«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 288

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهسا سهرابي گفته:
    مدت عضویت: 2642 روز

    خیلی جالبه که من دیروز بعد از مدت ها که از آموزه های استاد دور بودم و صبح داشتم بهدظلم کسی در حق خودم فکر می کردم و از خدا کمک می خواستم به این فایل هدایت شدم.‌ تلاش می کنم که هر روز به خودم یادآوری کنم و فراموش نکنم که کسی نمی تونه به من ظلم کنه و من هم نمی تونم به کسی ظلم کنم‌. سعی می کنم تا پایان این سفر ملکه ذهنم بشه که فقط منم که می تونم زندگی خودم رو بسازم. ممنون استاد عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    سلام و درود به استاد نازنینم و دوستای هم فرکانسیه عزیزم خدارو شکر که سفر زیبامو اغاز کردم و اولین سفر زیبا رفتم دیدم گوش فرا دادم و لذت بردم چقدر خوبه اولین سفر با این همه اگاهی زیبا امیدوارم در انتهای سفر معجزات زیادی برام رخ بده واقعا چه زیبا خدا را توصیف میکنید قربون خدامون برم که انقد قشنگه انقذر مهربون که تنها شرک و ناامیدی به خودشو بزرگترین گناه گفته که چی یعنی بنده ی من هرچی میخوای بهت میدم فقط منو ببین بخواه ناامید نباش که نا امید و شرک گناهه خدارو شکر که شمارو داریم استاد واقعا حقیقته خیلی چیزها از طرز فکر اشتباه بهمون انتقال داده شدع و شده تله ی ذهن شده عذاب وجدان و ترمزهای ذهنیمون خیلی خوبه که داریمتون و اگاهمون میکنید واقععا هزاران بار شکر♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عباس نیکومنش گفته:
    مدت عضویت: 2962 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی خودم

    برگی از سفرنامه من:

    عزت نفس و احساس لیاقت یکی از مهم ترین مسائلیه که من باید حسابی خودمو ارتقاء بدم.

    بعضی وقتا آگهی بازرگانی دوستام رو توی نظرات میخونم که نوشتن ما توی مترو این تمرین رو جلوی اون همه جمع غریبه خوندن واقعا قلبم تاپ تاپ میزنه… چون خودمو یه لحظه جاشون قرار میدم و مغزم جز ارور هیچ چیز دیگه ای بهم نمیده 😆

    یعنی توی ذهنم بالاترین حد از عزت نفس اون حالت تصور میشه

    چون این آگهی رو میتونم جلوی خانواده م یا حتی جمع یکی دو نفری از غریبه ها انجام بدم ولی دیگه اون وضعیت برام یه غولیه که قطعا نیاز دارم تکاملم رو طی کنم تا بتونم گردنشو بشکنم.

    واقعا احساس بعد از انجام تمرین آگهی بازرگانی جلوی جمع بزرگی از غریبه، برام غیرقابل تصوره و فکرش که می کنم مو به تنم سیخ میشه از خوشحالی.

    انجامش به این معنیه که حرف مردم و اینکه چجوری راجبت فکر میکنن به اندازه پشیزی واست اهمیت نداره و این چقدر مدار خوبیه، چقدر تو رو توی زندگی جلو میندازه و باعث میشه خیلی بیشتر خودتو تجربه کنی.

    امیدوارم روزی بتونم این حس رو تجربه کنم.

    اما تا حالا نتایج خوبی گرفتم از کار کردن روی عزت نفسم:

    -اینکه چیزایی که واسه خودم میخرم تا اونجا که بتونم بهترینشو میگیرم…گاهی حتی میگم گرون ترین پنیری که دارین یا گرون ترین سوسیسی که دارین رو بهم بدین.اما خب هنوز فاکتور پول چیزیه که مهمه و خیلی از موارد هم ابتدا قیمت اون کالا رو مد نظر قرار میدم.😄

    -اینکه راحت تر به درخواست هایی که علاقه ای به انجامشون ندارم نه میگم(البته خیلی میتونم بهتر بشم) مثلا چند وقت پیش یکی از دوستانم که خیلی همو دوست داریم و واقعا سختم بود که درخواست هاش رو نادیده بگیرم، بهم تلفن زد و یه درخواستی ازم داشت که واقعا از ته دل راضی به انجامش نبودم، حالا چند بار هم بهم گفت اگه نمیتونی اصلا اشکال نداره! و من پشت تلفن روم نشد واقعا بهش بگم نه و گفتم بهت خبر میدم بعد بهش پیام دادم که شرمنده نمیتونم این کارو واست انجام بدم (بدون هیچ گونه عذر و بهونه الکی 😊) و این واقعا حس فوق العاده ای بود که تونستم این کارو انجام بدم. نمیدونید که چقدر پر از انرژی شده بودم و احساسم خوب بود که تونستم به خودم و دیدگاه خودم احترام بذارم…فکرشو نمیکردم بتونم بهش نه بگم چون واقعا دوسش داشتم رفیقمو اما این امتحان رو با سربلندی پشت سر گذاشتم…اما مدار بالاتر اینه که همون پشت تلفن و حتی بالاتر چشم تو چشم و رودررو بتونم نظر مخالفم رو ابراز کنم، فارغ از اینکه طرف ناراحت بشه یا نشه. چون باید وقت من، نظر من برای خودم از همه چیز اهمیت بیشتری داشته باشه…

    -اینکه قبلا همواره خودمو کوچک تر از افراد موفق و کسانی که خوش صحبت بودن و خوب میتونستن حرف بزنن میدونستم، خیلی جاها اگه حرفی میزدن که دوس نداشتم نمیتونستم حرف خودمو بزنم بخاطر ترس اینکه خب اون از من بهتره تو حرف زدن و قطعا جوابمو میده و در نهایت من کم میارم(مث صادق،رضا و…)… الان از تعداد اون افرادی که از خودم بالاتر بدونم خیلی کم شده و دارم سعی میکنم این عدد رو به صفر برسونم.

    و به خودم یادآوری کنم که من از اونا چیزی کم ندارم…من آدم با ارزشی هستم… منم میتونم خوش صحبت بشم و توی یک جمع افسار صحبت رو بدست بگیرم و در مورد چیزایی که دوس دارم حرف بزنم…جوری که توجه کل جمع به من باشه و از گوش دادن به حرفهام و تعامل با من لذت ببرن.

    خودم میدونم که در اوایل این مسیر هستم و هنوز هم جلو برخی کم میارم و سکوت اختیار میکنم چون اونا رو تو ذهنم بزرگ کردم.

    ولی همین که از قبلم خیلی بهتر شدم و اکثر اوقات در حاضر جوابی کردن جلوی اونایی که بت کرده بودم توی ذهنم ابایی ندارم(عمدا میخوام تمرین حرف زدن و مخالفت کردن با اونا رو در خودم زیاد کنم تا ترسم ریشه کن بشه) همینکه روز به روز ارزش خودمو بالا تر میبرم تا دیگران در نظرم بزرگ نباشن خیلی خوشحالم

    یه پاشنه اساسی من مقایسه کردن خودم با دیگرانه… مثلا داداشم

    خیلی ذهنم نجوا میکنه تو الان ۲۴ سالته داداشت وقتی ۲۴ سالش بود فلان چیز رو داشت فلان کار میکرد و… تو ولی اونا رو نداری. هنوز به جایگاه اون زمانی که همسن تو بود نرسیدی و از این خزعبلات!

    خاموش کردن این نجواها هم یه چالش شده واسم و همینکه هر روز پیشرفت کنم نسبت به دیروزم ینی مسیرم درسته😎

    بمونه رد پایی ازم تا بدونم کجا بودم و دارم کجا میرم

    در عشق ورزیدن به این خانواده صمیمی خساست بخرج نمیدم

    پس بینهایت عاشقتونم😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    جواد شیروانی گفته:
    مدت عضویت: 3877 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته و تمام دوستان هم فرکانسم

    درمورد بحث عزت نفس چیزی که میتونم بگم بزرگترین نعمتی هست که خداوند به من عطا کرده

    من به شخصه شخصی شوخ طبع بازیگوش و دوست دارم تمام چیز ها رو امتحان کنم و تجربه کسب کنم از تمام رشته های ورزشی تا انواع کار و شغل

    من بابت اعتماد به نفسی که دارم خیلی ار کارها رو انجام میدم و مسلما اشتباهات زیادی دارم ولی به هیچ عنوان این حس بهم دست نمیده که چرا اشتباه کردی چون میدونم یک قسمتی از تکاملم داخل اون مسیر هست

    وقتی اسم وجدان میاد انگار یه کلمه غیر اشنایی هست برا من چون از خیلی وقت پیش فهمیدم که خداوند اونجوری که میگفتن نیست خدا خیلی بخشنده و خیلی خیلی مهربونه هراشتباهی هم که داشته باشم منو میبخشه و با این دیدگاه شکر خدا روز به روز داره اشتباهاتم کمتر میشه چون خدا خودش منو داره هدایت میکنه ولی اگه تو حس گناه بمونم و حسم رو بد کنم اون هدایته اون شهوده به من گفته نمیشه و من از جریان خوشبختی که خدا برام اماده کرده دور خواهم موند

    مرسی از استا عزیز که دوباره این اگاهی ناب رو به من گوش زد کردند و خدامیدونه که دارم این تکست رو مینویسم چقده حس عالی داذم خدایا عاشقتمممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    MJGoodlooking گفته:
    مدت عضویت: 2295 روز

    به نام خدا

    به لطف خدا

    و در راه خدا

    خدای خوبم ازت ممنونم بابت نعمت هدایتم و ازتون ممنونم استادای عزیزم.

    خاطره روز اول سفر:

    الان که دارم این فایل رو برای بار n م گوش میکنم میبینم که به لطف خدا نسبت به پارسال که اولین بار گوشش دادم کلیییییی زندگیم و در واقع مدارم عوض شده میبینم که اون احساس گناه شدیدی که داشتم به لطف خدا به شدت کم شده و خیلی آرومتر شدم.

    کلی احساس عالی وارد زندگیم شده و هر لحظه م بی نظیره واقعا.

    زندگیم شده یه رول زیبایی که هرچی بیشتر این رول رو باز میکنم بازهم زیبایی های بیشتری وارد زندگیم میشه.

    اینقدر حس خود ارزشی و لیاقت در وجودم نسبت به قبل بیشتر شده که از شوق گاهی گریه میکنم.

    اصلا همین امروز هزارتا اتفاق خوب برام افتاد از خلوت با خدای خوبم و تمرکز روی باورسازی گرفته تا اینکه لباسم مجانی اتو بشه تا برخوردهای عالی همه تا حس خوب حیوونا تا دعوت شدن به یه شام عالی تا دعوت شدن به یه مهمونی زیبا برای فردا تا هدیه دادن به بقیه تا رسیدن مشتری های عالی از طرف خدای مهربونم تا غذاهای خوشمزه تا پی ریزی برای یه رابطه قشنگ و کلی چیزای دیگه.

    این باور لیاقت به لطف خدا اینقدر زندگی من رو قشنگ کرده که به سادگی و زیبایی تونستم شرایط مالی برای خرید دوره بی نظیر عزت نفس و قدم اول دوره عالی دوازده قدم رو بخرم. خدایا ازت بی نهایت ممنونم خدایا شکرت

    هممون شنیدیم که استاد همیشه میگن فایل های دانلودی یه گنج واقعین و اگه از محصولات ارزشمند تر نباشن کم ارزش تر نیستن اگه پول خرید محصولات رو ندارین از دانلودیها استفاده کنین تا مدارتون بره بالا و از نتایج همون فایل ها بتونید پول خرید دوره ها رو فراهم کنید.

    اما واقعا من با گوشت و پوست و استخونم درک کردم این جمله رو. ممنونم ممنونم ممنونم. خدایا شکرت

    از شما سپاسگزارم استاد نازنینم و بی مریم عزیزم بخاطر همه زحماتتون و ازتون ممنونم که دست ارزشمند خدای من توی زندگیم شدین.

    همیشه پر برکت باشین.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    بهاره پارچه باف گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    امروز ۲۶ شهریور ۹۹

    اولین روز از سفرنامه

    با اینک خیلی مقاومت داشتم برای اینک بیام نظرمو بگم ولی شروع ب نوشتن کردم

    هروقت میخوام ی متنی بنویسم میگم من ک نتیجه ای نگرفتم هروقت نتیجه ای گرفتم بیام نظر بدم،در واقع نجوای ذهنم میگه تو ک حرفی برا گفتن نداری بقیه بچه ها ببین چقد نتیجه گرفتن،اونا نتیجه گرفتن حرف میزنن تو چی!ولی من مینوسیم تا نتیجه بگیرم

    💪

    خداروشکر ب این مسیر هدایت شدم

    من آدمی بودم ک تو تمااااام زمینه منتظر تایید دیگران بودم.از همه نظر میخواستم حتی واسه کوچیکترین چیزی ک میخواستم بخرم هر کاری ک میخواستم انجام بدم اول فک میکردم هب نظر فلانی و یا فلانی چی میتونه باشه اگه مثبت بود انجام میدادم

    .خودمو خیلی با دیگران مقایسه میکردم

    همیشه خودمو کم میدونستم

    چن بار با خودم گفتم خدایا با من حرف بزن زدم رو نشونه هام.هر چن بارم برام عزت نفس اومده

    باید خییییلی رو خودم کار کنم و توکل ب خدا این راه رو پر قدرت ادامه میدم

    ادامه میدم تا همونی بشم ک میخوام.

    خدایا هزاران هزار بار ازت سپاسگزارم ک من تو این جمع و سایت استاد عزیز هستم.

    اون قسمتی ک استاد گفتن ما هم مدار شدیم و تا زمانی ک این مسیرو ادامه بدیم هم مدار هستیم وااااقعا ذوق کردم

    ذوقم بخاطر این بود ک خدا جواب منو داد یعنی من الکی تو این سایت نیستم یعنی من با تغییر باورهام و طی کردن تکاملم ب اون چیزهایی ک میخوام میرسم.حتی ب بیشترش

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    پیام خدام گفته:
    مدت عضویت: 2887 روز

    بنام خدای جان

    روز اول سفرنامه

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته

    سلام میکنم به خانواده ی فوق العاده ی خودم

    چقدر خوبه که حال هممون هر لحظه داره بهتر و بهتره میشه خداروهزار مرتبه شکر. اول مهر کلاس های ما هم شروع شد به همگی تبریک میگم. دوستان عزیز ما در کل این جهان هستی بینظیر ترین و فوق العاده ترین خانواده ی دنیا هستیم. که در صلح و آرامش داریم زندگی میکنیم. تبریک میگم به خودمون. استارت این سفر نامه با عزت نفس خورد چون اینقدر این موضوع مهم و کلیدیه که باید تا آخر روی این مسئله کار کنیم.

    خود من قبلا” توی کارم اگر قراردادی که قرار بود انجام بشه و به هر دلیلی نمی شد خیلی خیلی بهم میریختم و به شدت پیگیر می شدم که انجام بشه و در آخر جالبه بدونید که باز هم نمی شد. و نجوهای شیطان شروع می شد و لحظه ایی منو رها نمیکرد و واقعا” در عذاب بودم، شروع میکردم به مقایسه ی خودم با بقیه ی همکارام و محکوم کردن خودم و خدای خودم که چرا اینقدر دیگرا موفق می شوند و من ……..

    اگر کسی یه شکایتی از کشور و مسئولین داشت با قدرت در این مسیر ادامه راهش من بودم،

    ولی الان دوستان من تا حدودی تغییر کردم ۲ تا از قراردادهای کاری من که در نظر خودم حتمی بود نشد، شاید باور نکنید به حدی راحت برخورد کردم که برای خودم هم جالب خود دیگه خودمو مقایسه نکردم با اون همکاری که قراردادش شد و بجاش شکرگزاری کردی بابت اینکه قراردادش انجام شد. پس من دارام آگاهانه فرکانسهامو تا اونجا که میتونم کنترل میکنم. دیگه خودم و خدای رو محکوم نکردم، بلکه بابت نعمتهام شکر گزاری کردم

    دارم روی باورهای فراوانی بیشتر کار میکنم، این تلاش کردن روی افکارم به من خیلی انرژی مثبت میده خدایا شکرت احساسم میگه مسیرت درسته پیام،، دوستان وقتی که نظراتتون رو میخونم با تمام وجودم شکر گزاری میکنم از خدای مهربونم که شما هم نتایجتون با کنترل تمرکزتون داره تغییر میکنه خدایا بازم شکرت

    عزت نفس به نظر من پایه ی تمام مراحل زندگی ماست که باید خیلی خیلی خوب روش کنیم تا آخر .

    خداروهزار مرتبه شکر که در جمع شما خوبان هستم.🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹😘😘😘😘

    از گروه عباسمنش با تمام وجودم سپاسگذارام

    😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘

    + خدا بودن یعنی _ تمام مشکلات

    شاد باشین و همیشه بخندید😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2269 روز

    روز اول سفر تحولم:

    به نام تنها نیروی منبع رزق وروزی -ثروت -سلامتی- خوشبختی- عشق- آگاهی

    سلام برمن وهمه شما دوستان عزیز

    سلام بر استادوخانم شایسته عزیز

    احساس بی ارزشی، احساس گناه، وعذلاب وجدان متضاد با عزت نفس واحساس لیاقت

    احساس گناه وعذاب وجدان متضاده با ذهن آرام

    راه حل برای ساختن احساس لیاقت وخدارزشی ساختن باور قدرتمندکننده است.

    احساس گناه سد راه موفقیته

    عزت نفس کلید اصلی موفقیته

    موفقیت وثروت سراغ ذهن آرام و مطمئن میره واین ذهن باید عاری از احساس گناه ، عذاب وجدان وبی ارزشی باشه.

    عذاب وجدانی که ما میشناسیم تحت تاثیر فرهنگ ما ایجاد شده و اصل نیست . ما برای فهمیدن اصل عذاب باید قرآن رو ملاک قرار بدیم چون عذاب وجدان یه چیزیه که به فرهنگ جامعه بستگی داره وبرای فهمیدن اصل از تحریف ودروغ باید ریشه عذاب در قرآن را جستجو کنیم:

    مواردی که من یافتم شامل:

    نفاق( در دلش بیماری شک وتردید) -به آیات خداوند و خداوند دروغ بستن- کافران- مشرکان- جلوی مردم را در جهت یادکردن خدا گرفتن- کسی یا چیزی را بیشتر از خدا دوست و محبت داشتن- پنهان کردن آیات خدا- کافر به کتاب خدا- همتا قرار ذ=دادن برای خدا- کسی که بعد از بخشیدن قاتل وگذشت حق قصاص، بخواهد قاتل را قصاص کند.-کفر به آیات خدا وپیامبران راکشتندو افرادی را که به عدل وداد فرمان می دهند به قتل برسانند- فروختن پیمان با خدا-بعد از ایمان آوردن کافر شدند- نافرمانی از خدا و پیامبر و از احکام وحدود الهی تجاوز نماید- مومنی را به عمد کشتند- کسی که از پرستش خدا خودداری کند و تکبر ورزد- دوستی گرفتن کافران-بعداز ایمان آوردن بعد از امتحان و آزمایش بترسند و کافر ومشرک شوند- گروه ستمکاران-بندگی غیر خد- اموال مردم را ناروا خوردند ومردم را از راه خدا بازداشتند و اموال خود را در راه خدا خرج نکردند- جهاد نکردن دراه خدا- مسخره کردن صدقه دهندگان مومن- دروغ پنداشتن رستاخیز- سوگد را دستاویز نیرنگ قرار دادند- دروغگو شمردن پیامبران- طغیانگری- خودداری از سجده در برابر خدا- ناامید از هر خیری- فروتن وخاضع نبودن در برابر خدا- زناکاری- بهتان زدن- شایع کردن کار زشت میان مومنان- ناسپاسی- هم جنس گرایی-

    حق الناس نداریم و ظلمی که در قرآن اومده 98% ظلم به خود هست.

    نه خداوند ظلم میکنه نه دیگران بلکه خود به خود ظلم مبیکنیم.

    هرگز ما توانایی تغییر سرنوشت هیچ کسی را نداریم به غیر از خودمان

    وقتی در مدار درست باشی هر کسی بخواهد ضرربزنه بهت، به نفع تو می شود

    هرگز نمیتوانیم سرنوشت کسی را به سمت خی ریا شر تغییر بدهیم مر خودش بخواهد

    باورهای قدرتمند کننده:

    من به هیچ عنوان نمیتوانم زندگی کسی را تغییر بدهم

    من به هیچ عنوان نمیتوانم کسی رو تخریب کنم

    من به هیچ عنوان نمی توان به کسی کمک کنم

    من فقط می توانم کاری که احساس خوبی بهشدارم و احساس می کنم در مسیر خداونده انجام بدم و اون افرادی که باید بشنوند می شنوند.

    من از خداوندم

    یکسری از خطاها باعث رشد من می شوند

    خداوند از یکسری از خطاهای من میگذره

    خدوند بسیار توبه پذیره

    من قسمتی از خداوندم

    من خداوند را عاشق خودم میدونم

    خداوند من را دوست داره

    من نمیتوانم زندگیکسی را نابود کنم

    تنها منبع نیروی رزق- ثروت- سلامتی -آگاهی – خوشبختی ، عشق خدا هست.

    مرگ باعث نابودی کسی نمیشه و با کشتن یک آدم نمیتونیم نابودش کنیم.

    و استفاده از اهرم رنج ولذت.

    از دیدگاه های قشنگ ارزشمند شما دوستان سپاسگزارم

    سپاسگزارم از خداوند که هیچوقت مرا رها نکرد.

    موفق وثروتمند وسلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2074 روز

    به نام آفریدگار عشق و هستی

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    امروز روز اول سفر به خویشتن رو شروع کردم

    ۲۶ شهریور ۹۹

    در ابتدا از خدای عزیزم سپاس گذارم که من رو هدایت کرد به این سفر عاشقتم

    چقدر جالب هدایت شدم به این سفر منی که قبلا اومده بودم و سر سری ازش رد شدم و تو مدارش نبودم

    یک هفته ای بود که همش می گفتم این همه فایل دارم کدومو گوش کنم و فقط حس بد میگرفتم که عقب افتادم وای همش موند

    در صورتی که این عجله فقط باعث پس رفت میشه و هر چیزی قراره دریافت بشه وقتی تو مدارش باشم برام میاد

    تا اینکه خدا دستم رو گرفت گفت بیا با این سفر برو جلو ارام و بدون هیچ عجله ای فقط از مسیر لذت ببر و کاری به نتیجه نداشته باش

    بریم سراغ احساس گناه

    نمیدونم چرا هروقت به این موضوع میرسیدم هی ذهنم میگه تو اصلا احساس گناه نداری و از اونجایی که وقتی ذهن اینو میگه یعنی داره سرپوش میزاره روش و دقیقا پاشنه آشیل همینه

    خیلی فکر کردم دیدم من خیلی رو خودم کار میکنم اما اون حسی که باید داشته باشم رو ندارم به قول استاد ی چیزی کم دارم و اون خود متعالی و مقدسمه ربطش به احساس گناه چیه این که من ته اعماق وجودم خودم رو هنوز به خاطر اشتباهات گذشته نبخشیدم و این حس رو به صورت مخفیانه در درون خودم

    حمل میکنم که من لایق دوست داشتن خدا نیستم چه اعتراف سنگینی هست برام واقعا چقدر باید روش کار کنم چیزی که مانع تمام نعمت ها و ثروت ها به زندگی من شده و نمیزاره من رشد کنم

    نمیزاره من خدا رو تو وجودم پیدا کنم

    اما دیگه فاطمه باید از این به بعد بفهمی و یاد بگیری و یادت باشه در شروع سفر کجا بودی و خدا چه ترمز رو بهت نشون داد

    باید کار کنم باید خودم رو ببخشم فارغ از اینکه چه کارها و چه اشتباهاتی کردم باید باور داشته باشم فارغ از هرچیزی و اشتباه خدا عاشق منه

    اخه من خودشم من خود خدام

    وای که چقدر زیباست این حس

    واقعا تو حرف سخته و تو عمل باید نشون بدم و چقدر سخته ایمانی که عمل به همراه نداشته باشه حرف مفت میشه و من اینو بارها و بارها تجربه کردم که من میگفتم کنترل ذهن دارم و فلان ولی وقتی تو اون موقعیت قرار گرفتم دیگه کنترل ذهنی نبود

    پس یاد گرفتم و میگیرم و با خودم تکرار میکنم که این همه آگاهی که مثل گنجه خیلی ارزشمند ولی وقتی که من بتونم از این گنج استفاده کنم اون موقع عیارش سنجیده میشه

    اینا رو نوشتم که یادم باشه چه تعهدی اول سفر به خودم دادم یادم باشه خدا داره کارشو انجام میده منم که باید هدایتش رو بپذیرم و ظرف وجودم رو رشد بدم

    عاشقتم استاد عزیزم که دستی از دستان خداوندی و داری آگاهی ها رو انتقال میدی حالا منم که باید اونو درک کنم و تو عمل اجرا کنم

    دوستتون دارم 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: