یکی از مهم ترین دلایلی که افراد در برخورد با مسائل به این نتیجه می رسند که آن مسئله غیر قابل حل است، این است که:
آنها به جای اقدام با باور مناسب، شروع به بررسی تجارب افرادی می کنند که قبلاً آن مسئله را داشته اند. آنها می خواهند همان راهی را بروند که افراد زیادی قبلا از آن به نتیجه نرسیده اند یا آن روش، به سختی نتیجه ای نیمه کاره داشته است.
با این دلایل که:
“این حرف من نیست، بلکه حرف متخصصان و افراد با تجربه ای است که سالها در این کارند!
یا قانونی که برای این کار تعیین شده، فقط همین یک راه را دارد و این قانون هم غیر قابل تغییر است و…”
یعنی آنها از همان ابتدا تحقیق درباره مشکلاتی را شروع می کنند که ممکن است درباره این مسئله وجود داشته باشد یا دیگران قبلا با آن مواجه شده باشند. سپس بدترین سناریو ممکن را از قبل در ذهن خود نوشته و سرانجام به این نتیجه می رسند که راهی جز این نیست.
آنها همیشه به این شکل، این طرز فکرشان را توجیه می کنند که:
“ذهن منطقی من بسیار قوی است”
“تیپ شخصیتی من اینگونه است”
“متولدین فلان ماه، این ویژگی ها را دارند که تنها زمانی قدمی بر می دارند که از تمام روند مسیر اطلاع داشته باشند”…
سپس با این منطق که: این ذات من است، یا: اینها مرجع علمی دارد و من با تحقیقات بسیار، به چنین شناختی از خود رسیده ام، حتی نمی خواهند به این موضوع فکر کنند که این باوری است که باید تغییر کند.
به این شکل است که یک باور محدود کننده ساخته می شود و به وسیله چنین مرجع هایی در ذهن شما تثبیت می گردد.
وقتی به هر طریق و با هر عنوانی، خود را در یک قالب مشخص محدود نمایی، به شدت از الهامات، راهکارها و ایده هایی محروم می شوی که موجب پیشرفت تو و حل مسئله ات می شده است.
به وفور با آدمهایی که چنین نگاهی درباره مسائل شان و شیوه حل آن داشته اند، روبرو بوده ام. در حالیکه حقیقت این است که ما انسانهایی هستیم که با باورهامان زندگی خود را خلق می کنیم. راه حلهای ما همیشه هم به اندازه باورهای مان کارا یا ناکارآمد است. پس موجودی با چنین حدی از توانمندی، نمی تواند در هیچ قالبی محدود شود.
برای همین تصمیم به تولید محصولی گرفتم تا هر آنچه برای “شیوه برخورد با یک مسئله و حل آن” باید بدانید را توضیح دهم.
هدف این محصول پاسخ دادن به سوالات بسیاری است که همیشه در برخورد با مسائل ات داشته ای. پاسخ های واضح برای موضوعاتی چون: وقتی به مسئله ای برمی خوری، آیا باید به آن توجه کنی یا از آن اعراض نمایی؟
همچنین چگونگی “دسترسی به الهامات و چگونگی عمل به آنها برای حل مسائل” را مفصلاً توضیح خواهم داد زیرا خیلی مهم است با چه باوری به مسائل ات نگاه می کنی و از چه افرادی برای حل آن مسئله کمک و مشورت می طلبی!
مسائل، جزئی از زندگی ماست. موفقیت این نیست که مسئله ای در زندگی مان نباشد، بلکه قرار است تبدیل به افرادی شویم که بسیار از مسائل شان بزرگترند.
یک سوال به عنوان تمرینی برای تشخیص اصل از فرع
چه باوری درباره خداوند در ذهن مان بسازیم که بیشترین آرامش، انگیزه و ایمان را در ما برای اقدام برای تحقق خواسته هامان ایجاد نماید؟ به گونه ای که راحت تر و از مسیر آرامش بخش تری به خواسته هامان برسیم.
راه کارت را برای ایجاد این باورها بنویس.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند433MB8 دقیقه
- فایل صوتی باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند8MB8 دقیقه
با عرض سلام و روز بخیر خدمت تمامی دوستان عزیزم و استاد عباس منش امیدوارم هر کجا از این کره خاکی هستین روزگار به کامتون باشه همیشه شاد باشید سلامت باشید و ثروت مند هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی. دوستان من جهار یا پنج ماه هست که خداوند این سعادت رو نصیب من کرده که تو جمع این خانواده صمیمی باشم و این یکی از اون نشانه های خدا هست من زیاد اهل تایپ نیستم ولی اکثرا نظرات شما عزیزان رو میخونم و کلی استفاده میکنم اما موضوع بسیار زیبا این فایل که چه باور های در مورد خدا بسازیم.هر چند من از خیلی قبل ها با خدای خودم رفیق هستم و هر روز صمیمیت رو بینمون بیشتر حس میکنم و من فکر میکنم این بهترین روش هست که با خدای خودمون صمیمی باشیم مثل یه دوست همین طور که من الان هستم من با خدای خودم شوخی هم میکنم شب ها وقتی میخوابم باهاش حرف میزنم تشکر میکنم حتی بهش ماموریت هم میدم که من وقتی خوابیدم کجا ها بره ..یا بره پیش ادمهای که قراره دستهای خدا بشن که من به خواسته هام برسم بعد صبح که از خواب بیدار میشم با شوخی صداش میکنم و میپرسم که دیشب کجاها رفتی عزیزم پیش کی رفتی چه طور شد.. درسته صدای نمیاد ولی من تو یه تیکه کاعذ مینویسم که خدا دیشب پیش فلانی رفت و امروز قراره این اتفاق بیوفته در بیشتر مواقع میوفته ها اگر هم نیوفتاد میگم فردا یا پس فردا میوفته نا امید نمیشم هیچ موقع یعنی من الان چهار پنج ساله که سعی کردم تو زندگیم نا امید نباشم چرا که همیشه خدارو پیش خودم حس کردم مثل همین الان که داره مانیتور رو نگاه میکنه و داره به افریدش افتخار میکنه من تا سال 91 رابطه زیاد جالبی با خدا نداشتم همش فکر میکرم هر چقدر زیاد فعالیت کنم یا زرنگی بیشتری کنم و سر مردم کلاه بزارم بیشتر موفق میشم و پولدار ولی هیچ موقع اینجوری نمیشد همیشه ضرر پشت ضرر و همیشه تو هر کسب و کاری ورشکسته میشدم تا این که اتفاقی یه کتابی رو خوندم و از اون روز سعی کردم کم کم خودم رو عوض کنم خدا رو بیشتر بشناسم بعد چند مدت از طریق یه دوست با یه سری ادم ها اشنا شدم برای یه کسب و کار جدید بعد چند مدت اون دوستم کشید کنار انگار فقط ماموریت داشت من رو تا اونجا برسونه تو همه این مدت من پیش خودم میگفتم اخه چجوری میشه اون دوستم من رو اورد تو این کار چرا خودش یهو رفت اصلا غیبش زد همش میگفتم حکمتی داره خدا یه چیزای میخواد بهم بده خدا باهام رفیق شده دیگه خلاصه من کار رو شروع کردم با هزار مکافات و دردسر همه میگفتن نمیشه خودت رو مسخره کردی ولی به همین خدا من دلم خیلی قرص بود همش هم با خدا صحبت میکردم شب و روز تا این که الان به همراه همین خدا که اینجا پیشم واستاده جز سومین یا چهارمین تولید کننده تو کل ایران هستیم. با کمک خدا تولید کننده یه سری مصالح ساختمانی که همه میگفتن سخت جا انداختنش و نمیشه به بهترین نحو انجام شد. ببخشید سر فرصت میام خدمتتون وقتمون بیشتر از این اجازه نمیده پس پیشنهاد من به دوستان اینه که با خدای خودمون دوست باشیم صمیمی باشیم و درخواست هامون رو بکنیم و مطمعا باشیم که به تک تکشون جواب مثبت میده به امید روزی که همه به وجود خدا در درونشون پی ببرن و اون وقت جهان عجب جایی میشهبیشتر از این وفت شریفتون رو نگیرم باز هم از خدا سپاسگذارم برای داشتن همچین خانواده ای همچین دوستانی و همچین استادی همه شما رو به خدای مهربان و بزرگ میسپارم امیدوارم هر جا هستین شاد پیروز سلامت ثروتمند باشید.
خواهش میکنم دوست عزیز من از شما سپاس گذارم که وقت گذاشتین و مطالعه فرمودید بهترین هارو از خداوند براتون ارزو میکنم