«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 297

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2886 روز

    سلاممم سلام

    سلام به استاد جان فهمیدم به تازگی کمی بهتر از قبل که شما مثل ما فرکانس میفرستید که عباسمنش هم عین خودمه پس چه لازمه دنبال تاییدگرفتن یا لایک گرفتن از استاد عباسمنش باشم هرچند که این ضعف های شخصیتی چنان ریشه کرده فقط باید پا در مسیر گذاشت و به حرکت در جاده ادامه داد

    فقط باید بتونم بپذیرم خودم را

    اگر چندماه پیش ازم میپرسیدن چطوریه شرایط فرکانسیت میگفتم ضعف های شخصیتیم خیلی قدرت پیدا کردن

    اگر الان ازم بپرسن میگم با اینکه بهتر از قبلم شدم اما انگار هر بار میشود بهتر شد

    و میخوام بهتر باشم

    بخاطر همین تمام سعیم را میکنم که انتهایی و مقصدی را برای خودم و رشدم تایین نکنم

    که درداممیوفتم

    من اندازه کوچک توانستم حرفهای استاد نسبت به چند دفعه قبل بهتز درک کنم

    انگار که چشام باز تر شده و سوالات بیشتر

    از کامنت دومم نگم

    حس کردم که خیلی خوب ننوشتم یا اونچه که فهمیده بودم رو نتونستم جاری کنم

    بخاطر اینکه نگاه کمالگرایی خیلی سخت جلوی به جریان در اوردن اون اگاهی نابی که برای اولین بار بهش رسیده بودم گرفت

    و الان میفهمم که کامنت نوشتن

    منظورم کامنت واقعی نه برای اینکه اره من هستم یا اینکه بگم منم توی مسیرم بدون اینکه….

    تمرکز میخواد و اون ادمهایی که با عشق میان و از تجربه هاشون میگن چون تجربه هاشون با ارزش میدونن میان میگن

    چون آگاهی هایی که دریافت کردن رو خودشون لایق میدونستن

    حالا با به جریان دراوردنش لایق تر.

    تنها راهش سایت نیستا به بینهایت طرق

    یعنی مخصوص این سایت نیست

    منم این کامنت میخوام بذارم

    و آگاهانه تر از قبل

    استاد راست گفتی باورها عین سیمان چسبیده

    من کار میکنم باز میبینم فردا همون نجوا میاد میخواد حالم بهم بزنه

    احساس عدم لیاقت و خود باوری بهم بده

    باز بیشتر میفهمم باید کار کنم

    یعنی یه جورایی دارم باهاش اوکی میشم که اومده به کمک تا رشد کنم

    این قسمت خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مهمه

    مهم بودنش ایشالا در مدتی بعد تر میفهممم و قشنگ تر لمس میکنم

    ولی حسم میگه این همونجاست که برای منی که توی خانواده مذهبی یا یه جاهایی سوپر مذهبی تخریب شده

    احساس گناه

    باورتون میشه من بعد از تقریبا دو سال آشنایی با استاد هنوز متوجه نبودم یعنی چی!!!

    از اونجایی که یه جایی به بعد روی خودم کاز نکردم

    یعنی ورودی هامو آگاهانه کنترل نکردم

    اینقدر باهاش حل شدم که شیطان ذهنم هر موقع میومدم و چشم میخورد میگفت این چیزی ندازه برای تو که

    فایل قدیمی

    نمیدونم زیادم مهم نیست

    قبل از اینکه سفر شروع کنم سرجمع فک کنم توی کل عضویتم 5 بار گوشش دادم

    حالا دارم حرفهای استاد میشنوم کلید ها داره خودش نشون میده

    استاد گفتی نکنهاین وجدان تحریف شده

    خب دفعه قبل نفهمیدم چی گفتی

    هرچی فکر کردم

    اینبار یه درجه بهتر فهمیدم

    میدونی استاد به یه حرفهایی درون خودم رسیدم که ذهنم لینکم داد به جملاتتون توی فایل خدا را بهتر بشناسیم 2

    استاد من میبینم مادرم و پدرم هر روزشون کمک به دیگرانه

    همسایه آشتی بدن

    نمیدونم غذا بدن به کسی که نداره و..

    ولی هنوز سطل بابام سوراخه

    هنوز چند سال باید طول بکشه تا

    ماشین بخرن

    یه خونه نقلی بخرن توی شهر دیگه

    مهاجرت کنن

    رابطشون بهتر بشه

    نمیدونم من توی ذهنم یه تصویری میبینمم

    نماز+روزه+حجاب+بخشش+کمک=ایمان

    بعد خب اینا داشته باش

    ولی اول و اخرش روزیتو خدا میده

    یعنی عملا تو اینا رو به زعم خودم و خودشون انجام میدی اما اخرش خدا باید تایین کنه که تو پیشرفت کنی

    من نمیدونم اینا وقتی تهش برات چیزی اضافه نمیکنه و گاها میبینی که اومدی خیر کنی

    با سرب داغ میزنن به دستت میگن تو مانع ماشدی

    عجیب است!!!!

    حالا که این هست پس تعجبی نیست که عدو شوو سبب خیر اگر خدا خواهد

    نه!؟؟

    شاید که این اعمال میخوان این دنیا جمع کنن اونا دنیا کیفشش ببرن

    میدونی متنفرم از اینکه عروسک خیمه بازی باشم

    میدونی حتی اذیتم میکنی گاهیی سعی میکنم کنترل کنم

    اینکه مهم نیست اون عروسک گردان

    کی باشه؟؟!

    میدانی یادم اومد سالها پیش یه ماهی شده بود عروسک گردان زندگیم

    دعا میکردم بابام پولدار بشه

    چون میدیدم که بقیه دارن چیزای جدید تجربه میکنن

    امکانات فول رایگان دارن

    فک کنم 15 سالم بود یا حول این سن!!

    اومدم توی اون حوض قند انداختم

    چون بهم گفته بودن اگر قند شیرین بندازی و ماهی اومد بالا یعنی خواستت محقق میشه

    من قند انداختم اما هیچ وقت نیومد

    قند انداختمبابام رتبش بره بالا حقوقش بیشتر

    نه که اوضاعمون بدتر از زندگی استاد یا مثل زندگی استاد باشه

    نه ولی از بس بهم گفته بودن نیست نداریم

    من همیشه ارزوی پولدار بودن بابام میکردم

    در کنار اون حوض یه عروسک گردان دیگه ام بود

    یه امام زاده

    اونم میگفتن راه گشاست!

    من فهمیدم اولین قدم اینه که بفهمم که تنها خودم میتونم با باورام به خودم کمک کنم یا ضرر برسونم

    نه میتونم به کسی خیر برسونم

    نه میتونم شر برسونم

    یه نشونه های فهمیدم که اولین قدم اینکه بفهمم اون ظلم واقعی یعنی چی

    توی کامنت اولم نوشته بودم

    که تنها ورودی ما این بوده دیگری به دیگری ظلم کرده

    هیچ کس نیومد بگه که تو میتونی به خودتم ظلم کنی

    از خدا میخوام برام نشونه ای دیگه بفرسته

    نه که ایمان ندارم به این موضوع میخوام مطمئن ترم کنه میخوام وضوح ببره بالا

    دیدین این گوشی های نسل جدید که وقنی باهاشون عکس میگیری چه وضوح باحالی دارنحض میکنی میگی خدااای من

    چقدر وضوح حس خوبی به ادم میده

    وضوح یعنی آرامش

    وضوح همراه با ارامش چی میشه خبر اینو میده که اره من ثانیه ی بیشتر توی مسیرم

    من ادامه دارم میدم

    من این وضوح میخوام

    گاهی ناامید میشم ولی باز امیدوارم باز میگم مریم اره ما تا اینجا اومدیم

    یادت نره چرا اینجایی به چهدلیلی اینجایی

    به چهدلیلی این همه رشد نسبت به روزی که شروع کردی

    یادته!!

    اره استاد3000 هزار بار قضیه مهاجرتش تکرار میکنه

    من الان باید بیشتر تکرار کنم!

    دلیل چی بود

    ابشخور این همه روند و حرکت و رشد از کجاست!!

    این جمله استاد 👇هم توی این فایل هم توی اول جلسه 4 عزت نفس هم تکرار شد

    من با تمام وجودم این حرفها رو باور دارم

    تمام وجود یعنی من(یا عباسمنش) حلیم توش

    یکیم

    یا سعی میکنیم یکی باشیم

    این جلسه میتونه به درک من نسبت به اهرم رنج و لذت بیشتر کمک کنه

    دوس دارم مثالهایی بیشتری پیدا کنم از این وجدانی که تحریف شده

    یه بار تنباکو حرام میکنن

    یه بار میگن مکروهه

    یه بار میگن در حد مجاز استفاده کنید

    زمان قاجتر فتوا میدادن قلیون حرامه همرو شکستن

    کسی جرئت نداشت حتی دست بزنه

    الان قلیون شده تفریح توی پارک و خونه.. این یه مثالش بود که هدایت شدم

    با ادامه دادنم قطعا این نقطه ها بهم وصل خواهند شد و درک منم کاملتر میشود

    ما دوستانی نیاز داریم که ساختار های فکری و رفتار هاشون تغییر بدن

    چقدر این کلمهساختار فکری بهم حال داد

    یعنی بنیادین یعنی سعی در از ته ریشه یه چیزی

    یعنی تغییر بنیادین شخصیت جوری که هیچ ربطی به قبل نداری

    خداروشکر

    من عاشق اینم که سفر کنم

    حالا این حرف استاد این خواسته منو میتونه معنوی تر بکنه!!

    اهه اصلا فارغ از اینکه میرم لذت ببرم و زیبایی ها رو ببینم

    اینکه دنیا بزرگتری ببینم، فرهنگای متنوع تری ببنیم

    خیلی میتونه بزرگمم کنه

    در مورد کشورها تحقیق کنم!! و بیشتر بشناسم

    میدونی استاد پدر بزرگم بیشتر از 20 سال یه جا نشسته بود یعنی فلج بود از کمر به پایین اما از نظرای دیگه از پس خودش برمی امد

    یه پلاستیک داشت پر پول یادمه!! از توی کمدش درمی اورد

    توی جیبش هم داشت

    5 هزارتومنی 10 هزارتومنی

    هرماه هم حقوقی هم براش واریز میکردن اونقدی بود بتونن زندگی کنن و ادامه بدن حتی چندین ملیون هم پول پس انداز داشت

    از هزاران طرق بهش میگفتن حداقل بیا یه مشهدی برو..

    نمیدونم چرا اشکام بند نمیشه!!!

    وقتی فوت کرد یه روز بدون خبر توی کرنا حتی در حد چند نفر امدن سر خاکش چون نمیشد

    من چند روز بعد دوره عزت نفس خریدم

    توی تعهد نامم نوشتم ببین چیشد تو که نمیخوای اینجوری بمیری!!

    امدم توی اتاقش یه لحظه اون پلاستیک که توش پول بود در اوردن

    چرااا واقعاااا

    چرااااااا اینجور زندگی کردن ادامه بدم

    چراااا

    اما

    .

    .

    .

    من دارم حرکت میکنم که هر روز اینو احساس کنم که زنده ام

    و دارم زندگی میکنم

    و اون

    هدف بزرگ تره رو درک کنم!!

    عاشقتونم

    با عشق♥️

    مریم درویشی

    11 اکتبر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    سواد گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    تاثیرگذارترین نکاتی که امروز یاد گرفتم این هست که احساس گناه باعث حال بد من و تکرار اشتباه خواهد شد. من آسیبی نمیرسانم جز به خودم. پس این حس را از خود دور خواهم کرد چون من انسان ارزشمندی هستم که میتونم برای آدمهای اطرافم دلیل آرامش و احساس امنیت خاطر باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سواد گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    ١.سلام. امروز یکشنبه ۲۰ مهر ۹۹ اولین روز از سفر سی روزه را شروع کردم و تصمیم دارم احساسات بد، احساس گناه و عذاب وجدان را از خودم دور کنم و احساسات خوب و عزت نفس و حس ارزشمندی را جایگزین نمایم.

    متعهد میشم ٢٩ روز آینده را هر روز فایلها را گوش داده و مطالب را مطالعه نمایم و سفرنامه ام را ثبت نمایم☺️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی قادری چاشمی گفته:
      مدت عضویت: 2084 روز

      سلام به تو دوست عزیز🌹

      پیوستنت به جمع این خانواده شگفت انگیز رو تبریک میگم

      واقبال بلند و فرکانس خوبت رو تحسین میکنم که از این سفرنامه عالی شروع میکنی

      منتظر اتفاقات و اخبار و رویداد های جالب و شگفت انگیز باش

      چون وارد بهترین سایت دنیا و بهترین مسیر زندگیت شده ای

      پس فقط حالشو ببر😉

      شاد باشی😘✌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    کتان نوری گفته:
    مدت عضویت: 3504 روز

    باعرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته‌ی نازنین

    امروز ٢٠ مهر اولین روز شروع به تعهد من هستش و به خودم متعهد شدم حتما رد پام رو تو تمام جلسه های این برنامه بذارم 🤗

    برای این تعهد به خودم تبریک میگم یعنی من تو فرکانس موفقیتم و مدارم رفته بالا خدایا شکرت خدایا هزاران بار شکرت

    اوایل که گوش میدادم بنظرم اصلا عزت نفس ربطی به احساس گناه نداشت اما وقتی دقیق میشدم دیدم زمان دانشجویی‌م روزهایی بود به خاطر سوءتفاهم هوایی که بوجود میومد و من گناه نکرده رو به گردن می‌گرفتم و از بس تو ذهنم اون اتفاق رو تکرار میگردم و پرورش میدادم وقتی به خودم میومدم احساس شدیدی از عذاب وجدان انجام دادن اون گناه نکرده رو داشتم و کم کم احساس لیاقتم کم شد تا جایی که خودم مونده بودم همون دختر قبلنم با همون ویژگی های اخلاقی رفتاری و ظاهر و تلاش فیزیکی بیشتر اما نتایج زندگی‌م مثل گذشته نبود وقتی تو فایل های استاد دقیق شدم دیدم احساس لیاقتم و عزت نفسم رو در اثر توجه به نکات منفی و ناخواسته ها و همچنین عذاب وجدان شدید از دست دادم

    من خیلی خودمو سرزنش میکردم (اما الان نیاز بود تکاملم روطی کنم و بعد کار کردن رو خودم ) عاشق خودمم عاشق خدای خودمم و بارها ب خدا واسه خلق من تبریک گفتم چون ذات و انسانیتم بی‌نظیر چون خدا از روحش در من دمیده 💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا کهدویی گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    روز شمار تحول‌‌‌‌‌ِ من! روز اول!جمعه ۱۸ هم مهر ماه سال ۹۹!

    در پایان این دوره میخوام برگردم و تکاملم رو در نوشتن هم ببینم که چقدر قراره پیشرفت کنم هرچند که الانم در زیبا نوشتنم شکی نیست…!🤩🤭

    .

    هر روزی که یه روز شمار میبینم، دربارش مینویسم و صدای خودم رو ظبط و گوش میکنم..

    *

    “شرک به خودم رو نمیبخشم” باوری که حداقل من باهاش بزرگ شدم راجب این جمله اینه که مشرک اونیه که نمازه نمیخونه،روزه نمیشه،محمد(ص) رو اذیت میکرد،ادم کشا،خونخوارها و ظالم ها…اما الان که نگاه میکنم میبینم ایناهم میتونه نوعی از شرک باشه…اما نوع خطرناک تر شرک،شرک خفیف که همه چیز رو از دست عوامل بیرونی میبینیم و اونارو بزرگ تر از نیروی برتر می پنداریم!..این میشه ظلم به خود!دور کردن احساس خوب از خود و ناهماهنگی با نیری برتر وجودمون…

    تصورمون اینه که وقتی شرک می ورزیم،در مقابل خدابهش بر میخوره و میاد که تلافی کنه! اما نهههه! فقط داریم خودمون رو از بین میبریم!

    *

    یاد بگیریم که” اگه در مسیر درست باشیم،به هر تضادی بربخوریم،بلا استثنا باعث پیشرفتمون میشه!

    *

    قانون بزرگ عشق! وقتی این فرکانس رو ارسال میکنی،به هرکه و هرچیز که میخواد باشه باشه،اتفاقات از همون جنس وارد زندگیت میشن..اولین ومهم ترینشم احساس آرامشه!!

    *

    این جمله رو هزار بار با خودت تکرار کن” من به اندازه سر سوزن توانایی تغییر زندگی بقیه رو ندارم،ولی به اندازه کل کهکشان توانایی تغییر زندگی خودم رو دارم”

    *

    ما انسانیم،با ویژگی های انساس گونه خلق شدیم،خدا خواسته که اینطور باشیم،خطا میکنیم اشتباه میکنیم،اگه که کامل بودیم که این زندگی لذتی نداشت!فقط خوبی بود و بس!بدون تضاد و لذت!

    حالا که خود خدا مارو اینجور خلق کرده،بنظرتون مارو نمیبخشه؟ اگه خطایی کردیم؟ فکر کنیم به خدای توابمون و ویژگی هاش!

    *

    ما از خداییم و خداند ضربه نا پذیر است!

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    اگه یه روزی حالمون بد بود و هرچقدر هم دلیل منطقی داشته باشیم که توی اون حال بد بمونیم،باید خودمون رو حداقل هم که شده به یه درجه حال بهتر برسونیم،چرا که وقتی ارامش داریم راه درست بهمون گفته میشه!! این جمله معروف رو هممون شنیدیم “تو عصبانیت نه حرف بزن نه تصمیم بگیر” چرا که حالت بده و از منبع دوری و تصمیمات احمقانه ای میگیری!

    *

    مهم ترین عامل موفقیت:اعتماد به نفس + احساس لیاقت و ارزشمندی!

    *

    بدونید و اصلا نگران نباشید اگه یه ذره هم نسبت به این اگاهی ها مقاومت دارین و نمیتونین زیاد باور کنید،اشکال نداره!مرور زمان مدارتون بالاتر میره و تکاملتون طی میشه!فقط باید تکرار و تمرین داشته باشین و ورودی هاتون رو کنترل کنید!

    دوستتون دارم

    شب بخیر.😊🥰😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ارش جوکار گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    به نام خداوند تواب وبخشنده

    سلام استاد گرامی ودوستان عزیزم

    من از امروز متعهد شدم که که تا9ماه دیگه یعتی تاتاریخ 18تیر 1400برروی باورهام واحساس خوبم کارکنم

    این اولین فایل بود که شروع کردم من متعهدم که هروز وهروز روی خودم کارکنم به خودم قول دادم دراین 9ماه هروز بروی یک فایل رایگان وقت بزارم وفرکانسم را رشد بدم واقعا ازاین زندگی تکراری خسته شدم امیدوارم بتونم با رشد فرکانس ذهنی ام بتونم ثروت بسازم تابتونم محصولات را بخرم این کامنت رو میزارم تاهروقت خواستم دست بکشم ازکارکردن روی باورهام کامنتم رو ببینم ودوباره انگیزه وشور وشوقم برگرده

    استاد عزیز وودوستان خدانگهدار تا 9ماه بعد ثروت افرین باشید وباشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    آرش گفته:
    مدت عضویت: 2274 روز

    سلام به استاد عزیز

    طبق تعهدی که بنده دادم که برای هر روز از این سفر کامنت و ردپا بزارم برداشت من از این جلسه این بود:

    که معنی ظرف وجودی افراد همون اعتماد به نفس هست و هرچی اعتماد به نفس یا احساس لیاقتمندی بیشتر شود دریافت نعمت بیشتر میشود و به این شکل افراد رشد میکنن الان فهمیدم که چرا انقدر نقش اعتماد به نفس در موفقیت مهم هست

    اعتماد به نفس فقط بلند صحبت کردن یا تظاهر به داشتنش نیس

    به معنی خداگونه بودنه آزاد و رها از قید صحبت دیگران

    اعتماد به نفس یعنی خود موفقیت

    یعنی داشتن دید بزرگ و وسیع به هر جامعه ای و هر فرهنگی مانند دید یک مدیر به بچه هایی که به شکل گروه های کوچک چند نفره داخل حیاط یه مدرسه هر کدوم مشغول کاری هستن بعضی ها خوشحال بعضی ها ناراحت بعضی ها به ظاهر مظلوم بعضی ها به ظاهر ظالم و مدیر موفق و با تجربه با دیدن هرچیزی به عمق رفتار هرگروهی پی میبره و در آخر با لبخند چایی میخوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمد عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2684 روز

    سلام خدا قوت

    خب من اول به خودم می گفتم احساس گناه چه ربطی به عزت نفس داره

    وقتی که با خودم صحبت کروم فک کردم و تجزیه تحلیل کردم متوجه شدم احساس گناه باعث احساس دور بودن از خدا ، احساس کم لیاقتی و بی ارزشی به انسان می دهد و از اونجایی که فرکانس های ما هستند که زندگی ما رو می سازد احساس گناه باعث ارسال فرکانس های منفی به جهان هستی می شود

    و این باعث خلق ناخواسته می شود

    حالا من برای کنترل این احساسات میام طوری به هر موضوعی نگاه می کنم که بتونم احساس بهتری داشته باشم

    یعنی احساس گناه نداشته باشم احساس امید، ایمان و خوبی داشته باشم

    استاد در مورد قران توضیح دادین خیلی عالی بود رفتم مطالعه کردم

    بسیار فوق العاده بود دقیقا متوجه شدم کسانی که در هر شرایطی ذهن خودشون رو کنترل می کنند هدایت یافتگان هستند بسیار زیبا بود

    چقدر خدا رو شکر کردم که توی این مسیر هدایتم کرده و یاد گرفتم کانون توجهم رو سمت درستی سوق بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: