باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 65

4128 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صنوبر یوسف زهی گفته:
    مدت عضویت: 3851 روز

    سلام به همه دوستان،اقای توفقیان ومجتبی مرادزاده محترم بسیار زیباوعالی بود،مطمئنم که شماها برنده های واقعی زندگی هستین،چون به شناخت زیبایی ازخدارسیدین.خوشحالم من باخوندن نظرات شماعزیزان دراز عشق شدم واشک میریزم،اقای سیدرهام هم نظرشون بسیارعالی بود واقعا خوشحالم که باشما عزیزان وخانوم های خوبم هستم من از کامنت هاتون کلی باورزیبا برای خودم درآوردم،یادم اومد خدام رو فراموش کردم ،خودم مدتیه فهمیدند ودائم باخودم سوال استاد رو تکرارمیکردم که خدای عزیزم جوابم رو با این فایل استاددادحتی در جلسه چهارم عشق ومودت هم به همین رسیدم این روزها درخیلی از فایل های استاد که شروع کردم به خدا رسیدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    راضیه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2863 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام تنها عاشق و معشوق

    با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیزم و دوستان و همراهان گرامی

    موضوع زیبا و عمیق و ریشه ایی استاد انتخاب کردن بسیار ازشون سپاسگزارم

    درباره این موضوع همه ما زیاد فکر کردیم و باورهای متفاوتی داریم که احتمالا همش هم درست هست چرا که گفته شده به تعداد انسانها راه هست برای رسیدن به خدا هر انسان می تونه باور مختص به خودش رو داشته باشه و درست هم باشه،

    من درباره این موضوع زیاد فکر وصحبت کردم و از قضا هر بار هم بسیار مورد استقبال شنونده ها قرار میگیره امیدوارم شما دوستان هم لذت ببرید.

    من کل کائنات و هستی رو به شکل یک دریای بدون حد و مرز تصور می کنم که این دریا همه جا رو فرا گرفته جایی نیست که نباشه، این دریا، عشق ، شعور ، آگاهی علم ، قدرت … محض هست که همون ذات اقدس حضرت عشق

    هر عاشقی جوشش عشق داره و شیفته جلوه گری این بود که خداوند ارده تجلی کرد و معشوقش (انسان) رو خلق کرد. لاجرم کسی شایستگی عشق بازی حضرت حق رو داره که کل صفاتش رو دارا باشه این بود که حضرت دوست انسان رو به حقیقت تمام اسما آگاه کرد یا به عبارتی انسان هم عین تمام اسما حسنی شد بغیر اسم اعظم . یعنی صاحب نزدیک ترین فرکانس یا حتی منطبق با حضرت عشق

    همچین معشوقی با همچین اقتداری حتما شایستگی مقام خلیفه الله ی هم هست . اما باید از قبل تمام مایحتاج عزیزش رو فراهم می کرد از فیزیکی تا متا فیزیکی وعوالم مختلف هرچیزی که تو تصور من و شما می گنجه و نمی گنجه…

    و البته ذهن که همون توهم و خیالی هست بصورت پوششی روی روح که توهم بدن فیزیکی و همه چیز و همینطور شاید باعث توهم جدایی بین عاشق و معشوق هم باشه واسه انسان خلق کرد

    دوستان اعجاب انگیز ترین نعمتی که ما داریم همین ذهن ما هست که در واقع کانالی هست برای شناخت و دونستن و حتی آفرینش …(البته بخوام در باره ذهن بگم بسیار مبحث گسترده میشه و شاید از جواب سوال دور)

    در جایی خوندم خداوند کل هستی رو برای انسان و انسان رو برای خودش خلق کردبرای عشق بازی با خودش

    هر جزئی از هستی تجلی یک یا چند تا از اسما الهی هست تنها موجودی که کل صفات حضرت حق درش متجلی شده انسان .

    دوستان می خوام به این نکته توجه داشته باشین که کل هستی به صورت کاملا یکپارچه و منسجم با هم همون دریا رو تشکیل می دن که هر جایی از جاهای این دریا بخاطر رفع احتیاجات و رسیدگی به معشوق حضرت حق از فرکانس های متفاوتی برخور دار هست و یک یا چند تا اسما حق درشون متجلی شده .

    هر کدوم وظیفه خاص خودشون رو دارن فقط به منظور رسیدگی به معشوق حضرت عشق برنامه ریزی شدن واقعا زیباست…

    این همه درایت و توجه فقط واسه من و شما !!!

    باشد که هوشیار باشیم

    دوستان تمام اسما حسنی بصورت پنهان در وجود همه ما ها هست اما هرکس به اندازه در خواستش درک میکنه و اسما حق درش متجلی میشه

    لطفا توجه کنید هر کس به اندازه درک و خواستش اسما حق درش متجلی میشه و در فرکانس های منطبق با نعمتهایی قرار می گیره که اونها رو درک کرده

    باید بخواهیم تا به ما داده بشه

    در را بکوبیم تا باز شه

    باید تن نازی باشه تا خریدار ناز پیدا شه

    در کل اگر قرار باشه فقط یک صفت از حضرت حق رو درک کنیم شاید عشق کفایت کنه

    دوستای من بحث عشق بازی بنده و خدا از ابتدای خلقت بوده و هست و زبان من هیچ قاصر …

    از حضرت عشق برای همگی تون تمام نعمت های مادی و معنوی بلاخص درک عشق و آگاهی و حضور و یقین رو آرزو دارم در پناه حق باشین و نورانی

    عاشقانه و آگاهانه دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    رویا صارمی گفته:
    مدت عضویت: 2731 روز

    سلام دوستای عزیز انشالله حالتون خوب خوب و خدایی باشه…

    من حدودا یه ماهه با استاد عباس منش عزیز اشنا شدم و واقعا تاثیر گذار بودن واسم تغییرات خیلی خیلی خوبی داشتم تو این یک ماه واسه همین ازشون سپاسگذارم.

    وقتی سوال استادو خوندم که با چه باوری خدارو ببینیم ک انگیزه و امید و … به زندگیمون بیشتر شه

    من سالها خدارو ب دید خودم دیدم یه دوست واقعی که همیشه خندونه و مهربون ک پشتمه و همیشه کنارم.

    حالا میگم چطوری انسان دیدشو ب خدا باز کنه

    متاسفانه الان توی اجتماع و باور مردم خدارو کسی معرفی کردن ک چماق به دسته و فقط منتظره ما کار اشتباهی بکنیم تا فورا با همون چماق بزنه نصفمون کنه!! یا هر دقیقه هیزم جهنمو واسم بیشتر میکنه تا بندازتمون جهنم و به طور فجیع بسوزیم!! راستشو بخواین تا مدت ها پیش این افکار منم بود اما کم کم پی بردم ک اینا اشتباهن یه ذهنیت کاملا غلط و بیجاس در اصل خدا مهربون تر از اونیه که حتی تصورشو بکنیم انقد مهربون ک حتی کار اشتباهیم بکنیم بازم آغوشش بارامون بازه و با روی خندون ازمون استقبال میکنه انقد دوست داشتنیه ک حد نداره

    وقتی خدا توی وجود تک تکمون از روح خودش دمیده اشرف مخلوقاتمون کرده پس بی شک خیلی خیلی واسش عزیزم خیلی براش مهمیم پس چرا ما این حسو دوطرفه نکنیم؟؟

    وقتی خدارو باور کنیم دیدمونو بهش عوض کنیم به عنوان ی دوست یه همراه یه پناه امن و یه عشق واقعی بهش نگاه کنیم بی شک زندگیمون زیرو رو میشه همه چی انقد قشنگ میشه که واسه اهدافمون بیشتر تلاش میکنیم

    من از وقتی دیدگاهمو به خدا عوض کردم زندگیم زیرو شد

    حالا واقعا حس ارامش دارم حس زندگی دارم تلاشمو هزار برابر کردم واسه رسیدن به اهدافم

    من خدارو توی ذهنم تصور میکنم به یه دوست خیلی با مرام و مشتی که کم نمیذاره واسم شاید من واسش کم بذارم اما اون یه رفیق تمام عیاره که تا ته دنیا پا به پام میاد

    وقتی صبحا پا میشم از ته دلم سلامش میکنم بهش صب بخیری میگم.. میگم خب خدا بزن بریم به جنگ هرچی مشکله بزن بریم دوتایی حلش کنیم اونم یه لبخند قشنگ میزنه دستمو میگیره از تو رختخواب درم میاره میگه بزن بریم خودم پایتم

    اون روزو با خدا شروع کردم لحظه لحظمو باهاش تقسیم میکنم راه میرم حسش میکنم هم قدمم میشه پا به پام میاد

    وقتی به مشکل بر میخورم امیدی واسم نمیمونه چشامو میبندم جلو خودم مجسمش میکنم میگم چیکار کنم تو بنبست افتادم نمیخوای کاری کنی؟ نمیخوای بلندم کنی؟ خداهم با یه لبخند قشنگ میگه بیا باز شروع کردی کدوم بن بست پاشو این همه در بروت بازه پاشو حرکت کن وقتی چشامو باز میکنم مطمئنم تموم درای دنیا به روم بازن و من از پس دنیام برمیام!

    از دید من زندگی انگیزه امید همه چی فقط لبخند خداس وقتی حس کنی خدا به روت خندیده بدونین تمومه همه چی حله

    فقط یکم ایمان امیدو یه تخیل میخواین تا هم قدم خدا شیم

    همیشه چشاتونو ببندید تصور کنین قلبتون ذهنتون پر هم همس پر شلوغی یه داد بزنین سر اون همه هم همه بگین برین بیرون اینجا جای شما نیست جای خدامه وقتی اونارو بیرون انداختین خدارو بیارین توی ذهتتون قلبتون اونوقت ببینین چقد زندگی اروم و قشنگ و پر انگیزه میشه به دور از ترس و نگرانی

    حتی اگه نتونستین تصور کنین نقاشی بکشین

    قلبتونو ذهنتونو با اون همه شلوغی بکشین بعد پارش کنین

    بار دوم قلبو ذهنتونو بکشین با اسم خدا وسطش

    بهتون قول میدم انقد همه چی خوبو با انگیزه میشه ک حد نداره

    اینو هیچوقت فراموش نکنین زندگی یعنی لبخند خدا

    خدا بروتون بخنده همه چی حله

    فقط یادش کنین هم قدمش شین

    صبحو شب مث یه رفیق فاب و پایه هم باهاش هم صحبت شین اونوقته ک میفهمین طعم شیرین زندگی یعنی چی…

    میسپرمتون به همون لبخند خدا

    همیشه شادو پیروز پاشین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    بیژن مهران گفته:
    مدت عضویت: 3528 روز

    به نام خداوند قانون ها ،

    ستایش خدای راست که پروردگار جهانیان است. درود بر استاد قوانین آفرینش، استاد عباس منش عزیز.

    و سلام بر همه دوستان و اعضای این خانواده گرم و صمیمی.

    قبل از هر چیز خدا را صد هزار مرتبه سپاسگزارم که به من این عزت و اعتماد به نفس را داد تا بتونم واسه اولین بار بیام اینجا توی سایت و دیدگاه و نظرم رو به اشتراک بزارم.و تشکر میکنم از استاد عباس منش که این فضای بسیار صمیمی و مفید را ایجاد کردن ، من نظرات خیلی از دوستان را خوندم نظراتشان بسیار عالی بود و من رو به خداوند خیلی نزدیک تر کرد و شناختم را بیشتر کرد خیلی سپاسگزارم .

    در رابطه با پاسخ سوالی که مطرح شد ، راستش من نمیدونم که بهترین باور چیه ولی دوسداشتم باوری را که خودم راجع به خداوند دارم را به اشتراک بزارم، باوری که زندگیم را تغییر داد و باعث شد که در سخت ترین شرایط زندگیم کوچک ترین ترس و استرسی به دل راه ندم و بهترین تصمیم هارو بگیرم و همیشه به طور دائم احساس آرامش کنم، و اون این بود که خداوند قادر مطلق هستش،وهیچ قدرتی توان مقابله باهاش را نداره و همیشه در هر شرایطی حامی منه و از من و تصمیم های من حمایت میکنه، و من در برابرش همیشه تسلیمم و بهش اعتماد کامل دارم

    فقط کافیه بهش اعتماد کنم حتی اگه زمین دهان باز کنه من را ببلعد اگر به خداوند اعتماد داشته باشم راهی برای نجات من ایجاد می کند.(یادم نیست این را در کدوم حدیث خوندم?)

    و اما راهکار ایجاد این باور:روشی که خودم استفاده میکنم اینه در کارهای کوچک(واسه شروع) به خداوند اعتماد کردم بعد که نتیجه اعتمادم را میدیدم ایمان و باورم بیشتر می شد و این خودش مقدمه ای میشد برای اعتماد های بزرگ تر . و این خیلی مهمه که موضع ما نسبت به خداوند موضع تسلیم باشه و دست خداوند را برای نشون دادن بهترین و نزدیک ترین راه ها به خواسته ی ما باز بزاریم (با تسلیم بودن)و وقتی راه را خداوند به ما الهام کرد با تمام وجود بدون نگرانی از نتیجه به سمت هدف حرکت کنیم . واین تسلیم بودن هیچ گونه تضادی با حق انتخاب ما نداره، حق انتخاب ما حریم ای است که خداوند برای ما قائل شده است و حتی خود خداوند که قدرت لایتناهی هستش به خودش اجازه نمیده که وارد این حریم بشه و در انتخاب های ما دخالت کنه و اصلا ارزش ما و تفاوت ما آدما با سایر موجودات در همین حق انتخابمون هستش در اینکه ما می تونیم انتخاب کنیم خوب و بد را خیر وشر را چپ و راست را .

    در پایان شما را به خدای یکتا می‌سپارم. و آرزو میکنم خداوند دو حس سپاسگزاری و انفاق را در دل همه شما دوستان عزیزم افزایش بده ، (من فک میکنم خوشبختی ما آدم در این دو حس قرار داره)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    Arezu Moradii گفته:
    مدت عضویت: 2798 روز

    سلام استاد عزیزم

    همان روز اول که پیام پرمهرتان و عشق خالص تان را به معبود برایمان نوشتید بارها خواندم و اشک ریختم به پهنای صورت ؛

    عاشق این اشکهام که از حس عشق به خداجانم برگونه هایم روان اند

    لیلای زیباکلام

    نتوانستم برایتان نظری بنویسم

    زبانم قاصر است از بیان احساسم

    آخر من عاشق این خدا جان شده ام

    فاصله ای بین ما نیست

    از خودت آموختم استاد عزیزم

    شما رسم عشق بازی با خدا را به من آموختین

    دوست دارم دستان خدارو بارها و بارها ببوسم و برایش زانو بزنم

    که استادانی چون شما استاد عباسمنش رابرایم فرستاد تا خود خداجان را درون قلبم یافتم و برایش به خاک سجده کردم

    مرا از سرگردانی و گمراهی نجات داد

    یارب

    آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

    که اگر سر برود از دل و از جان نرود

    استاد شبخیز عزیزم

    از خدا بهترینها رو براتون آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مهدی منصوری پور گفته:
    مدت عضویت: 2910 روز

    در جنگ باورها و خواسته ها این باورها هستند که پروز می شوند پس انچه که خواسته دارید رو رها کنید و اون پیشنهاد هایی رو که رد مکنید را بپذیرید .وقتی با برنامه ریزی و افکارتان کار به جایی نمی برید پس وا بدهید و بگذارید باورها کارشان را انجام بدهند .باور بسازید هم راستا با خواسته هاتون و برای اینکه اون باورهای ریز که دارن نااگاهانه دارن بهتون ضربه میزنن رو با استفاده از روانشناسی ثروت 2 بیابید و شگفتی بیافرینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    صمیم عالمی گفته:
    مدت عضویت: 3191 روز

    سلام واحتراما تقدیم خدمت آقای عباس منش وتمام عضأ سایت.

    باوری آرامش بخش وقابل قبول در ذهن ما نسبت به خداوند (ج)تا به خواسته های مان برسیم

    خداوند قدرت لایتناهی،منبع هستی،انرژی مافوق تمام انرژی ها که دیگر انرژی از آن به وجود آمده این انرژی ها طبق قانون پایه داری انرژی که انرژی ازبین نمی رود ازیک شکل به شکل دیگر تبدیل شده و مقدارثابت می ماند. همین است که خداوند نه آفریده شده نه ازبین می رود ونه ازبین خواهد رفت.

    خداوند همان منبع انرژی میتوان دید که این منبع طوری عمل می نماید ویا وقتی این انرژی از خود عکس العمل نشان میدهد که کدام انرژی یا فریکانس دیگری به آن بر خورد کند همان افکار،دعا وخواسته می باشد. این منبع هستی از نوع همان امواج دوباره به ارسال کننده برمیگرداند و آن در یک میسر عملی هدایت میکند نکته عادلانه این جاست که فرقی نمیکند که این افکار ،دعا،خواسته خوب باشد یا بد چون انتخاب إرسال کننده است.

    اما از آنجا که جهان به طرف خیر وپشرفت روان است امواج مثبت دارای دامنه اهتزاز طول موج آن زیاد می باشد سرعت برگشت با خوصوصیات فوق را دارا می باشد.

    باز هم سرعت برگشت این امواج وخصوصیت پریود دامنه آن به فکتور های ذیل بستگی دارد

    1٫ اولین فکتور ارسال امواج افکاری می باشد که با خواسته شروع به ارسال میکند وسرعت ارسال به احساس درونی و اسرار ورزیدن به خواسته افزایش پیدا میکند وبه یک انرژی پوتنشیل حرکی تبدیل می شود. باید این خواسته یک موج اختشاشی نباشد یعنی یک درخواسته واضع وشفاف باشد. ومهم نیست که چه قدر خواسته عجیبی ویا اینکه خودخواهانه باشه فقد واضع باشد مانند خواسته حضرت سلیمان که پادشاهی باعظمتی خواست،حضرت ابراهیم که پیامبران بعدی از نسل او باشد،یا اصحاب کف

    2٫ دومین فکتور إیمان است که بزرگتری عامل سرعت، دامنه ،و طول موج برگشتی این خواسته راتعین می کند.

    عدم إیمان این موج إرسالی به موج مخشوش وغیر قابل بزگشت خواهد شد اگر به طور فشرده بگویم عامل تحریک کننده به پاسخگوی، این منبع هستی إیمان است که شمار به یک مسیر درست هدایت میکند.

    مثال این إیمان حضرت سلیمان بود که به او پادشاهی داده شد ، حضرت ابراهیم که دعایش قبول شد

    ویاهم می توانید خداوند(ج) را یک مادر ویا یک پدر مهربانی فرض کنید که خداوند از هر پدر ومادر مهربان تر است.

    این مادر مهربان تمام در خواست ها رابه واقعیت تبدیل میکند. اما یک شرط کوچکی از پسر خود دارد آنهم إیمان به پاسخگوی، وایمان کامل که خواسته واضع آن پاسخ داده خواهد شد. از نظر من کدام خواست بزرگی نیست خداوند این حق داردکه به او باور داشته باشیم.

    این مادر یا پدر مهربان بسیار به خواسته پسر احترام میگذارد. واحساساتی عمل نمیکند

    راه ها را به فرزند واضع نموده خیر و شر انتخاب را بدست پسر داده تا که کدام راه را بر میگزیند.

    در آخر برمیگردد به خوده شما که چه نوع منطقی داری اگر انسان منطقی وذهن منطقی داری خداوند را همان منبع انرژی فرض کنید. چون من خودم از آن دسته انسان های منطقی هستم ورشته من انجینیری میکاترونیک است با همان فریکانس و امواج انرژی راحتم قوانین انرژی و فیزیک خوب درک میکنم به من خوب جواب داده.

    اگر انسان احساسی هستی پس پدر یا مادرمهربان خوب نتیجه میدهد. در کل منبع انرژی،انرژی مافوق پدر یا مادر مهربان همه به یک چیز بر میگردد به رب العالمین ،خداوند جان وجهان ،مهربان وهاب، وخداوند در انتظار است که ما درخواست کنیم و پاسخ بدهد. خداوند إنسانها توحیدی که در خواست میکند ودر درخواست اسرار میورزد را دوست دارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    ایمان گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 3620 روز

    باسلام و احترام

    استاد:سید حسین عباسمنش

    تعدادشاگردان کلاس: چند 10هزار نفر

    موضوع :کلاس زندگی

    به نام او

    میخواستم تفاوت هایی که این کلاس با سایر کلاس ها دارد را بیان کنم

    1شاگردان هم سن و سال نیستند

    2شاگردان هم جنس نیستند

    3مدت عضویت آنها در کلاس یکسان نیست

    ولی این تفاوت ها ولی خودشان انتخاب کردند تا در کنار همدیگر زندگیشان، باورهایشان ،طرز تفکرشان و خدای قبلیشان را تغییر دهند.

    استاد کلاس با تمام وجود و عشق به شاگردانش درس های بسیاری آموزش میدهد از جمله: درس بهبود روابط،بهبود وضعیت مالی،بالابردن عزت نفس،شناخت خدایی که در قرآن آمده و.‌‌‌‌‌……..

    واما از حق نگذریم شاگردان هم بسیار عالی هستند و درس ها را باتمام علاقه و شور و شوق انجام میدهند و تمرینات شان را به بهترین نحو ممکن به سرانجام میرسانند و نتیجه آن را هم میتوانید در آزمون هایی که استاد میگذارد(مسابقه ها) و برای اشتیاق بیشتر جایزه هم تعیین میکند و شاگردان هم که الحق و والانصاف به طرز شگفت آوری درس پس میدهند و هم شاگردی ها و حتی خود استاد رو شگفت زده میکنند و جواب هایشان با بار احساسی مواجه میشود و گریه بر چشمان می آورد و باز هم گریه ی این کلاس از غم و حزن نیست از یک شادی از یک حس ناب از یک اشتیاق وصف ناپذیر است.

    خودم که این کلاس را توصیف کردم هم عضو این کلاس هستم و میتوانم اعتراف کنم که در بهترین کلاس عمرم ثبت نام کردم و از یگانه محبوب عالم هستی و رب الارباب خواهانم تا جزء مردودی ها نباشم و صد البته که نیستم

    دوستان عزیزم و استاد عالیم داشتم نظرات دوستان رو میخوندم و وقتی از سایت اومدم بیرون وخواستم بخوابم یک حسی بهم گفت شما و اعضای سایت و مسابقه و جواب مسابقه رو مانند یک کلاس توصیف کنم و خود خدا هم میگفت و من هم نوشتم امیدوارم خدا رو بهتر و بیشتر از قبل باور کنیم

    یه دنیا عشق نثار همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    yosof seyf گفته:
    مدت عضویت: 2833 روز

    با سلام و ادب خدمت شما و همکارانتان.من در مورد سوال شما خیلی فکر کردم .من قبلا با خدا خیلی دوست بودم ،شاید هم فقط اینطور فکر میکردم.مثلا تصمیم میگرفتم برم معلم بشم ،از این تصمیم تا اجرا 2 ماه طول نکشید .خواستم کارگاه تراشکاری بزنم با دست خالی شاید 2 ماه طول نکشید ،میخواستم از فلان دوستم خبر بگیرم همون روز زنگ میزد .ولی یک دفعه همه چیز تغییر کرد نمیدونم چرا.دیگه هر کاری میخواستم نمیشد .دیگه راحت پول در نمیاوردم.باورتان نمیشود مثلا یکی زنگ میزد یک روز کار داشت یه کار راحت و حقوقی که میداد برابر حقوق 1 ماه یک کارگر بود،ولی همه چیز تغییر کرد .به جایی رسیدم که حتی کرایه ماشین تا کارگاه را نداشتم .شریکم رفت.دیگه کاری پیشنهاد نمیشد.پدرم سخت مریض شد کسی که عشق من بود کسی که دیوانه وار دوستش داشتم و خدا میداند اگر جانم را میخواست تقدیمش میکردم.وقتی مریض بود هر شب موقع خواب دعا میکردم همین تن نیمه جان بماند خودم نوکری اش را میکنم ،تا انشب که دیگر نتوانستم رگ بگیرم از ایشان و مجبور شدم چند بار سوزن به دستش بزنم .واقعا سخت بود ولی از خداوند خواستم که اگر به خاطر بنده ایشان را زنده نگهداشته است ببردشان.که خب صبح همان روز پدرم به رحمت خداوند رفتند.کارگاه هم چند وقت قبل تر به خاطر شرایط بد مالی جمع کرده بودم و کاری کارمندی پیدا کرده بودم و کارگری میکردم.از همان روز فوت پدرم با خداوند قهر کردم یعنی نه اینکه نماز نخونم یا کار بد کنم ولی دیگر چیزی ازش نخواستم چون هر چه التماس کرده بودم پدرم خوب شود نشده بود.هرچه خواسته بودم وضع مالی ام خوب شود نشده بود.من ان زمان معنی قران را میخواندم ،همان مواقع جایی در قران دیدم نوشته بود ما به هر که هرچه بخواهیم میدهیم .دیدم میگوید اینجا بی قانون است و هر کاری دلش بخواهد انجام میدهد و اصلا کاری به ما ندارد.خلاصه گفتم حالا که اینطور شد من هم زندگی را خودم میسازم بدون کمک گرفتن از خداوند.همیشه با خدا راحت بودم راحت حرفم را میزدم البته با احترام.خداروشکر وضع من الان بد نیست .خدا را هزاران بار شکر.ولی از روزی که شما را شناختم فهمیدم که من در ان زمان با دل بستن به غیر خدا کار را خراب کردم.و حالا تصمیم دارم خودم را اصلاح کنم و باز هم به سمت خداوند بروم و از خودش همه چیز را بخواهم.راستش امده بودم تقلب کنم و نظر شما را همینجا بنویسم و برنده بشوم تا بتوانم بسته روان شناسی سروت 1 را بخرم.ولی حالا میخوام حرف دلم را بزنم من خدا رو عاشقانه دوست دارم و فکر میکنم او هم من رو دوست داره.چون همیشه هوامو داره ،همیشه داشته ولی من نفهمیده بودم.دمش گرم.دوست دارم یک روز ببینمش یه ماچ اب دار از لپش بکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: