باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

یکی از مهم ترین دلایلی که افراد در برخورد با مسائل به این نتیجه می رسند که آن مسئله غیر قابل حل است، این است که:

آنها به جای اقدام با باور مناسب، شروع به بررسی تجارب افرادی می کنند که قبلاً آن مسئله را داشته اند. آنها می خواهند همان راهی را بروند که افراد زیادی قبلا از آن به نتیجه نرسیده اند یا آن روش، به سختی نتیجه ای نیمه کاره داشته است.

با این دلایل که:

“این حرف من نیست، بلکه حرف متخصصان و افراد با تجربه ای است که سالها در این کارند!

یا قانونی که برای این کار تعیین شده، فقط همین یک راه را دارد و این قانون هم غیر قابل تغییر است و…”

یعنی آنها از همان ابتدا تحقیق درباره مشکلاتی را شروع می کنند که ممکن است درباره این مسئله وجود داشته باشد یا دیگران قبلا با آن مواجه شده باشند. سپس بدترین سناریو ممکن را از قبل در ذهن خود نوشته و سرانجام به این نتیجه می رسند که راهی جز این نیست.

آنها همیشه به این شکل، این طرز فکرشان را توجیه می کنند که:

“ذهن منطقی من بسیار قوی است”

“تیپ شخصیتی من اینگونه است”

“متولدین فلان ماه، این ویژگی ها را دارند که تنها زمانی قدمی بر می دارند که از تمام روند مسیر اطلاع داشته باشند”…

سپس با این منطق که: این ذات من است، یا: اینها مرجع علمی دارد و من با تحقیقات بسیار، به چنین شناختی از خود رسیده ام، حتی نمی خواهند به این موضوع فکر کنند که این باوری است که باید تغییر کند.

به این شکل است که یک باور محدود کننده ساخته می شود و به وسیله چنین مرجع هایی در ذهن شما تثبیت می گردد.

وقتی به هر طریق و با هر عنوانی، خود را در یک قالب مشخص محدود نمایی، به شدت از الهامات، راهکارها و ایده هایی محروم می شوی که موجب پیشرفت تو و حل مسئله ات می شده است.

به وفور با آدمهایی که چنین نگاهی درباره مسائل شان و شیوه حل آن داشته اند، روبرو بوده ام. در حالیکه حقیقت این است که ما انسانهایی هستیم که با باورهامان زندگی خود را خلق می کنیم. راه حلهای ما همیشه هم به اندازه باورهای مان کارا یا ناکارآمد است. پس موجودی با چنین حدی از توانمندی، نمی تواند در هیچ قالبی محدود شود.

برای همین تصمیم به تولید محصولی گرفتم تا هر آنچه برای “شیوه برخورد با یک مسئله و حل آن” باید بدانید را توضیح دهم.

هدف این محصول پاسخ دادن به سوالات بسیاری است که همیشه در برخورد با مسائل ات داشته ای.  پاسخ های واضح برای موضوعاتی چون: وقتی به مسئله ای برمی خوری، آیا باید به آن توجه کنی یا از آن اعراض نمایی؟

همچنین چگونگی “دسترسی به الهامات و چگونگی عمل به آنها برای حل مسائل” را مفصلاً توضیح خواهم داد زیرا خیلی مهم است با چه باوری به مسائل ات نگاه می کنی و از چه افرادی برای حل آن مسئله کمک و مشورت می طلبی!

مسائل، جزئی از زندگی ماست. موفقیت این نیست که مسئله ای در زندگی مان نباشد، بلکه قرار است تبدیل به افرادی شویم که بسیار از مسائل شان بزرگترند.


یک سوال به عنوان تمرینی برای تشخیص  اصل از فرع

چه باوری درباره خداوند در ذهن مان بسازیم که بیشترین آرامش، انگیزه و ایمان را در ما برای اقدام برای تحقق خواسته هامان ایجاد نماید؟ به گونه ای که راحت تر و از مسیر آرامش بخش تری به خواسته هامان برسیم.

راه کارت را برای ایجاد این باورها بنویس.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند
    433MB
    8 دقیقه
  • فایل صوتی باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند
    8MB
    8 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بردیا مددی» در این صفحه: 3
  1. -
    بردیا مددی گفته:
    مدت عضویت: 3332 روز

    بنام آفریدگاری که مهربانتر از مادر و از رگ گردن به ما نزدیکتر است

    سلام خدمت سید عزیزم و اعضای خانواده صمیمی ام,

    ?طبق باورهای خانواده و گذشتگان ک ماهیت خدا رو به شکل یک موجود یا یک ابر انسان تصور میکردند این دیدگاه از بچگی بهم ارث رسیده بود,بزرگترامون وقتی به مشکلی برمیخوردن یا کمکی از خدا میخواستن این جمله رو بکار میبردن:توکلت به اوس کریم باشه یا مثلا اون مردی ک بالاسرمونه ناامیدت نمیکنه,گذشته از این حرفا بر اساس تفاسیر غلطی ک معلما از قران داشتند من همیشه خدا رو یک فرد اخمو و عصبانی تجسم میکردم ک همش در حال هشدار دادنه ک اگه به دستوراتم عمل نکنی عاقبتت اتش سوزان جهنمه و به اصطلاح پدرتو در میاریم,من روز بروز بزرگتر میشدم و این باورها بیشتر قدرت میگرفت و هراسم از خدا بیشتر میشد,

    تا اینکه اولین جرقه در ذهنم زده شد,توو یه کلیپی ک در مورد شناخت خدا بود دکتر آزمندیان دقیقا این جمله رو گفتند:ماهیت خداوند انرژی ای است که شما در ذهنتان با باورها و ایمانتان به آن شکل میدهید و هرچه باورهای قدرتمندی بسازید بازخوردهای قدرتمندی از این انرژی تجربه خواهید کرد,از اون روز تحقیق و تفحصم در مورد ماهیت خداوند شروع شد,مطالبی ک از اینترنت برمیداشتم خیلی کم میتونست جواب سوالاتم رو بده,چن سالی به همین منوال گذشت و چون پاسخ های اساسی برا سوالام پیدا نکردم پیگیری هام کمرنگ تر شد,

    ?بعده چن سال ک وارد دانشگاه شدم توسط معاون دانشگاهمون با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شدم ,روزای اول 90% تمرکزم به فایلایی بود ک استاد در مورد خداوند صحبت میکردند,مثل فایل فقط روی خدا حساب کن,خدا رو بهتر بشناسیم 1 و 2 و…

    هر کلیپی ک میدیدم یه سیلی خیلی محکم میخوردم و شاید ساعتها به فکر فرو میرفتم تا اینکه یواش یواش نجواهای ذهنم فروکش کردن و تونستم آروم بشم,هر کلیپ رو روزی پنج شش بار میدیدم و هر باری ک میدیدم شناختم نسبت به خدا بیشتر و شفاف تر میشد به لطف وجود استاد عزیزم روز به روز باورهام قوی تر میشد و البته باورهای غلط و حال بهم زن زیادی هم کمرنگ تر و کمرنگ تر میشد(البته با یاری خدا و راهنمایی های استاد و استمرارم روی جملات تاکیدی).

    ?بنظر من در گفتار باورهای زیادی رو میشه به زبون آورد,ولی زمانی میشه پی برد تا چه اندازه کلاممون با رفتار و باورامون هم راستاست که با تضادهای مختلف مواجه بشیم در این شرایط میزان ایمان و باور هر آدمی مشخص میشه,

    ?موثرترین باوری ک تونست منو از افسردگی و گمراهی نجات بده این بود ک فهمیدم من جزعی از خالق خویش هستم و او از روح خودش در من دمیده؛

    ?إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾

    آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید (71)پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.(72)

    روزی ک فهمیدم من جزعی از خداوندی هستم ک مالک آسمان و زمینه,غنی مطلقه,تمامی ثروت های زمین و آسمان برای اوست,بخش عمده ای از نگرانی هایم فرو ریخت؛

    ?باور به وهاب بودن خداوند,

    انک انت الوهاب

    ( بار خدایا) همانا که تو بسیار بخشنده ای.

    این باور قوی نگرانی مرا از کمبود منابع و امکانات از بین برد و باور فراوانی را در من ایجاد کرد

    ?باور به غفور بودن خداوند,

    ان الله غفور رحیم

    همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.

    عزت نفس از بین رفته مرا دوباره در من زنده کرد و احساس گناه شدیدی که دائما گریبان گیرم بود روز به روز کمرنگ تر شد,

    ?باور به رزاق بودن خداوند,برای این باور نزدیک سی جمله تاکیدی نوشتم ک هر شب و صبح تکرار میکنم,این باور رو انقدر با خودم تکرار کردم که دیگه هر وقت درخواستی از خدا دارم یا به مشکلی میخورم و ازش تقاضای یاری دارم در فاصله زمانی خیلی کوتاه به دادم میرسه و با دستهای بی شمارش دستمو میگیره و نیازمو برطرف میکنه,

    ?یه باور مضحک و خنده داری ک قبلا داشتم این بود که بعد از اینکه درخواستم اجابت میشد, یه مدت نمیتونستم ازش چیزی بخوام و کمک بطلبم حتی اگه شرایط برام خیلی سخت میشد,,چون احساس میکردم داره بهم میگه دیگه داری پر رو میشیا,همین چن روز پیش فلان خواستتو برآورده کردم(مثل اینکه کارمند از رئیسش هر روز هر روز درخواست مرخصی میکنه),الان وقتی به این ذهنیت هام فکر میکنم هم خندم میگیره هم حس شرک خفی بهم دست میده,خدایی ک خودش میگه هر چقدر بیشتر ازم بخوای بیشتر بهت عطا میکنم و به اندازه درخواست و سماجتت به درگاهم مقربتری(البته درخواست با باورهای صحیح و قوی)

    ?یه نکته مهمی که مربوط به صحیح و غلط بودن باورها در قبال درخواست هاست و من خودم هم قبل آشنایی با سایت این مشکلو داشتم که؛

    چرا هرچی دعا میکنم خدا نمیشنوه؟چرا منو از این وضع بیرون نمیاره, چرا از خدا پول و مال و منال میخوام ولی صدامو نشنیده و هنوز بهم نرسیده؟

    ?پاسخ در چگونگی نحوه درخواست از خداونده,یادتون باشه خداوند به هر پرسش مو به مو پاسخ میدهد!

    اگر راز و نیاز شما به این شکله که : خدایا من حسابی تو مخمصه افتاده ام دستم خالیه نمیتونم هیچ کدوم از قبض هارو پرداخت کنم….خیلی به پول احتیاج دارم…آنگاه چنین اتفاقی حقیقتا براتون می افته در مخمصه میوفتید…دستتون خالی میشه نمیتونید قبض ها را پرداخت کنید و به شدت محتاج پول خواهید شد.کائنات تمامی آن چه را که به سویشان می فرستیم برایمان میفرستد!در حقیقت به آنها شاخ و برگ میدهد،هر باوری که درباره ی فقدان و کمبود در ذهنمون جای بگیرد قطعا در تجربه ی واقعیمان منعکس خواهد شد…

    آیا خواهان ثروت هستیم؟پس ابتدا در ذهنمان ثروتمند شویم و مطمئن باشیم کاینات دست در دست یکدیگر ما را ثروتمند میکند.

    خداوند نمیخواهد در فقدان و نداری زندگی کنیم و به واقع میخواهد ما به تمام آنچه خواهانش هستیم برسیم.

    به قول یکی از اساتیدم,ما نه تنها خواهان تحقق یافتن خواسته های مان هستیم بلکه این توان در ما به ودیعه نهاده شده است تا هر زمان که اراده کنیم آنها را در زندگی خویش متجلی سازیم.

    خداوند هیچ گاه نمیگوید(نه تو نمیتونی ثروت رو تجربه کنی)بلکه میگوید(با قوانینم هم راستا شو و همه چیز را تجربه کن)

    ?پس بطور کلی برای خلق آگاهانه خواسته هامون باید طوری بیاندیشیم,سخن بگوییم و عمل کنیم که گویی از پیش به تمام خواسته هایمان جامه ی عمل پوشانده شده است و ما در حال لذت بردن و شکرگذاری بابت اجابت درخواست هایمان هستیم,اینجاست که پاسخ ” آری” از جانب خداوند را در سریعترین زمان ممکن تجربه خواهیم کرد.

    ?توکل کردن به خداوند؛این صفت با ارزش موقعی حاصل میشه که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیره از جانب پروردگار بدونه و هیچ قدرتی را جز او مؤثر ندونه و معتقد باشه که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند,و امکان ندارد بنده ای که به خدایش تکیه کرده,دست خالی از درگاهش بازگردد,من خودم که همیشه شرمنده لطف بی حد و اندازش بودم و به این باور رسیدم ک هر قدم ک به سمتش میری,صد قدم به سمت تو میاد,

    ?باور دیگه ای ک آرامش زیادی بهم عطا کرد مربوط به فصل اول کتاب”رویاهایی که رویا نیستند”بود ک استاد وجود نیرویی بنام شر را نقض میکنند و میفرماید نیروی خیر تنها نیروی حاکم بر جهان است و نیرویی بنام شر وجود ندارد,شر وقتی بوجود میاد که ما ارتباطمون رو با خداوند تنها منبع قدرت قطع میکنیم,این باور باعث شد ک من بیشتر روی ایمانم کار کنم تا روز به روز قوی تر بشه,چرا که طبق گفته استاد ترس و نگرانی و تضعیف ایمان باعث میشه ارتباطمون با خدا ضعیف بشه و در نبود این ارتباط,شیطان رو به قلب و ذهنمون راه میدیم و انگاری قدرت اختیارمون رو دو دستی به شیطان واگذار میکنیم.

    ?باور ودود بودن خداوند؛

    وَ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ ﴿90﴾هود

    «و از پروردگار خود آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار[بندگان ] است.»

    بنظر من باوری آرامش بخشتر از این نیست ک خداوند خودش را دوست و همدم تو بداند,چه لذتی بالاتر از اینکه خالق بزرگ تو دوست و همدم تو باشد,یعنی دیگه جای هیچگونه نگرانی برا آدم نمیمونه,

    ?اوحی الله الی داود:

    یا داود!بلّغ اهل الارض:أنّی حبیب من أحبّنی،و جلیس من جالسنی،و مؤنس لمن أنس بذکری،و صاحب لمن صاحبنی،و مختار لمن اختارنی،و مطیع لمن أطاعنی.

    ما أحبنی أحد من خلقی،عرفت ذلک من قلبه،إلاّ أحببته حباً لا یتقدمه أحد من خلقی و….

    خداوند متعال به داود وحی کرد:

    ای داود!به اهل زمین(پیغام مرا)برسان:من دوست(صمیمی)کسی هستم که دوست(صمیمی)من باشد،و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونسم با کسی که مونس ذکر من است و همراهم با بنده ای که همراه من است و او را اختیار میکنم،که مرا اختیار کرده،و مطیع بنده ای هستم که مطیع من است.

    ?یکتا پرستی و باور واحد و یگانه بودن آفریدگار؛

    شاید خیلی از ما آدما بارها تو شرایط سختی قرار گرفتیم ک فرد مشخصی رو ضامن رفع مشکلمون دونستیم,برای پیدا کردن کار یا گرفتن وام یا مسائلی از این قبیل دست به دامن همنوعانمون شدیم,اگه فلان ناممو امضا نکنی بدبخت میشم,اگه سفارشمو به فلانی نکنی از کار بیکار میشم,تو منت سر من بزار و گوشه چشمی بهم بکن,من تا عمر دارم مدیونتم و جبران میکنم و از اینجور حرفا,

    خداییش آدم هرچقدر شناختش نسبت به خدا بیشتر میشه از کارایی ک در گذشته انجام داده,شرمگین میشه که برای خدا شریک قرار داده,بنظرم این بدترین نوع شرک ورزیدن به خداست,شاید گناهش از بت پرستیه آشکار هم بیشتر باشه,اینم بگم که هیچوقتم کارمون درست نمیشد و در صورت درست شدن هم به مشکل بزرگتری برخورد میکردیم,خیلی وقتا با این کارامون خدا رو از یاد بردیم یا براش شریک قائل شدیم,ولی اون هیچوقت ازمون ناامید نشده و همیشه خواسته با نشانه هاش باهامون حرف بزنه و ما رو توو مسیر درست قرار بده.

    ? یکی از موثر ترین تمرینام اینه ک توو قران آیاتی رو که در اون اسامی متبرک خداوند بکار رفته رو مینویسم و بصورت جملات تاکیدی مدام تکرار میکنم,بنظرم این کار دو مزیت فوق العاده داره:

    اول اینکه تکرار باعث جای گیری و ثبات در ذهن میشه و دوم اینکه با تفکر و تحقیق در مورد این اسامی میتونیم باورهای قدرتمند جدیدی بسازیم,که یکی از تمرین های مهم من اینه و انقد تکرار کردم ک دیگه ذهنم شرطی شده!

    ?پیشنهاد اخر من اینه که هر زمانی به واسطه باورامون از جانب خداوند نشانه ای دریافت کردیم یا ایده و الهامی بهمون شد یا به درخواستمون پاسخ داده شد,این نشانه ها رو مدام تایید کنیم(حتی اگه نشانه خیلی کوچیکی باشه که شاید برای خیلی از آدما عادی باشه)و نذاریم ک برامون عادی و پیش پا افتاده بشه,مهمتر از تایید کردن اینه که تماما مکتوب کنیم و بخاطرشون سپاسگذار خداوند باشیم تا هم رفته رفته توو ذهنمون ثبات پیدا کنه و هم اینکه طبق قانون سپاسگذاری(که نزدیکترین فرکانس به خداست),این جنس اتفاقات و نشانه ها توو زندگیمون بزرگتر و بزرگتر بشن و گسترش پیدا کنن تا به قول استاد بتونیم سعادتمند و سربلند و ثروتمند زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم…

    ?نگران فردایت نباش

    خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست,

    ما اولین بار است بندگی میکنیم ولی او بی زمانی است که خدایی میکند !

    اعتماد کن به خدایی اش …

    ممنون از همه بچه ها ک وقت گذاشتن برا خوندن مطالبم,

    برای همتون زندگی ای توام با توحید عملی آرزومندم?

    استاد عزیزم سایه تون مستدام??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    بردیا مددی گفته:
    مدت عضویت: 3332 روز

    بنام آفریدگاری که مهربانتر از مادر و از رگ گردن به ما نزدیکتر است

    سلام خدمت سید عزیزم و اعضای خانواده صمیمی ام,

    ?طبق باورهای خانواده و گذشتگان ک ماهیت خدا رو به شکل یک موجود تصور میکردند این دیدگاه از بچگی بهم ارث رسیده بود,بزرگترامون وقتی به مشکلی برمیخوردن یا کمکی از خدا میخواستن این جمله رو بکار میبردن:توکلت به اوس کریم باشه یا مثلا اون مردی ک بالاسرمونه ناامیدت نمیکنه,گذشته از این حرفا بر اساس تفاسیر غلطی ک معلما از قران داشتند من همیشه خدا رو یک فرد اخمو و عصبانی تجسم میکردم ک همش در حال هشدار دادنه ک اگه به دستوراتم عمل نکنی عاقبتت اتش سوزان جهنمه و به اصطلاح پدرتو در میاریم,من روز بروز بزرگتر میشدم و این باورها بیشتر قدرت میگرفت و هراسم از خدا بیشتر میشد,

    تا اینکه اولین جرقه در ذهنم زده شد,توو یه کلیپی ک در مورد شناخت خدا بود دکتر آزمندیان دقیقا این جمله رو گفتند:ماهیت خداوند انرژی ای است که شما در ذهنتان با باورها و ایمانتان به آن شکل میدهید و هرچه باورهای قدرتمندی بسازید بازخوردهای قدرتمندی از این انرژی تجربه خواهید کرد,از اون روز تحقیق و تفحصم در مورد ماهیت خداوند شروع شد,مطالبی ک از اینترنت برمیداشتم خیلی کم میتونست جواب سوالاتم رو بده,چن سالی به همین منوال گذشت و چون پاسخ های اساسی برا سوالام پیدا نکردم پیگیری هام کمرنگ تر شد,

    ?بعده چن سال ک وارد دانشگاه شدم توسط معاون دانشگاهمون با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شدم ,روزای اول 90% تمرکزم به فایلایی بود ک استاد در مورد خداوند صحبت میکردند,مثل فایل فقط روی خدا حساب کن,خدا رو بهتر بشناسیم 1 و 2 و…

    هر کلیپی ک میدیدم یه سیلی خیلی محکم میخوردم و شاید ساعتها به فکر فرو میرفتم تا اینکه یواش یواش نجواهای ذهنم فروکش کردن و تونستم آروم بشم,هر کلیپ رو روزی پنج شش بار میدیدم و هر باری ک میدیدم شناختم نسبت به خدا بیشتر و شفاف تر میشد به لطف وجود استاد عزیزم روز به روز باورهام قوی تر میشد و البته باورهای غلط و حال بهم زن زیادی هم کمرنگ تر و کمرنگ تر میشد(البته با یاری خدا و راهنمایی های استاد و استمرارم روی جملات تاکیدی).

    ?بنظر من در گفتار باورهای زیادی رو میشه به زبون آورد,ولی زمانی میشه پی برد تا چه اندازه کلاممون با رفتار و باورامون هم راستاست که با تضادهای مختلف مواجه بشیم در این شرایط میزان ایمان و باور هر آدمی مشخص میشه,

    ?موثرترین باوری ک تونست منو از افسردگی و گمراهی نجات بده این بود ک فهمیدم من جزعی از خالق خویش هستم و او از روح خودش در من دمیده؛

    ?إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾

    آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید (71)پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.(72)

    روزی ک فهمیدم من جزعی از خداوندی هستم ک مالک آسمان و زمینه,غنی مطلقه,تمامی ثروت های زمین و آسمان برای اوست,بخش عمده ای از نگرانی هایم فرو ریخت؛

    ?باور به وهاب بودن خداوند,

    انک انت الوهاب

    ( بار خدایا) همانا که تو بسیار بخشنده ای.

    این باور قوی نگرانی مرا از کمبود منابع و امکانات از بین برد و باور فراوانی را در من ایجاد کرد

    ?باور به غفور بودن خداوند,

    ان الله غفور رحیم

    همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.

    عزت نفس از بین رفته مرا دوباره در من زنده کرد و احساس گناه شدیدی که دائما گریبان گیرم بود روز به روز کمرنگ تر شد,

    ?باور به رزاق بودن خداوند,برای این باور نزدیک سی جمله تاکیدی نوشتم ک هر شب و صبح تکرار میکنم,این باور رو انقدر با خودم تکرار کردم که دیگه هر وقت درخواستی از خدا دارم یا به مشکلی میخورم و ازش تقاضای یاری دارم در فاصله زمانی خیلی کوتاه به دادم میرسه و با دستهای بی شمارش دستمو میگیره و نیازمو برطرف میکنه,

    ?یه باور مضحک و خنده داری ک قبلا داشتم این بود که بعد از اینکه درخواستم اجابت میشد, یه مدت نمیتونستم ازش چیزی بخوام و کمک بطلبم حتی اگه شرایط برام خیلی سخت میشد,,چون احساس میکردم داره بهم میگه دیگه داری پر رو میشیا,همین چن روز پیش فلان خواستتو برآورده کردم(مثل اینکه کارمند از رئیسش هر روز هر روز درخواست مرخصی میکنه),الان وقتی به این ذهنیت هام فکر میکنم هم خندم میگیره هم حس شرک خفی بهم دست میده,خدایی ک خودش میگه هر چقدر بیشتر ازم بخوای بیشتر بهت عطا میکنم و به اندازه درخواست و سماجتت به درگاهم مقربتری(البته درخواست با باورهای صحیح و قوی)

    ?یه نکته مهمی که مربوط به صحیح و غلط بودن باورها در قبال درخواست هاست و من خودم هم قبل آشنایی با سایت این مشکلو داشتم که؛

    چرا هرچی دعا میکنم خدا نمیشنوه؟چرا منو از این وضع بیرون نمیاره, چرا از خدا پول و مال و منال میخوام ولی صدامو نشنیده و هنوز بهم نرسیده؟

    ?پاسخ در چگونگی نحوه درخواست از خداونده,یادتون باشه خداوند به هر پرسش مو به مو پاسخ میدهد!

    اگر راز و نیاز شما به این شکله که : خدایا من حسابی تو مخمصه افتاده ام دستم خالیه نمیتونم هیچ کدوم از قبض هارو پرداخت کنم….خیلی به پول احتیاج دارم…آنگاه چنین اتفاقی حقیقتا براتون می افته در مخمصه میوفتید…دستتون خالی میشه نمیتونید قبض ها را پرداخت کنید و به شدت محتاج پول خواهید شد.کائنات تمامی آن چه را که به سویشان می فرستیم برایمان میفرستد!در حقیقت به آنها شاخ و برگ میدهد،هر باوری که درباره ی فقدان و کمبود در ذهنمون جای بگیرد قطعا در تجربه ی واقعیمان منعکس خواهد شد…

    آیا خواهان ثروت هستیم؟پس ابتدا در ذهنمان ثروتمند شویم و مطمئن باشیم کاینات دست در دست یکدیگر ما را ثروتمند میکند.

    خداوند نمیخواهد در فقدان و نداری زندگی کنیم و به واقع میخواهد ما به تمام آنچه خواهانش هستیم برسیم.

    به قول یکی از اساتیدم,ما نه تنها خواهان تحقق یافتن خواسته های مان هستیم بلکه این توان در ما به ودیعه نهاده شده است تا هر زمان که اراده کنیم آنها را در زندگی خویش متجلی سازیم.

    خداوند هیچ گاه نمیگوید(نه تو نمیتونی ثروت رو تجربه کنی)بلکه میگوید(با قوانینم هم راستا شو و همه چیز را تجربه کن)

    ?پس بطور کلی برای خلق آگاهانه خواسته هامون باید طوری بیاندیشیم,سخن بگوییم و عمل کنیم که گویی از پیش به تمام خواسته هایمان جامه ی عمل پوشانده شده است و ما در حال لذت بردن و شکرگذاری بابت اجابت درخواست هایمان هستیم,اینجاست که پاسخ ” آری” از جانب خداوند را در سریعترین زمان ممکن تجربه خواهیم کرد.

    ?توکل کردن به خداوند؛این صفت با ارزش موقعی حاصل میشه که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیره از جانب پروردگار بدونه و هیچ قدرتی را جز او مؤثر ندونه و معتقد باشه که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند,و امکان ندارد بنده ای که به خدایش تکیه کرده,دست خالی از درگاهش بازگردد,من خودم که همیشه شرمنده لطف بی حد و اندازش بودم و به این باور رسیدم ک هر قدم ک به سمتش میری,صد قدم به سمت تو میاد,

    ?باور دیگه ای ک آرامش زیادی بهم عطا کرد مربوط به فصل اول کتاب”رویاهایی که رویا نیستند”بود ک استاد وجود نیرویی بنام شر را نقض میکنند و میفرماید نیروی خیر تنها نیروی حاکم بر جهان است و نیرویی بنام شر وجود ندارد,شر وقتی بوجود میاد که ما ارتباطمون رو با خداوند تنها منبع قدرت قطع میکنیم,این باور باعث شد ک من بیشتر روی ایمانم کار کنم تا روز به روز قوی تر بشه,چرا که طبق گفته استاد ترس و نگرانی و تضعیف ایمان باعث میشه ارتباطمون با خدا ضعیف بشه و در نبود این ارتباط,شیطان رو به قلب و ذهنمون راه میدیم و انگاری قدرت اختیارمون رو دو دستی به شیطان واگذار میکنیم.

    ?باور ودود بودن خداوند؛

    وَ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ ﴿90﴾هود

    «و از پروردگار خود آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار[بندگان ] است.»

    بنظر من باوری آرامش بخشتر از این نیست ک خداوند خودش را دوست و همدم تو بداند,چه لذتی بالاتر از اینکه خالق بزرگ تو دوست و همدم تو باشد,یعنی دیگه جای هیچگونه نگرانی برا آدم نمیمونه,

    ?اوحی الله الی داود:

    یا داود!بلّغ اهل الارض:أنّی حبیب من أحبّنی،و جلیس من جالسنی،و مؤنس لمن أنس بذکری،و صاحب لمن صاحبنی،و مختار لمن اختارنی،و مطیع لمن أطاعنی.

    ما أحبنی أحد من خلقی،عرفت ذلک من قلبه،إلاّ أحببته حباً لا یتقدمه أحد من خلقی و….

    خداوند متعال به داود وحی کرد:

    ای داود!به اهل زمین(پیغام مرا)برسان:من دوست(صمیمی)کسی هستم که دوست(صمیمی)من باشد،و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونسم با کسی که مونس ذکر من است و همراهم با بنده ای که همراه من است و او را اختیار میکنم،که مرا اختیار کرده،و مطیع بنده ای هستم که مطیع من است.

    ?یکتا پرستی و باور واحد و یگانه بودن آفریدگار؛

    شاید خیلی از ما آدما بارها تو شرایط سختی قرار گرفتیم ک فرد مشخصی رو ضامن رفع مشکلمون دونستیم,برای پیدا کردن کار یا گرفتن وام یا مسائلی از این قبیل دست به دامن همنوعانمون شدیم,اگه فلان ناممو امضا نکنی بدبخت میشم,اگه سفارشمو به فلانی نکنی از کار بیکار میشم,تو منت سر من بزار و گوشه چشمی بهم بکن,من تا عمر دارم مدیونتم و جبران میکنم و از اینجور حرفا,

    خداییش آدم هرچقدر شناختش نسبت به خدا بیشتر میشه از کارایی ک در گذشته انجام داده,شرمگین میشه که برای خدا شریک قرار داده,بنظرم این بدترین نوع شرک ورزیدن به خداست,شاید گناهش از بت پرستیه آشکار هم بیشتر باشه,اینم بگم که هیچوقتم کارمون درست نمیشد و در صورت درست شدن هم به مشکل بزرگتری برخورد میکردیم,خیلی وقتا با این کارامون خدا رو از یاد بردیم یا براش شریک قائل شدیم,ولی اون هیچوقت ازمون ناامید نشده و همیشه خواسته با نشانه هاش باهامون حرف بزنه و ما رو توو مسیر درست قرار بده.

    ? یکی از موثر ترین تمرینام اینه ک توو قران آیاتی رو که در اون اسامی متبرک خداوند بکار رفته رو مینویسم و بصورت جملات تاکیدی مدام تکرار میکنم,بنظرم این کار دو مزیت فوق العاده داره:

    اول اینکه تکرار باعث جای گیری و ثبات در ذهن میشه و دوم اینکه با تفکر و تحقیق در مورد این اسامی میتونیم باورهای قدرتمند جدیدی بسازیم,که یکی از تمرین های مهم من اینه و انقد تکرار کردم ک دیگه ذهنم شرطی شده!

    ?پیشنهاد اخر من اینه که هر زمانی به واسطه باورامون از جانب خداوند نشانه ای دریافت کردیم یا ایده و الهامی بهمون شد یا به درخواستمون پاسخ داده شد,این نشانه ها رو مدام تایید کنیم(حتی اگه نشانه خیلی کوچیکی باشه که شاید برای خیلی از آدما عادی باشه)و نذاریم ک برامون عادی و پیش پا افتاده بشه,مهمتر از تایید کردن اینه که تماما مکتوب کنیم و بخاطرشون سپاسگذار خداوند باشیم تا هم رفته رفته توو ذهنمون ثبات پیدا کنه و هم اینکه طبق قانون سپاسگذاری(که نزدیکترین فرکانس به خداست),این جنس اتفاقات و نشانه ها توو زندگیمون بزرگتر و بزرگتر بشن و گسترش پیدا کنن تا به قول استاد بتونیم سعادتمند و سربلند و ثروتمند زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم…

    ?نگران فردایت نباش

    خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست,

    ما اولین بار است بندگی میکنیم ولی او بی زمانی است که خدایی میکند !

    اعتماد کن به خدایی اش …

    ممنون از همه بچه ها ک وقت گذاشتن برا خوندن مطالبم,

    برای همتون زندگی ای توام با توحید عملی آرزومندم?

    استاد عزیزم سایه تون مستدام??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: