باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 44

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ایمان ماهر گفته:
    مدت عضویت: 3149 روز

    سلامی به گرمی مادری که فرزند تازه متولد شده اش رو در آغوش گرفته و براش اشک شوق میریزه بر استاد عزیز و تیم ارزشمندشان.بنظر من بهترین باوری که میتونه انسان رو به خدا نزدیک کنه خواندن قرآن بمدت 1ساعت در روز باید در برنامه روزانه همه ما انسانها جا بگیرد واقعا خواندن قرآن دلها رو آروم میکند خشمگین ترین آدم دنیا هم با خواندن قرآن آروم میشود قرآنی که در سوره زیبای شمس در هفت آیه بارها قسم خورده است من خیر وشر تو رو بهت اعلام میکنم واقعا معانی قرآن فوق العاده است.مورد دوم بنظر من خواندن روزی یک ساعت کتاب در مورد موفقیت مالی و اعتماد بنفس و شکستن عادات قدیمی هستش که اونم اگر یک ساعت در برنامه روزانمون جا بگیره فوق العاده هستش واقعا کتابهایی که با یاد خدا انسان رو آروم میکند بسیار عالی هستند مثل 4اثر.مورد سوم هم بنظر من باید خودسازی در مورد خودمون رو شروع کنیم واقعا تنها راه موفقیت فقط خودمون هستیم چون ما نه روی دولت نه روی همکار نه روی رییس نه روی دوست نه روی پدر مادر و نه روی هیچ کس دیگه کنترل نداریم ولی چیزی که خیلی مهمه ما خودمون رو خیلی خوب میتونیم کنترل کنیم اولین فاکتوری که باید حذفش کنیم از وجودمون فاکتور مدگرایی هستش واقعا در وجود اکثر ما ایرانی ها هستش معضلی که بدجوری از درون داره همه ما رو خراب میکنه انسان بقول استاد تابع محیط و انسان های اطرفش هستش و خیلی سخت تغییر میکنه و برای تغییر باید بهاء سنگینی و بده خیلی در جاکعه هنوز که هنوزه میگن آدمهای ثروتمند آدمهای خوبی نیستن آدمهایی هستن که از راه خلاف و نادرست به ثروت رسیدن کسانی هستن که خدا رو فراموش میکنن این انسانها آنقدر در محیط این حرفها رو شنیدن که دیگه کاملا باور کردنش حالا باید جایگزین در ذهنمون که خدا آدمهای ثروتمند رو دوست دارد و هرکسی که ثرومند تر هستش نزد خدا عزیزتره و این نیاز به زمان داره.بهترین راه تغییر واقعا خودسازی و خود شناسی هستش و بعد عمل به گفته هات هرچند اولش خیلی درد داره ولی باید تحمل کرد.

    مرسی از اینکه اینکه بنده حقیر رو قابل دونستین تا آخر این متن رو خوندین واقعا بادی از حسادت و کینه دست برداریم و برای هم آرزوی ثروت بکنیم .عاشقتم استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      الینا گفته:
      مدت عضویت: 511 روز

      درود به شما ایمان جان

      خیلی زیبا گفتی و توضیح دادی

      من هدایت شدم به نشانه و بعد هدایت شدم به صفحه 44 و کامنت شما به من نشون داده شد

      دقیقا من یه ربع قبل به خدا گفتم

      خدایا برای من یه برنامه ریزی کن تا من از امروز قشنگ از یه جای شروع کنم و خودم را تسلیم خدا کردم

      و ازش خواستم جوری برام برنامه ریزی کنه و هدایتم کنه تا در کمترین زمان و بهترین راه به هدفم که جدایی از همسرم هست برسم

      و الهی صد هزار مرتبه شکر شکر شکر به این برنامه ریزی شما هدایت شدم

      داداش ایمان دوست من رفیق من

      من ازت میخوام بیشتر از من در مورد خود شناسی و خود سازی بفرمائید

      خیلی از این محبت و لطف شما سپاسگزارم که باور من و آگاهی من را بیشتر کنید از این موضوع

      تا به هدفم برسم

      بازهم بی نهایت از شما سپاسگزارم

      و از استاد عزیزم و عشق زیبا و پاکشون که به ما امید یه زندگی و یه عشق زیبا و دوست داشتی میدین در همه موارد

      الهی همیشه موفق و پیروز و شاد در کنار هم باشید

      و همچنین شما دوست گرامی که این برنامه ریزی زیبا رو در زندگیت داری و به من نشون دادی

      و من به یاری الله شروع میکنم طبق این برنامه قشنگ و زیبا شما

      بی نهایت از خدای متعال و شما عزیزان دلم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رها لطفی گفته:
    مدت عضویت: 2908 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم همراهان خوبم هر انچه را که قلم نوشت برایتان تایپ میکنم

    ????????????????

    باور اینکه خداوند چبزی را برای ما می خواهد که ما خودمان میخواهیم

    به شرط ایمان و باور به اینکه قدرت مطلق خداست به شرط ایاک نعبد و ایاک نستعین

    به شرط تسلیم بودن در برابرش

    به شرط یکرنگی و پاکی دل نه همرنگ جماعت شدن به قصد عقب نماندن

    به شرط اینکه باور کنم من انرژی هستم از جنس خدا همفازو همراستا با جهان هستی

    به شرط موحدبودن با جهان هستی

    به شرط باور اینکه برای رفتن به بهشت باید ساختن بهشت را در این دنیا تجربه کنم تا بتوانم بهشت هایی در سطوح متفاوتر در جهانهای بعدی ساخت

    به شرط اینکه باور کنم امده ام خدایی کنم امده ام تا تجربه باشم برای خداوند

    او بمن نگاه کنه و به خودش احسنت بگه به خاطر افرینش من

    به خودمان به بودنمان و به هر چه بودنمان افتخار کنیم تلاش کنیم باورمان هر لحظه بهتر و قویتر شه

    باور کنم با تمام خطاهایم از جنس او هستم و همراه همیشگی و جدانشدنیه من است

    خدا را بسیار سپاسگذارم که سالهاست با این باورها زندگی کردم و همیشه نگاه متعجب اطرافیانم را دیدمو قاطعانه جلو رفتم

    خدارا بسیاار سپاسگذارم که در جمع شما هستم

    و باز هم سپاسگذارم که به نیاز جهان پاسخ دادن یعنی وجود اقای عباسمنش

    دوستتان دارم در پناه حق

    ??????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    ماهی دولق گفته:
    مدت عضویت: 2739 روز

    درود بر آقای منش و تمامی دوستان خوبم

    خیلی خلاصه میگم از خاطره دیروزم

    من همیشه از ماشین خانواده ام استفاده میکردم برای انجام کارهایم؛ تا اینکه دیروز برای ثبت نام دانشگاه مجبور شدم خودم از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنم و مسیر خانه تا دانشگاه با ماشین شخصی از یک ساعت هم کمتر بود ولی دیروز با سختی و مشکلات زیادی برخورد کردم

    من برای پیدا کردن مسیر راه زیادی رو پیاده میرفتم و هوا هم واقعا سرد بود و اشتباه میکردم و دوباره برمیگشتم مجبور بودم برای پیدا کردن مسیر از افراد زیادی سوال بپرسم و متوجه شدم که قانون درخواست و اشتیاق مردم برای کمک کردن به من چقدر زیاده، وقتی سوار اتوبوس شدم تا به مقصد برسم به یک تضاد برخوردم و نتیجه گرفتم که باید یک ماشین شخصی و مخصوص به خودم را داشته باشم تا در مسیر وقت در وقت من صرفه جویی شود من از این فرصت استفاده کردم و در تمام مسیر فایل های شما رو گوش کردم و نتیجه ی دیگر این بود که با تمام ناخواسته هایی که داشتم واقعا از روز خود لذت بردم چون فرصت بیشتری برای گوش کردن فایل ها داشتم و مسیرهای زیادی رو یاد گرفتم و از قانون تضاد استفاده کردم و خواسته های جدیدی را ایجاد کردم

    من همیشه باور دارم که خداوند همراه من است و در تمام مسیر زندگی حامی من است حتی زمان هایی که به او توجهی ندارم او توجه بیشتری به من دارد این باور من باعث شده که زمان هایی که حال خوبی ندارم بتوانم به راحتی و با لذت زیاد به زندگی خودم ادامه دهم چون می دانم یک نفر هست که همیشه به من نگاه می کند همیشه صدای مرا می شنود همیشه همراه من است و به من کمک میکند این باور مرا به سوی امیدواری میکشاند و قلب مرا سرشار از ایمان میکند

    باور دیگر من درباره خداوند این است که عقیده دارم تمام کارهای من به دست خداوند انجام میشود و او مرا رها نمیکند این باور من باعث شده در شرایطی که از دیگران جواب منفی میشنوم یا رفتارهایی را میبینم که مخالف باورهای من است ایمان دارم که خداوند تمام آن شرایط را برای من تغییر میدهد و تمام کارهای مرا به بهترین صورت ممکن رهبری میکند من باور دارم که خداوند رهبر زندگی من است و من تمام رویدادهای زندگی ام را به او سپرده ام و بابت تمام آنها از خداوند سپاس گزارم

    و از شما آقای منش سپاس گزارم که به ما فرصت میدهید به نظرات دوستان آشنا شویم و دید خودمون رو افزایش دهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2830 روز

    سلام دوستان عزیزم.چیزی ک میخام بگم ربطی به جواب سوال مسابقه نداره اما گفتنش خالی از لطف نیست.علی رغم اینکه من مدام فایلا رو گوش میدم و سعی میکنم انجام بدم و باور کنم همه چیزایی ک یاد گرفتم رو.چون هنوز نتیجه نگرفتم گاهی دچار شک میشدم.بحدی ک دیشب خیلی ذهنم درگیر  بود.بعد از نیایش شبانه وقتی میخواستم بخوابم از خدا خواستم یه راهنمایی بهم بکنه تو خواب.و ی خواب هدایتگر ببینم.

    فک میکنید چ خوابی دیدم؟؟ خود اقای عباسمنش اومد ب خوابم و گفت دختر دیگه من ب چ زبونی باید ب تو بگم همه چیز بر میگرده ب ایمان به خدا. همه چیز توحیده هست تو توکل. تو مشکلت اینه ک هنوز خدا رو باور نکردی.و اعتماد کامل بهش نداری.و گفت ک راجب اینکه هنوز علی رغم اینکه سعی میکنی تو مسیر باشی اما ازدواج نکردی دلیلش اینه که هنوز تو عمق وجودت احساس لیاقت نمیکنی.هنوز تو وجودت ضعف هست نسبت به خودت.

    همه چیزایی ک گفتن تو فایلا هم قبلا گفتن.اما تو خوابم با ی دلسوزی خاصی ب شخص خودم اینا رو گفتن و گفتن ک باورهای اشتباهم وکجاست خیلییییییی جالب بود.وقتی بیدار شدم فقط اشک میریختم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    آرمان صالحی گفته:
    مدت عضویت: 3230 روز

    به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر

    « لو علم المدبرون عنی کیف انتظاری لهم و شوقی الی توبتهم لماتوا شوقاً الی و لتفرقت اوصالهم . »

    اگر بندگان من ، که به من پشت کرده اند ، می دانستند که چقدر انتظار آنها را می کشم و مشتاق بازگشت آنان هستم از شوق می مُردند و بند بند بدن آنها از هم جدا میشد

    دوستان عزیزم سلام

    امیدوارم که همیشه در فرکانس عالی باشید و روز بروز سالمتر و ثروتمندتر گردید

    در نماز بایک الله اکبر وارد بارگاه خداوند میشیم یعنی خداوند حاضر است الله اکبر یعنی خدا بزرگتر از آنیت که توصیف شود

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوندی که همه را دوست داردو دوست داشتنش امتداد دارد تا عالمی دیگر یعنی همه را گناهکار و بی گناه

    زن ومرد بزرگ و کوچک کسیکه همه رو میبخشه

    سپاسگزاری برای خداوندی است که صاحب اختیار همگان است

    دوباره تاکید میکنه که این صاحب اختیار بخشاینده و بخشایشگر است و صاحب روز باز پسین و نتایج همه چیز است یعنی صاحب نتایج

    پس از کمبود نترس خدا صاحبشه

    حالا که این شرایط رو گفت میگه انسان تو بگو《ایّاک نعبد و ایّاک نستعین》خدا یا فقط تو را میپرستم و فقط از تو کمک میخواهم

    ادامه میده خداجونم من رو براه راست که راه انسانهایی است که نعمت بهشان دادی هدایت کن

    جالبه که باز تاکید میکنیم که خدا بزرگه

    یادتون باشه همیشه مادر بزرگ ها که معدن آرامش بودن و هستند تو شرایط سخت میگفتند نترس خدا بزرگه و همین ایمان به بزرگیه خدا است که آرامش عظیم رو ایجاد میکند

    سبحان ربی العظیم وبحمده

    پاک و منزه است خدای بزرگ و سپاس بر او

    جایی در دعا میگیم《 هَیْهاتَ اَنْتَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ اَوْتُبْعِدَ مَنْ اَدْنَیْتَهُ اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ اوَیْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلا ءِ مَنْ کَفَیْتَهُ وَرَحِمْتَهُ 》یعنی بسیار دور است ! تو بزرگوارتر از آنى که از نظر دور دارى کسى را که خود پروریده اى یا دور گردانى کسى را که خود نزدیکش کرده ای وتسلیم بلا و گرفتارى کنى کسى را که خود سرپرستى کرده و به لطف پروریده اى

    و از حالت رکوع بر میخیزیم و میگیم سمع الله لمن حمده یعنی خدا میشنوه

    پس از یک خدای حاضر و شنوا و مهربان و بزرگ که از رگ گردن به ما نزدیکتره خواسته هامون رو میخواهیم و در قنوت میگیم صاحب اختیار عزیزم به من در دنیا و آخرت بهترین چیزهایی را که ممکن است بده و باز جلوتر در تشهد میگیم هیچ معبودی غیر از معبود یگانه من وجود ندارد و اقرا میکنیم که بزرگترین کسیکه بهش نعمت داده شده عبد خدا بوده یعنی داریم یاد آوری میکنیم به خودمون با خم شدن وسجده کردن که عبد باشیم و بنده باشیم و خدایی که حاضره و بزرگه و میشنوه و بخشنده است و بخشندگی صفتش هست به حدی که قابل توصیف نیست و به ما از خودمون نزدیکتره ما رو هدایت میکنه و رشدمون میده و بهمون نعمت میده

    مطمئن هستم اگر با توجه روزانه 17بار اینها رو مرور کنیم حالمون عالی میشه

    آرامش پیدا میکنیم و تلاش میکنیم و همینطور کرور کرور نعمت بهمون داده میشه و فقط ما تشکر میکنیم و بهتر و بهتر میشیم

    اى معبود من اى آقا و مولایم و اى مالک من اى کسى که اختیارم بدست او است اى داناى بر پریشانى و بى نوائیم اى آگه از بى چیزى و نداریم

    پروردگارا،

    از تو مى خواهم به حق خودت و به ذات مقدست و به بزرگترین صفات و اسمائت

    که اوقاتم را در شب و روز به یاد خودت معمور و آباد گردانى و به خدمتت پیوسته دارى و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى

    تا اعمال و گفتارم همه یک جهت براى تو باشد و حالم همیشه در خدمت تو مصروف گردد

    اى آقاى من اى کسى که تکیه گاهم او است اى کسى که شکایت احوال خویش به درگاه او برم

    پروردگارا پروردگارا پروردگارا

    نیرو ده بر انجام خدمتت اعضاى مرا و دلم را براى عزیمت به سویت محکم گردان

    و به من کوشش در ترس و خشیتت و مداومت در پیوستن به خدمتت عطا فرما

    تا تن و جان را در میدانهاى پیشتازان بسویت برانم و در زمره شتابندگان بسویت بشتابم

    در پناه خداوند بخشنده و بخشایشگر آرام و شاد باشید که بهترین ها را برایتان میسازد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    رحیم پاک منش گفته:
    مدت عضویت: 2766 روز

    درودبردوستان قدرتمندم وبه خصوص استاد عباس منش عزیز که با مطالبشون سعی میکنند که انسان رو با درون خو آشنا کندتا پی به قدرت عظیم خودش که به منبع لایتناهی متصل است ببرد-به نظر من ماباید باوری که ازخداوند درخودمون ایجاد کنیم اینطورباشه که :ما اشرف مخلوقات هستیم وبه عنوان خلیفه (نماینده خدا)روی کره زمین زندگی میکنیم وخداوند همراه ما چیزی جز عشق وسعادت به این کره خاکی نفرستاده وهمیشه درهرشرایطی درکنارماست ویک نیروی قدرتمندی به نام تفکر به ماداده که هرموقع خواستیم ازش استفاده کنیم وهرموقع چیزی خواستیم فقط به خودش بگیم واینکه اون چیز رو حتما به ما میده (قول داده)حالا بایک مثال دنیای مادی(فیزیکی)بیشتر روشن میکنم .دقیقا شبیه کارمندی که ازطرف رئیسش مامور میشه تابه شهر دیگه ای بره وماوریتش رو انجام بده وتازمانی که دراون شهر هست تمام هماهنگیها ازبابت (خوراک-پوشاک-مسکن-امنیت -حمل ونقل-و….)براش ازقبل هماهنگ شده واصلا نباید نگران چیزی باشد جز انجام درست ماموریتش-حالا اگر درحین انجام ماموریت به مسائلی برخورد اون رئیس(خداوند)دقیقا یه بسته آموزشی برخورد با مسائل درحین انجام ماموریت به کارمندش(بنده)داده که گفته هرزمان مسئله ای داشتی حتما به این بسته آموزشی مراجعه کن وشک نکن که راه حل رو پیدا میکنی واگر چنانچه به استثنایی برخوردی هیچ کاری انجام نده فقط وفقط باور به این داشته باش که من هستم وهیچ گزندی به تو نمیرسه ولی باید صبورباشی واینکه مسیر انجام ماموریتت رو باید درست انتخاب کنی تازه من بابت انتخاب این مسیر درست یه ردیاب فوق العاده هوشمند بهت میدم به اسم “احساس” که پل ارتباطی بین من وتوست واون اینجوری کار میکنه که هرموقع من دیدم داری ازمسیرت دور میشی یه هشداربا داشتن احساس بد بهت میدم وتو باید بلافاصله به مسیر برگردی واگر برگشتی باز مجدد با هشدار داشتن احساس خوب متوجه میشی که داری مسیر رو درست میری پس به راهت ادامه بده-پس در کل تو هیچ نگرانی ازبابت اتفاقات درحین انجام ماموریتت نداری وفقط وفقط باید به فکر درست انجام دادن ماموریتت باشی وحالا چطور میشه با داشتن چنین رئیس قدرتمندی که همه چیز برای انجام ماموریتت رو تدارک دیده ودر هرشرایطی باوجود اینکه ازت دوره ولی کارهایی رو انجام میده که اصلا باورنمیکنی که ازت دوره وهمیشه وجودش رو احساس میکنه نتونی ماموریتت رو درست انجام بدی .بهترین راهکار برای ایجاد این باور ازنظر من دقیقا مطالعه زیاد در مورد این موضوعات ویا هم کلامی ویا هم نشینی ویا استفاده از تجربیات انسانهایی که در حال انجام این ماموریت به طریقه درست وصحیح هستند(امثال استاد عباس منش) که علاوه بر انجام ماموریت همیشه شاد وسلامت وقدرتمند وشکرگذارهستند ونباید سراغ انسانهایی رفت که حتی نمیدونن برای چه ماموریتی اینجا اومدن وهمش گله وشکایت دارن ازاین ماموریت.به نظر من برای اینکه این باور به ناخودآگاه ما نفوذ کنه باید همیشه سوالهای خوب در حین افتادن اتفاقات ازخودمون بپرسیم چون وقتی ازخودمون سئوالات خوب ومثبت بپرسیم دقیقا ذهن شروع میکنه به شمردن نکات مثبت واین عمل رو مدام باید تکرار کنیم ودیگراینکه درهرشرایطی شکر گزار اون رئیسمون(خداوند) باشیم -سپاس فراوان لزشما وتیم زحمت کش تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    نازنین بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 3303 روز

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام???????

    خدایا شکرت که فقط از تو خواستم وفقط تو اجابت میکنی و داشتن تو بس برای همه چی

    صحبت های زیر از جلسه 9 و 10 ارزوها که تقریبا هر روز با خودم تکرار میکنم ,که البته ذهن منطقیم خیلی مقاومت نشان میده ,ولی با باورهای زیر , ,روی خیلیییییییییییییییییییییییی از ترس هام پا گذاشتم ,خیلیییییییییییی از نگرانیهام نسبت به نتیجه رسیدن ,نسبت به اهدافم به لطف الله روز به روز کمترو کمتر شده ,و فقط روی اهدافم کار میکنم ,بدون نگرانی,و این باورهای زیر و هر روز و هر روز با خودم تکرار میکنم ,و شک و دودلی های وجودم و از درونم دور تر و دورتر شده ,چون ایمان دارم ,خداوند میسازد ,انچه در ذهن من است ,و من به غیب ایمان دارم .

    ? داستان , بهترین باور در مورد خداوند?

    ?خداوند یک انرژی که شکل میگیرد!!!!!?

    ?به اندازه ای که بتونم درک بهتری از خداوند داشته باشم به اون اندازه می تونم , کنترل بهتری در زندگیم داشته باشم.

    ?خدا یک انرژی که همه جا است ,انرژی خلق کننده تمام جهان ,این انرژی که همه چیزباهاش خلق میشه و ایجاد میشه, , به قول قران , خداوند می گه موجود باش ,و اون میگه موجود می شوم و در لحظه ایجاد می شود ,و ما چیزی وراء انرژی نداریم,همه چیز انرژی ,فرکانس ,همه چیز ارتعاش , ما چیزی نداریم که ماوراء این باشه ,انچه که هست و نیست تماما انرژی .

    ?تمام جهان یک شکلی از این انرژی ,یه جایی تبدیل شده به کوه ,یه جایی تبدیل شده به جنگل یه جا حیوان یه جا انسان ,به هرچیزی که شما فکر می کنید و فکر نمی کنید, این انرژی تبدیل شده به چیزهای مختلف.

    ?خداوند یک انرژی که شکل میگیره , و این انرژی با دریافت ,فرکانس ,حاصل از احساس من شکل میگیره , فرکانس من از احساس من می اید ,و احساس من از باورهای من می اید و باور های من از تفکرات من می اید, و تفکرات من از ورودی های من ایجاد می شود . و اصلا هم براش فرقی نداره این فرکانس چی باشه ,این فرکانس در مورد خواسته هام باشه یا در مورد ناخواسته هام ,یا کی بفرسته ,پیامبر باشه یا من یا هر کس دیگه ای در جهان . هر چیزی که در زندگی من داره اتفاق می افتد به دلیل اینه که ,این انرژی شکل می گیرد ,همونطوری که من می سازمش ,و من دارم شکلش میدم با فرکانسی که از احساسم ارسال میکنم.و هیچ صلاح و غیر صلاحی از طرف انرژی (خداوند) وجود ندارد و هیچ قضاوتی نمی شود.

    ?این انرژی که اسمش خدا است با افکار من شکل می گیرد ,و خداوند به شکل اتفاق ,ایده,ادم ها ,شرایط ,مشتری های خوب ,روابط عاشقانه ,واردزندگی من میشه .

    ?از تمام چیزهایی که از این انرژی شکل گرفته ,این انرژی فقط و فقط به من, انسان قدرت خلق کنندگی داده ,این انرژی تصمیم گرفته این قدرت و به انسان بده فقط ,فقط , که شکل بده اتفاقات و شرایط اطراف ,و چون من جزئی از خداوند هستم این قدرت و دارم , ,به این شکل خلق کنم, قدرتی که خودش به من داده,به خاطر اینکه هر چقدر من بیشتر خلق کنم ,بیشتر دارم به گسترش این جهان کمک می کنیم,من یکی از دستان خداوند بر روی کره زمین هستیم.

    ?پس برای تغییر زندگیم هیچ راهی به غیر از تغییر شکل دادن طرز فکرم وجود ندارد. خداوند این قدرت و داده که این انرژی و به هر شکلی که می خواهم شکل بدهم و این قدرت از طرف خدا به من و هرکس دیگه ای داده شده است,قدرت و به من داده که این کار و انجام بدهم ,که خداوند می فرماید ,همه جهان ,وقتی این قدرت و دادم همه صداشون دراومد ,همه حسودی کردند, و خداوند گفت من چیزی می دونم که شما نمی دونید ,این قدرت و به من داده که بهشتم و بسازم یا جهنم و بسازم ,این قدرت و داده که سلامتیم و بسازم یا ……………………

    ?قانون خود خداوند?

    خداوند واکنش نشان میدهد به ناظر ,داره واکنش نشان می دهد به افکار من و داره خلق می کند افکار من و جور دیگه ای هم نمیتونه عمل کنه ,خودش تنظیم کرده خودش قانون گذاشته همین جوری عمل میکنه , اون چیزی که ما میسازیم و به وجود میاره ,?این نهایت عدل پروردگار? ,خودش اینجوری خلق کرده ,اینجوری خدا رو باور کن ,بیا خواسته هات و بساز ,تو روی باورهات کار کن,هر موضوعی فرکانش مناسب بفرست ,برای خودت ,قشنگ , بذار پله به پله تکاملت و طی کنی ,هی بهت می دهد,هیچ کس هم نمیتونه ازت بگیره ,به قول قران خداوند می فرماید :کیست که خدا بخواهد اون و ببره بالا و بتونه بکشتش پایین وکیست که خدا بخواهد اون و ببره پایین و بتونه بکشتش بالا ,کیست که بتونه این کار و انجام بده ,اما خدا کی و می بره بالا وکی و می بره پایین؟همه چی برمی گرده به مغزو افکارمن ,من اگر خودم ,خودم و ببریم بالا ,خدا من رو می بره بالا ,اگر با باورهات بهشت درست کنم می رم بالا,اگر خودم, خودم و ببرم پایین , با باورهام جهنم درست کن می رسم پایین , .هیچ کس نمی تونه کاری کنه ,مگه با تغییر باورهام و کار کردن روی خودم .

    ?دیدگاه قران?

    ?به قول خداوند میگه ما زمین و اسمان را مسخر شما کردیم,ما به شما قدرت دادیم این انرژی که ما هستیم و شکل بدهید

    ?در بیشتر مواقع خداوند در قران از ما استفاده کرده,و دلیلش این هست که داره این انرژی و قوانین حاکم بر جهان و داره توضیح می دهد.و در اون ایه معروف از انی استفاده کرده اذا سالک عبادی…..چون می خواسته رابطه ,رابطه توحیدی باشد ,نه رابطه شرک الود.

    ?انرژی که شکل می گیرد به صورت اتفاق ,انرژِی که داره تمام اتفاقات را رهبری می کند ,میگه برگی بدون اذن من از درخت نمی افتد (وقتی تو انرژی و با افکارت شکل می دی همون خدایی که به اذنش برگ درختی نمی افتد, به اذنش فرکانس حاصل از احساس وباور و افکار تو شکل گرفته می شه و اتفاقات به وجود میاد و رد خور هم نداره و فقط به تمام موجودات جهان هستی به تو این قدرت و داده)

    ?خداوند می فرماید ما از رگ گردن به شما نزدیکترم ,از من استفاده نمی کنه , وقتی میگه ما از رگ گردن به شما نزدیکتر هستیم ,یعنی تو خودت جلوه ای قدرتمند از خدا هستی که قدرت خلق کنندگی داری

    ?خداوند که نور زمین اسمان است ,انرژِی که همه جا هست , واکنش می دهد به من, وقتی به شکل خاصی به جهان نگاه می کنم,وقتی من فقط خوبی و ادم های خوب و ثروت و سلامتی و روابط عالی می ببینی ,خدا,جهان ,انرژی , همین ها رو به من نشان می دهد.

    من باور دارم همه جا خوبی,همه جا فراوانی ,همه جا پر از ادم های خوبه,همه ادم ها دوست دارند به من کمک کنند,هر جا هم هر اتفاقی بیافتد به نفع من داره اتفاق می افتد ,اینها رو باور میکنم تا جهان هم اینها رو به من نشان بده و این اتفاقات برای من در صورتی می افتد که باورشون کنم ., و با این باورها ,خدای من داره همین واکنش و به من نشان می دهد و همین را برای من میسازد .

    ?من و خدا یکی هستیم قران این همه در مورد قدرت هایی که به من داده صحبت کرده,ما کوه را در خدمت شما در اوردیم ,ما باد و در خدمت شما در اوردیم ,بارها و بارها این و در باره حضرت سلیمان این و میگه , اصلا میگه ما این و مسخره شما کردیم برای شما ما همه چی و به خدمت شما درا وردیم ,خدا میگه کمک من می کند هر نیک یا بدی و را بسازیم ,همون و برای من به وجود می اورد

    ?اون چیزیکه من دارم میسازم درذهنتم ,داره اون انرژی و شکل می دهد که بهش می گم خدا ,خدایی که نه گوش داره نه چشم داره اما می شنود و می بیند نه فیزیک داره اما همه جا است , داره شکل می دهد اتفاقات من را ,با چی شکل می دهد اتفاقات من را ,با فرکانس های حاصل از احساسم ,خداوند می فرماید بما قدمت ایدیهم می فرماید به واسطه انچه پیشاپیش می فرستی .خداوند می فرماید :خداوند هر گز به بندگانش ظلم نمی کند انچه که برای شما اتفاق افتاده ,به واسطه انچه که پیشاپیش فرستادید .این انرژی که داری میفرستی داره اتفاقات و برات به وجود می اورد

    ?نکته ?

    وقتی من خواسته ای و ارسال می کنم ,انرژی می خواد من باورهام و یواش یواش تغییر بدم چون تا باورهام تغییر نکنند ,به اون خواسته نمی رسم ,باید اون باور تغییرکنه ,وقتی من یه درخواست خیلی شدید داشته باشیم وعاشقانه بخواهم کاری و انجام بدم ,و ایمان و باورداشته باشم که خداوند این کار و برام انجام می دهد,و خدا رو اینطوری باور کنم که, انرژی که شکل میگیره با فرکانس حاصل از احساس من و چیزی غیر از این نیست ,چون این قانونی که خودش گذاشته ,خداوند مسیر ونشانم می دهد. و وقتی که خدا رو اینجوری باور کنم ,این اتفاق برام میفته و رد خور هم نداره ,راه دیگه ای نداره ,مکانیزم جهان همین است ,و با این باور دیگه نگران نیستم و شک ودودلی در مورد هیچ هدف و کاری ندارم ,چون در هر لحظه دارم باورسازی میکنم و احساسم خوبه و فرکانس درست ارسال میشه ,و انرژی داره شکل میگیره .

    ?حالا چطور انرژی و شکل بدم?

    یک انرژی که داره با فرکانس حاصل از احساس من شکل می گیرد,چی داره افکار من(فرکانس حاصل از احساس )رو ایجاد می کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با تجسم این انرژی و شکل می دم ,وقتی دارم در مورد چیزها صحبت می کنم به اون شکل می دم ,وقتی دارم به گذشته ام فکر می کنی ,وقتی دارم مینویسم , حالا چه در مورد خواسته هام یا ناخواسته هام باشه,وقتی دارم سپاسگزاری میکنم ,یعنی هرکاری بکنم که این فرکانس ارسال بشه ,من در واقع به این انرژی ,که اسمش و گذاشتم خدا ,و هرکی اسمی گذاشته ,دارم شکل می دم.انرژی نه به وجود می اید و نه از بین می رود ,بلکه از شکلی به شکل دیگر می رود.

    ?ایمانی که عمل نیاورد ,ایمان نیست ?

    من تا اقدام نکنم ,عمل نکنم مسیر و نمی فهمم ,و وقتی خدا رو اینطوری در ذهنم باور کنم ,و درک کنیم ,صلاح و غیر صلاحی و جود نداره ,و خداوند یک انرژی که شکل میگیره ,اونطوری که من میخواهم ,و این قدرتی که خودش به من داده .با این باور بر تمام ترسام ونگرانی هام و دودلی هام و شک هام غلبه میکنم و دست خدا رو باز می زارم , اقدام میکنم و خداوند بهتر ازمن می داند و هر چی که لازمه در مسیر به نفع من تغییر می کند, فقط با ایما ن وباور قدم بر می دار م وبه بزرگترین اهدافم فکر میکنم و هر الهامی که به من میشود , با ایمان و بدون شک ,عملی میکنم, قدم به قدم به من الهام می شود,به شرطی که قدم اول را بردارم

    ?نکته ?

    ?خواستتون هرچی که هست ,خواسته هایی که شک دارید درسته یا غلط این شک و بزارید کنار ,این شک باعث میشه شما به خواسته هات نرسی از اون طرف می خواهیش ,دوست داریش تو دلت مونده ,از اونطرف هم نمی دونی درسته یا غلط ,این تردید نه میزاره بهش برسی ,نه میزاره ازش بکنی ,این تردید و بزارید کنار , خدا رو با این نگاه و باور بفهمش ,درکش کن ,به خواسته هات برس , بعد تصمیم بگیر ,وقتی بهش برسی ,خیلی پر شدی حتی اگر نخوایش هم ازش میری یک مرحله بالاتر ,به خواست هات ,حتی اگر به نظر احمقانه بیان برس,پر شید ازش ,اونوقت 10 پله ازش می ری بالاتر, و بدون چیزی به اسم صلاح و غیر صلاح نیست ,انرژی و شکل بده ,بهش برس ,بعد که بهش رسیدی , و پرشدی میری به مرحله بالاتر

    ?خدایی که من می پرستیمش داره واکنش نشان می دهد به افکار من و اجازه نده , شکل دادن انرژی تحت تاثیر افکارو حرفهای دیگران قرار بگیره

    ?نتیجه ?

    ?ورودی ها رو ببند و ورودی های درست بگرد پیدا کن

    ?نیاز نیست چیزی و از دست بدی تا رابطه درست با خدا و ثروت و سلامتی و روابط خوب و بدست بیاری ,تنها چیزی که باید انجام بدی اینه که این فرکانس رو تنظیم کنی ,تنها انرژی که باید صرف کنی اینه که باید فرکانس ها رو تنظیم کنی ,تنها انرژی که باید صرف کنی ,اینه که باید ,این جاذبه رو بیاری تو کار ,این قدرت و رو بیاری تو کار ,این هم ,با باورهای درست میشه نه با کار یدی ,نه با کار فیزیکی ,و وقتی تو مدار درست قرار میگیری به جایی هدایت می شی که کار هم میکنی ,اول اینکه خیلی کمتر از قبل با نتایج بی نهایت بیشتر ,دوما نه کار, نه تلاش بیهوده ,داری زندگی میکنی داری عشق میکنی داری لذت می بری ,این خیلی تفاوت داره ,بهت الهام میشه , مسیرهایی ,و مسیری که دیوانش هستی ,عاشقش هستی ,و دیگه کار نمی کنی برای پول ,کار میکنی برای عشقت و پول و ثروت هم خودش میاد,و این زمان که به تو کار فیزیکی الهام می شود و حتما باید ,انجامش بدی ,اون کار فیزیکی تا که به مرحله بعد بری.

    ??اگر اتفاقات هنوز رخ نداده ?,چون نتونستم باورهای , خوب ودرست کنم ,و چون به اندازه کافی روی باورهامو کار نکردم چون هنوز یک سری ترس ها و وقتی, فقط تنها عامل و, باورهام بدونیم و بشینم فکر کنم چه ترسی ,چه نگرانی ,چه توکلی ندارم و بهم الهام میشه و درستش میکنم ,و گرنه چیز دیگه ای در کار نیست ,و به محضی که تنظیم بشم همون لحظه اتفاقات می افتد .

    ?من دارم زندگیم و خلق میکنم , ,من خلق می کنم به وجود می اید ,من می سازم ,از کجا به وجود می اید ,نمی دونم از یه جا به وجود می اید ,این انرژی و شکلش می دهم ایجاد می شود.

    ?خدا یک انرژی که فقط وفقط داره به فرکانس های من پاسخ میدهد,?اگر اینو باور کنی دیگه تموم ?و با قدرت میگیری مسازی اون چیزی که میخواهی و بعد میری سراغ بعدی ,و برای این کار به قول قران باید به غیب ایمان داشته باشی

    ??خدا میگه می خواهیم و می شود , تو چی کار داری ? ,تو بگو می شود,اون چیزی که در ذهنت می سازی برات اتفاق می افتد نه فقط برای پیامبران و امامان برای همه , و در داستان پیامبران در قران از کجا میفهیمم که باور داشتند ,از اونجا که دست به اقدام و عمل می زنند, و به همین دلیل که می گیم,ایمان عمل میاورد

    ??اعمال ماست که باورهای ما را نشان می دهد,نه حرف های ما ?

    ?به اندازه اینکه خدا رو باور کنی ,و قدرت درون خودت و خدا رو باور کنی ,?نتایج روز به روز بزرگتر می شوند?

    ?ما در هر لحظه داریم نتیجه افکارمون و می بینیم ,جهان داره واکنش می دهد به افکار و باورهای ما ,ما هرچی بفرستیم دریافتش می کنیم صلاح و غیر صلاح هم در کار نیست. ,اون انرژی شکل می گیرد

    ??صد در صدفرکانسی که ارسال می کنید ,اتفاق می افتد?,قبول نکردن هم توش نیست (اگر این دید گاه و روی خودمون کار کنیم خیلی اعتماد بنفسمون میره بالاتر ها ,دیگه شک نداری ,خدا می خواهد ,نمی خواهد, به صلاحمه به صلاحم نیست , نکنه من این و بخواهم ,همینکه شک کنی ,نکنه ,من این و می خواهم ولی خدا نخواهد دیگه کار انجام نمیشه)

    ?انرژی خداوند است و هر جور شکلش بدی همونجور می شود به هیچ عنوان قضاوت نمیکنه ,تحت هیچ شرایطی به صلاح و غیر صلاح و بهش کاری نداره

    ?وقتی ا ز لحاظ فرکانسی با خواستتون هماهنگ بشید امکان نداره خواستتون به وجود نیاد

    ?خداوند و میسازه اون چیزی و که من در ذهنم میسازم ,من نگاهم به کسی نیست ,من می سازم ,قدرت دست منه,خدا قدرتمندترین فرمانروا است .

    ? باید تمرکزم و بزارم روی خواسته هام, و تغییر باورهای زندگیم . خودم خلق میکنم و هیچکس نمیتونه هیچ تاثیری در زندگی من بزاره ,قدرتی که خداوند به من داده,من میگم و خداوند عاشقانه انجامش می دهد.

    ارادت

    ?راستی این علامت ها رو از پست های دیگه کپی کردم راضی باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مسعود گفته:
      مدت عضویت: 3962 روز

      سلام و درود فرراوان خانم بهرامی عزیز

      بسیار دیدگاه کامل و زیبایی بود، نشون میده که خیلی خوب روی خودتون کار میکنید و امیدوارم که درجات بالایی از خوشبختی و سعادت برسید.

      از این که وقت گرانبهاتون رو گذاشتید و اینهمه صبورانه و به زیبایی نوشتید سپاسگزارم

      من که واقعا استفاده کدردم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نازنین بهرامی گفته:
        مدت عضویت: 3303 روز

        ممنون اقای صالحی عزیز

        پست شما رو خوندم ,خیلی از لحاظ فکری به مال من نزدیک بود و خیلی لذت بردم

        جالبتر اینکه من اون پست شما که در مورد برنامه نویس سایت بود و دیدم ,چون الان دارم ,برنامه نویسی یاد میگیریم ,و بعد از سال ها کارهای مختلف فهمیدم به لطف الله که رسالتم چیه ,تمرکز زیادی روش دارم ,و اون نوشته شما هم برای من یک نشانه بود,……….خیلی جالببود برام که پایین پست من هم برام پیام گذاشتین ,و وقتی دیدم تو پیام هاتون شما همون اقایید ,خیلی جالب بود برام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    شکوفه دهقان گفته:
    مدت عضویت: 2722 روز

    سلام به همگی.

    به نظر من خداوند تمامیت موجود بی نهایت و نامحدودی است که در هر پدیده ای میگنجد و چون نامحدود است میتواند به هر پدیده ی محدودی که قابل درک برای ما باشد وارد شود. خدا از وجود نامحدود خود به مخلوقات میبخشد و نهایتا مخلوقات نیز نامحدود هستند. چون محدودیت در وجود نامحدود وجود ندارد. خدا قطره ی باران است. خدا گلبرگ گل است. خدا دانه ی انگور است.خدا در وجود تک تک انسانهاییست که میبینیم. نامحدود است و به قدر درک ما محدود میشود.هر ذره ای در این دنیا خداست. خدا آن قدرت خارق العاده ای است که فقط اتفاقات خوب را برای ما رقم میزند. درواقع ما خود؛ خداییم. علی رغم اینکه برای گنجیدن در حواس پنجگانه محدود به نظر میاییم. خداوند در قرآن (نقل به مضمون)به انسان میفرماید: به جایی میرسی که به هرآنچه میگویی باش؛ میشود.

    وقتی خداوند یکتا از رگ گردن به ما نزدیک تر است چه بسا که خود خدایی نامحدود هستیم که به هر آنچه میگوییم باش؛ میشود!

    برای تقویت این باور هر لحظه به خود یادآور میشوم که: هر اتفاقی خیر است اگرچه در ظاهر لباس شر برتن داشته باشد.خداوند چیزی جز خیر به زندگی ام وارد نمیکند.

    و زمان سقوط و حادثه علی رغم فشاری که وجود دارد میدانم روح خدایی من برای رشدم نقشه هایی دارد که ذهن کوچکم فعلا اونو نمیفهمه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    حامد فارسی گفته:
    مدت عضویت: 2722 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان مهربانم من خیلی خلاصه و مفید دیدگاهم را در این خصوص تقدیم شما می کنم همه ما می دانیم که بهترین و معتبرترین و زیباترین منبع برای استفاده ما در خصوص موضوعات مختلف کلام پروردگار یکتا است در قرآن کریم دو بار گفته شده «أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» و دو بار گفته شده «هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» و دو بار خداوند را با «أَنتَ خَیرُ الرَّاحِمِینَ» توصیف کرده است. تمامی این آیه‏ ها دلالت بر رحمت بی انتهای خداوند دارد که او از همه کسان رحمتی گسترده ‏تر دارد. خالقی که مهربان ترین مهربانان است یعنی او از خود ما هم برای ما مهربان تر و خیر خواه تر است پس با این وجود ما خیلی راحت تر و قشنگ تر باور می کنیم که او عاشق ماست و یقین پیدا می کنیم که با تمام وجود به احسن الخالقین و خلیفه خود در این عالم هستی عشق می ورزد و با این پشتوانه قوی و بی مثال می توانیم با توکل به او در مسیر خواسته ها و اهداف درست قدم بر داریم و با اطمینان به سقف اهداف و آرزوهایمان برسیم.

    با سپاس و آرزوی بهترین ها برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 3771 روز

    سلام و سپاس از خدای مهربون

    سپاس از استاد عباس منش و تیمش

    سپاس از دوستانِ سایت

    در مورد سوال، میخوام شرح حضور و احساس خدا رو در زندگیم بصورت خلاصه(اگه بشه و حق مطلب ادا بشه) بگم. از وقتی یادم میاد از کودکی خانواده ما دچار مشکلات زیادی بوده، مشکلاتی که بخاطر دیگران بوده و پدر من بعنوان کسی که حس مسئولیت زیادی داشته در قبال فامیل، پیگیر کارهاشون بوده. بدترین اتفاقاتی که فکرشو کنید برای ما رخ داده و تنش هاش به سمت خانواده 5 نفره ی ما بوده. هیشکی نبود یادمون بده که چطور با اون ترسها مقابله کنیم، چطور امیدوار باشیم، چطور خیالمون راحت باشه که این اتفاقات بد بالاخره تموم میشه. اینکه میگم “کسی” منظورم پدر و مادر و … ست. هرچند که بهشون افتخار میکنم که انقد مسئولیت پذیر بودن و هستن ولی مهارت برخورد با مشکلات و تنش ها رو نداشتن و به ما سه بچه منتقل میکردن. اگه بخوام تعریف کنم که اون چیزها چی بودن، میگید که چطور دوام آووردین؟ چطور به خلاف کشیده نشدین؟ چطور بزرگ شدین؟ اما از کودکی یه نیروی قوی در درونم بود. یه نورِ پر رنگ. یه امیدی که هر دفعه ناامید میشدم و با خودم میگفتم که این دفعه دیگه کارمون تمومه، اون ته ته های عمقِ وجودم یه نور کوچیک اما قوی بود که میگفت درست میشه. من همش میگفتم آخه این دفعه خیلی فرق داره ولی اون نور، بهم قول میداد که درست میشه و دقیقا موقعی که من ناامید بودم، اون نور کار خودشو میکرد. حرف یک سال و دو سال نیست. تمام اون اتفاقات بد از کودکی من شروع شد تا زمان دانشگاه. من الان 30 سالمه. درسته که اون تنش ها شکلش فرق کرده ولی اوجش همون موقع ها بود. من از کودکی با نورِ خدا بزرگ شدم. همون زمانهایی که میگفتم دیگه تموم شد و عاجزانه ازش قول میگرفتم و درست آخرین لحظه به دادم میرسید. الان دیگه میدونم در غیر ممکن ترین حالات، همراه منه. اگه بخوام قدرتمندترین حس حضور خدا رو بگم زمانی بود که شروع کردم به انجام کاری به اسم “فرا درمانی” که به اصطلاح میگفتن برون ریزیِ مشکلات و ناراحتی هاست. شب دهم که دراز کشیدم و تمرکز کردم، 2 ساعت طول کشید که توی اون حالت بودم، زمان دانشگاه بود و دوستام اومدن بالا سرم و اسمم رو صدا زدن. من هوشیار بودم ولی دقیقا مث جن زده ها که توی فیلمها میبینید تمام بدنم تکون میخورد و ناخودآگاه جیغ میکشیدم و فُحش میدادم. یه چیزی درونم باعث اون حرفا میشد. فکر میکردم میتونم از اون حالت خارج بشم ولی وقتی دوستم بهم دست زد، من جیغ بلند کشیدم و اون وقت بود که فهمیدم گیر کردم و دیوانه شدم و اون سیاهی داشت وادارم میکرد به کفر گفتن ولی من دهنمو محکم بستم و متوسل شدم به نورِ همیشگیِ خودم و دوستم بالا سرم قرآن خوند و من تیکه تیکه شروع کردم به گفتن “بسم الله الرحمن الرحیم”، گفتن این جمله شاید حدود یک ربع طول کشید تا تونستم با صدای خودم به کلمه ی آخر برسونمش و یکهو رها شدم و آرام. اونقدر اون لحظات سخت بود که هنوزم یاداوریش برام سخته، سال 89 بود. اونجا بود که با تمامِ وجودم و تک تک سلولهام خدا رو حس کردم و واقعا خدا نجاتم داد. علیرغم تمام اون سالهای پیش از اون که همیشه نورش در دلم بود. بعد از اون هم ماجراهای زیادی بودن که همیشه این نورِ خدا کمکم کرد. من عاشق توجه به اطرافم بودم از کودکی تا الان و عاشق پیدا کردن خدا در اونها. همیشه به خودم میگم “تو تجلیِ نور خدا در زمینی” ،” تو وجودت از خداونده”. از عید تا الان من سخت ترین شرایط رو داشتم. چه به لحاظ مالی، چه کاری و چه روحی، اما همچنان اون نور با منه. حتی اگه به اندازه یه سر سوزن باشه. من نور رو در صدای پرنده ها میشنیدم همیشه. در سبزی درختان. در صدای قورباغه ها و هر چیزی که به نظر دیگران مضحک یا کم ارزش میومد. دوستان و اطرافیانم و خانواده م من رو همیشه بمب انرژی میدونن ولی اونها از درون من خبر ندارن که همه ی اینها بخاطر نور خداونده که خیلی وقتا بهش میگم منو توی آغوشت بگیر خدایا.من جملات عجیب و غریبی نمیگم.خودِ اون نور، خودش باورهای منو ساخت. خودش ، خودش رو به من اثبات کرد و خودش من رو هدایت کرد.من فقط بدنبال دیدن اون نور در هر چیزی هستم.توی این دو سال و اندی ، که با آموزه های استاد عباس منش دارم زندگی میکنم، اون نور خیلی خیلی قوی تر شده.

    دومین تجربه ای که حضور نور خداوند رو بینهایت در من پر رنگ تر کرد، این 2 ماه هست که واقعا غیر قابل توصیف در کلمات هست. بعلت مشکلاتی که داشتم که در بالا اشاره کردم(از عید تا به الان)، دچار اضطراب و استرس شدید شدم و بخاطر یه شوک دچار “حملات پانیک ” شدم. اولش با بیقراری بود. نصف شب، حس میکردم میخوام از در خونه بزنم بیرون و توی خیابونا بِدَوم مث دیوانه ها و جیغ بکشم از شدت بیقراری. هیشکی حال منو نفهمید. یعنی نذاشتم بفهمن. میرفتم توی حیاط مینشستم و با خدا صحبت میکردم. ممکن بود حالت بیقراری من 10 دقیقه طول بکشه یا 2 ساعت و تمام اون مدت من زانوهامو محکم بغل میکردم و با خدا صحبت میکردم و یکهو انگار آبی روی آتیشِ بیقراری دلم میرختن. بعد از اون ، بیقراری ها که به حملات پانیک تبدیل شد، بازهم نه دارو و نه هیچکسی نتونست و نمیتونه بهم کمک کنه. حالاتم طوری بود که واقعا حس کردم دیوانه شدم و دقیقا مث اون فرادرمانی گیر کردم توی اون حالت. این حملات عصبی دقیقا شبیه کسیه که جن زده شده و تمام بدنش تکانهای وحشتناک میخوره و دکترم گفته باید بستری بشم ولی من به عشق اون نور، این کار رو نکردم، هرچند که واقعا سخته و میترسم و بخصوص خانواده م خیلی اذیت میشن از دیدن من دراون حالت و پدرم به من میگه تو قویترین آدمی بودی که من دیدم الان باورم نمیشه اینطور شدی، علیرغم حملات بسیار شدید و تکانهای شدید در اون لحظه هوشیارم و فقط آیه الکرسی میخونم و نور خدا به دادم میرسه. در طول روز اگه شده 5 دقیقه حالم خوب باشه، از همون 5 دقیقه برای شکرگزاری استفاده میکنم.

    یک پیجِ پرایوت در اینستاگرام درست کردم از عید، مخصوص خودم و خدا. هر آنچه من رو به وجد میاره یا میخوام،حتی در این لحظات بیماری و حملات عصبی، عکس میگیرم و تاریخ مینویسم و زیرش یک متن مینوسم و از خدا سپاسگزاری میکنم.

    مثلا دیروز توی باغ کوچکمون یک پرنده زیبا بود و عکسشو گرفتم و زیرش نوشتم ” بیــــــــنهایت سپاسگزارم خـــدای مــهربونم به خاطر این پرنده ی زیبا که باغ ما باعث شده بیاد و آرامش داشته باشه و غذا بخوره و این هوای مطبوع و درختان زیبا. خیــــــلی عشقی خدا”

    این پیجِ مخصوص من و خدا، پر هست از عکسهای رنگی رنگی و ویدیوهای زیبا و در واقع یک زندگیِ دیگه بین من و خدا که کوچکترین چیزها رو میتونید در اون پیدا کنید. از یه میوه خوشمزه تا یه ویلای لوکس و …..

    باورتون نمیشه که بعد از نیم ساعت چنان حمله پانیکی به من دست داد که تا نیم ساعت تماما بدنم تکانهای وحشتناک داشت ولی من شروع کردم آیه الکرسی و آرام شدم. میخوام بگم که با اینکه چندین بار در طول روز به من حمله دست میده ولی اون نور باعث میشه که من از اون چند دقه حال خوب هم استفاده کنم و عکس اون پرنده رو ثبت کنم و خوشحال باشم که نورِ خدا بهم فرصت داد که قبل از حمله، همون صحنه ی پرنده رو ثبت کنم. نورِ خدا رو باید با تک تک سلولها حس کرد حتی در بدترین شرایط، بالاخره خودشو نشون میده.

    تنها کارِ من، جستجوی خدا در هر لحظه و هر چیز، در شادی و یا حتی در وحشتناک ترین لحظات جسمی و روحی هست.

    صحبتها خیلی فراتر بود ولی نه در کلمات میگُنجه و نه در این صفحه. فقط در دل هست که شده یه گنجینه ی نورانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      صادق صادقی گفته:
      مدت عضویت: 2835 روز

      سلام خانم روشن عزیز ، بسیار زیبا و با احساس زندگی و حال روحی خودتون رو شرح دادین ، امیدوارم هر چه زودتر به آرامش کامل برسید .

      چند جمله طلایی رو که خودم همیشه استفاده میکنم تو زندگیم و اتفاقاتی واسم رخ داده که قابل وصف با کلمات نیست رو میخوام بهتون هدیه کنم :

      ببینید خانم روشن عزیز ، همه انسان ها به شکلی دارن با مشکلات و بیماری ها و خیلی چیزای دیگه که خودشون به واسته ورودی های که به ذهنشون دادن دارن دستو پنجه نرم میکنن و خلاصه مشغول مشکلات خودشون هستند .

      همونطور که میدونید یک کودک همیشه شاد هست ، همیشه در حال کنجکاوی در دنیای پیرامون خودش ، خیلی راحت بخواب میره و با شادی از خواب بیدار میشه و از چیزی نمیترسه ، میدونید چرا ؟ چون هیچ گونه باور محدود کننده ای در ناخودآگاه یا ذهنش وجود نداره از ترس یا غم و غصه .

      در واقع کودکان به منبه انرژی و یا اصلشون که خدا است وصل هستند و به اصطلاح چسبیده و نزدیک به این منبع انرژی که خدا باشه هستند بخاطر همین همیشه شاد هستن و از چیزی ترسی ندارن .

      اما داستان از اونجای شروع میشه که خانواده ، جامعه ، فرهنگ و رسانه ها خواسته یا ناخواسته ذهن این کودک رو از باور های محدود کننده مختلفی پر میکنن حالا میتونه هر باوری باشه باور محدود کننده ثروت ، خرافات ، و خیلی چیزای دیگه بعد اون کودک کم کم که سنش بالا میره کم کم با توجه با اون باور های که ساخته شده در ذهنش میاد به دنیای پیرامون خودش عکس العمل نشون میده ، و مشکلاتی که ما انسان به شکل های مختلفی داریم در زندگی ما ظاهر میشه از فقز گرفته تا بیماری و غیره .

      من معمولا صحبت هام طولانی میشه آخه از بس که حرف واسه گفتن دارم درباره خدای واقعی و قوانینش که از بس ساده هستن اکثر انسان گول سادگی این قوانین رو میخورن و به این قوانین عمل نمیکنن و مشکلاتی که الان همه ماها داریم رو دارن .

      خوب سعی میکنم خلاصه کنم صحبتهامو .

      ببینید خانم روشن عزیز ، ما چیزیبه اسم بیماری نداریم یا ساده تر بگم چیزی به اسم شر در این دنیا نداریم این دنبا همونطور که خوتون میدونید سراسر از عشق و خیر تشکیل شده چون منبع این دنیا که خداست عشق مطلق .

      ما الان هر مشکلی که داریم از مالی گرفته تا غیر مالی و روحی و روانی و بیماری رو خودمون با ورودی های که وارد ذهنمون کردیم در زندگیمون خلق کردیم ، همونطور که واسه دوستان دیگه هم تو نظراتشون توضیح دادم با مثال های مختلف که میتونید بعد برید مطالعشون کنید ، این دنیا سراسر از انرژی تشکیل شده که منبع اون خداست ، حالا باید اول این موضوع رو باور کنید.

      باید از این به بعد به خدا به دید یک انسان یا شخص که احساسات داره نگاه نکنید باید به خدا به دید کسی نگاه کنید که این دنیا و هر آنچه درونش هست رو بر اساس یک سری قوانین خلق کرده اگه انسان ها طبق قوانین خدا عمل کنند به موفقیت و سلامت و شادی و در نهایت به عرش خدا و کمال میرسن در غیر این صورت شکست و نابودی نتیجش میشه .

      خوب حالا شما دوست دارید چه وردوی های رو به ذهنتون وارد کنید ، دوست دارید با باور و ایمان و احساستون به این انرژی چه شکلی بدین ؟ پس ورودی های ذهنتون رو کامل مدیریت کنید تا خروجی ذهنتون همون چیزی که میخواین بشه .

      دنیا دنیای باور هاست هر چیزی رو که باور کنید همون تو زندگیتون خلق میشه .

      خوب حالا میخوام هدیه خودمو بهتون تقدیم کنم ، اگه الان هر گونه مشکل یا بیماری دارید من راهکارشو بهتون میدم تا تمامی مشکلاتتون حل شه فقط یه شرط داره و اون اینکه خودتون رو متعد کنید که تا همیشه و تا ابد این تمرین ها رو انجام بدین .

      این هدیه که شما میخوام بدم رو قبلا خودم استفاده کردم ازش و یکجورایی باهش زندگی کردم و نتیجشو دیدم در زندگی و تا ابد هم میبینم به شرطی که همیشه انجامش بده حتی زمانی که حالم خوبه .

      این هدیه رو به چند نفر دیگه هم دادم یکی که همه دکترا جوابش کرده بودن و انجام این تمرین ها در طی یک ماه همه دکتر ها رو و از جمله خودشو شگفت زده کرد .

      بریم سراغ هدیه : کتاب شکر گزاری خانم راندا برن رو از اینترنت دانلود کنید و به تمرین های اون با تمام وجود و احساس خوب عمل کنید شاید باورتون نشه من مشکل بواسیرمو با شکر گزاری و کلمات تاکیدی بر روی آب در عرض دو روز خوب کردم البته یک دو هفته قبلش باور سازیشو ساخته بودم . در غیر اینصورت باید میرفتم عمل میکردم یعنی پزشک ها گفته بودن باید عمل کنی منم با خودم گفتم این یک باور ما هیچ بیماری نداریم این مشکلم بخاطر ورودی های بوده که قبلا خودم داده بودم . خوب قرار شد کتاب شکرگزاری خانم راندا برن رو مطالعه کنید و به تمرین های اون عمل کنید تا ابد تاکید میکنم تا ابد .

      شاید باورتون نشه من دو سال بیش که شروع کردم به مطالعه این کتا و عمل به تمرین هایش اثرات قدرت معجزه شکر گزاری رو تو روز اول تو وجودم و زندگیم دیدم ، شاید باورتون نشه الان اشک از چشمانم جاری شده ، قوی ترین پیام و نزدیک ترین پیام به خدا شکرگزاری منظورم از پیام همون فرکانس و نیت و فکرتون هست . معجزه میکنه فقط میتونم معجزه میکنه هر مشکل یا بیماری داشته باشین درمان میشه ، این کتاب شکرگزاری صرفا فقط برای درمان بیماری و سلامتی نیست واسه همه چیزه همه چیز زندگیتو تغییر میده از مالی گرفته تا غیره .

      اگه هم تمایل داشتین میتونید به دل نوشته های من در صفحه 15 همین تاپیک مراجعه کنید اونجا بیشتر درباره قوانین و زندگی کودکیم گفتم .

      امیدوارم همیشه سلامت، شاد و ثروتمند باشید در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        مرضیه گفته:
        مدت عضویت: 3771 روز

        سلام آقای صادقی عزیز

        سپاسگزارم بابت خوندن متن من و پاسختون. دقیقا من هم مثل شما تمام تلاشمو کردم که بصورت خلاصه بنویسم.

        اگه از مشکلات صحبت صحبت کردم، هدفم این نبود که بگم توجهم رو بذارم روی اونها. در واقع هدفم این بود که حتی اون زمانهایی که با آموزه های استاد عباس منش آشنا نبودم و قانون رو نمیدونستم ، نورِ خدا در درونم بود و مشکلات رو مثال زدم که بگم چطور خودِ اون نور من رو هدایت میکرد حتی در بدترین شرایط که من هیچ آگاهی نداشتم ولی عمق وجودم ، اون نور، کار خودش رو میکرد و قطعا این به دلیل خواسته ی من به سمت خوبیها و تمرکز بر اونها و حل مشکلات بود اما شکلش اون موقع برای من پناه بردن و امید داشتن به اون نور خدا بود.

        شروع آموزه ها هم از کتاب “معجزه شکرگزاری راندا برن” آغاز شد و برای من بزرگترین معجزه زندگیم بود در حالیکه قبلش بدترین حالت روحی رو داشتم ولی بخاطر همون نورِ خدا، من رو هُل میداد به سمت جلو یعنی به سمت خواسته ها و اینها بزرگتر و بزرگتر شد با دوره های استاد که بازهم این نورِ خدا یعنی خواسته ی قلبی من برای پیشرفت بود که به اینجا هدایت شدم.

        و همونطور که در کامنت قبلیم هم اشاره کردم، با وجود این بیماری که در اثر شوک بود، اگه حتی 5 دقیقه حالم خوب باشه، میگردم ببینم چه چیزی برای شکرگزاری وجود داره و یا بصورت قلبی و یا بصورت تصویری همونطور که در بالا گفتم در یک پیج خصوصی مخصوص من و خدا بعنوان پیج شکرگزاری، ثبتش میکنم و برام مهم نیست که بعدش چه اتفاقی برام میفته. فقط از همون 5 دقیقه نهایت استفاده رو میکنم و حتی در حالت حملات به خودِ خدا پناه میبرم و به نیرویی که درون من گذاشته که از کودکی بهم ثابت کرده که شرایط هر چقدر هم بد باشه، بازهم نورِ امید هست و قطعا همه چیز رو به خوبی هست بشرطی که این ارتباط عاشقانه و شکرگزاری قویتر وقویتر بشه. در هر حال اون هستش. این ما هستیم که چقدر استفاده کنیم.

        باورتون نمیشه من در اون پیج شخصی بین خودم و خدا، یک زندگی جدید درست کردم. پر هست از فیلمها و لحظات و جملات و ویدیوها و عکسهای رنگی رنگی. انگار یه زندگی موازی با این زندگی الانم دارم . من بخوبی میدونم چطور شکرگزاری کنم و جرقه ی آگاهی بیشتر من همون کتاب شکرگزاری راندا برن بود که من هم مث شما به همه توصیه ش کردم و الان هم که برای خودم و عشق بازی با خدا بصورت مصور و رنگی رنگی درش آووردم. وقتی خودم اون پیج اینستاگرام رو هر روز نگاه میکنم که حتی اسمش رو گذاشتم ” غرقِ در سپاسگزاری ” اونقدر ذوق زده میشم که با وجود بیماری الانم، دارم به کمک خدا بهش غلبه میکنم.

        تمام حرفای من این بود، در ذات انسان همیشه میل به سوی نور و خوبی هست در هر شرایطی. فقط بستگی داره که چقدر به اون نور و تمایل به سمت خوبی توجه کنیم.

        باز هم ممنونم از شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          صادق صادقی گفته:
          مدت عضویت: 2835 روز

          سلام خانم روشن عزیز ، من میدونستم شما بحث شکرگزاری رو انجام میدین فقط یک مشکلی که انسان ها دارند که ذاتشون فراموش کاره بخاطر همین باید در فضاهای مثل فضای سایت استاد عزیز یا فضاهای دیگه مجازی به هم کمک کنیم و قوانین خدا که قدرتمندترین این قوانین شکرگزاری هست رو به همدیگه یادآوری کنیم . فقط یادتون نره وقتی دارین شکرگزاری میکنید اینکه الان چه بیماری ای دارید رو فراموش کنید و اینطور به خودتون دیکته کنید که من هیچ بیماریی ندارم و تن و روحم سالم سالمه . نکته کلیدی یادتون نره .

          من میدونم و مطمئن هستم شما کاملا سالم هستین و خوشحال ، شاد ، سلامت و ثروتمند با ایمان قوی به خدا .

          درود بر تو ای قائم مقام خدا بر روی کره زمین .

          شاد و سلامت و ثروتمند باشی در پناه خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: