«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 427

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید جواد همتی گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    به نام خداوندی که به شدت کافیست

    البته به شرط ایمان و پاکی دل

    سلام و درود بر مرد بزرگ استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان

    استاد براتون بگم الان دقیقا همون جایی از زندگی ام هستم مثل شما همون لحظه ای که اومدید از در کابین کشتی برید داخل ونتونستید و تو چهارچوب در گیر کردید و انگار همه چیز اوار شد روی سرتون وشروع به تغیر در جسمتون کردید با تعهد که به قول خودتون با تغیر پس از اون موضوع زندگیتون به دوقسمت تقسیم شده بود قبل از تغیر جسمتون وبعد از تغییر جسمی و اتفاقاتی که در درون وبیرون شما در مسیر این تغییر ایجاد شد منم دقیقا الان اتفاقی برام افتاده که همه دنیا انگار روی سرم خراب شده حدود 9 ماه پیش وارد رابطه عاطفی شدم که خودم با باورها و فرکانس هایی که تمامش از خودم بوده باعث شد نه تنها رابطه ام را از دست بدم بلکه خودم و درون خودم و شخصیتم در تمام ابعاد باور های توحیدی ،عزت نفس،احساس ارزشمندی ،ایمان وتوکل ،کارم درامد،هدفم و کار کردن روی خودم وخلاصه همه چیزایی که کم کم داشت مثل نهالی نو پا رشد میکرد از دست دادم و به جایی رسیدم که دیگه صفر شدم و جوادی شده بودم در رابطه ام که تمام تعهداتی از موضوعات ثروت و سلامتی و توحید و هر تعهدی که تا قبل از رابطه ام با خودم و خدای خودم داشتم را زیر پا گذاشتم تعهداتی که اگر جانم را هم باید در مسیر هدف هایم میدادم بابتشون میدادم وخلاصه خیلی در این 9ماه جواد دیگه رو دیدم در تمام موضوعات در بی ایمانی و شرک در بی هدف بدون و بادی به هر جهت بودن در بت کردن ادم ها در ذهنم در وابستگی در جهل و نادانی در همه چیز و زندگی ام پر از اضطراب و ترس و نگرانی دایمی بود و کارم شده بود مسله دیگران رو حل کردن خیلی برام جالبه که با اینهمه شرکی به خداوند داشتم که هم الان ودر تمام اون 9ماه درکش میکردم و خودمم میفهمم که لیاقت اتفاقات بد تر از این را داشتم چون بارها و بارها بهم سیلی هاش رو زد و گفت برگرد خیلی واضح اما استاد کتک خورم ملس شده بود چندین بار دیگه هم نشانه هاش رو فرستاد اما باز هم افاقه نکرد تا اینکه یه جایی بلوک سیمانی رو برداشت و زد تو سرم و بیدار شدم جایی که باعث شد همه چیز تموم بشه خدایا شکرت خدایا هرچه شکرت را بگویم کمه استاد من لایق بد تر از اینا بودم با اون وضعیتم اما بهم کمک کرد جایی که باید رسوا میشدم تمام عیب هایم را پوشاند دستم را گرفت و بلندم کرد من در اون مدت هیچ کاری نمیکردم اما واقعا همیشه درونن صداش میزدم و بالاخره با کوله باری از احساس گناه و عذاب وجدان و شرک تمام شد ؛اما تمام اینا رو گفتم تا اینکه برسم به اینجا که فقط همین بسه که خداوند هنوز هست استاد اگر شما تونستی اونجوری تغیر بدی زندگی ات را پس من که الگوم شمایی میتونم خدا رو سپاسگزارم که لحظه ای مرا رها نکرده از تمام درس هایی که در این مدت گرفتم میخوام استفاده کنم خوشحالم که همه چیز را حالا بیشتر و بهتر درک میکنم و از لحظه ای که تصمیم گرفتم شروع کنم به تغیر همه چیز در مسیر تکامل خودم بهتر و بیشتر از همیشه داره هدایتم میکنه باهام حرف میزنه و خودش همه چیزرا معجزه وار پیش میبره من فقط باید از تضادهایی که از شخصیت خودم دیدم وبهشون برخورد کردم در مسیر رشد و تکامل و اهداف و رویا هام وکار کردن روی خودم با شما استاد مهربان در مسیر راست و درست خداوند ازشون استفاده کنم و با انگیزه بیشتر و امید بیشتر خیلی چیزا رو دوباره از نو شروع کنم و خیلی چیزا رو ادامه بدم و به خودم گفتم اگر بتونم از پس این مسایل و تضادها و این تغییر بر بیام و نتیجه اش رو ببینم از پس همه چیز دیگه بر میام امیدوارم که خداوند در این مسیر یاری ام کنه وهدایتم کنه من که چیزی از خودم ندارم .

    استاد خیلی خوب بازهم خداوند هدایتم کرد به جایی که باید داشتم به این فکر میکردم که شروع کنم به کامنت خواندن ونوشتن روزانه در سایت که خداوند به نشانه داد و هدایتم کرد به موضوع وبخش سفرنامه خیلی خوشحالم که اینجام و هدایت بعدی ام با شروع کردن سفرنامه فایل روز اول بود چون بعد از اون اتفاق درک میکنم که بزرگ ترین مسله ای که دردرون خودم دارم احساس گناه و عذاب وجدان هست و با اینکه بارها و بارها این فایل را دیده بودم و گوش کرده بودم یادم رفته بود وخدا روشکر میکنم که این مسیر رو از این فایل و سفرنامه شروع کردم البته درکنارش در این مسیر باید تعهد بدم ودوره احساس لیاقت و عزت نفس رو کار کنم و پیش برم به امید خدا .

    استاد درکی که الان از احساس گناه وعذاب وجدان دارم خیلی تفاوت داره خیلی جالبه با بارها کار کردن روی دوره عزت نفس و دوره احساس لیاقت و ثروت به اهمیت و مهم بودن و پایه ای بودن این اصل مهم و کار کردن روی این عذاب وجدان واحساس گناه رسیدم

    استاد چیزی که برام واضح شده از این موضوع واقعا یه چیزی هست که تا به صورت ریشه ای یا به قول خودتون تا جهاد اکبر برای پیدا کردن باورهایی در مورد احساس گناه که از جامعه ومردم و خانواده و دین و مذهب برامون باور شده را پیدا نکنم و تغیر شون ندم و جاشون رو با باورهای درست در مسیر تکامل این موضوع کار کردن روی هیچ چیز اون تغیر رو ایجاد نمیکنه درکم این بوده از اونجاای که در تمام دوره ها تقریبا در ابتدای دوره با دور کردن احساس گناه از خودمون شروع میکنیم مثلا در دوره احساس لیاقت جلسه اول این باور که من ارزشمندم فقط به این دلیل که به دنیا اومدم یا احساس مقایسه هم باز به احساس گناه مربوط میشه یا در دوره عزت نفس نقش مهم دور کردن احساس گناه و اصلا خود ازت نفس هم بر میگرده به توحید عملی

    درک بعدی اینه که از اونجایی که توحید و باورهای توحیدی شالوده شروع همه چیز هست پس با پیدا کردن ریشه وجدان وگناه چیزی که از بچگی برامون باور شده و ساختن باورهای درست در این زمینه میتونیم هر چه بیشتر خودمون و خدای درون خودمون را پیدا کنیم و برگردیم به اصل و هر چقدر بیشتر بتونیم احساس گناه رو در درون خودمون کم کنیم و توحید را بیشتر کنیم وغفور بودن ورحیم بودن واینکه هر وقت توبه کنیم و برگردیم به خودش اول پاکم میکنه و بعد بهم نعمت میده را بسازم در تمام ابعاد زندگی شروع میکنه به تغییر کردن و از انجایی که از هرسمتی به موضوع ورودی ها و پیدایش گناه و وجدان از موارد زیر بررسی میکنم میبینم همش به قول شما دروغ بوده استاد مثلا

    1-باورهایی که ازفرهنگ و مردم درباره گناه و وجدان برامون باور شده

    چیزی که منطقی و ملموس هست حداقل برای من اکثر جامعه همه چیز و همه کس و هر اتفاقی در بیرون را مقصر میدونن برای ناکامی هاشون وحال بدشون و نرسیدن هاشون به جز خودشون دولت رییس جمهور رهبر مقصرن یعنی خودشون هیچ نقشی در موفقیت وحال خوب وزندگی خودشون ندارن به نظر شما جامعه ای که عامل بیرونی رو این طور مقصر میدونه اصلا متوجه نقش اصلی که در درون خودش داره اتفاق میوفته و داره زندگیش رو خلق میکنه هست که اصلا بدونه احساس گناه و وجدان چیه و نقشش چیه و اصلا بررسی کرده تو این حالت که این چیزی که به نام گناه و وجدان باور کرده درست بوده که نسل در نسل چرخیده و بهش رسیده یا نه قطعا کسی بررسی نکرده و هممنون دیدیم منم دیدم که چه جوری روی هوا و بی خود و بی جهت همه چیز رو میپذیریم و انقدر تکرار میکنیم اون فرع رو که میره تو نا خوداگاهمون بعد هم چیزی که من دارم از اکثر اطرافیان میبینم اگر این چیزایی که به عنوان گناه و وجدان تعریف کردن و باور کردن درسته چرا هیچ وقت زندگی ها درست نمیشه چرا همیشه حالشون بده چرا حس خوب نیست پس باید بیام ریشه ای در بیارم باورهایی که بهم از گناه ووجدان دادن و بعد تغییر شون بدم استاد حرفتون درسته همش دروغه در مورد جزعی و کلیش پس تا تغیر اساسی نکنه فایده نداره .

    2-باورهایی که از خدا به اسم دین و مذهب در مورد وجدان وگناه برامون باور شده

    استاد من صحبت های شما رو مثل وحی منزل میدونم شما گفتید هیچ کجای قران از حق الناس نیومده واصلا کسی نمیتونه به کسی ظلم کنه وما فقط میتونیم به خودمون ظلم کنیم این یه قانونه و در درست بودنش شکی نیست ولی چیزی که از قران به ما گفتن از بچگی این که در قران ایه واضح داریم در مورد حق الناس و اصلا خدا در اخرت از حق خودش میگذره اما از حق الناس هیچ وقت نمیگذره پس اگر من بخوام خدا وقران و قوانین الهی را ملاک قرار بدم برای وجدان و گناه هر چی از گذشته به نام دین و مذهب و قران بهم گفتن وباور دادن رو بپذیرم از پایه و اصل همش دروغه پس اینم باید به صورت ریشه ای تغیر کنه تا توحید نتیجه ای مه باید در تمام جنبه های زندگی رو بزاره

    3-باورهایی که از خانواده در مورد وجدان و گناه برامون باور شده

    اولا که وجدان و گناه در خانواده من حداقل چیزی جدا از همون باورهای دینی و مذهبی و مردم و فرهنگی که از گذشتگان بهمون رسیده نیست که در بالا توضیح دادم دوما اگر اون چیزایی که از گناه و وجدان نام میبرن درست بود یه ذره به خودشون و زندگی خودشون کمک میکرد و حال و روز بهتری داشتن چیزی که من دارم میبینم همه در زندگی هم تاثیر دارن و همه چیز گناهه و همه دارن با اون چیزایی که خودشون با نام گناه و وجدان هم خودشون پذیرفتن هم به خورد من دادن دارن زندگی هم دیگه رو هم برای خودشون هم برای دیگران سخت میکنن و هر روز یه داستانی هست بالاخره و این حس خوب و ایمان و توکل و خالق زندگی بودن و نقش خداوند نمیدونم واقعا کجای زندگی ما هست در خانواده پس اینا هم همش دروغه باید تغیر کنه

    استاد با تمام این چیزایی که خداوند هدایت کرد و نوشته شد پس باید یه تعهدی برای پیدا کردن ترمز ها و باورهایی که به اسم گناه و وجدان تا الان بهم دادن را پیدا کنم وباورهای جدید قدرتمند کننده مثل اون چند مورد باوری که خودتون گفتید در فایل رو جایگزین کنم و یقین دارم با جهادی اکبر برای تغیر این باور بنیادی و تمرین انجام دادن با یاری خداوند و شما استاد عزیزم میتونم هر روز کمی بیشتر به سمت باورهای توحیدی حرکت کنم و حداقل خدا رو شکر در این مسیر دارم سعی خودم رو میکنم .

    استاد عزیزم ازتون متشکرم و ممنونم بابت تمام اگاهی هایی که بهم میدید خدا روشکر میکنم وخیلی و خیلی خوشحالم امروز که این متن زیبا رو اماده کردم و خیلی از باورها و ترمز ها و اگاهی ها و تغیراتی که باید انجام بشه البته در مسیر تکامل واضح تر شد خدا رو شکر میکنم که شاگرد شما هستم استاد عزیزم و خیلی از خدا وند شکر گزاری میکنم که که من رو در مسیر توحید و اگاهی های بدون تغییر خودش قرار داد استاد همیشه تحسینتون میکنم و واقعا با تمام وجودم از خداوند براتون هر روز سعادت و موفقیت و شادی و سلامتی بیشتر میخوام چون شما الگو من هستید و من لذت میبرم از اینکه با شما هستم و تشکر میکنم از تمام هم مسیری های عزیزم که با خوندن کامنت هاشون لذت بردم امیدوارم شاد و پیروز و سربلند باشید .

    در پناه رب تنها فرمانروای جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مهناز پیرهادی گفته:
    مدت عضویت: 482 روز

    روز شمار تحول زندگی من

    روز اول

    با گوش دادن به این فایل چقد از اینکه به خودم ظلم کردم با منطقهای چرت و پرتی که پشتش ردیف می کردم احساس ناراحتی کردم چقد دلم برای خودم سوخت چه روزهایی که با عذاب وجدان و حال بد و احساس گناه سپری کردم و سطح انرژیمو پایین آوردم

    صحبتهای شما منو به فکر فرو میبره که اصلا چرا هر چی بهم گفتن قبول کردم چقد نا آگاهم چقد تو مسیر گمراهی بودم و چقد مواقعی که حتی نماز میخوندم از سر ترس بوده و وقتی یکی از نمازهام حتی غیر عمدی قضا میشه احساس گناه دارم چقد همیشه تو تصمیمام بقیه رو اول در نظر میگیرم که نکنه حق الناسی ازشون به گردنم بمونه

    چقد با ترس از همه چیز زندگی میکردم و میکنم

    چرا فکر نکردم که شاید یه مسیر دیگه ای باشه که پر باشه از عشق پر باشه از احساس خوب

    چرا بخشندگی خدارو باور نداشتم وای چیکار کردم با خودم….

    چقد خدارو نمیشناسم چقد احتیاج دارم پر شم از نور آگاهی چقد خسته ام از تقلیدهای بی پایه و اساس

    چقد احتیاج دارم به انس با قرآن به اینکه خودم بفهممش نه چون بقیه میگن منم بگم درسته

    دیدی به یه جایی میرسی که دیگه هیچی برا از دست دادن نداری؟من الانم تو همون نقطه ام ولی مطمئنم این میشه نقطه عطف من

    این مسیر با بخشش خودم شروع میشه این مسیر با قطع تعلق و قطع توقع از هر چیز و هر کس شروع میشه با خود دوستی شروع میشه با احساس لیاقت و ارزشمندی شروع میشه با تجربه گرفتن از اشتباهام و تکرار نکردنشون شروع میشه و همه اینها احتیاج به یک جهاد اکبر داره

    از یک جهاد با باورهای پوسیده و سفت و سختی که میدونم از بین بردنشون خیلی خیلی سخته ولی وقتی فکر میکنم به ته مسیر که قراره تبدیل به چه آدمی شم و اگه شروع نکنم چی میشه همه اینها مسیرو برام لذت بخش میکنه

    استاد عزیزم ازت ممنونم که شما هم یه روزی این باورهارو قبول نکردین و شروع به تغییر کردین و همه اینها میشه یه انگیزه برای من که منم میتونم تغییر کنم

    وقتی بهتون فکر میکنم پر میشم از حس تحسین و افتخار و پر از حس خوب

    چقد وجودتون نعمته برامون

    شکر برای وجودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    به نام خداوند مهربان

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این آگاهی ها

    اتفاقات خوب در آرامش خاطر رخ میدهند

    و آرامش یک شخص نشان دهنده ی ایمانی این که به خداوند و قوانینش داره

    و اما اولین قدم برای ساختن عزت نفس ،خلاصی از احساس گناه و بی ارزشیه که نقطه مقابل اعتماد به نفسه

    استاد عزیز مثالهای زیادی زدن و شکافتن موضوع رو و تعریفی از وجدان دادن که شهر به شهر و منطقه به منطقه و کشور به کشور متغیره ،و چقدر به ما احساس گناه دادن با کردن باورهای محدود کننده تو ذهن ما ،باورهایی که هیچ پایه و اساسی نداره و هیچ مطابقتی با اصل قانون جهان هستی ، احساس گناه در مورد هر موضوعی .

    از دید قانون فرکانس هیچ چیزی بدون اجازه ی من وارد زندگی من نمیشه و این در مورد همه صدق می‌کنه ، من هیچ قدرتی در زندگی دیگران ندارم و دیگران هم هیچ قدرتی در زندگی من ندارن و اگر از دید خداوند و قانون این موضوع رو بررسی کنیم و تصویر بزرگ رو ببینیم ،به این آگاهی میرسیم که هر ستمی که میکنیم در واقع به خودمون کردیم و هر خوبی که میکنیم در واقع بازهم به خودمون کردیم

    موسی در مداری بود که میزنع یک نفر رو می‌کشه و همون آدم میاد میشه موسی پیامبر

    در واقع همه چیز طبق قانون رخ داده و اون شخص با افکار خودش در فرکانس ناخواسته ها قرار گرفته و سیستم هم به فرکانسش جواب داده و موسی زده کشته ولی نکته اینجاست که با کشتن چیزی تموم نمیشه و این ها همه و همه بخاطر ورودی های اشتباهه که ما فک میکنیم که میتونیم به کسی ظلم کنیم یا حق کسی رو بخوریم ،نه به هیچ عنوان اینطور نیست ،انسان اگر در مدار درست قرار بگیره ،درمدار هدایت الهی هر ضربه و هر حیله ای بر علیهش کنن ،اتفاقا طبق قانون به نفع اون تموم میشه ،مثل امام حسین که خواستن صداشو خفه کنن ،اما صداش به گوش همه ی جهان رسید ،چون درمدار درستی بود و افرادی که کشتنش ، به خودشون ستم کردن چون امام حسین به آرزوش رسید ولی اونا هم به بدترین شکل کشته شدن .

    سوال اینه که ایا اگر موسی در احساس گناه می موند به خاطر قتلی که مرتکب شده بود ،بازهم به مقام پیامبری میرسید؟؟؟صد درصد خیر

    موسی تونست با باورهای مناسب به احساس بهتری برسه و جهان و خداوند به باورهای قدرتمند کنندش پاسخ داد ،زمانی که موسی خواست و هدایت شد ،

    پس من اگر به گذشته ی خودم نگاه کنم در ارتباطاتم و در هر موضوعی هر ستمی کردم به خودم کردم و تصمیم و انتخاب من در هیچ موضوعی حتی کوچکترین تاثیری بر زندگی شخصی نداشته مگر باورهای اون ،و اگر هم تاثیری داشته به علت مداری بود که به خودم ستم کرده بودم و خودمو درمدار آدم های داغون تراز خودم با افکار خودم گیر انداخته بودم و اشتباه پشت اشتباه ،

    اما از دید خداوند تمام اشتباهات من پذیرفتس

    ،تمام خطاهای من پذیرفتس چون با همین آزمون و خطا انسان رشد کرده ،اما نه با تکرار دوباره ی یک خطا

    پس من خودمو می‌بخشم و خداوند هم صددرصد منو می‌بخشه ،چون وعده‌ی بخشش از جانب خداونده و وعده‌ی ناامیدی و یاس و باور آب که از سر گذشت چه یک وجب و چه 10وجب از ناحیه ی شیطانه تا من غمگین بشم و از مدار خداوند بیام بیرون ،اما خداوند به وضوح میفرماید که نجوا تنها از سوی شیطان است تا مومنان را غمگین کند و باز هم به وضوح بارها در قرآن می‌فرماید که مومن واقعی غمگین نیست ،خب چطوری غمگین نیست ؟؟؟چون باورهای مناسبی ساخته ،چون اشتباهاتش رو پذیرفته و خودشو بخشیده و به این قانون آگاهه که احساس خوب از طرف خداست و نتیجش اتفاقات خوبه و احساس بد از طرف شیطانه .

    پس مهم نیست که چه دلیلی داشته باشم ،

    اگر به هر دلیلی نخوام باورهای مخرب و سمی که به من خوروندن و احساس گناه دادن رو با باورهای قدرتمند کننده عوض کنم ،کاری از دست خداوند برای من ساخته نیست و این احساس گناه هربار منو بیشتر از خداوند دور می‌کنه ،اما اگر مثل موسی خودم رو اشتباهم رو ببخشم و به طرف خدا رو کنم ،خداوند را همواره توبه پذیر و مهربان خواهم یافت .

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت بودن در فضای این آگاهی ها

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    بنام یاد خدا !

    درود خدمت استاد عزیز ، خانم شایسته عزیز و‌تمام عزیزان

    این فایل چقدر با ارزش است میخایم بار ها ‌ بار ها بنویسم در مورد این فایل و‌هر بار که گوش می‌کنم حس آرامش بیشتر ، حس عزت نفس بیشتر ، حس خود ارزشمندی و توانایی بیشتر در تمام اموراتم می‌دهد

    خدا را شکر بخاطر تمام آگاهی که در هر لحظه نصیبم می‌شود

    موضوع احساس گناه یک حرف است که در رگ‌رگ‌ ما جا گرفته

    فقط باید آگاهی های ما بیشتر شوه و این همه که احساس گناه می‌کنیم به دلیل عدم آگاهی های ما در مورد گناه است

    و امروز هم خواستم آگاهی من بیشتر شوه بلاخره

    با آگاهی کامل به این ویدیو رسیدم با وجودیکه قبلا هم‌ این ویدیو را دیده بودم ولی اینقدر تاثیر نداشت ولی حالی زیاد تاثیر گذاشت بالایم خصوصا داستان های پیامبران و موضوع حق انسان که قبلا دیدی دیگری داشتم و حالا خدا را شکرررررر‌ که دیدگاه من تغیررر کرد در تمام موارد

    خدا را شکرررر که در هر لحظه مارا هدایت می‌کنه و ما را به خوبی های بیشتر آگاه میسازه

    و‌ما هرگز نمیتانیم کسی را تغییر بدهیم فقط اگر خود فرد بخواهد

    و خدا را بی نهایت سپاسگذارمممممم بخاطر تمام آگاهی که نصیبم می‌کنه در هر دقیقه خدایااااااا شکرررررررر در هر لحظه !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ساره موذنی گفته:
    مدت عضویت: 2772 روز

    سلام استاد جان

    و سلام به همه ی دوستان هم فرکانسیم

    خیلی هیجان زده ام

    من امروز دکمه ی مرا به سمت نشانه ام هدایت کن

    را زدم و به این فایل هدایت شدم

    البته این فایل را خیلی وقت پیش گوش داده بودم

    داشتم کامنت یکی از دوستان را می‌خوندم که یهو یه چیزی که بابتش چند وقته عذاب وجدان و احساس گناه دارم اومد بالا و رفتم سریع نوشتمش

    و ببینید به کجاها رسید:

    عذاب وجدان دارم این روزها چون به تازگی متوجه شدم که من خودم را کافی نمی دونم ،تواناییم و اندازه ی حرفه ای بودنم را که خودم به تنهایی بتونم درآمد خوبی داشته باشم و همش میرم توی مجموعه های معتبر که از اعتبار اونها استفاده کنم برای درآمد داشتن.

    چون متوجه شدم که من شرک ورزیدم که روی اعتبار اون مجموعه ها حساب کردم و نتونستم روی خدای خودم حساب کنم و من حتی جرعت درخواست کردنشم از خدا نداشتم که درخواست کنم پروردگارم هدایتم کنه کمکم کنه که بتونم بیزینس خودمو بدون حساب کردن روی اعتبار بقیه آدمها و اینکه بخوام به کسی باج بدم به خاطر اعتبارش ،داشته باشم ، تازه درآمدم اتفاقآ چندین برابر وقتی باشه که من مثلآ توی ساناسنتر بودم و داشتم روی اعتبار اونها حساب میکردم و بهشون باج میدادم باشه.

    من واقعآ احساس گناه میکنم چون تازه متوجه شدم که من به خودم دارم ظلم میکنم که این همه انرژی و تایم و مواد کارم را استفاده میکنم و چون روی اعتبار اونها حساب کردم دارم 65٪ از کارم را به اونها میدم ،

    چون اونها دارند از من استفاده میکنند ،البته به خواست خودم

    واقعآ متآسفم

    خب الان فهمیدم و می‌خوام که دیگه بهش ادامه ندم

    می‌خوام خودم را ببخشم

    می‌خوام از پروردگارم بخشش بخوام که شرک ورزیدم

    و واقعآ از این جنبه بهش نگاه نکرده بودم و نمی فهمیدم که دارم ظلم به خودم میکنم چون درآمدم بالاتر رفته بود

    ولی واقعآ لیاقت من خیلی بیشتر از اینهاست

    واقعآ پروردگار من اگر من میخواستم هدایتم میکرد و الان که می‌خوام هدایتم می‌کنه که بتونم بیزینس پر درآمد خودم را داشته باشم ،به هیچ کس باج ندم و فقط روی اعتبار پروردگارم حساب کنم

    فقط دلیلی که باعث میشد که من برای دیگران کار کردن را ترجیح بدم این بود که من نمی‌خواستم و نمیخوام کار خودم را در جایی (گالری ،آرایشگاه،خانه کودک و…)شروع کنم و منو محدود به یک جا و مکان و شهر و کشور کنه

    من دوس دارم کارم در سفر باشه

    کار خودم را. داشته باشم ولی جوری باشه که من در سفرهای مختلف باشم و پولهای فراوان بسازم ، هم لذت ببرم از سفرهام ،هم درآمدهای فراوان داشته باشم

    سفر منظورم سفرهای کشورهای مختلف و شهرهای مختلف دنیاست .

    نمیخوام هیچ چیزی منو محدود به یک جا موندن کنه برعکس می‌خوام کارم جوری باشه با عشق و با افتخار به کشورها و شهرهای مختلف دنیا دعوت بشم و کار کنم و لذت ببرم

    می‌خوام عشق باشه ،آرامش باشه ، سفرهای لذت بخش باشه و درآمدهای روز افزون

    پروردگارم این افکار منه

    اینها خواسته ی منه

    در واقع سالهاست ،شاید بگم از بچگی ،یادمه وقتی مسابقه ی محله پخش میشد و مجری برنامه هربار به شهرهای مختلف می‌رفت و برنامه اجرا میکرد و کلی ازش پذیرایی میکردند و هم پول درمی‌آورد هم در سفر بود هم اعتبار داشت که همه دعوتش میکردند و مهمان بود، من تو ذهنم بود که چقدر خوبه اینجوری کار کردن

    یا وقتی تو ماهواره افرادی را می‌دیدم که سفرهای مختلف می‌رفتند به جای جای دنیا و لذتها می‌بردند(اگه هم نمی بردند برام مهم نیست ،من می‌خوام با لذت باشه) پولها می‌ساختند ،من همیشه تو ذهنم بود که منم اینجوری دوس دارم زندگی کنم که کارم محدود به یه جای خاص نباشه و در سفرهای مختلف و آزادانه باشه.

    خب ترمزهام زیاده در موردش :

    *باید از صفر شروع کنی و اعتبار جمع کنی

    *سخته ،وقتی بری اولش لذت میبری بعدش دیگه خسته میشی ولی چون مجبوری که سفر بری تا پول بسازی ،دیگه لذت نمی‌بری.

    *باید جهانگرد بشی و برای این کار باید کلآ بری توی صنف دیگه کار کنی

    *چجوری تو سفر از هنرت میخوای پول بسازی؟ باز باید بری نمایشگاهها بزنی و محصول آماده کنی و بفروشی . توکه فروش را دوس نداری.

    *باید اول یه تراک کمپر یا ون کمپر داشته باشی ، خب آرزومم همینه ولی پولشو نداری و رانندگی اش سخته و باید باز از کسی بخوای راننده ات بشه

    من از پروردگارم کمک می‌خوام ،هدایت می‌خوام که راهشو نشونم بده

    من می‌خوام هم از کارم لذت ببرم و عاشقش باشم

    هم سفرهای لذتبخش برم به سراسر دنیا با عزت و دعوت و شادی

    هم پولهای عالی درآمدهاکه هربار چندین برابر میشه و تصاعد

    هم می‌خوام بیزینس خودم باشه و برای هیچ ارگانی نباشه ،اصلآ برند خودم ،اسم خودم باشه

    هم می‌خوام روان و آسون و دلپذیر و پر از حال خوب پیش بره

    اصلآ مهاجرتم ، برپایه ی کارم باشه

    راحت ویزا بشم برای همه ی کشورها

    اصلآ زندگی کنم بقیه ی عمرمو

    إیاک نعبدُ و إیاک نستعین ،إحتن صراط المستقیم ،صراط الذین انعمت علیهم ،غیرمغضوب علیهم ولظالین

    پروردگارم تنها از تو هدایت می‌خوام و تنها روی تو حساب میکنم

    وای خدای من ازت سپاسگذارم که از احساس گناهی که داشت اذیتم میکرد و حالم را بد کرده بود منو به کجا هدایت کردی

    من الان خواستمو واضح فهمیدم

    من درخواست کردم ازت

    من دریافت میکنم

    من آماده ام

    من زندگیش میکنم

    من خیییییلی سپاسگذارم ازتون استاد به خاطر این سایت جادویی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    علی شایان گفته:
    مدت عضویت: 630 روز

    به نام خدا

    احساس گناه برگرفته از وجدانه که واجدان هم برگرفته از جامعه است و یک کار مشابه تا جوامع متفاوت نتایج احساسی متفاوتی به همراه داده

    مثلا چن ساعت پیش یکی از دوشتام میخواست غذا بخوره و نون از ارتفاع یک متری انداخت تو سفره و دوست دیگه‌م اعتراض کرد و گفت این چه کاریه و به برکت خدا بی احترامی کردی و …

    واقعا کی گفته این کار اشتباهه؟ کی گفته گناهه؟ کی گفته بی احترامیه؟

    باید نسبت به باور هامون تجدید نظر کنیم و ببینیم ریشه هرکدومشون چیه و چی شده و چی شنیدیم که این چیزارو باور کردیم

    نکته بعدی اینه که ما نمیتونیم زندگی دیگرانو تغییر بدیم و نمیتونیم بهشون آسیب بزنیم و نمیتونیم خیلی کمکشون کنیم و هر کاری کنیم داریم با خودمون انجام میدیم و اگه کاری کردیم که ظاهرا یه بقیه اسیب زدیم در واقع به خودمون اسیب زدیم و نه بقیه

    نکته دیگه این که ما انسانیم و قطعا خطا میکنیم و حتی بهترین ادما هم اشتباهات زیادی کردن و اشتباهات مسیر تکامل جهان مادی عه و با هر بار اشتباه ما میتونیم نقاط ضعف رو بشناسیم و بهبود بدیمش

    خدا کاملا به درون و ذات ما اگاهه و خیلی توابه و خودش توی قران گفته که گناهان مارو همه رو میبخشه اگه به خودش برگردیم و عاشق ماعه و لذت میبره که منو تو زندگی میبینه و اشتباهاتمو میبینه یا موفقیتامو میبیته مثل پدری که بچه شو میبینه که داره راه میره و زمین میخوره و دوباره بلند میشه و دوباره زمین میخوره و باز ببند میشه و … و خیلی پذیرفته شدست و حتی ابراهیم و موسی و محمد هم اشتباه میکردن و این اشتباهات کاملا طبیعیه

    بزرگترین قسمت عزت نفس احساس خود ارزشیه و بزرگترین اسیب رو به احساس خود ارزشی،احساس گناه میزنه.من یه دوستی دارم که حدود 10 ساله باهاش دوستم

    ایم دوست من اون اوایل خیلی با اعتماد بنفس بود و تو هر جمعی جمعو تو دستش میگرفت حتی تو جمعای غریبه و من ازش میپرسیدم چطوری انقدر اعتماد بنفس داری

    بعد از اتفاقاتی خیلی مذهبی شدید شد و بخاطر اشتباهات نه چندان بزرگ قدیمش احساس گناه شدیییید پیدا کرد و همیشه اشتباهاتشو تکرار میکرد و خودشو فردی گناهکار میدونست و از غذاب اخرت میگفت

    و حالا جوری شده که حتی تو ارتباطات اولیه با غریبه ها هم دچار مشکله و اعتماد بنفسش بشدت افت کرده من دلیل این افت اعتماد بنفس رو نمیدونستم

    ولی حالا با فهمیدن اثر احساس گناه با احساس خودارزشی درک کردم این قضیه رو

    خدایا منو ببخش و همه ی گناهان منو پاک کن

    من قول میدم تلاش کنم که اشتباه نکنم و عملکردم توحیدی باشه ولی قول نمیدم که همیشه بتونم تمام تلاشمو کنم و قول نمیدم که اشتباه نکنم. به احتمال خیلی زیاد اشتباهات زیادی قراره بکنم ولی نگران نیستم چون تو عاشق منی و میدونی من ذاتم چطوریه و از دیدن اشتباهاتم هم حتی لذت میبری.

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رضوانه گفته:
    مدت عضویت: 805 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان

    من امروز اولین روز از سفرنامه رو شروع کردم.

    من اینجور شخصتی دارم که خیلی احساس گناه بیش از اندازه میاد سراغم از خیلی چیزای کوچیک مثلا اگر از شخصی هدیه ای بگیرم میگم که حتما باید جبران کنم یا اگر رابطه ام با اون شخص تموم بشه این هدیه ای که ازش دریافت کردم آیا از راه درست یا نه آیا رضایت داره که دست من بمونه یا نه و به این فکر میکنم که من حق الناس انجام دادم و این وسیله ای که به عنوان هدیه به من داده باید برگردونم دوباره به همون شخص و به کلی افکار و ذهنیت مریض گونه ای تبدیل میشه که زندگی منو واقعا جهنم می‌کنه از اینکه به اینجور چیزا فکر کنم خسته شدم و اومدم یا خودم گفتم که عزیزم ببین تو نمیتونی حق کسی رو بخوری هیچکس توانایی اینکه حق کس دیگه رو بخوره یا به کسی ظلم کنه رو نداره و این چیزایی که تو داری بهش فکرمیکنی اصن ربطی به این موضوعات هم نداره تو یک موقعی یک چیزی رو میخواستی و حالا به هر دلیلی خودت خریداری نکردی اون وسیله رو و خداوند هم همون چیزی که میخواستی رو بهت داده به وسیله دستانش به تو رسونده تو باید سپاسگزار خداوند باشی نه اینکه احساس گناه بگیری و بدتر خودتو از مسیر درست از انرژی منبع دور کنی خداوند به وسیله دستان بی نهایتش به من کمک می‌کنه و منو به خواسته هام می‌رسونه و من با احساس گناه داشتن فقط خودمو از مسیر دور میکنم و الان چند وقت که من فقط دارم سعی میکنم احساس گناه رو از خودم دور کنم و به احساس خوب برسم من اگر نتونم دیدگاهم رو تغییر بدم از در و دیوار برای من می‌باره و باید بتونم افکارم رو کنترل کنم تا احساس خوب و آرامش داشته باشم ما هر لحظه از سوی خداوند هدایت میشویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سید محمد بنی سعید لنگرودی گفته:
    مدت عضویت: 915 روز

    سلام بر استاد عزیز، خداوند رو شاکرم که در این ساعت هدایت شدم این فایل رو ببینم و این موضوع رو درک کنم که نباید احساس گناه داشته باشم اگر میخوام به سعادت در زندگی برسم، دقیقاً توی زندگی شخصی برای ورود به یک شغل در مرحله تحقیقات محلی منو تایید نکردن و بعدها فهمیدم یکی از معرفین بنده رو تخریب کرده، اوایل خیلی بهم ریختم ولی یه جایی به خودم گفتم حتماً خیریتی توی این کار بوده و مجدداً در یک مسیر دیگه اقدام گردم و موفق هم شدم.

    استاد راهکارهایی که دادید برای دوری از احساس گناه عالی بودن، و من هم متعهدانه از این راهکار استفاده خواهم کرد چون مسیر رسیدن به آرامش از همین راه هستش.

    خیلی خوشحالم از اینکه عضوی از این خانواده بی نظیر هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 680 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به همگی

    امروز صبح تو ستاره قطبیم از خدا خواستم دلیل این حس بد بعضی اوقاتمو بده که هر راهی رو امتحان میکنم نمی تونم خوبش کنم

    من کلا آدمی هستم همیشه دنبال راه حل هستم ولی این حس ‌و حال متناوبیم رو نمی تونستم درست کنم

    اکثر اوقات هم آخر وقتا میاد

    فهمیدم احساس گناه دارم

    به خاطر 2 علت

    کمک نکردن به خانواده ام

    به موفقیت بررگ نرسیدن به خودم و استفاده نکردن از توانایی هام

    من دوره عزت نفس رو داشتم دقیقا استاد راست میگه احساس گناه خودشو رشد میده

    مثل یک ویروسه آدم رو فلج میکنه

    منو طوری فلج میکنه که حس و مغزم از کار میوفته

    واقعا احساسم و مغزم اون لحظه کاررنمیکنه

    خدا رو شکر راهشم پیدا کردم از تو کامنت بچه ها

    باید تمرکزم رو بزارم روی موفقیت هام نه اشتباهاتم

    باید خودم رو تحسین‌کنم نه واسه یک اشتباه تخریب کنم و تمرکز کنم روش که هی بیشتر و بیشتر بشه

    من اخرشب هر کاری هم کنم بازم از خودم ناراضی هستم

    با اینکه در طول روز نهایت سعیمو میکنم که کارهامو با کیفیت و با سرعت بالا انجام بدم

    ولی ..

    جامعه و خانواده مثل نقل نبات انتقال حس گناه میکنن

    یک امر عادی هست

    من خودمو میبخشم

    به خاطر کارهایی که نکردم و سعی میکنم فردا بهتر کنم و از خودم تشکر میکنم واسه کارهایی که کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فرشته عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم

    امیدوارم عالی باشید🫶

    اولین روز از سفرنامه رو شروع میکنم با فایل “چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه”

    احساسی ک مطمئنم هممون تو یه مقطعی تجربه اش کردیم احساسی ک به نفعمون نبود هیچ احساس منفی و بدی رو هم در برداشته

    احساس گناه نسبت ب همه چیز و همه کس ،احساسی ک فکر می‌کردیم وظیفمونه یا جزء مسوولیت ماست در حالی ک هیچ وظیفه ای در کار نبوده وظیفه من نیس اطرافیانمو تغییر بدم وظیفه من نیس بجای دیگری فکر کردن و عمل کردن .ما هیج مسؤولیت و وظیفه در قبال کسی نداریم هر شخصی مسوول زندگی و تصمیمات خودشه

    وظیفه من ب عنوان یک انسانی ک آزاد آفریده شده اینک مسوول زندگی خودم باشم و اینقدر رو عزت نفس و اعتماد به نفسی ک توسط جامعه و خوانواده و رسانه تخریب شده رو بازسازی کنم اینقدر رشد کنم تا بتونم اون احساس گناه ناشی از کم بینی و احساس عدم لیاقتی ک دارم رو از بین ببرم و خودمو ارزشمند بدونم و خودمو لایق یک زندگی در خور و شایسته یک انسانی ک اشرف مخلوقاته بدونم و در جهت صحیح و درست قدم بردارم و از خدا هدایت و حمایت بطلبم

    اوایل آشناییم ک تسلط نداشتم ب قوانین و درک درستی نداشتم احساس گناه شدیدی نسبت ب خونواده ام داشتم احساس گناهی ک حتی تو خوابم باهام بود و من همه فکرم این بود ک باید اونا رو نجات بدم باید کمکشون کنم باید تغییر کنن بعد طی کردن تکاملم متوجه شدم ک نه اینطوریام نیس من هیچ سلطه ی ندارم ب کسی من نمیتونم اونا رو تغییر بدم هرچقدرم از قوانین براشون صحبت کنم فایده نداره تا وقتی ک خودشون نخان و کم کم دست برداشتم از سماجتی ک نسبت ب تغییرشون داشتم ک البته هنوز جای کار دارم و تلاشم رو گذاشتم رو کار کردن روی خودم و باورهام ،تقویت احساس لیاقت و ارزشمندی و اعتماد ب نفسم

    و سعی کردم ک احساس گناه رو از خودم دور کنم و تمرکز کنم رو تغییر خودم

    ب نظر من کامنت گذاشتن و مطالعه کامنت بقیه دوستان ب درک بیشتر و دریافت آگاهی های اون فایل خیلی تاثیر داره و باعث میشه تکاملتو راحت تر طی کنی حداقل برای من اینطور بوده هرزمانی ک کامنت گذاشتم یا کامنت دوستانم رو مطالعه کردم ب درک و آگاهی من بیشتر کمک کرده

    ممنونم استاد برای آگاهی هایی ک در اختیارمون قرار میدید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: