یکی از مهم ترین دلایلی که افراد در برخورد با مسائل به این نتیجه می رسند که آن مسئله غیر قابل حل است، این است که:
آنها به جای اقدام با باور مناسب، شروع به بررسی تجارب افرادی می کنند که قبلاً آن مسئله را داشته اند. آنها می خواهند همان راهی را بروند که افراد زیادی قبلا از آن به نتیجه نرسیده اند یا آن روش، به سختی نتیجه ای نیمه کاره داشته است.
با این دلایل که:
“این حرف من نیست، بلکه حرف متخصصان و افراد با تجربه ای است که سالها در این کارند!
یا قانونی که برای این کار تعیین شده، فقط همین یک راه را دارد و این قانون هم غیر قابل تغییر است و…”
یعنی آنها از همان ابتدا تحقیق درباره مشکلاتی را شروع می کنند که ممکن است درباره این مسئله وجود داشته باشد یا دیگران قبلا با آن مواجه شده باشند. سپس بدترین سناریو ممکن را از قبل در ذهن خود نوشته و سرانجام به این نتیجه می رسند که راهی جز این نیست.
آنها همیشه به این شکل، این طرز فکرشان را توجیه می کنند که:
“ذهن منطقی من بسیار قوی است”
“تیپ شخصیتی من اینگونه است”
“متولدین فلان ماه، این ویژگی ها را دارند که تنها زمانی قدمی بر می دارند که از تمام روند مسیر اطلاع داشته باشند”…
سپس با این منطق که: این ذات من است، یا: اینها مرجع علمی دارد و من با تحقیقات بسیار، به چنین شناختی از خود رسیده ام، حتی نمی خواهند به این موضوع فکر کنند که این باوری است که باید تغییر کند.
به این شکل است که یک باور محدود کننده ساخته می شود و به وسیله چنین مرجع هایی در ذهن شما تثبیت می گردد.
وقتی به هر طریق و با هر عنوانی، خود را در یک قالب مشخص محدود نمایی، به شدت از الهامات، راهکارها و ایده هایی محروم می شوی که موجب پیشرفت تو و حل مسئله ات می شده است.
به وفور با آدمهایی که چنین نگاهی درباره مسائل شان و شیوه حل آن داشته اند، روبرو بوده ام. در حالیکه حقیقت این است که ما انسانهایی هستیم که با باورهامان زندگی خود را خلق می کنیم. راه حلهای ما همیشه هم به اندازه باورهای مان کارا یا ناکارآمد است. پس موجودی با چنین حدی از توانمندی، نمی تواند در هیچ قالبی محدود شود.
برای همین تصمیم به تولید محصولی گرفتم تا هر آنچه برای “شیوه برخورد با یک مسئله و حل آن” باید بدانید را توضیح دهم.
هدف این محصول پاسخ دادن به سوالات بسیاری است که همیشه در برخورد با مسائل ات داشته ای. پاسخ های واضح برای موضوعاتی چون: وقتی به مسئله ای برمی خوری، آیا باید به آن توجه کنی یا از آن اعراض نمایی؟
همچنین چگونگی “دسترسی به الهامات و چگونگی عمل به آنها برای حل مسائل” را مفصلاً توضیح خواهم داد زیرا خیلی مهم است با چه باوری به مسائل ات نگاه می کنی و از چه افرادی برای حل آن مسئله کمک و مشورت می طلبی!
مسائل، جزئی از زندگی ماست. موفقیت این نیست که مسئله ای در زندگی مان نباشد، بلکه قرار است تبدیل به افرادی شویم که بسیار از مسائل شان بزرگترند.
یک سوال به عنوان تمرینی برای تشخیص اصل از فرع
چه باوری درباره خداوند در ذهن مان بسازیم که بیشترین آرامش، انگیزه و ایمان را در ما برای اقدام برای تحقق خواسته هامان ایجاد نماید؟ به گونه ای که راحت تر و از مسیر آرامش بخش تری به خواسته هامان برسیم.
راه کارت را برای ایجاد این باورها بنویس.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند433MB8 دقیقه
- فایل صوتی باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند8MB8 دقیقه
سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
از سال 93 که با استاد عباس منش آشنا شدم، اولین موضوعی که منو جذب خودش کرد فایل فوق العاده فقط روی خدا حساب باز کنیم بود، وقتی این فایل رو شنیدم انگار بار اول بود که داشتم درمورد خداوند توضیحات میشنیدم، چقدر بهم آرامش داد، چقدر احساس قدرت کردم وقتی صحبتهای استاد درباره خداوند و نیروی عظیمش رو میشنیدم
از همون روز متوجه شدم که مشکل اصلی من در زندگی شناخت خداونده، چون از خداوند شناخت درستی ندارم در جنبه های مختلف زندگی به مشکل برمیخورم
از اون روز تصمیم گرفتم مهمترین موضوع زندگی من شناخت بهتر و صحیح تر خداوند باشه و کتابهای زیادی درباره شناخت خداوند مطالعه کردم و سمینارهای مختلفی از اساتید مطرح جهان درباره خداوند دیدم و هر بار احساسم بهتر و بهتر میشد و آرامش بیشتری رو در زندگی تجربه میکردم
در تمام جنبه های زندگیم تغییراتی ایجاد شد که به هیچ وجه در توان من نبود انجام دادنش چون من از اول هم خودم بودم اما در این دو سه سال نیرویی رو شناختم که عظیم تر از هر خواسته و نیاز من است و این نیرو بود که این همه تغییر در جنبه های مختلف زندگی من ایجاد کرد
سعی من در شناخت بهتر از خدا و ایجاد باورهای بهتر درباره خدا سبب گشایش درهای نعمت به روی من شد
سالها برای بهتر زندگی کردن تلاش میکردم ولی تغییری در زندگی من ایجاد نمیشد اما همین مدتی که برای شناخت خداوند تلاش کردم تغییرات شگفت انگیزی در زندگی من رخ داد
شگفت انگیز که میگم بخاطر مقایسه شرایط فعلی من با شرایطی که داشتم منظورمه والا شرایطی که بهش میرسم بازم هم بارها شگفت انگیزتر از شرایط فعلی من خواهد بود
در این چندساله به این باوررسیدم که هرچقدر مشکلم رو با خدا برطرف کنم به همون مقدار مشکلاتم در زندگی کمتر میشه و هرچقدر رابطه بهتری با خدا داشته باشم ارتباط من با نعمت های بیشتری برقرار میشه
باورهایی که مدتهاست روی اونها کار میکنم و خیلی زندگی من رو تحت تاثیر قرار داده رو براتون مینویسم شاید شما هم دوست داشته باشید از این باور استفاده کنید
1- از اونجایی که کتاب هدایتگر ما قرآن کریم هست بهترین باورها رو میشه درباره خداوند از قرآن استخراج کرد، چرا که از نظر من قرآن کاتولوگ زندگی در دنیاست، دیدید که هر وسیله ای میخری دفترچه راهنمایی به همراه اون وسیله به شما داده میشه که شرح حال کاملی درباره دستگاه و نحوه عملکرد اون رو توضیج داده، از نظر من قرآن دفترچه راهنمای زندگی ما در دنیاست، کاتالوگ دنیا قرآنه که خداوند تمام دستورالعملهای لازم برای استفاده بهتر و مفید از جهان رو در اون قید کرده و به همین علت میشه از قرآن بهترین باورها رو برای بهتر زندگی کردن استخراج کرد
خداوند در قرآن از مومنین سوال میکنه که از خدا به شما چه رسیده است و مومنین جواب میدهند همه خیر و خوبی بوده
وقتی این آیه رو خوندم این باور رو در خودم ایجاد کردم که هرچه در زندگی و جهان هستی سرشار از خیر و برکت و خوبی است از سوی خداونده و هرچه مشکلات و رنجهاست بخاطر اشتباهات خودمه
ایجاد این باور سبب شد که دیگه خودم رو بخاطر اشتباهاتم سرزنش نکنم وبه جای تحقیر خودم به دنبال استفاده از نیروی خداوند باشم چرا که خداوند تضمین کرده که هرچی از من به شما برسه همه خیر و خوبیه
به همین دلیل جستجو درباره خداوند میتونه درهای خیر و رحمت و برکت روبه روی ما باز کنه
چون نمیشه به دنبال خداوند باشی و به جز خیر و خوبی دریافت کنی
پس اولین باور که باید درباره خداوند در خودمون ایجاد کنیم اینه که
(خداوند منبع خیر و خوبیه)
2- من سالها بیمار بودم، بدنم ضعیف بود، در عین حالی که هیکل درشتی داشتم و وزن بالایی داشتم ولی دربرابر بیماری ها بسیار ضعیف بودم و همیشه به دنبال دوا و دکتر برای رهایی از بیماری ها بودم
در قرآن مشاهده کردم که خداوند خودش رو منبع شفا ذکر کرده، شفا در معنی بسیار فراتر از درمان کردنه، درمان پروسه داره، دارو داره، تشخیص داره، مراقبت نیاز داره، ولی شفا دادن به هیچ چیزی نیاز نداره، فراتر از علم تمام پزشکان جهانه، خداوند با علم خودش شفا میده، و شفا دادن نیاز به پیش زمینه و آزمایش و تجویز دارو نداره
وقتی باور کردم که خداوند مبع شفا دادن هست به خودم گفتم من برای خوب شدن نیاز به دوا و دکتر ندارم، من به منبعی وصل هستم که بدون تشخیص و تجویر شفا میده، و برای شفا دادن هم شرایطی مشخص نکرده، قوم خاصی رو معرفی نکرده، آداب خاصی رو مشخص نکرده که باید انجام بدید تا شفا پیدا کنید، فقط گفته من شفا میدم
از اون روز از خدا خواستم منو شفا بده و نیاز خودم به دکتر و دارو رو در ذهنم به صفر رسوندم و نیازم به ارتباط با خداوند برای شفا گرفتن رو به بالاترین حد خودش رسوندم و به لطف خدا چند ساله که در سلامتی کامل هستم
پس باور مهم بعدی اینه که (خداوند منبع شفاست و برای داشتن زندگی سالم فقط باید باورت نسبت به توانایی خداوند در شفا دادن رو تغییر بدی)
3- باور بسیار قدرتمندی که شاید سبب شد زندگی من متحول بشه این باور بود که خداوند در همه جا حضور داره، در همه چیز جاریه و در ارتباط با همه چیز و همه کس است
وقتی در قرآن به آیه ای رسیدم که خداوند خودش رو حاظر در هر لحظه و هر مکانی معرفی کرده بود به خودم گفتم اگه به خداوند ایمان داشته باشم که در هر لحظه و هر مکانی همراه من است دیگه نگرانی نباید داشته باشم، و سعی کردم هر روز شک و تردید رو از خودم دور کنم و اطمینان به خداوند رو جایگزین کنم
با خودم گفتم درهر جنبه از زندگیم که مشکل دارم به این دلیله که در اون بخش نقش خداوند رو نادیده گرفتم و به خدا باور ندارم
و تصمیم گرفتم در همه چیز خداوند رو ببینم، و از خداوند درخواست کنم که در تمام جنبه های زندگی من وارد بشه و کمبودها رو با حضورش برطرف کنه
خیلی به این آیه ای که خداوند میفرماید خداوند برای بنده اش کافی است اعتقاد پیدا کردم و همیشه سعی میکنم فقط خداوند رو برای بهترکردن زندگیم در جنبه های مختلف کافی بدونم
البته خیلی از جاها هنوز اشتباه میکنم و اونطور که باید نتونستم تمام کارها رو به خدا بسپارم ولی سعی میکنم هر روز بهتر این کار رو انجام بدم
وقتی این باور رو در خودم ایجاد کردم دیگه تلاش نکردم تا دیگران رو متقاعد کنم اونطوری که من دوست دارم رفتار کنند و برخورد کنند تا من بتونم بهتر زندگی کنم
فقط از خدا میخواستم و خداوند رو در هر موضوعی پیدا میکردم و مطمئن میشدم که خداوند در این جریان حضور داره و سعی میکردم خیالم راحت باشه که وقتی خدا هست همه چی تحت کنترل خدا به بهترین شکل انجام میشه
دیگه برای بهتر کرد رابطم با همسرم با او صحبت نکردم، بگو مگو نکردم، بحث نکردم، فقط سعی کردم خداوند رو در رابطه بین من و همسرم پیدا کنم، لحظاتی که با عشق به همدیگه زندگی کرده بودیم رو به یاد آوردم و خدا رو شکر کردم که واسطه این ارتباط شده، خدا رو شکر کردم که عشق رو ایجاد کرد تا من و همسرم با استفاده از عشق آرامش بگیریم، از وجود همدیگه استفاده کنیم و به آرامش برسیم، چون به دنبال حضور خداوند در رابطه بین خودم و همسرم بودم فقط به خوبی های این رابطه توجه میکردم و به مرور خوبی ها بیشتر و بیشتر شد و امروز رابطه ای بسیار متفاوت با همسرم نسبت به سه سال قبل دارم
هنوز به اون حدی که دوست دارم نرسیدم ولی وقتی تا این حد به خدای عشقی که بین من و همسرم هست توجه کردم تا این حد در رابطه ما تغییر ایجاد کرد پس میشه بازم بیشتر و بیشتر بهش توجه کرد و عشق بیشتری رو تجربه کرد
4- به خاطر فشارهای عصبی و مشکلات زندگی که داشتم رابطه خوبی با فرزندانم نداشتم، خیلی وقتها از سرو صدا و بازی کردن اونها عصبانی میشدم و از کوره در میرفتم و چندین بار اونها رو کتک زده بودم، ازاین رفتار خودم خیلی ناراحت بودم ولی تصور نمیکردم که میتونم این رفتارم رو تغییر بدم، اما روزی که تصمیم گرفتم حضور خداوند در رابطه میان خودم و فرزندانم رو پیدا کنم یواش یواش همه چی تغییر کرد، خدا رو دیدم که از طریق فرزندم به من محبت میکنه، از کلام فرزندم با من صحبت میکنه، از نگاه فرزندم به من عشق می ورزه، از زبان فرزندم به من میگه که دوستم داره، هرچه بیشتر به حضور خداوند در رفتار و گفتار فرزندانم توجه کردم خدا گسترش بیشتری پیدا کرد و به لطف او مدتهاست ارتباط عالی با فرزندانم رو تجربه میکنم و خدا رو شکر میکنم که عشق میان ما رو تشدید کرد
5- از وقتی که خدا رو صاحب ثروت و رزق و روزی شناختم زندگی من از لحاظ مالی متحول شد
سالها بود که در سختی زندگی میکردم و همیشه تصورم این بود که خدا خواسته من به این شکل زندگی کنم و سرتوشت من رو خدا رقم زده و برای من این مقدار رو در نظر گرفته و به همین دلیل خیلی وقتها بهش شکایت میکردم که چرا برای من سرنوشت دیگه ای رو در نظر نگرفتی، چرا مثل فلانی پول به اندازه ای که بتونم هر چیزی بخوام بخرم در اختیار من قرار ندادی و کلی گله و شکایت داشتم
وقتی به این آیه در قرآن رسیدم که خداوند منبع خیر و برکت و رزق و روزی است با خودم گفتم پس چرا من ازاین جریان محروم هستم، چطور ممکنه خداوند منبع رزق و روزی باشه و سهم من از این رزق و روزی انقدر ناچیز باشه، و تعجب کردم که خاوند شرایطی برای استفاده از رزق و روزی بیشتر تعیین نکرده، یعنی نگفته فلان دسته از انسانها میتونند از ثروت برخوردار باشند، یا انسانهایی که به این شکل عبادت میکنند میتونند از پول بیشتری استفاده کنند
این باور خیلی در من ریشه داشت که من چون ارتباط خوبی با خداوند ندارم لایق استفاده از پول زیادی نیستم، به همین دلیل تصمیم گرفتم زندگی انسانهای ثروتمند رو مطالعه کنم و مستندهای ثروتمندان رو تماشا کردم، دیدم انسانهای مختلفی از کشورهای مختلف با ادیان مختلف ثروتمند هستند و هرچقدر در صحبتهای اونها دقت میکردم هیچ نشانه ای از نوعی اعتقاد خاص به خداوند وجود نداشت که مشخص کنه چون این فرد به این شکل خدا رو میپرسته صاحب این ثروت شده
دیدم در شغل های مختلفی انسانهای ثروتمند وجود داره، خیلی برام جالب بود که فردی از رقصیدن به ثروت فوق العاده ای رسیده بود و با خودم گفتم سالهاست تصور من اینه که رقصیدن حرامه و هرکی برقصه وارد جهنم میشه ، ولی این انسان با رقصیدن و استفاده از توانایی خودش در رقص به ثروت رسیده، فردی رو دیدم که از فروش مشروبات الکلی به ثروت بیشمار رسیده بود و فردی از تاسیس کاباره های مختلف به ثروت رسیده بود و خلاصه افرادی رو دیدم که از طریق فعالیت هایی که در ذهن من محکوم به جهنمی شدن بود به ثروتهای بیشمار رسیده بودند
با خودم کلی صحبت کردم که مبنای رزق و روزی دادن به انسانها دین اونها نیست، فعالیت اونها نیست، بلکه سعی و تلاش افراده که از طرف خداوند پاسخ داده میشه، و خداوند من با خداوند اون مشروب فروش فرقی نداره، پس خدا بین من و اون مشروب فروش تفاوتی قائل نیست و فقط دلیل اینکه اون فرد به ثروت رسیده و من نرسیدم باورهای محدود کننده من نسبت به خداونده که مانع دریافت بیشتر من میشه
وقتی روی این باور کارکردم که خداوند در کسب و کار من جاریه و خودش تمام کارها رو برای گسترش و جذب مشتری برای من رو انجام میده و من فقط باید سعی کنم با احساس خوب و امید به موفقیت قدم بردارم و صادقانه و عاشقانه کسب و کارم رو انجام بدم شرایط مالی من یواش یواش تغییر کرد و امروز در شرایط بسیار متفاوتی از دو سه سال قبل هستم و هر روز باورم به خداوند بیشتر میشه که او بیشتر از من دوست داره که من ثروتمند باشم
خیلی در این باره میتونم توضیح بدم و از شرایط خودم بنویسم که با تغییر باورم نسبت به خدا تغییر کرده ولی مطلب طولانی میشه
به طور خیلی خلاصه باید باور ما نسبت به خداوند این باشه که
خداوند نیرویی هست که در تمام جنبه های ما جاریه و فقط ما باید بهش ایمان داشته باشیم و از خدا بخوایم که از بی نهایت نعمتهایی که داره جنبه های مختلف زندگی ما رو پر کنه
به این شکل به راحتی میشه با اتکا به قدرت خداوند همه کمبودها رو جبران کرد
چون جایی که خدا وجود داشته باشه کمبودی نمیتونه وجود داشته باشه
جایی که نور وجود داره تاریکی نمیتونه وجود داشته باشه
اگه عشق میخوای باید خداوند رو سرشار از عشق بدونی و از خدا بخوای از عشق خودش در رابطه شما جاری کنه و هر ارتباط بین خود ت و دیگران رو نشانه ای از عشق خداوند بدونید
اگه سلامتی میخوای باید حضور خداوند در تمام جسم خودت رو احساس کنی و باور کنی که هرجا خدا هست شفا هم هست، و سپاسگزار خداوند باشی که با حضورش تمام مشکلات جسمی رو برطرف میکنه
اگه پول میخوای باید باورت این باشه که خداوند ثروتمندترین نیروی جهانه و تا بی نهایت میتونه به شکل ثروت در کسب و کار شما ظاهر بشه، پس هرچقدر کسب و کار خودت رو بیشتر همسو با نیروی خداوند کنید نتیجه بهتری کسب میکنید
خداوند انرژی هست که قابلیت تبدیل شدن به بینهایت شکل رو داره
میتونی با باور خودت خداوند رو به اشکال مختلفی تغییر بدی
میشه با باور خدا رو به سلامتی تبدیل کرد، میشه با باور صحیح خدا رو به عشق تبدیل کرد، میشه با باور صحح خدا رو به ثروت تبدیل کرد، میشه با باور صحیح خدا رو به شهرت تبدیل کرد، میشه با باور صحیح خدا رو به سرمایه تبدیل کرد، میشه با باور صحیح خدا رو به هر شکلی که نیاز دارید تبدیل کرد
از استاد محترم تشکر میکنم این سوال فوق العاده رو طرح کردند و مطمئنا خدا از طریق تک تک خودش روبه بنده هاش معرفی میکنه
و خوندن تعرییف ما از خداوند سبب ایجاد باورهای صحیح نسبت به خداوند در وجود ما خواهد شد
در پناه خداوند باشید، شاااااااد و در مسیر تغییر کردن
از همه دوستان بی نظیرم تشکر میکنم
و خدا رو سپاسگزارم که بین ما حضور داره
از طریق من به شما انگیزه میده و از طریق شما به من
خدا رو شکر میکنم برای داشتن دوستان عالی
سلام خدای مهربون
سلام به خدایی که خودش را اینچنین زیبا از زبان دوست توانمندم تعریف کرد
چقدر عااااااااالی و با احساس بود
از خوندن دلنوشته شما لذت بردم و احساسم عالی شد
وقتی اینچنین به زیبایی خدا رو تعریف میکنید مسلما خدای درون خودت رو به خوبی شناختی
به شما تبریک میگم و برای شما بهترین ها رو از خدای بی نهایت درخواست دارم
سلام دوست خوبم، استاد مهدی زارعی عزیز
خیلی خوشحالم که از این طریق با شما دارم صحبت میکنم و احساسم رو به شما انتقال میدم
قبل از اینکه نوشته شما روبخونم داشتم روی باورهای صحیح برای کسب و کارم فکر میکردم و یادداشت میکردم
یکی از باورهایی که نوشتم این بود که افراد زیادی از طریق اینترنت به ثروت های عالی رسیدند و با خودم گفتم باید برم و نوشته افراد موفق در این حوضه رو مطالعه کنم
بدون برنامه وارد سایت عباس منش شدم و اومدم که دیدگاه ها درباره خدا روبخونم که دیدگاه فوق العاده شما رو خوندم
که با یک تیر نشانه های زیادی رو زدید
هم از خدا گفتید، هم از کسب و کار و هم از ایمان و یقین
این صفت خدا که گفتید خیلی به دلم نشست و حتما اونو به ذهنم اضافه میکنم
من با یفین به خدا پیش میرم
چه اسم زیبا و کارآمدی
یه وقتهایی با خودم فکر میکنم که استاد عباس منش چرا به این حد جریان ثروت به سمتش روانه
و پاسخم رو در تغییراتی که در جهان ایجاد کرده پیدا میکنم
وقتی میبینم زندگی خودم و دوستانم به چه شکلی تغییر کرده خوب طبیعیه که سهمی از این تغییر به حساب استاد عباس منش ریخته میشه
وقتی میبینم چطور خدا داره کارهای استاد رو پیش میبره لذت میبرم ازاین قوانین عالی و خوشحالم که در این سن با مردی آشنا شدم که توانایی ایجاد تغییر در جهان رو داره
چند روز قبل بود که استیکری برام فرستادند که تصویر استاد عباس منش بود با یک جمله انگیزشی ، فکر کردم ببین کار استاد به کجا رسیده که افراد به صورت خودجوش ازش استیکر درست میکنند و پخشش میکنند و اینطور داره هر روز شهرت و آوازه عباس منش گسترده تر میشه و هیچ نیرویی توان این کار رو نداره بجز نیروی الله
حتما پای خدا وسطه که به این شکل داره کار گسترش استاد انجام میشه و از وقتی نگاهم به استاد عباس منش به این شکل شده که فقط استاد داره روی ارتباط با خدا کار میکنه و باقی کارها رو فقط خدا براش انجام میده نشانه های زیادی از کارکردن خدا برای خودم و کسب و کارم رو مشاهده کردم که ایمانم هر روز قوی تر شد که واقعا با خدا باش و پادشاهی کن درسته
از امروز یقین رو هم به محتویات ذهنم درباره خدا اضافه میکنم و سعی میکنم بنده بی عقلی باشم که به دانش الله یقین داره
از شما دوست خوبم سپاسگزارم که وقت صرف کردید و این پیام عالی رو نوشتید و احساس عالی در من ایجاد کردید
ضمنا درمورد از دست رفتن نوشته ها در قسمت نظرات چندبار این مساله برام پیش اومد و همینو از خدا سوال کردم که چطور این مساله رو برطرف کنم و به فکرم رسید که دیدگاهم رو در Word بنویسم و بعد به قسمت نظرات منتقل کنم
و از اون روز دیگه با خیال راحت دیدگاهم رو در سایت میذارم
موفق باشید و در مسیر موفقیت
در پناه یقین باشید
سلام به خدایی که میگوید و می شنود
سلام دوست خوبم
خدا رو شکر میکنم که رابط بین ماست، از طریق من میگه و شما رو هدایت میکنه و از طریق شما میگه و من رو هدایت میکنه
وقتی نوشته شما رو خوندم احساس امنیت بیشتری کردم، احساس اینکه خدایی داریم که مراقب ماست، و از هر راهی و فرصتی استفاده میکند تا خودش را در ذهن ما تایید کند
وقتی نوشته شما رو درباره حضور خداوند در کسب و کار و زندگی خوندم احساس خیلی خوبی پیدا کردم و اطمینانم بیشتر و بیشنر شد که خداوند برای همه بنده ها کافی است
بی نهایت از شما دوست خوبم سپاسگزارم