ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1

این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:

  • اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
  • دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
  • سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛

 

نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.


موضوع قسمت اول:

کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.

سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!


تمرین این قسمت:

نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:

مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.

سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛

سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟


تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:

1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)

من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

خواسته ها می‌توانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید می‌کنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)

درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن

درس دوم:من لایق بهترین ها هستم

درس سوم:با پول دوست باش

درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن می‌شد

درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)

2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل

من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟

درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی

درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی

درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم

درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.

3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟

من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟

درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد

درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا می‌سازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن

درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)

4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم

بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:

درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه

درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق

درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)

درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)

درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمال‌گرایی!)

5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!

من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:

درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)

درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)

6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!

من خواستار تغییرم و می‌خواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟

درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)

7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی

/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم

خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟

درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)

درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)

درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم

8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم

من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:

درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)

درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)

*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)

و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمی‌رسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!

9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!

بهبود دیدگاه در این موفقیت:

درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)

درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!

یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:

1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…

2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم

3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،

ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…

ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:

باور های محدود کننده

1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد

2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد

3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!

4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!

5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!

6.عدم کنترل کمال‌گرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!

7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز

8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی

9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!

10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم

11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم

12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم

13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم

14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..

15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان

توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !

جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا

من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم

استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره


منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «وحید ربانی» در این صفحه: 4
  1. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان تنها قدرت هستی

    سلام به شما استاد عزیز

    این سومین کامنت من زیر این فایل هست

    در‌مورد تحسین‌دیگران اگر این تحسین به تحسین خالق این زیبایی و‌توانایی این شخص که خداوند یکتا است منجر بشه باعث احساس خوب میشه اگر این تحسین به خود شخص برگرده باعث احساس بد میشه چون‌نوعی شرک هست و وقتی ما شرک‌میورزیم‌احساسمون بد میشه تحسین باید با دید توحیدی انجام شود تا احساس عالی بده

    خدایا شکرت که تو این قدر توانایی که همچین بنده زیبایی خلق کردی خدایا شکرت که قوانینی داری که انسانها میتونند زندگیشون خلق کنند

    مایه تحسین باید تحسین خداوند باشد در عمق ذهنمون باید خداوند ببینیم نه این شخصی که نتایج داره یا نداره به ظاهر تشکر میکنیم از ادم ها و خدماتشون ولی در عمق ذهن ما باید توحید و خدا باشه در غیر این صورت حالمون بد میشه

    همه چیز قدرت بلامنازع خداوند یکتا است و بس در‌همه چیز و‌همه کس باید خداوند را تحسین کرد خداوندی که خالق ما انسان ها است خداوندی که عباس منش یک کوچولو ایمانش را بهش ثابت کرده و یک فایل میزاره 800 تا کامنت نوشته میشه این قدرت خداوند است نه توانایی عباس منش اگر هم عباس منش توانایی داره از هدایت خداوند بوده توانایی که منم میتونم داشته باشم و‌دارم توانایی که‌تو هم داری دوست عزیزم

    همه ما داریم قدرت خداوند در دسترس همه ما هست به میزان ایمانمونم باورمون به اون قدرت توانمند میشیم قوی میشیم ثروت مند میشیم دوست داشتنی میشیم عزیز میشیم

    همه چیز اون هست و بس و‌تمام

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    به نام خداوند بسیار بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    این دومین کامنت من زیر این فایل عالی هست

    امروز صبح بعد از دیدن این ویدیو شما و نوشتن کامنت اولم رفتم داخل پارک پشت خونمون در یک هوای بسیار عالی که دیشب برف بارون زده بود 6 کیلومتر دویدم و حسابی سر حال شدم من همزمان با دویدن باورهای تاکیدی که در قدم 10 ام گفتید را با صدای خودم ضبط کردم و هر روز تکرار میکنم بعد از دویدن که حالم بسیار عالی بود به خودم گفتم وحید حتی بدترین انسان ها حتی پر اشتباه ترین انسانها حتی کسانی که تو فکر میکنی باورهاشون اشتباه بالاخره یک حسنی دارمد یک نقطه تحسین برانگیز دارند بیا و از امروز یک دفتر برای خودت بردار و هر یک‌صفحه را اختصاص بده به یک نفر از نزدیکان خودت که زیاد میبینیشون و یک خصوصیت مثبت از اونها بنویس مثلا در مورد مثال قبلیم برای شخص Aو شخص B و شما نکته مثبتی که برام واقعا تحسین بر انگیز هست داشتن تمرکز شما هست این که خیلی عالی تمرکز میکنید روی یک کاری واقعا تحسین بر انگیزه همبنجوری که میدویدم خونه های لوکس اطراف پارک را تحسین کردم که چه صاحبان با اراده ای داشتند و ثروت مند که این خونه های عالی ساختن اونها قطعا در این زمینه باورهای قوی داشتن چون من هنوز بعد 6 سال نتونستم خونم را بسازم اونها را هم تحسین کردم در دلم

    هر چیزی را که دیذم یک نکته مثبت ازش به ذهنم رسید حتی دو تا پسر بچه جوان اومده بودن تو پارک داشتن غلیون میکشیدن من با خودم گفتم دمشون گرم که صبح به این زودی تونستن بیان پارک حالا به هر دلیلی

    من باید این تمرین هر روز ادامه بدهم تا ناخوداگاه نکات مثبت انسان ها را پیدا کنم

    من در مورد انفاقات خیلی عالی تسلط دارم به دیدن نکات مثبت ولی در مورد انسانها نه

    همیشه انسانها را نکات منفیشون را میدیذم مثلا میگفتم ببین این جوان ها اومدن پارک غلیان بکشن ولی از امروز به خودم قول میدم اگاهانه نکات مثبت ادم ها را ببینم و یادداشت کنم احتمالا همین مثبت بینی باعث میشه بیشتر بتونم تحسین کنم و عبور کنم از اون ویژگی ادم هایی که با باورهای من منطبق نیست

    ممنونم از شما استاد لطفا این دوره پولی نکنید من به شخصه قول میدم حسابی مشترکت کنم در کامنت ها تا شما هم انگیزه توضیحات بیشتر داشته باشید واقعا ازتون ممنونم من در خانواده ای بزرگ شدم که هیچ‌وقت کسی را تحسین نکردن هنوزم نمیکنند همیشه همه را با چوب منفی زدن خودم هم از کسایی بودم که هم چوبش خوردم هم زدم این‌خصوصیت ریشه در تربیت من داره ولی مثل خیلی چیزهای دیگه از تنظیمات ذهنم که عوضش کردم این را هم عوض میکنم چون‌من خالق زندگی جدید خودم هستم

    ممنونم از شما که این بحث عالی باز کردید

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    به‌نام خداوند بسیار بخشنده و‌مهربان

    سلام به شما استاد عزیزم و‌همه دوستان عزیز

    تبریک میگم وروود‌شمابه این‌مبحث‌بسیار مفید ذهنیت قدرتمند کننده و‌ذهنیت محدود کننده

    من تمرین را میخواهم همین جا انجام بدهم

    شخص A در باشگاه هیکل بسیار زیبایی داره و من میبینیم که اون به این موفقیت رسیده که هیکلش خیلی زیبا شده اولش احساس خوبی دارم ولی بعد احساسم خوب نیست چون سریع ذهنم میگه اون مکمل میخوره و در درجه رفاهی بسیار بالا است و خوراک اون بسیار عالی هست و اون اصلا استرس کاری نداره چون پدرش خیلی ثروت منده و اون چون پیش پدرش کار میکنه زیاد درگیر مسایل نمیشه بنابر این میتونه حیکلش متفاوت از من باشه در اصل نوعی توجیه میکنه ذهن من که دلیل موفقیت اون شرایط متفاوتش با من هست از انگیزه من برای تلاش کم نمیشه حتی در بیشتر موارد انگیزه من بیشتر میشه که من در تداوم مسیر بهتر هم میشم و سعی میکنم مدام به خودم بگم که من فقط با خودم رقابت دارم و من باید از دیروز خودم بهتر باشم و به دیگران و موفقیتشون توجه نکنم چون من نمیدونم اونها از چه مسیری به این موفقیت رسیدن و در مواردی هم که کمی تحقیق میکنم متوجه میشم مسیری که اون شخص رفته با مسیر باورهای که من دارم میرم منطبق نیست بنابر این نمیتونم زیاد تحسین کنم

    نمیدونم تونستم مطلب را برسونم یا نه

    در اکثر مواردی که من افراد موفق نزدیکانم میبینم بلافاصله ذهن من شروع میکنه به اینکه مقایسه کنه روشت دستیابی اون شخص به موفقیت را بفهمه

    مثلا در مورد شخص A سریع ذهنم میگه

    اکی این شخص وضعیت مالی بسیار خوبی داره به دلیل اینکه پیش پدرش هست و‌خودش از خودش بیزنس تنها نداره پس پیشرفتش وابسته به پدرش هست

    یا این شخص از چند نوع مکمل استفاده میکنه

    یا این شخص ممکنه الان موفقیتی پیدا کرده ولی در ادامه مسیر وقتی مثلا از پدرش جدا بشه تازه شروع مشکلاتش هست و اون موقع باید ببینیم ایا بازهم میتونه هیکلش مثل الان باشه یا نه

    یا این هرگز نتونسته طعم بیزنس تنهایی را بچشه و اگر زمانی تنها بشه تازه اون وقت هست که میفهمه باید چکار کنه و شاید دیگه این نتایجی که الان داره را نداشته باشه

    خوب من همه این موارد را با باور ها وشرایط خودم مقایسه میکنم

    من ادمی هستم که تنها دارم پیش میرم تو شغلم

    من ادمی هستم که اصلا مکمل مصرف نمیکنم

    من ادمی هستم که یک عالمه مساله در زندگیم تا الان حل کردم بدون اینکه کسی حمایتم کنه جز خداوند بزرگ

    وقتی شرایط خودم را با اون شخص A موفق کنار هم میزارم یک جورایی ترمز میشه برام که بخواهم زیاد و‌عمیق تحسینش کنم چون از یک طرف کل شرایط اون را مثل خودم نمیدونم و میگم این مقایسه اصلا درست نیست و‌کلا دست از تحسین بر میدارم

    از یک طرف هم میگم اصلا من نباید مقایسه کنم خودم را با اون چون اون در یک شرایطی رشد کرده که کاملا متفاوته

    مثلا مثل این هست که دو‌نوع گل متفاوت را بخواهیم باهم مقایسه کنیم

    میدونید من میرم سر مقایسه من اولین چیزی که در دیدن افراد موفق میاد به ذهنم مقایسه اون شخص با خودم هست وقتی وارد مقایسه میشم به تفاوت برخورد میکنم وقتی به تفاوت برخورد میکنم دیگه زیاد نمیتونم تحسین کنم یا اگر هم تحسین میکنم ظاهری هست هرچقدر اون شخص که موفق شده را شرایط موفقیتش را نزدیک به شرایط خودم ببینم بیشتر خوشحال میشم و بیشتر تو ذهنم میتونم تحسین کنم

    مثلا شخص شماره B از دوستان نزدیک من در زمان بسیار کوتاهی خیلی ثروت مند شد من همواره تحسینش کردم چون شرایطش خیلی نزدیک به من هست ولی بازهم ذهن من میگرده تا باورهای اشتباهی در اون پیدا کنه که بگه اقا اگر اون این موفقیت را الان داره فردا به مشکل میخوره ها من دو‌نوع احساس دارم در مقابل افراد موفق اول خوب و بعد بد

    اولش میگم‌دمش گرم عالیه

    بعد ذهنم که روش اون را با روش خودم مقایسه میکنه میگه نه اون‌در مواردی ایراد داره و‌احتمال زیاد بعد دچار مشکل میشه و‌موفقیتش پایدار نیست وقتی به اینجا میرسم اون تحسین دیگه ادامه پیدا نمیکنه یا ظاهری میشه

    این مورد را استاد توضیح بدید لطفا که چکار‌کنیم شما یک‌بار در یکی از فایلهاتون گفتید شما افراد موفق را تحسین میکنید و‌کاری به اینکه چجوری به اینجا رسیدن ندارید فقط اینکه رسیدن دمشون گرم تمام

    و حتی کاری به نوع موفقیتشونم ندارید چجوری میشه کاری به نوع موفقیتشون نداشته باشیم‌و بتونیم تحسین کنیم !؟؟

    مثلا یک نفر یک دزد حرفه ای هست من نمیتونم تحسینش کنم !!!

    من در اینجای کار مشکل دارم

    ممنون میشم در این مورد توضیح بدید

    خیلی خیلی از شما سپاسگزارم این موضوعی که بیان کردید واقعا پاشنه آشیل من هست

    حتی در مورد خود شما که اینقدر لاغر شدید وقتی عکس قبل و‌بعد شما را میبینیم اولش میگم‌دمش گرم افرین عجب کاری کرده ولی بعد بلافاصله ذهنم میگه این از روش لاغری متد کتوژنیک استفاده کرده و‌قطعا عواقب و‌اثاری داره براشون و یا در بهترین حالت میگم باید منتظر عواقب این لاغری سریع باشیم بعد قضاوت کنیم

    این‌ موضوع دقیقا پاشنه اشیل من هست در مشاهده افراد موفق ولی مثلا در مورد بحث‌ثروت‌واقعا تحسینتون میکنم چون میگم‌دمش گرم این واقعا تونسته با تغییر ذهنش نتایجش ارام ارام بزرگ کنه و به اینجا برسه چون مسیر شمارا مثل مسیر خودم میبینم

    همه چیز بستگی به این داره که اون فرد موفق با چه با باورهایی به این موفقیت رسیده اگر باورهاش نزدیک به باورهای من باشه من میتونم تحسینش کنم ولی اگر باورهاش از باورهای من‌دور باشه نمیتونم تحسینش کنم یا ظاهری هست

    و یک مثال دیگه من زبان اسپانیایی بصورت انلاین میخونم خود‌نرم افزار همیشه 30 نفر را بهمدت یک هفته در یک لیگ قرار میده 10 نفر اول لیگ به مرحله بعدی صعود میکنند نرم افزار یک قابلیت پولی داره که با خرید اون قابلیت به شما لقب super میده و‌یکسری قلب برای شما نامحدود میشه و زمان هایی که یک درس را میبازید بازهم به شما امکان ادامه دادن میده ولی افرادی که مثل من قابلیت عادی دارند حتما باید قلب با عبور از یک‌درس بدون ایراد بدست بیارن تازه یکسری با کپی نسخه حک‌شده نرم افزار حتی بدون دادن پول در‌وضعیت super قرار میگیرند و علامت super کنار اسمشون‌میاد در بیشتر موارد نفرات اول و‌دوم سوپر هستن من دارم‌تلاش میکنم ولی میشم نفر پنجم وقتی نفر اول میبینم بجای اینکه بگم دمش گرم میگم اینکه سوپر هست معلومه اول میشه چون بینهایت قلب داره اگه راست میگه با شرایط من بیاد مسابقه بده من هر روز از این مثال ها دارم

    از بک جایی تصمیم گرفتم کلا بیخیال دیگران بشم و فقط کار خودم را بکنم چون این ریز شدن در روش موفقیت افراد احساس منا خراب میکنه

    بازهم از شما ممنونم که توضیح میدید این مورد را

    در پناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به شما دوست عزیز نگار عزیز

    ممنونم از پاسخ شما hola hola

    buenas dias

    tu eres muy inteligente

    خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم که یک‌دوست خوب مثل شما که عاشق اسپانیش هست پیدا کردم چقدر جالب

    ماشا الله به شما احسنت 147 روز استریک‌واقعا محشره من 50 روز هستم البته یک‌بار پارسال دقیقا حالم‌بد میشد و فقط دنبال امتیاز بودم‌و از یک حایی رهاش کردم و ادامه‌ندادم ولی الان این 50 روز را واقعا با لذت پیش میریم و به قول شما یا در لیگ وسط قرار میگیرم یا صعود میکنم اصلا عجله ندارم و‌میگم هدف من یاد گرفتن هست حتی اگر سفوط کنم من اومدم که زبانم خوب بشه نه اینکه اسمم جزو لیست اولی ها باشه معمولا هم اسون‌و راحت با حداکثر 1000 ایکس پی عبور میکنم اصلا زور نمیزنم وخیلی راحت عبور میکنم یا همون جا میمونم اصلا عجله ندارم من این باور را در زندگیم هم ساختم که اصلا عجله نکنم خیلی وقتها میگم بزار اونهایی که عجله دارن برن من هیچ عجله ندارم و خدا به وقتش باد را در بادبانهای کشتی من چنان می اندازه که سرعت عالی میگیره خیلی جالبه که این‌ نرم افزار از خیلی چیزها شبیه زندگی‌روز مره خودم هست

    منم تحسین میکنم شما را بخاطر صداقتتون من اصلا به روشی که دارم میرم شک نمیکنم چون این روش دارم در قران هم مورد برسی قرار میدم اطمینانم خیلی زیاد تر از قبل شده قران به من خیلی کمک کرده دقیقا وقتی قران را میخونم انگار دارم یک کتاب عالی موفقیت میخونم برای همین اصلا به مسیری که‌میرم شک نمیکنم هر زمان هم‌این‌نج‌ا بیاد که دیگران از تو جلو هستند من میگم‌وحید‌تو الان دقیق یکسال نیست باورهات اصلاح شده و حتی شش ماهم‌نیست و قبل خودم را میبینم و خیلی ازوم میشم میگم اگر فلانی الان ماشین 3 ملیاردی خریده 12 سال هست این باورهای قوی را در خودش داره تقویت میکنه و‌میام‌محاسن خودم را تقویت میکنم میبینم من از همونی که ماشین 2 ملیاردی‌داره در خیلی موارد عالی تر عمل کردم خلاصه به خودم انرژی میدم

    و در این مسیر فقط و فقط و‌فقط و فقط توحید هست که کمک میکنه

    من همه را تحقیق کردم

    نه کیفیت مهمه نه تلاش فیزیکی مهمه نه از صبح تا شب دویدن مهمه هیچی مهم نیست فقط یک چیز مهمه و‌اون فقط و فقط و فقط باور به یگانگی خداوند داشتن هست به خدا فقط همینه و هیچس دیگه نیست من کارخانه نساجی دارم ولی دوتا نخ را بلد نیستم گره بزنم بخدا ادم هایی میان برام کار میکنند از خودم بهتر من فقط روی یک اصل کار میکنم و اون‌توحیده

    الباقی چیزها را خود خدا درست میکنه

    خدایی که‌موجودی حساب بانکی من را در عرض 6 روز 300 برابر میکنه همیشه میتونه این کار را بکنه فقط باید قدرت خدا را باور کنیم به میزانی که شرک را کم کنیم قدرت ما زیاد میشه از اتصال به اون منبع الهی همه چیز خداونده

    حرفهای من این‌ میست که بخوابیم خونه دقیقا همون‌مثال اسپانیش هست شما زجر نمیکشی حال میکنی و‌نفر اول میشی دوست خوبم لذت میبری و‌نفر اول میشی عشق میکنی و‌حسابت 9 صفر مید جلوی عدد حال میکنی

    میدونی همه مسیر موفقیت از بین‌رفتن ترس و‌نگرانی هست کل داستان از بین رفتن ترس و غم هست و فقط خدا استاد این کاره الباقی همش حاشیه است فقط خدا فقط خدا فقط ایمان به خدا داشتن هست و این با کلام‌خالی‌نیست باید بری تو دل ترس ها من تو این مسیر از خیلی ترس ها عبور کردم که میتونم کناب ها بنویسم و در زمان مناسب مینویسم حتی شاید فیلم ساختم نمیدونم ترس از کشته شدن ترس از زندان ترس از دارایی ترس از بس پولی ترس از هر جیزی تا از این ترس ها عبور نشه موفقیت wooooow بدست نمیاد چیزی که الان هستیم موفقیتی که الان داریم به میزان مقدار عبوری هست که از ترسهامون‌کرذیم اگر خیلی میخواهیم موفق بشیم باید خیلی از ترس ها عبور کنیم کار من فقط همینه و در این‌مسیر فقط خدا میتونه به تو قوت قلب بده فقط خدا فقط خدا فقط خدا فقط رب

    امیدوارم تونسته باشم منطورم برسونم

    وقتی از سقوط در دولینگو نترسیدی موفق شدی تا‌وقتی میترسیدی نمیشد

    در پناه رب العالمین باشید دوست خوبم امیدوارم یک روزی در میامی شما را مهمان کنم در یک کافه زیبا در خیابان ocean drive و از شنیدن موزیک enrque اشک‌بریزیم و لذت ببریم که میشود اره میشود می شووووووووود

    ببخشید من غلط املایی زیاد دارم حال اینکه اصلاحش کنم ندارم خودتون بفهمید چی میگم هاهاهاها

    در پناه تنها قدرت هستی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: