«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 434

5887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
    مدت عضویت: 2437 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    فصل یک | روز یک.

    دوم مرداد هزار و چهارصد و سه.

    سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو می‌خونند.

    هدفم از نوشتن دیدگاه در این فایل، همون‌طور که خانم شایسته عزیز اشاره کردند این هست که یک ردپا از خودم بجا بگذارم.

    در واقع می‌خوام به این طریق، روند رشد و تکامل خودم رو ثبت کنم و به یاد بیارم در نقطه شروع چه جایگاهی داشتم.

    گزارش کوتاه از وضعیت فعلی زندگیم:

    • به سطح ارتعاش و احساس خوب خودم در این برهه، نمره شش یا نهایت هفت رو از ده میدم.

    • باردار هستم (هفته بیست و شش) و تا حد زیادی تغییرات هورمونی باعث شده نتونم احساسات و افکارم رو کنترل کنم و از این بابت تا حدودی خودم رو سرزنش میکنم.

    • دوره احساس لیاقت رو میگذرونم و جلسه ده هستم.

    • تراپی میرم و درگیر خودشناسی‌ام.

    • عملا فعالیت خاصی انجام نمیدم و برنامه روزانه ثابت و مشخصی ندارم.

    • در نوعی گیجی به سر میبرم و نسبت به جهان و هدف خلقت و زندگی و … بسیار ناامید و پوچ شدم و همین امر کمی من رو نسبت به زندگی سست و بی‌انگیزه کرده.

    • روابطم با آدم‌ها رو نمی‌دونم درباره‌ش چی بگم اما در کل نه اشتیاق، نه حوصله، نه انگیزه و نه دلیلی برای محبت به اطرافیانم دارم.

    دیدگاه من در مورد مسائلی که در فایل گفته شد:

    _ به افکاری بپردازیم که در زندگی بدردمان میخورد و به کار زندگیمان می‌آید.

    این جمله بطور عجیبی به دلم نشست.

    در واقع اولین جمله این فایل و این فصل و این روز همین مسأله بود که به معنای واقعی کلمه به خودِ خودِ خودِ من گفته شد.

    در واقع آخرین نکته‌ای که در جلسات تراپی، من و مشاورم بهش رسیدیم این بود که من افکار مزاحم و وسواسی زیادی دارم و بهتره که مدتی با قرص‌های مخصوص کنترلش کنم.

    من در جلسه تراپی این رو پذیرفتم ولی از وقتی اومدم بیرون هیچ تصمیمی مبنی بر تهیه داروی اعصاب نگرفتم و حس خوبی به این مسأله ندارم.

    این حرفِ استاد که فکر کردن به مسایل اضافی، کمکی به ما نمیکنه بنظرم بسیار منطقی آمد و قصد دارم با منطقی کردن این باور، مدتی تلاش کنم تا آگاهانه و با کنترل افکار، افکارم را کنترل کنم نه با قرص.

    _ چه کسی تعیین میکند درباره چه چیزهایی باید عذاب وجدان و احساس گناه داشته باشیم؟

    در واقع این سوال خیلی درست و منطقی است.

    جایی که استاد اشاره کردند به این موضوع که دیدگاه جهانی نسبت به موضوعات داشته باشیم واقعا قانع شدم.

    نقطه مقاومت من اینجاست که بدلیل باورهای نسبتا ریشه‌دار مذهبی که دارم، مدام شک میکنم که اگه همین مسیرِ مذهبِ فعلیِ علی‌الظاهر تحریف شده، درست و برحق باشه چی؟

    در واقع این مسأله هنوز به درستی برام حل نشده و مقاومت و احساس گناه و عذاب وجدان در خصوص اعتقادات مذهبی رو به راحتی نمیتونم از خودم دور کنم.

    امیدوارم که به بهترین تصمیم و دیدگاه در این زمینه هدایت بشم.

    _ ما حتی با کشتن افراد هم نمی‌تونیم به آن‌ها ظلم کنیم.

    عجب جمله‌ای ! نقطه مقابل این جمله میشه اینکه؛ هیچکس، هیچکس و مطلقا هیچکس نمیتونه به ما ظلم کنه و این یعنی احساس قربانی بودن عملا یک احساس بی‌اساس و بی‌دلیل و بیهوده‌ست.

    _ تفاوت صبر و تحمل

    من به تفاوت این دو مقوله دقت نکرده بودم.

    همیشه تحمل میکردم به خیال اینکه دارم صبر میکنم و خودم رو آدم بسیار صبوری می‌دونم. غافل از اینکه تمام این مدت در حال تحمل بودم.

    صبر، با حس خوب و امید همراهه.

    تحمل، امیدِ واهی داره و درد.

    از استاد بابت روشن‌کردن تکلیف این مسأله هم تشکر میکنم.

    _ وقتی در احساس بد باشیم، بی برو برگرد اتفاقات بد در انتظار ماست.

    تا اینجا قبول. تلاش کردن برای بهبود احساس و رفتن از حال بد به حال خوب هم قبول.

    نکته‌ای که برایم خیلی جالب بود این بود که برای تغییر از حال بد به حال خوب نباید به عوامل مخرب متوسل شد بلکه باید با تغییر دیدگاه و نگاه کردن از زاویه‌ای زیباتر به موضوع، حال بد رو به حال خوب تغییر داد.

    مسأله‌ای که برام ایجاد شد اینه که این مقوله به معنی سرکوب احساسات نیست؟ خشم ایجاد شده و احساسات بد رو چطور به شیوه درست و اصولی و مفید باید تخلیه کرد.

    نادیده‌گرفتن احساسات به مرور می‌تونه از انسان‌ها، روحی سرشار از خشم و کینه و حسرت و تنهایی بسازه.

    از عزیزانی که تا اینجای کامنت خواندند می‌خوام اگه پاسخ درخوری دارند، بنده رو روشن کنند.

    امیدوارم به بهترین جواب برای این چالش‌هایی که ذکر کردم هدایت بشم.

    در پناه حق.

    الحمدلله رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سارا sara گفته:
      مدت عضویت: 1748 روز

      سلام به نرگس عزیزم

      ممنون بابت کامنت خیلی خوبی که نوشتی و در مورد پاسخ به این سوالت که احساسات خشم و کینه و حسرت و .. رو نادیده بگیریم می‌تونه تأثیر بدی داشته باشه اینو اول به خودم میگم بعد به شما . چون با این همه تکرار باز هم نجواها میاد .

      ببین از خودت بپرس چرا خشمگینم ؟ چرا از فلانی کینه دارم ؟ در جواب می‌رسی به اینکه فلان کار رو کرد خب . بعد به خودت بگو وقتی من نمیتونم در زندگی کسی تاثیر بذارم ینی هیچ کس نمیتونه در زندگی منم تاثیر بذاره . پس چرا خشم و کینه دارم ؟ چون نجوای شیطان هست که میگه اون یکاری کرد و تاثیر گذاشت و این ینی شرک ینی قدرت دادن به دیگرانی که نمیتونن ذره ای در زندگی ما تاثیر بذارن . هدف شیطان همینه که من قدرت رو از خدا و خودم بگیرم بدم به دیگران . چرا ؟ تا نتونم به قدرتهای خودم فکر کنم و خالق زندگیم باشم . فقط بشینم و نگاه کنم که فلانی چکار کرد یا چکار می‌کنه . من قبلاً به شدت با همه درگیر بودم بخصوص در ذهنم . خشم و کینه و نفرت داشتم در حدی که ساعتها ذهنم درگیر بود که چرا فلانی فلان کار رو کرد مگه من چکارش کردم .با کارکردن روی فایلها و تکرار زیادشون تا حد زیادی الان تونستم ذهنمو مهار کنم و هر وقت که کاری از کسی میبینم که ناراحتم می‌کنه میگم بببین خودت خلق کردی اون هیچ تاثیری نمیتونه بذاره . و یه چیز دیگه که در کامنتت بود گفتی در موارد مذهبی هنوز شک داری . منم داشتم بخصوص در مورد دعاها و مورد چشم زخم که بود و همیشه این تو ذهنم بود که ممکنه کسی با دعا یا چشم زخم بتونه کاری بکنه و تأثیری بذاره و چون این باور رو داشتم تاثیرشو هم میدیم . تا اینکه تصمیم جدی گرفتم برای تغییر این دو تا باور . کاری که کردم این بود هر روز صبح بعد از سپاسگزاری اولین کاری که میکردم فایل مربوط به چشم زخم از قسمت دانلودی ها رو به صورت تصویری چون واسه من تاثیر بیشتری داره گذاشتم و تقریبا نزدیک یکماه دیدم و خیلی خیلی تاثیر گذار بود طوری که الان ذره ای به این دو مورد ( چشم زخم و دعانویسی ) باور ندارم . راهکاری که من بهت پیشنهاد میکنم همینه چون خیلی زود جواب میده . فایل مربوط به اون باور اشتباه رو پیدا کن و هر روز صبح بعد از بیدار شدن ببین یا گوش بده خیلی سریع تاثیرشو میبینی

      و در آخر خدارو شکر میکنم بابت وجود استاد و این سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فائزه نقدی گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد و خانم شایسه ی عزیز

    روز اول فصل اول روزشمار تحول زندگی من

    باید اعتراف کنم که توی مورد احساس گناه بشدت ضعیف عمل میکنم و خداروسپاسگذارم که من رو به این خانواده ی دوست داشتنی هدایت کرد

    تا این حرف هارو بشنوم و یک قدم کوچک برای رفتن به فرکانسی از جنس خدا بردارم

    واقعا چقدر این احساس گناه میتونه آدم رو به فلاکت و بدبختی بکشونه

    احساسی که حتی خود خداهم گفته میبخشه و ما بازهم خودمون رو نمیتونیم ببخشیم

    چقدر خداوند مهربان رو شاکرم که اینقدرررر عادله و جهانی پر از نعمت و سرنوشت با عدالتی یکسان افریده

    عدالتی که شاید خیلی ها درکش نکنند عدالتی به نام فرکانس عدالتی به نام خالق زندگی خود

    و مهم تر از همه عدالتی که میگه هیچکس تونایی ظلم به فرد دیگری نداره

    چقدر ظاهر این حرف ها قشنگه ولی کی واقعا میتونیم در زندگی واقعی بکار بگیریم این ایمان واقعی رو که ما خالق زندگیمونیم

    که خدا میبخشه مارو

    که خدا عاشق ماست خدا خطای مارو میبخشه

    چقدر این جمله احساس فوق العاده به آدم میده

    (آنها از هدایت شدگانند)

    قبلا به چشم یک حرف زیبا به قول استاد یک مسکن به این حرف ها نگاه میکردم

    ولی کی میتونیم به اون جهاد اکبر برسیم و ایمان واقعی بیاریم؟

    گناه چیزی که دین ها به وجودش آوردند تا مارو تحت کنترل خودشون بگیرند

    و گناه چیزی که آدم رو تا ته باتلاق میبره

    ته ته احساس بد

    ته ته بی ایمانی بی عزت نفسی

    اینکه ایمان نداریم به حرف خداکه ما خطاکاران را میبخشیم

    ولو ان اهل الکتب ءامنوا واتقوا لکفرنا عنهم سیـاتهم ولادخلنـهم جنت النعیم.

    «و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را می‌ بخشیم و آنها را در باغهای پرنعمت بهشت، وارد می‌ سازیم.» 

    [

    بابا دیگه من نمیدونم چی میخوای بالاتر از این؟

    چه عدالتی بهتر از این عدالت خدایی

    تو ایمان بیار به حرف خدا که میگه بابا شما تقوا کنید ایمان بیارید ما بهتون نعمت میدیم ثروت میدیم

    اینا یمشت حرف قشنگ نیستند

    این ها برای این نیستند که گوش بدی بگی اره چقدر قشنگ گفت بعد برگردی به زندگی سابقت

    (و آنها از هدایت شدگانند)

    در پناه الله یکتا شاد پیروز سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در این فضا و لطف بی پایانش به همه‌ی ما

    فک کنم یک سال پیش برای این فایل کامنت گذاشتم و باره دیگه اومدم تا شروع کنم «روزشمار تحول زندگی من رو » و من به عینه شاهد معجزات این مسیر بودم و متنی که خانوم شایسته ی عزیز نوشتن همه رو تصدیق میکردم با تمام وجودم ،اینکه نوشتن درکی که از اون فایل داریم و تعهدی که برای عمل به آگاهی های اون فایل در هرروز داریم ،اعجاز همین کار به ظاهر ساده ،فراتر از محاسبات ما عمل می‌کنه ،ففط باید در این مسیر بمانیم و ادامه بدیم ،الهی شکرررررت

    این فایل برای شروع این روزشمار بهترین انتخابه و متنی که به صورت کامل بیان می‌کنه تفاوت داشتن عزت نفس با احساس گناه رو و هم نشینی این دو واقعا غیر ممکنه

    یه حرفی استاد داره که داشت توی ذهنم مرور میشد ،در حالی که داشتم گوش میدادم ، اونم اینکه استاد میگه ،خدایا من فک میکنم که هیچ کس نیست و من توی بیابونم و یه کتاب قرآن از اون بالا افتاده و من ازاون کتاب راهمو می‌خوام پیدا کنم ،

    داشتم فکر میکردم که چقدر این حذف درسته ،البته برای کسی که اعتقاد داشته باشه که این کتاب از طرف همون پروردگاری بر پیامبر نازل شده که قانونش احساس خوب =اتفاقات خوبه

    همون پروردگاری که داره کل کیهان رو مدیریت می‌کنه و صاحب این جهان قانون منده که به قول انیشتین اگر به جایی رسیدید که حتی نظریه نسبیت هم پاسخ گوی سوالات شما نبود ،به هیچ عنوان فک نکنید که دنیا بدون قانونه ،بلکه شما قانون هارو پیدا نکردید و یک ایمان و باور و اعتقاد و یک خداشناسی از این جنس همه‌ی ما نیازمندیم برای تجربه خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت

    ما عذاب وجدان میگیریم ،احساس گناه میکنیم

    چقدر این حرف درسته

    اما وجدان چیزیه که منطقه به منطقه و کشور به کشور شاید متفاوت باشه و در مورد مایی که اکثرا در یک محیط مذهبی بزرگ شدیم و در این فرهنگ متاسفانه باورهای تضعیف کننده‌ی زیادی داریم و به قول استاد فک نمیکنم که دیگه جامعه ای بدتر از ما وجود داشته باشه که انقد عزت نفسش خورد شده باشه ، یعنی خیلی جاها طرف از اینکه خودشو تخریب کنه لذت می‌بره ،میپرسی کجاها ؟؟؟اونجایی که میگه من سگ در خونه ی فلانیم و احساس غرور هم می‌کنه ، اونجایی که میگه اونا اماما لیاقت داشتن و ما بی لیاقتیم ،اونا معصوم بودن و همه‌ی ما گناهکار ،و نه فقط تو فرهنگ ما توی مسیحی ها هم این موضوعات بسیار رایجه ، و همش برمیگرده به عدم درک کارکرد جهان هستی و قانون خداوند و شناخت درست از خداوند درست ،خداوندی که سیستم و قانون مندیه و احساساتی که ما تجربه میکنیم رو تجربه نمیکنه و تمام جهان از اون پدید اومده ،

    خداوندی که دم از عدالت میزنه و میگه حتی اندازه پوسته ی روی هسته ی خرما به کسی ستم نمیشه ،امکان نداره یکی رو لایق و یکی رو

    نالایق خلق کنه ،

    خداوندی که خودش جای جای قرآن میگه که انسان خطا کاره و کاملا واقفه که چی آفریده و کاملا اشتباهات ما برای اون پذیرفتس و ما فقط باید رو به خداوندی بیاریم که همیشه حامی ماست و بپذیریم که تمام اشتباهات ما هر چند احمقانه ،هر چند تکراری ،هر چند خیلی بزرگ و….. همه و همه بخشی از تکامل ما بوده و خداوند بخشنده و مهربانه و اولین تعریفی که در کتاب قرآنش میده این ایه رو میاره : بسم الله الرحمن الرحیم ،به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    و از اونورم میگه که نجوا تنها از ناحیه شیطان است ، اینکه آب از سر گذشت چه یه وجب چه ده وجب سخن شیطانیه چون به من احساس بدی میده ،پس از جنس من نیست ،پس الهی نیست ، من سپاس گزار خداوندی هستم که جهان رو مسخر من کرده به شرط اینکه هر کی بودم هر چقدر افتضاح با هر گذشته ی ننگینی که داشتم در درگاه خداوند عزیز و دوست داشتنی هستم ،

    از کجا بدونم که خداوند منو بخشیده ؟؟؟از اونجایی که من خودم خودمو بخشیدم و تمام ،روز از نو و روزی از نو

    درسته قبول دارم که بس خوبه این خدا سخته باوره این حرفا ،اما عینه حقیقته که اشتباهات من همه و همه پذیرفتس و من نزد خدا دیو داشتنی هستم ، عین موسی باشم و بپذیرم و ببخشم خودم رو تا خدا هم ببخشه منو و این قانونه که خداوند زمانی منو هدایت می‌کنه که من پاک باشم از هر گونه احساس گناه و خودم رو بپذیرم ،چون افکار من داره رقم میزنع و اگر من احساس بدی داشته باشم در مسیر خداوند نیستم و دست خداوند رو می‌بندم ،پس خدا خوده منم ،

    دوستون دارم ،دوس داشتم بیشتر بنویسم و تمرکز کافی هم نداشتم و توی باشگاه که صدای اهنگم بلنده این کامنت رو دارم مینویسم و عاشقتونم و خوشحالم که نوشتم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه قانع گفته:
    مدت عضویت: 1232 روز

    به نام خدای مهربانم که من رو دقیقا در لحظه ای که قصد برگشت به مسیر دارم میبخشه برای کوتاهی های گذشته و در لحظه هدایت می‌کنه من رو به راه راست وبه مسیر الهی .

    درحالی که روز دوم از مسیر سلامتی رو طی میکنم و حالم عالیه از انتخاب این مسیر ، اولین برگ از روزشمار تحول زندگی م رو ورق میزنم و چقدر برام جالبه که تصمیم بعدی م در این مسیر شروع دوره عزت نفس بود که فوق العاده درش نیاز به کمک دارم و جالبه که اولین قسمت از روزشمار هم در مورد این موضوع صحبت میشه و چقدر زیبا استاد عزیزم صحبت میکنند راجب این موضوع .

    الان در چهلسلگی زندگی م هستم و هر کجا در طول این مسیر نگاه میکنم که ضربه ای خوردم از ترس هام بود و زمانهایی بوده که نتونستم بر ترسهام غلبه کنم و اعتماد بنفسم رو بالا ببرم و انجامش بدم و همون‌طور به حال خودش رهاش کردم و چه بسا با کنترل ذهن و بالا بردن اعتماد بنفسم و غلبه بر ترس و حل اون مسیله می‌تونستم کلی پیشرفت در زندگی م حاصل کنم و کلی ثروت بسازم .

    حرفهای استاد برام مثل یه پتک میمونه که بر سنگ سخت باورهام میخوره و و اونها رو سست و شکننده می‌کنه و اما این منم که با استمرار در این مسیر و ادامه دادن این راه میتونم کاری کنم که این باور سست شده از هم بپاشد و باور جدیدی رو بجاش بسازم که باعث رشد من بشه مسیری که نزدیک به سه سال انتخاب کردم هرچند چند بار بالا و پایین شده اما با یه تلنگر کوچیکه دوباره به خودم میام و برمی‌گردم تو مسیر و شاید هم فراخوانده میشم انگار یکی صدام میزنه میگی سمانه مسیر ازین طرف دستمو میگیره و برم می‌گردونه تو سایت و دوره هام ،خدایا عاشقتم .

    استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر بیان این مطالب زیبا مریم زیبا سپاسگزارم که این مطالب رو نظم دهی و بروز میکنید برای استفاده ما و از تمام بچه های که این مطلب رو میخونن انشالله احساس خوبم به شماهم منتقل شده باشه ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 844 روز

    به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست

    سلام خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم

    استاد عاشقتم این فایل برای من یک گنج هست به جرات میگم من در هدایت خدا هستم که خدا خودش منو امشب به دیدن و شنیدن این فایل هدایت کرد واقعا بینظیرید بینظیر خدا حفظتون کنه

    رد پا: اجازه ورود افکار منفی رو به خودم نمیدم حالم رو خوب نگه می دارم روی باورهای و رشد خودم کار می کنم مثل الان که هدایت شدم خودم رو رها می کنم و به دست خدا می سپرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    علی سادات گفته:
    مدت عضویت: 393 روز

    به نام خداوند هدایت گر

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    عرض ادب خدمت دوستان هم فرکانسی

    روز اول از فصل اول

    روز شمار تحول زندگی من

    موضوعاتی که استاد گفتن چیزی هستش که من همیشه با دیدگاه خودم که به قضیه نگاه میکرد میگفتم درسته این احساس گناه یعنی اینکه من به خدا نزدیکم برا همین احساس گناه میکنم یا یک فرد که کم بظاعت بود بهش توجه میکردم احساس عذاب وجدان میگرفتم و حس میکردم این کار درسته در مسیر خداوند دارم حرکت میکنم کاردرستی هست که احساس عذاب وجدان بکنم ولی با دیدن این فایل و کلا با وارد شدن به این سایت الهی و پر از عشق درک کردم که هر چقد احساس گناهت کمتر باشه به خداوند نزدیک تری هر چقد عذاب وجدانت کمتر باشه نزد خداوند جایگاه بهتری داری در غیر این صورت با احساس گناه من یا عذاب وجدانم نسبت به موضوعات بیرونی نه تنها به اونها کمک نمیکنه بلکه دارم خودمو از مسیر نعمت ها هدایت‌های خداوند دور میکنم و توجه کردن به این نوع احساس ها فقط داری به ناخواسته ها توجه میکنی و طبق قانون های بدون تغییر خداوند احساس بد=اتفاق های بد

    و باید به این درک برسم اگر هم میخوام کمکی بکنم از روی احساس خوب باشه نه از روی احساس گناه یا عذاب وجدان

    از خدای مهربان خودم هزاران بار سپاس گزارم که منو لایق دونست و منو در مسیر این اگاهایی خدا گونه قرار داد ولی هنوز باید خیلی رو خودم کار کنم هنوز هیچی نمیدونم باید هر روز بهتر از دیروزم بشم

    از استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربانم بی نهایت عاشقانه سپاس گزارم از این عشقی که به ما میدین امید وارم هزار برابرش وارد زندگی خودتون بشه️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رویا زرینی گفته:
    مدت عضویت: 777 روز

    به نام خالق یکتا

    سلام به استاد عزیزو بانوی زیبا مریم بانو

    خداوند رد بینهایت سپاسگذارم که هدایت میکند ما رو به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده

    شکر پروردگارم همیشه فکر میکنم خداوند د. هر لحظه روبه روست نشسته است دست زیر چانه و یک لحظه هم نگاهش رااز من برنمی‌دارد و منتظر درخواست های من و صحبت کردن من است

    گاهی آنقدر زود به درخواست هایم جواب می‌دهد که اشک بر روی چشمانم حلقه می‌زند

    اما خودم می‌دانم که دیر محقق شدن خواسته هایم از خود من است از خدای مهربان و سخاوتمند نیست به خاطره باور های ریشه دارم است

    خدای من که مهربانی و بخشش را همیشه وبی اندازه می‌دهد

    باز هم سپ خدای مهربانم

    امروز 24تیر 1403برای بار دوم به این فایل هدایا شدم کار خداوند است

    چون امروز مسئله ای تحت عنوان همین موضوع مرا در گیر کرده بود خدا رو شکر معبودم که رزق

    آگاهی‌ رو بر من میبخشی با سخاوت

    پر از درس بود پر از حقایق سپاسگذارم استاد عزیزم از خداوند متعال تندرستی وخوشبختی شادی لذت آگاهی برکت و عشق وسعات در دنیا و آخرت را خواستارم در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خدا

    سلام و درود بر استاد عزیز

    چقدر این فایل تاثیر گذار بود برای من با اینکه قبلا هم یه بار اقدام به شروع سفرنامه کرده بودم اما متاسفانه مشغول دوره های سایت شدم و فراموشم شد

    امروز مجدد اومدم و هدایت شدم به سفرنامه و شروع فصل اول و روز اول

    چقدررر ما باید روی این عذاب وجدان و احساس گناه کار کنیم من فکر میکنم همه ما هر لحظه باید این نکته رو در نظر داشته باشیم که حس خودسرزنشی فقط ما رو غرق میکنه در منفی ها و از اهدافمون دورمون میکنه

    هر چقدر ما آگاهی هامون رو تقویت میکنیم بیشتر متوجه میشیم باورهای اشتباه پنهامون چی هست

    واقعا چه باورهای اشتباهی رو از بچگی به همه ما القا کردن و قطعا این فقط مختص ما ایرانی ها نیست بلکه در همه جای دنیا این باورهای اشتباه وجود دارن و چقدر خوبه که ما خانواده عباسمنشی تو این مسیر هستیم

    دقیقا خیلی باورهای اشتباه رو به دروغ به قرآن نسبت دادن و الان خود من تازه فهمیدم توی این 5 سال که با سایت آشنا شدم دارم بعد از 39 سال زندگی و ادعای خداپرستی تازه تازه 5 ساله قرآن رو دارم میشناسم و با حقیقت قرآن آشنا میشم

    چقدر ما از این آیه هم حتی غافل بودیم

    آیه 11 سوره رعد خداوند سرنوشت کسی را تغییر نمی دهد مگر آنکه خودش بخواهد

    این ما هستیم که زندگی مون رو با احساسات درونی مون و افکارمون رقم میزنیم و خلق میکنیم

    خیلی خوشحالم استاد که خداشناسی رو قرآن شناسی رو با شما دارم یاد میگیرم

    خدایا شکرت که توی مسیر تغییر هستم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2137 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و استاد مریم شایسته گرانقدر

    و سلام به دوستای خوبم در این سایت الهی و بهشتی

    روز شمار تحول زندگی من

    سفرنامه فصل اول روز اول

    چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه

    نکات مهم این فایل

    ما فقط میتونیم به خودمون کمک کنیم

    امیدوارم اینو بیشتر یاد بگیرم و دست از تغییر بقیه بردارم و نخوام که کسی رو تغییر بدم . تمرکزم فقط وفقط روی خودم باشه .

    من این باور رو دارم کار میکنم که به هیچ عنوان توانایی تغییر زندگی هیچکسی رو ندارم

    من این باور رو که به هیچ وجه توانایی تغییر کسی رو ندارم رو باید خیلی خیلی روش کار کنم.

    اگه کسی خودش نخواد من به هیچ وجه نمی‌تونم اونو تغییر بدم چه خونوادم باشن چه فرزندم چه پدرم مادرم همسرم هیچکس هیچکس فقط هر کسی باید خودش بخواد تا تغییر کنه

    توانایی تخریب کسی رو هم ندارم و به هیچکس هم نمی‌تونم کمک کنم اگه نخواد

    من به هر کسی که از لحاظ فیزیکی نزدیک باشم هم نمی‌تونم اونا رو تغییر بدم فقط کسایی می‌تونن تغییر کنند که از نظر فرکانسی به من نزدیک باشند مثال معروفش در قرآن نوح و فرزندش

    در قران اومده که هر ظلم و ستمی که به شما میشه از سمت خودتون هست .

    اگه فکر کنیم به خاطر اشتباه ما یک نفر نابود شد این افکار درستی نیست اگر ما اشتباه کنیم به خودمون ضربه زدیم اشتباه ما به خود ما برمی‌گرده

    مثلا بلایی که سر امام حسین آوردن در واقع سر خودشون آوردن یعنی ما حتی با کشتن کسی هم نمی‌تونیم اونو نابود کنیم

    سپاه یزید فکر می‌کردند که با کشتن امام حسین اونو نابود کردند اما دیدیم که برعکس باعث رساندن پیام امام حسین به دنیا و جهان شدند

    و بعد خودشونم به بدترین وجه به قتل رسیدند پس اینا به خودشون ضربه زدند امام حسینم پیامشو تونست ارسال کنه

    هر کسی که فکر می‌کنه داره به دیگران بدی می‌کنه در اصل داره به خودش بدی می‌کنه این یک توهمه که فکر کنه داره به اون بدی می‌کنه یا ظلم می‌کنه

    در اصل داره خودشو نابود میکنه.

    در اون لحظه ای که به بقیه حس خوب داری باعث میشی خودت شکوفا بشی

    حتی وقتی تو دلمون تحسین می‌کنیم و عشق میورزیم داریم به خودمون لطف میکنیم و خودمونو بزرگ و موفق میکنیم

    و داریم خودمون شکوفاترمیشیم وپیشرفت میکنیم

    زمانی که اشتباهی رخ میده باید ازش درس بگیریم و با داشتن احساس بد وگناه و موندن تو این حالت ،اشتباهات بیشتری برامون رخ میده

    زمانی که ما در مدار درستی باشیم اشتباهات خیلی کمتری داریم و با انرژی منبع هماهنگیم چون خداوند مارو به مسیر راحت و درست تر هدایت میکنه .

    شخصی که با انرژی منبع هماهنگ هست احساس آرامش بیشتری داره.

    گر احساس بدی داشته باشیم اتفاقات بدتری رو تجربه میکنیم .احساس گناه همون احساس بد است که طبق قانون

    احساس بد=اتفاق و اشتباهات بد بیشتر

    حس خوب و آرامش و صبر =اتفاقات بهتر و زیبا تر و هدایت شدن به سمت جذب خوبی ها

    و در نهایت با تغییر زاویه دیدمون باید به احساس خوب برسیم .

    سوال

    وقتی که احساس گناه به ما دست دادباهاش چکار کنیم؟

    به خودمون این نکات رو یادآوری کنیم

    که من در سرنوشت هیچ کس دخالت ندارم .

    خیلی از تجربه ها از اشتباهاتمونه

    و وقتی نتایج اشتباهاتمونو میبینیم باید ازشون درس بگیریم

    این درس بگیریم خیلی مهمه ها!

    مهمترین عامل موفقیت برای هر کسی

    داشتن اعتماد بنفس و عزت نفس

    و مهمترین عامل داشتن اعتماد به نفس ،

    احساس خود ارزشی و لیاقت است

    و باید بدانیم و باور کنیم که

    احساس گناه یا عذاب وجدان باعث نابودی احساس خود ارزشی و احساس لیاقت میشه

    ایندو ضد همند

    پس من بااین امید که:

    خداوند بسیار مهربان و‌بخشنده ست

    من خداوند رو عاشق خودم میدونم

    من قسمتی از خداوندم

    خداوند بنده هاشو دوست داره و از خطا هاشون میگذره

    و من میتونم با هماهنگ شدن با خدا به جایگاهی برسم که رفتارام درست باشه ،استفاده از تجربیات باعث رشدم بشه

    و

    وقتی در مدار درست باشم اشتباه نمیکنم

    به آیه وبشرالصابرین برسم .

    من ازاستادیادگرفتم که احساس بداتفاقات بدرو میاره وکاملا درکش کردم و باید( باید)سریع خودم روبه احساس خوب باتغییردیدگاهم برسونم

    وباخودم میگم احساس گناه خودش گناهه چون احساس گناه باعث میشه که اون خطاهام بیشتروبیشتربشه

    مثالی از خودم

    من رو نماز صبح خیلی حساس بودم همیشه دوست داشتم نماز صبحم قضا نشه ولی از وقتی که قانونو یاد گرفتم که

    احساس خوب =اتفاقات خوب رو رقم میزنه

    اگرم گاه و بیگاهی هم نمازم قضا بشه دیگه هیچ مشکلی ندارم ولی قبلناهر وقت که نماز صبحم قضا می‌شد کلی احساس گناه به خودم می‌دادم وای چرا اینجوری شد چرا بیدار نشدم

    یه وقتایی ساعت می‌ذاشتم و این باعث شده بود که یه سری اختلال خواب پیدا کنم خوابم نامنظم بشه ودر کل به خودم سخت

    می گرفتم

    ولی الان یه مدتیه که خیلی خوبه و هیچ احساس گناهی در این زمینه ندارم و واقعاً خدا رو شکر می‌کنم به خاطر این آگاهی‌هایی که از شما استاد عزیز یاد گرفتم

    خدایا شکر به خاطر این سایت و این همه آگاهی

    خدایا شکر که تونستم این کامنت رو هم برای روز شمار تحول زندگی من روز اول بنویسم

    ممنون از همه دوستان

    1403/4/22

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 608 روز

    سلام به استاد عزیزم وخداوند رو هزاربار سپاس گزارم که مرا هدایت کرد به مسیر چون لایقشتو داشتم که خداوند مرا هدایت کرد ونوری بر دیدگانم انداخت واز خداوند درخواست میکنم از تمامه وجودم که مرا در مدار این آگاهی ها قرار بده همین الان ازش درخواست میکنم بدون ترس هر آنچه که کمک میکنه در این کامنت بنوسم در عوض اگاهیش رو دریافت کنم از اونجای شروع هدایت من با کلی شرو شوق وانگیزه اون انرژی که از منابع دریافت می کردم اون روشنای که خداوند دروجووم جاری کرده بود بود وبا یک تضاد چند وقتیه که در ترس ونگرانی وعذاب وجدان واحساس گناه هستم البته نتیجش هم توی زندگیم دیدم ولی من از این نگاه میکنم میگم ابن تضاد باعث شده که من رشد وپیشرفت کنم خودم رو بیشتر بشناسم بعد هدایت خداوند ترسی که تو وجودم بود دوست داشتم اون ترس رو از وجودم پاک کنم ویک شب زدم به تاریکی وخدا رو شکرت بدون هیچ مشگلی رفتم وبرگشتم ولی چند روز بعد با خوندن یک مطلب در کتاب کلام تو عصای معجزه گر توهست داشتم این کتاب می خوندم که برخورد کردم کار کرد ذهن از اونجای هیج اطاعاتی در مورد ذهن نداشتم این آگاهی یک دفعه برام سنگین بود فکر کردم دیگه که الان من به هر چی فکر کنم همون برام پیش میاد از اونجای یک وسواس نسبت به خودم یک طرز فکر اشتباه که اصلن اون مشگل ربطی اون نوع فکر کردن من نداشت واون فکر من بوده که اونو اینور توی ذهنم ساخته بود وهمین باعث شدکه ندونم دارم از کجا ضربه می خورم شروع کردم به فکر کردن با توجه به اعتقادات گذشتگان گفتم نکنه ترسی بر من نشته یا اون شب جن چیزی اتفاق افتاده باشد همین شک وتردید واسواس باعث شد رجوع کنم به قرآن دنبال راهی بودم برای حل مسله خودم چون نمی دونستم از کجا دارم گمراه میشم وچون راحل بلد نبودم هر دفعه ذهنم مرا می برد به سمت چیزهای که هیچ راحلی برای من نداشنتد سرج کردن در قرآن اولین بار رفتم سراغ آیا جن وجود داره یا نه وقتی دیدم واطاعاتی نداشتم دیدم فقط اسم جن هست ولی وجود داره یا نه به منظور چی قرآن اون رو نوشته فکر نمی کردم وبا همین بشتر ترسیدم وانچنان ترسیده بودم که شب روز به ابن مسله داشتم فکر می کردم واینقدر هوشیاریم رو تحت تاثیر گذاشته بود که به خودم ودیگران شک کرده بودم مدت ها بودم توی این حس وحال بودم و به قول استاد ذهنم فقط دنبال این چیزا می چرخید واز اصل دور شده بود وخیلی از چیزا شک کرده بودم مثلا فکر می کردم کسی چیزا نو جابه جا میکنه وبار های بار مچ ذهنم رو گرفتم که با این خودم جابه جا کردم علتش حواس پرتی خودم هست تا ابنکه تصمیم گرفتم این شرک رو از وجود خودم دور کنم وه گفتم اگه قراره من به خداوند ایمان داشته باشم باید این شرک رو از وجودم پاک کنم وجز خداوند شریکی وجود نداره تصمیم گرفتم چند شب رو بیرون برم در تاریکی رفتم مثلا یک سایه می دیدم ذهنم می گفت اون چیه من دقیق می رفتم همون جا مثلا یک سنگ بود یا یک درخت داد می زدم به غیر قدرت خداوند اگر قدرتی هست خودشو نشون بده خدا رو شکر هیچ عواملی نه ندیدم نه چیزی جز اون حسی که توی وجودم بهم میگفت تو برو من هواتو دارم واون صدای خداوند بود که به من احساحس امید می داد استاد من خیلی بابت خیلی کارها حتی بعضی وقتا من نگرا ن گناهان دیگران هم می شوم وعذاب وجدان می گیرم از خداوتد در خواست میکنم خودش مثله همون موقعی هدایت کرد به راه مستقیم با هدایت کنه وامروز لطف خداوند هر وقت بخوام رو قدرت رب حساب میکنم ودر دل تاریکی می رم وایمانم رو به خداوند نشون میدم که تنها اوست تنها قدرت جهان خدایا خودت کمک کن بقیقه مسایل ذهنی واین ترمز های که جلوی رشد وپیشرفت واحساحس خوب وهروز بهتر بهتر بشم واین که مردم رو توی ذهنم بت نکنم واز درون انسانی قوی باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: