«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 295

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهسا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 2537 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و همه ی دوستان سفرنامه

    امروز کاملا دلی اومدم سمت سایت دلم میخواست یه فایل از فایلای استاد رو گوش کنم که یادم اومد ایمیل هایی از طرف سایت میومد برام از قسمتای مختلف سفرنامه ولی من هیچ وقت نیومده بودم که ببینمش گفتم بیا از همینجا شروع کن اصن خود خودشه

    و اینگونه شد که اولین روز از سفرنامه رو شروع کردم و به خودم قول دادم که هر روز بیام یه ردپا از خودم بزارم

    ◇احساس گناه مرتبط با عذاب وجدانه

    اما این عذاب وجدان رو کی تعریف کرده؟ چی هست اصلا؟

    ۱.خیلی از چیزهایی که ما فکر میکنیم گناهه و بابتش احساس بدی پیدا میکنیم در بقیه ی جوامع و فرهنگ ها یه چیز کاملا عادیه

    پس عذاب وجدانو فرهنگ و جامعه داره تعریف میکنه

    پس حواسم باشه شاید اصل این عذاب وجدانه اشتباه باشه حواسم باشه این وجدانه تحریف نشده باشه برم تحقیق کنم در موردش

    ۲.خداوند گفته من شرک به خودم رو نمیبخشم ولی بقیه گناهان رو میبخشم و البته استاد در قدم اول گفتن که اینکه گفته شده خداوند شرک رو نمیبخشه این نیست که خدا نخواد که بخشیده شی بلکه طبق سیستم و قوانین جهان هستی نتیجه ی شرک هدایت شدن به مسیر های اشتباهه و خب طبیعتا در مسیر اشتباه تجربه ی اتفاقات بد و ناکامیه و وقتی کسی نمیتونه از این دنیا بهره مند بشه و خوشبختی رو تجربه کنه در اخرت هم نمیتونه بهشت رو تجربه کنه

    ۳.ما توانایی تغییر سرنوشت هیچکس جز خودمون رو نداریم

    هیچکس نمیتونه به من ضربه ای بزنه مگر اینکه من باورش کنم

    وقتی من توی مدار درستی باشم هر ضربه ای که بهم وارد شه باعث پیشرفت من میشه به قول معروف عدو شود سبب خیر

    مثل داستان حضرت یوسف که برادرانش اون رو به چاه انداختند اما یوسف عزیز مصر شد

    ۴.اون لحظه ای که سعی میکنم به کسی بدی کنم و ضربه ای بزنم یا از کسی متنفرم فقط و فقط دارم به خودم ضربه میزنم به خودم بدی میکنم و لحظه ای که سعی میکنم به کسی کمک کنم و بهشون عشق میورزم حتی توی دلم دارم خودم رو موفق میکنم و در حق خودم خوبی میکنم.

    حالا چطور احساس گناه رو از خودمون دور کنیم؟

    با باور هایی مثل

    ۱.من قدرت تخریب هیچکس را ندارم

    ۲.من قدرت تغییر هیچکس را ندارم

    ۳.من تنها میتوانم در زندگی خودم تاثیرگذار باشم

    ۴.من بخشی از وجود خداوندم ۵.خداوند بسیار تواب و بخشنده و مهربان است.

    ۶.من خداوند رو عاشق خودم میدونم ۷.خداوند بنده هاشو دوست داره ۸.خداوند از خطاهای من میگذره ۹.من وقتی اشتباه میکنم و نتیجه ی اشتباهمو میبینم به تجربه میرسم

    من با اشتباهاتم و خطاهام پیشرفت میکنم(البته نه خطاهایی که تکراری و از قصد باشه)

    ۱۰.اگر من با انرژی منبع و خداوند هماهنگ باشم رفتاراتم درسته نمیتونم به کسی بدی کنم و هدایت میشم چون توی مسیر درست هستم

    با ارزوی سلامتی و شادی و ثروت برای همه ی دوستان

    در پناه حق🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2873 روز

    ۱۲مهر_یادداشت دوم

    به نام خدایی که من توانایی این رو داد که بتونم بنویسم و با این کار خودم رو هربار تجربه کنم

    وقتی که شروع کردم آرام آرام به طی مردن تکاملم یعنی دقیقا از صفر نه میشه گفت زیر صفر

    یک جمله بهم الهام شد که اون موقع خیلی خوب درکی ازش نداشتم

    حسم گفتاحساس لیاقت رابطه تنگاتنگی با سیستم و خداوند داره

    این جمله و بعلاوه تجربیات زندگیم به من گفت که باید لیاقتی از خدا بخدای که به هیچکسی نداده..

    من ادامه دادم تا جایی الان رسیدم به خودم کهانگار که نه🤔 باید تکامل طی بشه

    الان خیلی بیشتر برام واضح تر شده که لیاقت مهم ترین موضوع برای زندگی کردنه

    برای ارتباط برقرار کردنه

    برای نوشتنه

    برای عشق ورزیدنه

    برای داشتن

    برای صحبت کردنه

    برای…

    امروز همزمان که داشتم به این فایل دوباره با دقت بیشتر گوش میدادم کلی با خودم حرف زدم

    خیلی چیزا و مثالا اومد بیرون

    نکته ای میخوام بگم

    به یه درک جدید رسیدم اینکه برای شروع هر کاری، گفتن هر چیزی، ارتباط برقرار کردن با هر فرد و موضوعی احساس ارزش مندی خودش نشون میده

    توی فایل بروزرسانی دوره عزت نفس یه کامنت گذاشتم پارسال و اونجا نوشتم که اگر نگاه کنیم این لیاقت تمام ابعاد زندگی ما رو دربرمی‌گیره..

    الان اون حرف تایید میکنم و میگم الان بهتر درک کردم چقدر این موضوع مهمه

    یا

    حرف خانم شایسته در مقاله مهم ترین قدم برای برداشتن مهم ترین قدم

    چرا لیاقت مهم ترین قدم برای برداشتن اولین قدم هست؟!

    (چقدر خوبه مریم همین مسیر درک و عمق بیشتر در مورد لیاقت ادامه بدی)

    من به درک های کوچکی نسبت به قبلم رسیدم

    میخوام بگم

    خب بنظرتون چرا استیو جابز در برخورد با اون دستگاه اختراع شده توسط دوستش در یک آن اون روز به ذهنش میرسه که ارائه ش بده دقیق یادم نیست همون شب بردن برای معرفی یا چند روز بعدش ولی میدونم خیلی زود اتفاق افتاد این کار که حتی توی راه توی ماشین اسمش شرکتشون که هنوز کاری شردع نکرده بودن انتخاب میکنه خب چی خوبه؟! اهااپل

    خب نمیگم اسم شرکت مهمه اما بنظرت اینقدر شوق و ذوق خب معلومه همونجا اسمش با عشق انتخاب میکنی

    استیو جابز اون شب توی اون تالار به همراه دوستش رفت

    و خب

    جهان به فرکانسش پاسخ داد آدمها اومدن کم کم…

    میتونست بگه حالا بذار کاملتر بشه بهتر بشه بعد..

    ولی گفت نه.. اینو همین الان باید معرفیش کنیم این یه چیزیه که متحول میکنه جهانو..

    کار خیلی ها رو آسون میکنه باید ارائش بدیم

    آره ردپا اینجا میشه دید

    این حرف این کامنت این دیدگاه این عشق این کار این ایده این حرکت این اقدام این سفر این خواسته کوچک این…… صدها هزار این میشن پایه گذار یک تحول در جهان

    چه زمانی؟!

    زمانی که همین لحظه همین این را توی زندگیت و زندگیم ارزشمند بدونی…

    اگر ارزشمند بدونی همین الان میگی من میگم من انجام میدم من شروع میکنم من ارائش میدم آره چون این ارزشمنده چون همین اقدام حتی کوچک من میتونه شروع یک تحول بزرگ باشه

    تاریخ سازی کنه

    چه جوررم

    و چون قانون جهان اینه که همه چی قدم به قدم و مدار به مدار تغییر میکنه

    هیچ موقع با یک قدم گنده نمیشه شروع کرد

    با یه خواسته گنده هم نمیشه روند تکامل رسیدنامون شروع کنیم

    چون این طبیعی که توی زمان خیلی کوتاه احساس ارزشمندی و ایمانمون در حد قدم های گنده ای که ما توی ذهنمون میچرخه نشه

    چون همه ی این ایمان و لیاقت هایی که میسازیم توی وجودمون با بازخورد گرفتن از جهان به وجود میاد

    یعنی من کار میکنم بازخورد میگیرم مثلا مثبت ادامه میدم اشتباه میکنم بازخورد میگیزم میام اشتباهم جبران میکنم

    ما میتونیم اشتباه نکنیم یا خیلی کم اشتباه کنیم؟!

    بله

    خب پس چرا من الان همش اشتباه میکنم کلی طول کشیده تا خیلی چیزای بهتر بفهمم یا هنوز کلی خواسته هام نیومده توی زندگیم؟!

    دلیلش اینه که تو باید روند طی کنی وقتی مداری که الان توش هستی میزی بالا تر کمتر اشتباه میکنی چون بیشتر با منبع درونت وصل هستی

    بیشتر با آرامش وصل هستی پس وقتی این روند طی کردن مدار را هر بار میری بالاتر و حواست هست که توی تله شرایط خوب نمونی اونقدر میری بالا و هر بار اشتباهات کمتر و قدم های درستت بیشتر میشه

    اما بازم اشتباه میکنی اما اون اشتباهات دیگه نسبت به قدم های درستت ۱۰ به ۹۰ هستن

    این درصد بگیر هر بار که به مدار بالاتر میری این درصد قدم های درستتت بیشتر میشه

    آهااا پس اینه🤔

    آره عشقم

    اینه که باور لیاقت مهمه

    یعنی همین که دارم همینجا برات کامنت مینویسم دارم سعی میکنم بر اون نجوای ذهنم غلبه کنم

    اون پیام زیبایی که برای رفیقم میفرستم

    اون… همین چیزای کوچکا

    فقط ارزشمندی رو توی تک تک اینا جاری کن

    چه شود

    وجودت ارزشمند میشه بعد میبینیددنیای بیرونی چقدر به تو مهر ارزشمندی میزنه

    روی ظاهرت روی دستاوردت روی قلمت روی کلامت حتی روی اشتباهت

    دیدی یه سری ادم هستن اشتباه میکنن بعد بقیه میگن نه بابا ایرادی نداره حالا یه اشتباهی کرد بعدش میان کلی از ویژگی های خوبت پشتش میارن

    آره

    من الان مدتی هست موهای بدن و صورتمو نمیزنم از موقعی که الویتم شده خودم

    نمیدونم چرا دست و دلم نمیره این کار انجام بدم

    انگار که با این کار اوکی هستم

    حتی سیبیلام رشد کرده و میرم بیرون..

    بازار با ادما و اقایون توی بازار برخورد دارم و صحبت میکنم با فروشنده

    ولی حسم میگه ولش کن تلاش اضافس

    انگار وقتم نیاز دارم براس انجام کارهای مهم تر

    سلام استاد جان امیدوارم حالت خوب باشه

    این فایل خیلی تامل برانگیزه

    من با وجود اینکه وقفع افتاد توی گوش دادن ولی رهاش نکردم

    مهم ترین موضوعی که بهش رسیده بودم هماهنگ با این فایل بود

    میخوام در مورد اون جملتون بگم که گفتیدمن باور کردم که توانایی تغییر زندگی هیچ کسی ندارم

    آقا یه مثال اومد به ذهنم

    یادمه وقتی با شما و گروهتون هم سفر شدم و علنا خانوادم فهمیدن که من با اموزش هایی هستم

    یادمه مادرم گفت نذر کردم که به راه بیای

    الان اینجا مادرم دست خیر شد تا من بهتر از قبل بفهمم

    مادرم نذری گذاشت

    که من برگردم به راهی که قبلا میرفتم

    اما از همون موقع که نذر گذاشت که بیشتر از یکساله مطمئنم من برنگشتم

    حتی مسیر قانون اشتباه رفتم ولی باز دلم اینجا بود

    که بتونم بگردم بشم صفر

    و الان دارم ارام ارام میام بیشتر توی این مسیر

    با تمام وجود

    دیگه تمام سعیمو دارم میکنم که دنباال کسی نباشم دستمو بگیره

    کمکم کنه راه برم

    بخوام که بهم بگن چیکار کنم

    مادرم نذر گذاشت

    ولی من با فرکانسام مسیرم مشخص کردم

    من الان با فرکانسام دارم انتخاب میکنم

    کجاست اون خداییی که نذر براش گذاشته بود که شریکش به خدا بگه ببین دختره این بیارش توی مسیر اسلام و فلان از راه بدر شده

    کجاست؟!! من که نمیبینم

    هر روزم داره کم رنگ تر میشه

    مادرم اینطوری حتما فرص کرده که خدا دست میکنه توی زندگیم که زندگیم برگردونه به اون ادم قبلی که میخواست برای دیگری دانشگاه بره در صورتی که خودشم نمیدونست چه رشته ای چه هدفی دوست داره!!!

    اره خدا که نتونست مارو بگردونه حالا بنده خدا چطور میتونه!؟ 😏😁

    میخوام به خودم اعتراف کنم این باز چیزای های جدیدی از خودم فهمیدم

    صداهای جدیدی شنیدم حرفهای جدیدی تونستم رد بزنم

    بزرگترین نقطه عطف زندگیم یه درس مهم بهم داد

    بهم گفت مریم یادت باششه این مسیر تنها راهه

    این مسیر با جون بگیری توی دستات انگار جزیی از وجودته

    اینطوری باید ازش پذیرایی کنی

    .

    .

    .

    این فایل در من خواسته ای ایجاد کرد که بیستر درمورد کشورهای دیگه کنجکاو باشم

    من کشورهای شرقی خیلی دوس دارم و اول رفتم سراغ سرزمین خورشید یعنی ژاپن

    اطلاعات جالبی فهمیدم که درادامه زمانش میام میگم.

    استاد خودمونیم ولی تغییراتی داشتیا عکس این فایل و عکس لایو۱۹ گذاشتم کنار هم عباسمنش کت شلواری انگشتر به دست

    الان عباسمنش کلاه به سر و شلوارک به پا شده

    این تغییرات در سبک شخصیتون قابل تحسینه

    به علاوه خیلی راحتر صحبت می‌کنید الان نسبت به قبل.

    عموما ذهن ما وقتی شروع میکنیه به تخریب مثلا سرزنش کردن میاد میگه اره تو نمیتونی

    تو بی عرضه ای

    ببین اینا چقدر خوب ذهنشون کنترل میکنن

    اینا چقدر خوب بلدن

    تو با این کارات خودت اوردی پایین ولی اینا ببین چقدر رشد کردن

    و الی ماشالله دیگه خودتون توی هر موضوعی میتونید یه لحظه به صداش گوش بدید بفهمید چی میگم

    حالا اینجا مثلا یه موقع هایی میایم از خودمون با قدرت سوال چیزی رو میپرسیم

    که بدتر خودمون داغوتر کردیم

    مثلا چرا من نمیتونم

    جرا من اینقدر سخت میگیرم

    چرا من اینقدر کمال‌گرا هستم

    چرا من نمیتونم ذهنم کنترل کنم

    چرا من نمیتونم بقیه تحسین کنم

    چرا من خودمو کوچیک میبینم

    اوووووووه بگیر تا اخر چقدر این سوالات میشه ساخت توی ذهن

    سوال قدرتمند بپرس تا جوتب قدرتمند و خوب بگیری

    پس خواهشا حواستون به این دست سوالاتی که ناخوداگاه از خودمون میپرسیم باشه

    این نکته اول فایل بود.

    سوالا بسیار زیادی برایم به وجود امده که جوابشان اکنون خارج از ظرف وجودم هستم و ارام ارام با هدایت شدن بهش دریافتش میکنم

    و حتما چکیده ارزشمندی اینجا برایتان به جا خواهم گذاشت

    عاشقتونم♥️🌿

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    پریا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 1806 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان پر انرژی

    من فکر کنم حدود دوماهی هست عضو سایت هستم و به طور دقیق تر دو هفته هست ک دارم دونه دونه فایلارو گوش میدم و حواسم به باورها و فرکانسام هست اما امروز یه اتفاقی افتاد ک اصلا منو سوق داد به سمت سفرنامه امروز مبلغ ۲۰۰ هزار تومان از کارتم برداشت شد و بعد پیگیریا گفتن جرایم اینترنتی هستش ولی من چون از قبل نسبت به پول خیلی نگرانی داشتم و از دزدی میترسیدم خب نهایت این اتفاق هم برام رخ داد وقتی داشتم به عشقم ک ایشونم با استاد آشنایی دارن و چندین ماه هست ک رو خودشون کار میکنن یهو منو سوق دادن به این سمت ک وارد سفرنامه بشم و از پایه شروع کنم و چیزی ک برام خیلی جالب بود راجبه این قسمت سفرنامه ک بله من همراه خودم همیشه عذاب وجدان و دلهره و نگرانی و عذاب وجدان حتی برای خرج کردن پول داشتم و نهایتش شد این اتفاق خداروشکر میکنم که تونستم با این تضاد امروز به این سمت بیام و سفرنامه رو شروع کنم مطمینم برگی بی اجازه الله نمیفته و این تلنگر خواست از من این احساس نگرانی و بگیره و با این ک الان این اتفاق به ظاهر بد افتاده اما من خوشحالم ک بهای این باورهای اشتباهم و نگرانیای منفی راجبه پولو دادم و به این سمت سوق داده شدم ممنونم ازتون استاد عزیز شما فوق العاده اید در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    امیر حسین گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    چقدر از این اینکه احساس گناه داشتم.ضرر کردم.

    وقتی توی عذاب وجدان و احساس گناه غرق می شدم.

    اینکار فقط باعث تکرار گناه می شد.

    و این سیکل اینقدر تکرار می شد.

    که دیگه احساس می کردم با خدا کیلومترها دور هستم.

    این فایل واقعا خیلی به خدا منو نزدیک تر کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    میلاد زمانپور گفته:
    مدت عضویت: 1954 روز

    با سلام خدمت خانواده بزرگ عباسمنش و تمامی که دوره ها و فایل های استاد عباسمنش عزیز را دنبال می کنند. من راستش با اینکه استاد عباسمنش را چند سالی است میشناسم ولی در حقیقت چند ماه است که به طور جدی روی خودم دارم کار میکنم و نتیجه تغییرات را در خودم و زندگیم مشاهده میکنم. اینم بگم که اولین بار است که کامنت تو سایت میذارم که اواین رد پایی از خودم باشه. قبلا زیاد اهل این نبودم که کامنت بذارم یا کامنت بخونم ولی با توجه به صحبتهای استاد واقعا نظرات دریایی از ایده و آموزش هستن و میشه ازشون خیلی استفاده کرد. من از امروز تصمیم گرفتم که دوباره به طور جدی فایل های رایگان رو کامل وقت بذارم و روی خودم کار کنم. من کسی بودم که قبلا سلامتیم را تا حدی به خاطر باورهای غلطی که داشتم و استرس هایی که داشتم از دست داده بودم ولی یه مدت که روی خودم کار کردم سریع سلامتیم را بدست آوردم. در حقیقت انسانها تو زندگیشون بالا و پایین زیاد دارن و یه سری مسائل ممکنه اتفاق بیفته که به ظاهر ناراحت کننده باشه و این هم برای من پیش اومد ولی من یخورده زمان برد تا حال خودم را بهتر کنم و به قول استاد نتیجه افکار منفی و ناراحتی سریع در بدن ظاهر میشه و تو من هم اتفاق افتاد ولی خداروشکر این موضوع رو یادم بود و سریع به خودم اومدم و روی خودم کار کردم تا اینکه الان خداروشکر خوب شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سمیه شمس گفته:
    مدت عضویت: 2433 روز

    سلااااااااممممم استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی

    خداروهزاران مرتبه شکر که به من فرصت داد تا از امروز همراه شما با باشم و روزشمار تحول زندگی ام را دنبال کنم و یک زندگی عالی با باورهای قدرتمند بسازم

    خیلی شوق و اشتیاق دارم همه این مسیر زیباست و مطمئنم اتفاقهای بسیار عالی در راه است

    من سالها بخاطر احساس گناهی که داشتم همیشه بی ارزشی رو تو وجودم حس میکردم و همیشه خودم رو سرزنش میکردم حالا متوجه شدم که حکمت اینجا اومدنم چی بود مدتها بود از خدا میخاستم کمکم کنه تا از این احساس گناه رهاشم و خدای مهربونم منو به این صفحه هدایت کرد.واقعا خوشحالم خدایاشکرت

    اولین باره کامنت میزارم واقعا نمیدونم که چطور باید حسمو بیان کنم و چطور ازتون سپاسگزاری کنم

    استاد قطعا شما بینظیرید بهترین دست خدا روی زمین هستین.ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    عظیمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته دوست داشتنی.

    من عظیمه جعفری هستم و از تاریخ یکم بهمن ماه 1397 به این سایت و این مسیر سرشار از آرامش،هدایت شدم.الان هم خدای مهربان بهم گفت برو و کامنت بذار توی سایت تا به خودت یادآوری کنی که چقدر خودت و زندگیت و احساست عوض شده.من خیلی اهل نوشتن نیستم و خیلی بیشتر از اینکه بنویسم حرف میزنم و قدرت سخنوری نسبتا خوبی دارم ولی خدا گفت بنویس و هر چی خودش الهام کنه می نویسم.من برای موفقیت مالی وارد سایت شدم اما الان کم کم دارم متوجه میشم همه چیز مسائل مالی صرف نیست و ابتدا باید زیرساختهای شخصیتیم درست بشه و وقتی اون درست بشه،ثروت خود به خود وارد زندگیم میشه.استاد عزیز من دفتر نمایندگی بیمه دارم و این اولین تجربه کاری کنه و خیلی همه چیز داره عالی پیش می ره و مطمئنم این به خاطر تغییر فرکانسهای کنه.مشتری ها از جاهایی که فکرشو نمیکنم میان یه کارمند فوق العاده استخدام کردم که واقعا دلسوزانه داره برام کار میکنه. چون طبق باور فراوانی جلوی پیشرفتشو نگرفتم و قراره خودش دفتر بزنه ولی میگه اگه دفترم بزنم همینجا میمونم و برای دفتر خودم کارمند میگیرم.خیلی عالیه همه چیز.قسطامون کم کم داره تموم میشه.من الان 32سالمه و دو تا فرزند دارم و از سن کودکی یعنی 10-11سالگی خدا همش بهم میگفت تو نقاش میشی برو نقاشی کن،عاشق نقاشی کشیدن بودم ولی چون مدرسه تیزهوشان بودم به خاطر باورهای اشتباه خودم و خانواده و جامعه همه می گفتن باید پزشک بشی اما چون علاقه نداشتم با اینکه ضریب هوشیم خیلی بالاست اما نتونستم پزشک شم و هیچ وقت هم دوست نداشتم بشم،وقتی با مباحث شما آشنا شدم چ و هر روز گوش میدم جهان منو به سمتی هدایت کرد که بیشتر وقتمو توی منزل باشم پیش پسرم و باردار هم شدم دوباره و کارمندم همه کارای دفترو انجام بده و من بیشتر و بیشتر مباحث شما رو گوش کنم و زمانی شد که همزمان با مسائل ویروس کرونا شد و من عاشق این ویروسم که باعث شد تو خونه باشم و تنها و واقعا در قرنطینه کامل باورهای عالی و روز به روز به مدارهای عالیتر هدایت شم.طبق لایو شماره 13 که شرکت شما تعطیل شد دو سال،مشابهش برای من اتفاق افتاد.وقتی مردم از ویروس می‌نالیدند من با خودم می گفتم خدا کنه ادامه پیدا کنه من عاشق این ویروس. و جالب اینه که اصلا رو کسب و کارم تاثیر نداشت حتی تو زمان ویروس برج یک و دوازده که همه افت کردن کار من در حال رشد بود و اینا همش به خاطر فرکانس های مثبت خودم بود و هست.

    ممنونم از فایلای هامیلتون

    در پناه الله یکتا شاد ،سالم .ثروتمند و سعادتمند باشید و خداوند یار و نگهدار و هدایتگر شما باشه به سوی زیباییهای بیشتر.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    RahaRahimi گفته:
    مدت عضویت: 2932 روز

    بعد از ۱۰۰ ها روز عضویت در این سایت به امید الله مهربان اولین کامنت خودم را میخواهم انتشار دهم باشد که خداوند هدایت و ایمان را در میان کلام من برای شما عزیزان دلم و اللخصوص استاد عزیزم جاری سازد …

    ریشه ی درد و رنج همه ی ما فقط یک چیز است دوری از اصل خویش خودم به شخصه در خصوص بحث عزت نفس و اعتماد به نفس تمام جهت گیری ها را به سمت باور های توحیدی ام میبرم که من اگر خدا گونه رفتار کنم به او وصل باشم متجلی صفات او میشوم ارام میشوم و تمام خروجی زیبایی مطلق است این زیبایی میتواند نوع نگاه و یا باور های مناسب در هر زمینه ای از زندگیمان باشد .

    در تمام شرایط سخت به خودم میگویم تو واقعا چه میدانی علم تو و دانش تو در برابر علم و اگاهی خدایت چقدر است ؟؟

    پس چرا با این حجم از داده های محدود راجب اتفاقی که برایت افتاد و شرایط زندگی ات قضاوت میکنی نام گزاری میکنی و خودت را رنج میدهی

    تو خودت را به الله مهربانت واگذار کرده ای و باید نشانه ی این اتفاق ارامش محض باشد باید رهایی محض باشد باید مشاهده گر شوی چون تو تمام زندگیت را به او واگذار کرده ای و او به همه چیز اگاه است چیزی را قضاوت نکن تا همیشه در عشق و ارامش باشی .

    و آگاه باش که هرچیزی غیر از این خداگونه نیست و نامش ترس است نامش شرک است تو به هر عاملی غیر از او قدرت داده ای قدرت داده ای تا برنجی . رنج و درد دقیقا به همین معناست که تو به هر چیزی غیر از الله قدرت داده ای تا تورا نگران و مظطرب کند و الله و اکبر از این اگاهی

    تازه میفهممم مثال استاد عزیز را که شرک مثل مورچه ای سیاه بر روی سنگی سیاه در دل تاریکی شب مخفیست یعنی چه ؟؟

    و چرا خداوند هر گناهی را به جز شرک میبخشد به این دلیل که این شرک خانمان سوز است این شرک به قدری در تار پود زندگی ها ریشه دوانده که اگر تبر ایمان را به دست بگیریم و انرا نابود کنیم همه چیز تمام است به این دلیل است که معقوله شرک به این بزرگی پر معناست .

    این شرک میتواند حتی قدرت دادن به افکار اشتباهمان باشد میتواند به شرایط نابسامان جامعه باشد میتواند شرایط خانوادگی باشد میتواند انسان ها باشد و… چقدر زیاد شده اند سنبل های بت های سنگی در زندگی هایمان و به راستی چه فرقی میان این بت ها و بت های زمان ابراهیم است ؟؟ از دید من هیچ فرقی ندارند و فقط جنسان و قیافیشان عوض شده است

    عزت نفس و اعتماد به نفس اتصال لحظه به لحظه با ذات یگانه ی خداوند است شنیدن او وایمانی راسخ در جهت عمل به شنیده ها و الهاماتش

    تمام پاسخ ها را دارد فقط باید سکوت کنی و ذهنت را ارام کنی تا بشنوی او در هر لحظه در حال ارتباط با اوست اصلا مهم نیست او با چه کسی حرف میزد مهم این است که چه کسی گوش میدهد .

    خدایا شکرت …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    یاسمین ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 1879 روز

    امروز اولین روز سفرمو شروع کردم،اینطور به این بخش هدایت شدم که احساس کردم استپ کردم و اون انرژی که داشتم کمتر شده ،توجه هم رفته به نکات منفی و نمیتونم آنچه میخوام رو خلق کنم،تصمیم گرفتم بیام توی سایت و جواب خودم رو پیدا کنم،و وقتی سایت باز شد یکی از بنرها مربوط به سفرنامه بود و من روش کلیک کردم و هدایت شدم،و دقیقا فهمیدم که خداوند از من میخواد که ارتعاشم رو بالا ببرم و تمام توجهم رو به خواسته ها و چیزهایی که باعث رشد واقعی من میشه رو دنبال کنم ،روز اول رو شروع کردم با کلی امید و احساس فوق العاده ای از جنس هیجان ! پر قدرت و با تعهد زیاد این سفرو ادامه میدم ا.احساس امید زیادی دارم خیلی دلچسبه!کلی هیجان دارم برای شروع روز دوم سفرنامه❤️.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    امروز نهم مهرماه من تعهد میدم که سفرنامه ام را اغز کنم و تا انتهای مسیررو برم و ایمان دارم که در پایان سفر دستاوردهای بزرگی نصیبم میشه پس با ایمان قدم برمیدارم و با لذت مسیر رو طی میکنم

    اولین روز این سفر با درک اگاهی های فوق العا ده ای همراه بود و درهای دیگه ای از اگاهی و اطلاعات به روی من باز شد و باز هم یک دریچه امید دیگر…

    خیلی خیلی خوشحالم که خداوند منو در مسیری قرار داده که روز به روز و لحظه به لحظه ارامش منو بیشتر و بیشتر میکنه

    من ارزشمندم و خودم رو همینطوری که هستم دوست دارم و تایید میکنم و تعهد من داشتن احساس خوب در تمام لحظات زندگیمه

    الهی هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: