باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 103
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
اینکه خداوند حامی و پشتیبان من است و طبق آیات قرآنی : من اموراتم را به خدا واگذار میکنم چرا که او دانا و تواناست.
یا اینکه خداوند مشتاق سعادت من هست
خداوند منتظر من هست
خداوند حافظ و نگهبان منست
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی گل من دیشب این فایل رو بعنوان نشانه از سایت خواستم چون دارم ی بیزنس جدید راه میندازم و این فایل قشنگ برام اومد ….برای من
جواب اینه ( فبآی آلاء ربکما تکذبان؟ )
خداوند برای من همون مناجات ملا صدرا ست که استاد هم در فایلی اونو ضبط کرده
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک میشود و به قدر نیاز تو فرود می آید و……
خدایا شکرت از اینکه من بنده ات هستم
سلام بر خداوند جان و خرد!
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی!
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر کادر اجرایی سایت!
بسیار فایل جالب و زیبایی بود!
میریم به یک باغ میوه ی متنوع، که هر چی بخوای توش پیدا میشه!
فقط هم می تونیم از میوه های افتاده بر زمین تغذیه کنیم!
خدایا شُکرت!
نکات فرکانسی:
وقتی که با باورهای درست، شروع به حرکت کردن، کنیم!
خود به خود درهایی از نعمت های بی انتهای خداوند به روی ما باز می شوند!
سعی کنیم از قالب های محدود کننده ای که جامعه برای هر شخص تعیین می کند، دوری کنیم!
اینگونه به موفقیت نزدیکتر میشیم!
یک قانون ثابت در این جهان وجود دارد:
با ایجاد باورهای درست-> فرکانس مناسبی به جهان ارسال می کنیم-> در نتیجه هر چه را که بخواهیم میتوانیم آن را بوجود آوریم!
هر چیزی که احساس بدی در ما ایجاد می کند!
باید از ما دور شود!
زیرا اون چیز از جنس خداوند نیست!
باید مطالبی را گوش داده و ببینیم که به ما احساس آزادی، اشتیاق و آرامش را القا می کنند!
مثل همین تصاویر زیبایی، که استاد در آخر فیلم به ما نشان داد!
و واقعا از خداوند سپاسگزاریم بخاطر این همه نعمت و فراوانی!
در رابطه با جواب تمرین:
بنظر من باورهایی که خیلی می توانند به ما کمک کنند؛ این است که:
۱. مادرهای مان را ببینیم!
یعنی اینکه نگاه کنیم چقدر مادرهایمان به ما عشق می ورزند!
و همیشه همان جوری که هستیم ما را پذیرفته و به ما محبت می کنند!
حالا حساب کنید که این همه احساس عشق و محبت مادران، فقط یه تیکه کوچولو از عشقی است که خداوند به ما دارد!
خدایی دیگه اگه اینو باور کنیم، دنیا گلستان میشه!
همیشه در رحمت به روی ما باز است!
همیشه می شود توبه کرد!
دوستان، دیگِ حق هرگز از جوش نمی افتد!
با تمامی مسائل و اتفاقات، خداوند همیشه ما را دوست دارد!
حالا یکی دیگه:
۲. دوستان، خداوند رو مثل انسان نبینیم!
خداوند یک انرژی است، که همین الان دور تا دور بدن ما وجود داره!
هر جا بریم هست!
در تمام این جهان گسترده شده!
وجود داره اما با چشم دل می شود حسش کرد!
با حرکت عملی به سمت تعالی میشود حسش کرد!
در یک کلام اگر می خواهیم وجود و قدرت خداوند رو درک کنیم؛ باید الهامات، ایده ها و نشانه های خداوند را دیده و بهشون عمل کنیم!
تمام!
من نتیجه گرفتم که دارم میگم!
بسیار فایل عالی ای بود و کلی درس و جای گفتگو داشت!
سپاسگزار خداوند هستم که در هر لحظه اتفاقات خوب، زیبایی ها و ثروت را سر راه من قرار می دهد!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر اعضای سایت!
در پناه خداوند؛ متعهد، خوشحال، بینا، شنوا و پولدار باشیم همگی در دنیا و آخرت!
آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران!
خدای من آگاه ترین، بخشنده ترین و غنی ترین است؛ پس من بهترینم!
بدرود!
سلام به عشقای دل♥️
بهترین باورهادرمورد خداوند باورهاییه که پیامبران یاانسانهای بزرگ داشتن
البته اگر قبول کنم که من بایه پیامبرفرقی ندارم واگرخدارومثل اونهاباورکنم میتونم مثل اونها درفراوانی ومعنویت زندگی کنم
باورهایی مثل:باوربه اینکه خدا هدایتگرعاشق ومراقبمه هرلحظه هر جا ،مثل باورهای یوسفِ پیامبر،چاه خشکیده پرآب شد،کاروانی محتاج آب شدتا یوسف رو بیرون بکشن،فروخته شدن به عزیزمصر وزندگی دراونجا،باوجود درهای قفل شده قفل هاشکست تا یوسف گناه نکنه،وپادشاهی رو محتاج تعبیرخواب کرد تااززندان بیرون بیاد وعزیزمصربشه اینا همه نتیجه ایمان یوسف به خدا بود
واونجایی که یوسف ازحاکم کمک خواست برای آزادیش وبرای شرکی که داشت هفت سال درزندان موند
بخدااینا همه پراز درسه پرازپیام الهیه
ماباید ازاین معجزات درس بگیریم
خدای ماخدای عیسی که درگهواره حرف زد،خدای یعقوبه که یوسف رو خدای خودش کرده بود وسالها عذاب کشید ودرست وقتی که به الله ایمان آورد همه مشکلاتش حل شد وفرزندش رو دیدوچشماش بینا شد
خدای ماخدای زکریاست که درپیری ونازایی یحیی رو بدنیا آورد
خدایی که داره هرروز مارو بیدارمیکنه خورشید رو تابان میکنه روز رو شب وشب روروز میکنه
خدای ماکسیه که قلبی بااین شگفتی آفریده که بی وقفه کار میکنه،میلیارد هاانسان آفریده وقدرت اداره همشون رو داره،این خداخدای قدرتمندیه میشه بهش اعتماد کرد،میشه باهاش رقصید وپروازکردمیشه روش حساب کرد
ازبهترین باورها اینه که اون آرامش وشادی وثروت ماهارو میخواد
اینکه اون سلامتی پول عشق وآرامش رو حق الهیه ماقرارداده
ما هیچ وقت اشعه موبایل یا مایکروویو رو نمیبینیم اما همه باور داریم برای زن باردار مضره وازش دوری میکنیم
یانمیدونیم چی میشه که میتونیم از طریق اینترنت دیگران رو بصورت زنده ببینیم یا صداشونو بشنویم اما ازاین امکانات بهره میبریم ،یاانرژیه جاذبه زمینو باچشم نمیبینیم اما باورش داریم پس چرا خدایی که اینهمه نشونه برامون میفرسته ازاین زمین آسمان باران نورگیاه جسم ازمعجزات و…باورش نمیکنیم.
بخدا هرچی چیزهایی که باچشم نمیبینیم روبیشتر باور کنیم چیزهایی که باچشم میبینیم(نعمتها)بیشترمیشه مثل استاد.مثل سلیمان نبی مثل محمدمثل علی ومثل من…
خدایی که میتونه یه دونه عدس رو که تو دل زمین میذاری بکنه صدتا واون صدتا هرکدوم بشن صدتا که میشه ده هزارتا واون ده هزارتا هرکوم بشن صد تا که میشه یک میلیون واون یک میلیون هرکدوم بشن صدتا و……اووووووه که بایک دونه عدس خدا چه میکنه چرا باور نداشته باشیم این خدا میتونه این نعمتهای مارو صدبرابروبیشتر بکنه
یه باور خوب دیگه اینکه خدا به آسانی ثروت میده
اینکه اگر پول بده نیازی نداره سلامتیتو بگیره یا بچت مریض شه یا از عشقت دور شی اون میتونه همه چیو باهم بهمون بده اون داره اونقدر که هزاران سیاره وماه وخورشید ومنو تورو آفریده دیگه چارتا تیرو تخته لوازم خونه ویه خونه چند صد متری وهمسرخوبو بچه خوبو کارخوب مگه واسش عددیه
البته بشرطی که باورش کنی.زکریا با اینکه پیامبر بود باورنداشت که خدامیتونه بهش بچه بده وقتی ایمان آورد به الله بچه دارشد،،،،پس باورش کن ،،،ومن دارم تمام تلاشمو میکنم وهروز دنبال نشانه های قدرت خدام تا باورش کنم وهمین الانشم من خیلی خوشبختم بخدا خیلی چیزارو دارم تقریبا همه چی دارم فقط میخوام بیشترباشن آسوده تر باشم
البته اینارو نداشتم وباوصل شدن به قدرت بی همتای الله بدست آوردم
همه چی اونه همه چی خداست.امیدوارم باقلب وذهنی باز وایمانی واقعی باورش کنیم
بنام خداوند قادر و توانا به نام قدرتی که جز خوبی واسه ما نمیخاد
حسم بهم میگه و چیزی که الان ندای درونم واسه من فریاد میزنه اینه که بهترین باور، دقیقا باور به اینه که بدونی خدا همه کارست و تنها قدرت مطلق اونه، بدونی که باید تنها با اون ارتباط بگیر ی و فقط از خودش بخوای باید باور کنی که هرچی داشتی و نداشتی تا الان فقط اون چیزی بوده که خودت توی زندگیت آوردی، من خودمم نمیدونم چقدر این باور توی وجودم قدرت داره؟ ولی فقط یه حس درونی بهم میگه این درسته…نمیدونم چقدر توی شرایط سخت بازم بهش رجوع میکنم…ولی بازم توی تنهایی وقتی فک میکنم میبینم که ساز و کار همینه…خیلی دلم میخاد بتونم ندای درونم رو از صداهای دیگه واضح واضح تشخیص بدم…خیلی دلم میخاد مثل شما توی همه ی کارام یکی دستمو بگیره و بهم بگه این درسته اینو برو…سر هر دو راهی، بگه راه تو اینه…بدون اینکه حتی بخام یه کلمه در مورد اون راه ها تحقیق کنم تا با عقل خودم به نتیجه برسم…چقد خوب میشه اگه اونقد ایمانمون قوی بشه که چشامون رو ببندیم و مثل یه نابینا دستمون رو بهش بدیم..بگیم تو ما رو ببر….دیدین وقتی یه نابینا رو دستشو میگیری چقد بهتون اعتماد میکنه…همونقد بهش اعتماد کنیم..نابینا صدای ماشین میشنوه صدای بوق و رفت وآمد میشنوه ولی دلش قرصه که دستش تو دست یکیه ک حواسش بهش هست….تازه اونم که یه آدم مثل خودشه….حالا فرض کنین دستتون تو دست قدرت مطلق باشه…من که خودم بشخصه دوس دارم کلا ولو بشم تو بغلش..خخخ…اصن راه رفتنم با خودش…دیگه نه دغدغه انتخاب نه فکر دو راهی…امممممم یه لحظه چشماتو ببند و تصورش کن…ای خدا چ خوبه..خخخخ
خدایا نمیدونم کجای مسیرم..نمیدونم چقد بهت ایمان دارم…ولی قلبم، حسم یه جوریه…یه جوریم با تو..فقط میدونم تو مسیرم..نمیدونم کجاشم ولی میدونم یه سیگنالایی دارم میگیرم….دستمو بگیر…نشونه هامو واضح تر کن…امروز این فایل نشونه من بود…حسش کردم…خیلی از این نشونه ها بهم دادی….کمکم کن فراموششون نکنم….فردا هم میام..منظر نشونه بعدیم…..اون صداهه اونی که درونم رو واضح تر کن….گوشام خوب خوب نمیشنوفه…میخام اونقد واضحش کنی که چشمامو ببندم…26 ساله با این چشما زندگی کردم قضاوت کردم، سبک و سنگین کردم…به دردم نخورده…این چشمام مال تو…تو صدای درون من باش
سلام. وقت بخیر- با توجه به این موضوع در خصوص علم ژنتیک که میگوید برخی از صفات با ژن منتقل میشود چگونه تعبیر میگردد؟
یعنی چیزی که علم اثبات کرده و در مقالات معتبر ذکر شده است.
سلام سلام
استاد عشق
من تا جایی که یادم میاد فکر میکنم اخرین کامنتم برا جلسه ۴ قدم ۱۲ بوده
خیلی وقته کامنت نزاشتم
و واقعا کامنت نزاشتن یکی از دلایلیه که میگه عزیزم برگرد به مسیر اصلی
الان ساعت ۲ بامداد هست
نشانه امروزم این فایل بود
بعد نگاه کردن این فایل
من خیلی چیزا متوجه شدم
من خیلی چیزا رو به عنوان شخصیم قبول کردم
که ریشه های اصلیه نتایجه
و چسبیدم به کار کردن روشاخه ها
مثلا من ادم فوق العاده احساسیم داخل رابطه اصلا رو رفتارم رو احساسم رو دلتنگیم
… کنترل ندارم و این باعث شده ادم عجولی بشم صبر نداشته باشم
بدترین فکرا و پیش فرضا رو بکنم بدترین سناریو بسازم
و این باعث بشه رفتارهایی بکنم
که بزارم بخاطر دوس داشتنم و احساسم و بگم چرا من یکی رو دوس دارم فلان رفتار رو میکنه
بخاطر احساسات کنترل نشده طرف مقابل هر رفتاری کنه باز احساسی میمونم چون من فردیم هر طور بشه کم نمیارم میمونم تا اخرش و…
وااااای خدای من
یا ی چیز دیگه اره منم وقتی اتفاقی میفته باید تمام راه های قانونی و علمی اون موضوع رو بررسی کنم تحقیق کنم بپرسم
یا من ادمیم که کارام میزارم دیقه نود و اخرش عجله ای انجام میدم
و اونطوری که میخام و در ارامش انجام نمیشه کارام
یا من کلا شخصیتم اینجوریه که زود عصبی میشم هر چی از دهنم بیرون میاد میاد میگم و سریع خوب میشم
و دوباره میخام بقیه هم کلا فراموش کنن و مهربون بمونن
و میگم خوب من سریع همچی فراموش میکنم و بقیه نباید قهر کنن
و جوابم خوب چکارکنم من اینجور فردیم کار میکنم رو اینکه چیزی نگم
ولی اول باید قبول کنم که این خصوصیت میشه کامل از رفتار حذف کرد
و الان دیگه یادم نمیاد حتما یادم اومد بازم میام مینویسم
و حتما حتما سعی میکنم کنترل کنم تغییر کنم
و بهترین باور در مورد خداوند
که خدا مثل اب که من داخل هر ظرفی بریزم به همون شکل بیرون میاد
خداوند هم بستگی به ظرف ذهنی من داره
وقتی من باور کنم که طاهره میتونه احساساتش کنتزل کنه
طاهره توانایی در دست گرفتن کلماتی که دهنش بیرون میاد داره
طاهره ادم منظم و دقیقیه
پس خداوند رو به اینجوری باور کردم.
عاشقتونم
سلام استاد
من یک آدم به شدت احساساتی بودم و پذیرفته بودم همینی که هست.
یکی از تله هایی که توش بودم هم این بود که متولدین فلان ماه احساساتی هستن.
پس نمیشه تغییرش داد.
ولی از زمانی که با شما اشنا شدم و این مسیر الهی رو دنبال کردم استاد تو زمینه احساسات زیر و رو شدم تا حدی که گاها میگن تو سنگدلی.
من سنگدل نشدم،من فقط احساساتمو مدیریت میکنم و کنترلشو گرفتم دست خودم و نمیزارم با شرایط تغییر کنه.
من همون آدمم که اگر یکی که چند سال پیش با من بوده،الان باهام برخورد کنه توی این زمینه شوکه بشه از این تغییر من.
بیشتر از همه خودم میدونم که چقدر تغییر کردم.البته که باز هم باید روش کار کنم.
از زمانی که اینجا یاد گرفتم غلبه احساس به آدم یعنی جهل و وقتی که گذشته رو مرور کردم و دیدم احساساتم فقط به ضررم کار کردن چون کنترلشون نمی کردم تصمیم به تغییر گرفتم و عوض شدم.
الان دیگه طالع بینی برام خیلی مسخره ست،اینکه متولدین این ماه و اون ماه چه خصوصیاتی دارن.
همه چیز دست خود منه.من خودمو محدود نمیکنم به چیزهایی که دیگران نوشتن و یک قالب محدود کننده ساختن برای ادم هایی که فکر نمیکنن و یا اماده تغییر نیستن.
تغییر این خصلت خیلی به عزت نفس من کمک کرد.
چون خیلیییی سخته که بتونی این کار و بکنی،ولی اگر انجامش دادی یعنی خیلی قوی شدی.
به تازگی من وارد یک کلاسی شدم،استاد اون کلاس توی برخورد با من و نحوه رفتار من گفت:شما ادم بی استرسی هستی.
من لبخند زدم و فقط آروم گفتم کنترلش میکنم.
این حرف و به من زد که خدای استرس بودم،ولی خودمو تغییر دادم در حدی که یک ادم غریبه این برداشت و کرد از من.
چون دید داوطلبانه دارم توی فعالیت کلاس شرکت میکنم و میخوام که من کار انجام بدم.
چه تغییرات قشنگی کردم.
اینو وقتی وارد یک جمع غریبه شدم فهمیدم.وقتی که وارد کلاس فعالیت دلخواهم شدم فهمیدم.این یعنی عزت نفسم رفته بالا.
این یعنی نتیجه گرفتن از اموزش های استاد.
این یعنی رشد های بامبو زیر خاک که به موقع خودشو نشون میده و تصاعدی میره بالا.
حالا در مورد موضوعی که مرتبط با دوست استاد بود باید بگم،من دارم کلاس میرم و شروع کردم به تخصصی شدن تو کار مورد علاقه م که همیشه از راه دور و گاهی تو خلوتم بهش نگاه میکردم و فکر میکردم عشق و کار مجزا هستن.
ولی با اموزش های استاد قدم برداشتم برای اموزش دیدن.توی کلاس به شدت استاد از پیشرفت و فعالیت من راضی هست و دائم تحسین میکنه و میگه رشد شما توی دو جلسه به اندازه دیگرانه که ۶ جلسه اومدن.
من از اونجایی که کمالگرایی هنوز تو وجودم ریشه داره اومدم از یکی از دوستانم که توی این حیطه فعالیت میکنه نظر پرسیدم و راهنمایی خواستم.ایشون اطلاعاتی به من داد که من خبر نداشتم و در واقع محدودیت هایی رو گفت که من قبلش فکر میکردم شدنیه،
در واقع اومد از نشدن ها حرف زد و یکم دلسرد شدم من.
یعنی مثال هایی زد که من با فکر کردن به اونها یک مسیر طولانی دیدم و شاید نا امید کننده.
در صورتیکه از استاد خودم کلی تعریف شنیدم و اشتیاق برای ادامه این راه.
گاهی بهتره که اطلاعات اضافی نداشته باشیم و تو مسیری حرکت کنیم که باعث اشتیاق و انگیزه بشه و بهتره از نشدن ها چیزی ندونیم.
جریان اون سوالیه که سر یک کلاسی استاد مطرح میکنه و میگه این مسئله اصلا قابل حل شدن نیست.
یکی از بچه ها که خواب بوده و این جمله رو نمیشنوه،میره و مسئله رو به ساده ترین شکل حل میکنه.
من الان که آگاه تر شدم،متوجه هستم و خیلی روم تاثیر منفی نگذاشت.ولی اگر قبل بود قطعا مسیر و نصفه نیمه رها میکردم.
الان با خودم گفتم من با تمرین هرروز بهتر میشم و قرار نیست توی اول راه مثل کسی که ۲۰ سال تجربه داره عمل کنم.
یعنی پذیرفتم که قانون تکامل باید رعایت بشه.
بهترین باور در مورد خدا این هست که خدا رو میتونی هر جوری که دلت میخواد بسازیش برای خودت.این اختیار و داری که هر جوری دوست داری بهش نگاه کنی و خدا به نوع نگاه تو جواب مثبت میده.💜
سلام عادله جان
الان ساعت ۲ بامداد
اخرین باری که کامنت گذاشتم یادم نمیاد
فایل نشانه امروزم بود
و خیلی عالی بود
مخصوصا کامنت شما که خوندم بیشتر حرفای استاد رو درک کردم اره منم ی ادم احساسیم
و بارها ضربه خوردم از احساسی بودنم و قبول کرده بودم احساسی بودنم رو
البته رو شاخه هایی که این احساسی بودن باعثش میشده کار میکردم
ولی رو ریشه که همین قبول و جز این راهی نیست که من احساسیم کار نکرده بودم.
سپاسگزارم دوست ارزشمندم
به نام الله
سلام
من تو این مدت که با سایت اشنا شدم بهتره بگم تو مدار دریافت این اگاهی ها قرار گرفتم چون خیلی وقته استاد رو میشناختم،خیلی سر درگمی ها و کلنجار ها و ترس ها به خاطر تغییر باور های قبلی که هیچکدوم اگاهانه انتخاب نشده بود رو داشتم ؛می ترسیدم که حتی به گونه ای که استاد به شناخت خداوند و جهان هستی رسیده فکر کنم ولی با این حال یه چیزی از لابه لای وجودم این اگاهی هارو باور داشت و میگفت درسته،تا اینکه ادامه دادم و دیدم که اره مثل اینکه جهان طبق یک سری اصول و قوانین داره پیش میره و هیچ هرج و مرجی در کار نیست و بعد مطالعه قران بدون تعصب و در نظر گرفتن ذهنیت و باور های قبلی رو شروع کردم و هر بار با توجه به اگاهی هایی که دریافت میکردم و تجربه اونا در زندگی و همخوانی اونا با قران باور هام قوی تر شد و این روند تا زنده ام برام ادامه داره به امید الله
درک من از خداوند ،خودم وجهان هستی و قوانینش تا به امروز رو میخوام بگم
خداوند:انرژی که کل هستی جزوی از اونه هر چیزی که میتونیم ببینیم لمس کنیم و نمیتونیم ببینیم و لمس کنیم ؛یه چیز کل یعنی همه چی اونه کل هستی خودشه مثل دریایی که قطره هاش بتونن شکل ها و رنگ ها زشتی ها و زیبایی های متفاوتی رو داشته باشن خب خیلی سخته اونی که توی ذهنمه بنویسم من همچین خدایی رو درک کردم با یه مرکزیت مثل انرژی منبع مثل قلب دریا نمیدونم چطور بگم خداوندی که همه چیزه یه فردیت هم به عنوان منبع داره که من با اون حرف میزنم ،با اون رابطه دارم شکر گذاریم رو به اون میگم و… و این خداوند طبق سیستم و قوانینش عمل میکنه و هیچوقت از اونا عدول نمیکنه کاری ندارم احساسات انسانی رو درک میکنه یا نه ولی اینو مطمئن هستم که به قول استاد به هیچ عنوان واکنش گرا نیست و احساسی عمل نمیکنه و دقیق طبق قوانینش عمل میکنه و زیاد دوست ندارم تو گیرو دار این چیزا باشم که خداوند چه جور موجودی هست من یک انسانم با درک و فهم انسانی همین که خودم و خدای خودم رو درست بشناسم و همچنین باور های درست درباره خدای خودم داشته باشم برای من کافیه تا یک زندگی سعادتمند داشته باشم
این خداوند من رو به عنوان انسان خلق کرده که بخشی از من خودشه من رو به عنوان انسان در روی زمین در یک جسم مادی ودر یک جهان مادی جانشین خودش قرار داده تا خلق کنم هرانچه که توی زندگی تجربه میکنم وبرای مدت کوتاهی این بعد رو تجربه میکنم وبعد برمیگردم به جایی که مطعلق به اونجام
انتظاری که خداوند از من داره تو این دنیا اینه که خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه
و در ادامه این جهان طبق یک سری اصول قواعد و قوانین پیش میره که استاد به وضوح در تمام برنامه هاشون و فایل های ر ایگان اموزش میدن
این قوانین یعنی قوانین ثابت خداوند برای زندگی ما ادم ها و خلق خاسته هامون عادلانه ترین نوع زندگی هست که میتونه باشه که کل زندگیمون تو دست های خودمون هست به شرط اینکه بتونیم درست ازشون استفاده کنیم
این قوانین مثل فرمول ساخت یه چیزی هست که این فرمول رو هرچقدر درست تر اجرا کنیم به همون اندازه نتیجه هم بهتر خواهد شد
و در اخر اینکه سیستم هدایت الله همیشه با ماست به شرط اینکه ازش استفاده کنیم و این هدایت مارو به هر چی که تو این جهان هست میرسونه به شرط اینکه خودمون بخوایم حتی به اگاهی
در پناه رب العالمین شاد خوشبخت سلامت و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
من هنوز نتایجی که میخوام رو خلق نکردم برای همین هیچوقت دستم به کامنت گذاشتن نمیرفت
الان که نشانه امروزم رو دیدم یه حسی بهم گفت بنویس.
کلی باورهای محدود کننده توی وجودم هست که تک تکشون رو احساس میکنم و دوس دارم از ریشه بکنمشون ولی ریشه هاشون خیلی عمیقه ..
برای مثال من همیشه جمله ی «خدا برایم کافی ست » رو مینویسم و تکرار میکنم
اما امروز وقتی متوجه شدم پدرومادرم قراره یه مدت طولانی از من دور باشن آنچنان استرس و دلشوره ای تمام وجودم رو دربرگرفت که نمیدونستم چطور ذهنم رو آروم کنم
اومدم نشانه ی امروزم که این فایل بود رو دیدم و یاد جمله ی تأکیدی خدا برایم کافی ست افتادم و با خودم گفتم دختر عجب خدا برایت کافی ست که تو حتی تحمل دوری از پدرو مادرت را نداری و هزار و یک دلشوره به دلت راه میدهی
پس معلومه چیزهایی که میگویی و مینویسی هنوز در وجودت حک نشده که اگر میشد هیچ چیز نمیتوانست کوچکترین دلشوره ای به دلت راه بدهد.
باورهای زیبای من در مورد خداوند که باید جزئی از وجودم شود:
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم.
خدایا تو برایم کافی هستی.
خداوند مرا به بهترین راه هدایت میکند.
هرچه پیش آید خیر مطلقی ست از جانب خداوند.
فرمانروای جهان و جهانیان خداوند است.
خداوند به من قدرت داده است.
خداوند به من رزق و روزی بی حدوحساب عطا کرده است.
خداوند مرا خالق زندگیم قرار داده است.
خداوند افراد مناسب مثل استاد عباسمنش را وارد زندگیم میکند.
خداوند بهترین ها را برایم در نظر گرفته است.
خداوند دیر نمیکند ،همه چیز به وقت خودش در زمان مناسب و در بهترین مکان اتفاق می افتد.
خداوند مرا دوست دارد و من عاشقش هستم.