باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 56

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهتاب یغما گفته:
    مدت عضویت: 3124 روز

    سلام استاد عزیزم

    وقتی میگویم استاد به شما واقعا از ته دل ایمان دارم به این کلمه برای شما زیرا از هنگامی که خدا یاریم کرد و ناله ها و درخواست های مرا وقتی مستعصل شده بودم از اینکه هربار به چیزی چنگ بزنم تا به آرامش برسم و خسته شده بودم را دیده بود و یاریم کرد مثل همیشه

    هربار به جلسه موفقیتی هربار به فایلی جدید هربار به کتابی جدید تا راه مرا برای یک عمر روشن کند در هرجای یزد جلسه اس بود راجب مسایل موفقیت و خوشبختی من بودم و میخواستم به زور همسرم (بیچاره همسر:))هم بکشانم با خودم تا زندگیمان تغییر کند و خدا در نهایت به طریقی ناگهانی و خیلی عجیب مرا با شما آشنا کرد و در زندگیم خیلی چیزها رنگ باخت و خیلی چیزها رنگ گرفت تمرکز بر روی همسر و اصرار به تغییر او با شنیدن کلام شما رنگ باخت و تمرکز فقط بر روی خودم و رفتن با شما تا ابد برای تغییر رنگ گرفت و من حدود یکسال است که به هیچ جلسه دیگری نرفتم تنها شما را استاد خودم انتخاب کردم

    اما استادم خواهشا نظر مرا تا انتها بخوانید زیرا همیشه فرصتی را میخواستم که احساسم را با شما درمیون بزارم.حقیقتش در بخش عقل کل که نظر میزاشتم مطمین نبودم شما فرصت کنید ختما بخوانید اما اینجا یقین دارم.

    استاد من تو این یک سال با استفاده از محصولات شما مثل عزت نفس و الان جلسه چهارم عشق و مودت خیلی چیزها را فهمیدم و خیلی تغییرات و زندگیم رخ داده و فهمیدم ریشه تغیرات در عشق به خودمونه و عشق به پروردگار بعد مسایل دیگه خود به خود درست میشه اما استاد من خیلی خودما قضاوت میکنم و از بس از کودکی عزت نفسم پایین اومده خودم را در درون عاشق نیسم اما الان میدونم باید عاشق خودم باشم برای این تغییر

    نمیدونم اول باید عاشق خودم باشم یا عاشق خدا؟نمیدئنم چه باوری را در خودم ایجاد کنم یا چی کار کنم که خودما قضاوت نکنم و خودما قبول داشته باشم .استاد من حس میکنم این درد خیلی بچه هاست مثل من که ما خیلی چیزها و قانین را فهمیدیم اما این عاشق نبودنه اول به خودمون چون میلنگه نمیزاره ما حرکت کنیم.تو یکی از فایلاتون گفتین من در گذشته یه آدم تنها بودم که هرجا میرفتم همه دور میشدن و هیچکی رابطه باهام برقرار نمیکرد.استاد واقعا اینطور بودین؟پس خواهشا به ما یاد بدین که چی کار کردین همه عاشقتون شدن و تغییر کردین چون منم الان در این شرایط گذشته شمام و با هرکی دوست میشم میزاره میره.لطفا نگین عاشق خودم شدم چون میدونم باید عاشق خودم بشم تا تغیییر کنههمه چی لطفا بهمون بگین دقیقا چجوری عاشق خودمون بشیم ؟قدمای اول چیه؟قدمای بعدی چیه؟اصلا چه جوری عاشق خدا بشیم مثل من که خدا را میدونه بهترین منبا است ولی بازم نمازام قضا میشه یا کلا ارتباط عمیقم باهاش کمه ؟یا اول عاشق خودموم بشیم یا خدا؟استاد اینا هزاران سواله مارا یاری کنین برای یافتن جواب بگبن دقیقا شما چطوری تغییر کردین؟بگین چه جوری خودتونا قضاوت نکردین ؟بگین چه جوری عاشق خودمون بشیم که یه عمر بیشتر سرزنش شده و سرزنشش کردیم؟استاد من و خیلی از دوستام تو این گروه میخوایم پیشرفت کنیم اما از ابتدای کار سوزنمون برا موفقیت گیر کرده روی ابتدایی ترین کلید موفقیت که چه جوری عاشق خودمون باشیم تا کل جهان عاشقمون باشه لطفا یه فایل برامون آماده کین و ما را یاری کنین و از خودتون و تغییرات گام به گامتون برای عشق ورزیدن به خودتون بگین و برامون این داستان را تعریف کنین .استاد ما عمیقا به دانستن این کلیدها نیاز داریم چون گاها عشق ورزیدن به خودمون ناشناختست.

    استاد گاهی دلم برای مهتابم میسوزه دلم برای خودم که اینقد دارم قضاوتش میکنم و این قدر تحقیر و بر این مسیله هم واقفم که باید خوم را پیدا کنم و به خودم و مهتابم عمیقا عشق بورزم اما بلد نیسم این را خالصانه میگویم و نیاز به لطف شما داریم برای آموزش گام به کام و گفتن از خودتون تا روشن شدن مسیرمون.

    واقعا برام خیلی عزیزید و همیشه دعاگویتان هستم

    مهتاب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    زهرا گلیج گفته:
    مدت عضویت: 3932 روز

    سلام به دوستان عزیز و استاد عباس منش گرامی

    قبل از اینکه نظرم را بنویسم داشتم نظرات تعدادی از دوستان را می خواندم و از بین آن نظرات یکی از آنها نظرم را جلب کرد که باور توحیدی اصل مهمترین باور در مورد خداوند است.

    الان که ششمین ماهی است که بسته ثروت 1 را خریدم و دارم تمرینات را انجام می دهم هر روز در باور توحیدی ذره ذره قویتر می شوم و هر روز دهها باور شرک آلود را کشف می کنم. شاید نقطه عطف کشف این باور وقتی بود که وقتی از مسیر محل کارم رد می شدم هر روز تعدادی گربه می دیدم و یک روز ناغافل این فکر در ذهنم جرقه زد. در واقع من به دلیل ترس از گربه همیشه خدا خدا می کردم آن حوالی کسی باشد تا مراقب من باشد و هوایم را داشته باشد همان موقع در ذهنم جرقه زد من روی دیگران حساب کردم چرا از خداوند نخواستم که از من مراقبت کند یعنی قدرتش را دست کم گرفتم پس چقدر ذهنم شرک آلود است و در بخشهای مختلف زندگی شرک ذهنم را گرفته و مرا از باور توحیدی دور می کند چقدر این فکر و تلنگر کمکم کرد تا به خود بیایم و تلاش کنم این باور را کم کم اصلاح کنم چون باور قدرتمندی است.

    هفته پیش که یک همایش داشتم که رفتم برای مجوز و دست از پا درازتر برگشتم از خداوند خواستم خودش راه را برایم هموار کند.

    یا اینکه درست روز و شب قبل از همایشم دو تن از نیروهای کاری ام به من گفتند که نمی توانند در برنامه حضور پیدا کنند فهمیدم باز هم من روی دیگران حساب کردم و باز هم از او کمک خواستم و چقدر زیبا کمکم کرد.

    چه باوری قویتر از باور توحیدی می تواند ما را به ثروت، خوشبختی، موفقیت برساند.

    هر قدر ذره ذره خدای زیبایم را می شناسم و درک می کنم و تلاش می کنم باور توحیدی را در خود تقویت کنم فورا نشانه هایش را می بینم فورا نتایجش را می بینم و می فهمم تنها حامی من اوست. همین باور باعث شد که نترسم و همایشم را با ریسک و بدون حمایت سازمانی، مجموعه و جایی برگزار کنم چرا این را می گویم چون تنها باورم این شده بود که بدون حامی نمیشود یکی باید کمکم کند یکی باید حمایتم کند و نشانه ای بسیار قوی همان روز که سخنران همایشم اقرار کرد با اینکه سواد ابتدایی دارد و روستایی است، بدون هیچ حمایت دولتی توانسته موفقیت مالی عظیمی بدست بیاورد و تنها قیمت ماشینش یک و نیم میلیارد است. این حرف چنان تاثیری روی من گذاشت که کل ساختار باوری من در مورد حمایت هر عاملی از خداوند را از ذهن من فرونشاند و نقش برآب کرد.

    باور اینکه تنها یک قدرت در عالم وجود دارد و کافیست، قدرتمندترین باور در مورد خداوند است و به من آرامشی می دهد که قابل وصف نیست.

    الان که ذره ای از این قدرت را درک کردم این احساس را دارم که از قدرت فضلش می خواهم سر به بیابان بگذارم. امروز هم با پیام دوستمان در تلگرام گروه تحقیقاتی عباس منش دوباره این نشانه تایید شد. شاید باور شرک پاشنه آشیل باورهایم باشد.

    کسی مثل من که اصلا پارتی نداشتم برای یک برنامه تلویزیونی تخصصی دعوت شد که خیلی ها برای آن سر و دست می شکنند و با کمک خودش چنان خوب ظاهر شدم که در بین فامیل و خلق و دوستان اعتبارم صد چندان شد حالا من چطور می توانستم این همه آدم را متقاعد کنم که چنین تخصصی دارم و چنین و چنان.

    خداوند برایم همه چیز میشود و من باورش نکرده بودم. تمام این سالها زجر کشیدم و او بود و من ندیدم. او بود و من به غیر او چسبیدم. او بود من منتظر کمک افراد قدرتمند و غیره بودم. حالا همه آنها را رها کردم و فقط او هست و همه چیز هم دارم بدون کمترین تلاش.

    هم عزت، آبرو، اعتبار و محبوبیت، ثروت، محبت و عشق همه چیز میشود.

    خدایا شکرت می کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  3. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3773 روز

    به نام خدای عاشق و همیشه حاضر

    سلام خدمت بهترین های دنیا، دوستان همفرکانسی و بی‌نظیرم???

    پیش از اینها فکر می‌کردم خدا خانه ای دارد میان ابرها…..

    خدای انتقام گیرنده ای در ذهن بود، خدایی که خودش تصمیم می‌گرفت و باید تسلیم مصلحت او می‌شدم.اگر دهن باز میکردم که بگویم این را نمیخواهم، آنرا میخواهم، عذابش را بیشتر بر سرم میریخت.

    از وقتی با استاد آشنا شدم و فهمیدم تمام زندگی ام در دست خودم هست و خودم هستم که همه چیز را خلق میکنم و خداوند به من کمک میکند تا همان طور که دوست دارم زندگی کنم. خیلی آرامش بیشتری یافتم. فهمیدم مثل خداوند خلق میکنم.

    در سن 18 سالگی زمانی که با فایل عزت نفس احساس گناه را از خودم دور کردم زیبایی و عشق خداوند را حس کردم… مدت های زیادی به فایل گوش میدادم و گریه میکردم،از بس که در سن نوجوانی به من احساس گناه داده بودند.

    فایل عزت نفس موجب شد تا خدای خودم را بشناسم تا عشقش را دریافت کنم.

    آن خدای پیش از این را باد برد… نام او را دلم از یاد برد…

    درک کردم که خودِ خدا هستم…خود خدا، نه بنده خدا،نه برده خدا، خود خدا هستم. و همه ما خدا هستیم. هیچ چیز در جهان جز خدا نیست. همه چیز خداست. خدا همه چیز هست. خدا حتی آن چیزی که نیست هم هست. زمانی که این آگاهی به صورت احساس در می‌آید، هیچ محدودیتی ندارم،

    در مراقبه، شکرگزاری و عشق حس پرواز بهم دست میدهد، زمانی که از زمان و مکان جدا میشوم.

    فکر میکنم بهترین راه برای تقویت باور به خداوند جهت آرامش بیشتر داشتن و عشق بیشتر

    1٫عزت نفس بالا هست و دوست داشتن خود و نداشتن احساس گناه هست، و

    2٫ بودن در تنهایی و خلوت کردن با خدا(تنهایی مقدس)،

    3٫ داشتن دوستان خدا شناس و فوق العاده ای مثل شما هست. واقعا خدا را در کامنت های زیباتون میبینم.

    خدا را همه جا میبینم، در قالب یک هدایت، یک حمایت، یک نشانه ، یک لبخند زیبا، در یک نسیم، در یک حس زیبای شکرگزاری، در احساس عشق

    خدا عشق است، عشق بی قید و شرط، خدا عاشق من هست، من را قضاوت نمیکند، من را طرد نمیکند.

    نمیدانم چطور این باورها در من ایجاد شدند،همه را آگاهانه ایجاد نکردم، فقط میدانم روزی از او خواستم به من کمک کند و او به من کمک کرد و او خودش را به من نشان داد و میدهد. هر روز با تجربیات زندگی بیشتر به من ثابت میکند که هست…که هست…. که بوده هست…که خواهد بود… به خدا زمانی که به یک راه جدید و ایده جدید ،میرسم میبینم که قبلا همه را خدا بهم داده بوده…

    شاید باور نکنید گاهی خدا با من شوخی میکند،

    یک بار که حسابی ناامید شده بودم و با خودم حرف میزدم به طرزی شگفت موضوع را با چکاندن قطره های آب روی صورتم شوکی بهم وارد کرد، حالم را عوض کرد و من را خنداند… یک بار در قالب یک عروسک با من شوخی کرد و من را خنداند… روزهایی می‌شود که آنقدر میخندم که اشک از چشمانم جاری می‌شود.

    شاید براتون مسخره باشه ولی من تجربش کردم…

    خیلی موقع ها شده از او فاصله کردم با نشانه ها به من نشان داده تفاوت با خدا بودن و بی خدا بودن را.

    از خدا میخواهم که به من کمک کند تا شرک های درونی ام را بزدایم، میدانم او هم اکنون در حال کمک به من هست و قبلا هم این کار را کرده هست و این کار را خواهد کرد.

    خدا به سوی تو می آید اگر او را دعوت کنی. و آنوقت به تو نشان می‌دهد که همواره آنجا بوده است.

    اینها همه تجربیاتم از خدا بود…

    دوستون دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  4. -
    poryanazari گفته:
    مدت عضویت: 3049 روز

    با سلام الان که دارم این متن رو مینوسم واقعا احساس قلبی خودم را دارم برای شما به اشتراک میذارم از اکثر افراد بسیار موفق این جمله رو شنیدم خدا همراه من یا خدا با منه یکی از مشهور ترین این افراد محمدعلی کلی بوکسور مشهور هستش که در یک مصاحبه وقتی ازش پرسیده میشه چند تا محافظ داری پاسخ میده تنها خداست که محافظ منه نشون میده این فرد خدارو به عنوان یک نیروی حامی و همیشه همراه وپشتیبان در هر شرایطی باور داره و نتیجه اونهم ماندگاریش در تاریخ بوکس جهانه وقتی که خداوند رو حامی خودتون بدونید خیلی خیلی کم پیش میاد از موضوعی بترسید یا نگران بشید خیلی خیلی کم پیش میاد که به غیر از اون روی نیروی دیگه ی حساب باز کنین خیلی خیلی کم پیش میاد موضوعی شما رو ناراحت کنه باور اینکه (خداوند در هر شرایطی حامی وپشتیبان من هستش) بسیار بسیار واقعا از ته دل میگم خیلیی به ادم آرامش میده خیلیی به ادم شجاعت میده شما رو بی پروا میکنه مثل پرنده ی که از بالای کوه بی پروا به پایین میپره چون به بال هاش ایمان داره اون پرنده بی پروا به پایین میپره چون چون ایمان داره به راحتی پرواز میکنه واگر بهش بگی نپر سقوط میکنی نه تنها نمیترسه بلکه به حرفت کلی میخنده و از پروازش لذت میبره وقتی تصور میکنم به خدا همیچن ایمان وباوری دارم زندگی برام خیلی لذت بخش و شیرینه هرچند که الان باهاش فاصله زیادی دارم برای خودم برای شما همچین ایمان و باوری رو ارزومندم چون با این باور زندگی بسیار لذت بخشه چون بی پروا میتونیم پرواز کنیم ولذت ببریم بدونه هیچ استرس ونگرانی وترسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  5. -
    اسماعیل حسن بیگی گفته:
    مدت عضویت: 3021 روز

    به نام خاوند یکتا

    با سلام خدمت استاد و دوستان عزیز

    دوستان عزیزمن با زبان ساده با شما صحبت میکنم.خداوند بزرگ جز خوبی سلامتی ثروت آرامش قدرت و…چیزی نمی خواهدمثال ساده برای شما میزنم تا بتوانیم من و شما این موضوع را درک کنیم

    خداوندخواهان زیبایی است

    چرا که خودش این همه زیبایی افریده مثل آسمان دریا جنگل انسان وحتی حیوانات زیبا پس جهان زیباست

    خداوند خواهان ثروت است

    چرا که ما به عین میبینیم که ثروتمندان ثروتمند وفقرا فقیر تر میشونداین موضوع که قابل انکار نیست

    خداوند خواهان عدالت است وجهان را براساس عدالت افریده است

    چرا که خداوند تمام زیبایی تمام ثروت تمام سلامتی و… به یک نقطه از جهان مثل ایران اختصاص نداده است زیبایی در همه جهان وجود دارد .اگر این طور نبود فقط باید در ایران باران می امد در صورتی که این طور نیست

    خداوند رزاق است هوالرزاق

    چرا که اگر این طور نبود این همه نعمت های خداوند از بین می رفت وجهان هم همین طور پس میبینید که جمعیت جهان روبه افزایش است

    خداوند بخشنده است

    واضح ترین دلیل این است که زمین واسمان را به ما بخشید تا ما از ان استفاده کنیم تا به حس آرامش ولذت برسیم خود انسان هم همین طور است زمانی که چیزی را می بخشد به آرامش میرسد

    خداوند خواهان سلامتی است

    چون انسان با سلامتی می تواند پیشرفت کند با پیشرت می تواند به جهان نیرو وپیشرفت ببخشدچون خداوند خواهان پیشرفت است تا بتواند مخلوقش در رفا آرامش باشد اگر نبود ما هنوز باید با حیوانات سفر میکردیم نه با هواپیما فوق صوت با قطار فوق صوت

    تتیجه گیری

    پس خداوند بزرگ خواهان سلامتی ثروت بخشش لذت آرامش وهزاران…خوبی برای ما انسان هاست چون خود خداوند در یک کلام به حس آرامش میرسد

    تمام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    زینب ادیب گفته:
    مدت عضویت: 2773 روز

    خداوند عاشق بندگان مومن خودش هست و دوست داره بنده هاش هم عاشقش باشن

    یک اصل اساسی را برامون در قرآن تعریف کرد(بما قدمت ایدیهم )(بما کسبت ایدیهم)

    یعنی هر چه بفرستید همان را برداشت میکنید پس ما را به خیر و خوبی و هرچه که خیر و خوبی درآن هست امر کرد

    و دوتا تبصره هم زده

    1)قرآن میفرماید (کن فیکون)یعنی تا بگوید موجود باش همان لحظه موجود میشود?

    و درآیات دیگر میفرماید نعمتها زیاد است آنقدرکه توان شمارش آن را ندارید(سوره ابراهیم آیه 34و سوره نحل آیه 18)

    این‌همان باور فراوانی است????

    چقدر زیبا به بیان های مختلف میگه باور فراوانیتونو تقویت کنید

    چقدر واضح میگه نعمتها زیادنا

    نعمتها فراووونن

    چون هر موقت من بگم موجود باش همون لحظه موجود میشه….

    2)تبصره دوم‌هم که تو قرآن تو همه سوره ها به تعداد زیاد دیده میشه

    اینه که:

    بنده های من شکر از آن خداست

    حمد فقط مخصوص خداست

    شکر گزار باشید

    شکر منو بجا بیارید

    شکر کنید تا نعمتهاتون زیاد و زیادتر بشن

    و…

    الان داشتم قرآن میخوندم یاد حرفهای استاد افتادم

    درسته که یکبار جواب دادم امادوست داشتم الهامی که از طرف خدا بهم شد را دوباره بنویسم ودوباره بفرستم.

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  7. -
    محمد ثروتمند گفته:
    مدت عضویت: 2986 روز

    به نام زیباترین ترین واژه ها به رسم محبت به نام خدا..

    ??????????????????????????????

    سپاس فراوان خدایی رو که من رو لایق انسانیت و لایق زندگی کردن آفرید..

    سپاسگزارم خداوند رو ، که اگر من در این جمع صمیمی هستم از ایمان قبلی ام به او ، و لطف بی نهایت اوست..

    من چقدر خوشبختم که اینجا در حال توصیف نوع ارتباطم با خدا و شرح باورهایم هستم.

    امروز در جایگاهی هستم که هیچ وقت اینقدر به او ایمان نداشتم و هیچ وقت اینقدر نزدیکش نبودم..

    یادم میاد روزهایی رو که با ترس و نگرانی گذشت و من چقدر از حقیقت هستی دور بودم. از حقیقت خالقی که تکیه به او امن ترین پناه گاه جهان است.

    روزهایی که نمیدونستم چه دلیلی وجود داره برای نگرانی و غصه خوردن. و چه ساده از سرچشمه قدرت بی کران هستی دور بودم.

    روزی که فهمیدم من ارزشمندم و جدا از خالقم نیستم خوشبخترین انسان روی زمین هستم..

    امروز در جایگاهی از ارتباط با خداوند هستم که هرچیزی رو ازش بخوام سریعا پاسخ میده.

    خداوند در اشل کوچکتر بلا تشبیه مثل یک دوست همیشگی و صمیمیست که هروقت از همه جا قطع امید کردی خیالت تخته که یکی همیشه آماده به گوش دادن به حرفاته، یکی همیشه

    نقطه آرامش توئه.

    هرچند بین انسان ها این ویژگی یافت نمیشه و مختص خداوند هست و بس

    در گذشته اعتقاد داشتم از خداوند باید ترسید، و حتی موقع حرف زدن با خدا احتیاط میکردم نکند به خدا بر بخورد و ناراحت شود.

    مراقب بودم چه حرفی میزنم تا عذاب خدا دامنم را نگیرد.

    وقتی به اون روزها فکر میکنم فقط به حال باورهایم گذشته ام میخندم که چقدر ساده لوح بودن.

    چقدر آغوش گرم دوست همیشگی و مهربانی رو از دست دادم.

    انگار من چون عروسک خیمه شب بازی بودم در دستان بزرگترها و جامعه ای که خالق مهربانی ها را مثل یک دیو دو سر میپرستیدم..

    روزی که انقلابی در وجودم اتفاق افتاد طعم لذتبخش خداوندی رو چشیدم که کاری مهمتر از پرستیدن و شکر او در این دنیا ندارم.

    هرچند تا نقطه ایده آلم فاصله زیادی دارم ولی امروز از ارتباطم با خدای خوبم راضی ام و هرآنچه را اراده کنم در کمترین زمان و به بهترین شکل ممکن در اختیار دارم.

    خداوند کاری جز برآورده کردن خواسته های من و اداره این جهان ندارد، و من کاری جز درخواست کردن و پرستش او.

    خدا همینجاست جایی که تو به او نیاز داری، جایی که صدایش میزنی.

    زمانی که ایمان داری به وجودش، هیچ ترسی در این جهان معنی ندارد و هیچ مشکلی بهایش غصه خوردن نیست.

    بهای رسیدن به خواسته ها فقط وصل شدن به منبع بی نهایت قدرت خداوند است که همیشه آماده دریافت درخواست توست.

    من اعتقادی به مصلحت ندارم. مصلحت ایمان توست به خداوند و باور دست یافتن به چیزی که درخواستش میکنی.

    کفر است نسبت دادن مصلحت (به تعریف متداول) خداوند . اینکه فرقی نمیکند من چه اعتقادی دارم اینکه چی خواسته ای دارم، هر چه او دوست داشته باشد برای من رقم میزند.

    این تعریف در دایره عدالت خداوند نمیگنجد.

    مصلحت ، میل بی چون و چرای خداوند نیست. باور توست به انچه میخواهی و ایمانت به خداوندی که جهان را به شکل آینه ای خلق کرده تا باورهایت را به تو منعکس کند.

    ایمان به خداوندی که در چهارچوب ایمان تو خواسته ات را محقق میکند.

    مصلت یعنی این.

    اکنون، خدا از زبان من حرف میزند و با دستان من مینویسد.

    لحظه به لحظه با من سخن میگوید و برای کوچکترین مسائل زندگی ام به من پشتیبانی میدهد. گارانتی مادام العمری که رد خور ندارد.

    گاهی ممکن است مشکلی برام رخ دهد، اما دیگر هیچ مشکلی قدرت ترس انداختن در وجودم را ندارد.

    به محض ورود نجوای شیطانی به خودم میگویم، که چی؟ خداوند هست، همین

    پس این مورد هم اونطوری که به نفع من است انجام خواهد شد.

    و به این شکل نگرانی ها و ترس های بی مورد را از خودم دور میکنم و لحظه به لحظه به ارامشم افزوده میشود.

    هروقت سوالی داشتم، هروقت مسئله ای برایم قابل حل نبود از خداوند میخواهم مرا هدایت کند.

    مکالمه ی ساده ایست.

    چند کلام:

    خدایا هدایتم کن، تو عالم و آگاه به همه چیز در جهان هستی.

    با هدایت های حکیمانه ات من را در مسیر و شرایطی قرار بده تا به آنچه که میخوام دست پیدا کنم.

    و خدا چقدر واضح با من سخن میگوید. واضح تر از آنچه که من اکنون با شما حرف میزنم.

    خداوند رو شاکرم و اطمینان دارم کلید آرامشم و کلید دستیابی ام به این جایگاه از ارتباط با خداوند برای دستیابی به خواسته هایم دو چیز است:

    ?- هرلحظه برای هرچیزی در این جهان شکر گزارش هستم

    ?- به او و وعده هایش ایمان دارم.. که خدا همانطور که در قرآن گفته: خلف وعده نمی کند

    اشک میریزم، از سر خوشی، اشکی از سر آرامش درونی وقتی از خدایم حرف میزنم.

    ساعت ها پای حرفهایم مینشیند و کلمه به کلمه حرفهایم را گوش میدهد.

    ?????

    امروز بادی آمد، طوفانی شد، بارانی آمد، سیلی شد، تگرگی آمد برفی شد

    در تعجبم از آنچه که انسان ها این نعمت های زیبا بی منت خداوند را بلای خانمان سوز میخوانند

    لذت میبرم روزهایی که از این Hسمان بیکران خداوند نعمت ها در حالش بارشند و من چقدر خوشحالم از وجود فراوانی نعمت وثروتی که در دل همین بارش ها نهفته است.

    گذشته نه چندان دوری را به یاد دارم که از همه چیز شرم داشتم.، حتی از گرفتن حق خودم و بارها متضرر میشدم. چون به ارزشمندی وجود خودم و قدرت بیکران خداوند ایمان نداشتم.

    امروز خوشبخترین انسان روی زمین هستم. بیاد دارم مدتی قبل را که از خدا خواستم و اینگونه نوشتم:

    خدایا از تو میخواهم سیل عظیم مشتری هایی شایسته ای را که به سمت من سرازیز کنی

    و هر روز به تعدادشان افزوده شود.

    و خدارو شاکرم، در این مدت کوتاه از طرقی که من فکرش را نمیکردم سفارش ها و پروژه های کاری با مبالغ خوبی به من پیشنهاد شده که در حال تحول زندگی مالی و معنوی من هست.

    تا جایی که بعضی روزها وقت جواب دادن به این مشتریان را ندارم.

    فرصت های شگفت انگیزی برای من بوجود ا»ده که در گذشته حتی خوابش را هم نمیدیدم و فکر نمیکردم روزی چنین توانایی های از خودم بروز دهم. و خدا چقدر بزرگ است..

    و باز ناخودآگاه اشک میریزم، از اینکه سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

    وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

    گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

    طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

    بی دلی در همه احوال خدا با او بود

    او نمی‌دیدش و از دور خدا یا می‌کرد.

    و اشک میریزم از اینکه خود واقعی و خدای واقعی ام را شناختم و او چقدر با لطافت به من توجه میکند.

    اگر باورش سخت است، کمی سکوت کن، به درونت بنگر، به اطرافت بنگر، هیچ عقلی قدرت اثباتش را ندارد.

    تو با دل و جان درکش کن، کافیست یک صبح، قبل از طلوع آفتاب بیدار شوی، از پنجره به بیرون نگاه کنی، نفسی تازه کنی و با اون حرف بزنی.

    از او درخواست کن که با تو سخن بگوید و ایمان داشته باش.

    قطعا پاسخ سوالت را خواهی گرفت. زودتر از آنچه فکر میکنی.

    باورش سخت نیست. از چهارچوب ها و شنیده هایی که در ذهنت جا خوش کرده اند رها شو.

    خودت را یکبار دیگر برنامه نویسی کن. یکبار دیگر خودت را بساز، با این باور که او هست پس در این دنیا همه چیز خوشی هستو سلامتیو ثروت

    و غم و اندوه و نگرانی راهی ندارد، جز به ذهنی اسیر باورهای نخ نما..

    خدایا سپاس گزارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 3050 روز

      آقای رجب پور خوش به سعادتتون ک به این قشنگی خدارو باور کردین.

      با خوندن هر خط از دل نوشته هاتون اشک شوق ریختم و قلبم لبریز از عشق به خداوند شد .

      همینطور بیشتر باور کردم ک خداوند از دلمون خبر داره و باهامون حرف میزنه و جواب سوالاتمونو میده.

      از نظر من شما به لطف خدا برنده ی مسابقه ی زندگیتون هستین و همینطور بسیار خوشحال میشم اگر تو این مسابقه هم برنده بشین.

      در پناه خداوند یکتا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جعفر عرب گفته:
      مدت عضویت: 2783 روز

      سلام ودرود بر تو دوست گرامی ، بسیار عالی و چه زیبا وچه زیبا . خدا راسپاس میگویم باتمام وجودم بخاطر این راه روشنی که همه ما درآن قرار گرفته ایم واز استاد عزیز که این راه رو به ما نشان دادند واز شما وهمه دوستان تشکر میکنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شادی آرامش گفته:
      مدت عضویت: 3168 روز

      به حال خوبتون غبطه می خورم، و در عین حال براتون خیلی خوشحالم. واقعا کلید خوشبختی، همین رابطه عاشقانه با خداست؛ همین باور قلبی به وجود و حضور خدا در لحظه لحظه زندگیمون. آرزو می کنم روز به روز به خدا نزدیک تر بشید و به همه آرزوهاتون برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نوشین حقیقت جهرمی گفته:
      مدت عضویت: 3417 روز

      اقای رجب پور عزیز ممنونم

      ممنونم از این دل نوشته زیبا

      واقعا احساسم قابل توصیف نیست، اشکم ناخوداگاه سرازیر شد

      ممنونم که هستید و مارو سرشار میکنید از این احساسات ناب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زینت چهارپاشلو گفته:
      مدت عضویت: 2746 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      عجب کامنتی نوشتید دوبار خوندم و برای خودم سیو کردم که بارها و بارها بخونم

      چه نگاه قشنگی به خدای خودتون دارید

      چه ارتباط صمیمی باهاش برقرار کردید

      چقدر راحت هستید با او و راحت ازش درخواست میکنید

      چقدر خوب باورش کردید که اصلا به نجواها اجازه خودنمایی نمیدین تا شما را نگران و غمگین کنن

      چقدر دوستش دارید و عاشقش شدین

      تحسین میکنم شما را با تمام وجودم و امیدوارم که این ارتباط هر لحظه محکم تر و قوی تر بشه

      چقدرداز خوندن این قسمت از کامنتتون لذت بردم

      لحظه به لحظه با من سخن میگوید و برای کوچکترین مسائل زندگی ام به من پشتیبانی میدهد. گارانتی مادام العمری که رد خور ندارد.

      گاهی ممکن است مشکلی برام رخ دهد، اما دیگر هیچ مشکلی قدرت ترس انداختن در وجودم را ندارد.

      به محض ورود نجوای شیطانی به خودم میگویم، که چی؟ خداوند هست، همین

      پس این مورد هم اونطوری که به نفع من است انجام خواهد شد.

      و به این شکل نگرانی ها و ترس های بی مورد را از خودم دور میکنم و لحظه به لحظه به ارامشم افزوده میشود.

      هروقت سوالی داشتم، هروقت مسئله ای برایم قابل حل نبود از خداوند میخواهم مرا هدایت کند.

      مکالمه ی ساده ایست.

      چند کلام:

      خدایا هدایتم کن، تو عالم و آگاه به همه چیز در جهان هستی

      واقعا به من خیلی کمک کردین با این کامنتتون

      همواره و در هر لحظه درآغوش رب العالمین باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مجید حسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 2733 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم جناب اقای عباس منش و دوستان گرامی

    با وری که توانسته خیلی در زندگی به من کمک کند و باعث رشدم شود این که فاصله بین من و خواسته ام فقط یک احساس خوب است و این احساس خوب است که باعث می شود به خواسته ام برسم

    وقتی به خواسته تان میرسید حس بسیار خوبی دارید وقتی اتومبیلی می خواهید و به آن می رسید خیلی خوشحالید و لذت میبرید. این حس لذت، فاصله ای است که بین شما و خواسته تان هست. حالا هر چقدر بتوانید این احساس را، این لذت را بیشتر کنید زودتر به خواسته تان میرسید و همین فاصله، خداوند است همین احساس ، خداوند است. یعنی بین شما و خواسته شما، فقط خداوند قرار دارد.میتوان به این احساس گفت خدا. یا هر چیزی که شما اسمش را بگذارید: احساس خوب،

    شما وقتی که به خواسته تان می رسیدمی گویید: به به عجب چیز قشنگیه! عجب چیز قشنگی شد! این احساس، این کلمه…

    برای همین من از وقتی که با این باور که بین من و خواسته من فقط یک فاصله هست به نام داشتن یک احساس خوب، این را برای خودم خیلی تکرار می کنم مدام به چیزهایی که باعث میشود من احساس خوب داشته باشم مثلا دیدن یک گل قشنگ، دیدن چشمهای قشنگ دخترم، قبول شدن دخترم در کنکور، پذیرفته شدن خودم در یک رشته خوب، یا لباسی که امروز خانمم پوشیده و خیلی قشنگ است یا غذایی که امروز خانمم درست کرده و خیلی خوشمزه است توجه میکنم ولذا خیلی سریعتر به خواسته ام می رسم همین احساس خوب را اسمش را گذاشته ام خداوند و همیشه هم دارم با او زندگی می کنم و من هیچ وقت از خداوند دور نبوده ام. هیچ وقت در زندگی من خداوند پنهان نبوده است.من دارم لحظه به لحظه با خداوند زندگی می کنم لمسش می کنم. حسش می کنم و دوست دارم به دیگران هم بگویم که با خداوند زندگی کنید. همین حس خوب.. فاصله بین شما و خواسته شما خداوند است دنبال نگردید فاضله بین خود وخواسنه نان را با خدا بر کنید هر چه سریعنر بهتر

    برای سریع رسیدن چند راهکار عالی دارم که اگر استفاده کنید از سریع رسیدن به خواسته تان تعجب میکنید و متل من فقظ گریه میکنید

    1 از این سوال زیاد استفاده کنید من کی ام ؟این سوال درهای زیادی را روی شما باز میکند

    2به دل ترسهایتان بروید وخدا راانجا ببینید

    3 از کلمه راحت استقاده کنید باخود بگویید من خیلی راحت خونه خریدم از راحت خریدن خونه تعجب خواهید کرد کلمه راحت معجزه میکند

    4 خودتان را هر جور هستید بپذیرید ما نه میتوانیم نور مطلق شویم نه ناریکی مطلق ما انسانیم وبین نور وتاریکی در حرکت پس اگر اشتباهی کرده ایم این اشتباه لازمه پیشرفت ما بوده است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  9. -
    سید علی فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 3084 روز

    فقط أین میگم ک خدا مثل پدر دلسوز نیس پدر وقتی ک ما شب میخوابیم مواظب ما نیس اون فقط خداس وقتی میریم بیرون پدرمون باهامون نیس خدا با ماست وقتی میریم سر کار موقع ورزش موقع گرفتاری موقع شادی لذت فقط خدا با ماست بعضی إز پدرهای دلسوز دلسوزی نمیکنن اما خدا ن اینجوری نیس

    ی حدیت إز امام سجاد ک داره مناجات میکنه ب خدا میگه من در أین کلبه حقیرانه چیزی دارم ک تو در تمام عرشت نداری من خدایی مهربان دارم ک برام خدایی میکنه اما تو نداری حتما شنیدین اینو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    سید علی فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 3084 روز

    سلام دوستان ی مطلب پنج صفحه اَی نوشتم براتون بعدش خواستم تایپش کنم وقتی تائپش کردم بار اول دو صفحه تایپ کردم بعد خراب شد بار دوم نوشتم صفحه چارم خراب شد دیگه نشد مطلب مورد نظرم رو بنویسم خیلی عالی بود خدایش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: