باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
درود به شما عزیزان که به دنبال ارتقاء شخصیت و حرکت به سوی کمال هستید.
من به خدایی اعتقاد دارم یکتا، مهربان، بخشنده که صاحب اختیار و قدرت مطلق در کل عالم است، خدایی که منبع علم و ثروت را در اختیار دارد، خداوندی که از پیشرفت ما خوشحال میشود و در مسیر درست همواره مرا حمایت و هدایت میکند، خدایی که صبورانه میگذارد تا ما زندگی را تجربه کنیم و درس بیاموزیم، خداوندی حکیم که بهتر از هر کسی میتواند جهان را اداره کند، خداوندی صبور در برابر اشتباهات ما و پوشاننده گناهانمان، او قدرت مطلق است و هیچ کس بجز او قدرتی ندارد.
من به نیروی شر یا شیطان اعتقادی ندارم. من تنها به خداوند و نیروی خیر و عشق اعتقاد دارم که اگر از عشق و خیر فاصله بگیرم احساس بدی پیدا میکنم. بدی برای من مفهوم ندارد، چیزی که هست نبود خوبی است.
خداوند به من فرصت میدهد تا تجربه کنم و تجربه کنم تا راه درست را پیدا کنم و حتی اگر در این کالبد نتوانم به حقیقت و کمال برسم در زمانی دیگر در کالبدی دیگر به من این فرصت را میدهد تا به حقیقت برسم و آن وقت تا به ابد با او و در کنار او خواهم بود. (من روحی هستم در کالبد جسمم)
همانطور که اکسیژن برای جسم من ضروری است و بدون آن میمیرم، حضور خداوند و نزدیکی خداوند برای روح من حیاتی است و بدون حضور او من تباه میشوم.
احساسات من راهنمای من هستند، هرگاه حس خوبی داشته باشم به این علت است که به خداوند نزدیکم و در مسیر صحیح هستم و اگر حس بد داشته باشم به این معناست که در مسیر غلط هستم و از خداوند فاصله گرفته ام، در اینگونه مواقع سپاسگذاری میکنم به خاطر بیکران داده اش و یا مناجات میکنم :به او میگویم که میدانم تو تنها قدرت در عالم هستی و هیچ کس بجز تو قدرتمند نیست و ما انسان ها همه با هم برابر هستیم.
میگویم که تو هستی رزاق من و تو روزی پاک و با برکت را وارد زندگی ام میکنی. من روی تو حساب باز میکنم و نه روی هیچ کس و هیچ چیز دیگر و نه حتی روی خودم. من از خداوند سپاسگذاری میکنم که مرا و این جهان زیبا را خلق کرده با نعمتهایی که شمارش آنها از توان من خارج است.
امیدوارم در همین زندگی به کمال برسم و تا همیشه در کنار او باشم. من اعتقاد به بهشت و جهنم ندارم. بهشت بودن با اوست و جهنم نبود خداوند. مثال فیزیکی اش این است یا نور هست یا نیست و جایی که نور نباشد تاریکی است. این دیدگاه به من آرامش میدهد.
با آرزوی موفقیت برای تک تک شما عزیزان
مثال اکسیژن عالی بود
با سلام
شیرینی دیدگاه و باور قشنگتان گوارای وجود
بسیار زیبا دلنوشته ای از وجود حق را بر زبان اوردید
دست مریزاد
چه زیبا گفتید
بهشت یعنی بودن با خدا و جهنم یعنی بی خدا بودن
سپاس گزارم ?
سلام خدمت شما اول اینکه شما میگید شیطان وجود نداره اولا دارید قرآن رو به مسخره میگیرید اینکه قرآن همینجوری گفته شیطان است و اینکه کلام خدا مه در مورد شیطان گفت رو به هیچی میگیرید که اینم
نوعی بی حرمتی به قرآن کریم و اهلبیت پیامبر و خود پیامبر و خداوند متعال هست خواهشن درست فکر کنید و اینجور باورها نامربوط رو درست نکنید و بله بعضی از باورها خوبه اینکه خدا همیشه در همه حال و حتی در سختترین شرایط کنار مد بسیار خوب پ تسکین قلب میده به انسان و انسان آرامش پیدا میکنه و این نوع حرف نشان از گول خوردن شما توسط شیطان
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض
بهترین باوری که می تواند کاملا نمودار حق تعالی باشد به نظر بنده همان نور است.
بیاید با هم خصوصیات نور رو برسی کینم نور وجود داره ولی ما بیشتر اوقات از وجودش غافلیم چون که گرچه هست و همه چیز نشون میده اما از شدت حضور و ظهور قابل رویت نیست.
به نظرم باورهای که در مورد خداوند میتونه مارو کمک کنه پنج مورد از خصوصیات نور هست
1- باور اینکه در بین بندگان از نظر خداوند هیچ فرقی نیست ، یعنی اینکه مثلا اون بنده بهمن ماهی یا اون بنده تو گذشته چه خطایی داشته ویا چند سالشه پوستش چه رنگیه . هزارن چیزه دیگه . ( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ ) در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست و دیگر هیچ فرقی نیست نور هم همین ویژگی رو داره و وقتی میتابه به همه چیز و همه کس یکسان میتابه
2- -باور اینکه خداوند خیلی سریع جواب میده به قول استاد عزیزاز همون لحظه ای که فرکانست رو تغییر میدی خداوندخودش رو نشون میده )أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمّا کَسَبُوا وَ اللّهُ سَرِیعُ الحِساب).(بقره/202( نور هم همین ویژگی رو داره که سرعتش بسیاار زیاده و در طبیعت هیچ چیزی سرعتش به سرعت نور نرسیده.
3- باور اینکه خداوند هر لحظه مارو هدایت میکنه ولی کسایی این هدایت رو دریافت میکنن که باورهای درستی دارن و با شکر گذاری و ایمان به قول استاد قلبشون روشنه . ( هاد لاهل السماوات و هاد لاهل الارض) او هدایت کننده اهل آسمانها و هدایت کننده اهل زمین است. نور هم همینه ینی از اجسام کدر عبور نمیکنه
4- باور اینکه خاوند انرژیست و انرژی از شکلی به شکل دیگه ای درمیاد یعنی باوری در خودمون ایجاد کنیم که همه چیز و همه کس خداونده ،خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان/ ما به قدر فهم تو کوچک میشود/ و به قدر نیاز تو فرود میآید/و به قدر آرزوی تو گسترده میشود/.و به قدر ایمان تو کارگشا میشود/و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود/.و به قدر دل امیدواران گرم میشود . نور هم شکلی از انرژیت وبه هر شکلی درمیاد و ممکنه تبدیل به کرما و چیزای دیگه بشه
5- اسم ویاد خداوند و وجودش در قلب ما یک آرامشی ایجا میکنه و ترس و نگرانی رو از بین میبره ، عامل اصلی شکت و نابودی انسان ترسه به قول استاد ترس بزرگترین اسلحیه شیطان و در مقابل ما ایمان رو داریم که ترس رو از بین میبره وباعث میشه که حرکت کنیم . أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دل ها آرام می گیرد. نور دقیقا همیگونه عمل میکنه ترس ما از ناشناخته هاست و چیزای که نمی بینیم ما از چیزایی که دیده میشه نمیترسیم نور روشن میکنه چیزایی که نمیبینم و ترس رو از ما دور میکنه
پس بهترین باور در مورد خداوند اینکه خداوند نوره و تمام خصوصیات نور رو داره .
ممنونمک عالی بود
سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون خدایی باشه ?
سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو نسبت به خودش بیشتر میکنه.
سپاسگزارم دوست خوبم بسیار لذت بردم، عالی بود.
آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید.
? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?
دوست عزیز
سسلام
بی نهایت عالی. واقع تنوع دیدگاه زیبای دوستان من رو حیرت زده میکنه.
واقعا همه ما برندگان این زندگی زیبا و سرشار از نعمت هستیم
سلام و درود خداوند بر شما باد
دوست عزیز لذت بردم
فوق العاده بود
مخصوصا ویژگی 5 که در مورد ترس بود خیلی احساس خوبی بهم داد.
شپاسگذارم دوست من امیدوارم همیشه درکمال آرامش و ثروت زندگی کنید.
آن را که حلال زادگی عادت و خوست عیب همه مردمان به چشمش نیکوست معیوب، همه عیب کسان مینگرد از کوزه همان برون تراود که در اوست ابوسعید ابوالخیر:
با دورود فراوان خدمت استاد خردمند و اعضای خانواده دوست داشتنی عباس منش
من پاسخ های تعدادی از دوستان رو مطالعه کردم که اکثرا به صورت مخفی بر »»قدرت مطلق خودمختاری و…..««« تاکید داشتند
باید این را به دوستان خوبم بگویم که ما حامل بار افکار گذشتگانمان هستیم… و اگر بخواهیم زحمتی و قدمی برای آیندگان بکشیم باید از اندیشه گذشتگان استفاده کنیم و تجارب خود را به آنها بیفزائیم و به آیندگان منتقل کنیم
???قبل از هر چیز من بگویم که خدا پرست هستم و جریان سازنده و هوشمند کائنات را ستایش میکنم و از این جریان در زیبا ساختن زندگیم یاری می جویم ???
*
واقعا خدا وند را چگونه میتوان توضیح داد ؟ آیا این تلاش پیدا کردن جواب به نتیجه خواهد نشست ؟ ???
خداوند ?انرژی?کائنات ? و…..
ببینید برای اینکه ما بهترین باور را از خدا داشته باشیم ( یا چگونگی عملکرد کائنات رو بهتر درک کنیم )به نظر من باید اول یه شناخت جامع از خداوند پیدا کنیم. و از آنجایی که ذهن بشر تا کنون به نتیجه قطعی و کاملی نرسیده و دلیلش هم این است که هنوز نتوانسته تمام کائنات را برسی کند. و این خود فرایند پیچیده ای دارد.
آیا اولا کائنات تمامی دارد? ؟
اگر در جایی کائنات تمام میشود چه چیز شروع میشود ؟?
این سوالها و هزاران سوال دیگر همین جور پشت سر هم انسان را ضعیف و نا امید از درک فرایند هستی میکند??
پس بهتر است به چیزی بیندیشیم که مثل جسم ما در بعد زمان و مکان جای گیرد . ?
بهترین گزینه اندیشه و آگاهی است
فرایند اندیشه و آگاهی که در ذهن ما شکل و ما را وادار کرده که به نیروی فرا زمینی فکر کنیم را تحلیل کنیم و به نتیجه برسیم
خوشبختانه این اندیشه که در ذهن ما در حال زندگی است یک شروع دارد و قابل بررسی است? و بر طبق همین اندیشه ما میتوانیم خود را تحلیل کنیم? و قدمهای صحیح تری در روند شکل زندگی خود برداریم
نکته : اینکه میگویم اندیشه یک شروع دارد منظورم شروع زمینی و حلول در جسم است
اولین سوال
این اندیشه که قدرت ماورایی و متافیزیک دارد چرا و چگونه شکل گرفته ?
خوشبختانه علم باستان شناسی با کاوش های و بررسی های فراوان در نقاط مختلف دنیا و رهگیری انسان توانسته است به تعدادی از این سوالات پاسخ دهد
طبق شواهدی که در غارهای زیستگاه انسان در ترکیه و عراق پیدا شده نشان از آن دارد که انسان اولیه به معنویت اعتقاد داشته .. مثلا دفن سر خرس و ببر در چند صد هزار سال پیش نشان از معنویت خرس و ببر را دارد که به نوعی اشاره به قدرت و مقدس بودن آنهاست
البته این مبحث بسیار طولانی هست و اینجا نیز نه جای پیگیری این مباحث هست و نه هدف سوال این بوده
پس من سریع روند شکل گیری و نابودی خداهای گذشته را اینگونه خلاصه میکنم که
انسان در ابتدا پدیده هایی که از ذهن و آگاهی اش بزرگ تر بودند و قابل درک نبودند را به گونه ای مقدس میکرد و به مرور زمان پرستش کرد و وقتی توانست آن پدیده را توضیح دهد دیگر آن خدا را نپرستید و برایش مضحک شده
در روند تاریخ شاهد خداهایی هستیم که جهانی میشوند و هزاران سال بر اذهان خدایی میکنند
با برسی های دقیق متوجه میشویم که انسان از تک خدایی به چند خدایی و و از چند خدایی به تک خدایی میرسد ? ?
گاهی حیوانات خدا میشوند و گاهی پدیده های طبیعی?
در یونان خدایان بر کوه المپ زندگی میکنند و مجمع دارند و گاها تعداد آنها از انسانها هم زیاد تر میشود و در ایران و بین النهرین نیز الهه ها و خدایانی زندگی میکنند که خشمگین میشوند و قربانی میخواهند??
خلاصه تمام مطالب بالا این است که این آگاهی است که جهل را از بین میبرد و رشد میکند … و این فرایند آگاهی است که از میلیون ها سال پیش زندگی کرده و میلیونها سال بعد نیز زندگی خواهد کرد
جهل به طبیعت خدا را خلق کرد و آگاهی خدایان را نابود ساخت ??? پس بهترین گزینه خدایی همین آگاهی است ???
ما خدا را درک نخواهیم کرد چون در بعد زمان و مکان محدودیم
پس با آگاهی و اندیشه بهتر است زندگی خود را بسازیم و دست از جستجوی بی نتیجه برداریم
بر طبق این مباحث ما باید با تکیه بر آگاهی زندگی خود را بسازیم که خوشبختانه آگاهی اکتسابی است و به لطف انسانهای خوب و ارزشمند در همین سایت به وفور وجود دارد و اطلاعات همین سایت به تنهایی قادر به ساختن یک زندگی زیبا و شاد میباشد
??پاسخ به سوال اصلی ??
بهترین دیدگاه نسبت به خدا چیست
البته این سوال گسترده زیادی دارد و بیان تمام آگاهی های بدست آمده توسط بشر بسیار زمان گیر و بسیار وسیع است که هم خارج از سطح آگاهی بنده و هم خارج از حوصله شما دوستان خوب ، ارزشمند و متفکر هست
به نظر من یکی از مهمترین مسائلی که انسان بر آن آگاه شد و توانست در زندگی خود تغییر ایجاد کند همین است که دانست وقتی چیزی را با تمام وجود بخواهد بدست میآورد . هر چند که نمیداند چه اتفاقی رخ میدهد ولی نتیجه بدون هیچ توضیحی بدست خواهد آمد ..و از این اتفاق میتوان حداقل یک نتیجه را گرفت که هوشی عظیم دنیا را فرا گرفته که این جای خوشحالی دارد ??
یکی از کشفیات بشر نسبت به محیط فراوانی است …. … تا چند سال پیش دغدغه بشر بر کمبود انرژی بود و جنگها وی برای تصاحب نفت رخ داد و لی آیا انرژی محدود است ? باید به شما بگویم همانگونه که استاد اشارات زیادی به انرژی داشتند یکی از مبناهای مهم شکل گیری جهان همین انرژی هست و بگونه ای دیگر تا دنیایی وجود داشته باشد انرژی هم هست
و فقط آگاهی ما نسبت به استخراج و مورد استفاده قراردادن انرژی کامل نشده که تصور میکنیم انرژی کم است. یعنی یکی از مبناها و شالوده دنیا فراوانی است
?????
در خصوص مبحث استاد که در مورد تیپ شخصیتی توضیح دادند نیز باید بگویم که هر چند انسان تا حدودی از شرایط طبیعی و محیط پیرامونش تاثیر میپذیرد و طبیعت بر خلق و خوی او تاثیر میگذارد ولی سالها تحقیق متفکرین نشان داده که هر عملی حتی ذهنی قابل تغییر و فرم دهی است و اینکه عده ای میگویند ما اینجوری هستیم و دیگه همینه یا خدا خواسته … باید در جواب این افراد بگویم که شما یا تحت تسلط یک فکر از گذشته هستید . و نمی خواهید بیندیشید . تاکید میکنم نمی خواهید بیندیشید .و بر طبق قوانین جذب باید خودتان جور این افکار را بکشید . و همانهایی را جذب میکنید که می اندیشید . در صورتی که با تمرین میتوانید بهتر زندگی کنید و فرایند جذب را لذت بخش تر کنید .
و دلیل دیگر این است که شما حاضر هستید یک عمر با این فرایند جذب زندگی کنید ولی حاضر نیستید با تمرین در زمانی محدود بقیه عمرتان را راحت تر زندگی کنید …
و از همه مهمتر
عذر خواهی میکنم منظورم شخص خاصی نیست ?پذیرش جهل راحت تر از آگاهی است ?
اگر بخواهم به صورت کلی دیدگاهی را بیان کنم این را میگویم که اگر میخواهی خوشبخت زندگی کنی و بر دنیای خود حاکم باشی. به آگاهی های خود بیفزا و آگاهی را مقدس بدان .
فرایند آگاهی و هر چه بیشتر اندیشیدن را ادامه بده و از تجربیات دیگران استفاده کن و تجربیات خود را به آیندگان و اطرافیانت منتقل کن تا هم خودت خوب زندگی کنی و هم جهان را جای بهتری برای زندگی دیگران کنی.
??و در آخر امیدوارم که همه ما آگاهانه زندگی کنیم و اگر لازم شد به چالش بکشیم و دوباره بسازید ? و بقول استیو جابز نادان بمانید و در حال یاد گیری ??
موفق باشید
با سلام.
سپاس ب خاطر بیان دیدگاهتان
موفق باشید
بسیار عالی بیان کردید. خداوند در هیچ قالبی نمیگنجد، نه ابتدا دارد و نه انتها، بلکه کل است و نامحدود. خداوند هم کل است و هم جزء. هرآنچه ما با چشم دل و جان میبینیم و حس می کنیم همگی تجلی نور خداوند هستند. آیا ما انسان ها میتوانیم به خورشید نگاه کنیم ؟ خیر . چون با این چشم و قدرت بینایی محدود از نگاه کردن به خورشید عاجز هستیم. درسته نمیتونیم به خورشید مستقیم نگاه کنیم ولی می تونیم آثار نور خورشید رو ببینیم.
پس چگونه انتظار داریم در حالی که قادر نیستیم به خورشید نگاه کنیم و آن را مستقیم ببینیم بتوانیم خالق خورشید را ببینیم ؟ اما جهان هستی را و هرآنچه در اوست که در واقع تجلی نور خداوند است می توانیم ببینیم.
به عقیده بنده فکر کردن به اصل وجودی خدا و درک آن برای عقل بشر امکان پذیر نیست. پس بجای فکر کردن به این مسایل بهتر است در جریان سیال حضور خداوند در لحظه لحظه های زندگیمون شناور باشیم.
به قول سهراب سپهری:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید اینست که در افسون گل سرخ شناور باشیم….
ممنون از بابت نظر زیباتون .. بسیار زیبا جریان هستی را توضیح دادید
عده ای میگویند ما اینجوری هستیم و دیگه همینه یا خدا خواسته … باید در جواب این افراد بگویم که شما یا تحت تسلط یک فکر از گذشته هستید . و نمی خواهید بیندیشید . تاکید میکنم نمی خواهید بیندیشید .و بر طبق قوانین جذب باید خودتان جور این افکار را بکشید . و همانهایی را جذب میکنید که می اندیشید . در صورتی که با تمرین میتوانید بهتر زندگی کنید و فرایند جذب را لذت بخش تر کنید .
زیبا بود دوست گرامی
موفق و سعادتمند باشید
سلام وخداقوت به استادعزیزم من امروز نیومدم واسه برنده شدن وهیچ دیدگاهی هم ندارم فعلا چرا ؟چون من دیروز کتاب رویاهایی که رویا نیستند و کتاب فکرخدارابخوانیم ازسایت خریدم ودانلودکردم ودیشب دیدم قسمت سوم کتاب رویاها واسم دان شده من فصل اولشو خوندم وهمچنین کتاب فکرخدارابخوانیم وقتی این دوتارو خوندم فهمیدم من تواین مدت تمام راهی رو که رفتم اشتباه بوده منم ازاونجاییکه هدفم شناخت خداوندبودوباورش وهدف بعدیم خواندن قران ودرک مفاهیم بودوواقعا بلدنبودم چطوری ایات قران درک کنم وخیلی خیلی سختم بود بخاطرهمین سالهای قبلا یکی دوباربیشتر سراغ قران نرفتم وهرچی میخوندم هیچی متوجه نمیشدم اما الان که فهمیدم خداقران وحتی دنیا با تصورات قبلی من فرق میکنن تصمیم گرفتم همین الان اینجا یه عهد ببندم تا زمانی با حرفها وتمریناتیکه شما استادعزیزگفتین درموردباورها ومن تازمانی سراغ قران نرفتم و باورهامونصبت به سیستم خدا وقوانینش قوی نکردم وخودموتغییرندادم و تصمیمو عملی نکردم هیچوقت نیام کامنت نذارم به زمان نیازدارم روباورهام کارکنم دیشب وقتی مطالعه ام تموم شد خوابم برد خواب دیدم سوره حمد وتوحید دارم ایه هاشونو تعبیرمیکنم که درسوره حمدباخداحرف میزدم میگفتم ایاک نعبدوایا ک نستعین اهدنا سراط المستقیم وتا اخرش با خودم درخواب معنیشو اینجورتعبیرمیکردم که خدایا فقط تورو میپرستم و ازخودت میخوام منو درمداریکه خودت میخوای هدایت کن مداریکه کلی نعمت به بنده هات دادی ونه راه انهاییکه ازمدارتوخارج شده اند وگمراه شده اند.من همینجا عهدخودمو میبندم دیگه تازمانی خودمو نساختم واین باورهارو قوی نساختم هرگزدیدگاهمودرهیچ زمینه ای نگم من لایق بهترینهام وبهترزیستنم
باتشکرازاستادعزیز(همگیشادوپیروزباشید)
موفق باشید
با سلام
عالی. اولین قدم مسئولین پذیری است.
ارزومند توفبق روز افزونتان هستم
سلام خدمت همه دوستان و واقعا تشکر از همه .
چقدر حس خوبی داشتم وقتی کامنت هارو می خوندم.
همیشه یادمه وقتی استرس کنکورو داشتم و یا از نتیجه نگرفتن چیزی که براش زحمت کشیدم نگران بودن مادرم بهم یه جمله طلایی میگفت که باعث میشد من دگرگون بشم و دوباره با ایمان به راه خودم ادامه بدم. اون جمله طلایی این بود “توکل کن به خدا” .
باور قدرتمندی که این جمله بهم میداد این بود که خدا همیشه بهترین رو بهت میده فقط کافیه تو حرکت کنی.
به لطف خدا الان دانشجوی سال ششم پزشکی هستم سعی کردم به همه دانش اموزایی که تاحالا مشاورشون بودم یاد بدم که چجوری ارامش خودشونو با این جمله حفظ کنند.
خودم یاد گرفتم که هروقت احساس ترس از نتیجه نگرفتن و نگرانی اومد سراغم بگم توکل میکنم به خودت و توویی که بهم نزدیکی از رگ گردن بهم نزدیک تری و اینجوری واقعا اون تطمئنو قلوب برای من اتفاق میفته.
خداروشکر توو هرکاری که این باور رو داشتم که خدا بهترین رو بهم میده واقعا به بهترین رسیدم.
بعد از اشنایی با تعریف خدا از جانب استاد عباسمنش دیگه یاد گرفتم که چقد حس خوبی داره که همیشه عاشق خدا باشی . خدایی که همیشه و هر لحظه هست و هر لحظه داره باهامون صحبت میکنه و توو هر لحظه محافظمون هست با حس ارامشی که بهمون میده اون حس خوبی که کمکت میکنه راه خوب و از راه بد تشخیص بدی.
این خدا همه چی هست همه چی . نه فقط برای رسیدن به خواسته ها. برای حس لذت بردن از تک تک لحظات زندگی خدا بهترینه. . . پس خدا همه چیزه و همیشه هست و همیشه هوامونو داره.
خواستم بیام این حس خوبی که داشتمو به اشتراک بذارم. ممنون از استاد گرامی و همه دوستان
موفق باشد
با سلام.
دوست عزیز بهتون تبریک میگمبا ارزوی تداوم این حس زیبا
سلام ، من وقتی به خدا فکر میکنم یاد رابطه ی ماهی و دریا می افتم که ماهی تو دریاست و دنبال دریا میگرده از اجدادش میپرسه دریا کجاست که تو کتاب مقدس اسمش اومده ، برای ما انسان ها هم همینه و خدا تو قرآن گفته من از رگ گردن به شما نزدیک ترم مثل ماهی و دریا که ماهی بدون وجود دریا وجود نداره اصلا ،و این مطلب رو هر وقت نا امید میشم با خودم مرور میکنم که رابطه ی خدا و انسان مانند ماهی ودریا ست به من آرامش عجیبی میده
دیدگاه جالبیه
ممنونم اینم داستانی که میگفتم
ماهی و دریا
روزی یک ماهی در دریا صدای کسی را شنید که در مورد دریا صحبت میکرد.ماهی برای اولین بار بود که میشنید چیزی بنام دریا وجود دارد.
او شروع به پرسش جستجو کرد اما هیچ کس نمیدانست که دریا چیست. او از تمام ماهی ها از کوچک تا بزرگ از شناس تا ناشناس پرسید اما هیچ کس نتوانست پاسخ او را بدهد که دریا کجاست .
همه آنها گفتند که در مورد دریا شنیده اند. همگی آنها گفتند : در زمان های گذشته پدران ما از این موضوع آگاه بودند.
آنها گفتند : “در کتاب مقدس این را گفته اند”.
دریا همه جا در اطراف آنها بود .
آنها در دریا بودند در آن صحبت میکردند و در آن زندگی می کردند
گاهی اتفاقات آنقدر در نزدیکی ما اتفاق می افتند که ما از آنها فراموش میکنیم. نزدیکترین چیزها آنقدر به ما نزدیک هستند که ما نمیتوانیم به آنها نگاه کنیم.
دلیلش اینست که برای نگاه کردن به چیزی فاصله ای نیاز است و بین شما و خدا هیچ فاصله ای نیست همان طور که بین ماهی و دریا هیچ فاصله ای نیست.
حتی یک شکاف کوچک. ماهی قسمتی از دریاست درست مثل موج ها.
دریا نیز گستره ای بی انتها از هستی ماهی است. آنها دو چیز مجزای از همدیگر نیستند . آنها در کنار همدیگر وجودیت دارند و وجود آنها به یکدیگر متصل است . جسم آنها ممکن است متفاوت باشد اما روح درونی آنها یکی است. موقعیت یکسانی برای ماست. ما همچنان در مورد خدا سوال می کنیم ، چه خدا وجود داشته باشد چه نداشته باشد ، و برای آن می جنگیم یا با آن دشمنی میکنیم.
عده ای به او ایمان دارند عده ای نه . بعضی میگویند او یک افسانه است برخی دیگر میگویند او حقیقت است. اما تمام گفته های آنها به کتابهای مقدسشان بستگی دارد.
هیچ کس تجربه بی واسطه ندارد. منظور من از بی واسطه اینست که تجربه باید درون شما رشد کرده باشد .
آنقدر عمیق باید باشد که احساس نکنید چه زمان آن شروع شده و کی پایان یافته است
سلام،تعریف شما از خداوند زیبا بود.
ممنونم اینم داستانی که میگفتم
ماهی و دریا
روزی یک ماهی در دریا صدای کسی را شنید که در مورد دریا صحبت میکرد.ماهی برای اولین بار بود که میشنید چیزی بنام دریا وجود دارد.
او شروع به پرسش جستجو کرد اما هیچ کس نمیدانست که دریا چیست. او از تمام ماهی ها از کوچک تا بزرگ از شناس تا ناشناس پرسید اما هیچ کس نتوانست پاسخ او را بدهد که دریا کجاست .
همه آنها گفتند که در مورد دریا شنیده اند. همگی آنها گفتند : در زمان های گذشته پدران ما از این موضوع آگاه بودند.
آنها گفتند : “در کتاب مقدس این را گفته اند”.
دریا همه جا در اطراف آنها بود .
آنها در دریا بودند در آن صحبت میکردند و در آن زندگی می کردند
گاهی اتفاقات آنقدر در نزدیکی ما اتفاق می افتند که ما از آنها فراموش میکنیم. نزدیکترین چیزها آنقدر به ما نزدیک هستند که ما نمیتوانیم به آنها نگاه کنیم.
دلیلش اینست که برای نگاه کردن به چیزی فاصله ای نیاز است و بین شما و خدا هیچ فاصله ای نیست همان طور که بین ماهی و دریا هیچ فاصله ای نیست.
حتی یک شکاف کوچک. ماهی قسمتی از دریاست درست مثل موج ها.
دریا نیز گستره ای بی انتها از هستی ماهی است. آنها دو چیز مجزای از همدیگر نیستند . آنها در کنار همدیگر وجودیت دارند و وجود آنها به یکدیگر متصل است . جسم آنها ممکن است متفاوت باشد اما روح درونی آنها یکی است. موقعیت یکسانی برای ماست. ما همچنان در مورد خدا سوال می کنیم ، چه خدا وجود داشته باشد چه نداشته باشد ، و برای آن می جنگیم یا با آن دشمنی میکنیم.
عده ای به او ایمان دارند عده ای نه . بعضی میگویند او یک افسانه است برخی دیگر میگویند او حقیقت است. اما تمام گفته های آنها به کتابهای مقدسشان بستگی دارد.
هیچ کس تجربه بی واسطه ندارد. منظور من از بی واسطه اینست که تجربه باید درون شما رشد کرده باشد .
آنقدر عمیق باید باشد که احساس نکنید چه زمان آن شروع شده و کی پایان یافته است
عالی بود دیدگاهتون
ممنونم اینم داستانی که میگفتم
ماهی و دریا
روزی یک ماهی در دریا صدای کسی را شنید که در مورد دریا صحبت میکرد.ماهی برای اولین بار بود که میشنید چیزی بنام دریا وجود دارد.
او شروع به پرسش جستجو کرد اما هیچ کس نمیدانست که دریا چیست. او از تمام ماهی ها از کوچک تا بزرگ از شناس تا ناشناس پرسید اما هیچ کس نتوانست پاسخ او را بدهد که دریا کجاست .
همه آنها گفتند که در مورد دریا شنیده اند. همگی آنها گفتند : در زمان های گذشته پدران ما از این موضوع آگاه بودند.
آنها گفتند : “در کتاب مقدس این را گفته اند”.
دریا همه جا در اطراف آنها بود .
آنها در دریا بودند در آن صحبت میکردند و در آن زندگی می کردند
گاهی اتفاقات آنقدر در نزدیکی ما اتفاق می افتند که ما از آنها فراموش میکنیم. نزدیکترین چیزها آنقدر به ما نزدیک هستند که ما نمیتوانیم به آنها نگاه کنیم.
دلیلش اینست که برای نگاه کردن به چیزی فاصله ای نیاز است و بین شما و خدا هیچ فاصله ای نیست همان طور که بین ماهی و دریا هیچ فاصله ای نیست.
حتی یک شکاف کوچک. ماهی قسمتی از دریاست درست مثل موج ها.
دریا نیز گستره ای بی انتها از هستی ماهی است. آنها دو چیز مجزای از همدیگر نیستند . آنها در کنار همدیگر وجودیت دارند و وجود آنها به یکدیگر متصل است . جسم آنها ممکن است متفاوت باشد اما روح درونی آنها یکی است. موقعیت یکسانی برای ماست. ما همچنان در مورد خدا سوال می کنیم ، چه خدا وجود داشته باشد چه نداشته باشد ، و برای آن می جنگیم یا با آن دشمنی میکنیم.
عده ای به او ایمان دارند عده ای نه . بعضی میگویند او یک افسانه است برخی دیگر میگویند او حقیقت است. اما تمام گفته های آنها به کتابهای مقدسشان بستگی دارد.
هیچ کس تجربه بی واسطه ندارد. منظور من از بی واسطه اینست که تجربه باید درون شما رشد کرده باشد .
آنقدر عمیق باید باشد که احساس نکنید چه زمان آن شروع شده و کی پایان یافته است
دیدگاه بسیار زیبایی بود خانوم جعفری،لذت بردم،درود بر شما.
با سلام
بازهم میگم تنوع دیدگاه شما عزیزان در حین یکی بودن مسیر بسیار زیبا و حیرت اور است.
بسیار ساد و زیبا
دوست عزیز عالی بود
به نام خداوند یکتا
سلام به استاد عزیز و خانواده صمیمی عباسمنش
قبل از اینکه من نظر خودم رو راجب سوال مسابقه اعلام کنم خیلی تبرک میگم واقعا اینکه شما تصمیم گرفتید یک محصول ارزشمند دیگه رو تولید کنید این واقعا خودش یک پیروزی بزرگ برای همه کسانی هستش که بدنبال راه های موفقیت هستند.براتون بهترین هارو ارزو دارم استاد.
و اما سوال مسابقه:
(( بنظر من خیلی خوبه که ما برای این سوال به سراغ قرآن بریم که کلام بدون تغیر پروردگار هستش،من فکر میکنم که اولین باوری که ما باید در خود ایجاد کنیم این هستش که پروردگار یگانه قدرت و یگانه فرمانروای جهانیان هستش که در آیات متعددی به این موضوع اشاره شده است؛هرچی ما بهتر باو کنیم که خداوند یگانه قدرت و بالاتر از همه چیز است بهتر میتونیم روی این نیرو حساب کنیم.و اینکه ما بازهم خداوند در قرآن گفته که هرکس بر خدا توکل کند خدا برای او کافی است یا اینکه هرکس بر خدا توکل کند خداوند راهی برای او ایجاد خواهد کرد و … است.
*از نظر بنده این باور که:((((خداوند یگانه نیرویی است که همه چیز را بوجود آورده و هدایت میکند و اینکه این نیرو به کسی که به او توکل کند و ایمان داشته باشد کمک خواهد کرد و بارها نشانه توکل به خودش را در قرآن احساس خوب و اقدام(عمل) اعلام کرده است. ))میتواند
باوری بسیار قدرتمند در باره خدا باشد که مارا بسیار کمک میکند.
سپاس از شما دوست عزیز برای صرف وقتی که برای این کامنت گذاشتید.با ارزوی بهترین ها برای شما و عزیزانتان.
دیدگاهتون جالبه ولی به صورت کلی هست
سلام
خیلی ممنونم از اینکه وقت گذاشتید و دیدگاهم رو مطالعه کردید
و اینکه نظرتون رو بهم گفتید
بله همینطوره:)
ممنونم سپاس
موفق باشید
با سلام.
توکل و ایان و توحید در کلامتان جاری است
تبریک میگم و ارزوی سعادتمندیتان را دارم……
به نام خداوند مهربان
سلام و درود خدا برشما
چه نام زیبایی برای خودتون انتخاب کردین خوشبخت روزگار
و چه باور اصل و نابی رو بیان کردید
بخدا همینه و اگر بیدار بشیم و بشنویم و ببینیم و درک کنیم همگی مون خوشبخت روزگاریم و بقول یکی از کامنتا که خیلی فوق العاده بزبون کوچه و بازاری نقل قول کرده بودن
اون مردی که بالای سرمونه هیچ وقت نا امیدمون نمیکنه
و دقیقا کافیه بهش توکل کنی
همین
اصلا دیگه هیچی مهم نیست که کی بودی و چه کارا کردی
اون هیچوقت نا امیدت نمیکنه
آرزوم و هدفم و نیتم و درخواستم از خودش اینه عاشق این خدا بشم
مرسی از شما
و براتون در پناه چنین فرمانروایی آرزوی سعادت دنیا و آخرت رو دارم
با سلام خدمت استاد عباسمنش و همه دوستان.
برا جواب سوالی که استاد مطرح نمودند این شعر حافظ بهم الهام شد.شعری که هر موقع فکرم درگیر مشکلات میشه میخونم و خیلی باهاش حال میکنم .
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تایید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
واندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
این همه شعبده خویش که میکرد اینجا
سامری پیش عصا و یدبیضا میکرد
گفت آن یار کز او گشت سردار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیض روح القدس ار بار مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گله ای از دل شیدا میکرد
به نظرم معنی این شعر خیلی عمیقه، به من احساس خوبی میده.
یه نکته دیگه که یادم اومد اینه که وقتی میخوام تجسم کنم اولش با این شعر شروع میکنم.
من از این دنیا چی میخوام، دو تا صندلی چوبی
که من و تو رو بشونه واسه گفتن خوبی
من از این دنیا چی میخوام، یه جعبه مداد رنگی
بکشم رو تن دنیا رنگ خوبی و قشنگی
و بعدش خودم رو با خدا رو دوتا صندلی تجسم میکنم و شروع میکنم به صحبت با خدا.
در پناه ایزد منان شاد، ثروتمند و سپاسگزار باشید.
ممنونم موفق باشید
با سلام
دوست عزیز دیدگاهتان حس نزدیک بودن و صمیمی بودنتان با خدا را ب خوبی نشان می دهد
شاد باشید
اواسط زمستان بود. برف شدیدی می بارید. در مسیر منتهی به جنگل راهش را گم کرده بود. خسته گی و ناامیدی از یک طرف، سرمای سوزان و برف شدید هم از طرف دیگر اقتدار درونش را به لرزه درآورده بود و فراموش کرده بود برای چه هدفی قدم در این جاده منتهی به جنگل گذاشته است. صدایی عجیب، گویا که تا به امروز چنین صدای ترسناکی نشنیده بود، به گوشش می رسید و قدم هایش را سست تر می کرد و وجودش را پر از وحشت. جلوتر که می رفت تراکم درختان جنگل بیشتر می شد و از شدت بارش برف می کاست اما سوز سرما همچنان ادامه داشت و بیشتر هم می شد کم کم داشت از ادامه راه منصرف می شد و تسلیمی سراغش می آمد اما از درون صدایی عجیب و قوی ادامه ی مسیر را برایش القا می کرد گویا اتفاقی زیبا انتظارش را می کشد و به این وضعیت خاتمه می دهد هر دم این نجوا بر ترسش غالب می شد و بعضاً ترس بر این نجوای درونی غالب می شد. در این میان او تصمیم گرفت مسیر را ادامه دهد چند ساعتی که گذشت از دور دودی را دید که در ابتدا فکر کرد به آبادی نزدیک است بعد از نزدیکی به محل، کلبه ای کوچک را دید که گویی کسی در آن است اما اطراف کلبه تا چشم کار می کرد، درختان متراکمِ پوشیده از برف را می دید با تردید فراوان بر روی درب کلبه زد تا بلکه کسی درب را باز کند اما خبری از صاحب کلبه نبود. تصمیم گرفت خود درب را باز کرده و وارد کلبه شود و به علت وسعت کم کلبه توانست به محض ورود به کلبه همه جای آن را ببیند و متوجه شد خبری از انسان در کلبه نیست. وارد کلبه که شد گرما و صمیمیتِ درون کلبه، حس آرامش و امنیت عجیبی را در درونش شکوفا کرد نزدیک شومینه شد و بر روی صندلی چوبی که جلوی شومینه بود نشست و از فِرطِ خستگی و گرمایی که از شومینه وجودش را نوازش می کرد، خوابش برد بعد از چند ساعت چشمانش را که باز کرد به یاد آورد که کجا هست و چه برایش گذشته است. از جایش برخواست و به همه جای کلبه نگاهی انداخت به طرز عجیبی و بدون دخالت هیچ نیروی انسانی هیزم های درون شومینه تمام نشده بودند و کلبه همچنان گرمای دلنشین خود را حفظ کرده بود از پنجره ی کلبه به بیرون نگاهی انداخت دانه های برف همچنان از آسمان به زمین می بارید فهمید همین دانه های برف و بورانی که ساعت ها قبل تمام وجودش را از سرما پر کرده بود و ترس و ناامیدی را برایش به ارمغان آورده بود، چه زیبا پهنه جنگل را سفید پوش کرده است و چه منظره ی زیبایی را خلق کرده است در درونش آرامشی را حس می کرد که گویا تا به امروز این حس آرامش را تجربه نکرده بود.
قبل از حرکت به سمت جنگل با خود عهد بسته بود با پای پیاده در درون جنگل و در وسط زمستان به دنبال حسی برود که حضور خدا را برایش جلوه دهد و حال به هدفش رسیده بود خود را در آغوش گرم و امن و دل انگیز خداوند یافته بود زیرا که به صدای درونش توجه کرده و مسیر را ادامه داده بود…
همین که به ندای درونت گوش کنی و وجودت را خالی از ترس کنی خداوند در وجودت جاری می شود و گرمای حضورش را حس خواهی کرد…
سلام خانم جمشیدی واقعا زیبا بود.
خیلی ممنون دوست عزیز?
ممونم
متشکرم ??
بسیار زیبا.
بدون تردید همه دوستان این حس دلنشین را بارها و با هر بار گوش دادن ب ندای درونی و با عمل ب اون درک کردند.
شاد باشید
بسیار زیبا.
بدون تردید همه دوستان این حس دلنشین را بارها و با هر بار گوش دادن ب ندای درونی و با عمل ب اون درک کردند.
شاد باشی (:
بسیار داستان زیبایی بود بانو
ممنون از نظر قشنگتون بسیار راه گشاست
شاد و موفق و ثروتمند باشید
:)
سپاس دوست عزیز،
پیروز و موفق باشید.
سپاس دوست عزیز
پیروز و موفق باشید.
چه آرامشی داشت آخرش
خداقوت
موفق باشید.
سپاس دوست عزیز
دوست عزیز عالی بود لذت بردم
با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش
من در مورد این فایل خیلی فکر کردم و سعی کردم مسائل زندگی خودم مرور کنم و به قولی باورهای خودم را نسبت به خداوند ببینم و اینکه چه باورهایی را باید جایگزین باورهای قبلی خود کنم.باور یعنی تکرار مداوم یک فکر ،چه آن فکر در جهت رساندن ما به بهترینها از جمله سعادت،آرامش،ثروت،سلامتی و بسیاری چیزهای دیگر که در نهایت ما را به کامیابی و کمال برساند و یا زمینه ساز آن باشد که ما را از آن چیزی که هستیم پایین تر بیاورد.
کارهایی که در حال حاضر از نظر من باید انجام بدم شامل موارد زیر می باشد
*باید به این فکر کنیم و این باور را در خود تقویت کنیم که خداوند هدف آفرینش ما را در این قرار داده که بهترین در جهان هستی باشیم که خود شامل ثروتمندترین،سعادتمند ترین،خوشبخت ترین،با آرامش ترین،سالم ترین،جذاب ترین،زیباترین،بخشنده ترین،بی نیاز ترین البته نسبت به مردم نه خداوند،صبورترین و بسیاری دیگر از صفات که آنها صفات و ویژگی های خداوند هستند و چون ما جزئی از خداوند هستیم و شایسته بهترین ها
*باید باورهایی که از خداوند در ذهن داریم چه باور خوب و چه اشتباه بنویسیم و سپس آنهایی که در جهت پیشرفت ما هستند را تقویت کنیم و باورهایی که به نوعی با خداوند همخوانی ندارند را تغییر و با باورهای دیگر جایگزین کنیم مثلا محدودیت را با فراوانی،ضعف را با قدرت،بی رحمی را با مهربانی و بسیاری مثال های دیگر
*باید انعطاف پذیر باشیم و اگر باوری داریم و روزی فهمیدیم که اشتباه است به جای تعصبات بیجا آن را تغییر دهیم نه اینکه به باورهای خود شک کنیم و ایمان نداشته باشیم چون روزی که آن باور را پذیرفتیم بهترین بوده و با تفکرات ان زمان بهترین گزینه بوده است.ما باید بپذیریم خداوند در هر لحظه بهترین را برای ما میخواهد و روزی که نشانه تغییر را برای ما فرستاد آن را بپذیریم و اجازه دهیم باور قبلی ما بشکند و باور بهتر جایگزین شود مثل آشنایی من با گروه عباسمنش.
باورهای خوب
1.خداوند دوست دارد ما ثروتمند باشیم.
2.خداوند دوست دارد ما از بهترین چیزها هم مادی و هم معنوی استفاده کنیم.
3.خداوند در هر چالشی دوست دارد ما قویتر شویم.
4.خداوند را بهترین دوست و رفیق خود قرار دهیم.
5خداوند در هر حال در کنار ما قرار دارد و رفیق و همسفر ماست.
6.خداوند با آغوش باز و چهرهای شاداب و بشاش هر روز منتظر من هست تا درخواست مرا بشنود و ان را اجابت کند.
7.خداوند هیچ محدودیتی در زندگی من قرار نداده است چون من جزئی از او هستم و محدودیت در خداوند جایی ندارد.
8.خداوند بخشنده و مهربان است و در هر حال مرا میبخشد و تازه مشتاق تر هم هست.
9.خداوند کل جهان را برای رفاه و آرامش من خلق کرده است.
در ادامه نمونه باورهای اشتباهی که داشتم فراتون مثال میزنم:
1-من قبلا فجر میکردم پدرم مانع پیشرفت من هست و همه ضعف ها ناکامی خودمه به خاطر ایشان میدونستم و این فکر سالها در ذهن من بود و من تغییرش ندادم و پیشرفتی هم حاصل نکردم تا اینکه با گروه عباسمنش اشنا شدم و اینکه فهمیدم من مسئول زندگی خودم هستم و اینکه بهترین مخلوق خدا هستم و اینکه خداوند مرا دوست دارد و بهترین را برای من قرار داده این باور را تغییر دادم.
2-همیشه فکر میکردم کار نیست و من باید کارمند بشم و این باور از حرفهای بقیه در ذهن من ایجاد شده بود و من با این باور و ویژگی فراوانی خداوند و به قول یکی از دوستانم خداوند پورشه 2017 را برای من ساخته و چرا برای من نباشد مفهوم باور به فراوانی را فهمیدم و بخشش نعمتهای فراوان و صفات بخشندگی خداوند.
3-من همیشه فکر میکردم فقط یک نفر به من کمک میکند و نمی دانستم با این کار دامنه کمک و بخشش خداوند به خودم را کم میکنم و هر وقت نتیجه نمی گرفتم میگفتم خدایا چرا من و نمی دانستم باعث آن خودم بودم.باید گستردگی و بزرگی خداوند را در جهان بپذیریم.
3-باید خداوند را در ذهن خود مانند یک دوست تصور کنیم و همیشه راحت به او درخواستهای خود را بگوییم مثلا من قبلا موقع نمازم میگفتم خدا دیگه خجالت میکشم چیزی ازت بخوام یا فکر میکردم درخواست بزرگ نشان پررویی من است اما با صحبت آقای عباسمنش فهمیدم باید همیشه از خدا بخواهیم و با خدا مثل دوست باشیم و اینکار با تغییر باورم ایجاد شد.
4٫یکی از باورهای قبلی من از خداوند این بود که کسی هست که فقط نشسته،تا مرا مجازات کند و به نوعی از آن میترسیدم از وقتی سعی کردم این باور تغییر بدم به دنبال این رفتم که بررسی کنم دلیل آن چه بوده و فهمیدم که این باور اشتباه از طرف بقیه به من رسیده و من حتی بعد از به خودم گناهانم باز هم مورد توجه خدا بوده ام پس فهمیدم خداوند چقدر مهربان است و من باید جلوی ورود این حرفهای منفی به ذهن خود را بگیرم.
5.یکی از باورهای که باید ایجاد کنیم این هست که چالشهای زندگی را با این دید ببینیم که خداوند میخواهد با قویتر و ایده های بهتر بهه ذهن ما برسد و فکر نکنیم هدف خداوند اذیت ما بوده است.من هر موقع قبلا مشکلی برایم پیش می آمد میگفتم خدایا چرا من، چرا همه مشکلات برای من میاد،چرا نیستی ،با فایل اقای عباسمنش در اینباره نظرم عوض شد که فهمیدم خداوند در هر کاری دلیل و حکمتی دارد.و خداوند در هیچ چیزی را در خلقت خود بیهوده نیافریده که شاید ما آن را نفهمیم نباید با دیدن افراد با خصوصیات بد به خلقت خداوند شک کنیم که همه نشان از باور حکمت خداوند دارد.
6.باید در زندگی صبور باشیم تا به هدف برسیم زیرا صبور بودن نیز در خداوند هم وجود دارد چون میتوانست به یک باره قانون جهان را به همه بدهد و جهان را زیبا کنم اما صبر کرد تا ما با طی قانون تکامل آن را بدست آوریم.ما باید باور صبر را در ذهن خود پرورش دهیم و آن را قوی کنیم چون جز ویژگی های خداوند است و ما را در زندگی کمک فراوان میکند و اینکه اگر به هدفی نرسیدیم زود رهایش نکنیم شاید خداوند میخواهد با صبر ما پاداش بیشتری به ما دهد و این باور بسیار مهم است.
7.من قبلا این فاور را داشتم که فقط موقع نماز میتونم با خدا حرف بزنم در شرایط دیگر نه و ازخواسته هام نمیگفتم جز موقع نماز و این یعنی خداوند فقط موقع نماز وجود داره ولی خداوند در هر حال و مکان وجود داره و بیشتر از من مشتاق خواسته های من هست و ما باید این باور تقویت کنیم.
8.باید با خداوند همیشه شاد و خندان و خوشحال صحبت کنیم.من قبلا فکر میکردم باید با عجز و ناله با خدا صحبت کنم شاید باورتون نشه موقع نماز اینقدر به چشمام فشار میاوردم که قطره ای اشک از چشمان من جاری بشه و خداوند ان را ببیند چون گفته بودن خدا سخت مجازات میکنه و با این کار ما را میبخشه ولی خدا زیبا و جمال و رحیم است و شادی را دوست دارد و باید این باور تقویت کنیم.
9.باید خداوند را در ذهن خود بزرگ کنیم و خداوند را تنها کسی بدانیم که به ما کمک میکند از طریق نشانه ها و یا افراد دیگر چون قدرت مطلق جهان است.
……..,………………………….
-ما باید ورودی های ذهن خود را در مورد خداوند کنترل کنیم.
-با افرادی معاشرت کنیم که باور خوبی نسبت به خداوند دارند.
-از تلویزیون استفاده نکنیم چون رسانه باورهای مختلف را پخش میکنه شاید روی ما تاثیر بزاره.
-همیشه این را در ذهن داشته باشیم که اگر نشانه ای در زندگی دیدیم و فهمیدیم باور قبلی ما ایراد داشته سریع آن را بپذیریم و در اصلاح ان بکوشیم.
-منابعی را انتخاب کنیم که در آن افراد با باور خوب نسبت به خداوند به زندگی آرمانی رسیدن و سعی کنیم با تغییر آن باور ما هم موفق شویم.
در آخر برای همه آرزوی سعادت و ثروت و خوشبختی و باورهای خوب را از خداوند خواستارم و خداوند را به خاطر آشنایی با این گروه سپاس میگویم.
از استاد عباسمنش به خاطر تلاشهایی که در این زمینه انجام داده اند تشکر میکنم.
از شما دوستان به خاطر وقتی که گذاشتید سپاسگزارم.
.خداوند هیچ محدودیتی در زندگی من قرار نداده است چون من جزئی از او هستم و محدودیت در خداوند جایی ندارد.
دیئگاه عالی بود
با سلام
بهتون تبریک میگم که تونستید رابطه ای زیبا رو بین خودتون و خدای درونتون ایجاد کنید
خداوند در هر چالشی دوست دارد ما قویتر شویم.
ممنونم محمد جان بخاطر باورهای قشنگتون
موفق و سعادتمند باشید