این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:
- اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
- دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
- سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛
نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.
موضوع قسمت اول:
کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
تمرین این قسمت:
نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:
1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)
من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟
خواسته ها میتوانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید میکنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)
درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن
درس دوم:من لایق بهترین ها هستم
درس سوم:با پول دوست باش
درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن میشد
درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)
2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل
من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟
درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی
درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی
درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم
درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.
3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟
من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟
درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد
درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا میسازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن
درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)
4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم
بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:
درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه
درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق
درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)
درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)
درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمالگرایی!)
5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!
من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:
درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)
درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)
6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!
من خواستار تغییرم و میخواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟
درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)
7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی
/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم
خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟
درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)
درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)
درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم
8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم
من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:
درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)
درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)
*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)
و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمیرسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!
9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!
بهبود دیدگاه در این موفقیت:
درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)
درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!
یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:
1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…
2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم
3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،
ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…
ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:
باور های محدود کننده
1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد
2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد
3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!
4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!
5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!
6.عدم کنترل کمالگرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!
7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز
8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی
9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!
10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم
11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم
12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم
13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم
14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..
15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان
توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !
جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا
من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم
استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره
منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ودرود به استاد عزیزم
درود بر خانم شایسته ی قشنگم
سلام به هم خانواده ای هایم دراین خانواده ی آگاه ودوست داشتنی
خیلی خوشحالم از اینکه استاد عزیزم دوباره سلسله فایلهای اگاهی بخش دیگری را شروع کردند ومخلصانه وسخاوتمندانه در اختیار کسانی قرار دادند که مشتاقانه وپر از انگیزه بدنبال بهبود شخصیت وبهبود کیفیت زندگی خود در تمام ابعادش هستند.
استاد جان بی نهایت از شما سپاسگزارم.
با اینکه از سال 97 شاگرد شما هستم ومتعهدانه این مسیر را دنبال میکنم ونتایجم زندگی دربهشت با آرامش عمیق وپایدار وسلامتی وثروت همیشه در جریان وداعمی شده وبسیار احساس سعادت وخوشبختی در تمام جنبه های زندگیم میکنم بازهم تشنه ی شنیدن هستم .بازهم تشنه ی ادامه دادن هستم.چون کسی که طعم لذیذ این اگاهیها را چشیده باشد نمیتواند بدون آنها زندگی کند واینها غذای روح ما هستند که باید همیشه به خورد ذهن وروح خود بدهیم.چون زمانی که این غذاهای مناسب ذهن وروح را نرسانیم اینها به طرف ورودیهای نامناسب کشیده خواهند شد چون خوراک مناسب برای ذهن وروح ما همین باورهای قدرتمند کننده هستند واگر زمانی این باورهای قدرتمند کننده تکرار نشوند یعنی ما خوراک را قطع کرده ایم و ذهن وروح ما برای تغذیه ناچار به سمت باورهای محدود کننده کشیده میشوند تا تغذیه شوند وچون این باورهای محدودکننده بیشتر وراحتتر در دسترس است دقیقا مثل قند وکربو هیدرات برای بدن دیگر نتیجه مشخص ومعلوم است!
به امید خدا دوباره خوراک مناسب برای ذهن وروحم از راه رسیده پس بریم که نوش جان کنیم.
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟
این سوال را اگر امروز جواب میدهم پاسخم با 6سال قبل بسیار متفاوت است.
امروز بسیار خوشحال میشوم و ایمان دارم فرصت برای موفق شدنه همه بسیار است وان عزیز موفقم را بسیار درقلب وزبانم تحسین میکنم واز خداوند بخاطر موفقیت عزیزانم سپاسگزارم. ولی به هیچ عنوان توجه خاصی به موفقیت دیگران نمیکنم اصلا خیلی وقته خبر ندارم کی چیکارمیکنه وچیکار نمیکنه خیلی وقته آگاهانه سعی کردم تمرکزم رو حتی از موفقیتهای دیگران هم بردارم وفقط تمرکزم روی زندگی خودم باشه همینکه امروز خودم بهتر از دیروزم باشه برای من کافیه .
استاد جان انجام این تمرین یرای من کمی متفاوته.
داستان اینجوریه که من خواهر وبرادران از لحاظ مالی بسیار موفقتر از ما بودند والبته در ظاهر هنوزم هستند .
مثلا وقتی چند سال پیش شنیدم که آنها خانه خریدند وبعدش فهمیدند آنها مغازه خریدند خیلی خوشحال شدم وواقعا دلم خواست که منم صاحب خانه وکسب وکار موفقی بشوم وحتی مالک مغازه برای خودم باشم.
همان موقع من وارد این مسیر سرسبز سایت استاد عباس منش شدم .
داستان من تغییر کرد .
فهمیدم مسیر رسیدن به خواسته ها میتونه چقدر متفاوت باشه .
درسته که من خبر موفقیت خواهرم وبرادرهامو شنیده بودم وبسیار براشون خوشحال شدم ومنم این خواسته در وجودم شکل گرفت ولی با هدایتم به سمت آگاهیهای سایت درست مثل نوشداروی به موقع بود وگرنه معلوم نبود الان چه وضعیت روحی وچه وضعیت مالی داشتم !
استاد یه جایی توی یکی از فایلهاتون فرمودین که وقتی اومدین زندگی افراد موفق رو بررسی کردین متوجه شدین که درسته که یه سری از این افراد بسیار موفقیتهای بزرگی کسب کردن اما از مسیرهای سخت وعجیب وغریب که با قانون در تناقض هست به این موفقیتها رسیدن وبعد تصمیم گرفتین دیگه هیچ کاری به هیچ کس نداشته باشین حتی برای الگو سازی.
دقیقا برای منم همین اتفاق افتاد ..
دیدم عزیزان من به خیلی از خواسته های مالیشون دست پیدا کردند ولی با دور زدن قانون تکامل با خورد شدن عزت نفسشون وبا تنگنا قرار دادن خودشون رسیدن همون موقع گفتم نه این مسیری نیست که من میخوام .
تکامل میگه قرض نکن تکامل میگه وام نگیر .تکامل میگه بخاطر داشتن یه خونه یا مغازه زیر خفت و خورد شدن آدمهایی که ازشون پول قرض کردی نرو .تکامل میگه بخاطر داشتن خونه ومغازه بارها وبارها شرمنده ی خودت وبچه هات نشو .
تکامل میگه بخاطر رسیدن موعد چکها به خودت استرس ونگرانی نده اون خونه ومغازه به چه قیمتی به قیمت داشتن استرس ونگرانی وبه قیمت لذت نبردن از زندگی وخودت رو گول زدن با این حرف که ارزش داره به زودی این روزها میگذره و من مالک خونه ومغازه هستم …نه من ترجیح میدم از لحظه لحظه ی زندگیم لذت ببرم واین استرس ها ونگرانیها رو نداشته باشم وحتی تا احر عمرم خونه ومغازه نداشته باشم ..من خونه ومغازه رو برای چی میخوام ؟برای آرامش ولذت بردن از زندگی !خوب من از همین حالا از زندگیم لذت میبرم ودر خوشی وارامشم .
اینها گفتگوهای ذهنی ام شد پس از بررسی مسیر موفقیت عزیزانم .
چون شاهد زجروسختی وخورد شدنشون بودم .
شاهد ناراحتی اونها بودم.
شاهد قر زدنهای اطرافیانی که بهشون پول قرض داده بودن بودم .
شاهد دست ودلبازانه خرید نکردنهاشون بودم.
شاهد عصبی شدنهاشون واسترس داشتن هاشون بودم.
ومن نخواستم ومن نخواستم مسیر رسیدن به خواسته هام انقده زجرآور باشه.
چون استاد من کرد تو کلم که مسیر رسیدن به خواسته ها باید آسون و لذت بخش باشه.
باید تکامل طی بشه.
نباید عجله کرد.
نباید قرض گرفت .
نباید وام گرفت.
نباید چک داد.
ومن همه ی اینها شد خط قرمزهام.
درسته دلم خونه وماشین ومغازه خواست اما نه از این مسیری که عزیزان من طی کردند.
یه چیزی رو اصل قرار دادم.
احساس خوب مساوی اتفاقات خوب.
عجله نکن.
لذت ببر .
تو مسیر خواسته هات قدم بردار .ولی عجله نکن .
از مسیرت لذت ببر همه چیز در بهترین مکان وبهترین زمان در شرایط عالی آسان وراحت ولذت بخش اتفاق میافته .
فرصتها هرروز بیشتر وبیشتر میشه.
فقط حرکت کن وهرروز خودت رو وکارت رو بهبود بده .
هر روز یکم بهتر از دیروزت باش.
باهرچی که داری شروع کن.
قرض ووام نگیر.
چک نده.
میزان موفقیت خودت رو از میزان آرامشت بسنج.
اگه خیلی از لحاظ مالی پیشرفت کردی مالک خونه وماشین ومغازه هستی ولی کابوس قرض وبدهی ووام رو پشت سر گذاشتی یا پیش رو داری اصلا موفق نیستی.چون خیلی چیزارو از دست دادی چون خیلی زمانها ومکانهایی که میتونستی ازش لذت ببری رو با نگرانی وغم واسترس از دست دادی .
اینو نخر اینو نپوش اینو نخور اینجا نرو چون تو فلان چیزو خریدی دستت خالیه باید جمع کنی بدهی مردمو بدی تو کت من نرفت ونمیره.
چون اصل زندگی فقط لذت بردنه .
چون خیلیها رو دیدم که بدون داشتن خونه وماشین ومغازه ویلا دارن عشق میکنن.
مستاجرن با خونه های لوکس ولاکچری اجاره ای عشق میکنن.
مغازه ندارن وتوی مغازه های اجاره ای کسب وکارهای موفقی دارن.
ماشین ندارن ولی مثل جنتلمن ها با اسنپ هرجا بخوان در کمال راحتی ورفاه میرن.
ویلا ندارن ولی هر جا وتوی هر شهروروستایی قشنگ ترین و با کیفیت ترین ویلاهارو اجاره میکنن ولذت میبرن پس این همه بدو بدو برای چی؟
اگه من از زندگیم لذت ببرم همه چی به وقتش میاد تازه اگرم نیاد من چیزی از دست ندادم چون لحظه به لحظه ی زندگیم رو خوش بودم.
استاد جان شاید این چیزایی که اینجا نوشتم از مسیر این جلسه خارج شد ولی من تجربه ی خودم رو گفتم قلبم گفت که بگم .
شاید اینطوری خیلی ها از اونور خر نیافتن.
بیان راه رفتن آدمهای موفق رو یاد بگیرن راه رفتن خودشونم فراموش کنن.
فقط برای موفقیت دیگران باید خوشحال شد وتحسین کرد وتمام.
چون مسیر رسیدن به خواسته ها برای هرکس یونیک وشخصیه وبا توجه به شرایط باورها وشرایط ذهنی هرکس متفاوته.
اونی که باور فراوانی داره اونی که خط قرمزهای مشخصی داره اونی که توحیدی عمل میکنه اونی که عجله نداره قطعا مسیرش با افرادی که همیشه فکر میکنن اگه امسال نخرن دیگه گرون میشه ونمیتونن بخرن وبا کسی که رو حساب پول این واون میرن تو دل خرید و تکامل رو دور میزنن خیلی متفاوته. بله مسیرها متفاوته.
هیچ وقت حتی در اوج نداری به هیچ کس حسادت نداشتم .
همیشه قلبم شاد بود از داراییها وموفقیتهای دیگران اما همینجا اعتراف میکنم که آن زمان که قانون رسیدن به خواسته ها رو نمیدونستم احساس عجزو ناتوانی می کردم .
احساس میکردم فقط شغل وموقعیت خاصی هست که عزیزانم رو به پول بیشتر وامکانات رسونده پس ما چون در فلان شغل نیستیم ویا پدرومادر شوهر حمایتگر نداریم پس نمیتونیم به جایی برسیم واستادم از زمانی که شما پرده از پیش ذهن محدوده من یرداشتین وفهمیدم همه ی مشاغل به یک میزان پتانسیل ثروتمند شدن رو دارن فقط باید سعی کنی کار مورد علاقت انجام بدی و کارت رو بهبود بدی وباید روی خودت وتواناییهای خودت سرمایه گذاری کنی وروی هیچ کس غیراز خدا وخودت حساب نکنی دیگه جون گرفتم اون احساس عجز وناتوانی از وجودم رخت بست ورفت .
خودمو توانمند باور کردم.
واین باورها بارها وبارها با گوش کردن فایلهای استاد چه رایگانها وچه دوره ها برایم تکرا وتکرار شد وقویتر شد وشد جزئی از شخصیتم.
شخصیتم قوی شد.افتادم توی مسیر صراط مستقیمه پر از نعمت وفراوانی پراز راحتی واسانی
توی لذت و آرامش.
واینها تا به همین لحظه که دارم این تمرین رو انجام میدم هر روز در حال بیشتر وبیشتر شدنه.
دوره ی احساس لیاقت ومقایسه نکردن توجه نکردن به زندگی وحتی موفقیت های عزیزانم رو مثل یک اصل مهم حک کرد توی عمق ذهنم.
هر جا نگاهم میره سمت هر کس دیگری سریع به خودم میگم لنز دوربین رو برگردون سمت خودت.
چون ما نمیدونیم پشت این موفقیت ها چه داستانی هست وشاید اون داستان دلخواه ما نباشه.واصلا اون داستان وطبق اصل قانون نباشه.
حالا هر جا تصادفی میشنوم مثلا فلان دوستم فلان سالن ارایشی رو زده مثل قصره وفلان خونه وماشین رو خریده فقط میگم خدای من شکررررررت. یه ادم موفق دیگه به موفقها اضافه شد ونوش جونش .هر کس هر جاهست جای درستشه.نه میپرسم چطور نه میپرسم از کجا نه میپرسم از کی .فقط شکر گزاری واینکه حتما لایقش بوده وتمام.
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
برادرم اقا عادل. خرید خانه در مرزداران
خرید یک قنادی خیلی بزرگ وموفق به همراه کارگاه
خرید ماشین تویتا وخرید یه خودروی دیگه که از شرکت کیا هست ویادم نیست چیه.
ویلا سازی در شمال کشور
ساخت وساز در تهران((خیلی برات خوشحالم وخداروشکر میکنم برادر موفقی چون تو رو دارم))
برادرم اقا نادر .
خرید یک قنادی بزرگ به همراه کارگاه که با خواهرم فاطمه شریک هست.
خرید یک واحد اپارتمان در نازی آباد
خرید یک زمین در آبسرد وشروع ساخت ویلا
داشتن یه ماشین فکر کنم پرشیا((نادر جانم بی نهایت برات خوشحالم خداروشکر میکنم که کسب وکار شخصی خودت رو داری وموفق هستی ))
خواهرم فاطمه
خرید یک قنادی بزرگ به همراه کارگاه که با برادرم نادر شریک هست.
خرید یه خانه با موقعیت تجاری که یه مغازه ی کوچیک داره
زدن یه بوتیک لباس توسط خواهرم تو همون مغازه ی کوچیکشون.
داشتن یه ماشین فکر کنم کوئیک((خداروشکر ابجی فاطمه که این همه موفقیت تو زندگیت میبینم. برای شروع کسب وکار شخصیت خیلی خداروشکر میکنم و از اینکه تو هم عباس منشی شدی وتو شروع مسیری بیشتر از هرچیزی برات خوشحالم چون این بهترین موفقیته))
خواهرم ندا
گرفتن حکم طلاق بعداز 6سال فقط با تغییر باورها به آسانی وعزتمندانه.
برپایی باشگاه شخصی وآزادی زمانی ومکانی
شاگردی استاد عباس منش متعهدانه.
لذت دائمی در زندگی با بودن در لحظه
ونتایج بسیار عالیه دیگه که مطمئنم خودشون حتما در بهترین زمان بهش اشاره میکنن.
داشتن خودروی پراید .
داشتن شاگردان خصوصی در باشگاه
زندگی مستقل بدون حضور پدرومادرم ((دختر قوی وخفن خداروشکر قلبم باز میشه بخاطر تمام موفقیتهات تو لایق همه ی اینهایی .تو تکامل رو طی کردی .تو خودت خلق کردی .بهت افتخار میکنم عزیزترینم.))
خواهر همسرم پگاه
خرید خانه
زدن بوتیک لباس
داشتن ماشین تیبا((پگاه جان برای تو هم خیلی خوشحالم از اینکه خونه ی شخصیه خودت رو داری از اینکه برای خودت داری کار میکنی همینکه در کنار کارو زندگی مشترک تونستی دانشگاه رو هم ادامه بدی همینکه سعی میکنی روی خودت کار کنی خیلی برات خوشحالم.))
دخترم نازی
موفقیت در رشته ی مورد علاقش در آرایشگری
موفقیت در تصمیم گیری در روابط((دخترم همینکه قدم تو مسیر علاقت برداشتی واز صبح تاشب داری تلاش میکنی وتونستی توی رابطت با توکل به خدا وخودت بهترین تصمیم رو بگیری خداروشکر میکنم مادر برات خوشحالم))
دوستم پروین.
خرید مغازه ی عمده فروشی در بازار
داشتن مهد کودک بزرگ که با خواهرش شریک هستن.
خریدن دو واحد اپارتمان.
داشتن ماشین پراید((پروینم دوست موفقم تو با اون قلب مهربون و بزرگت لایق همه ی این موفقیتها هستی .خیلی خداروشکر میکنم))
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است
استاد جانم در پاسخ به این دوسوال
من کامل بالا توضیح دادم هرکسی متعهدانه شاگرد شما باشه واگاهیهای شمارو مثل وحی منزل بدونه وتوی زندگیش عمل کنه ناخودآگاه به خودباوری میرسه وشروع به حرکت میکنه واینکه مسیر ی که غیر از ندا سایر عزیزانم طی کردند مسیری نبوده که مطابق قانونی باشه که من بهش از آموزش های شما رسیدم من مسیری را طی کردم وطی میکنم که از شما یاد گرفتم .
ونتایج توی دستمه که نشون میده مسیرم درسته فقط باید ادامش بدم.
خریدن دو واحد اپارتمان.
داشتن دوتا مغازه ی اجاره ای بزرگ یکی رستوران ودیگری کترینگ من
داشتن درآمد مثبت 500 ملیون.
تعویض کل وسایل خونم
واز همه مهمتر داشتن آرامش وسلامتی کامل
داشتن آزادی زمانی وآزادی مکانی
بودن در رفاه مالی
احساس پایدار خوشبختی
احساس لذت از زندگی وسفرهای عالی
وخلاصه مثل ملکه ها زندگی میکنم وتمام این خوشبختی رو استادم شما به من هدیه کردین واز شما سپاسگزارم واز خداوندی که منو هدایت کرد به سمت شما سپاسگزارم.
خداروشکر بخاطر غذای مناسب ذهن وروحم.
استاد جانم بهترین اشپز غذای روح وذهن هستین.