ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1

این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:

  • اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
  • دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
  • سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛

 

نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.


موضوع قسمت اول:

کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.

سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!


تمرین این قسمت:

نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:

مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.

سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟


تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:

1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)

من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

خواسته ها می‌توانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید می‌کنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)

درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن

درس دوم:من لایق بهترین ها هستم

درس سوم:با پول دوست باش

درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن می‌شد

درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)

2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل

من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی

درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی

درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم

درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.

3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟

من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟

درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد

درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا می‌سازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن

درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)

4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم

بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:

درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه

درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق

درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)

درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)

درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمال‌گرایی!)

5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!

من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:

درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)

درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)

6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!

من خواستار تغییرم و می‌خواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟

درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)

7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی

/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم

خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟

درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)

درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)

درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم

8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم

من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:

درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)

درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)

*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)

و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمی‌رسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!

9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!

بهبود دیدگاه در این موفقیت:

درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)

درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!

یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:

1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…

2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم

3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،

ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…

ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:

باور های محدود کننده

1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد

2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد

3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!

4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!

5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!

6.عدم کنترل کمال‌گرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!

7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز

8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی

9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!

10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم

11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم

12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم

13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم

14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..

15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان

توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !

جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا

من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم

استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره


منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام استاد عزیزم

    تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.

    سوال اول :در مقابل موفقیت دیگران چه احساسی داری؟من شاید قبلنااااااا یعنی خیلی خیلی در زمان دورترررر یعنی حتی قبل از ورشکستگی های پولی و مالی و دیگر تضادهایی که بتدریج در زندگیم بوجود آمد همیشه فرد خوش خنده و خوش اخلاق و بقول معروف چشم و دل سیری بودم انگار همه چی برام عادی بود و یا شاید هم فکر می کردم باید قانع باشم و همچنان برای آن داشته هام هم راضی باشم و هم قانع بودم… یعنی بعبارتی تا میومدم حرفی بزنم و بگم من از این بیشتر و قشنگتر و راحت تر و زیباتر رو می خوام فوری سیر نگاهی مسخره آمیز بسمت من حمله ور بود .. توی پرانتز بگم اصلا اون موقع ها قانون رو نمی‌دونستم و ناآگاهانه این درخواست ها رو داشتم .. اینکه به همینی که داری قانع باش . شکر خدا رو بکن .برو مردم رو ببین در چه وضعیتی زندگی میکنند و مردم ندارند بخورند آنوقت تو قانع نیستی و خلاصه یواش یواش انگار باورم شده بود که باید به فکر فقرا باشم . باید بفکر صرفه جویی باشم و همش باید بفکر اینو اون باشم و همینطور یواش یواش افتادم توی سیکل معیوب یک نگاه از پایین به بالا … درون من شکل گرفت و احساس کردم من عقب موندم و دیگه جایگاه مو از دست دادم .. تازه گیها خیلی خیلی بیشتر به گذشته ام فکر می کنم یعنی وقتی فایل های استاد رو میبینم یک مقایسه ای با گذشته ی خودم در وجودم بوجود میاد و شکر خدا الان توی مسیر آگاهی هستم و خودم رو با هیچکس بصورت منفی نگاه نمی کنم و مقایسه نمی کنم . در واقع یک نگاه مثبت اندیش و آزاد اندیشی در وجودم شکل گرفته ….یعنی… داشتم فکر می کردم که چی شد من قبلنا توی تضادهای مالی افتادم و نشونه ها رو ندیدم و متوجه ی درس هایش نشده بودم .. اصلا چرا این خصلت زشت احساس حسادت که ناشی از کمبود عزت نفس و احساس عدم لیاقت و محدویت های افکار بود برام بوجود آمد…

    خدا رو شکر از وقتی با استاد عزیزم آشنا شدم توی این چند سال خیلی خیلی نگرش هام نسبت به گذشته ام فوق العاده تغییر کرده و دوباره دارم به اصل واقعی الهی خودم بر می گردم و فهمیدم که من در گذشته آرام آرام بسمت مسایل منفی سرازیر و تمایل داشتم من قدرت تحسین دیگران رو نداشتم

    یعنی بجای اینکه از اون فرصت های طلایی استفاده میکردمم و به اون اشخاصی که ثروتمند بودند و مدام دور و برم بودند به اصطلاح در مدارشون بودم تحسین می کردم و خوشحال میشدم و به نکات مثبت شون توجه می کردم و یا مسیر موفقیت هاشون رو دنبال می کردم و تحسین شون می کرد ….ولی افسوس درک درستی از آگاهی ها ی قوانین نداشتم و احساس خود کم ارزشمندی و حسادت رو در خودم تقویت کردم و این بزرگترین ضربه و خودزنی بود میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی شخصیتیم که اصلا متوجه ی این ذغال داغ در وجود خودم نشده بودم که من رو نه تنها به فقر و تنگدستی و محدویت کشانده بود بلکه در تمام زمینه ها و جنبه های دیگر ابعاد زندگیم به زیر صفر کشانده بود .. یعنی تمام ابعاد از روابط و سلامتی و آرامش و فقر و تنگدستی و شرک و غیره……واقعا حسادت بقول خانم شایسته عزیزم خانمان سوز است که بنیاد آدم رو زیر و رو می کنه ..و من تمام آنها رو تجربه کردم …

    از وقتی وارد این سایت شدم آرام تر شده ام بیشتر از زندگی لذت میبرم و با فایل های توحیدی استاد به آرامش روز افزونی هدایت شدم که این اولین قدم من برای خودسازی و خودشناسی من بود و حتی چیزهای کوچک مثل راه رفتن روی برف ها و شنیدن صدای برف در زیر پایم صدای آواز پرندگان . صدای بارون و باد و صدای شادی و گریه کودکان و دیدن آسمان و ماه و ستارگان و خورشید. سحر خیز بودن صبح گاهی ام و همچنین شکرگذار بودن برای اینکه خداوند یک روز معجزه آسای دیگری رو آکبند و تر و تمیز و نو به من هدیه داده من را بی نهایت به وجد می آورد و برایم لذت بخش شده . تنفس در هوای آزاد رو بیشتر درک کردم و از خلوت گزینی ام نهایت لذت رو میبرم .. اینکه از همه چی سپاسگذار باشم برای داشته هایم خوشحال باشم و شکرگذار باشم و افق نگرش من رو از محدودیت ذهنی خارج کرده .. خدا رو شکرت که منو رها نکردی که در اعماق قهقراه فرو برم هر چند توی همان اعماق دره های تاریکی بازم رهام نکردی و نور چراغ هدایت استاد عباسمنش رو بسمت من تاباندی و هدایتم کردی تا با ریسمان الهی چراغ هدایت دوباره برخیزم و از پله های موفقیت بالا بیام خدایا چطوری تشکر و قدردانی کنم خودت میدانی که بنده ی ضعیف تو بخاطر نجواهای منفی ذهن به چه روزی افتاده بودم پس دستانم رو محکم تر از همیشه به دستان خودت گره بزن تا قدرت تحسین و تمجید بیشتری رو داشته باشم تا به عزت و احترام و ارزشمندی بیشتری هدایت شوم برای بلند آوازگی با اعتبار نیک..

    دوستان می خوام یک داستان جالبی رو از خودم اینجا تعریف کنم که باورها مون قوی تر بشه..روز گذشته یعنی 13 / بهمن تولد دخترم بود .. یک برف فوق العاده عالی و قشنگی در شهر عزیزم پردیس بارید و لطف خداوند شامل حالم شد که هر چقدر از زیبایی و قشنگی این برف زیاد و درشت و خوشکل بگم کم گفتم ..خدایاا شکرت که من اینقدر رررررر برف دوست دارم …

    امید دارم تمام سوالات استاد رو در این کامنتم واضح توضیح داده باشم که اگر اینگونه باشد از هدایت شدگان هستم..

    خلاصه اصلا قصد هیچ تدارکاتی رو برای تولد نداشتیم .. ولی طبق عادت همیشگی ام یک کیک خوشکل تولدی توی خانه درست کردم. ..

    از یک طرف روز قبل ترش با خواهرم تماس تلفنی داشتم بخاطر تبریکات تولد. بعدش دیدم رفته بودند برای دخترم خرید کردند (بهمراه دختر و پسرش) بخاطر همین بهشون گفتم اگه هوا خوب بود و جاده و خیابان ها مساعد بود بیان دور هم باشیم .(اونها مهرشهر کرج هستند) خلاصه با تمام باریدن این برف های خوشکل و سنگین خودشون رو رسوندن پردیس .. بعدش یکی از دوستان خانوادگی که خیلی شخصیت محترمی هم هست کلی در مواردی خاص بهم کمک کرده بود بقصد اینکه کاری در پردیس داره تماس گرفت و میخواست بیاد یک سری بهمون بزنه .. منم کلی تعارفش کردم و موضوع تولد رو گفتم که انگار کلی هم خوشحال شد .. خلاصه ایشون هم اومد .. ایشون کلی در این مهمانی منزلمون راجب موفقیت های گذشته اش تعریف کرد البته هنوز هم شخص موفق و مثبت اندیشی هست و مدام از فراوانی مشتری هاش صحبت می کنه اینکه خیلی جاها مشتری کم داره ولی کسب کار من همش مشتری های پولدار هستند و کلی از این حرف های سنگ قشنگ در ضمن اهل تفریح کوه و ماهیگیری و ورزش هم هستند و اتفاقا یکبار اون سری از فایل های سفر بدور آمریکا که خانم شایسته رفتند اونجا پوتین خریدن رو نگاه کردند چون ایشون هم در کسب و کار چرم و لوازم کیف و کفش هستند خیلی خیلی از اون فایل و استاد استقبال کرد .خیلی ذهن ثروتمندو مثبتی داره خدارو شکر از آنجایی که در مسیر آگاهی هستم کلی تحسین و تمجید کردم و کلی از این فرصت استفاده کردم خدا رو شکر . این تولد سبب خیر برکت های پولی و مالی و مادی و معنوی برام بود

    بعدش خلاصه مراسم تمام شد و داشتند می‌رفتند که باهاشون همراهی کردم تا پارکینگ خونمون .. آخه دو تا از واحد هامون خالیه و بهم اجازه دادن که از پارکینگ شون در مواقع ضروری استفاده کنم .. وقتی رفتم داخل پارکینگ بازم از خداوند تشکر قدردانی کردم که خدا رو شکر خواهرم اینا با دوتا ماشین اومده بودند و منم بلطف همسایه های سخاوتمند وفور و فراوانی پارکینگ رو احساس کردم خخخخخخ .. اون دوستمون چون ماشینش شاسی بلند بود دیگه بیرون پارکینگ کنار خیابون گذاشت .. خلاصه ی اینها جزیی از نعمت های یک روزم بود

    …می‌دونم کامنتم خیلی طولانی شد و خارج از حوصله ی دوستان هست ولی باور کنید با خواندن این کامنت و یا دیگر دوستان در مدار دریافت وفور و فراوانی نعمت ها قرار می گیریم و منم با مثل استاد عزیزمون با عشق به خواندن کامنت های دوستان در مدار باورهای قدرتمند بیشتری قرار می گیرم

    از وقتی این باور تحسین و تمجید رو در خودم تقویت کردم به احساس خوب و بهتری رسیدم نمی‌گم اصلا این خصلت نامناسب رو ندارم ولی سعی کردم که همیشه به اون ذغال داغی فکر میکنم که توی دستانم نگه داشتم و بعد بلافاصله می فهمم که داره منو می سوزونه و می‌بره به سمت آن درها ..پس باید فوری آن کنترل ذهنم رو در دست بگیرم ..

    مثلا چند ماه پیش بود که بخاطر کارهای اداری خاله جانم رفته بودم پیشیش.. چون گویا با تافق دیگر همسایگان شون قراره که آن واحد های قدیمی رو بکوبند و دوباره بسازند و کلی کارهای دیگر . و من با عشق بدنبال کارهاشون رفتم و کلی هم خوشحال شدم چون احساس کردم اینها نشونه های خداوند هست که به من الهام شده اگر برای آنها شده پس برای منم میشود که برای سند خانه و ساخت و ساز خانه ی رویایی خودم این اتفاق خوب بیوفته پس بیشتر از همیشه تحسین شون کردم و از اعماق قلبم خوشحال شدم و با عشق دنبال این کارها رفتم تا با کانون توجه ام در مدار خوبی قرار بگیرم و سبب خیر و برکت برام خودم و آنها باشه..

    باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من شده برای پله های موفقیت من برای آگاهی بیشتر در این قسمت بوده است ممنون و شکر گذارم خدایا ترا تحسین می کنم که این خصلت خداگونه ام را طلب می کنم که هر روز در مدار تحسین های روز افزون بیشتری هدایتم کنی همانطور که خودت انسان را تحسین کرده ای و گفتی تبارک الله و الحسنین الخالقین….

    .تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه

    به  هر  آنچه  که  توجه  می کنیم  از  ریشه  و  اساس  همون  موضوع  وارد  زندگی مون میشه

    پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق می‌کنیم، بنابراین اگر می‌خواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم

    اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم به چه چیزی توجه می کنیم

    اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم به چه چیزی فکر می کنیم …

    اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم

    پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم

    خدایااا خودت کمکم کن که مدارم بالاتر بره

    خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره

    خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره

    خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا قدرت تحسین دیگران و خودم رو بیشتر از همیشه داشته باشم تا مدارم بالاتر بره

    خدایاا می خوام با بهترین ها با موفقیت ترین ها و با ثروتمندترین ها با مردمان مثبت اندیش و آزاد آندیش و با سخاوتمند بیشتری دیده بشم

    خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم

    خدایاا شکرت که من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم

    خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم

    خدایا شکرت من در مدار تکامل تصاعدی برای تحسین دیگران و خودم هستم ..

    خدایا خودت زیبای های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم تحسین برانگیز باشم و در مدار تحسین و تمجید زیبایی ها و موفقیت های دیگران و این جهانم باشم و بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین

    خدایا مارو بخاطر تموم ویژگی های انسانیمون ببخش…

    و از در رحمت و نور و مغفرتت بر ما ببار…

    و به ما قدرت سپاسگزاری و چشم دیدن و تحسین و بیشتر و بیشتر دیگران رو عطا کن …

    خدایاااا شکرت ممنون و سپاس

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: