باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 51

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3061 روز

    توکل کردن به خدا چطور است .

    یعنی رها کردن و آزاد کردن .

    وقتی می شود رها کرد که آرام بود مطمئن بود به هدف می رسیم .

    وقتی می توان مطمئن بود که خواسته کاملا مشخص و معین باشد و بدانیم چه می خواهیم.

    وقتی می توان آرام بود که قدرت توان و بخشش خدا و مهربانی اش را درک کرده باشیم .

    امروز موسیقی ای شاد را گوش می کردم و لذت می بردم و به یکی از اهدافم فکر کردم و دیدم با تاثیر این موزیک چقدر مشتاق و احساس بهتری دارم و دوست دارم به این هدفم برسم و از رسیدن به ان لذت می برم . پرسیدم چه کنم همیشه این احساس در من باشد حتی بدون تاثیر این عامل بیرونی . این وجد این شور این اشتیاق و این تجسم زیبا و لذت از رسیدن به هدف .

    هنوز جوابی برایش ندارم اما پیدا می شود.

    من می دانم جواب همه سوال ها در درونمان است چون از درونمان با دنیا خداوند در ارتباطیم .

    من فکر می کنم خدا دوست دارد از فکر کردن به اهدافمان لذت ببریم از تجسم انها, دوست دارد آنها را با تمام وجود روح و ذهنمان بخواهیم چون خداوند حس خوب احساس خوب ایمان آرامش و اشتیاق را دوست داردچون خودش زیبایی و هماهنگی است . خداوند لذت می برد ما احساساتمان را بهتر و کامل تر کنیم و اهدافمان را زیبا و زیباتر تجسم کنیم و همیشه شاد وخوشحال باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    سعید خرمی گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    دوباره پرید و من سریع فرستادم ببخشید

    بخواید که از هدایتش از نیروش از قدرتش استفاده کنید یعنی بگید

    بگید خدای من هدایتگر من به من بگو کمکم کن من باورت دارم

    نمیدونید همین امروز وقتی مینوشتم و وقت گذاشتم تقریبا 4 ساعتی شد ک من اینارو نوشتم و پاک شد و دوباره و دوباره نوشتم چقدر اتفاقات خوب و نشانه های رو دیدم و تایید کردم

    واقعا تازه دارم میفهمم چیزایی رو ک داشتم 7 8 ماهی بود من این فایلارو تهیه کرده بودم و نفهمیدمشون تا همین چند روز و چقدر با این باورها زندگی و کسب و کار آسونه و چقدر احساسم خوبه و خداروسپاسگزارم که منو هدایت کرد خدارو سپاسگزارم بخاطر اینکه عضوی از این خانواده هستم خدارو سپاسگزارم بخاطر راهنمایی عالی و بینظیر که حالِ خوبمو مدیون راهنمایی های ایشونم و واقعااااا نمیشه قیمت گذاشت روی راهنمایی هاشون و امیدوارم خدایی که تا الان یاریشون کرده ک خوب زندگی کنن و جهان رو جایی بهتر برای زندگی دیگران بکنن رسالتشونو به آخر برسونن به امید روزی که جهان واسه همه جایی بهتر بشه واسه زندگی کردن

    دوستون دارم عاشقتونم استاد عزیزم

    واقعا مشتاقِ دیدارتون هستم از همین راه دور میبوسمتون و دعا میکنم که همیشه شاااد باشید سالم باشید و ثروتمند

    و ایمان دارم که وقتی شما بدون راهنمایی و با پیمودن جاده ای پر پیچ و خم و پر از پستی و بلندی به اینجا رسیدین اونم بعدِ این همه سال من خیلی زودتر با جاده ای عالی و آسفالت شده پر از منظره های قشنگ که شما واسم ساختید به یه زندگی پر از آرامش به ثروت به روابط خوب به سلامتی برسم و کمک کنم جهان جایی بهتر برای زندگی کردن بشه

    از همه دوستان و اعضای خانواده صمیمی عباس منش از صمیم قلب تشکر میکنم و آرزو میکنم همیشه حالتون خوب باشه و شاد باشید مثلِ الان من

    به امید دیداری دوباره?????????????????????????????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    امیر اکرامی گفته:
    مدت عضویت: 2725 روز

    به نام‌ خدا

    سلام

    دوستای خوبم بهترین تجربه خودمو میخوام باهاتون در جواب به این سوال به اشتراک بزارم در واقع جواب این سوال زندگیه منو تغیر داد چون نظرمو درباره خدا تغیر داد کتابی خوندم مدتها پیش که نگاه بی نظیری به خدا داشت اون نگاه این بود که خدا ابتدا یک کل بود یعنی (همه چیز ) این کل چون همه چیز بود پس به جز اون چیز دیگه ای نبود چون اگه چیز دیگه ای بود دیگه اون همه چیز نبود..همون جمله معروف یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکی نبود. و این انرژی کل خودشو نمیتونست تجربه کنه و انسانو مثل خودش خالق آفرید ،یعنی وقتی انسان خلق میکنه خدا خودشو تجربه میکنه باورتون نمیشه مو به تنم راست میشه با این نگاه به خدا این باور باعث میشه که بدونی خدا فرمون این زندگیو به خودت داده و این تو هستی که خلق میکنی همه چیزو برای خودت و جهان ،این جمله که خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره یا خدا درون ماست یا ما قسمتی از خداییم یعنی همین،

    خوب با این باور دیگه هر وقت از خدا با حالت گدایی چیزی میخوایم و درخواستی داریم تا یاد این باور می افتی که خودت خالقی دهنت قفل میشه و به جای درخواست فقط شکر میکنی بابت این همه آزادی و قدرت …وهر ثانیه که با این باور سر میکنی ارتعاشت و سیگنالت به خدا نزدیکتر میشه و درک میکنی که خدا از قبل همه چیز رو به من داده .مثال: یک بازیه کامپیوتری رو در نظر بگیرید..کسی که این بازیو درست کرده خداست و از قبل همه چیزو در اون بازی برنامه ریزی کرده و کاربر اون بازی انسانِ که تصمیم میگیره چه مسیری رو انتخاب کنه و جریان بازی همون زندگیه..پس خدا جایی ننشسته که تو ازش درخواست کنی بعد اون بهت بده یا بگه نه فعلا چون اون کارو کردی بهت نمیدم …یا حالا ببینم اگه فلان کاره خوبو کردی..?خدا به ما کاری نداره چون از قبل به ما داده اینکه خدا به ما کاری نداره و دخالت نمیکنه بزرگترین لطف اونه دقت کردین وقتی زلزله میاد همه تقصیرا گردن خداست در صورتی که100برابرش ژاپن میاد و اب از اب تکون‌نمیخوره …این باور به ما میگه از نظر خدا اصلا خوبو بدی وجود نداره تعریف خوب یا بد صفتیه که ما رو مسائل گذاشتیم چون خودش این اجازرو به ما داده کاری که حضرت ادم کردو یادتونه ?و خدا فقط نظاره میکنه و از خلق کردن ما لذت میبره به نظر من معمولا درخواست از خدا با ارتعاش پایین همراهه حالتی از التماس ،در صورتی که شکر گذاری به اینکه از قبل همه خواسته ها براورده شده با حس بینظیره قدرت،اعتماد،ایمان،ارامش،و بالاترین سیگنال یعنی سیگنال خدااااااا

    پس بهترین حرف با خدا اینه خدایا شکرتتتتتتت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3061 روز

    من از این سوال خیلی خوشم اومد بنابراین دوست دارم جواب های زیادی بدهم و بهش فکر کنم .

    بهترین باوری ساختم این است که خدا همیشه مراقبم است و جواب پرسش هایم را می دهد کافی است آرام بمانم و بهش اعتماد کنم.

    تنها قدرت موجود اوست و هر فکری که در جهت اوست احساس آرامش و خوبی است و ما را به سمت پیشرفت و گسترش جهان می رود .من فکر می کنم افکارمان از آن جهت پویایند که جهان پویا و در حال حرکت است و ما با احساس خوب و جهت گیری به سمت خوبی و خداوند جهان را گسترش می دهیم . نمی توانیم مانع توقف جهان شویم نمی توانیم گسترش و پیشرفت را متوقف کنیم چرا که قدرت از آن خداوند است و خداوند خوبی کمال و پیشرفت و فزونی و فراوانی و نعمت است . پس همیشه در جهت خوبی حرکت می کنیم اگر خدا را بشناسیم احساس خوب داشته باشیم و در ذهنمان خوبی آرامش هماهنگی و رسیدن به اهداف را شکل دهیم .

    برای پیشرفت موفقیت سلامتی ثروت آرامشم فقط یک چیز و یک نفر کافی است و ان همان خودش است خداوندی که نهایت همه ی خواسته ها و اهدافم است . نهایت خوشبختی آرامش و سعادتم است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2865 روز

    سلام

    خداروشکر که فرصت دوباره ایی برای تامل و تفکر در مورد موضوعات مفید و همینطور شناخت بیشتر خودم و باورهای دست داد.

    برای کسی که یقین بدونه که خودش و موجودیتش از خداست و اصلا منشأ همه چیز در این عالم خداست و همین خداوند از روح خودش در کالبد او دمیده ( نَفَختُ فیهِ مِن روحِی) یقین پیدا نکنه که هیچ نیرویی نمیتونه در مقابلش بایسته. چه زمانی این یقین شکل میگیره؟ زمانی که خداوند و عظمت بی نهایتش رو بشناسیم. چگونه خدایی رو که نه می بینیم و نه صداش رو میشنویم بشناسیم ؟ ( مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَهُ) و زمانی که خودت رو شناختی خدای خودت. و هم میشناسی و زمانی که شناخت حاصل شد ایمان پدید میاد و بعد خداوند مسئولیت هدایت تو رو بر عهده گرفته ( وَ مَنْ یُوْمِن بِاللهِ یَهْدِ قَلْبَهُ) و اونوقت پادشاه جهان و بنده خداوند میشوی و نه شیطان. و زمانی که در این مدار قرار گرفتی آگاه باش که بر دوستان خدا نه بیمی است و نه آنان اندوهگین میشوند( أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونْ) و با آرامش به اهدافتان و حتی بیش از آنچه میخواهی میرسی.

    راهکارهایی برای حرکت در این مسیر :

    *مطالعه ، تامل و تدبر در آیات قرآن

    * مطالعه شخصیت های قرآنی علی الخصوص حضرت ابراهیم و حضرت سلیمان

    * مطالعه آخرین پیشرفت ها و دستاوردها در زمینه های مختلف _ به منظور تمرکز بیشتر بر فراوانی و قابلیت‌ها و ظرفیت های بی پایان این جهان

    * توجه بیشتر به طبیعت ؛ تغییر فصول، زاد و ولد حیوانات رشد و نمو گیاهان و …_ به منظور پی بردن به قدرت خداوند و فضل بی پایان او

    * استفاده از روش های تن آرامی ، مراقبه ، شکرگذاری و … _به منظور تغییر مرکز توجه از بیرون به درون و قرار گیری در وضعیت احساسی بهتر و مداری نزدیکتر به خداوند

    این رو هم اضافه کنم که مطالعه شیطان در قرآن هم میتونه باعث آرامش بیشتری بشه چون خداوند در قرآن به صراحت و روشنی از ناتوان بودن شیطان میگه

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    سعید خرمی گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    سلاااااااام همه خونواده صمیمی و عزیزه عباسمنش من این باره چهارمه که دارم مینویسم و هر بار ک به آخر رسید نت قطع شد و کلا همه چی پرید

    مطمئنم ک استاد نظر قبلیه منو خوندن و حال بدمنو دیدن و فایلی ک قبل از این مسابقه گذاشتنو دیدم و اینو بگم ک تا مسابقه قبل تا حالا نظرات دوستانو نخونده بودم و بعد اینکه استاد بازم توصیه کردن ک بخونیو نظراته دوستانتون رو من واقعا تصمیم گرقتم بخونم و تشکر از همه دوستان بابت اینکه سخاوتمنداته ایده هاشون رو به اشتراک گذاشتن برای استفاده دیگران چیزی که تووی جملات دوستان منو واقعا تکون داد این یه جمله از دوست عزیزم جناب آقای فلاح بودش که از همینجا ازشون تشکر میکنم و تبریک میگم بهشون هم بابت برنده شدنشون و هم شناخت عالی از جهان و کارکردن روی خودشون و اون جمله تین بودش ک بدون تعهد اینا یه مشت جرفِ مفتِ و ایمان بدون علم هم یه حرفِ مفتِ و واقعا منو تکون داد چون من تویِ این یکسالی ک عضوِ این سایت شدم کم و بیش ردیِ خودم کار کردم و یه قدم به جلو داشتمو دو قدم به عقب چون واقعا متعهد نبودم و اینایی ک میخوام بنویسمشون وحی های منزلیست ک خدا از طریقِ فرستادش به من رسوند و من واقعاااا حالِ خوبِ الانمو مدیونِ ایشونم و شاید همتون گوش دادید نوشته باشید و خونده باشید و شاید خیلی هاتونم نشنیده باشید و نمیدونید چقدر اسن چند روز ک واقعااااا تعهد دادم و شروع کردم چه هااااا که از این نیرو ندیدم و هر بار ک این متنها رو میخونم و عمل میکنم چه اتفاقت خوبی ک برای من نمیفته و من حرفایی رو ک مینویسم فقط از استادِ ک من دارم واقعا روشون کار میکنم و استاد میگن:

    من در مورد نیرویی میخوام صحبت کنم که من اسمشو گذاشتم خدا

    من ترجیح دادم اسمشو بذارم خدا شما هر اسمی که دوست دارید بذارید ولی فک میکنم قدرت بیشتری میده وقتی ک با نگاهِ خداوند بهش نگاه میکنیم

    من اعتقاد دارم این خدایی که من توی وجود خودم دارم و همیشه با منه و همیشه همراه منه از همه چیز آگاهه

    همه سوالاتو میدونه جوابش رو و در حلِ همه مسائل کمک میکنه

    همه ایده هارو داره

    همه راهکارهارو داره تماااااام جوابهارو داره

    واین همیشه با من هست

    هیچوقت منو ترک نمیکنه

    هیچوقت از من ناراحت نمیشه

    هیچوقت با من قهر نمیکنه

    هیچوقت رابطش با من بد نمیشه دور نمیشه از من

    باور دارم ک این خدا کارهارو برای من انجام میده

    این خدایی که در درون من هست

    این خدایی که فرمانروای کلِ کیهانه کلِ کائناته

    این خدایی که از قبل بوده و تا ابد خواهد بود

    این خدایی که برگی بدون اذن اون از درخت بر زمین نمی افته

    این خدایی که رب العالمیه

    همیشه با من هست

    منو دوست داره عاشقه منه و عاشقانه میخواد به من کمک کنه تا در مسیر خواسته هام حرکت کنم

    من خیلی اعتقاد دارم به هدایت که ما داریم هدایت میشیم در هر لحظه ن ما به عنوان انسان جهان داره هدایت میشه

    حرکت زمین به دورِ خورشید حرکت ماه به دورِ زمین حرکت منظومه شمسی به دورِ کهکشانِ راه شیری اینا دارن هدایت میشن

    خداوند میگه ما داریم هدایت میکنیم اینارو

    من اعتقاد دارم که خدا با ما صحبت میکنه از طریق احساسمون با احساس آرامش

    هر چی که بهت آرامش میده اون از خداس

    این نیرو هیچوقت عجله نمیکنه همیشه بهت میگه هست هست همیشه بهت میگه دُنت وُری نگران نباش هست همه چی هست

    میگه آروم باش خیالت راحت خیالت تخخخخخت همه چی درست میشه

    تو فقط باید باورش کنی باورش کن که هست اون بقیه کارهارو برات انجام میده تو باورش کن تو مثل مریم باورش کن

    تو باورش کن که هدایتت میکنه

    به چی هدایتت میکنه به اون چیزی که تو میخوای ن به چیزی که خودش میخواد به چیزی که تو میخوای

    همه کار انجام میده برات بذار هدایتت کنه

    من همیشه اینطوری نگاه میکنم به خدا:

    خدا یه اربابیه خیلی گردن کلفت خیلی ثروتمند خیلی باهوش خیلی قدرتمند منم بندشم وظیفشه واسه من این کارارو بکنه وظیفشه کمکم کنه بخاطر همین باید ازش بخوایم با این باور که میدهد میگوید انجام میدهدبا این باور

    دیدگاه ملا صدرا:

    خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان

    امااااا به قدر فهم تو کوچک میشود

    به قدر نیاز تو فرود می اید

    به قدر آرزوی تو گسترده میشود

    به قدرِ ایمان تو کار گشا میشور

    به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک میشود

    و به قدر دل امیدوااارااان گرررم میشود

    یتیمان را پدر میشود و مادر

    بی برادران را برادر میشود

    بی همسر ماندگان را همسر میشود

    عقیمان را فرزند میشود

    نا امیدان را امید میشود

    گمگشتگان را رااااه میشود

    در تاریکی ماندگان را نور میشود

    رزمندگان را شمشیر میشود

    پیران را عصا میشود

    و محتاجان به عشق را عشششششق میشود

    خداوند همه چیز میشود همه کس را

    به شرط اعتقاد

    به شرط پاکی دل

    به شرط طهارت روح

    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

    بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا

    و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

    و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک

    و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار

    و بپرهیزید از ناجوانمردیها ،نا راستی ها و نا مردمی ها

    چنین کنید تا ببینید خداوند

    چگونه بر سر سفره ی شما

    با کاسه ای خوراک و تکه ای نان مینشیند

    و بر بندِ تاب با کودکانتان تاب میخورد

    و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند

    و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

    مگر از زندگی چه میخواهید که در خداییِ خدا یافت نمیشود

    توصیه میکنم دوستان سه تا فایل از استاد در مورد دیدکاه ملاصدرا که در سایت هست رو دانلود کنن و استفاده کنن و متن یه موسیقی فوق العاده رو مینویسم هر کدوم دوستان دوست داشتن دانلود کنن و گوش بدن

    خدا همینجااااااس توو قلب خونه

    تو عطرِ پاک گلایِ پونه

    خدا همینجاس توو عطرِ بارون

    توو چشمِ خیسِ منو خیابون

    خدا همینجاس بین منو تو ساده ی سااااااده

    خدا همینجاس تو لحظه هامون

    بین نمازِ احساس و بارون

    خدا همینجاس خدا همینجاس

    خدا همینجاس تو بی کسی هام

    وقتی که از عشق معجزه میخوام

    خدا همینجاس واسه همیشه

    چشماتو وا کن معجزه میشه

    خدا همینجاس بین منو تو ساده ی ساده عین منو تو

    خدا همینجاس لحطه به لحظه

    وقتی که قلبی از عشق بلرزه

    خدا همینجاس بین منو تو ساده ی ساده عین منو تو

    خدا همینجاس توو این دقایق

    منتظره ما دلتنگو عاشق

    خدا همینجاس خدا همینجاس

    بخواید که از قدرتش از هدایتش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    مجتبی مرادزاده گفته:
    مدت عضویت: 2882 روز

    هوالقادر???????

    سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد گرامی

    من برای اولین باره که دارم توی سایت نظر میذارم اما مدت زیادیه که دارم از طریق فایلهای رایگان استاد عزیزم و این خانواده صمیمی رو دنبال میکنم…

    خب اول میخوام بگم که چرا لیاقت اظهار نظر و برنده شدن در مورد سوال این مسابقه رو دارم

    اولا اینکه من تونستم با کمک راهنمایی های استاد که دستی از سوی خداوند در زندگی من بود و هست زندگیمو از بدترین وضعیت به بهترین وضعیت تغییر بدم که روز به روز داره بهترم میشه?

    دوما اینکه باتوجه به باور لیاقت من لایق بهترینها هستم خودمم باید بهترین باشم(همیشه سعی و تلاش میکنم) و لایق برنده شدن در این مسابقه هستم(مهمتر از برنده شدن به اشتراک گذاشتن این مطالبه_ما همه برنده ایم)

    با داستان شخصی خودم جواب میدم

    من کسی هستم که از بچگی توی مسجد بودم و مکبری و موذنی میکردم نماز میخوندمو روزه میگرفتم و توی خانواده ی نسبتا مذهبی بزرگ شدم و هستم ؛ ولی هیچوقت حضور خدارو توی زندگی خودم یا خانوادم حس نمیکردم یعنی از همون بچگی برام جای سوال بود که چرا با اینکه خانواده ما همه نمازخون هستیم و به خدا ایمان داریم اما توی زندگیمون اینهمه مشکلات داریم حالا از مشکلات مالی گرفته تا خانوادگی…

    خلاصه ذهنم همیشه با این درگیر بود که خدایا پس تو کجایی چرا جواب گریه های مادرم و دعاهای پدرمو نمیدی؟

    چرا مشکلات مارو حل نمیکنی چرا بهمون کمک نمیکنی چرا هنوز این مشکل حل نشده با مشکل جدیدی روبرو میشیم حتی خیلی از مواقع که نمیتونستم اینها رو حضمشون کنم خودمو اینجوری قانع میکردم که خدا میخاد که اینهمه مشکل داشته باشیمو خودش داره زندگی مارو به این سمت میبره حتی گاهی اوقات از شدت فشار و مسائل زندگی قاطی میکردمو با خدا لج یا دعوا میکردم(و تمام اینها احساسات خیلی خیلی بدی در من بوجود می آورد پس مشکلات حل نمیشد که هیچ اتفاقن روز به روز بدتر هم میشد_احساسات بد=اتفاقات بد) این مسائل تا جایی ادامه پیدا کرد که من ازدواج کردم و همون مسائل و مشکلات در زندگی خودم هم به طور فزاینده ای بوجود می اومد تا جائیکه بعد از 5 سال زندگی از همسرم جدا شدم و…

    خلاصه اینها در زندگی من ادامه داشت تا زمانی که با استاد عباسمنش آشنا شدم و شروع کردم به دیدن فایلهای رایگان که اوایل با جنس کلمات و حرفهای استاد آشنا نبودم و نمیتونستم درکشون کنم و روم تاثیری نداشت تا اینکه هدایت شدم و از طریق یکی از دوستام بهم پیشنهاد شد که خانوم شایسته یه جا گفته که اگه تازه میخواید شروع کنید بهتره با کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم؟” که تاملی در قوانین کیهانی داره شروع کنید که خیلی بهتون کمک میکنه

    کتابو خریدم و شروع کردم به خوندنش و نتیجه ای که گرفتم ماورای تصورم بود این کتاب جواب تمام سوالاتی بود که سالهای سال راجب موجودیت و ماهیت خدا داشتم(قبل از این کتاب هم خیلی دنبال جواب این سوالها بودم ولی به نتیجه ای نرسیده بودم)

    از اون به بعد بود که واقعن حرفهای استاد رو کم کم متوجه میشدم و حالا که متوجه موجودیت و ماهیت واقعی خدا شدم روز به روز آرامشم بیشتر و بیشتر و ایمانم محکمتر و قویتر میشه شبانه روز خداروشکر میکنم که خودش هدایتم کرد و زندگی منی که از در و دیوار مشکلات و اتفاقات بد بخاطر باورهای اشتباه خودم میومد حالا سرشار از آرامش و اتفاقات خوبه?

    یه توضیحی میدم راجب نگاهی که این کتاب در مورد خدا بمن آموخت و بعد باوری که راجب خدا دارم که سرشار از آرامشم میکنه و راه کارم واسه ایجاد این باور رو هم میگم :

    نگاهی که کتابِ چگونه فکر خدا را بخوانیم به من آموخت اینه که از نگاه انسانی خدا رو ببینم و درک کنم نگاه سیستمی به خدا داشته باشم یعنی فارق از هر دین مذهب و اعتقاداتی بپذیرم که خدا یک انرژیه.سیستمی قانونمنده که تنها براساس همون قوانین عمل میکنه و غیرقابل تغییر در هر زمان و برای هرکسیه…و براساس همین قوانین جهان رو اداره میکنه

    از وقتی اینو فهمیدم و باورش کردم هر روز دادرم تمرین و تکرار میکنم که این باور در من قویتر و نهادینه تر بشه واسه همین اصلن نگران هیچی نیستم در آرامش کاملم اصلن لبریز از آرامش و احساسات خوبم و همش دارم اتفاقات خوبه ببشتری رو تجربه میکنم چون من فهمیدم در جهانی زندگی میکنم که با قوانین این انرژی(خدا) کار میکنه قوانینی که همیشه ثابته و آگاهی و هماهنگ شدن با اونها کنترل همه اتفاقات زندگی رو بدست خودمون میده چون این سیستم احساساتی عمل نمیکنه و با احساسات انسانی ما تحریک نمیشه بلکه به فرکانسهای ما پاسخ میده چون اگه ما هم جزئی از این قوانین بشیم یعنی قوانینش رو بشناسیم و با باور و اجرای اونها در زندگیمون فرکانسهای درستی رو به سیستم و جهان ارسال کنیم نتتیج درست و دلخواهمون رو میگیریم…

    و همین نگاه سیستمی به خدا ، همین که این جهان با قوانین غیرقابل تغییر و همیشگی توسط خدا اداره میشه بهم احساس آرامش مطلق میده و لبریزم میکنه از سرخوشی و احساسات خوب…چون میدونم خودم خالق شرایط زندگیمم و با باورهای درست و ارسال فرکانسهای درست میتونم زندگیمو با خدای خوبم خدای فوق العاده ام بسازم پس همواره آرام و آسوده هستم و به قول استاد این نکته طلایی شناخت صحیح خداوندو پذیرفتن او به عنوان یک سیستم است(پیشنهاد میکنم برای درک بهتر و بیشتر خدا همه این کتابو تهیه کنن و بادقت و بی طرفانه فارق از هر مذهب و اعتقاداتی بخونن)

    ?

    حالا میخوام راه کار خودم از تقویت این باور رو بگم که خودم هر روز انجامش میدم :

    1.آگاهانه استدلال آوردن(روزانه با خودم استدلال میکنم و این جملات رو تکرار میکنم)

    با توجه به نگاه سیستمی به خداوند پس جهان هستی با مجموعه ای از قوانین که ثابت و غیر قابل تغییرن اداره میشن پس فقط باید با این قوانین آشنا و هماهنگ بشم چون خودم هم جزئی از این قوانین هستم پس با باورهای درست و ارسال فرکانس درست میتونم خالق آینده و تمام اتفاقات زندگیم بشم پس کنترل تمام جنبه ای زندگیم دست خودمه(مصداق بما کسبت ایدیهم) بهمین خاطر اصلن جایی برای نگرانی نیس و من سرشار از آرامش هستم

    2.تکرار روزانه و تقویت این باور (یگانگی و ربوبیت خداوند)

    باور اینکه با توجه به سیستمی بودن خداوند و یگانگی و ربوبیتش هیچ خواست و اراده ای و قدرتی رو بالاتر از خواست اراده و قدرت خداوند نمیبینم و همیشه خدا رو حاضر ناظر و یاری دهنده میبینم چون خدا یک انرژیست که با مجموعه ای از قوانین جهان رو اداره میکنه پس خدا خوده سیستمه خوده جهان هستیه خوده آبه خاکه هواست نوره و در تک تک ذرات و اتم های جهان هستی حضور خداست خدا در تک تک سلول های منه خدا در وجوده منه(خدایا چشمام پر اشک شده نمیدونم خودم دارم اینارو مینویسم یا انرژیو دست خودته)……

    پس چون اینجوریه به هیچکدوم از عوامل بیرونی از خودتون اجازه دخالت و اذیت کردن نمیدید و میفهمید که هیچ چیز بیرون از شما نیست و با هماهنگ شدن با سیستم ، خوده سیستم به کمک شما میاد و مسیر درست افراد درست و شرایط درست رو واستون رقم میزنه و همینه که همیشه منو سرشار از آرامش میکنه…

    ?در آخر خدارو شکر میکنم که استاد بزرگوارم که فرشته زمینیه واسمون فرستاده تا با تجربیاتش کمک کنه خوب زندگی کنیم و کاری کنیم دنیا جای بهتری واسه زندگی کردن بشه???

    خوشبخت سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مهدیه مهدیه گفته:
      مدت عضویت: 2760 روز

      ایول جناب مرادزاده،دقیقا همینه و صد در صد موافقم که کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم عالی ترین دیدگاه رو در مورد خدا به انسان میده و واقعا به هر اونچه که قبلا ادم رو دچار شک می کرد یا دچار سردر گمی می کرد جواب میده.نگاه احساسی به خدا آدمو دچار سوء برداشت می کنه ..ولی نگاه سیستمی هم ارامش میده هم صد در صد قوی به سمت هر اونچه که می خوای قدم بر میداری و اصلا ترس نتیجه نگرفتن نداری چون می دونی سیستم داره چطوری کار می کنه.این کتاب زندگی رو متحول می کنه..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3363 روز

    سلام

    در مورد باورهای من در مورد خداوند:

    – من به قانون عمل و عکس العمل خیلی معتقدم ، و همه کارها را برای خودم طبق این قانون می سنجم، پیش خود می گویم من از خداوند چیزی را می خوام پس آن هم به من می دهد و بر این باورم که هر چه کنم بر می گردد ، چه خوبی و چه برعکس آن.

    – از تسبیح استفاده می کنم و مثلا خدایا شکرت را یک دور تسبیح یا چند دور می گویم یا عبارات تاکیدی را یا اذدکاری خیلی دوستشان دارم مثل الله اکبر که احساس خوبی به من می دهد.

    – قران را می خوانم و جملاتی که در آن احساسی خوب به من می دهد را می نویسم و تکرار می کنم مثلا خداوند یار و یاور من است.

    – قران را می خوانم جملاتی که باورهای خوب و قدرتمند کننده به من می دهد را برای خود بیان می کنم همیشه و به دفعات.

    – سعی می کنم یکسره با خدا صحبت کنم و کلی هم با هم کپ می زنیم و شادیم و دو تا رفیق شفیق هستیم.

    – به خودم می گویم که خدا مرا آفریده است و هیچ کسی نیست که بر بنده خود آزاری داشته باشد مثلا پدر و مادرعاشق فرزند خود هستند پس خدا هم عاشق من است .

    – قسمتهای قبلی زندگیم را مرور می کنم که سایه خداوندی برای من خیلی پررنگ بوده است مثلا موقعی که تصادف شدیدی داشتم و از روی ترس پایم را از روی گاز بر نمی داشتم و یک نیرویی پای مرا برداشت و گذاشت روی ترمز؛ آن وقت اعتقادی به استحکامی آلانم از خدا نداشتم ولی همیشه از این نیرو یاد می کردم. یعنی قبلا شده است پس الانم میشود میشود میشود.

    – خدا فرشته ای خاص را علاوه بر فرشته های دیگر بر من گمارده است که یکسره مراقب و مواظب من هست و همه کارهایم را از قبل برایم به نفع من رقم می زند.

    – شکرگزاری بهترین وبالاترین فرکانس به خداست پس یکسره خدایا شکرت را بر زبان دارم و همه جا نوشته و جلوی چشمم قرار داده ام .

    – بر این باورم که همه بنده ها پیش خدا یکی هستند اگر به یکی داده به یکی فضل و بخشش بیشتری داشته است پس برای من هم دارد ، عدل خدا است که همه را از فضل خود نصیب می دهد اگر ندارم اگر فضلی ندارم چون نخواسته ام و گرنه خداوند بخشنده و مهربان است .

    – حمد و سوره برایم بسیار عالیست و معنای آن را خیلی دوست دارم و یکسره هم می خوانم و از آن لذت می برم.

    – خدا برایم در همه جا پخش است یک چیزی مثل مه در نظر دارم که در همه جاهست و یکسره همراه من هست خواسته هایم و حرفهایم را به او می گویم و با هم هستیم و با هم از وجود هم لذت می بریم.

    – بر این باورم که خدا بیشتر از من دوست دارد که من به خواسته هایم برسم و یکسره در این راه کمکم می کند.

    – برای خدا نامه می نویسم یا از او سوالمی کنم و او هم جواب مرا می دهد و خدا را شکر می کنم.

    – خدا را یک انرژی خیلی با قدرت زیاد می دانم و برایم با ارزش است و می دانم که در این حیطه انرژی هیچی از بین نمی رود بلکه از حالتی به حالت دیگر در می آید پس من از خدا هر چه بخواهم انرژی به همان شکل در میآید. یعنی تبادلات انرژی صورت می گیرد که هر چه من فرکانس بهتری و بیشتری داشته باشم و ساطع کنم انرژی هم به همان شکل به سمت من می آید.

    – خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت را خیلی دوست دارم که تکرار کنم و بگویم و یک احساس آرامشی دارم.

    – وقتی فکر می کنم که خدایی هست که یکسره مواظب و مراقب من است یک احساس اطمینان و آرامشی دارم و دلم قرص قرص است که هر جه بخواهم برآورده میشود.

    – به احساس خود توجه خاص دارم اگر احساسم بد است می گویم پس باورهایم یک جایی درست نیست و زود به احساسم توجه می کنم و درستش می کنم با باورهای خوب با یاد خدا.

    – انواع داستانها را که از پیامبران در قران می خوانم دلم مستحکم تر و با ایمان نتر از خدای من می شود که یکسره همراه من است و بیشتر از من دوست دارد که به خواسته هایم برسم.

    – یک سره خدا با ماست ،را به خودم می گویم این عبارت آرامشی عجیب برای من دارد و خود را تنها نمی بینم و میدانم که خدایی که بسیار قدرتمند است با من است .

    – در مواقع اضطرار یکسره به خود می گویم الا باذکر الله تطمئن القلوب.

    – وقتی از خدا سوال می کنم یا حتی سوالی نمی کنم و خودش یکسره مرا راهنمایی می کند که باید از کجا برم و چطوری باید به خواسته ام برسم، واین همه مثال از خودم دارم پس او را بیشتر باور دارم. مثلا کلی دنبال جایی می گشتم که ساعتها گشتم و پیدا نمی کردم تا رسیدم خانه یک نفر که باهاش صحبت کردم گفت زنگ بزن فلان جا درعرض یک لحظه شماره اش را از توی اینترنت پیدا کردم وتلفنی جا رزرو کردم ، یعنی کاری که ساعتها وقتم را گرفته بودم و انجام هم نشده بود با یک تلفن و یک دقیقه ای انجام شد، این است که همیشه می گویم خدایا شکرت که یکسره مرا مورد لطف خود قرار میدهی و راهنمایی ام می کنی.

    – در جایی که خودم برای خودم ساختم البته در ذهنم و خیلی هم آنجا می روم ، خدا را مانند ابری بزرگ و سفید در ذهنم ساخته ام که بسیار هم بزرگ است و هر وقت آنجا می روم و یا می خواهم پیش خدا بروم آنجا می روم و برای خدا راز و نیاز و صحبت می کنم، خدا هم مرا در آغوش خودش می گیرد و به من می گوید آرام باش من خودم برایت درست می کنم، آرامش داشته باش.

    – خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  9. -
    راضیه مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 3769 روز

    سلام به همه خدا جویان و امید وارم همگی قبل از مرگ به توحید خالص و بدور از شرک برسیم

    برای پیدا کردن بهترین باور در مورد خداوند بنظر من هیچ راهی بغیر از استفاده ارشادات موحد ترین انسان نداریم . کسی که به اعتقاد ما مسلمانان در شب معراج به قدری به خدا نزدیک شد که حتی جبرئیل (ع) فرمودند که من اجازه ورود به این مرحله را ندارم و انسانی که حتی از فرشتگان نیز به خدا نزدیک شد .

    قال رسول ا… «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»

    هرکس شگفتیهاى ساختمان روح و جسم خود را بداند و به اسرار و نظامات پیچیده و حیرت انگیز این اعجوبه خلقت پى برد، راهى به خدابه روى او گشوده مى شود؛ زیرا این نظم عجیب و آفرینش شگفت انگیز نمى تواند از غیر مبدا عالِم و قادرى، سرچشمه گرفته باشد. بنابراین، شناختن خویشتن سبب معرفه اللّه است.

    اگر انسان دقّت در وجود خویش کند مى بیند وجودى است از هر نظر وابسته و غیر مستقل، علم و قدرت و توانایى و هوشیارى و سلامت و بالاخره تمام هستى او با شاخ و برگهایش، وجودى است غیر مستقل و نیازمند که بدون اتّکا به یک وجود مستقل و بى نیاز، یک لحظه امکان ادامه بقاءِ او نیست.

    او به اصطلاح شبیه به معانى حرفیّه است که در ضمن جمله به کار مى روند، و در واقع بدون وابستگى معانى اسمیّه، مفهوم و معنى خود را بکلّى از دست مى دهند؛ (مثلاً، هنگامى که گفته مى شود: «من از خانه به سوى مسجد رفتم» واژه «از» و «تا» بدون تکیه بر «خانه» و «مسجد»، هیچ مفهومى ندارد. بنابراین، معانى اسمیّه است که به معانى حرفیّه مفهوم مى بخشد.) و به این ترتیب هر کس خود را با این ویژگى بشناسد خداى خود را خواهد شناخت، چرا که وجود وابسته بدون وجود مستقل غیر ممکن است.

    انسان هرگاه در وجود خویش کمى دقّت کند مى فهمد که روح و جسم او معلول علّت دیگرى است که او را در آن زمان و مکان خاص به وجود آورده، هنگامى که به سراغ علّت وجود خویش (فى المثل پدر و مادر) مى رود باز آنها را معلول علّت دیگرى مى بیند، و هنگامى که سلسله این علّت و معلول را پى گیرى مى کند، به اینجا مى رسد که آنها نمى توانند تا بى نهایت پیش بروند چرا که تسلسل لازم مى آید و بطلان تسلسل بر همه دانشمندان مسلّم است.(1)

    بنابراین، باید این سلسله به جایى ختم شود که علّت نخستین و به تعبیر دیگر علّه العلل و واجبالوجود است، هستى اش از درون ذاتش مى جوشد و در هستى خود محتاج دیگرى نیست. هنگامى که انسان خودش را با این وصف بشناسد به خداى خویش پى مى برد.

    هرگاه انسان به زوایاى قلب خود و اعماق روح خود پى ببرد، نور الهى و توحیدکه در درون فطرت اوست، بر او آشکار مى شود، و از «معرفه النّفس» به «معرفه اللّه» مى رسد، بى آن که نیازى به دلیل و استدلال داشته باشد.

    هرکس خویشتن را با صفات ویژه ممکنات و مخلوقات که در اوست بشناسد، به صفات پروردگار پى خواهد برد؛ از محدودیّت خویش پى به نامحدود بودن حق تعالى مى برد؛ چرا که اگر او هم محدود باشد مخلوق است! و از فناى خویش پى به بقاى او مى برد، چه اگر او هم فانى مى شد مخلوق بود نه خالق، و همچنین از نیاز خویش پى به بى نیازى او، و از ضعف خویش پى به قدرت او مى برد. این همان است که امیرمومنان على(علیه السلام) در نخستین خطبه به آن اشاره کرده، مى فرماید: «وَ کَمالُ الاِْخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ لِشَهادَهِ کُلِّ صِفَه اَنَّها غَیْرُ الْمَوصُوفِ وَ شَهادَهِ کُلِّ مَوْصُوف اَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَهِ»(2)؛ (نهایت ایمان خالصانه به خداوند آن است که وى را از صفات ممکنات پیراسته بدانند، چرا که هر صفتى [از صفات مخلوقات] گواهى مى دهد که غیر از موصوف است و هر موصوفى شهادت مى دهد غیر از صفت است).

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    ادریس69 گفته:
    مدت عضویت: 3594 روز

    خدای من روزهای سختی دست من و گرفت و نجاتم داد. خدای من چند بار جلوی رسوایی من رو گرفت . بار ها توبه شکستم و باز هم رحمتش رو از من دریغ نکرد . خدای من همیشه من و تو سخت ترین شرایط دست من رو گرفت. چند سال غرور جوانی باعث به بیراه رفتنم شده بود و چند سال در اشتباه مطلق زندگی کردم و هر روز بیشتر تو باطلاق هوا و هوس فرو میرفتم .مفهوم ایمان و خدا برام غریبه شده بود ، هوس چنان زندگی م رو دربر گرفته بود که مثل اب خوردن برام جور میشد گناه کردن. وجدانم رو فراموش کرده بودم و احساس می کردم جوانی یعنی همین! تا اینکه یه روز لب پرتگاه رسوایی قرار گرفتم و جز خدا هیچ کس نمیتوانست شرایط رو جوری رقم بزنه که آبروم نره. و من 10 روز پر استرس رو سپری کردم و هیچ اتفاقی نیفتاد و برای من جز معجزه چیز دیگری نمیتوانست جلوی این رسوایی رو بگیره. من تو فرکانس فساد بودم . ولی الان بعد 2 سال میتونم با افتخار سرم و بلند کنم و بگم خدا تنها رفیق واقعی من بود که من رو از فرش به عرش رسوند و اعتبار و اعتماد به نفس ی به من عطا کرد که هر جمعی که میرم همه دوست دارن باهام حرف بزنن یا مثلا تو عروسی ها با من وقت بگذرونن . خدا به دوستی به نام عباس منش رو معرفی کرد و دستی از طرف پروردگار شد برای پیدا کردن خودم و خدام. الان که این متن و مینویسم دیگه نه تو شهر خودم زندگی میکنم نه باور های سابق رو دارم من با خدا یه جای عالی دوباره متولد شدم و برای تک تک احساس های خوبی که هر روز میاد سراغم خوشحال و شکر گذارم. دوستان احساس خوب رو از خدا بخواید جز اون کسی قدرت ارامش دادن نداره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: