باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

یکی از مهم ترین دلایلی که افراد در برخورد با مسائل به این نتیجه می رسند که آن مسئله غیر قابل حل است، این است که:

آنها به جای اقدام با باور مناسب، شروع به بررسی تجارب افرادی می کنند که قبلاً آن مسئله را داشته اند. آنها می خواهند همان راهی را بروند که افراد زیادی قبلا از آن به نتیجه نرسیده اند یا آن روش، به سختی نتیجه ای نیمه کاره داشته است.

با این دلایل که:

“این حرف من نیست، بلکه حرف متخصصان و افراد با تجربه ای است که سالها در این کارند!

یا قانونی که برای این کار تعیین شده، فقط همین یک راه را دارد و این قانون هم غیر قابل تغییر است و…”

یعنی آنها از همان ابتدا تحقیق درباره مشکلاتی را شروع می کنند که ممکن است درباره این مسئله وجود داشته باشد یا دیگران قبلا با آن مواجه شده باشند. سپس بدترین سناریو ممکن را از قبل در ذهن خود نوشته و سرانجام به این نتیجه می رسند که راهی جز این نیست.

آنها همیشه به این شکل، این طرز فکرشان را توجیه می کنند که:

“ذهن منطقی من بسیار قوی است”

“تیپ شخصیتی من اینگونه است”

“متولدین فلان ماه، این ویژگی ها را دارند که تنها زمانی قدمی بر می دارند که از تمام روند مسیر اطلاع داشته باشند”…

سپس با این منطق که: این ذات من است، یا: اینها مرجع علمی دارد و من با تحقیقات بسیار، به چنین شناختی از خود رسیده ام، حتی نمی خواهند به این موضوع فکر کنند که این باوری است که باید تغییر کند.

به این شکل است که یک باور محدود کننده ساخته می شود و به وسیله چنین مرجع هایی در ذهن شما تثبیت می گردد.

وقتی به هر طریق و با هر عنوانی، خود را در یک قالب مشخص محدود نمایی، به شدت از الهامات، راهکارها و ایده هایی محروم می شوی که موجب پیشرفت تو و حل مسئله ات می شده است.

به وفور با آدمهایی که چنین نگاهی درباره مسائل شان و شیوه حل آن داشته اند، روبرو بوده ام. در حالیکه حقیقت این است که ما انسانهایی هستیم که با باورهامان زندگی خود را خلق می کنیم. راه حلهای ما همیشه هم به اندازه باورهای مان کارا یا ناکارآمد است. پس موجودی با چنین حدی از توانمندی، نمی تواند در هیچ قالبی محدود شود.

برای همین تصمیم به تولید محصولی گرفتم تا هر آنچه برای “شیوه برخورد با یک مسئله و حل آن” باید بدانید را توضیح دهم.

هدف این محصول پاسخ دادن به سوالات بسیاری است که همیشه در برخورد با مسائل ات داشته ای.  پاسخ های واضح برای موضوعاتی چون: وقتی به مسئله ای برمی خوری، آیا باید به آن توجه کنی یا از آن اعراض نمایی؟

همچنین چگونگی “دسترسی به الهامات و چگونگی عمل به آنها برای حل مسائل” را مفصلاً توضیح خواهم داد زیرا خیلی مهم است با چه باوری به مسائل ات نگاه می کنی و از چه افرادی برای حل آن مسئله کمک و مشورت می طلبی!

مسائل، جزئی از زندگی ماست. موفقیت این نیست که مسئله ای در زندگی مان نباشد، بلکه قرار است تبدیل به افرادی شویم که بسیار از مسائل شان بزرگترند.


یک سوال به عنوان تمرینی برای تشخیص  اصل از فرع

چه باوری درباره خداوند در ذهن مان بسازیم که بیشترین آرامش، انگیزه و ایمان را در ما برای اقدام برای تحقق خواسته هامان ایجاد نماید؟ به گونه ای که راحت تر و از مسیر آرامش بخش تری به خواسته هامان برسیم.

راه کارت را برای ایجاد این باورها بنویس.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند
    433MB
    8 دقیقه
  • فایل صوتی باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند
    8MB
    8 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعید حسن پور» در این صفحه: 9
  1. -
    سعید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    سلام

    استاد عزیزم واقعا نمیدونم چی باید بگم ..

    واقعا نمیدونم چجوری باید احساسمو بگم..

    فقط میتونم خداروشکر کنم و از شما تشکر کنم..

    استاد گفتن از هر لحظه تصمیم بگیری شرایطو عوض کنی از همون لحظه نتایج شروع به تغییر کردن میکنن..

    و من اینو با پوست و استخونم لمس کردم ..

    گاهی وسط تمرینات وقتی نتیجه میگیرم فراموش میکنم که باید ادامه بدم و ذهنم بهم میگه خب دیگه همینو میخواستی بهش رسیدی دیگه بیخیال نیازی نیست تمرین کنی و بعد از شنیدن این حرفا و قبول کردنشون دوبارخیلی زود شرایط مثل قبل میشه ..

    ولی به محض اینکه دوباره شروع به تغییر مدارم میکنم نتیجه عوض میشه ..

    شاید این رفتن و برگشتنا واسه ایمان اوردنم لازم باشه که حس میکنم مفید هم بوده واسه من ..

    چون امروز دوباره خواستم وخلق کردم واقعا باورش واسم سخته یعنی تا این حد کنترل دست منه …

    یعنی خدای به این بزرگی و با این عظمت قدرت کنترل زندگیمو داده دست خودم؟؟!!!

    خدایا چقدر بخشنده‌ای چقدر بزرگی…

    چجوری باید شکرت کنم چون میدونم دیگه شکر زبونی کافی نیست باید برای بجا آوردن این موهبت بزرگ زانو بزنم وازت بخوام که نشونم بدی چجوری شکر گذارت باشم..

    احساس عجیبی دارم قابل وصف نیست…

    امروز دوباره به زبون آوردم که چی می‌خوام و تکرارش کردم و باورش کردم و حرکت کردم..

    ودستان خدا رسید و از جایی که انتظارش رو نداشتم فرستاد واسم…

    امروز بخدا گفتم مگه نگفتی بخوان مرا تا اجابت کنم تورا

    خواندم تورا پس اجابت کن مرا گفتم خدایا من فقط از تو می‌خوام و با بنده هات کاری ندارم پس بهم بده…

    و باورتون نمیشه بعد از یک ساعت دوتا تماس داشتم که بینظیر بودن و دقیقا یکی بهم گفت بگیر اینم اونچیزی که میخواستی …احساس میکنم با منجنیق به بعد چهارم زندگی پرتاب شدم و هوای اینجا یجوره دیگست …

    خدایا سپاس گذارم بابت انسانها و راهنماهایی که سر راه من قرار میدی

    سپاسگزارم بابت اینکه منو هدایت میکنی.

    از استاد عزیزم و همه هم مداریهای عزیزم تشکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    سعید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    و خانواده صمیمی

    امروز وقتی فایل رسیدن به خواسته ها از طریق تضادهارو دیدم ی حسی بهم گفت بنویس منم نوشتم که بصورت ی شعر شد شاید خیلی مربوط به فایل آخر استاد نباشه ولی احساسم گفت که اینجا بنویسمش قافیه نداره ممکنه غلط هم داشته باشه ولی خب چیزی بود که بهم الهام شد

    من در این روز بزرگ به تماشای توام

    من در این حمدوثنا به تولای توام

    من شنیدم گفتی این جهان مال من است

    من بدیدم دادی همه چیزم بدست

    من بدیدم تاریخ مملو ازجنگ و نفاق

    من بدیدم در جنگ گل سرخ در آفاق

    من شنیدم گفتی که بخوان فقط مرا

    من شریک کردم تورا توببخش لطفا مرا

    شادی و شور و شعف در همه جا پهن است

    درکنار شادی گل کینه هم هست

    گل کینه اما در درونش عشق است

    روی هر مردابی گلی از نیلوفر

    زیر آن نیلوفر یک جهان سرد است

    یک جهان آرامش در دل هر آشوب

    همه چیز در دنیا به دو نوع است آخر

    گرمی و سردی هست،زشتی و زیبایی

    خوبی است و بدی،شادی و غمگینی

    عشق است و نفرت،مشرق و مغرب هست

    مثبت و منفی است،بالاو پایینی

    سردی و گرمی است،ترشی و شیرینی…

    یک یزید هست و شمر,یک علی(ع)ویک حسین(ع)

    یکی اما ابلیس دم گوشم هر دم که به من می‌گوید

    تو چقدر تنهایی تو چقدر رسوایی…

    یک معلم اما جنسش از جنس نور

    سیدیست نورانی ،منشش عباسی

    که نشاند در ذهنم باور ابراهیم

    همه بت ها بشکست همه منفی ها

    دل وذهن من را در ره عشق نهاد

    ای خدا عالم،ای امیر دلها

    از تو من ممنونم بابت مشکل ها

    خدارو همه جا میشه پیدا کرد حتی توی تضادها واین چیزی بود که هرگز بهش فکر نکرده بودم و انگار دستی ماشینو خوابوندم و خیلی راحت دارم حرکت میکنم وحس میکنم روی موج‌ها ی دریا شناور هستم سبک و دیگه هیچ بار سنگینی روی شونه هام حس نمیکنم ،درونم احساس صلح و یکپارچگی دارم و چقدر عالیه از خدا واسه همتون آرزوی آرامش دارم چون فقط با حس آرامشه که میشه به ثروت رسید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: