این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:
- اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
- دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
- سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛
نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.
موضوع قسمت اول:
کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
تمرین این قسمت:
نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:
1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)
من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟
خواسته ها میتوانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید میکنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)
درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن
درس دوم:من لایق بهترین ها هستم
درس سوم:با پول دوست باش
درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن میشد
درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)
2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل
من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟
درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی
درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی
درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم
درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.
3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟
من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟
درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد
درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا میسازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن
درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)
4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم
بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:
درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه
درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق
درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)
درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)
درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمالگرایی!)
5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!
من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:
درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)
درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)
6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!
من خواستار تغییرم و میخواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟
درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)
7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی
/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم
خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟
درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)
درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)
درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم
8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم
من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:
درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)
درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)
*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)
و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمیرسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!
9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!
بهبود دیدگاه در این موفقیت:
درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)
درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!
یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:
1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…
2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم
3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،
ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…
ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:
باور های محدود کننده
1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد
2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد
3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!
4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!
5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!
6.عدم کنترل کمالگرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!
7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز
8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی
9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!
10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم
11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم
12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم
13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم
14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..
15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان
توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !
جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا
من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم
استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره
منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
به نام خدای مهربان | سلام به شما دوستان هم فرکانسی و استاد و مریم جان عزیزم
در ابتدا بسیار سپاس گزار خداوند هستم که من رو هدایت کرد به سمت شنیدن این فایل بی نظیر، همین که فایل رو گوش دادم و از صحبت های استاد متوجه شدم که دوره ای درحال آماده شدن هست برای خودشناسی ( البته فکر کنم مطمئن نیستم که درست متوجه شده باشم این قسمت رو ) کلی ذوق کردم و از همین الان که اصلا فقط در حد برداشت بوده برای من، آماده خریدن این دوره هستم و میدونم که چقدر قراره فوق العاده باشه این دوره، خب ما وقتی که بتونیم خودمون رو درست و کامل بشناسیم میتونیم راحت تر و روان تر ترمز های ذهنی و رفتاری و باور های محدود کنندمون رو بشناسیم و از طرفی راحت تر میتونیم روی احساس خود ارزشمندی و لیاقتمون کار بکنیم و بعد از اینکه روی این ها کار کردیم راحت تر میتونیم باور های قدرتمند کننده رو بسازیم در هر زمینه ای و اینطوری نتایجمون شکوفا میشه و وقتی به قول استاد نتایجمون شکوفا بشه ایمانمون قوی تر میشه و وقتی ایمانمون قوی تر بشه اعتماد به نفسمون میره بالاتر و وقتی اعتماد به نفسمون بره بالا تر اتفاقات بهتری رخ میده و همینطوری این سیکل موفقیت و رشد و تکامل یکی پس از دیگری پله های صعودش رو طی میکنه و زندگی خارق العاده میشه، واقعا همه ی این مطالب بهم متصل هستند و جدا از هم نیستن و واقعا باید همزمان روی همه ی بعد های زندگیمون کار بکنیم و لذت ببریم از این زندگی که فرصتش رو داریم که درونش باشیم.
قبلا خیلی مقاومت داشتم درباره اینکه بخوام روی فایل های رایگان کامنت بذارم ( اعتراف می کنم الانم یکم بهتر شدم و هنوزم مقاومته هست و باید خیلی روی این ترمز کار بکنم ) اونم بخاطر این بود که انگاری دوست نداشتم مثلا کسی بیاد و ببینه منم در این سایت عضوم و دارم روی خودم کار می کنم ولی بعد از تهیه دوره خودارزشمندی و احساس لیاقت و کشف قوانین زندگی و کار کردن روی مباحث این دو دوره فوق العاده ( من چون هر جلسه از هر دوره رو ممکنه بارها و بارها گوش بدم مثلا ممکنه یک جلسه رو 4 روز پشت سر هم گوش بدم بعد برم سراغ جلسه بعدی و اصلا عجله ای بابت سریع تموم شدن یه دوره از استاد رو ندارم و اعتراف می کنم واقعا هر بار که یک جلسه رو گوش میکنم کلی موضوعات جدید و مطالب جدید رو یاد میگیرم که دفعه قبلی موقع گوش دادن متوجهش نشدم، به همین دلیل دوره خودارزشمندی رو من تا جلسه توضیحات تکاملی قسمت ششم گوش کردم و کشف قوانین زندگی رو تا جلسه هفتم؛ منظورم از کارکردن روی این دو دوره تا این قسمت های دوره ها هستش ) انگار دیگه هیچ ترسی بابت خودافشایی ندارم و خب خیلی حالم خوب شده و خداروشکر می کنم از این بابت و از استاد هم بسیار سپاس گزارم.
بریم سراغ تمرین این فایل بسیار عالی.
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
پاسخ :
وقتی استاد توی فایل گفتن که استاپ کنید ویدیو رو و جواب بدین به این سوال اولین چیزایی که اومد توی ذهنم این بود که خب من که برادری ندارم یه خواهر دارم اونم خانه داره، مادرم که فرهنگی بوده و پدرمم که کاسب و مغازه دار بوده پس برم سراغ بقیه افراد فامیل ببینم کیو میتونم پیدا بکنم، بعد گفتم حالا فرض رو بر این بگیر مهدی که مثلا خواهرت بجای خانه داری یک کارآفرین موفق بود که یک بیزینسی داشت و مثلا صاحب یک شرکتی بود که خیلی درآمد بالا و خوبی بود اونوقت چی بعد از اینکه این فرضیه رو مطرح کردم سریعا ذهنم مقاومت کرد که نه بابا یعنی چی اصلا چرا باید اینطوری باشه؟؟!!!! و منی که از تعجب شاخ درآورده بودم از این پاسخ ذهنم یعنی تا الان همیشه فکر میکردم که من از موفقیت دیگران خیلی خوشحال میشم و ذوق می کنم ولی امشب متوجه شدم که این قضیه فقط برای افرادی هستش که به دور از شرایط زندگی من هستند، یعنی مثلا دوستانی که ممکنه هر چند وقت یکبار ببینمشون یا به طور کلی دوستان و آشنایان تا افراد نزدیک تر و فامیل ها یعنی من برای موفقیت دیگران که میشناسمشون یا خنثی هستم یا خوشحال میشم تابحال نشده که بخوام ناراحتی بدجوری داشته باشم از این بابت و بگم طرف دزدی کرده یا حرف هایی شبیه به این، خیلی شده که توی ذهنم اومده این شخص لایق این موفقیت نیست ولی سریع ذهنمو کنترل کردم و گفتم هرکسی خالق شرایط زندگی خودشه و هرکسی هرجایی که هست جایگاه درستی قرار داره و لایق اون جایگاهه یعنی من فکر میکنم قبل از اینکه با استاد و این مباحث آشنا بشم آدمی بودم که ذهنیتی این مدلی داشته که بیاد بگه بقیه الکی پولدارن بقیه الکی وضعشون خوبه اونم بخاطر باورهایی که از بچگی به خورد ما دادن و تا بوده گفتن فلانی رو میبینی پولداره بجاش زندگی نمیکنه که فلانی رو میبینی پولداره بجاش مرض قند داره فلانی رو میبین پولداره با پول نزول اونطوری شده زندگیش ولی از وقتی که با این مباحث آشنا شدم و دارم روی خودم کار میکنم نمیگم اصلا رخ نمیده ولی تقریبا اومده زیر 10 درصد این تفکرات و اگرم رخ بده سعی می کنم سریعا آگاهانه کنترل بکنم خودم رو و به ذهنم بگم که هرکسی هرجایی که هست دقیقا جایی هستش که لایقه و هرکسی که پولداره درست وسالم پولدار شده و مباحثی از این طریق.
ولی در کل نمیدونستم که نسبت به خواهرم ممکنه همچین تفکری رو داشته باشم.
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
شاید به ظاهر خیلی خوشحال بشم از اینکه مثلا خواهرم بخواد توی زندگیش رشد بکنه و پیشرفت بکنه ولی میدونم توی وقتایی که تنها میشم و ممکنه خلوت بکنم با خودم همینطوری مخولیات این رو داشته باشم که چرا من نتونستم چرا من موفق نشم چرا اصلا خواهرت باید موفق بشه و دقیقا میرسیم به جملاتی که استاد گفتن در این فایل که میایم حسادت میورزیم و خودمون رو مقایسه می کنیم و فکر می کنیم که موفقیت و رشد و نعمت و ثروت محدوده و تموم میشه بخاطر همین این افکار میاد توی ذهنمون ( باورم نمیشه که دارم این موضوعات رو از درونم میکشم بیرون )
مثلا چند روز پیش برادر همسرم رفته بود مرکز استان برای آزمون بانکداری من ناخودآگاه اولش که متوجه شدم گفتم خداکنه قبول نشه، نه بخاطر اینکه دوست ندارم اون شخص پیشرفت کنه، بخاطر اینکه همش احساس می کنم که اگر مثلا این شخص به یک موفقیتی برسه من قراره باهاش مقایسه بشم یا مباحث این چنینی ولی میگم طبق چیزی که گفتم سریع آگاهانه جلوی ذهن خودمو گرفتم و تجسم کردم که برادر خانمم آزمون رو قبول شده همگی شادیم و دور هم جمع شدیم داریم جشن میگیریم این موفقیت رو و خیلی هم همه چیز خوبه و من هم میتونم توی شرایط زندگی خودم موفق بشم باران رحمت الهی همواره در حال باریدن هستش اگر من نعمتی رو دریافت نمیکنم بخاطر اینه که ظرفم کوچیکه بخاطر اینه که ظرفم سوراخه بخاطر اینه که از درون ترمز دارم و باید حلشون بکنم، خدایی که این جهان رو داره کنترل میکنه خیلی راحت میتونه هرچیزی رو برای من فراهم بکنه فقط کافیه به خودش قدرت بدیم و فقط روی خودش حساب باز بکنیم و … خلاصه کلی از این صحبت هایی که حالم رو خوب میکنه، میگم همونطور که بالا گفتم اولش این افکار میاد توی ذهنم بعدی سریع کنترلش می کنم اینم بخاطر اینه که از بچگی تا الان همینطور این رفتارها جلوی ما انجام شده از طرف خانواده و ریشه بسیار قوی درونمون داره و باید بسیار بسیار مسمتر روشون کار بکنیم و ادامه بدیم تا کم کم رفتار و باورمون در این زمینه درست بشه و بجای اینکه در ابتدا نه فقط برای افراد غریبه بلکه برای درجه یک ترین افراد خانواده هم سریع افکار خوشحالی و انگیزشی بیاد توی ذهنمون.
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
بخوام این سوال رو پاسخ بدم باز برمیگرده به شرایط قبل و بعد آشنایی من با سایت و استاد و این مباحث اگر بخوام درباره مهدی نرجسی مرداد ماه 1402 به بعد رو بگم جواب “بله” هست و من دارم آگاهانه این قضیه رو درون خودم جا میگذارم که با موفقیت دیگران من هم میتونم در زمینه کاری خودم موفق بشم و هیچ فرقی نیست بین من و اون شخص در کار و بیزینس بخاطر اینکه به قول استاد گفتنی پتانسیل همه کارها در ساخت ثروت به یک اندازه هستش.
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
بازهم بستگی داره ممکنه من رو به حسادت بکشونه و ممکنه این اتفاق نیافته ولی این رو میدونم وقتی مثل سینوس و کسینوس بالا و پایین میشه این پاسخ یعنی هنوز مشکل دارم در این زمینه و باید روی خودم کار بکنم تا این احساس حسادت رو کور بکنم و فقط انگیزه بگیرم از موفقیت دیگران.
——————————————————————————
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
* ( پسر دایی من احمدرضا – خرید یک ماشین برای خودش )
* ( دوستم ابوالفضل – راه اندازی 2 شعبه موفق از شغل کافه در شهرمون )
* ( دوستم متین – موفقیت تحصیلی و شرایط شغلی خیلی خوب در تهران )
* ( دوستم ابوالفضل – راه اندازی 1 مجموعه فروشگاهی تجهیزات پزشکی موفق در شهرمون )
* ( دوستم سجاد – راه اندازی نمایشگاه ماشین موفق در شهرمون )
* ( دوستم محمد – راه اندازی 1 شعبه موفق از شغل رستوران در شهرمون )
* ( همسرم غزاله – موفقیت عالی در زمینه سالن زیبایی در شهرمون )
* ( پسر خاله همسرم محمد – موفقیت فردی در زمینه های مختلف از نظر ثروت )
——————————————————————————
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
( وقتی متوجه شدم پسرداییم برای خودش ماشین خریده خیلی خوشحال شدم از این بابت بخاطر اینکه میدونستم روی پای خودش ایستاده و بدون تکیه کردن به کسی تونسته این ماشین رو تهیه بکنه، شاید خرید و تهیه ماشین برای افرادی که خیلی قوی هستند در این زمینه موفقیتی به حساب نیاد ولی از نظر من این میتونه جزو پله های موفقیت هرکسی در زندگی باشه و من از این بابت برای پسر داییم خوشحالم.)
——————————————————————————
( هنوزم داخل موبایلم عکس از شبی که رفتیم جلوی مغازه ای که ابوالفضل قرار بود بگیرتش برای کافه رو دارم، اون الان جزو افراد موفق این شهر حساب میشه و من برای اون خیلی خوشحالم و ذوق میکنم میبینم دوستم تونسته پله های تکامل رو طی بکنه و از یک شعبه به 2 شعبه ارتقاء بده خودش و مجموعه اش رو و من از این بابت خوشحالم.)
——————————————————————————
( متین از اولشم توی دبیرستان جزو افرادی بود که درسش خیلی خوب بود و همیشه نمرات بالای کلاس برای متین بود وقتی که دانشگاه قبول شدیم همگی متین مشخص بود که قراره رتبه اش خیلی عالی بشه اون مهاجرت کرد به تهران ما شهر خودمون موندیم و هرکسی رفت سمت علاقه خودش، الان در حال حاضر توی یک شرکت خیلی عالی در سطح کشور مشغول به کاره و من هرموقع که میاد ساوه کلی باهاش درباره کارش و موفقیت هاش صحبت می کنم و لذت میبرم صادقانه بخوام بگم شاید یکم ته دلم بهش حسودیم میشه اونم طبیعیه برای من ولی سریع باز تکرار می کنم که ” آگاهانه ” جلوی نجواهای ذهنم رو میگیرم و نمیذارم زیاد بشه و خفه اش می کنم در نطفه که تاکید می کنم همچنان نیاز به تمرین فراوان برای رفع این قضیه دارم ولی از خودم بابت پیشرفتی که در این زمینه داشتم راضیم. انشاءالله که متین همیشه موفق و موفق تر بشه در زندگیش و من خوشحال تر بشم برای اون.)
——————————————————————————
( ابولفضل از اولش جزو بچه هایی بود که شرایط خانوادگی خیلی خوبی داشت و هیچکس فکرشم نمیکرد که ابوالفضل بخواد یه روزی بره دم مغازه وایسه و کاسبی بکنه و وقتی که مغازه زد و بیزینس خودشو راه انداخت همه تعجب کرده بودیم ( 4 سال پیش ) که این با این وضع خانوادگی خوبش چرا باید کار بکنه ( اون موقع قانون رو نمیدونستم و این تفکرات بیهوده همیشه توی ذهنمون بود ) ولی خداروشکر الان ابوالفضل بسیار در شغلش موفقه و من کیف می کنم همیشه رد میشه از جلوی مغازه اش و میبینم که پر از مشتریه و میگم این شخص باور های خوبی رو درباره ثروت و نعمت داره و خدا براش بیشتر و بهتر بکنه شرایط رو انشاءالله.)
——————————————————————————
( آقا سجاد یکی دیگه از دوستانم هستش که در شهرمون نمایشگاه ماشین افتتاح کرده و واقعا مشخصه که از نظر باور های قدرتمند کننده درباره ثروت و موفقیت ذهن سالمی داره و خدارو شکر همیشه در این زمینه موفق بوده و من برای اون خوشحالم که داره در کارش لذت میبره و همزمان پول میسازه.)
——————————————————————————
( رشد و پیشرفت محمد رو از بچگی یادمه، وقتی که 14 سالمون بود محمد مشغول بود که کار کردن و کسب تجربه در زمینه ای که الان داره داخلش حرفه ای فعالیت میکنه، خب این برای من خیلی خوشحال کننده است که ببینم یکی از دوستان نزدیکم با استفاده از قانون تکامل رشد کرده و الان صاحب کار خودشه و داره در اون زمینه ای که دوست داره فعالیت میکنه به تازگی هم یک ماشین عالی خریده و من بازم کلی ذوق کردم بابت این اتفاق و آرزو می کنم همیشه موفق باشه.)
——————————————————————————
( همسرم رو هم که دیگه نگم براتون، لازم به ذکره که همچنان بعضی وقتا میبین که همسرم مثلا مشتری داره داخل سالن و مشغول به کاره و داره ثروت میسازه یکم ( خیلی کم) حسودیم میشه ولی بعدش سریع خندم میگیره و ” آگاهانه ” ذهنم رو کنترل میکنم و کلی کیس استادیه مناسبیه برای من در این زمینه که بتونم کلی ازش الگو بگیرم و مثال بزنمش در مواقعی که میخوام تمرین انجام بدم که برای من منطقی بشه که می شود شدنی هستش ساهت ثروت و نعمت در کل خیلی خوشحالم از اینکه همسر بنده یک انسان موفق در زمینه کاریه خودشه در شهرمون.)
——————————————————————————
( داخل خانواده همسرم این یک نفر خیلی از نظر مالی رشد و پیشرفت داشته و همیشه مثالی بوده برای من که میشه پولدار شد میشه ثروتمند شد، البته این رو بهتون بگم که روزای اول من خیلی نسبت به این شخص حسادت داشتم الان تازه یادم اومد اونم بخاطر اینکه تازه وارد خانواده همسرم شده بودم اینا هم هی این شخص رو مثال میزدن توی صحبتاشون و من خیلی مقاومت داشتم نسبت به شنیدن موفقیت های این شخص ولی بعد از اینکه به صحبت های استاد آشنا شدم و با قوانین آشنا شدم تقریبا الان خیلی کم پیش میاد که بخوام به این شخص حسادت بکنم و تازه کلی هم خوشحالم از اینکه این فرد هست که من بتونم ایمانم رو قوی تر بکنم نسبت به اینکه می شود و شده برای این شخص پس برای من هم می شود.)
——————————————————————————
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؟
اولا که در پاسخ به سوال اول مرحله سوم میتونم اینطوری بگم که به لطف آموزش های استاد عزیزمون مخصوصا در دوره کشف قوانین زندگی که تمرینات خارق العاده ای داره برای کشف ترمز های ذهنی من در کل خیلی خوب فهمیدم که بنا کردن باورهای جدید و قدرتمند کننده باید روی ریشه های منطقی باشه و یکی از فوق العاده ترین راه ها برای بنا کردن ریشه های منطقی پیدا کردن الگوهایی هستش که میتونیم نتایجشون رو ببینیم که ایمانمون رو به اون باور قوی تر بکنه و الگوها هم طبق گفته استاد باید قابل لمس باشن و خب این دوستان و افراد عزیزی که در بالا مثالشون زدم همگی برای من الگوهایی در زمینه های کاری مختلف هستند که به من ثابت می کنند می شود موفق بود بخاطر اینکه این رو میدونیم همه کارها به یک اندازه پتانسیل ساخت ثروت رو دارند پس اگر این افراد در زمینه های کاری مختلف تونستن موفق بشن پس من هم در زمینه کاری خودم میتونم و مشکلی نیست و خب این خیلی در زمینه خودباوری و الهام گرفتن به من کمک میکنه همونطور که من از منفی صفر درآمد با کار کردن روی فقط یک ترمز طبق تمرینات مختلف استاد تونستم نزدیک به 200 میلیون تومن در 3 ماه گذشته درآمد داشته باشم و اصلا غیر قابل باوره چیزی که من دارم میگم برای خودم و تازه متوجه میشم که چرخ زندگی روان شدن یعنی چی به همین دلیل من خیلی دنبال پیدا کردن الگو های مختلف در زمینه های کاری مختلف هستم اصلا در زندگیم و خیلی میتونه به من کمک بکنه در راستای تحقق خواسته هام بد نیست این تمرین رو هم بگم اینجا من یک قطعیتی رو رسیدم بهش و اومدم آموزش های استاد رو با هندسه ترکیب کردم برای خودم برای باور پذیری و درک بهتر و راحت تر :
طبق صحبت های استاد و تمرینات و نتایجی که گرفتم گفتم ؛ اگر مردم رو ( آ ) فرض بکنیم و کارهایی که افراد مختلف دارن انجام میدن و توی موفق شدن مثل همین کارهایی که از دوستانم در بالا مثال زدم و غیره رو ( ب ) فرض بکنیم و کار خودم رو که طراحی و اجرا پروژه های معماری هستش رو ( ث ) فرض کنیم ( شما میتونید کار خودتون رو فرض بگیرید )
و طبق صحبت ها و آموزش های استاد که گفتن همه کارها پتانسیل یکسان برای ساخت نعمت و ثروت رو دارن این رو ( * ) فرض کنیم.
حالا میرسیم به اثبات هندسه :
اگر مردم ( آ ) برای کارهای دیگه ( ب ) ارزش قائل باشند و بابت دریافت خدمات از اون کارها ( مثال هایی که بالا زدم در زمینه های کاری مختلف از افرادی که قابل لمس بودند برای من در زندگی ) پول پرداخت کنند میتونیم اینطوری بنویسیم :
( آ ) = ( ب )
و طبق قطعیتی که از آموزش های استاد فهمیدیم که اسمش رو گذاشتیم ( * ) اینو فهمیدیم که کارِ ما هم همونقدر توانایی داره که بقیه کارها داره پس میتونیم اینطوری بنویسیم :
( ث) = ( ب )
و در نهایت میتونیم اینطوری نتیجه بگیریم :
اگر ( آ ) مساوی باشد با ( ب ) و ( ب ) مساوی باشد با ( ث ) در نتیجه ( آ ) = ( ث )
پس ماهم توانایی ساخت ثروت رو داریم و هیچ تفاوتی بین ما و دیگر افرادی که دارن کار میکنن و ثروت میسازن نیست.
——————————————————————————
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
درک یکسری از قوانین که این دوستان آگاهانه یا نا آگاهانه رعایتش کردن بسیار میتونه درس داشته باشه برای من که من تا اونجایی که متوجهش شدم اینجا می نویسم :
شماره 1 : توحید و توکل بر روی خداوند و هدایتش در مسیر موفقیت ( تقریبا همه افرادی که لیستشون کردم خیلی دیدگاه جالب و مطمئنی رو روی خداوند دارند که میدونم همین اصل خیلی تاثیر داشته در روانیه موفقیتشون )
شماره 2 : طی کردن تکامل و پله پله رشد کردن جزو اصل هایی هستش که توی همه ی مثال های بالا به چشم دیدم و میدونم که رعایتش کردن.
شماره 3 : تمرکز داشتن روی خودشون بجای اینکه روی حواشی و غیر اصلیات باشه و این موضوع هم بسیار بسیار کمک کننده است برای اینکه به موفقیت های خیلی عالی برسیم به نظر من.
شماره 4 : لذت بردن از کاری که دارن انجام میدن بازهم توی همه ی این مثال هایی که من زدم قابل لمسه برای من و میتونم این رو حس کنم که چقدر این افراد عاشق کارشون هستند و دارن کیف می کنن از اینکه دارن این کار رو انجام میدن و این اصل میتونه باشه.
شماره 5 : اگر اینها توانسته اند پس من هم می توانم.
——————————————————————————
خدارو سپاس گزاری می کنم برای اینکه به من قدرت داد تا بتونم این تمرین رو انجام بدم تقریبا 3 ساعت هست که من سر این فایل و تمرینش هستم امیدوارم که از خوندن این مطالبی که من نوشتم لذت ببرید.
از تمامی افرادی که هدایت شدند و این دیدگاه رو مطالعه کردند سپاس گزارم.
انشاءالله خداوند به من قدرت و فرصتی بده تا مجددا در سایت بی نظیر استاد دست به تمرین بشم و دیدگاه به ثبت برسونم تا اولا با تمرین کردن تکرار این مطالب معجزه آسا در ذهنم باشه دوما در مسیر زیبای اصلی بمونم و لذت ببرم.
انشاءالله خداوند مارو هدایت بکنه به راه راست، راه کسانی که بهشون نعمت داده نه کسانی که برشون غضب کرده و نه گمراهان.
امروز 30 / بهمن / 1402 هستش.
یادمون نره که برگی بدون اذن خداوند از درختان به زمین نمیافتد.
خدانگهدارتون.