«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 417

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی شهنواز گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    به نام لله هدایت گر من

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته نازنین و تماامی دوستانم

    روز شمار تحول زندگی من روز اول (البته دوره ی روز. اول)

    چقدر زیباست این مسیر این هم زمانی ها دیشب جلسه نه احساس لیاقت رو گوش دادم این جلسه به احساس گناه اختصاص داشت توبه هامو هم از درون گفتم هم توی دفترم کوچیک بزرگ خودم بخشیدم و از خداوند هم طلب بخشش کردم صب یه رویا نمیدونم خواب بود واقعیت بود چی بود نمیدونم یه حس خاصی بود صب نشانه امروزمو زدم به یه فایل از زندگی در بهشت هدایت شدم متن اون فایل دیونه م کرد اشک ریختم خدا داشت با من حرف میزد که شرک رو از وجودت پاک کن دعای که خودم بارها از خدا خواسته بودم که شرک رو از وجودم ریشه کن کنه من روز 43 رو هم گوش دادم طبق متن فصل دوم که خانوم شایسته نازنین گفتن از اول دوباره سفرنامه رو دور کنیم بازم دقیقا به احساس گناه رسیدم خدایا با تموم وجودم خودمو بخشیدم از شمام میخوام منو ببخشی و توبه کردم از هر چیزی که شمارو ناراحت کنه شمارو از من بگیره قول قول و من تموم کسانی که اگاهانه یا ناخواسته به من ضربه زدنو میبخشم و از. شمام میخوام اونا رو ببخشی و هدایت کنی

    خدایا منو به احساس خوب احساس لذت ثروت آرامش سلامتی احساس خود ارزشمندی که نتیجه ش میشه اتفاقات خوب لذت ثروت سلامتی ایده های عالی تیک زدن اهدافم یکتا پرستی هدایت کن

    خدایا عاشقنه میپرستمت

    خدایا عاشقنه دوستت دارم

    خدایا بی نهایت سپاسگذارتم

    استاد عزیزم سپاسگذارم

    خواهر قشنگم مریم جاان مهربانم سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مژگان مومنی گفته:
    مدت عضویت: 1394 روز

    سلام به استاد عزیزم واستاد شایسته عزیزم

    وسلام به هم گروه‌های عزیزم وخانواده بزرررررگ عباسمنشی

    از خداوند بسیارررررر سپاسگزارم که من رو جزو خانواده عباسمنش قرار داد چون به وضوح میبینم که چقدر انسان ها هستند که از این نعمت بزررررررگ بی بهره هستند ومن به خود میبالم که خداوند من رو در این مسیر قرار داد خدایا هزاران بار شکرت

    من خیلی دوست دارم بیام وکامنت بنویسم روزانه هم سعی میکنم فایل ببینم وهم کامنت بخونم ولی وقتی میام بنویسن نمیدونم چی بنویسم

    ولی از امرو با خودم عهد بستم که روز شمار رو که شروع کردم برای هرفایل حداقل یک کامنت بنویسن

    فایل اول روز شمار درباره عزت نفس هست که خیلی از ماها به خصوص خود من خیلی کم داشتم ودارم

    ولی مدتی هست که توی سایت هستم تلنگری خوردم ودارم روی عزت نفسم کار میکنم

    امیدوارم به زودی بتونم محصول عزت نفس رو هم بخرم و توی زندگیم بکار ببندم چون میدونم که خییییلی بهش نیاز دارم

    مانا وپیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1336 روز

    سلامممم

    دو صد سلام به همه عزیزان انشالاه که حال دلتون عالی باشه

    خوب اقا من گم شدم توی فایل ها تازه فهمیدم چطوریه بخش روز شمار

    الان روز دوم هست ولی تازه 1 رو گوش کردم

    دو رو متن زیبایی خانم شایسته رو خوندم ولی الان فایل عزت نفس استاد رو گوش کردم

    اول از همه نمیدونم چی میخوام بگم

    فقط میخوام بنویسم و این حس خوب رو بسازم چون گفتم این حس است که کار سازه

    خوب دقیقا چند روز پیش توی دانشگاه در مورد همین بحث ، بحث عذاب وجدان یک داستان استاد برامون خوند که درباره نمیدونم چی بود اسمش اهاا یادم اومد قهرمان رومانیتک نمیدونم چی بود همچین چیزی بود

    در مورد یک فرد فکر کنم روس بود حالا بگذریم درباره عدالت بود و ظلم طبقاتی و اینکه مدرسه های کلیسایی میان و مردم های رعیت بچه هاشون رو میفرستن تا علم یاد بگیرن و رشد کنن

    و خلاصه از داستان رو میگم چون متنم بهش ربط داره

    طرف پسره میره درس میخونه و به ته اون زمان میرسه و میگه هم کلیسا بده هم شاه و جفتشون فاسد هستن و فقیر بوده و یک پیرزن به افراد پول میداد و چند برابر پس میگرفته

    خلاصه که طرف به پیرزن بدهکار بوده و همه دار ندارشون میده به پیرزنه و بعد یک هو به سرش میزنه که بره بکشه پیرزنه رو

    و میره پیرزن و یک فرد بیگناه رو توی داستان میکشه و طرف بعدش شروع میکنه به فکر کردن که چرا این کار رو کردم

    و عذاب وجدان میگیره طرف رو ولی فکر میکرده عذاب وجدان یک فکری که دولت توی سر افراد انداخته و کار گذاشته ولی بعد از کشتنشون عذاب وجدان سراغش میره

    من داستان رو نخوندم و علاقه به خوندنش ندارم و این هم متنی از استادمون بود سر کلاس

    من همون لحظه به این فکر میکردم که عذاب وجدان چیه

    از کجا اومده؟

    اصلا ایا توی قران بوده این

    اصلا چرا باید باشه

    یعنی خوی انسان هستش

    این یعنی توی هر انسانی یک حسی هست

    هنوز جواب درست رو پیدا نکردم ؟؟

    این فایل رو که گوش کردم به طرز جادویی استاد درباره حس گناه و عذاب وجدان حرف زد

    دارم فکر میکنم

    مثلا من خودم یادمه بچه که بودم بهم پدربزرگم میگفت توی شب سوت نزن جن ها میان سراغت

    توی دستشویی اسم خدا رو نبر

    سر صبح دست صورت تو سریع بشور چون شیطان …… یادم رفت

    خلاصههه هزاران از این موارد و همون موردی که استاد گفت پاتو روی قبر ها نذار

    من وقتی یکشون رو انجام میدادم واقعا یک حس گناهی درونم ایجاد میشد

    که واییی پام رو روی قبر گذاشتم بنده خدا چقد عذاب میکشه

    روحش میاد توی خوابم

    و این حس گناه دقیقا طبق قانون عمل میکنه

    حس بد = اتفاق بد

    اینقد دیدم و تجربه کردم این قانون رو که باید بهش ایمان بیارم

    موقعی که به بی گناهی بهم تهمت بن کردن یک اکانت صاحب کارم رو زدن و من توجه ای به

    افراد نکردم و با صاحب کارم دعوا نکردم و بعد از چند روز همه چیز درست شد

    صاحب کارم فهمید اشتباه از اون بوده و به من اکانت بهتر داد

    چرا بخاطر اینکع از قانون استفاده کردم

    حس خوب = اتفاق خوب

    بعد روزی هم بود که درباره کاری احساس گناه داشتم و هی اتفاقات بد و بدتر پشت سر هم می افتاد

    اینقد کم شدن این چند وقته که اصلا یادم نمیاد که کی بوده اتفاق های بد و بدتر پشت سرهم برام افتاده باشه

    ولی بوده که مثلا 1 الی چند روز سردرگم بودم اول اخطار های جزئی بود بعد مریض میشدم جوش میزدم و … و سریع میفهمیدم و رفع میکردم و برمیگشتم توی مسیرم

    خیلی ممنونم از استاد عزیز که این فایل رو درست کردن و خیلی ممنونم از خانم شایسته عزیز که این فایل رو بارگذاری کردن و این فضا رو برای ما اماده کردن

    راستی ما دلمون براتون تنگ شده درخواست زندگی در بهشت یا سفر به دور امریکا جدید داریم

    دوستون دارم تا درودی دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    به نام یگانه قدرت جهان هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم،مریم جان شایسته و دیگر دوستانم

    روز اول از سفرم

    اول که خدای عزیزم را بسیار سپاس میگویم که من را به این مسیر راستی و درستی هدایت کرد و به من توان و انگیزه ماندن و تغییر کردن را داده

    دوم خیلی خیلی از خانم شایسته ممنونم برای مهیا کردن این سفر،سفر هر کس به درون خویش..به ظاهر جمعی هستیم اما در باطن هر کس تنها سفر میکند و هر زمان که در مدار قرار بگیرد سفر آغاز میشود..و با اینکه مدتی است این سفر آغاز شده من امروز در مدار همسفر شدن با شما دوستان جانم قرار گرفتم..

    به خودم هم خیلی تبریک میگم برای اینکه لایق این دعوت شدم

    کلید امروز عذاب وجدان و احساس گناه است

    من در خانواده مذهبی بزرگ شدم و متاسفانه در این خانواده ها دلایل برای ایجاد عذاب وجدان و احساس گناه بسیار زیاد است..به عنوان یک نمونه؛ یادمه زمانیکه نوجوان بودم یک کاست اومده بود به نام« سیاحت غرب» که میگفتن تجربه مرگ یک روحانی است..البته دوستانی که این نوار را شنیده باشن با من موافق هستن که از بدترین فیلمهای وحشتناک هالیوود ترسناکتر بود این نوار،،چرا؟؟؟؟؟ فقط به خاطر ایجاد عذاب وجدان شدید

    از اون موقع من با خدایی طرف بودم که هیچ بخششی نداره،،اصلا تو نمیتونی جلوش حرف بزنی،تا بیای لب از لب باز کنی دستور داده یا آهن مذاب بهت خوراندن،،یا با گرز آتشین لهت کردن،یا در یک صحرای برهوت با ی عالمه ارواح از خودت بدتر رهایت کردن و …..بدبخت و بیچاره شدی تمااااام…..و هیچ راه برگشتی وجود نداره

    حالا من باید این خدا رو می پرستیدم،بااااید نماز میخواندم ،،باید حجاب می گرفتم،،و حتی با وجود اینکه دلیل خیلی از کارها رو نمیدونستم اما چون میگفتن انجامشون باعث میشه از گناهانت کمتر بشه ( نمیدونم آخه منه

    بچه چه گناهانی مرتکب شده بودم؟؟؟!!!) باید انجام میدادم..و….این داستان ادامه داشت

    اما همیشه به خودم میگفتم اینها با عدالت خدا جور در نمیاد..پس چرا میگن خدا به عبادات ما نیازی نداره،،چرا پس اگر انجام ندیم بدبخت میشیم و دیگه حسابمون با نکیر و منکر و….است

    وقتی ازدواج کردم دیدم همسرم که خیلی از این کارها رو انجام نمیده اتفاقا نسبت به خیلی از آدمهای متعصب و مثلا معتقد ،ادم بسیار خوب و سالم و آرام و با شخصیتی هستن..و اصلا هم از خدا نمیترسه و هیچ عذاب وجدانی هم ندارن ،این برای من تضاد داشت

    خیلی فکر میکردم..واقعا از خدا کمک میخواستم،میگفتم مگه میشه خدا اینهمه زیبایی آفریده باشه بعد گناه باشه ازشون لذت ببریم؟؟ و خداوند برای پاسخ به سوالاتم من رو به این مکان بهشتی هدایت کرد..جایی که خدا رنگ و بوی دیگری داشت،اینحا خدا،خدااااا بود

    خدایی که اینجا استادم ازش صحبت میکردن یک خدای مهربانه که نمونه واقعی یک خدای عادل هست و همه چیز را به عهده خودمون گذاشته..من به خاطر زندگی دیگری مقصر نیستم چون هر کس پاسخ فرکانس خودش را میگیره،، و اصلا مهم نیست که فرکانسش رو اگاهانه می‌فرسته یا ناآگاهانه،

    خدایی که هر لحظه به مهر به من نگاه میکند و با آغوش باز آماده پذیرش من است

    هر روز خدارا شکر میکنم و بهش میگم:

    خدایاااا من چکار کردم که امروز اینجا هستم؟؟ چقدررر خوب شد که در اونهمه ترس و شک زندگی ام به پایان نرسید..

    واقعا وقتی عذاب وجدان و احساس گناه نسبت به هیچکس و هیچ چیزی نداشته باشیم زندگی چقدر زیباتر هست..

    وقتی من حالم خوبه چقدر بهتر میتوانم از زندگی ام لذت ببرم و خدا را درون خودم پیدا کنم

    چقدر رابطه من با خدا زیباتر شده استاد

    خدا را یک انرژی جاری در تمام لحظه هایم میدونم که فقط مشتاقه که من به بهترینها دست پیدا کنم چون من بخشی جدا ناپذیر از او هستم و او لایق چیزی جز بهترین نیست..

    این روزها لحظه به لحظه خدارا عبادت میکنم،،این روزها بیشتر و بیشتر و باعشق به«ایاک نعبد و ایاک نستعین »عمل میکنم..

    من دیگه از خدایم نمیترسم

    خدا تنها رفیق لحظه های تنهایی منه

    خدا تنها کسی است که فقط و فقط برای من خیر میخواد چون وجودش خیر مطلق است

    خدا همه چیز زندگی ام را به خودم سپرده

    من قادر به هیچ تاثیری در زندگی دیگری نیستم و این چقددررر به من آرامش میده

    خدا قانونه،خدا نظمه،و این یعنی خداوند خود عدالته

    من خودم خلق میکنم زندگی ام را هم در این دنیا و هم در آخرت

    استاد بزرگوارم شما حد و اندازه کاری که در جهان کردید را نمیتوانید حدس بزنید..شما ما رو با خدای درونمون آشتی دادید..زندگی من تازه رنگ زندگی گرفته..من نمیدونم چطور از شما قدردانی کنم؟؟

    من امروز هیچ احساس وظیفه ای نسبت به حتی زندگی مادرم که عزیزترینم هستن ندارم..چون میدونم ایشون پاسخ خودشون رو دارن دریافت میکنن..من حتی از آنها گله ای ندارم چون هر کس خودش باید زندگی اش را تغییر دهد و من تا اراده کردم خداوند مرا اجابت کرد و من را با خودش از طریق شما بنده خوبش آشنا کرد..

    خدایا شکرررررت که هستی،همیشه و همه جا،مهربان و صمیمی

    استاد عزیزم و مریم جانم باز هم ممنونم

    دوستتون دارم

    در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    وهاب زارعی گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    رد پای من در روز اول سفرنامه

    سلام به استاد ، خانم شایسته و دوستانی که این متن را می خوانند

    عزت نفس

    هر چه هست از آن خداست و او بالاترین عزت را دارد ، پس نفسم را باید با کمک از نیروی او بالا ببرم ، خطا کردن در سرشت انسان و جهان است و باعث وضوح خواسته هااز طریق تضاد ، من چون خلیفه خدا در زمین هستم لایق تمام نعمتهای او هستم و ارزش من بسیار بالاست چون خدا از روح خود در من دمیده است ، خدا بزرگترین قدرت است و هر کاری می تواند بکند و از من بیشتر می خواهد تا بهترین باشم چون من بخشی از روح او هستم ، من باید بهترین باشم و بهترین ها را تجربه کنم با خلق دنیای خوب برای خودم با ارسال فرکانس درست به جهان و دریافت آن در زمان و مکان مناسب ، پس همیشه بهترین برای من رقم میخورد اگر همیشه حس خوب داشته باشم .

    خدایا شکرت برای اینکه همیشه من رو هدایت کردی و با من بودی حتی وقتی من با تو نبودم ، خدایا شکرت که من رو در مسیر استاد و جاپای او و همراهانش گذاشتی تا مثل اونها بهترین نعمتها رو تجربه کنم ، خدایا شکرت که به من این کلمات زیبا رو دادی تا بنویسم که چقدر دوستت دارم و شکر که هر روز عزت نفسم بالاتر می رود و احساس خوب و ارزشمندی و توانایی من به دلیل پشتوانه‌ای چون تو و تجربه زیبایی‌های بیشتر و بیشتر چون تو زیبایی را دوست داری و زیباترین هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    آرزو افشار گفته:
    مدت عضویت: 585 روز

    سلام

    آرزو هستم

    از کشور زیبا و در حال رشد افغانستان

    من بسیار خوشحال و البته لایق هستم

    که وارد سایت عباسمنش عزیز شدم

    امروز اولین روز هست که بصورت رسمی وارد مداری شدم که استاد کاپیتان هست و ما سرنشینانش

    خواستم بگم

    چقدر مدار و کشتی ناخدا عباسمنش ملکوتی هست که من در همین قدم اول و فقط با وارد شدن توی سایت و خانواده صمیمی عباسمنش نشانه ها را دریافت کردم و از همه مهمتر احساس میکنم این یک سفر ملکوتی به سمت خدای حقیقی هست

    من از خدا که نیرویی هست عظیم بسیار سپاسگزارم

    نمیتوانم این احساس ی که دارم را با کلمات که بسیار

    محدود هست بیان کنم

    فقط میتوانم بگویم

    انگار وارد جاده ی شدم که همه به من بازتاب میدهد خلیفه الله بودنم را ارزشمندی ام را

    چیزی که مدت ها قبل فراموشش کرده بودم

    با شنیده ها دیده هایم

    من در آخر از ناخدا و تمام سرنشینان این کشتی ملکوتی سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    اکرم ملایی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    سلام

    سلام به همه دوستان عزیز و سلام درود به استاد و پیامبر زمانه استاد عباس منش و سلام به خانم شایسته

    روز شمار تحول زندگی من (روز اول )

    تو این چند مدتی که تو سایت عضو شدم

    و کلی چیزی یاد گرفتم وکلی رشد داشتم و کلی اتفاق های خوب تو زندگیم رخ داده است

    اون هم به خاطر کار کردن روی خودم از طریق فایل های دانلود رایگان و البته فایل دوازده قدم که کلی باعث شد زندگیم بهتر شود و واقعا اعجاز رو وارد زندگیم کرده است و زندگیم خیلی قشنگتر شده است

    ولی هرقت تو سایت می امدم و تو بعضی از کامنت ها می دیدم نوشتن روز شماره تحول من

    با خودم می گفتم یعنی چی

    ولی دیگه دنبالش رو نمیگرفتم و یادم میشد

    تا اینکه چند وقت پیش باز روی صفحه اول سایت فصل پنجم تحول زندگی رو استاد گذاشتن دوبار فکرم مشغول شد و گفتم چیه این و رفتم نگاه کردم ولی متوجه نشدم

    تا اینکه امروز صبح هدایت خواستم و زدم روی نشانه ها و من دوباره هدایت شدم به این بخش

    اره چند بار پیش نشونه بود ولی من متوجه نشدم تا اینکه امروز از طریق نشانه ها سایت به وضوح من رو هدایت این بخش و فصل زیبا وعالی کرد

    و خیلی خوشحال سدم

    و تصمیم گرفتم که از امروز متعهد تر شروع کنم روی خودم و ذهنم کار کنم

    هر چند تو این مدت که تقریبا یک سال ونیم است من هرروز تو سایت بودم و تقریبا عمل گرا بودم و کلی اتفاق های عالی چه از نظر مالی و چه از نظر جسمی و سلامتی و رابطه برام رخ داده و

    ابتدا از خداوند سپاسگزارم و بعد از استاد عزیز

    که یکی از بزرگترین دستان خداوند برای من بودن

    و باعث شدن زندگی من بسیار متحول شود در تمام جنبه ها

    امروز از طریق این فصل من هدفمند تر شدم

    و خداروشکر می کنم و میخواهم ردپای از خودم اینجا به جا بزارم

    ممنون از همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سمانه قانع گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    سلام آرزوی حال خوب و در ادامه اون اتفاقات خوب ،،،،،

    با کلی چالش در کارو روابط دوباره برگشتم به فایلها و اولین روز سفرنامه م رو شروع کردم از زیر صفر ،

    می‌خوام باورها رو بکوبم و از نو بسازم و از صمیم قلبم آرزوی هدایت دارم از پروردگارم

    به محض اینکه این تصمیم توی ذهنم شکل گرفت و حتی برنامه ای برای عملی کردنش نداشتم و فقط با خودم گفتم سمانه دیگه چقدر باید چک‌بخوری بسه دیگه باید یه روزی شروع کنی،

    انگار یکی ساعت پنج صبح بیدارم کرد انگار من و فراخواند پاشدم تا شروع کنم نمی‌دونستم از کجا دفترم و برداشتم و میخواستم خواسته های اون روز بنویسم تجسم کنم اما اصلا حس و حالش نمیومد ،اون لحظه دلم میخواست یکم با خدا ارتباط بگیرم

    یادم اومد از فایل آرامش در پرتو آگاهی یه روزی گذری گوشش کردم و پاش اشک ریختم ،رفتم فایل و آوردم و یک بار دوبار سه بار گذاشتمش رو دور کند هی گوش کردم و به پهنای صورت اشک می ریختم روبروی پنجره نشسته بودم طلوع خورشید وهم نگاه میکردم خیلی حال خوبی بود خداروشکر روزم اینطوری شروع شد

    وبعد ازینکه که حالم خوب شدو ارتباط شکل گرفت شروع کردم به شکرگزاری و درخواست اتفاقات اون روز،و بعد تصمیم گرفتم هر روزم رو با دیدن یه فایل استاد بگذرونم کامنت بزارم و ارتباطم رو با سایت قویتر کنم و شروع کردم اولین سفر معنوی رو

    استاد گفتن بعد از شنیدن فایل کامنت بزارید حتما

    اما آنقدر این فایل پر نکته است که من نمیدونم راجب کدوم نکته بگم احساس میکنم اگه الان بعد از دوسه بار گوش دادن کامنت بنویسم خیلی در حق این فایل کم لطفی کردم بنابراین تصمیم گرفتم تا آخر امروز حداقل ده یا شاید بیست بار این فایل گوش بدم و بره تو مغزم و اون موقع برداشتم رو کامنت کنم

    اما الان اومدم که رد پام رو گذاشته باشم از حس و حال اولین روز شروع دوباره به امید عمل کردن به این آگاهی های ناب و دریافت هدایت های الهی

    و باز هم ممنون از مریم جون مهربونم برای تولید و دسته بندی این فایلها و استاد عزیزم که فقط صدای خدا هستن برام ،کاش قدر بودن در این سایت و این همه آگاهی رو بدونیم

    خدایا شکرت تمام دارایی من این سایت و محصولاتی که خریداری کردم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    سلام استاد خوبم

    این دومین کامنت من بعد 9 ماهه

    و دومین باری که رشد خودم رو جدی گرفتم

    17 سالمه و فردا امتحان دارم اما نشستم پای فصل یک این سفر

    خیلی برام جدی تر شده که ما خودمون خالق شرایط هستیم تا حالا انگار کامل باورش نکرده بودم الانم نکردم رفته رفته این موضوع برام جا افتاده تر میشه

    خیلی ازتون سپاسگذارم

    متشکرم که با اشتراک گذاشتن تجربیاتتون مارو به مسیر درست هدایت میکنید

    فایل های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت عجیب منو پر انگیزه میکنه

    برای تغییر برای رشد برای مهاجرت برای تجربه کردن ی زندگی خاص

    قدم ب قدم پیش میرم و تکاملم رو طی میکنم

    هر دفعه ک میخوام مسیر اشتباه رو برم آگاهانه خودم رو برمیگردونم

    از خداوند بسیار سپاسگذارم

    من لایق بهترین هستم

    راستی استاد من نقاشم

    امیدوارم بتونم یروزی شما رو هم نقاشی کنم

    دارم به سمت علاقه و استعدادم حرکت میکنم

    بازهم سپاسگذارم

    این قدم اول من بود

    متعهد تر میشم و بیشتر کامنت میزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مجید گفته:
    مدت عضویت: 944 روز

    بنام خدواندبخشنده ومربان

    سلام

    استادعزیزوخانم شایسته سپاسگذارمازشم بابت این همه آگاهی که به مامیدهیدودستی ازدستان خدواندشدید.

    من ازچندسال پیش بااسم استادازطریق یکی ازدوستان اشناشدم.وازهمون اول بااین که چهارده یاپانزده سالم بود حس آشنایی بااین حرفارو داشتم ولی متاسفانه بخاطر کمبود عزت نفسم یا این که کامل آماده شنیدن این حرف ها نبودم بادوستان دیگرم دوستی که بابرنامه های شمااشنایی داشت رامسخره میکردیم. تااین که تقریبا یکسال پیش یک روز به صورت هدایتی یکی ازفایل های شمارودریوتیوب دیدم

    وازاون به بعد شروع کردم به گوش دادن فایل های رایگان وعضو سایت شدم. بعداز مدتی دوره دوازده قدم را ازسایت خریدم وتاقدم هفتم پیشرفتم ولی به خاطراین که تعهدکافی نداشتم فایل ها را می‌شنیدم ولی به آنهاخیلی عمل نمیکردم ونتایج کم بود ولی امروز اومدم ازفایل سفرنامه شروع کنم ودوره دوازده قدم رابایاری خداوند دوباره شروع کنم ومتعهدشوم که تمرینات را درست انجام بدم وایمان دارم که اگرازاین آگاهی هادرزندگی استفاده کنم نتایج فوق العاده بزرگی میگزارم.

    برای استادعزیزم وخودم واعضای خانواده عباسمنش آرزوی آرامش، سلامتی،شادی، وثروت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: