ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1

این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:

  • اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
  • دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
  • سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛

 

نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.


موضوع قسمت اول:

کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.

سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!


تمرین این قسمت:

نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:

مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.

سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟


تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:

1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)

من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

خواسته ها می‌توانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید می‌کنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)

درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن

درس دوم:من لایق بهترین ها هستم

درس سوم:با پول دوست باش

درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن می‌شد

درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)

2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل

من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی

درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی

درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم

درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.

3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟

من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟

درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد

درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا می‌سازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن

درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)

4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم

بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:

درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه

درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق

درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)

درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)

درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمال‌گرایی!)

5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!

من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:

درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)

درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)

6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!

من خواستار تغییرم و می‌خواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟

درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)

7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی

/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم

خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟

درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)

درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)

درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم

8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم

من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:

درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)

درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)

*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)

و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمی‌رسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!

9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!

بهبود دیدگاه در این موفقیت:

درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)

درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!

یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:

1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…

2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم

3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،

ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…

ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:

باور های محدود کننده

1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد

2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد

3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!

4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!

5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!

6.عدم کنترل کمال‌گرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!

7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز

8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی

9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!

10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم

11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم

12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم

13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم

14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..

15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان

توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !

جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا

من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم

استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره


منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Ehsan Moqadam» در این صفحه: 1
  1. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه همراهان بزرگوار خودم در این مسیر بی همتا

    خداروسپاس گزارم که در این روزهای زمستانی که با بارش زیبا و فراوان برف همراه شده دل ما به نور هدایت و آگاهی خداوند گرمه گرمه

    می خواستم تمرین جلسه2 دوره احساس لیاقت رو انجام بدم که هدایت شدم به این فایل فوق العاده و از همزمانی این فایل و چند اتفاق بی نظیر متوجه شدم که خداوند می خواد نکات مهمی رو به آگاهی های من اضافه کنه.

    من در لیست خودم اسم 14 نفر رو نوشتم که میشه گفت در زندگی زیاد تحت تاثیرشون هستم، خیلی وقت ها آگاهانه و بسیار از اوقات هم ناآگاهانه، به همین منظور به خودم گفتم حالا که این 14 نفر رو به یاد آوردی بیا و بگو به خودت که به نظرت این افراد در چه حوزه هایی موفقیت کسب کردند و تو چه حسی داری به موفقیت این افراد.

    فکر میکنم همه ما بدونیم که تو ذهنمون به چه کسانی حس خوب و بدی داریم اما زمانی که من این لیست رو نوشتم باورم نمیشد که چقدر حال من بده به نسبت اطرافیانم، یعنی موضوع از حس بد مقطعی گذشته بود، من افراد رو داشتم با این حسی که ازشون میگرفتم برای خودم تعریف میکردم.

    حسی که از بعضی ها میگرفتم خیلی ساده برام قابل تشخیص و بیان کردن بود و حسی که از بعضی افراد دیگه میگرفتم کمی ترسناک و ناشناخته و مجبور میشدم که بیشتر عمیق بشم اما همینطور که میمومد و من مینوشتم وزنه های سنگینی رو که به خودم متصل کرده بودم رو حس میکردم.

    نوشتن این لیست فایده های خیلی خوبی برای من داشت که در ادامه بیشتر بازش میکنم.

    من برای قسمت سوم این تمرین از تکنیک پیشنهادی خانم دبی فورد در کتاب نیمه تاریک جویندگان نور استفاده کردم چون به عقیده ایشون که به نظرم بسیار درست هم هست ما ویژگی هایی که در درون خودمون هست رو روی دیگران فرافکنی میکنیم، حالا این ویژگی ها هم میتونه یه سری از اخلاقیات باشه هم یه سری از دستاوردها اما اصل ماجرا اینه، یعنی به تعبیری در خود ما هست اما ما در دیگران متوجه اون میشیم. من برای فهم بهتر این موضوع این مثال رو برای خودم میزنم که میگم فرض کن در یک جمعی هستی که یه سری ها گوشی اپل دارند و یه سری ها گوشی غیر از اپل. وقتی تو متوجه میشی که چه افرادی در اون جمع گوشی اپل دارند اون افراد از اون پس بیشتر توجه تو رو به خودشون جلب میکنند چون تو متوجه یه نکته اشتراک بین خودت و اون ها شدی و میدونی که اون ها چه حس و تجربه ای رو از استفاده از این محصول دارن تجربه میکنند و شاید بقیه افراد دیگه خیلی برات جلب توجه نکنند. حالا همین اتفاق در مورد ما هم داره میفته یعنی وقتی یک موضوعی در فرد دیگری داره توجه ما رو به خودش جلب میکنه در واقع اون موضوع، چه خوب چه نامناسب، در خود ما هم هست و به این دلیل ما داریم خوب تشخیصش میدیم که خودمون داریمش.

    در واقع من وقتی داشتم این لیست رو مینوشتم یکی از اون نکاتی که خیلی به ذهنم اومد همین موضوع بود.

    اگر من دارم نسبت به موفقیت یک فرد مثلا در حوزه کسب و کار واکنشی به حالت حسادت از خودم نشان میدم به این خاطره که من حس میکنم که میتونم مثل یا حتی بهتر از اون فرد عمل کنم اما از اینکه روشش رو بلد نیستم دچار سوءبرداشت شدم.

    در حین نوشتن این لیست متوجه یه نکته خیلی مهم هم شدم که جزء ارکان اصلی احساس لیاقته و اونم این بود که خیلی از موفقیت هایی که اون افراد داشتند رو من اصلا نمی خواستم یعنی خواسته واقعی من نبود و فقط به این دلیل که از نگاه دیگران اون اقدام موفقیت اون فرد به حساب میومد من هم اون فرد رو آدم موفقی میدونستم.

    من در نگارش این لسیت به این نتیجه رسیدم که من نمی خوام جای هیچکدام از این افراد باشم و زندگی که خودم دارم خیلی برام لذت بخش تر و ارزشمندتره، خیلی واقعی تر و یونیک تره.

    اما در ادامه بخش سوم تمرین باز هم از روش خانم دبی فورد الهام گرفتم. تک تک افراد را در یک ملاقات حضوری خصوصی در ذهنم دعوت کردم و ازشون پرسیدم که چه درس یا حرفی برای گفتن به من دارید؟

    حرف هایی که این افراد به من زدند رو در ادامه مینویسم:

    نفر شماره 1 لیست: مهم نیست چقدر در گذشته دست کم گرفته شدی یا دیگران مسخرت کردند، اگر به قدرت خودت و خداوند ایمان داشته باشی خداوند عزت به تو میدهد.

    نفر شماره 2 لیست: باید خیلی خوشحال و سپاس گزار باشی که شرایط الان تو بسیار بهتر از زمانی بود که من شروع کردم، اون زمان من فقط یه سری رویا داشتم و حق خودم میدونستم که این ها رو تجربه کنم. درسته که من از دهات اومدم اما الان دارم از اصیل ترین آدم های شهر هم بهتر و راحت تر زندگی میکنم پس اگر من تونستم چنین شرایطی رو ایجاد کنم و تو هم در ارتباط خیلی نزدیک من بودی مطمئن باش که این مسیر برای تو انتهایی نداره پس تا میتونی بزرگ فکر کن و ایمان داشته باش که به همه چیز میرسی.

    نفر شماره 3 لیست: تو میتونی یه زندگی امن داشته باشی اگر مسیر درستی رو در پیش بگیری. موفقیت های موقت افراد گولت نزنه. دارایی های دیگران رو با دارایی های خودت مقایسه نکن. اگر آرامش داشته باشی و مسیر خودت رو بری اون وقت همه جای دنیا میتونی مطمئن زندگی کنی.

    نفر شماره 4 لیست: این حق توعه که یه زندگی درجه یک داشته باشی، فکر نکن برای اینکه چیزای خوب داشته باشی باید پدرت در بیاد یا خیلی تلاش فیزیکی سخت بکنی، تو لایقی، حقته همه چیزت باکیفیت و درجه یک باشه.

    نفر شماره 5 لیست: جذابیت تو خدادادیه، فقط به این دلیل این احساس رو نداری که فکر میکنی کسی از بیرون باید این رو‌‌ بهت متذکر بشه، درصورتی که تو جذاب ترین فردی هستی که تا حالا دنیا به خودش دیده،‌تو منحصربه‌فرد و کاریزماتیک هستی، این چیزیه که خودت باید به خودت بگی، نه اینکه انتظار از دیگران داشته باشی که بهت بگن، همه عاشق تو هستن، همه عاشق این هستند که با تو باشند، همه عاشق این هستند که با تو وقت بگذرونن و از جذابیت های تو بهره مند بشن.

    نفر شماره 6 لیست: اگر به خدا ایمان داشته باشی حتی تو زمان هایی که تو زندگی جوری گره خوردی که احساس میکنی دیگه کارت تمومه، خداوند جوری بازت میکنه و بالا میبرتت که همه فقط میتونن تحسینت کنند. تو لایق دوست داشته شدن هستی، تو لایق عشقی، تو توانا هستی در عشق.

    نفر شماره 7 لیست: اگر آدم ها به چالش میکشند تورو به این خاطره که از قدرت تو شاید واهمه دارند، شاید میدونند که تو چقدر توانمند هستی و به همین دلیل ممکنه مورد تمسخر قرارت بدن، این شرایط اتفاقا میتونه سکوی پرتاب تو باشه اگه تو در تیم این افراد بازی نکنی. همه چیز هدایت خداست برای اینکه تو بالا بروی.

    نفر شماره 8 لیست: شخصیت تو بسیار محترمه، هرگز نباید این رو دست کم بگیری. هرگز خودت رو توانایی هات رو دست کم نگیر. تو لایق احترامی.

    نفر شماره 9 لیست: ما اومدیم که لذت ببریم. حق توعه که همه چیز داشته باشی. هیچ چیزی رو فدای لذت بردن تو زندگیت نکن. از انجام کاری برای بیشتر لذت بردن تو زندگیت نترس، همه محدودیت ها فقط در ذهن خودته.

    نفر شماره 10 لیست: عاشق خودت باش، تا این رو یاد نگیری امکان نداره عشق واقعی رو تجربه کنی. جهان باید به تو خدمت کنه. تو ارزشمندتر از اون هستی که در تجربیاتت و تعریف های محدودکننده خودت خلاصه بشی. منتظر کسی نباش که بهت عشق بورزه، که باعث زیباتر شدن زندگیت بشه، خودت پیش برو.

    نفر شماره 11 لیست: خودخواه باش. تو زندگی هیچکس مهم تر از خودت نیست. رضایت تو به همه چیز الویت داره. اگر راضی نباشی نمیتونه این رضایت رو در دیگران هم ایجاد کنی. تو مستحق یک زندگی ایده آل هستی. تو برای این به جهان اومدی که زیبایی هات رو به نمایش بگذاری که تجلی زیبایی های خداوند باشی.

    نفر شماره 12: جسور باش. قبل از اینکه دنیا برای تو چالش ایجاد کنه خودت برای خودت چالش های دلخواهت رو ایجاد کن. خودت رو محک بزن. از محیط امنت خارج شو. بعضی وقتا خیلی خوبه که بفهمی با خودت چند چندی و چقدر به خداوند و خودت ایمان داری

    نفر شماره 13 لیست: راحت باش. بدست آوردن چیزی اصلا دشوار نیست. همه باید افتخار کنند از اینکه با تو هستند. هیچ وقت از خودت کم نکن تا به دیگران اضافه کنی. قاطع باش. خودت رو لایق و ارزشمند بدون. همه چیز به سادگی رخ میده. به خودت باور داشته باش و خودت رو با خودت مقایسه کن. اخلاق مهم ترین رکن موفقیته.

    نفر شماره 14 لیست: حق توعه که بهترین ها برای تو باشه. تو شایسته تر از اونی هستی که بخوای خودت رو با دیگران مقایسه کنی. هیچ کس حق نداره از تو بزرگ تر باشه. سعی کن بهترین خودت رو همیشه ارائه بدی.

    واقعا نوشتن این لیست خیلی برام الهام بخش بود. تمرین بسیار فوق العاده ای بود. باورم نمیشد گفت و گوهای ذهنی من انقدر ضعیف کننده بوده به شکلی که من انقدر خودم رو در مقیاس دیگران نالایق و ضعیف میدونستم اون هم نه با افراد خیلی مطرح، با آدم های خیلی معمولی زندگی خودم.

    به یاد آوردم زمان هایی که موفقیت های دیگران در ذهنم شدنی بود فقط بای این ذهنیت که اگر برای این فرد شده برای من هم می شود از مسیر بسیار ساده تر به اون رسیدم. اما باید اعتراف کنم در مقایسه با این افرادی که در لیست آوردم اصلا احساس خوبی نداشتم گاهی حس کردم که من بدشانسم، من آدم درجه2 و غیر جذابی هستم، من بی استعداد و پست هستم، من باید پدرم در بیاد، من اصلا مستحق نیستم که داشته باشم.

    این ها همان نشتی های فرکانسیه که خیلی ریز دارند انرژی ارزشمند درونی ما رو میخورند.

    خداروشکر که در این مسیر هستیم و از این آگاهی های ناب بهره میبریم. واقعا به شخصه وظیفه خودم میدونم که وقتی بهم گفته میشه بیام و بنویسم و امیدوارم که مسیر این آگاهی ها همچنان ادامه داشته باشه

    همه شما عزیزان رو به دست پرمهر خداوند میسپارم امیدوارم که خداوند بهترین ها را سهم شما عزیزان کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 85 رای: