«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 259
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نظر من درواقع ما از بچگی یاد گرفتیم که احساس گناه داشته باشیم و اون کسی که ما چه اگاهانه چه نااگاهانه به اصطلاح ظلم کردیم بهش…دیگه فرمانروا شده و ما بدیم و پست و حقیریم و اون طرف مورد ظلم دیگه به اسمون و خداش نزدیکه و یه آه بکنه کمره ما شکسته و ازین بحثا…
وای که چقدر من از این فیلما دیدم تو بچگی که مثلا طرف میخواد بره حلالیت بگیره اون طرف مقابل اذیتش میکنه میگه نمیبخشمت و فلان و تحقیر و …….
و من به این نتیجه رسیده بودم که بالاخره باید یجورایی رضایت گرفت دیگه حالا به هر نحوی..
ولی استاد من..تاج سر من…
کسی که از جانب الله یکتا منو به بهترین نحو احسن تربیت کرد..هنوز با فایل های رایگانش و کتاب های نابش و محصول بی نظیر شیوه حل مسائل زندگیش..
هزاران مرتبه شکرگزار قوانین خداوندم که منو تو مسیر استاد قرار داد بدون اینکه بدونم خودم چیکار میکنم و بار ها و بارها از مسیرش جدا شدم ولی باز با نشانه های عجیب و غریب سر از سایتش و اگاهی هاش دراوردم..انگار که من دنبال یه جای بهتر میخوام باشم خدای من میگه باشه برو ولی برمیگردی میدونم چون ازین جا بهتر نمیشه..برو که منتظرم میای اینجا باز…
از بیییخ دراورد این باور رو از مغز من..ولی بازم ناگفته نماند که جای کار داره..
که آقا وقتی به یکی داری بدی میکنی
همون لحظه به خودت بدی کردی دقیقا خود خودت و این وسط کس دیگه ای معنا نداره..
اون طرف مقابل هم تو شرایط فرکانسی خودش بوده که این رفتار رو از تو دیده و پذیرفتن بدی تو و نپذیرفتنش دیگه به خودش ربط داره اگه بپذیره خودش پذیرفته و مجبورش نکردی تو و خودش بدبخت میشه…اگه نه از قانون اگاهی داشته باشه میگه من تو درونم عاملی رو داشتم که این طرف به من این رفتار رو نشون داد..اون طرف مقصرر نیست من مقصرم که خودمو پاک نکردم از الودگی های باور های محدود کنندم..و میبخشه و از خداوند طلب صبر میکنه و رها میکنه و باوراشو عوض میکنه چون از خدا نشانه ای دیده که کارت میلنگه تغییر کن..
چطور که شیطان که تو نظر ما به راحتی میتونه از وجود ما سر در بیاره بیرون و با وسوسه هاش به ناکجا اباد برسونه مارو اون دنیا قبول نمیکنه گناه مارو میگه میخواستین قبول نکنین..
حالا چه برسه به یه انسان که احساس گناه بکنه که زندگی یکی رو با کار بدش عوض کرده..مگه با عدل خداوند این میخوره که یکی بتونه با کار بدش زندگی یک نفر رو عوض بکنه..آیا این خدا قدرت نداره جلوی اون آدم بده! رو بگیره؟؟..
این ادمی که احساس گناه داره باید اولا خودش رو ببخشه و از خداش طلب امرزش کنه چون به خودش ظلم کرده..
در نهایت بعد پاک شدن شرایطی طبق مدارش در اختیارش قرار میگیره که میتونه حتی شاید به اون طرف که ضرر رسونده بود جبران هایی برسونه..
و خدارو بازم شکر میکنم تو این مسیر هستم و تا ابد خواهم بود کنار اموزه های استادم چون میدونم اگر منحرف بشم هم دنیامو از دست دادم هم اخرتمو و خدای من هم بهم خواهد گفت مگه راهو نشونت ندادم خودت سهل انگاری کردی و اینجا شرایطت بدتر خواهد بود..
خدایا شکرت دوستون دارم خانم شایسته یکی از بهترین الگو های زندگی من بدون شک به جرئت میگم شما هستین یعنی بی نهایت دوستون دارم و و از کپشن هایی که میذارید و از اموزه های استاد یاد گرفتید بی نهایت استفاده میبرم ممنونم ازتون
از بابت ویژگی های ظاهری هم که چطور میشه از ویژگی های ظاهری ناراضی بود و همزمان اعتماد به نفس داشت..
نظر من اینه که وقتی طرف به حقیقت میرسه و از قوانین جهان اطلاع پیدا میکنه دیگه یجورایی وجود خودش برای خودش ارزشمند تر از قبل میشه..
و احساس بهتری پیدا میکنه..
و میدونه که جهان بازتاب فرکانس هاش هستش و میپذیره خودشو و عشق میفرسته به بدنش..
و چون الان این طرف مقاومت هاشو از بین برده به راحتی خودشو پذیرفته و از هیچ چیزی تو بدنش ناراضی نیست تازه شکرگزار هم هست..
همه اطرافیان به راحتی اونو تحسین میکنن و زیباترین فرد دنیا میدوننش..
چون از بابت شخصیتی هم این فرد تغییر کرده و رفتار های کاریزماتیک و جذابی رو و مناسبی رو در هر لحظه و مکان داره و این هم روی دیگران تاثیر به سزایی داره..
و من فقط ارزو میکنم که بتونم دوره بی نظیر عزت نفس رو تهیه کنم..
چون میدونم تو حال دوستانم چه اتفاقی رخ داده میدونم و هر روز کامنت هاشونو که تو کانال تلگرام سایت هست میبینم و شکر میکنم و تحسین میکنم و میگم به زودی منم تو این جمع خدایی خواهم بود..خدایا شکرت
سلام به همه دوستان عزیزم…
به نظر من اعتماد به نفس یعنی اینکه در هر لحظه و شرایط چه دلخواه چه نادلخواه نگاه مثبت بی قید و شرط به خود داشتن هستش..
یعنی من حتی اگه موفق به انجام کاری نشدم خودمو بی عرضه به دردنخور فرض نکنم..حتی اگه عزیز ترین کس مثل پدر ادم ادمو چی فرض کنه من که از قانون اگاهی دارم من فرضنکنم..چون وقتی موفق به انجام کاری نشدیم فقط و تنها فقط به این معنی هستش که تکاملمون رو طی نکردیم و تمام..نه عامل دیگه..و با اصلاح باور و ترمز ها ما قادر هستیم هررررررر ناممکنی رو ممکن کنیم چون روح خداوند در وجود ما جاریه و چه کاری برای خداوند ناممکنه؟
من از وقتی که خدایی که در قران هست رو تونستم یه ذره بیشتر درک کنم دیدم بابا چقدرر گفته بر من توکل کنید و نگران مابقی کارا نباشید..
خلاصه من عزت نفس و اعتماد به نفس رو تو نگاه مثبت بی قید و شرط داشتن به خودمون رو میدونم..
و ایمان به اینکه خدا با من است و هیچ نشدنی درکار نیست..
و این یعنی نهایت کاریه که یه بنده میتونه انجام بده و در مسیر توحید قدم برداره..
یعنی فقط خدا و دیگر هیچ کس و هیچ عاملی..
اصلا تصور اینکه واقعا ادم بتونه به این درجه برسه رویایی ترین حس و احساس رو داره..
و من قطعا به این سمت حرکت خواهم کرد..
سلام و وقت بخیر ب تموم خانواده ی گلم سلام خاص ب مریم جونم و استاد عزیزم
میخواستم لیست کارامو ببندم و سفرنامه رو کلا فراموش کرده بودم ولی چون دیروز تعهد داده بود و یک تعهد واقعی بود خداوند ب یادم اورد (خداوند هیچوقت فراموش نمیکنه😊😍خداوند از من مشتاق تره دورت بگردم عشقم واسم بمونی😍😍😍) منم فایلو شنیدم و اما نتیجه:
توی بچگی م بزرگترهام باهام رفتارهایی کردن ک از نظرم مناسب نبود ولی من اون رفتارها رو باعقل بچگی م پذیرفتم وباور کردم و گفتم همین حقیقت زندگی منِ و باقی زندگیم رو روی همین پی ساختم.بی ارزشی و بی لیاقتی ک حقیقت زندگیم نبودولی خودم بخاطر ی سری رفتار از سر نادانی بود ولاغیر رو پذیرفتم و بامهربونی بی جا همه جا فریاد زدم(دقیقا برعکس گذشته ی استاد).توتنهایی خودم،خودم رو تخریب کردم بامهربونیم میخواستم بگم من اونی نیستم ک فکرمیکنیدهاااا بخدا من خیلی خوبم اما همین دختر باغریبه ها مهربون با خانواده ش پرخاشگر بود.باکسایی ک خرد شدنم رو مسبب میدونستم (وای الان میفهمم چرا با ی عده درگیرتر بودم😨 ولی بابقیه خوب بودم)اگر ازم انتقادمیشد ازطرف خانوادم باهاشون لج میکردم(الان ک دارم مینویسم دارم متوجه میشم دلیل رفتارامو😨)الان ک خودم رو پیدا کردم و دلیل رفتارامو پیدا کردم خیلی راحت میتونم روابطم روترمیم کنم خدایا ازت متشکرم😍😍😍😀😀😀
اون روزا بخاطر احساس عدم ارزشمندی و خودباوری اون رفتارها رو انجام میدادم.
من امروز الان اولین قدم ک بخشیدن افراد هست رو با ایمااااان💖💖💖 برداشتم وباور کردم ک اونا مقصر نیستن و پذیرفتم و رهاشون کردم از الان ب بعدتا جایی ک بلدم و یادمیگیرم رفتارم باهاشون پر از عشق و گرمی خواهد بود خدای عشق و مودت این نگرش و تغییر رو مدیون محبت و صبرت هستم💖💖
و باور این موضوع ک من تنها نیستم و ۹۵/۹۷%مردم همینطورن و د گیر همین مشکل هستن و بالاخره اونایی ک موفق شدن از یک جایی شروع کردن و رها کردن خیلی بهم کمک کرد و باعث شد خودم رو بپذیرم😊
راستی اینم بگم نمیدونم چی شد دقیقا ☺ ولی چقدر خوب میتونم تمرکز کنم و حرفای استاد رو راحت بفهمم و راحت بشنوم قبلا واسم سخت بود هضمـشون همـسخت بود باید کلی کامنت میخوندم تا بفهمم استاد چی گفتن توی این فایل همین قدر داااغون بودم😰😰😅😅😅😅 ولی میدونم الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا منم شامل وعده ی حق خداوند شدم و رزق اگاهی و باورم و برکت ب اون باور از جایی ک فکر نمیکردم رسید😁😁😍😍😍😍
سلام ب همگی
من امروز سفرنامه رو شروع کردم،تعهد میدم ک تا آخر این سفرنامه همراه باشم.
میخوام اراده م و عزت نفسم رو محک بزنم😊ببینم چقد رشد کردم
عزت نفس فندانسیونی است که تمام موفقیت و دستاورد ها
روی ان چیده میشوند.
اگر درختی به اندازه کافی ریشه ندوانده باشد نمی تواند در برابر
باد و طوفان مقاومت کند.
پس عزت نفس بسیار جدی تر از این حرف هاست.
و باید بیش از حد جدی گرفته شود.
باید بیش از حد به خودم اهمیت بدهم و ارزش قائل باشم.
عزت نفس کلید حل مسئله هاست و هر بار با حل مسائل بیشتر و بزرگتر
عزت نفسم نیز افزایش می یابد.
زندگی من چه بهشت و چه جهنم تنها توسط خودم ایجاد شده.
تمام اتفاقات زندگی من بدون استثنا نتیجه باور ها و فرکانس های من است.
فرکانس هایی که در بازه های زمانی مختلف ارسال کردم را به صورت شرایط دریافت می
کنم.
احساس خوب بسیار مهمتر از جلب توجه است.
احساس خوب بسیار مهمتر از حق به جانب بودن است.
احساس خوب بسیار مهمتر از قضاوت است.
احساس خوب بسیار مهمتر از دیگران است.
توحید مهمتر از همه چیز است.
محال است برای حل مسئله ای ابتدا سعی نکنم نگاه توحیدی را ایجاد نمایم.
عزت نفس پایه ای بسیار ارزشمند است که باید انرا تقویت کنم.
زیرا نشانه هایش را دریافت کردم و اهمیت انرا درک میکنم.
عزت نفس شخصیت واقعی انسان را میسازد و تمام رفتار هایش را کنترل میکند.
ممنون عالی بود. من همیشه تو نت درباره افزایش اعتماد به نفس تحقیق میکردم ولی هرگز به این مورد بر نخوردم که حس گناه با عزت نفس رابطه داره
سلام.استاد عزیز من همین حالا هدایت شده ام ، و به خاطر همه چیز از شما تشکر می کنم و به خاطر هدایتم خدا را شاکرم. و از همین حالا شروع کردم.
با سلام خدمت استاد عزیز و با ارزشمند و توانا😘
و سلام به خانم شایسته ی عزیز پر انرژی و پرتلاش 😘
حسی که من امروز با خوندن مطالب شما بهم دست داد و خواستم منم یه رد پای از خودم جای بگذارم که شاید کسی با خوندش به این باور برسه که تمام فرکانس های که ما به جهان می دهیم بهمون پس داده میشود.
حسی که بهم گفت قلمت را بردار بنویس از همه ی خوبیها ی زندگی, عشق ,امید و آن چیزی که بر روی زمین زیبا است زندگی شیرین است,
هر چه بود و نبود مال گذشته است باید رهایش کرد و فردایی روشن تر نوشت .
امروز روزی ایست که درونم پر از حس های که مثال آتشفشانی در حال گور گرفتن است و می خواهد فوران کند ,
امروز من می خوام حس و تجربه ای که از عزت نفس گرفتنم بگویم.من زمان زیادی نیست وارد سایت شدم و استاد عزیز رو زمانی نیست که می شناسم , و وارد این سفر نامه شدم این اولین باره کامنتی می نویسم و اگر مشکلی تو نوشتار م باشه بزارید پای امارتور بودنم .به نظر من عزت نفس مجموعه ای از باور های ماست که همزمان با ما رشد می کنه عزت نفس معادل اعتماد بنفسه یعنی ارزش دادن به خود ,خود باوری,و عشق به خود ,عزت نفس استعداد نیست عزت نفس یک دارای است که در طول زمان به دست می آوریم .
نشانگر یه دستاورد ه ,تا اونجای که من درک کردم اعتماد به نفس به استعداد ها و توانمندی هاو ارزش انسانی خودمان است و جایگاهی که هر کسی در این دنیا درست کرده است من استعداد های درون خودم کشف کردم و اعتماد بنفسش را داشتم و امروز فهمیدم عزت نفس نداشتم. من وقتی بچه بودم خیلی به شغل آینده ام فکر می کردم که باید شغلی داشته باشم که خاص باشه و پر از هیجان آخه عاشق هیجان بودم. علاقه ای شدیدی به ورزش داشتم و تمام بچگیم توی باشگاه ها گذشت تا نوجوانیم که وارد استخر شدم و ناخداگاه شغلی که دوست داشتم به نظرم پیدا کرده بودم و همیشه هر وقت به استخر می رفتم آرزو داشتم روی صندلی ناجی ها بنشینم. من تقریبا ورزش های رزمی رو رفتم تقریبا تا اخرشون می روسوندم ولی به آخرش که مربیگری باشه نمی رسیدم .چون از خودم قوی تر می دیدم پا پس می کشیدم تا اینکه بخاطر نجوای درونم که به رشته شنا علاقه ی که جوری دیگه داشتم شروع کردم و این بار قول دادم برسم به آخرش … من به اخرش رسیدم به خواسته ام. …به خواسته دوران نوجوانیم به آرزوی که همیشه در دلم می کردم چون باور داشتم می رسم و چون فرکانسی که من در اون دوران به جهان داده، بودم بهم پس داده شد و این همان فاصله ای بین فرکانس و جواب همان فرکانس است . من امروز ۸ ساله که شغل مورد علاقه ام را دارم, ناجیگری و مربیگری می کنم در رشته ای شنا
و من به این گروه پیوستم تا به موفقیت های دیگر برسم با کمک خدا و استاد عزیز و دست های که از طرف خدا به سویم می آیند از خدا شاکرم و می دانم به غم ها نباید فکر کرد چون مارا ضعیف می کنند.
از شما استاد عزیز بابت این سایت پر انرژی و قدرتمند متشکرم 🤗
که الگوی بزرگ و موفق برای کس های مثل من هستید باز تشکر می کنم و
سپاسگزار خدا و شما ی بزگورار هستم ☺️🤗
سلام به همه عزیزان. امروز روز دوم رو خوندم گوش دادم. فایلهای اعتماد به نفس رو گوش دادم. اول اینکه با اینکه من بارها خوندم و باخودم تکرار کردم و سعی کردم بپذیرم که هر چه در زندگی ما رخ میده نتیجه فرکانس ها و افکار و باورهای ماست. اما هنوز هم خوندن و توجه به این موضوع بهم استرس میده. وقتی این قسمت رو خوندم بلندشدم دفترمو برداشتم و بارها برای خودم نوشتم که من خودم با باورها و افکارم این زندگی فعلیم رو به وجود آوردم. واقعیت اینه که برای هر کدوم از ما تغییر کردن خیلی سخته اما چیزی هست که باید اتفاق بیفته و سختیش رو میپذیرم و ادامه میدم. گوش دادن به فایلها و خوندن مطالب برام مثل این هست که سرکلاس دانشگاه هستم و ازاین مباحث امتحان دارم بااینکه سخته و ذهنم مقاومت میکنه اما راهی جز پیش رفتن برام وجود ندارد. اما با تلاش و ادامه دادن ذهن هم رام میشه و راه برامون باز میشه. فایلهای اعتماد به نفس رو که گوش دادم با سوالاتی مواجه شدم و بازهم استرس اما کوتاه نیومدم و ادامه دادم البته من از ظهر دارم فایلها رو گوش میدم و سعی کردم فاصله بدم و استراحت هم کنم تا فشار زیادی بهم وارد نشه. به مسیری که اومدم نگاه کردم و به الهاماتی که بهم شد و نادیده گرفته بودم. فایل آخر اعتماد به نفس آرومم کرد و تو ذهنم بعضی سوالاتم حل شد. حتی سوالاتی که ممکنه به ظاهر به این فایل و مطالبش ارتباطی نداشت اما باگ ذهنی من بود و با فکر کردن به اون و سوالات ذهنی قبلیم حل شد و قدمی برای اعتماد به نفس بود برام. استرس که داشتم سعی کردم نام خدا رو صدا بزنم. بارها بین خوندن و گوش دادن مطالب و فایلها توقف می کنم و با خدا حرف میزنم و ازش میخوام کمکم کنه. ذهن من به شدت منطقی هست. امیدوارم تو این مسیر ثابت قدم بمونم. بازهم نیاز به تأمل و درنگ دارم نیاز به فکر. من هر سوالی برام پیش میاد سریع میام یا گوگل سرچ میکنم و از سایت شما مطالب رو پیدا میکنم و یا از عقل کل به طور مستقیم سرچ میکنم. یه نکته دیگه هم که برام عجیب بود تغییر خودم بود که قبلا شاید واقعا ایمانم به خدا بیشتر بود و ایمان داشتم هر چیزی تو زندگی من به صلاحم هست و میسپردم به خدا که حتی بدیها برام تبدیل به خوبی بشه. اما نمیدونم کجای مسیر این فکرم تغییر کرده بود و من ضربههایی خوردم ازاین موضوع. حس میکنم هنوز هم نیاز دارم که مطالب رو برای خودم تکرار و واکاوی کنم. دقیقا مثل درسهای دانشگاه میمونه برام. من ریاضی خوندم و درسهای من جوری بود که بار اول فقط ذهنم آشنا میشد اما با تفکر بیشتر و ارتباط منطقی بین مسائل توی ذهنم حک میشد. امروز صبح عبارت تاکیدی خودم رو تو گوش چپم گذاشتم فقط و همزمان با اون تجسم کردم خواسته هام رو عجیب بود برام که مدت طولانی تونستم به طور واضح تجسم کنم خواسته هام رو و بعدش واقعا احساس خوبی داشتم. من سعی کردم هر روز یه قدم خیییلی کوچیک هم که شده توی نظم و تلاش برای موفق شدنم بردارم. انگار رویاهایی که فراموششون کرده بودم دوباره و حتی بهتر و بیشتر از قبل برام دوباره زنده میشن. ممنون ازتون. برای همه آرزوی موفقیت و روزگار شاد وعالی دارم. ❤️❤️❤️❤️