ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1

این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:

  • اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
  • دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
  • سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛

 

نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.


موضوع قسمت اول:

کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.

سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!


تمرین این قسمت:

نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:

مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.

سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟


تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:

1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)

من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

خواسته ها می‌توانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید می‌کنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)

درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن

درس دوم:من لایق بهترین ها هستم

درس سوم:با پول دوست باش

درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن می‌شد

درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)

2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل

من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی

درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی

درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم

درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.

3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟

من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟

درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد

درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا می‌سازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن

درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)

4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم

بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:

درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه

درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق

درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)

درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)

درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمال‌گرایی!)

5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!

من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:

درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)

درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)

6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!

من خواستار تغییرم و می‌خواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟

درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)

7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی

/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم

خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟

درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)

درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)

درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم

8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم

من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:

درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)

درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)

*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)

و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمی‌رسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!

9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!

بهبود دیدگاه در این موفقیت:

درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)

درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!

یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:

1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…

2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم

3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،

ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…

ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:

باور های محدود کننده

1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد

2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد

3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!

4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!

5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!

6.عدم کنترل کمال‌گرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!

7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز

8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی

9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!

10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم

11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم

12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم

13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم

14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..

15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان

توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !

جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا

من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم

استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره


منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2494 روز

    ذهنیت قدرتمند کننده و ذهنیت محدود کننده قسمت 1

    به نام خدای قدرت

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان خوبم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    خدا رو شکر که وقتی این فایل رو گوش دادم برای بار اول متوجه شدم که دقیقا متناسب با حال و هوای این روزهای منه در بررسی و واکاوی خودم در واکنش به موفقیت های افراد نزدیک و فامیل چون دقیقا داشتم خودم و نحوه ی واکنش هام رو بررسی میکردم

    و خدا رو شکر که مدتیه اتفاقات مثبت و خبرهای خوب دور برم زیاد هستن و این نشون میده که :

    اولا مدار من تغییر کرده و رفته بالاتر و در مدار دیدن و شنیدن این اتفاقات قرار گرفتم که این خودش نشونه ی خیلی خوبیه

    دوما ی سری از این اتفاقات دقیقا همون خواسته هایی که من میخوام بهشون برسم ومیبینم که هی از لحاظ فیزیکی این خواسته ها دارن به من نزدیک و نزدیکتر میشن و توی زندگی فامیل نزدیکم دارم میبینمشون در حالی که قبلا توی زندگی افراد غریبه تر میدیدمشون که یکی مربوط میشه به خریدن ماشین که اگرچه خودم هنوز ندارم ولی جهان داره نشونه هاش رو بهم نشون میده و واکنش میده به فرکانس های جدید من که داستانش رو توی کامنت قبلیم نوشتم توی فایل 235 سفر به دور آمریکا ولی چون مرتبطه به موضوع این فایل هم هست اینجا هم اشاره ای میکنم توی قسمت پایین

    اما اول برم سراغ نکاتی که استاد توی این فایل مطرح کردن چون همین نکته برداری و خلاصه کردن مطالب هم به من کمک میکنه که درک بهتری داشته باشم و ی جورایی ذهنم رو سازمان دهی میکنه و دسته بندی میکنه مطالب رو برام :

    1. تمام اتفاقات زندگی من به خاطر باورها و نگرش های من اتفاق می افته ( همین جا هم نکته ای رو بگم شاید برای بقیه دوستان هم مفید باشه .من قبلا که روی فایل های استاد کار میکردم و نکته برداری میکردم هرجا استاد از ضمیر ما یا تو استفاده میکرد من هم همون رو مینوشتم ولی الان مدتیه که فهمیدم اگر از ضمیر من استفاده کنم انگار چون مستقیم خودم رو مورد خطاب قرار میدم احساس مسولیتی بیشتری میکنم در قبال اون جمله و انگار تاثیر گزاری جملات استاد برام بیشتر میشه وقتی به جای اینکه بنویسم تمام اتفاقات زندگی ما به خاطر بارها و نگرش های ماست می نویسم تمام اتفاقات زندگی من بخاطر باورها و نگرش های منه )

    2. باورها و نگرش های من سالید و ثابت نیستن و قابل تغییرن اونم توسط خود من

    3. اگر من باورها و نگرش هام رو تغییر بدم در جهت مثبت اتفاقات زندگی من هم مثبت میشه

    4. به اندازه ای که افکارم رو بهبود میدم زندگیم هم بهبود پیدا میکنه

    5. واکنش ذهن من به موفقیت های دیگران میتونه به دو شکل الهام بخش و انگیزه بخش باشه یا به شکل نا امید کننده و دلسرد کننده

    6. این دو شکل میتونن نتایج مختلفی رو در زندگی من ایجاد کنن

    و اما سوال مطرح شده :

    بنویس که چه ااحساسی داری نسبت به موفقیت دیگران مخصوصا فامیل نزدیکت ؟

    خب جواب این سوال برای من تقسیم میشه به قبل از آشنایی با استاد و بعد از آشنایی با ایشون

    قبلا: به شدت احساس حسادت ناتوانی خودسرزنشی و بی عرضه بودن میکردم در حدی که تا چند وقت افسرده بودم و ناراحت و اصلا دوست نداشتن بشنوم یا ببینم موفقیت های دیگران رو چون بعدش دیگه زندگی برام جهنم میشد

    اوایل آشنایی با استاد : چند ساعت یا یکی دو روز یک کم حالم گرفته میشد و بعد قوانین رو مرور میکردم و به خودم یادآوری میکردم که هر کسی هرجایی هست جای درستشه و خودم ر و آرام میکردم

    الان : و بخصوص بعد از تعهدی کار کردن روی خودم میگم اگر برای اونا شده پس برای من هم میتونه اتفاق بیفته و هر بهانه ای که ذهنم میاره میفهمم که همون ترمزم یا باور محدود کننده منه و سعی میکنم باور مناسبش رو بسازم هرچند ذهنم چند دقیقه ای نجوا میکنه اما سریع ساکتش میکنم

    اماتمرین این جلسه :

    حدا رو شکر مثالها برای این موضوع زیاد دارم و جدید هستن و مربوط به همین یکی دو هفته اخیرن و داغ داغ و مرتبط واسه همین هم دسته بندی میکنم :

    موفقیت های افراد فامیل من :

    نام : ناهید

    نسبت : خواهر

    نوع موفقیت : مالی – خرید ماشین

    احساس من در مورد این موفقیت : مبارکشون باشه اگر برای اونها شده برای من هم میشه

    از چه زاویه ای به این نگاه کردم ؟ با دید مثبت

    چه خودباوری در من ایجاد کرد؟ پس میشه پس من هم میتونم .دارم مسیر رو درست میرم چون این ی نشونه بود برام

    چه درس هایی گرفتم ؟

    اگر ظرفم آماده باشه و لیاقت داشتن ی چیزی رو در خودم ایجاد کنم جهان خیلی راحت به محض آماده شدن من اون خواسته رو وارد زندگیم میکنه .بزارین بیشتر توضیح بدم که واضح تر بشه .

    خب خواهرم اینا پول داشتن توی حسابشون ولی همش میرفتن قرعه کشی شرکت میکردن اونم نزدیک به دو سال اونم با حس بد که ما شانس نداریم و از این جور حرفها .بعد من بهشون گفتم خب چرا با پول نقد ماشینتون رو نمیخرین ی مدل پایین تر باشه بهتره از اینه که هی منتظر قرعه کشی باشین .خلاصه اونها هم خودشون به این نتیجه رسیدن بعد از 2 سال که دیگه نباید منتظر بمونن و هر سال هی حسرت ماشین بخورن و زمانی که خودشون رو رها کردن از این قضیه و تصمیم به خرید گرفتن توی یکی دو ساعت ماشینشون توی ی شهرستان دیگه جور شد و خریدن که اونم خودش داستانش جالب بود که گفتنش برا خود من یادآوری آماده بودن ظرفه برای دریافت نعمت ها که :

    اینا پول خرید ماشینشون توی حساب پس اندازشون بود و با اون دنبال ماشین میگشتن که اگر پیدا شد انتقالش میدن روی کارت خردیشون و ماشین هم پیدا میشد ولی تا میرفتن بخرن کنسل میشد تا ی روز صبح که من شنیدم گفتم بابا شما پولتون رو انتقال بدین روی کارت خریدتون و ظرفتون رو آماده کنین تا ماشینتون جور بشه وقتی شما پولتون توی حساب پس اندازه یعنی نمیخواین ازش دل بکنین ماشین جور میشه طرف پولش رو ی جا میخواد شما رو کارت ندارین پس ظرفتون آماده نیست .خدا شاهده همین که من این رو بهشون گفتم و انجامش دادن دو ساعت بعد پای معامله بودن وانجام شد

    و این مهمترین درسی بود که من گرفتم که اگر ظرف من آماده باشه کارها خیلی ساده و راحت انجام میشه بدون معطلی

    درس دیگه ای که من گرفتم لذت خرید مااشین بدون قسط و وام بود که اگر آدم خودش تکاملی پس انداز کنه و ماشین بخره لذتش خیلی زیاده تا اینکه با قسط و وام ی ماشین صفر بخری و درگیر قسط بشی و استرس و اضطرابش که این کار رو خواهرم اینا درست انجام دادن .البته خدا رو شکر من 4 سالی میشه که به لطف آگاهی های استاد وام هام رو تسویه کردم و خدا رو شکر دیگه هیچ وقت سمت وام نمیرم .هر وقت ظرفم آماده شد و پول نقد به اندازه کافی داشتم میرم نقد ماشین میخرم

    درس دیگه ای که من گرفتم این بود که :

    باز خواهرم اینا اولش به این و اون میگفتن براشون پرس و جو کنن برا ماشین و نمی شد و وقتی خودشون جسارت به خرج دادن و توکل کردن توی یکی دو ساعت براحتی خواستشون محقق شد

    نام : آذین

    نسبت: خواهر زاده

    نوع موفقیت : ازدواج

    چه احساس دارم نسبت به این موفقیت؟ مبارکش باشه

    البته توی این موضوع ی کم ذهنم اذیتم کرد همون عادت قدیمی اومد سراغم که ببین تو نتونستی ولی برادرزادت تونست در وقت مناسب جذب کنه و تا چند ساعت حالم خوب نبود اما باز هم خدا رو شکر آگاهی های استاد و مرور و یادآوری قوانین باعث شد به آرامش برسم و براش آرزوی موفقیت کنم

    از چه زاویه ای به این موضوع نگاه کردم

    خوب طبق آگاهی های دوره روابط و جلسه اول دوره لیاقت فهمیدم که با شنیدن این خبر ی کم بهم ریختم و هماهنگی ذهن رو روح داره کم میشه و بنابراین شروع کردم به تغییر زاویه دیدم :

    اولا من نباید خودم رو با برادرزادم مقایسه کنم چون دو تا شرایط کاملا متفاوت داشتیم و داریم

    دوما اگر برای اون شده برای من هم میشه .اون چون لیاقتش رو در خودش ایجاد کرده بهش رسیده اونم بدون هیچ دستاورد یا فاکتور بیرونی

    طبق اون چیزی که خودش میگفت معیارهاش رو توی ذهن خودش از قبل ساخته و خلقش کرده پس من هم همین کار رو باید بکنم

    اینکه اون فرد از همه لحاظ خوبه پس اگر آدم توی مدار درست باشه میشه کسی رو جذب کنه که دقیقا اون چیزیه که میخواد و نیازی به ی عامل بیرونی مثل شغل و زیبایی نیست چون برادرزادم معمولیه و دستاورد بیرونی خاصی هم نداره

    فهمیدم که اگر خواستگاری های من همیشه با دعوا و بحث بوده مشکل از من بوده که افراد نامناسبی رو جذب کردم که خانواده مقاومت نشون دادن اگر فرد مناسب باشه مقاومتی هم وجود نداره همین طوری که برابرادرزادم اتفاق افتاد و خیلی راحت جواب مثبت دادن

    فهمیدم که اصالت خانوادگی خیلی مهمه تی ازدواج همونجوری که استاد گفتن

    فهمیدم که میشه هم خدا رو داشت هم خرما

    فهمیدم که جهان دقیقا به افکار و باورهای من واکنش میده و هر سی هر جایی هست جای درستشه

    اصل تحسین موفقیت های دیگران برای موفق شدن بهم یادآوری شد

    فهمیدم ی سری افراد بصورت ناخودآگاه دارن توی ی جنبه هایی از زندگیشون از قانون درست استفاده میکنن و نتیجه های خوبی میگیرن حالا منی که ادعا میکنم قوانین رو بلدم باید آگاهانه به نفع خودم ازشون استفاده کنم

    فهمیدم هنوز بار سن توی ناخودآگاه من داره ران میشه و باید باز هم روش کار کنم که میگه تو سنت بالاست و راحت نمیتونی ازدواج کنی

    نام : محبت

    نسبت : داداش

    نوع موفقیت : مالی – خرید ماشین جدید صفر علاوه بر ماشین قبلی

    چه احساس داشتم وقتی شنیدم و دیدم ؟ خوشحال شدم و تحسین کردم و تبریک گفتم

    از چه زاویه ای نگاه کردم ؟ ااینکه خداوند ماشین اونها رو اول آورد خونه من و قبل از اینکه اونا خودشون ببینن من دیدم این ی نشونه خو بیه که من در مدار ماشین قرار گرفتم پس باید همین مسیر کار کردن روی باورهام و توجه به نشانه ها رو ادامه بدم تا بصورت فیزیکی توی زندگی خودم هم بیاد

    چه درس هایی گرفتم ؟

    اینکه لذت بردن از زندگی اصلا ربطی به اینکه چقدر پول داری نداره .ثروتمند بودن بقول استاد ی نگرشه که باعث میشه ی تصمیمات درستی رو بگیری

    اینکه اگر احساس لیاقت نداشته باشی ماشین خوب سوار نمیشی .داداشم پول داشت ولی بسنده کرده بود به داشتن ی پراید و سالها با ی پراید سر میکرد درصورتیکه چند تا خونه خریده بود ولی در مورد ماشین تا احساس لیاقت ماشین خوب سوار شدن رو در خودش ایجاد نکرده بود ااقدام نکرد وقتی تصمیم گرفت خیلی راحت ماشین صفر 70 میلیون ارزون تر براش جور شد اونم از طریق خواهرم در عرض یکی دوهفته ماشینش رو تحویل گرفت و تازه وقتی سوار ش شد فهمید تفاوت از زمین تا آسمان است

    اینا چند مورد از موفقیت های افراد فامیل من بود که پشت سر هم توی این یکی دو هفته اتفاق افتادن و فرصتی بود برای محک زدن خودم که چقدر تغییر کردم البته که با این جزییاتی که اینجا نوشتم در موردشون فکر نکرده بودم و ننوشته بودم ولی خداوند این آگاهی ها رو بر قلب استاد جاری کرد تا من بشینم و ذره بینی با دید قوانین بررسیشون کنم و این یعنی خداوند خواسش به من هست حواسش به همه ی ما هست و به موقع هدایت ها رو برای ما میفرسته اون چیزیهایی که به قول استاد مانیاز داریم توی جهان شخصی خودمون برای بهبود بیشتر برای پیشرفت بیشتر

    سپاسگزارم استاد عزیز هم به خاطر این آگاهی ها هم بخاطر جلسه اول دوره احساس لیاقت که ی تجسسی رو در درون خودم شروع کردم با این دوره مه خدا میدونه قراره چه کشفیاتی رخ بده تا اون اصل وجودی خودم رو پیدا کنم بیشتر

    و ی چیزی هم در مورد دوره ها و فایل های شما استاد :

    به نظرم من اگر کسی در مدار این آگاهی ها باشه و اونها رو بشنوه و درک کنه که این هم تکامل خودش رو میخواد و عمل کنه به همون ی ذره درکش فرقی نمیکنه فایل رایگان باشه یا دوره میتونه نتیجه های زیادی رو بگیره

    تنها تفاوتش اینه که توی دوره متمرکزتر و سریعتر به اهدافش میرسه

    خود من بعد از 5 سال کار کردن تازه دارم فایل های رایگانتون رو دسته به دسته کار میکنم چون قبلا پراکنده بودن و به این شکل منظم نبودن موضوعی و چقدر همین فایل های رایگان میتونن تاثیر گزار باشن اگر واقعا درک بشن و عمل بشن

    باز هم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: