«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 98
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام. به نظر من وقتی ما نمیتوانیم به گذشته برگردیم و اشتباهی که موجب احساس گناه در ما شده را جبران کنیم، باید به خدا ایمان داشته باشیم و باور کنیم او جبران کننده است، اگه ما به کسی تهمت زدیم یا اخراجش کردیم و یا هر کار دیگه ای، باید باور داشته باشیم که خدا یه جای دیگه توی زندگی اون نفر اون کمبود رو جبران کرده.
من یه وقتایی چیزهایی بیشتر از تلاشم به دست میارم و میدونم اونجاها همون جاهایی است که اون ضررهای قبلی رو خدا جبران کرده.
وقتی باور کنیم خدا به اون نفری که ما در حقش بدی کردیم لطف بیشتری نشون داده میتونیم خودمون رو ببخشیم.
یه کار دیگه ای هم که میتونیم انجام بدیم این است که اون کار را دوباره تکرار نکنیم و سعی کنیم مانع افراد دیگه ای که اشتباه ما رو میخواهند مرتکب شوند، بشویم.
سلام
قبل از اینکه درمورد جواب سوالتون بگم میخوام ازتون تشکر کنم که با صحبت هاتون مارو وادار میکنید بیشتر به خودمون فکر کنیم. واقعا ممنونم ازتون که داشتن این نگاه و حس قشنگ رو تو زندگی بم یاد دادین.
من به اینکه چطور میشه احساس گناه رو تو زندگی برطرف کرد و چه راهکار عملی وجود داره خیلی فکر کردم ولی درنهایت تصمیم گرفتم فقط درمورد تجربه، فکر و احساس خودم به این موضوع بنویسم.
همه ی ما بارها در طول زندگی احساس گناه کردیم، این حس همیشه دراثر انجام یه گناه بزرگ که از نظر مذهبی پذیرفتیم نیست، خیلی وقتا یکسری رفتار برای ما ایده آل هستند و موفقیتمون رو در زندگی در گرو انجام اون کار میدونیم. درواقع احساس گناه وقتی به وجود میاد که پامون رو از چارچوبی که خودمون تعیین کردیم بیرون بذاریم. دلیل اصلی اینه که ما بطور ناخودآگاه یک جدول از رفتارهای درست و نادرست توی ذهنمون تنظیم کردیم و جلوی هرکدوم اثرش رو نوشتیم و فکر میکنیم وقتی اون رفتار رو داشته باشیم حتما نتیجه ی روبه روش رو دریافت میکنیم.
مثلا: (اگر یکبار نماز نخونیم خدا دیگه مارو دوست نداره و حتی از ما بدش میاد) پس ما دیگه اصلا رومون نمیشه با خدا حرف بزنیم.
این اتفاق برای خود من افتاده و تنها نتیجه ی این نوع فکر این بوده که چند روز این اشتباه رو ادامه بدم. و بعد با فکر کردن به باورهای مثبت مثل مهربون بودن و بخشنده بودن خدا تونستم خودمو راضی کنم که دوباره باش حرف بزنم و دوست باشم.
همونطور که گفتم احساس گناه همیشه دراثر انجام دادن یک گناه بزرگ نیست، مثلا:
من توی خونه و بین دوستام به خوابالو بودن معروفم و خودم هم از این موضوع ناراحتم و با این موضوع مشکل دارم که چرا نمیتونم صبح ها زود بیدار بشم و به کارام برسم، هرشب با خودم میگم امروز دیگه حتما باید صبح زود بیدار بشم و خب طبق عادت همیشگی اکثرا این اتفاق نمیفته و من به جای ساعت 7 ساعت 10 یا 11 بیدار میشم. معمولا این اتفاق باعث بوجود اومدن احساس گناه زیادی برای من میشه و اولین چیزی که با خودم میگم اینه که: (خاک تو سرت سارا، اینجوری میخوای آدم موفقی باشی و…؟!!! )
در این مواقع چون از دست خودم عصبانی و ناراحتم کلا بیخیال میشم و برای اینکه دیگه بش فکر نکنم باز میخوابم و دیگه واقعا هیچکدوم از کارهامو انجام نمیدم. وقتی همینجوری ادامه میدم احساس گناه بیشتری میکنم و احساس میکنم دیگه لیاقت هیچ چیز رو ندارم.
ولی خوشبختانه چند وقته خیلی روی این موضوع کار کردم و فهمیدم که باید با فکر خودم زندگیم و احساسم رو کنترل کنم. درواقع من هنوز هم صبح ها دیر بیدار میشم ولی دیگه اجازه نمیدم اون افکار منفی به ذهنم هجوم بیارن، چون وقتایی که دیر بیدار میشم به خودم میگم اشکال نداره،درسته من دو سه ساعت از بقیه دیرتر بیدار شدم ولی من انقدر توانمندم که میتونم خیلی راحت اینو جبران کنم
یعنی به جای اینکه یکسری باید و نباید و چارچوب توی ذهنم درست کنم سعی کردم ذهنم رو انعطافپذیر بکنم و به جنبه های مثبت خودم فکر کنم، که البته این با تمرین اتفاق میفته.
من این مشکل رو تو خیلی از جنبه های زندگیم داشتم، و دارم خیلی خوب روشون کار میکنم. مثلا درمورد درس خوندن، رژیم غذایی، ارتباط با خدا و …. ولی دیگه به جایی رسیدم که فهمیدم با اون روند فقط دارم زندگی رو برای خودم سختتر میکنم پس سعی کردم اول خودم رو بیشتر دوست داشته باشم، دوم مهربونی و عشق خدا نسبت به خودم رو باور کنم، و بعد کم کم و آروم تلاش کنم تا اشتباهاتم رو جبران کنم.
درمورد گناهان خیلی بزرگتر باید بگم چون توی ذهنمون جلوش نوشتیم غیر قابل بخشش، احساس میکنیم دیگه قابل جبران نیست.
برای کنترل احساس گناه باید به این فکر کنیم که همیشه راه حلی برای هر مشکلی وجود داره. یکی از کارایی که میتونه به این روند کمک کنه تمرکز روی خوبیا و نقاط مثبت خومونه.
چه ایده ای برای برطرف کردن احساس گناه فردی که خطاهای بسیار بزرگ مرتکب شده است دارید؟ خوب فردی که گناهان بزرگی کرده باید به خودش بگوید که اگر قرار بود خداون مرا برای اولین گناهی که کردم مجازاتم کند وحقم مجازات باشد تا الان زنده نبودم پس خداوند میداند که انسان جایز خطا کردن است پس به من فرصت توبه کردن داده خوب ماهرچی بیشتر به گناهانمون در گذشته توجه کنیم ایندمون رو هم به همون شکل میسازیم وکم کم ناامید به خداوند شده وافکاری در ذهن ما پدید میاید که توکه این گناه رو کردی گناه بزرگتر رو هم انجام بده این از وعده شیطان در قران است که اگر گناهی کردی دیگه بخشیده نمیشی واین روهم بگم که وقتی ما ازدرون خودمون رو نبخشیم پیشرفت نمیکنیم حالا هرچقدر گناهان ما بزرگ باشد خداوند بعد از توبه میبخشد واین گناه ها مال گذشته ی ماست وگذشته ی ما تعیین نمیکنه که دیگه انسان خوبی نشیم یا بهتر از قبل به طور مثال حربن ریاحی گذشته ی این فرد تعیین نمیکنه که دیگه نتونه به راست هدایت بشه وامد دررکاب امام حسین شهید شد خداوند میفرماید :اگر بندگان من بدانند که چقدر مشتاق توبه ان ها هستم از شدت شوق میمیرند
باسلام.
چه ایده ای برای کسی که به خاطر خطای بسیار بزرگی دچار احساس گناه شده است دارید تا دیگر احساس گناه نداشته باشد؟
خطای بسیار بزرگ یعنی اضطراب بسیار بزرگ. این صفت بسیار بزرگهم در عبارت « خطای بسیار بزرگ » در جملۀ شمااشاره به احساسی دارد که فرد در مورد نوع خطایش داراست. احساس فرد نسبت به گناه معمولاً ناواقعی و به شکل غیر منطقی غلو شده است. به هر حال از آنجایی که احساس گناه در فرد اضطراب زیادی ایجاد کرده است نمی توان با نصیحت یا توصیه کاری کرد.در واقع ایده ای برای او نمی توان داشت. شاید بتوان از فرد خواست تا در مورد احساسش نسبت به آن گناه و نه خود آن گناه فکر کند. به صدای احساس گناه اش در ضمیر خودش گوش کند و آن را تحلیل کند. ساز و کارهای کنش روانی احساس گناه موجود را سعی کند بشناسد و در یک پروسۀ خود درمانی، فراشناخت و مراقبه هایش را وسعت بدهد. گاهی باید به احساس گناهش اجازه بدهد حرف هایش را بزند و به آنها گوش کند. اینطوری بهتر می تواند از ساز و کار آن سر در بیاورد. گاهی هم باید بگذارد احساس گناه بگوید و بگوید و او فقط بشنود بدون اینکه توجه کند یا اهمیت بدهد. قبل از همه اینها باید این باور را به شکل حداقل خودآگاه در فرد ایجاد کرد که احساس گناه او با خودِ گناهی که از او سرزده است تناسبی ندارد و خیلی غلو شده تر از آنی هست که در خور آن گناه باشد.
پسر بچه ای بسیار زیاد عصبانی میشد .روزی پدرش یک جعبه میخ به او داد وگفت؛هربار که عصبانی شدی یک میخ به دیوار بکوب.پسر بچه روز اول 39 میخ به دیوار کوبید .او هر روز سعی می کرد با کنترل خشم خود میخ های کمتری به دیوار بکوبد .سرانجام روزی رسید که او دیگر عصبانی نمی شد.او این موضوع را به پدر گفت وپدر هم به او گفت حالا بهتر است میخ ها را بیرون بیاوری .پسر بچه میخ هارا از دیوار بیرون آورد سپس پدر دست پسر را گرفت وبه کنار دیوار برد وگفت؛پسرم تو خیلی خوب عمل کردی ولی به سوراخ های دیوار نگاه کن .وقتی عصبانی هستی حرف هایی می زنی یا کارهایی می کنی که اثر آنها مثل این سوراخ های روی دیوار در جسم وروان تو تا مدت ها باقی می ماند.
احساس گناه یک جور خشم است با این تفاوت که ما این احساس را نسبت به خود داریم ومدام خود را سرزنش می کنیم .
یک داستانی است که می گوید سرعت گور خر 110 کیلومتر در ساعت است وسرعت شیر 90 کیلومتر در ساعت با این حال شیر همیشه به گور خر می رسد .می دانید چرا ؟چون شیر تمام حواس خود را برای رسیدن به هدف خود به کار می گیرد ودر آخر احساس گناهی ندارد ولی گور خر مدام به این طرف وآن طرف وپشت سر خود نگاه می کند ودر آخر احساس گناه برایش به وجود می آید که چرا سریعتر ندویده است.ما باید مثل شیر تمام حواس خود را برای رسیدن به اهداف خود بگذاریم وبه حاشیه نرویم تا در آخر احساس گناهی نداشته باشیم.
مولای متقیان علی (ع) می فرماید؛غضب آتشی است شعله ور ،کسی که خشم خود را فرو نشاند آن آتش را خاموش کرده است وآن کسی که غضب خود را به حال خودش رها کندخود او اولین کسی است که در شعله های آن خواهد سوخت.فهرست غررالحکم
آری اگر این احساس گناه را نخوابانیم بیچاره می شویم و اعتماد به نفسمان پایین می آید وخودتان نتیجه اعتماد به نفس پایین را می دانید.
وچند راهکار برای کسانی که به وسیله اشتباهی احساس گناه برایشان به وجود آمده است 1-با سوال مناسب به جواب مناسب برسیم (مثلا اگر گناهی حتی قتل یک انسان انجام داده ایم از خود بپرسیم بهترین راه حل ممکن چیست؟ودر جواب جوابهای مثل این جوابها به ذهن ما می آیدکه سعی کنیم خودمان خود را ببخشیم واز خداوند وخانواده مقتول نیز تقاضای عفو کنیم2-به خود بگوییم که هیچ گناهی اینقدر بزرگ نیست که قابل بخشش نباشد چون چندین پیامبر ماداریم که مرتکب قتل یک ویا چندین نفر شده اند مثل فلوس جلاد که شد فلوس پیامبر مثل موسی قاتل که شد موسی پیامبر ومن نیز اگر توبه کنم حتما گناهانم بخشیده می شوند3-لیست ویژگی های افراد با اعتماد به نفس بالا را که در همین صفحه وجود دارند را بخوانید وسعی کنید آن ها را در خود به وجود بیاوریم همانطور که احساس گناه اعتماد به نفس را می کشد اعتماد به نفس بالا نیز احساس گناه را از بین می برد 4- الان کاری نکنیم که درآینده احساس گناه به وجود بیاید مثلا غیبت نکنیم ،تهمت نزنیم ،دروغ نگوییم، آبروی کسی را نریزیم ،درست رانندگی کنیم و…5-این باورها را درخود ایجاد کنیم؛من گذشته ام نیستم -هر اتفاقی در هر جهتی بیفتد به نفع من است-خداوند وهمه مردم من رابه خاطر اشتباهاتم می بخشند ومن نیز همه را می بخشم.برای ایجاد این باورها این باورها راضبط کرده وبه مدت چند ماه شب وروز در گوشتان باشد6-سعی کنیم نظر دیگران را اینقدر برای خود مهم نکنیم که تا اینکه حرفی زدیم وکسی نظر بد داداحساس گناه پیدا کنیم که چرا این حرف را زده ایم.
وچند آیه از قرآن کریم
وهرکس بدی کند یا به خود ستم روا دارد آنگاه از خداوند آمرزش بخواهد خداوند را آمرزنده مهربان می یابد.نساء110
به راستی رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.اعراف 56
ای پیامبر از سوی من بگو ای بندگانی که بر خود اسراف کرده اید از رحمت خداوند ناامید نشوید وبه راستی خداوند همه گناهان را می بخشد.بی گمان اوست آمرزنده مهربان.زمر 53
خداوند دارد مدام به ما می گوید به سوی من باز گردید .شعری در موردخداوند از قیصر امین پور وجود دارد که دیدگاه ما را نسبت به خداوند کاملا عوض می کند .به دلیل طولانی بودن نذاشتمش ولی با یک سرچ تو اینترنت می تونید پیداش کنید.این شعر نشان می دهد که خداوند چقدر غفور است چقدر رحمان است چقدر رحیم است .
حرفم را با یک سخن از بزرگی پایان می دهم .گذشته رفته وآینده هنوز نیامده است.پس شما فقط حال را دارید از آن لذت ببرید.
به نام حق.
بنده از زمانی که توانایی درک این موضوع که افکارم پدید آورنده هر اتفاقی در زندگیم هست شدم و ریشه یابی هر اتفاق بد شخصی در زندگیم و یافتن نوع فکرو کلام پدید آورنده آن گناه(اشتباه) شروع به خود مراقبه کردم و هر اندازه در این زمینه کنترل بیشتری پیدا می کنم روز های بهتری را برای خودم رقم میزنم و به خودم و خدای مهربانم افتخار می کنم.این که ما ندانسته و از طریق افکار و کلاممان پدید آورنده خاطرات بد می شویم دلیل برنداشتن تمرکز شخصی بر امور روزانه ما می باشد و با دانستن این موضوع و بخشیدن خود و ایمان به خدای رحمان می توانیم به مرور روزهای خوبی را رقم زده و از گذشته ای که به هر تلخی تجارب و رشد به همراه داشته گذر کنیم.باید یاد بگیریم که همان اندازه که آسیب رساندن و ناراحت کردن دیگران کاری ناپسند است، بی توجهی و دوست نداشتن خود دو چندان آسیب رسان خواهد بود.به امید روزهای عالی برای همه مردم این کره خاکی و تشکر ویژه از استاد عباس منش دانا
با سلام خدمت استاد میخواستم نظر خودم رو در مورد سوال قسمت 2 بیان کنم.
همونطور که شما اشاره کردید احساس گناه مانع بسیار بسیار بزرگی برای پیشرفت و خودباوری و رسیدن به کمال انسایت هست خیلی برام جالب بود من 1 ماه بود که با این مشکل دست و پنجه نرم میکردم.مدتی بود که به خاطر انجام متوالی یک اشتباه یا شاید یک گناه البته گناه بسته به اعتقادات و دین و مذهب و خانواده تعاریف متفاوتی داره که این اشتباه من شاید در مقابل گناهان بزرگ،کوچک باشد ولی مشکل من این بود که من با تکرار اشتباه دیگه به اون عادت کردم البته قبلا این مشکل رو نداشتم و دلیل گرفتار شدنش رو هم میدونم و هر بار خودم رو سرزنش و تخریب می کردم و فکر میکردم من که نمیتونم یه همچین گناه ساده ای و البته مهمی رو ترک کنم اگر خدا من رو در این مورد هم ببخشه ولی روزی به گناه بزرگ تری دست میزنم و خدا رو برای همیشه از دست میدم و نابود خواهم شد این ترس ذهن من رو مشغول کرد و هر روز اوضاع من رو به نزول بود تا اینکه فهمیدم با سرزنش و تخریب خود چیزی درست نخواهد شد.
به نظر من اولین مرحله پشیمانی از گذشته است خیلی از ما لذت گناه رو دوس داریم ولی نمیخواهیم انجامش بدیم و این رو باید بدونیم که یکی از راه های شیطان اینه که لذت گناه رو برتر از لذت بودن با خدا جلوه میده پس بایدحواسمون به این نکته باشه.
1: با گذشته کاری نداشته باشیم به جز خاطرات خوب و دوست داشتنی همه ی اشتباهات خودمون رو ببخشیم و هیچ شکی نداشته باشیم که خدا هم ما رو میبخشه.
2 :این که من فکر میکردم وقتی من N بار یک اشتباه رو تکرار کردم حتما دفعه ی بعدی هم همون کار رو انجام خواهم داد.این باور کاملا غلطه چون انسان قدرت تصمیم گیری داره و تصمیم نهایی رو خود شخص خواهد گرفت.مثلا حر که در اخرین لحظات از یاران امام حسین شد و تمام گناهانش پاک شد پس همیشه فرصت هست.
3 : افزایش قدرت اراده که من خودم از این روش استفاده میکردم که مثلا یهو هوس یه چیزی میکردم ولی انجامش نمیدادم مثلا یه سریال خوب داره نشون میده همیشه هم میدیدم رو نمیرفتم ببینم.
4:نکته ی بعدی اینه که بیشتر خدا رو بشناسیم متاسفانه از بچگی به ما گفتن اگه این کارو کنی خدا دوست نداره خدا میندازتت تو آتیش و این با صفاتی که خدا داره اصلا همخونی نداره و بدونیم که خدا دوسمون داره با تمام خطاها و اشتباهاتمون.
مثلا مگه بچه یه ساله من که نمیفمه من باباشم بهش محبت نمیکنم برای اینکه من بهش محبت کنم لا زمه اونم بدونه من باباشم؟ همین که من میدونم باباشم کافیه خدا هم میگه من که خداشم بگو دوسش دارم
پس چیزی که مهمه اینه که بفهمی خدا دوست داره و سعادت و خوشبختی انسان رو میخواد.
5:و در اخر بدونیم که آینده انسان به دست خودش ساخته میشه و قرار نیست انسان اشتباه نکنه قراره وقتی اشتباه کرد خودش رو سرزنش نکنه علتش رو بررسی کنه و دیگه تکرار نکنه و هر وقت دید داره از مسیر اصلی زندگیش منحرف میشه همون جا تصمیم قاطع و محکمی بگیره و کار رو به فردا نسپاره و به خودش بگه یا الان یا هیچوقت و تمام تلاشش رو برای جبران خطا ها انجام بده و امید خودش رو هیچوقت از دست نده.
سلام و خدا قوت
به نظر من شخصی که مرتکب گناهی شده و این موضوع ازارش میده باید در مرحله اول از اون گناه یا عمل اشتباه توبه کنه این کار باعث سبک شدنش میشه و باید باور داشته باشه که خدا اونو بخشیده وقتی با این باور توبه کنه اون وقت نوبت به خودش میرسه که خودشو ببخشه و این برای خیلیا عمل سختیه چون فکر میکنن در اون شرایط میتونستن کار بهتری انجام بدن یا گناه نکنن ولی باید بپذیرن اگه میشد به عقب بازگشت و در اون شرایط قرار گرفت بازم همون کاری و میکردن که قبلا کرده بودن که این برمیگرده به بخشی از ضمیر ناخوداگاه که ما چیزهایی رو که دوس نداریم اونجا پنهان کردیم که این کار به ندرت به صورت خوداگاه و بیشتر به صورت ناخوداگاه انجام میشه و این قضیه باعث میشه ما کارهایی انجام بدیم که بعدا احساس گناه و پشیمانی بکنیم و خودمون و سرکروب و سرزنش کنیم(نمیخوام بحث و باز کنم) .بر اساس تجربیات خودم این افراد که خودمم میتونم شاملش باشم باید خودمون و ببخشیم و قبول کنیم که لیاقت بخشیده شدن و داریم مگه نه اینکه ما تیکه از وجود خداییم پس اگه اون بزرگترین بخشایندست پس ما هم میتونیم بخشنده باشیم و تا نبخشیم اسیر گذشته ای هستیم که دیگه گذشته و مثل وزنه ای سنگین به دست و پای ماست که اگه رهاش نکنیم نه میزاره از زمان حال لذت ببریم نه میزاره به اینده برسیم هر عملی چه درست و چه غلط در درونش تجربه ای ارزشمند داره پس به این فکر کنید که چه تجربه ارزشمندی از این موضوع گرفتید دنیا که به اخر نرسیده و اون شخص نباید فکر کنه که فقط خودش این اشتباه و انجام داده اگه خوب نگاه کنه میبینه امکان داره خیلیا مرتکب این گناه شده باشن .و سخن اخر اینکه فقط با بخشش و رها کردن و توکل به خدا و بخشایش خدا میتونه به ارامشی برسه که اون گناه دیگه اذیتش نکنه چون خودشو به خدا و دریای بخشش خدا وصل کرده و جایی که خدا هست درد و غم و احساس گناه وجود نداره .باید جرات بخشیدن خودمون و داشته باشیم و خودمون و همین جور که هستیم بپذیریم و به دنبال بهتر شدن و عالی شدن باشیم کسی که اشتباه نکنه نمیتونه موفق بشه چون هر اشتباه پلیست به سوی موفقیت. تردید نکنید تردیدها به شما خیانت میکنن .
با تشکر از استاد عزیز و گروه خوبشون
عرض ادب
هیچ انسانی داری گناه ذاتی نیست.بلکه دارای کرامت والای والای ذاتی است.حضرت باری تعالی وقت انسان را آفرید وجود و زندگی و آرامش انسان را ارزشمند آفرید.باری تعالی بخاطر خلقت انسان بر خود بالید.
باری تعالی وقتی فلسفه ای را به نام توبه را آفرید یعنی خطا و اشتباه را هم برای درس گیری انسان و آزمایش آدمی در او به ودیعت نهاد.خداوند با آگاهی از خطاکاری ها و گناهان کبیره و صغیره انسان ، او را خلیفه خویش قرار داد.پس انسان میتواند با توجه به این لطف و فرصت حق خطاهای خود را جبران کند و زندگی خود را به شاهکاری تبدیل کند.
نکته مهم اینست که کسی که متوجه خطای خود می شود یعنی در گام اول ترقی و جبران و مسیر ساخت شاهکار خویش قرار دارد. پس این نا امیدی یعنی گام اول و بزرگ جبران شما در حال گذر است.
اما این حقیر چند راهکار عملی برای برون یافت دارم:
1- مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید.
2- به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.
3- ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.
4- افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.
5- اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.
6- نماز اول وقت را فراموش نکنید.
7- سعی کنید هر روز چد آیه از قرآن را تلاوت، و در معانی آن دقت کنید.
8- عدم نا امیدی در راه مطلوب
( در یک کلام پا در راه مطلوب گذاردن و تول به خدا)
سلام، ،
باتوجه به قانون فرکانس کسی که احساس گناه داره به لحاظ فرکانس نمیتونه دسترسی به عدم نبود این حس داشته باشه ولی این به معنی زندانی شدن در این فرکانس هم نیست جبرفرکانسی وجود نداره، یکی از مواردی که نه حس گناه بلکه راجع به ما بقی حس های بد هم صدق میکنه دروغ وخطاهاى ذهن راجع به اون موضوع،،،، خطاها ى شناختی وقایع ورویداد ها رو به نحوکاریکاتوری برای ما نشون میده پس یک راه،، فراشناخت ما نسبت به اون موضوعه ،،، راه دیگه توجه به مفهوم متضاد گناه یا عفوه که راه توبه همواره بازه وبنا بر آیات قرآن اگرکسی توبه کنه وبرگرده نه تنها بخشیده میشه بلکه گناهان او تبدیل به حسنه میشه ،،یک راه دیگه باور به این موضوع هست که ما با خطاکردن هست که میتونیم درست ها رو بفهمیم ،،،، اما چیزی که به نظرم خیلی مهمه و واقعاً برای خروج از هرفرکانسی جواب میده این سخن ارزشمنده جناب بوداست (( رها کردن را بیاموزید که کلید خوشبختیست ))ونکته مهم اینه که توانایی رها کردن به ما اعطا شده همانگونه که ما میتوانیم شی فیزیکی را که دردست داریم رها کنیم احساسات وافکار رو هم میشه رها کرد.آرزوی شادی وحضور در زمان حال براى همه عزیزان