابطه با خدای خودت میتونی پیدا کنی
وقتی احساس ارزشمندی می کنی که خودت رو دوست داری،با خودت در صلح و آشتی هستی،خودتو برای خطاهات بخشیدی،از دیگران کینه نداری،تونستی گذشــــته هارو رهـــا کنی ،گره های درونتو باز کردی،باور کردی که خدا وند دوستت داره،که بنده محبوبشی دوست داشته که بهت فرصت زندگی داده،دوست داشته که بهش برمیگردی،که از روح خودش بهت دمیده،زیباییهارو در درونت میبینی ٫٫٫با کار کردن روی خودت هر روز عزت نفس بیشتری پیدا می کنی و هر چه قوی تر شی٫٫کمتر به بیرون نگاه می کنی٫٫کمتر از بیرون تایید،تشویق و تمجید میخوای،کمتر دیگران و شرایط بیرونی رو برای کمبودها و نقصهات مقصر میدونی ،کمتر به گذشته میچسبی،کمتر تو حس و حال بد میمونی،کمتر حس کسی رو داری که بهش ظلم شده،اجحاف شده یا قدرش رو ندونستن ٫٫٫٫در واقع انسانی که روی عزت نفسش کار می کنه(و این راهیه که هر روز میتونی درش بهتر و بهتر شی و یک مسیر بی انتهاست) یک انسان رها و با خداست،کسی که هر روز خودش رو بیشتر میشناسه و دوست داره،خدا رو درست تر درک می کنه،زندگی و قوانینش براش راحت تر میشن٫و این حس اعتماد،امید و باور درونی ،صد درصد که در بیرون هم تغییرات زیادی رو در فرد ایجاد میکنه
و اون در ناخوداگاهش دیگه میدونه که چطور راه بره،چطور لباس بپوشه،کی صحبت کنه،چی بگه،کجا سکوت کنه ،٫٫٫اوجور که دوست داره زندگی می کنه٫٫٫ خودش از مصاحبت با خودش لذت میبره و دیگران هم از مصاحبت با اون
و در کلام کلی بنظرم فرد با اعتماد بنفس
یک فرد متعادل باخداست که با خودش ،خدای خودش و دنیا در صلح و آشتیه٫
صلح و آشتی برای هممون آرزو می کنم٫
٫
(اولین دیدگاه من /١٨اردیبهشت٩٨)
با سلام خدمت دوستان واستاد
قطعا اعتماد به نفس پایه و اساس هر رشد و موفقیتی هست و بی شک کسی اعتماد به نفس و خودباوری را در خودش رشد بده رسیدن به اهدافش هم معنایی همچون بسیاری امور ساده رو داره
کسی میتونه حس گناه و عذاب وجدان رو کنار بگذاره که دقیقا از همون کانالی که فشار رو داره حس میکنه وارد بشه
هیچ کس به اندازه خود انسان توانایی صادقانه صحبت کردن از نقاط ضعف و قدرت و همچنین مرتفع کردن ضعف ها رو نداره
قطعا ما توی زندگیمون اشتباهات بسیاری داشتیم و اگه بپذیریم که اگه اونا نبودن ماهم الان به دنبال موفقیت نبودیم موضوع واسمون ساده میشه
واقعا کار دنیا خیلی شبیه به یک بازیه که کلی هم کیف میده
روشش اینجوریه که تو هر چقدر ارتعاش های خودت رو به سمت منبع اصلی شفاف تر کنی و هر چقدر روز به روز گرچه یک درصد به آگاهی خودت اضافه کنی و هر لحظه بتونی احساس خودت رو خوب نگه داری آنچه که به رشدت کمک میکند وارد زندگیت میشود
در باره اعتماد به نفس هم همینطور است تو اول بپذیر فرکانس نادرستی که قبلا داشته لازم بوده و باعث شده تو به اینجا برسی و بعد از این لحظه ات نهایت استفاده را ببر
نکته اصلی اینکه کسی که به منبع انرژی و ذات تمام مدار ها و فرکانس ها وصل باشه آنچنان احساس آرامش دارد که به هیچ وجه در مدار اشتباه قرار نمیگیرد و احساس یکانگی خود را به هیچ قضاوتی در مورد خودش یا خدا یا قیامت نمیفروشد
یا حق
?قربانی شدن ،دلسوزی ،ترحم ،بت?
قربانی شدن از زمان بچگی خیلی از ماها شکل گرفته مثلا وقتی خواستیم با دوستامون بازی کنیم ب هر دلیلی مارو بازی ندادن و ما احساس قربانی بودن کردیم ،یا وقتی توی کلاس اول روزِ اول مدرسه دوستی نداشتیم تا کنار ما بشینه و ما احساس قربانی بودن کردیم ،وقتی ی اتفاق بدی میفتاد ما به شدت ناراحت میشدیم و در حقیقت ازاین اتفاق خوشمون میومد ناخوداگاه دوست داشتیم که این اتفاق برامون بیفته تا بقیه بهمون ترحم کنن بگن چ دختر مظلومی و تو بشینی برا بقیه تعریف کنی بگی ببینید من دختر خوبیم اینا بدن ،اینا دارن بمن ظلم میکنن ،حق منو دارن میخورن ،توی ذهنمون سناریوی شکست عشقی مینویسم چون ازاین که این اتفاق برام بیفته لذت میبرم
تا مظلومی نباشه ظلمی اتفاق نمیفته .
باسلام خدمت همه ای شما عزیزان!
از نظر من اعتماد به نفس و عزت نفس مهمترین وسیله برای دست یافتن به هر موفقیت میباشد٫ افراد که از اعتماد به نفس وعزت نفس بالای برخورد دار هستند همیش شاد وآرام بوده و در لحظه حال زندگی میکنند, به دیگران احترام ارزش قایل هستند, در زندگی شان خیلی مهربان هستند, توکل وترس شان فقط از خدا است وهر چیز را فقط از درگاه الله میخواهند, در روابط اجتماعی خیلی ماهر اند خصوصا, دیگران از نشتن با ایشان لذت میبرند, همیش به اطرافیان شان انگیزه میدهند, هر کار را به وقت انجام میدهند, همیش کار هایشان با بلان و برنامه بیش میرود, از صحبت کردن در جمع ترس ندارند, نظرشان را تی هر شرایط و حالات به اطرافیانشان ابراز مینمایند, خودشان را بدون کدام شرط وقیدی دوست میدارند, از شکست وناکامی نمی هراسند, در زندگی شخصی واجتماعی شان ریسک بزیر هستند, اهداف واندیشه های بزرگ دارند وبرای اجرای آن تمام تلاش و کوشش خود را به خرچ میدهند, خود را شایسته هر خوشبختی و دستاورد میدانند, بخل, هم و غم را هیچگاه در خود جای نمیدهند٫ دریک کلام باید گفت که انسان های دارای اعتماد به نفس و عزت نفس از لحظه لحظه زندگی خویش تی هر شرایط و مکان لذت برده وخود را دوست میدارند و به خود احترام قایل اند٫
دومین روز این سفر پر برکت
ما توانایی نداریم کسیو به سمت خوشبختی یا به سمت بدبختی سوق بدیم فقط و فقط باور های اون ادم میتونه
پس البته هر کار بدی میکنیم چه قضاوت چه تهمت چه غیبت و٫٫٫ با توجه کردن به نقطه ضعف شخصیتی به جهان میگیم ما از اون میخوایم و جهان هم میگه بفرمایید پس فقط و فقط با اشتباه خودمونو بدبخت میکنیم ولی توانایی بدبخت کردن دیگرانو نداریم
غیبت ممنوع
قضاوت ممنوع
تهمت ممنوع
هر کاری که فکر میکنیم به بقیه ازار میرسونه و بقیه رو بدبخت میکنه یا حقی از اون شخص ضایع میکنه در واقع شخص خودمونو مورد ستم و بدبختی قرار میده
اولین روز این سفر پربرکت
من به هیچ عنوان توانایی تغییر زندگی کسیو به سمت خوشبختی یا بدبختی ندارم
من با کمک کردن به دیگران دارم به خودم کمک میکنم
حاصل کمک من به هر فردی نتیجه ی باور های اوست
وقتی من در مدار درستی باشم اصولا اشتباهی انجام نمیدم چون هدایت یافته ی الله هستم
چیزی تحت عنوان حق الناس وجود نداره چون خداوند قدرت ساختن زندگی هرکسیو سپرده به خودش توانایی تغییر هرکسیو درون اون آدم آفریده
خداوند بندگانشو محتاج و نیازمند به من نیافریده
هیچ کس توانایی ستم کردن به کسی دیگه رو نداره مگر اون شخص باور کنه و قبول کنه و بخواد که مورد ستم قرار بگیره
من نه میتونم کسیو خوشبخت کنم پس نیت کمک کردنم اگه تغییر سرنوشتشه کاملا اشتباهه اگه من الکی از یکی تعری ف و تمجید میکنم که سرنوشتش تغییر کنه مورد قبو کسی قرار بگیره همش اشتباهه چون خوشبختی مورد قبول واقع شدن هر کس در گرو باور ها و فرکانس های خودشه
حتی من نمیتونم کسیو بدبخت کنم اگر من به کسی حسادت بورزم اگه بد کسیو بگم اگه بخوام کسیو از چشم کسی بندازم اگه غیبتشو کنم قضاوتش کنم تهمت بزنم بازم نمیتونم بدبختش کنم چون بدبختی اون ادم در گرو باورها و فرکانس های خودشه نه حرفهای من
پس من نمیتونم سرنوشت کسیو به سمت خوشبختی یا به سمت بدبختی تغییر بدم ولی باور های اون ادم میتونه
و اینجوری هم نیست وایسم قضاوت کردن تهمت و غیبت دروغ بگم به بقیه افراد چون با هر کدوم از این کارها من به این چیزا توجه کردم و وارد مدارشون شدم و از منبع الهی و اصل خودم دور شدم
وقتیم که از اصل خودم دور بشم از مدار ثروتمندی سعادتمندی خوشبختی سلامتی خارج میشم و به مدار های پایین تر افول میکنم
پس با این دیدگاه میتونم تمرکز ۱۰۰ درصدمو بذار روی خودم و خواسته هام
و باور کنم و باور کنم و باور کنم من فقط میتونم خودمو تغییر بدم و باور کنم و باور کنم و باور کنم من فقط توانایی خوشبخت کردن خودمو دارم و ناتوانم از خوشبخت یا بدبخت کردن دیگران
احساس گناه بیشتر مربوط به فرهنگه
ممکنه یک نفر اون سر دنیا یک کاریو انجام بده احساس گناه نگیره ولی من با فرهنگ و جامعه ای که بزرگ شدم به احساس گناه شدیدی دچار بشم
کلا همه چی برمیگرده به باورای ادم
من خودم با تغییر باورام احساس گناهو از خودم دور کردم اینکه واقعا هر اشتباهی کردم حاصل باور های مخرب و شرک آلودم بوده
هر اشتباهی که مرتکب شدم خودم باعثشم همونجوری که باعث اشتباه بودم با باورام و فرکانسم میتونم کارای فوق العاده خوبم بکنم
پس به این نتیجه رسیدم خدا به قدری عاشق منه به قدری دوسم داره که قدرت خلق خواسته هامو بخشیده به خودم حالا من میتونم یا باورای مخربم اشتباه خلق کنم یا با باور های قدرتمندکننده خواسته ها و خوبی خلق کنم
احساس گناه ندارم چون همونجوری که خودم به خودم ظلم کردم میتونم خودم به خودم خوبی کنم و خودمو رشد بدم و توی مدار سعادتمندی ثروت و خوشبختی قرار بگیرم
احساس گناه ندارم چون هیچ کس به کسی نمیتونه ظلم کنه مگر اون ادم بخواد
احساس گناه ندارم چون بخشندگی خدارو باور کردم و باور دارم میدونم با توبه ی من همشو بخشیده واسه همین به احساس خوب رسیدم
و احساس خوب=اتفاق خوب
احساس گناه ندارم چون خودم سیستمو به شکل گناه شکلش دادم و وارد زندگیم کردم
الان به شکل خوبی شکلش میدم و وارد زندگیم میکنم
هدایت خدارو باور دارم و به الهاماتش عمل میکنم عمل میکنم و عمل میکنم
احساس گناه ندارم چون روح من که الهیه طلب خوبیو ارامش داره با احساس گناه نمیشه آروم بود نمیشه با خود در صلح بود
احساس گناه ندارم چون اون احساسو خودم ایجاد کردم خودمم میتونم خوبش کنم
احساس گناه ندارم چون تواب پذیر بودن خدارو باور کردم
باور باور
باور
باور باور باور باورررر