این سلسله برنامه درباره ” تفاوت میان دو ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده” و بازتاب این ذهنیت ها در زندگی افراد است.
هر قسمت از این مجموعه شامل: سوال خودشناسی، توضیحات پیرامون موضوع هر جلسه و تمرین پایانی هر قسمت است و به شما کمک می کند تا:
- اولاً : ذهنیت غالب خود درباره موضوع هر قسمت را بشناسی؛
- دوماً با توجه به توضیحات و مثالهای هر قسمت، آگاه شوی از اینکه: آیا این ذهنیت باعث رشد من شده یا مانع پیشرفت من شده است؛
- سوماً: بتوانی با استفاده از آگاهی های هر قسمت، ذهنیت کنونی خود را به سمت ذهنیت قدرتمند کننده تر اصلاح و بهبود دهی؛
نکته مهم:
قرار است این سلسله برنامه، یک تعامل دو طرفه باشد میان شما و استاد عباس منش. در شروع کار، موضوعات زیادی برای هر قسمت در نظر گرفته شده است اما با توجه به میزان تعهد و فعال بودن شما در بخش نظرات هر قسمت، این سلسله برنامه ادامه پیدا می کند.
به اندازه ای که شما سمت خود را در هر قسمت از این برنامه و انجام تمرینات، اجرا می کنی، استاد عباس منش نیز سمت خود را انجام می دهد. در غیر اینصورت، ایشان ترجیح می دهد این تمرکز و زمان را صرف تولید یک محصول جدید برای افراد متعهد نماید.
زیرا خیلی اوقات، از آنجا که فرد بابت دریافت آگاهی ها بهایی پرداخت نکرده، ارزش و اهمیت کار را نادیده می گیرد و آگاهی ها و تمرینات را جدی نمی گیرد. اما وقتی بهای کار را پرداخت می کند، متعهدانه تمرینات خواسته شده را انجام می دهد و با جدیت پیگیر مطالب است.
موضوع قسمت اول:
کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
تمرین این قسمت:
نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی.
سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
تمرین تأثیرگذار آیدا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
لیست موفقیت های دوستان و آشنایان:
1.وقتی که دوستم عطیه یک گوشی آخرین مدل خرید:خوشحال شدم چون با خودم گفتم که من هم میتوانم_ممکن است(چون برای من خیلی خواسته ی بزرگی بود به صورت یه خواسته بدیهی در اومد و اتفاقا کلیم به دوستم تبریک گفتم و با خودم گفتم اگر دوستم تونسته منم میتونم)
من خواستار این هستم که دیدگاهم رو تغییر بدم(بهبود بدم) و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟
خواسته ها میتوانند به حقیقت بپیوندند/خواسته ها ظاهرا بزرگ هستن ولی حق طبیعی ما هستن/دوست من تونسته با پول و درآمدش بیشتر از من دوست باشه،با پول نگه داشتن(بقول استاد با پول دوست باشین) چون همون طور که خودش گفت اون پولاش رو جمع میکرده تا بتونه به مهم ترین خواسته هاش پاسخ بده اما من اصلا به فکرمم نرسید که میتونم با این درآمد به این مدل گوشی برسم(تاکید میکنم که درآمدمون تقریبا تویه یه سطح هست) و با خودم میگفتم اووووو من تا پنج سال دیگم به این نمیرسم چون خواسته ی بزرگیه (باور محدود کننده=خواسته ها دور از دسترسن)
درس اول:خواسته ها حق طبیعی و بدیهی ما هستن
درس دوم:من لایق بهترین ها هستم
درس سوم:با پول دوست باش
درس چهارم:اگر دوستم توانسته من هم میتوانم ممکن است اگر غیر ممکن بود برای همه غیرممکن میشد
درس پنجم:وقتی دوستم این گوشی رو خریده ینی من در مدار خواسته هام قرار گرفتم و باید ادامه بدم (باور تقویت کننده=اگر یک شخص تونسته به این م ل گوشی برسه منم میتونم)
2.وقتی داییم ماشین یک میلیاردی خرید:خوشحال شدم از اینکه میشود کلیم تحسین کردم/و ناراحت شدم از اینکه زمان خیلی خیلی زیادی باید طی بشه،تا من همچین ماشینی رو بخرم(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل) و عدم درک تصاعد بعد از تکامل
من خواستار این هستم که این دیدگاه منفی رو به دیدگاه مثبت تغییر بدم و ازین موفقیت درس تازه ای بگیرم چه درسی؟
درس اول:قانون تکامل رو بخاطر بسپار و به به یاد بیار که داییت هم از اول همچین ماشینی نداشته اول یه ماشین پراید داشته بعد کم کم حرکت کرده باور داشته و ادامه داده پس تکامل رو نمیتونی دور بزنی
درس دوم:این فرد تونست بتو کمک کنه تا تو باور کنی که میشود این یک نشانه از طرف جهانه که بمن بگه تو باید به ثروت توجه کنی تو باید به نعمت ها توجه کنی
درس سوم:اگر این شخص تونسته منم میتونم اگر میشه انقدر ثروت ساخت منم میتونم انقدر بسازم
درس چهارم:دایی من توی همین شهر به دنیا اومده توی یه خانواده بوده و بزرگ شده کسیم کمکش نکرده خودش حرکت کرده پس داشتن همچین ماشینی ربطی به موقعیت جغرافیایی و سن و خانواده نداره حتی ربطی نداره که کسی پشتیبان تو باشه یا نه مهم خودتی.
3.وقتی که یکی از نزدیکان بعد از مدت ها به استقلال مالی رسید:بسیار بسیار خشمگین شدم و خیلی احساساتم جریحه دار شد و با خودم گفتم من تا برسم به همین حد از استقلال چه مسیر هایی رو رفتم چه کارایی کردم چقدر تلاش کردم پس چرا بازم از لحاظ مالی اونا بالاترن و بعد هم احساس نفرت کردم که آخه چرا من نباید؟؟؟؟
من خواستار این هستم این دیدگاه منفی رو به یک دیدگاه مثبت تغییر دهم و درسهایی رو ازش بگیرم چه درسی؟
درس اول:امکان پذیر بودن برای رسیدن به استقلال مالی بسیار زیاد
درس دوم:تو از کجا میدونی که همین جوری و یهویی وضعشون خوب شد؟ یهویی مگ داریم؟ بیاد بیار که اونا از کجا شروع کردن و ناامید نشدن بیاد بیار اون زمان هایی که داشتن تلاش میکردن و امیدشون به خدا بود و همیشه میگفتن خدا بزرگه خدا میسازه و چقدر ایمان داشتن؟؟؟ مگه تو از ذهن اونا خبر داری؟ مگه از تغییر افکار اونا خبر داری؟ چقدر بها دادن؟چقدر؟ آیدا تو چقدر بها دادی؟ آیا غیر از این بود که به خودت سخت میگرفتی و آیا به غیر از این بود که ترس ها بر تو غلبه میکردن؟؟؟ آیا غیر از این بود که گاها ناامید میشدی و میگفتی نخواستم اصلا آیا ندیدی که چن بار ایمانت رو از دست دادی و دست کشیدی؟ ولی اون ها همچنان داشتن ادامه میدادن
درس سوم:وقتی که خاله ات از ایمانشون توی لحظات سخت برات توضیح داد از صبرشون گفت آیدا تو تونستی انقدر صبور باشی؟؟؟ نه نتونستم پس باید روی صبرت کار کنی تو باگ هات با اونا فرق میکنه تو مقاومت ذهنت متفاوته تو باورهای متفاوته تو داری مقایسه میکنی و مقایسه کردن سمی ترین کاریه که میتونی با خودت کنی تو باید خودت رو با دیروز خودت مقایسه کنی موفقیت دیگران برای الهام گرفتنه برای الگو گرفتنه نه مقایسه کردن!(باور محدود کننده=مقایسه کردن خودت با دیگران بدون در نظر گرفتن افکار اونا)
4.وقتی یکی از آشنایان که لاغر بود به یک بدن عضلانی رسید:من این همه ورزش کردم چرا نتونستم یه همچین بدنی بسازم منم تلاش کردم منم فلان کار رو کردم اخه چرا؟!الان کمی این دیدگاه بهبود یافته و احساس بهتری نسبت بهش دارم و میگم اگر اون تونسته منم میتونم اگر مثل اون باور و عمل کنم
بهبود دیدگاه نسبت به این موفقیت:
درس اول:بیا صادق باشیم تو وسط راه جا زدی (عدم صداقت با خود) و گفتی اصلا نخواستم و باشگاه رو رها کردی تو ایمان خودت رو از دست دادی فرد بدون باور و ایمان نمیتونه به خواستش برسه
درس دوم:تو نتایج کوچیکت رو ندیدی ولی اون میدید (دیدن نتایج کوچک و تحسین آنها) یادته که میومد و از تغییرات کوچکش برات میگفت با ذوق و شوق
درس سوم:اون خیلی لاغرتر از تو بود ولی تونست! تا حالا ازین زاویه دیده بودی؟ تو راحت تر میتونی تو مسیرت کوتاه تره تو باید بهتر باور کنی که میشود میشود میشود (باور محدود کننده=عدم درک قانونِ تکامل)
درس چهارم:همش میگی نه پول زیاااااد میخواد مگه اون خیلی پولدار بود؟ خیر نبود پس میشود با پول و درآمدی که الان داری هم به این خواسته برسی (باور محدود کننده=همچی با پول زیاد بدست میاد)
درس پنجم:تو میخوای همچی از اول عالی باشه و بی عیب و نقص اما اون از همون جایی که بود شروع کرد (باور محدود کننده=عدم کنترل کمالگرایی!)
5.برادرم دوستان خیلی زیادتری نسبت بمن داره و وقت زیادی رو با اونها میگذرونه دوستانش بیشتر میان طرفش:احساس سرخوردگی میکنم و میگم مگ من چه ایرادی دارم که نباید انقدر دوست داشته باشم من که دوست خوبی میشم و هستم و گاهی واقعا میگم خوشبحالش!
من خواستار تغییر این دیدگاه منفی به سمت دیدگاه مثبت تر هستم به شکلی که من رو به احساس بهتری برسونه:
درس اول:برادرت رو خوب میشناسی آیدا! اون هم تویه خانواده بزرگ شده چرا انقدر اعتماد بنفس داره؟ غیر از اینه که تو حرفهایی رو پذیرفتی که نباید میپذیرفتی؟ و خودت رو دست کم گرفتی! خودتم خوب میدونی که چقدر آدم فوق العاده ای هستی ولی دونستن با باور کردن فرق داره( باور محدود کننده=ارزش های خود را ندیدن)
درس دوم:برادرت از دیگران بت نمیسازه و فکر نمیکنه اونا خاصن خودت بار ها توی رفتاراش دیدی (باور محدود کننده=بت ساختن دیگران)
6.وقتی یکی از آشنایان به خارج از کشور سفر کردن:خوشحال میشم از اینکه ممکن است و ناراحت از اینکه آخه من باید دقیقا چیکار کنم او حالا کو تا به این خواسته برسم دیگه پیر میشم. انقد باید راه های زیادی رو طی کنم که اصن ولش کن درسته میشه،ولی من صبر رسیدن رو ندارم اون حتما یه پول هنگفتی داشته کی میدونه؟؟!
من خواستار تغییرم و میخواهم درس های این موفقیت رو برای خودم استفاده کنم چه درسی؟
درس اول: و باااااز هم تکامل تکامل تکامل یادته داییم میگفت باید آدم از یه جا شروع کنه؟ یادته میگفت کارگری میکردم؟ یادته میگفت مهم شروع کردنه؟ وقتی تکامل رو فراموش میکنی موفقیت دیگران برات بد جلوه،داده میشه و فکر میکنی یهویی رسیدن(باور محدود کننده=عدم درک قانون تکامل بااااا اینکه میدونی اون فرد از کجا به کجا رسیده)
7.یکی از همکلاسی های دوران دبیرستان یک ازدواج بسیاز موفق داشته: قیافه خاصی نداشت چطوریه که تونسته؟ نکنه من قیافم خیلی خاص نیست و قیافه اون خاصه! نکنه من کمبودی دارم و هیچوقت هیچکس منو نخواد! من ریزه میزه ام اون قدش بلند بود و هیکلی
/بیخیالش اون ی چیزیش بیشتر از من بود که من نمیدونم
خواستار تغییر این دیدگاه هستم به سمت مثبت چه درسی میتوانم ازین موفقیت بگیرم؟
درس اول:آیدا تو که قانونو میدونی داستان موفقیت توی ازدواجشم میدونی اون جسارت داشته که بره بگه آقای محترم من از شما خوشم اومده (همسر ایشون که همکلاسیم بودن یک وکیل ثروتمند بسیار موفق هستن) این رفتار چیزی به غیر از احساس لیاقت رو میرسونه؟؟؟ آیا تو هم همین طور باور کردی خودت رو؟ نه! پس توهم میتونی اگر مثلش باور کنی و عمل کنی عمل کردن نه به این معنا که دقیقا همین کار رو بکنی بلکه به این معنا که در شرایط متفاوت احساس کمبود نکنی (باور محدود کننده=احساس عدم لیاقت)
درس دوم:این موضوع باید به تو ثابت کنه که ازدواج های موفق هنوز هم هستن وجود دارن و اگر اون تونسته توهم میتونی یک ازدواج موفق داشته باشی جهان داره بهت نشون میده که ببین آیدا ببین میشه!!!(باور محدود کننده=کمبود روابط مناسب)
درس سوم:هیچکس از شما بهتر نیست شما فقط متفاوت هستید و شما هم از هیچکس بهتر نیستید بلکه باز هم فقط متفاوت هستید ما در اصل جودی باهم برابریم
8.یکی از همکلاسیام دانشگاه تهران رتبه 26 وکالت قبول شد:اون اراده قوی داشت ولی من ندارم. من اصن روحیشم ندارم حتما زود یاد میگیره چون توی کلاسم بهترین نمرات رو داشت. مخی که اون داشت من هرگز ندارم ،زود خسته میشم
من خواستار تغییر این دیدگاهم هستم:
درس اول:بهای موفقیتش رو پرداخت کرد ولی تو نه فراموش کرده بودی که موفقیت بها داره (باور محدود کننده1=موفقیت مفت مفت هم میشه بدست بیاد و باور محدود کننده 2=موفقیت سخت بدست میاد و من حوصله سختی کشیدن ندارم پس کلا حرکت نمیکنم)
درس دوم:اون دنبال علاقش رفت ولی آیدا تو علاقت نبود تو علاقت چیز دیگه ای هست (باور محدود کننده=عدم رفتن. در مسیر علایق)
*این نکته رو بگم یک سری از این موفقیت ها مال قبل هست و مقداری بهبود در هر کدوم ازینا بوجود اومده اما چند تا از این ها هنوز هم توی وجودم هستن ولی به شدت دارم با این تمرین به خودشناسی عمیقی میرسم و مغزم رو کندو کاو میکنم)
و حالا میفهمم که حتی در گذشته چرا به یک سری از موفقیت ها نمیرسیدم و یا حتی الان که به بعضیاشون هنوز هم نرسیدم!! این نوشتن ها و اینکه پیدا کنم اونها چطور عمل کردن یا فکر کردن و کاملا منطقی میشه که چرا رسیدن چطور رسیدن دیگه اون احساس خشم و نفرت و حسادت کمرنگ میشه…!
9.برادرم به راحتی وبا تلاش کمتر من نمرات خوب میگیره:خوشحال میشم چون میگم راهش رو بلده و چه بهتر که راحت تر نمره خوب میگیره کلیم واسش خوشحال میشم و میگم چرا آدم وقتی میتونه راحت نمره بگیره سختی بکشه؟!
بهبود دیدگاه در این موفقیت:
درس اول: من احساس بدی نمیگیرم ازین موفقیت برادرم اما درس بزرگی که بمن داد اینه که لازم نیست با سختی ب چیزی برسی (چون برادرم راحت تر ب خواسته هاش میرسه) چون به خودش سخت نمیگیره و هر مسیر سختی یه مسیر غلطه اون حتما راهش رو بلده که چطور مطالعه کنه (باور محدود کننده=سختی کشیدن راه رسیدن به خواستت)
درس دوم:به هر چیزی میخوای برسی دنبال راه راحت بگرد و از خودت بپرس چطور ازین راحت تر چطور ازین بهتر؟؟؟؟! ولی من با خودم میگفتم ای بابا بازم باید ی سختی رو تحمل کنم تابه فلان موفقیتیا فلان نمره برسم!!!
یه نکته رو من این جا بگم:احساسات من اینجا چند حالت داره:
1.اگر اون موفقیت ازون دسته از موفقیت ها باشه که بار ها خودم خواستم تلاش کردم و نشده و بیخیالش شده باشم احساسم بد میشه احساسم از نوع خشم و نفرته…
2.اگر اون موفقیت جوری باشه که طرف بگه بابام کمکم کرد مادرم فلان کارو کرد برام فلانی انقدر پول داد بهم و… احساس حسرت میکنم چون میگم نگاه کن اینا چقد زندگی خوب تری داشتن یکی حداقل اون رو آدم حساب کرده کمکشون کرده من این همه تلاش کردم تاااازه اینجای کارم اونم خودم تکی و خدای خودم
3.اگر موفقیت موفقیتی باشه که جزو اهداف و خواسته های من باشه و در مسیرش باشم تحسین میکنم،
ذوق میکنم به اون فرد تبریک میگم و میگم من در مدار رسیدن به اون خواسته دارم قرار میگیرم و اون خواسته رو بسیار بدیهی و دست یافتنی میبینم…
ایده های الهامی من برای رفع هر کدوم از این باورهای محدود کننده:
باور های محدود کننده
1.خواسته ها دور از دسترسن:پیدا کردن الگوها برای اینکه ببینی خواسته ها در دسترسن مثل موفقیت اول که گفتم دوستم عطیه آیفون آخرین مدل خریده و برام بدیهی شد
2.عدم درک قانون تکامل:باید قانون تکامل رو مداااااام به خودم یادآوری کنم پاشنه آشیل منه و آوردن مثال هایی از تکامل در کل دنیا یادآوری اینکه آقا جون خوده خدام یه شبه دنیارو خلق نکرد
3.مقایسه کردن خودم با دیگران:باید به درک این موضوع برسم که مسیر هرکس کاملا جداست و من خودم رو باید دیروز خودم مقایسه کنم باید بهتر از دیروز خودم باشم نه بهتر از بقیه!!
4.موفقیت گاهی اوقات ممکنه مفت مفت بدست بیاد:اینو من اعتراف میکنم بعد از انجام این تمرین و درآوردن دیدگاه و عملکرد خودم و دیگران کاملا منطقی شد که مفت مفت بدست نمیاد!
5.عدم دیدن نتایج و موفقیت های کوچک درطول مسیر:راه حل این باور هم مشخصه که بااااید بتوانم ببینم موفقیت های کوچک رو باید بتوانم باید خودم رو آموزش بدم که تحسین کنم خودم رو بیشتر و بیشتر بیشتر!
6.عدم کنترل کمالگرایی گرایی:اینم که ماشاالله پاشنه آشیل بندست که راه حلش در یکی از جلسات دوره شیوه حل مسائل گفته شده،کار کردم روش خیلی زیاد اما بنظرم باید بار ها و بار ها گوشش بدم پیشنهاد میکنم به بقیه دوستان چون واقعا فوق العادست!!!
7.همچی با پول زیاد بدست میاد: ایجاد باور اینکه از همین جایی که هستی شروع کن که فایل رایگانشم توی سایت هست بنظرم بهترین منطق هارو داره برای رفع این ترمز
8.ارزش های خود را ندیدن: هرروز ویژگی های مثبت خود را لیست کن و مرور کن تا بتوانی یاد بگیری ببینی که چقدر انسان فوق العاده ای هستی
9.بت ساختن از دیگران:گوش دادن به فایل توحید عملی 6 و ایجاد باور اینکه/هیچکس از شما بهتر نیست وشماهم از هیچکس بهتر نیستید بلکه شما متفاوتید!
10.قیافم به اندازه کافی خوشگل نیست:ایجاد ارزش درونی و پذیرفتن بیشتر خود عشق ورزیدن به خود از طریق تمرین آینه و یادآوری اینکه من بدون هیچ دستاوردی ارزشمندم من همینطور که هستم کافی هستم دوست داشتنی هستم و لایق عشق حقیقی و محبت و احترامم
11.احساس عدم لیاقت:بهبود عزت نفس از طریق عشق ورزیدن به خود بی قید و شرط و یادآوری نکات مثبت به طریقی که به احساس بهتری نسبت بخود برسم
12.تو زندگی باید زجر و بدبختی کشید:فایل رایگان کدام مسیر را انتخاب کرده ای سنگلاخی یا هموار؟ که در حال کار کردن روی باور هستم حدودا یکماهه دارم بهبودش میدم
13.عدم درک اینکه باید در مسیر علایقت حرکت کنی: چون میگفتم پول توش نیست و در دوران دبیرستان به شدت به این موضوع اعتقاد داشتم
14.دوست نبودن با پول: راه حلش اینه که مقداری پول رو در حسابم پس انداز کنم تا بتونم با پول دوست بشم فقط به همین نیت و نه به قصد و هدف که ثروتمند بشم که در حال انجامه…..
15.حتما باید یکی پشتیبانت باشه تا به یه جایی برسی:آوردن مثال هایی از افرادی که بدون پشتیبان به جایی رسیدن و همچنین فایلهای توحیدی رایگان
توی این تمرین 15 باور محدود کننده شایدم بیشتر وجود داشت و من در حیرتم !
جای تعجبی نداره که به بعضی از خواسته هامون نمیرسیم ایراد کار از ذهن ماست بعد میاییم واسه توجیح خودمون به دیگران حسادت میکنیم یا نفرت میورزیم !! کاملا ذهن من ساکت شد،آخه دختر خوب با این همه باور محدود کننده به کجا چنین شتابان؟ صبر کن وایسا استپ کن تا همین جا
من دارم رو خودم کار میکنم و به خیلی موفقیت ها رسیدم خیلی خیلی زندگیم متحول شده ولی بازم راه دارم میلیون ها سال نوری با اون چیزی که قراره بشم
استاد عاشقتمونم بابت این فایل فوق العاده. چهار ساعته دارم روی این فایل کار میکنم از 9 صبح که چشامو باز کردم تا همین الان که ساعت تقریبا 1 ظهره
منتظر خواندن نظرات و تمرینات تأثیرگذار شما در بخش نظرات این قسمت هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1175MB25 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 124MB25 دقیقه
بسم الله النور
«جهان بازتاب باورهای ماست،چیزی جز این نیست»
سلام بر همه
علی الخصوص استاد عزیزم و مریم جانم که اینجوری با عشق فراوان برای ما فایل میزارن
من استاد چنددقیقه اول رو گوش دادم تعجب کردم آیا این فایل رایگان واقعااا؟!!
چون هیچ تفاااوتی هم از لحاظ محتوا هم از لحاظ کیفیت فیلم برداری و صدا و قدرت کلامتون در فایل با فایلهای احساس لیاقت حس نکردم
و اون سوال اساسی که پرسیدین و از ما مشارکت خواستین
من بر خودم واجب دونستم اگر میخوام خودمو تغییر بدم
زندگیمو تغییر بدم این کارو انجام بدم
هرچند من الان هم تو دوره احساس لیاقتم و هم دوره روانشناسی ثروت یک و همزمان دوتارو کار میکنم ولی به خودم قول دادم حداقل دوبار این فایل های مربوط به ذهنیت فراوانی و محدود کننده رو ببینم و عمیق بهشون فکر کنم
استاد عزیزم من قبلا خیلی حسود بودم و نمیتونم دروغ بگم ولی از زمانی که فهمیدم که حسادت چقدر تا چنروز حالمو بد نگه میداره و من همیشه باید درحال خوب باشم تا اتفاقات خوب رخ بده سعی کردم به هرکاری دست بزنم تا حتی شده به اون نفر فکر نکنم که احساسم بد نشه ولی حالا که فکر میکنم این چیزی نبوده جز اشغالارو زیر فرش گذاشتن
تو بحث احساس لیاقت گفتین مقایسه ممنوعه
من خیلی سعی میکنم مقایسه نکنم خودمو چون بیشترشم باعث حسادت میشه
باعث میشه به خودم ناراحتی بدم
بگم من ارزشم کمتره،نالایقترم،بقیه بهترن
ولی استاد دوست دارم دوست مهربانی با خودم باشم
به خودم بگم
مریم قشنگم
تو خییییلی بهتراز قبل شدی
و تو در مسیر تکاملی
یک دفعه تو اینجوری نشدی که یکشبه هم عوض بشی
من به تو افتخار میکنم که هرروز به خودت جملات الهام بخش میگی
من بهت افتخار میکنم که افکار مثبت رو در خودت ایجاد کردی
تو خیلی رشد کردی و خداوند از تو راضیه
خداوند تورو دوست داره
خداوند عاشق توئه
حس میکنم خداوند پدر و مادر حقیقی منه و این احساس که همچین خالق قدرتمندی پشتیبان منه احساس قدرت به منم میده
حس میکنم خداوند بر روی تخت پادشاهی نشسته و من در کنارش هستم
فقط خودمو میبینم و خداوند رو
و جهانی که در دستان خداونده
اونم چه خدایی
خدایی که با من مهربون تر از همه بوده
بارها منو شگفت زده کرده
سوپرایزم کرده
لطفشو بر من جاری کرده
بیماریهامو شفا بخشیده
گرفتاریهامو رفع کرده
بارها و بارها من از خطرات حفظ کرده
روابطمو بهبود بخشیده
و از همه مهمتر شخصیت منو تغییر مثبت داده
مریم عزیزم ناامید نشو از رحمت خداوند
خداوند تو یک لحظه همه چیو جبران میکنه
همه چیو تغییر میتونه بده
تو فوق العاده ای
تو منحصر به فردی
تو دختر مهربون و خوش قلبی هستی
و مطمئنا پاسخ این همه باورهای مناسبتو میبینی
عجله نکن قربونت برم
عجله از جنس شیطانه
خداوند هست همیشه هست
حامیه توئه
و تو رو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میده
بی نهایت ناااامحدوووود قدرتمنده
و فراوانی هایی که به سمت تو میفرسته هم نامحدووووده
نامحدددوووود ثروت به سمتت سرازیر شده
نامحدوووود نعمت
نامحدوووود آدمهای فوق العاده و مهربون و پاک
نامحدوووود فرصت های فوق العاده برای روابط سالم و عاشقانه
نامحدوووود برکت و سلامتی
مریم جانم،باارزش ترین مخلوق خداوند،جانشین خداوند بر روی زمین
حسادت یعنی چی؟یعنی تو کمی
یعنی تو کم داری
ولی یکم دقت کنی میبینی ذات تو ،ذات خداونده و نمیتونه کم باشه
حسادت خنده دار به نظر میرسه حالا
با وجود خدایی که در درون ما همیییشه هست چطور میشه ما کم باشیم،نالایق باشیم،بی ارزش باشیم،
حسادتم از جنس شیطانه
بهتره به جای حسودی ببینم باورهای نفر مقابل چی بوده و احساسمونو در هر لحظه خوب نگه داریم
اونوقت طبق احساس خوب= اتفاقات خوب
لاجرم اتفاقات خوب مثل آب خوردن در هر لحظه برات رخ میده
اونوقته که شاخات درمیاد و شگفت زده میشی آخه چطور
مثل اون لحظه ای که ی چیزی هوس میکنی و همون لحظه یکی برات مهیاش میکنه
ی رفیقی رو دوست داری ببینی یا فکر میکنی بهش و همون روز یا زنگ میزنه یا تو خیابون میبینیش
یا غذایی که هوس کردیو مامانت درست میکنه بدون اینکه بهش بگی ازش بخوای درخواست بدی
آهههه ازین خدای مهربون هرچی بگم کم گفتم
خدایی که مشتاقتراز منه تا من تا ی چیزی میخوام ازش بهم بده
حس میکنم منو در آغوش گرفته و تو گوشم میگه چی میخای
هر ثانیه بهم بگو
هرررر ثانیه
اونوقته که نشونم میدی منو قادر میدونی یا نه
به من تکیه کردی یا نه
منو عاشق خودت میدونی یا نه
بگو چی میخای تا با ی بشکن جلوت حاضرش کنم
بگو تا زمین و زمانو بهم بریزم
آسمونو به زمین بدوزم که توی عزیزدلم،بنده محبوبمو خوشحال ببینم.
استاد من در مورد دوستانم که موفق میشن اتفاقا خیلی تحسینشون میکنم و حتی در مورد خواهرها و برادرهام ولی نه خواهر کوچیکم
حتی داداش کوچیکترم موفق میشه تحسینش میکنم ولی خواهر کوچیکم نه
اونم دقت کردم چون حتی ی موفقیت کوچولو مثلا افتتاح حساب برای دانشگاهش کرده
بابام هزاااار بار به ما میگه اره اون مهندس کامپیوتره دیگه
ولی همین کارو من وقتی خیلی کوچیکتر بودم کردما ولی هیچوقت از من تعریف نکرد
کلا اینکه بابام این خواهر کوچیکمو بخاطر هرکاری تحسینش میکنه بااینکه من خیییلی بهتر از اون بودم ولی هیچوقت اینکارو برای من نکرده این ازارم میده
من خیلی توانمندترم
ولی بابام نمیبینه انگار
من همسن خواهرم بودم لیسانسمو گرفته بودم و سرکار بودم ولی اون تازه دانشگاه رفته ولی بازم اون تحسین میشه
من معدلم بالای 17میشد تو دانشگاه ولی تحسین هم نمیشدم چه برسه به جایزه
ولی خواهرم درسشو 12شده بابام میگه افرین که قبول شدی
در مورد بقیه اینجور نیست تازه ازشون میپرسم باورهات چی بوده،چی فکر میکردی
مثلا خواهر بزرگم کسب و کار خودشو داره و مشتری خوب داره ازش میپرسم تو چی باورهایی داشتی مگه
بااینکه اصلا شمارو هم نمیشناسه
ولی استاد در مورد تبعیضی که بابام میزاره
بیشتر این ازارم میده که من چه فرکانسی میفرستم
خیلی سعی میکنم به نکات مثبت همش توجه کنم
حسادتو از خودم دور کنم و عاشقانه منم کمک کنم
ولی اینکه همه تو خانواده خواهرکوچیکمو آوانس بهش میدن و بیخودی تحسینش میکنن و براش چیزایی که میخواد رو فراهم میکنن به من میگه مریم تو احساس لیاقت نداری لابد
اون بیشتر روی خودش حتما کار کرده
اون احساس لیاقت بیشتری داره
اون ارزشمندیشو تو ذهنش بیشتر کرده
و حسادتم میگیره که چرا من باید اینقدر در این زمینه احساس لیاقت ضعیف باشم
نمیدونم این به احساس لیاقتم برمیگرده؟!
چون فقط تو خانواده این مشکلو دارم وگرنه اقوام و دوستان همه منو ارزشمندتر میدونن بهم احترام بیشتری میزارن ولی تو خانواده که 24ساعتم در ارتباطم باهاشون اینجوری نیست
حسادت اینکه من چراااا بااینکه این همه رو خودم کار میکنم ولی خواهرم تو زمینه احساس لیاقت که اصلا کار نمیکنه روی خودش بهتره بهم ضربه میزنه
نمیخوام آشغالارو بزارم زیر فرش
ولی راهش چیه استاد
چه راهکاریو به کار ببرم؟؟؟
میدونم خیلیااا بودن که خانواده تحقیرشون کرده ولی اینا موفقترم شدن
اهااا شاید اصلا این ی تضاده برای اینکه خواستمو با شدت بیشتری فریاد بزنم
یادمه تو ی کتابی داشتم داستان حضرت داوود رو میخوندم که گویا 9 تا برادر بودن ولی حضرت داوود از همه کوچک جسه تر و ضعیف تر و … تر بوده
و همیشه پدرش و برادراش سرکوفت میزدن بهش
8تا برادر دیگه میرن تو ارتش و جنگ و … چون هیکل بهتری داشتن
قوی جثه بودن و همیشه پدرش اینارو تو سر داوود میزده
و داوود چوپان بوده و کارشو بی ارزش میدونستن
ولی خداوند اینجوری انتخاب نمیکنه
کاری به اینکه بابات کیو بیشتر دوست داره نداره
نگاه نمیکنه خانوادت تورو تحسین میکنن یا سرکوفت میزنن
اون کار خودشو میکنه
وقتی تورو انتخاب میکنه
دیگه تموووومه
خلاصه پادشاه سائول میاد که پادشاه بعدیو انتخاب کنه میره خونه داوود اینا
پدرش 8 تا نمیدونم شایدم 7 تا برادر دیگه داوود رو تک به تک میاره پادشاه سائول همه رو رد میکنه
بهش میگه پسر دیگه ای نداری
پدرش میگه چرا ولی اون بدرد پادشاهی نمیخوره
فلان بیسار
پادشاه میگه همونو بیار ببینم
حضرت داوود میاد و میگه آره این همونه
پادشاه بعدیه
که اونوقت حضرت داوود که همه میگفتن ریز و نمیتونه بجنگه و اینا
با سنگ میزنه تو سر جالوت و کشته میشه جالوت که نماد غول اون موقع بوده و دشمن اصلیشون بوده که نوشته بود خیلی درشت و قوی هیکل بوده
معجزات بی نهااایتی داره حضرت داوود.
خلاصه اینو نوشتم خودمم از حس حسادتم کم شد استاد:)
که بابا کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود کیه
مهم نیست بقیه مارو تحسین کنن یا تخریب
خداوند با مائه و ما به اون وصلیم و اون مارو اگر لایق بدونیم خودمونو به جاهایی هدایت میکنه که بقیه حتی خوابشم نمیتونن ببینن
مارو هدایت میکنه به بهترین کشور برای زندگی
بهترین تفریحات
بهترین لذت ها
بهترین همسر
بهترین ادمها برای معاشرت
بهترین ماشینها
بهترین افراد برای استخدام
بهترین امکانات برای زندگی
فقط باید خدارو باور کنیم
باور کنیم خداوند در درون ماست
و حسادت از جنس شیطانه
و یادمون باشه اگر حسادت کنیم یعنی خودمونو کم دونستیم
و این با ذات خداوندی که در درون ماست در تضاده
ما کم نیستیم
ما نالایق نیستیم
ما ضعیف نیستیم
ما دوست نداشتنی نیستی
ما ناموفق نیستیم
بالعکس
ما لایقیم
ما ارزشمندترین هستیم
ما قوی و امیدوار هستیم
ما دوست داشتنی هستیم
ما بی نهایت قدرتمندیم
به قول شاعر
تو چو یوسفی ولیکن
به درون نظر نداری
…
خدایا ازت سپاسگزارم
تنها تو را میپرستم
و تنها از تو یاری میجویم
و تنها تورا میبینم
دوستت دارم.
بنام خداوند روزی رسان
سلام اقا محمد حسن عزیز
نمیدونم با خوندن کامنت شما اشک شوق از چشمان منم جاری شد برای دوستتون
حتی احساس خوبی که داشتین به من منتقل شد
چقدر انرژی گرفتم از این دو تا اتفاق خوب و مهم در زندگی دوستتون
واقعا فقط باید باور داشته باشیم
جا نزنیم و ادامه بدیم
به امید الله ماهم در زمان مناسب به هرآنچه که طلب کردیم میرسیم
ممنونم از کامنتتون
بنام خداوند روزی رسان
سلام به یگانه جان
چقدر کامنتت به دلم نشست
از عجله گفتی و اخ اخ که چقدر منم اینجور بودم ولی الان به لطف الله مهربان عجله رو گذاشتم کنار
یگانه جان متنی که ز راندا برن نوشته بودی،کاملشه؟؟ یا بازم ادامه داره؟
چقدر قشنگه که به خودمون بگیم
جهان هستی بسیار مهربونه و مایل من به همه آرزوهات برسم پس با استفاده از قانون جذب نشانه ها رو برام میفرسته
جهان هستی می دونه که بهترین راه رسیدن من به آرزوهات استفاده از قانون شکر گزاریه پس با استفاده از نشانه ها شکر گزاری رو بهم یادآور میشه مثلا
.وقتی صدای آژیر آمبولانس میشنوم نشانه شکرگزاری برای سلامتی
.وقتی میبینم کسی روزنامه میخره بابت خبرهای خوبی که قرار بهم برسه شکر گزار باشم
.وقتی زن و مردی رو میبینم که عاشق هم هستند بابت رابطه عالی که در انتظارتمه سپاسگزار باشم
.وقتی میبینم کسی عزیزش رو از دست داده از اینکه صدای کسی رو که دوست دارم میشنوم خدا رو شکر کنم
.وقتی اتفاق خاصی برام میافته با افراد جدید ملاقات میکنم به خاطر همه چیز سپاسگزار باشم…..
ممنونم از کامنتت
بنام الله قدرتمندم
سلام بر هم فرکانسی عزیز
اقای اسدلله 1111 مین کامنت تاثیرگذارتون فوق العاده بود
من از اینکه این همه به خودشناسی رسیدین تحسینتون میکنم و از خداوند سپاسگزارم که من رو در مدار افرادی مثل بچه های این سایت همچون شما قرار داده
خیلی سپاسگزارم که جمله های تاثیرگذارتر رو پررنگ تر مینویسین برامون
مثل این جمله که ی زنگی رو در من به صدا دراورد:
اگه شما موفقیت و پیروزی افراد رو کتمان می کنید، موفقیت و پیروزی سراغ شما نمیاد و شما دارید خودتون رو از موفقیت دور می کنید.
اقای اسدلله فکر میکنم ی متنی که اگر با وجودمون درکش کنیم حالمونم بهتر میشه این جملات از راندا برن؛
فکر کن جهان هستی بسیار مهربونه و مایل تو به همه آرزوهات برسی پس با استفاده از قانون جذب نشانه ها رو برات میفرسته
جهان هستی می دونه که بهترین راه رسیدن تو به آرزوهات استفاده از قانون شکر گزاریه پس با استفاده از نشانه ها شکر گزاری رو بهت یادآور میشه مثلا
.وقتی صدای آژیر آمبولانس میشنوی نشانه شکرگزاری برای سلامتی
.وقتی میبینی کسی روزنامه میخره بابت خبرهای خوبی که قرار بهت برسه شکر گزار باش
.وقتی زن و مردی رو میبینی که عاشق هم هستند بابت رابطه عالی که در انتظارته سپاسگزار باش
.وقتی میبینی کسی عزیزش رو از دست داده از اینکه صدای کسی رو که دوست داری میشنوی خدا رو شکر کن
.وقتی اتفاق خاصی برات میافته با افراد جدید ملاقات میکنی به خاطر همه چیز سپاسگزار باش…..
اینو دیشب تو کامنت بچه ها خوندم
و انگار احساس حسادتو ازم دور کرد
انگار ی نگاه بهتری رو بهم داد که سخت نگیرم و از همه چی لذت ببرم.
امیدوارم برای شماهم تاثیر گذار باشه
خدایاشکرت بخاطر آگاهی هایی که هرلحظه به ما میدی…
بنام الله
سلام بر اقا رضای عزیز
اقا رضا من همیشه کامنت شمارو چندین بار میخونم
با یکبار خوندن نمیشه درکش کرد
وقتی کامنتتونو خوندم با خودم گفتم خوشا به حال همسر شما
چرا که از صبح تا شب میتونه این حرفارو بشنوه
در مورد استاد و مریم جان هم همین عقیده رو دارم اخه استاد در و گوهر میگه
هرچند منم خیلی آدم خوش سخنی هستم البته که به اندازه استاد و شما نه
ولی منم دارم سعی میکنم خداگونه بشم
هممون دیدیم وقتی ناراحتیم یهو خدا چطور ی حرفی یا نشونه ای یا الهامی میکنه و قلبمونو آروم میکنه
انگار آب میریزه روی آتیش ناراحتی و خشم و هرررر احساس بدمون
دیدیم وقتی ناامیدیم ی حرکتی میزنه که شاخای ما درمیاد و توکلمون برای ادامه دادن مسیر میره حسابی بالا
واقعا الا بذکرالله تطمئن القلوب
خدایا تو خیلی خوبی
من دوست دارم مثل خداوند باشم
آرامش داشته باشم و اینو به اطرافیانمم منتقل کنم
من احساس میکنم شما در این زمینه خیلی موفق بودین و من از صمیم قلب تحسینتون میکنم
اقای احمدی ی تیکه از متنتون فوق العاده بود و من حسابی لذت بردم
و اونم این بود؛
وقتی به خودشناسی برسیم میفهمیم که در ما کیهانی نهفته شده است و….
حقیقت همین است و لاغیر
حقیقت همان است که خدا در یک حدیثِ قدسی به حضرت داوود فرمود که…
کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف
ای داوود ، من گنجی مخفی بودم و دوست داشتم شناخته شوم ، برای همین مخلوقات را خلق کردم تا با تجلی در آنها شناخته شوم…
آری ، او در مخلوقاتش تجلی پیدا کرده و قسمتی از اسماءِ خودش را در آنها به عرصه ظهور رسانده و اما به صورت تمام و کمال در یکی از مخلوقاتش بروز پیدا کرده و آن انسان است…
انسان گلِ سر سبد مخلوقات عالم است و این تاجِ کرامت را خدا به او بخشیده
وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیۤ ءَادَمَ و…. [سوره اﻹسراء ٧٠]
اخ قربون خدا برم که واقعا گنج خود خود خودشه مخفی نیست خیلی هم پیداست و من هرلحظه حسش میکنم
این احساس خوبی که دارم الان از جنس خداست،خدا همین جاست تو آغوششم و آرامشم میده
آهههه خدای مهربونم دوستت دارم
در مورد سکانس اول گفتین و الا اخر
فوق العاده بودن
سکانس اول من با استاد ی فایل دیگه بود و من دیگه دیووونه اش شده بودم حتی اسم استادم نمیدونستم ولی همش گوشش میدادم موقع ظرف شستن
موقع خوابیدن اووووه هزار بار پلی میکردمش و خدا میدونه چقدرررررر معجزه هرر روز برام رخ میداد و منو شگفت زده کرد و باعث شد ایمانم بهش تقویت بشه
فایل وظیفه خداوند
و سوال استاد این بود که
دوست دارم خداوند به چه وظایفی در مورد من عمل کند؟
و بعد استاد میگفت این یکی از اون سوالات خیییلی خیللی جذاب زندگی منه
اونجا که آیه 186 بقره رو میخوند استاد و میگفت فقط تو این ایه خداوند گفته من
نگفته ما
و گفته هر گاه بندگان من ازت پرسیدن کیو میپرستی بگو من الله رو میپرسم که به من نزدیکه
به کی؟؟؟ به بندگاااان من
الله ی رو میپرستم که اجابت کننده اس،اجیب فعل مزارع ،همواااااره در حال اجابت درخواست هاست
وای خدای من چقدرررر گوشش میدادم و همون ی فایلو داشتم و اصلا دگرگونم کرد اون فایل
منو به خداوند رسوند
خدایا شکرت
استاد عزیزم ازت ممنونم
اقای احمدی از خداوند براتون خوده خوده خداوند رو میخوام چون خودش همه چیززززه
حال خوبه
آرامشه
خوشبختیه
ثروت و نعمت و برکت و سلامتیه
و شما لیاقت دریافت همشو دارین.
بنام الله
سلام به اقا اسماعیل
چقدر الهام بخش بود کامنتتون
و از نتیجه افکارتون بی نهایت لذت بردم و گفتم ایییییی ول همینه
کاش همه دوستان از نتایجشون بنویسن تا ایمانمون هی تقویت و تقویت و تقویت بشه
چیزی که دستگیرم شد از کامنتتون این بود که دلیل برخوردها افکار و رفتارهامو کشف کنم
بهبودشون ببخشم و ببینم الگوی موفق خودم چطور عمل کرده
مهارتهامو بالا ببرم و به خودم بگم
مریم قربون شکل ماهت برم تو چیزی کمتراز بقیه نداری
اگر فلانی تونسته تو هم میتونی حتماااا میتونی تازه تو خدارو پررنگتر داری تو زندگیت پس زودتر میرسی
توکل کن به الله و جا نزن و ادامه بده
یاد بگیر همه رو تحسین کنی و یادت باشه اگر موفقیت افراد رو میبینی این ی نشونه اس،جهان داره بهت نشون میده تا با توجه کردن بهش با احساس خوب و یقین که تو هم میرسی توهم جذبش کنی نه اینکه با احساس بد و حسادت و ناراحتی اون خواسته رو دور کنی از خودت.
اهرم رنج و لذت رو در این زمینه باید بکار ببریم
که اگر من یک نفرو بخاطر موفقیتاش تحسین کنم چه چیزهایی در اصل گیر خودم میاااددد؟!
ولی اگر احساسم بد باشه چه شکست هایی رو تجربه میکنم؟
چون جهان به فرکانسهای ما پاسخ میده
هربار که حسودی میکنیم به جهان فرکانس کمبود بیشتر رو میفرستیم و جهان همونو به ما برمیگردونه
جهان چیزی نیست جز آیینه درونمون
ولی اگر بیایم تحسین کنیم
خداروشکر کنیم که موفقیتهارو نشوووونمون میده تا برای ما باور پذیر بشه که وجود داره و همینطور با توجه کردن بهشون،اون جنس از موفقیت رو جذب کنیم.
خدایا صدهزار بار شکرت برای این دنیای زیبایی که دو دستی به ما تقدیمش کردی که هرررر جور میخوایم برای خودمون خلقش کنیم
خدایا سپاسگزارم.
بنام خداوند مهربانم
سلام به اقای اسدلله
نمیدونین دعای آخر کامنتتون
فقط خوندنش حالمو چقدر خوب کرد و احساستون بهم منتقل شد
خدایا شکرت از ته دلم با ی آهههههه از سر احساس خوشبختی
اقای اسدلله خداوند بود که من رو هدایت کرد زمانی برم بیوگرافی شمارو بخونم و کنجکاو بشم که چنتا کامنت نوشتین که دقیقااااا 1111 تا باشع
نه مثلا 1109 یا 1108 یا 1110
نه دقیقا 1111 تا
اعداد برای منم خیلی مفهوم قشنگی داره و اون لحظه که میبینمشون ذوق میکنم
تازه فکر کنین خواهر زاده 9 سالم اصلا نمیدونم چراااا ولی وقتی خونمونه تا عدد رند میبینه میگه مریم عدد رند آرزو کن و خودشم چشماشو میبنده و آرزو میکنه
و اینقدددددر عدد رند این بچه میبینه که حد و حساب نداره و همه رو به منم میگه
من کتاب راندا برن معجزه شکرگذاری رو نخوندم و این تیکه رو یکی از بچه های سایت نوشته بود و حال منو خیییلی خوب کرد و گفتم برای شماهم بنویسم.
واقعا نزدیکتررررررین فرکانس به خداوند همین شکرگذاریه
خععععلی خوبه
آقای اسدلله
شما نکته برداریتون عاااالیه
واقعا تحسینتون میکنم و ازتون سپاسگزارم که با ما به اشتراک میزارید
از خدا میخوام بزرگترین خواستتونو در نزدیکترین زمان ممکن بهتون عطا کنه.
آمین
بنام خداوند مهربانم
سلام یگانه جان
مرسیییی عزیزه دلم بابت اینکه ی تیکه دیگشو گذاشتی
نمیدونی چه حس خوبی از کامنت قبلیت گرفتم
من تا قبل از کامنت تو مثلا اگر ماشین مورد علاقمو تو خیابون میدیدم میگفتم خوشبحالش و ی نگاه حسرت گونه هم داشتم هرچند خیییلی کم ولی بود
ولی الان میگم خدایاااا شکرت که همچین ماشینی قراره منم داشته باشم برای همین نشونم میدی
یا مثلا رابطه ی عاشقانه میدیدم میگفتم خوشبحالشون و البته که میگفتم خدا عشقشونو بیشتر کنه ولی خودمو گول نزنم یکمی حسادت هم بود که چرا هنوز من ندارممممم رابطه عاشقانمو من که این همه رو خودم کار میکنم
ولی بعداز کامنتت واقعا با احساس خوب بدون حسادت و حسرت میگم خدایاشکرت بخاطر رابطه عاشقانه ای که قراره منم تجربه کنم و این ی نشونه است برام.
یگانه جان ممنونم از کامنتت واقعا لذت بردم
از خداوند میخوام سوپرایزت کنه با ی اتفاق فوق العاده.
آمین