ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 20
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیز
موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن
خونه در بالا شهر شهر مادری ام خریدن //اول حس کردم خوشبحالشون و و بعد رفتم از نزدیک دیدم که چه شکلیه و من هم میخام و دائم فکرم مشغول داشتن خونه ای بزرگتر بهتر تو همون منطقه هست
دوستانی که با من در آموزش هم دوره بودن رفتن تو شهر بزرگ مغازه زدن و درآمد های بیشتر بدست آوردن// اول حسادت بعد خوشبحالشون بعد گفتم من هم برم وبعد یاد تو این سایت یاد گرفتم تکامل باید طی شه اگه من اون پول اینجا تونستم بزارم بعد میتونم برم منطقه ای بالاتر و بعد تلاشم اینجا زیاد کردم درآمدم خیلی فرق کرده اعتماد بنفسم و این که کاربلدتر شدم و بعد دیدم اونایی که خیلی زود رفتن خیلی زود کم آوردن و برگشتن
ماشین های مدل بالاتری از من گرفتن // اول حسادت بعد خوشبحالشون و بعد تبریک گفتم بعد گفتم میشه و منم میخام و دائم دارم بهش فکر میکنم ولی اینبار میخام نقد باشه بدون وام و قرض
وسیله زندگی بروز و جدید در خونه هاشون فراهم کردن // حسادت کردم خوشبحالشون گفتم و تلاش کردم و از هر چیزی بهترین هارو دارم تهیه میکنم و همه بهم تبریک میگن و اعتماد بنفس گرفتم چون من میتونم و دارم میسازم
بهترین لباس و پوشش برای خودشون تهیه کردن// اول در دیگران دیدم اینو حسادت کردم ولی گفتم خوشبحالش تبریک هم گفتم و خواستم تلاش کردم و بهتر از اونا خودم ساختم
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
اونا تونستن منم میتونم ولی من چون دیرتر شروع کردم کم کم و تکاملی و اینکه روزی بسازم که همه اینا بدست آوردم و چیزهایی که بقیه از من ایده بگیرن
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
مثال در خانه بهترین جای شهر انتخاب کنم برای زندگی برای خرید ملک
یادر کار تکامل طی کنم و تلاش کنم
من اگه بخوام بگم مشکل بزرگی تو ذهن من واسم غول شده و حل شدنی نیس من الان 3 سال صبح ب صبح تو ستاره قطبی یا سناریو نویسی از خدا و جهان هستی در خواست خونه ای دارم بزرگ در بالا شهر شهرم
استاد دقیقا من واسه بدست آوردن موفقیت دیگران هم خوشحال شدم هم احساس ضعف داشتم و دارم که من که نمیتونم با این شرایط مثال خونه دلخواهم بدست بیارم من درآمد بالایی ندارم برای خریدش
و اینکه شکل زندگی من عادت کردم از نظر خونه و ماشین همیشه ضعیف تر از اطرافیانم هستم و اونا تواناتر هستن من نمیتونم درآمد بالای داشته باشم واسه خرید همچین خانه ای و کسانی که بدست آوردن آدم هایی بود پر درآمد یا حامی مالی داشتن ولی من هیچ کدوم ندارم و واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
سلام استاد عزیزم
من قبلا در مقابل موفقیت یا توانایی هم سن و سالام حسادتم میشد خصوصا اگه اون فرد رفیق یا فامیلم بود،، اما شما آموزشایی
گزاشتید که توش توضیح دادید درباره ی قدرت تحسین دربرابر حسادت و تاثییر گذارتر از اون برای من فایل هایی بود که داخلشون این باور رو بمن دادید ک برای من هم میشود و منم میتونم به هر انچه که میخوام برسم
من از اون موقع موفقیت بقیه برام ارزشمند بود و اتفاقا توی زندگیم و فضای مجازی دنبال ادمایی میگشتم که به هدفی ک من دارم رسیدن و موفق شدن و الگو قرارشون میدادم و تحسینشون میکردم و میکنم
در واقع دلیل حسادت من این بود که فکر میکردم من نمیتونم به اون موفقیت برسم و خودباوری نداشتم و باورهام بشدتتت محدود کننده بود و ایمانم به خدام ضعیف بود،، از وقتی رو باور هام کار کردم و مرتب آموزشاتونو دیدم و باورهام تقویت شد و فهمیدم ک منم میتونمم دیگه حسادت نکردم یا حداقل در حد چند لحظه شد حسادتم
ن اینکه بزورر جلوی حسادتمو بگیرما!! الان چندوقته ناخوداگاه موفقیت کسیو میبینم شروع میکنم به تحسین کردنش و خوشحال میشم چون میگم نگا ایشون تونسته پس منم میتونم
ذهنم عادت کرده به این سبک و جزوی از شخصیتم شده تحسین کردن چون زیاد انجامش دادم.
انسان وقتی باورهاش قدرتمند کننده باشه و خودباوری و عزت نفس داشته باشه حسادت نمیکنه
حسادت برای وقتیه که فکر کنی خودت نمیتونی یا برای تو نمیشه..
ممنونم استادم شما کسی هستی ک من بعد از گشتن توی پیج و سایت صدهاا مربیِ دیگه رسیدم به شما و تنها کسی هستید ک خدا تو قلبم گف این خودشه اینا حرفاییه ک چندساله دنبالشی…اینجا عطر و بوی خدامو حس کردم چون اینا کلام خداست که از قلبتون بر زبانتون جاری میکنید برامون..
نتایجم از همه اموزشای دیگه موقتی بود و فقط اینجا تونستم ریشه ای و تکاملی و از درون حل کنم مساعلو و باورهامو ریشه ای تغییر بدم..
اینجا تنها جاییه ک همه جنبه های زندگیم توش رشد کرد
من 19 سالمه مذهبی نیستم ولی 12 ساله ک تو مدرسه قران خوندن و یاد گرفتمو قران خوندم اما فقط تو این سه سال که اینجا توی این سایت اومدم از مطالب قران تونستم برای زندگیم استفاده کنم و نتیجه بگیرم و ایمانم به خدا بیشتر بشه.
دوست دارم استاد و سپاسگذارم ازت
سلامی دوباره
اینجانب اعظم هستم یک متعهد.وای استاد جانم از خدا میخام کمکم کنه که بتونم متعهدانه این آموزشهای نابتون رو گوش جان بسپارم و عمل کنم و شرکت کنم استاد عزیزم لطفاً از این فایلهای هدیه و نااااب برامون بزارید قول زنونه میدم عمل کنم و قدر زحماتتون رو بدونممممم
استاد دلتون میاد برامون نزارید ماکه اینقد بچه های خوبی هستیم وای استاد شما اسم منو آوردین و من چقد خوشحال شدم حس کردم خیلی فعالم و کارم درسته ..استیکر خندههههه
خب عزیزانم سوال این بود که افراد موفق اطرافم اسم ببرم و حسم رو نسبت بهشون بگم
پری خانم کسیه که توی کاری که من علاقه دارم تقریبا موفق بوده و استاد خودم بوده و من وقتی که میبینم داره به موفقیتهایی میرسه خیلی انگیزه میگیرم و به خودم میگم منم حتماااا میتونم و دلیلش رو یعنی یکی از دلایل موفق شدنش استمرارش بود که من خودم شاهد بودم که از خییییلی کم شروع کرد و ادامه داد و استمرار داشت و امیدوار بود
عاطفه یکی دیگه از دوستانه که موفق شده توی کاری که دوس داره و من وقتی میبینمش ازش الگو میگیرم البته که ذهنم خیلی میاد و نجوا میکنه که ببین از تو سنش کمتره ببین اون موفق شده و تو نشدی ولی تمام تلاشمو میکنم که منم بتونم موفق بشم و کلی با خودم فکر کردم که واقعا چیزی کم ندارم و دلیل موفقیتش هم شجاعتش و قوی بودنش و استمرارش میبینم تلاش میکنه تمرکز میکنه روی هدفش و سعی میکنه کارش رو به بهترین شکل انجام بده و همینم باعث شده موفق باشه
استاد جان کسایی که از اطرافیان و فامیل کن نیستن و توی مجازی میبینمشون اکثرا که چقد سنشون کمه و به چه درآمدهایی به راحتی رسیدن و منم با تمام وجودم غبطه میخورم و دوسدارم که منم بتونم به همچین موفقیتهایی برسم و حتی گاهی احساسم بد میشه که چرا تو اینکارارو نکردی
اون زمان که گواهینامه نداشتم بارها دیدم که دختردایی هام که خیلی سنشون کمتر بود رانندگی میکردن و کاراشون خودشون انجام میدادن و من چقدر اذیت میشدم که کسی بیاد و کارامو انجام بده و همین هم باعث شد که برم ادامه بدم و الان خداروشکر یه راننده خیلی خوب شدم و کارامو خودم به راحتی انجام میدم حتی برای خانوادم چقدر میتونم باشم
استاد عزیزم باز هم باید فایل رو گوش کنم و بهتر و بیشتر مشارکت و عمل کنم
و اینم بگم استاد جان من خودم خیییلی وقته قفل شدم روی یکی از فایلهای رایگانتون و روزی صدبار گوشش میکنم و خیلی برام تاثیرگذار و الهام بخشه و تعهد دادم که کللللی ازش آگاهی و رشد استخراج کنم
باز هم سپاسگزارم بابت این آموزش عالی امیدوارم بتونیم با عمل بهشون جواب زحماتتون رو بدیم
عاشقتونمممممم
به نام خداوند بخشنده مهربان….
وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَمَا یَکْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ
و ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﺁﻳﺎﺗﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺰ ﻓﺎﺳﻘﺎﻥ ﻛﺎﻓﺮ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(٩٩بقره)
سلام به عزیزانم…
موفقیت های دوستان و نزدیکان من:
وقتی این سوال مطرح شد، ذهنم شروع کرد به نجوا کردن که کسی در اطراف تو موفقیت بزرگ کسب نکرده، من وقتی اینو شنیدم به خودم گفتم راست میگها…چرا؟ چون من موفقیت رو فقط مالی میدیدم، بعد از کمی فکر کردن به این نتیجه رسیدم که امکان نداره کسی در اطراف من باشه که موفقیت کسب نکرده باشه در زندگیش..باید بیشتر فکر کنم، متوجه شدم که یه جای کار ایراد داره…
یا ذهن من موفقیت ها رو نمیبینه…
یا برداشتش نسبت به موفقیت افراد متفاوته…
تا الان به این نتیجه رسیدم که تو ذهن من موفقیت یعنی مالی، وقتی شما گفتید کسانی که به موفقیت رسیدن سریع شروع کردم به پیدا کردن کسانی که وضع مالی خوبی دارن، خونه آنچنانی ، ماشین اینچنینی..در صورتی که موفقیت یعنی داشتن ثروت، سلامتی، روابط عالی با خودم و خدای خودم و کلا داشتن این پکیج با هم یعنی موفقیت…
اینجا بود که باز آگاهتر شدم به اینکه:
اگر کسی تو روابطش هم رشد کرده یعنی موفقیت…
اگر کسی اعتماد بنفسش رو تقویت کرده یعنی موفقیت…
اگر کسی سلامتیش رو بهبود داده، یعنی موفقیت…
اگر کسی از لحاظ مالی، کوچکترین بهبودی کرده یعنی موفقیت…
اینجا بود که آگاه شدم به اینکه موفقیت یعنی بهبود شخصیتی….بهبود روزانه…و این بهبود در همه زمینه ها میتونه اتفاق بیافته نه تنها در یک زمینه...
به قول شما استاد عزیزم در دوره روانشناسی ثروت 3:
ما آدمهایی که اینجا جمع شدیم میخواییم ثروت خیلی زیاد داشته باشیم، روابط عالی داشته باشیم روابط عالی با خودمون و خدای خودمون، میخواییم سلامتی عالی داشته باشیم، همه چیز رو با هم میخواییم…تو یه پکیج با هم..همه با هم…
پس برداشت اشتباه ذهن من اومد بالا:
اینکه موفقیت رو محدود کرده، و این باور باعث شده که من بهبودهای دیگرم رو در حوزه های دیگه نبینم و یا کم ارزش ببینمشون…دمت گرم استاد که منو آگاه کردی …
حالا با این دید، بریم بگردیم دنبال موفقیت هایی که اطرافیان و دوستان و نزدیکانم در زندگیشون کسب کردن…
همسرم…
ایشون بینهایت فرد موفقی هست در زمینه کاریش..
ایشون در زمینه نامه نگاری که یکی از مهارت هاشه بینهایت قویه…
یعنی جوری این آدم نامه اداری مینویسه که تا الان کسی رو ندیدم مثلش، اینقدر که عاشق کارشه…در مورد احساسی که نسبت به این موفقیت دارم باید بگم تا الان راستش اینو به عنوان موفقیت در نظر نگرفته بودم و ندیده بودمش، اندک دفعاتی میشد که در مورد این موفقیتش صحبت میکرد اما من تحسینش نمیکردم، البته که حسادت هم نمیکردم، ولی یه چیزی رو متوجه شدم اینقدر من روی رفتارهای دیگر همسرم که باعث احساس بدم میشد خیلی وقتا تمرکز میکردم که اینو ندیده بودم اون طوری که باید…باورتون میشه چه موفقیت های رو بر اثر همین نامه نگاری فوق العاده بدست آورده…
موفقیت بزرگ همسر من پیشرفت های شغلی هست که داره و کسبشون کرده در زمینه مهندسی، سد سازی، عمران…سدهای بزرگی مثل کارون 3، چمشیر، گتوند، کرخه، دز و…همه جزو موفقیت های منحصر بفردش هستن…من بهش افتخار میکنم، بارها و بارها تحسینش میکنم، البته اینها رو کم بهش گفتم ولی باید بارها بهش بگم…اینها موفقیت های کمی نیستن…این علاقه و عشق به کار و این همه تخصص در کار واقعا ستودنی هست، ارزشمنده و قابل احترام..
بله من تا حالا به موفقیت های همسرم توجه نکرده بودم، بجای اینکه موفقیت هاشو ببینم تمرکزمو گذاشته بودم روی کارهایی که انجام نداده، یا رفتارهایی که باید اصلاح بشه..اینجاست که دقیقا از اون ور خر افتاده بودم…
در مورد قدم سوم و اینکه چه ایده الهام بخشی میتونم بگیرم از مسیر موفقیت همسرم باید بگم این حد از اراده، تمرکز گذاشتن، وقت گذاشتن، تعهد به خرج دادن، مطالعه داشتن در مورد زمینه کاریش، هر روز و هر روز خودشو آپدیت کردن اینها همه برای من ایده ها و درس هایی هست ( قدم چهارم) که میتونم استفاده کنم در خلق کسب و کار خودم، در رشد و گسترش کسب و کار خودم….
استاد شما دقیقا دست گذاشتید روی سوالی که وقتی براش وقت میزاری و در موردش فکر میکنی پاشنه های آشیل زیادی ممکنه بیاد بالا…
عین دوره احساس لیاقت…اونم همینطوری بود وقتی به سوالاتش جواب میدی تازه یه ذره دلیل رفتارات رو متوجه میشی….
بخدا که این آگاهی هامیتونن دوره نابی باشن برای رشد و پیشرفت….خدایا ازت میخوام خدایان کنی که در قدرت در این مسیر قدم بردارم….متعهدانه….آگاهانه…..
خدایا هدایتم کن….هادی من باش در این مسیر رشد و پیشرفت و بهبود روزانه….
خیلی خوشحالم که نگاهم نسبت به موفقیت داره اصلاح میشه با طرح این سوال، خوشحالم که افراد موفقی در اطرافم هستن که تونستن به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنن…
همچنان پر قدرت ادامه میدیم….
مراقب زیبایی های درونمون باشیم…
عاشقتووووونم
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما استاد گرامی و عزیز وقتی که دیدم فایل جدید گذاشتید تحت عنوان باورهای قدرتمند در برابر باورهای محدود گفتم عجب فایل فوقالعاده ایه چون که دارم روی این موضوع کار میکنم که خدا نامحدوده و این ذهنه منه که محدوده و گفتم خدایا شکرت به شرایط مناسب که رسیدم همون اوایل صحبتهاتون که داشتم گوش میکردم تحسینتون کردم و پیش خودم گفتم استاد چه دل بزرگی داره این صحبتها به هیچ عنوان رایگان نیست و ایشون داره به عنوان هدیه میزاره توی سایتش که البته برای فردی که در مدارش باشه متوجه میشه و همین طور که داشتید ادامه میدادید متوجه ترمز خودم توی این مبحث شدم که بله من باید خیلی زیاد روی خودم کار کنم که به صلح برسم با همه چیز و همه کس مخصوصاً نزدیکان خودم توی صحبتهای شما متوجه این موضوع شدم که چه دنیای بزرگی داره این خودشناسی و هر چقدر که انسان پیشروی میکنه در این مسیر متوجه این موضوع میشه که هیچ چیزی نمیدونم من هیچ چیزی بلد نیستم و خدارو شکر که در این مسیر بهشتی هستم و دارم هر روز یادمیگیرم و تلاش مکنم که به مرحله عمل دربیارم این آموزه های بی نهایت ارزشمند رو خیلی از شما استاد عزیز سپاس گذارم که این گونه مثبت زندگی میکنید و کمک میکنید افراد زیادی هم زیبا زندگی کنن نمیدونید که چه افرادی از صحبت های شما به چه مدارجی از معنویت میرسن و به نظرم شما بهترین کار دنیا رو دارید
سپاس گذارم از شما حانم شایسته عزیز و همین طور دوستان پشتیبانی
سلام استاد عزیز خیلی ممنونم بابت این فایل زیبا و ارزشمندی که باعث شد توجهی به وجود درونی خودم داشته باشم و به این فکر کنم که چه جاهایی میتونستم با دیدن و تحسین موفقیت و داشته های دیگران حس خوبی داشته و انرژی بگیرم ولی بجاش حسادت ورزیدم و حس خوبی نداشتم و از انجایی که از اموزه های شما یاد گرفتم که حس خوب مساوی با اتفاقات خوب است و حس بد مساوی با اتفاقات نازیباست ولی در عمل بطور نااگاهانه این باور های محدود کننده مانع تحقق این اصل میشود و این خیلی عالیه که شما این باور های محدود کننده مخفی رو بیان میکنید تا بتونیم اگاهانه این باور هارو تغییر بدیم و من خیلی تشکر میکنم از شما به خاطر این اگاهی های زیبا .
به نام خداوند بخشنده ومهربانم
خداوند هدایتگرم به سوی خوشبختی سلامتی ثروت آرامش شادی و حال خوب روحی و جسمی
سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته و همه دوستان و همسفرای عزیزم در این سایت بهشتی
واقعا خداروصدهزار مرتبه شکر میکنم که این روزها به هرچی فکر میکنم میبینم استاد یه فایل جدید گذاشته خدایا شکرت که من رو اینطور هدایت میکنی
اول از فایل قبلی که در مورد عملکرد مغز و قانون سلامتی بود اتفاقا چند روز بود میگفتم بذار صبحانه نخورم کمتر بخورم…بعد دیدم که استاد یه همچین فایل بی نظیری گذاشتند که اگه بتونم عمل کنم که خوبه که بعدش چند روز روزه گرفتم گفتم به صورت تکاملی رعایت میکنم که سالم خوری رو ادامه بدم استاد من هیچکس حرفاش قبول ندارم جز شما تو هرزمینه ای فوق العاده هستین اگه واقعا گوش بدیم و عمل کنیم خیلی عالی میشه اما تلاشم رو میکنم در همه زمینه ها که بتونم عمل کنم و احساس خوب و اتفاقات خوب رو بهش عمل کنم به امید خدای خوب و مهربان
درکل من دارم از اینجا بودم عشق دنیا رو میکنم عاشقانه دوره ها فایل ها رو گوش میدم مینویسم و لذت میبرم …
امروزم داشتم قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن داشتم میگشتم که دارم مسیر درست میرم چکار کنم پیشرفت کنم …یهو دیدم خداوند به بهترین صورت یه فایلی رو برامون گذاشتن خدایا شکرت استاد ممنونم
حالا بریم سر بحث امروز که اگه کسی موفق باشه تو چه احساسی داری ؟
اگه بگم که احساسم چیه واقعا در درون خودم کنکاش کنم یه موقع هایی تحسین میکنم میگم آفرین چه ذهنیتی آفرین پس فکرش خیلی خوب و عالی بود یا تو خیابون میبینم یه ماشینی رد میشه میگم به به چه ماشینی آفرین پس برای اینا شده برای منم میشه امیدارم میشم میخوام بگم پس میشه سیستم همه انسانها یکیه هرکسی خوب و بزرگ فکر کنه و به زبون من زرنگ باشه از خدا زیاد میخواد و بدست میاره اصلا اونا به خدا نزدیکتر هستن خدارو بزرگی خدارو بیشتر قبول دارند پس منم میتونم ..
اصلا یه موقع هایی میرم خرید میخوام کارت بکشم وقتی با قدرت و اینکه خدا دوست داره من هرچی بیشتر خرج کنم بیشتر دوست داره واقعاا هم همینطور پشت سرهم نعمت وارد زندگیم میشه
حالا یه حس دیگه ام اینکه مثلا اینو بیشتر درمورد همکارای همسرم که خیلی پیشرفت زیادی کردن شعبه های مختلف دارن همسرم میگه یا خودم میبینم میگم که اونا هیچ هوش و استعداد خاصی ندارنا ببین چیکار کردن الگو برداری کن ته دلم یکم حس حسادت هم هست ..میگم مثلا چرا تو فکرت رو بزرگ نمیکنی تو که الگو داری …
یه موقع هایی با همسرم صحبت میکنم که تو فکر میکنی اونا پدرانشون ثروتمند هستن مغازه دادن ..پس اون یکی همکارت که پدرش اصلا هیچی نداشته تازه اینایی که میگم برادرانشون هم میشناسیم میبینیم که چقدر تفاوت هست بین اونها ..
میدونم اینجا هم یه ایراده و به که ببینم همسرم چطور پیشرفت میکنه به قول استاد تو دوره کشف قوانین یه ترمزه من باید روی خودم و باورهام کارکنم از میلیاردها مسیر نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه …
اینکه خودم رو خونه دار میدونم که البته قبلا شاغل بودم الان یه کار مشترک شغل دوم همسرم که قسمت بیشترش رو من انجام میدم فکر میکنم میگم نه من باید کار خودمو داشته باشم و ایده های فروشندگی ..اینا هم میرسه که خیلی هم علاقه ندارم یا یه ایده ای به ذهنم میاد میبینم کسی انجامش داده …
بعد یاد حرف استاد میفتم که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است میگم خدایا یعنی من باید چیکار کنم با اینکه این کاری که گفتم انجام میدم خونه داری بچه داری …روی دوره ها کار میکنم ولی بازم احساس میکنم تنبلم و باید کارای بزرگتری بکنم
بعد میگم خب خانم شایسته تو خونه مسافرت هست و درکنار استاد دارن فعالیت میکنن حتما که نباید آدم خودکشی کنه ..
خیلی موقع ها هم یه چیزی رو نمیتونیم بخوایم یا تصور کنیم بخاطر اینکه میگیم چطور ممکنه با این درآمد و ..به چطوریش فکر میکنیم
بعد به خودم میگم همون خدایی که از هرچیزی که خواستم بهترینش رو داده بازم میده مگه براش فرقی میکنه که تو ازش چی میخوای مگه بزرگی و کوچیکی برای خدا فرق میکنه بعد خجالت میکشم میگم خدایی همسر خوب خواستی بهترش داد از خدا فرزند سالم و پسر خواستی خدا از اون چیزی که فکرش رو میکردی بهتر داد یکی از شکرگزاری ها و احساس خوب ما برای سامیار ..خونه ماشین …و سلامتی و حال خوب …و بی شمار….
احساس های متفاوت اینطوری دارم
ولی اینم میدونم احساس خوب و اتفاقات خوب میفته ومن سعی میکنم نعمتهای زندگیم که بی شمار هستن و هرروز کیفیت همه چیز بهتر و بهتر میشه و من دقیقاحس میکنم
واقعا اینا احساس هایی بود که الان اومدم بنویسم اومد باور میکنید روی دفترم نوشتم اصلا به اون نگاه نکردم گفتم حسم هرچی میگه مینویسم چون توفیق نداشتم زیاد کامنت بنویسم ولی از تک تک کامنت های دوستان استفاده میکنم و لذت میبرم
استاد ازت ممنونم برای این سلسه فایل هایی که باعشق برامون میذارین
برای تک تک دوستانم آرزوی سلامتی و خوشبختی و ثروت میکنم خداوند یارو نگهدار همه ما باشه
سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز
خدا را هزاران بار شکر که من را به سایت شما هدایت کرد تا بتوانم با قوانین جهان هستی آشنا شوم وبا استفاده از تجربیات دوستان عزیزم وفایلهای استاد وخانم شایسته عزیز که واقعا دوستشون دارم به خود شناسی برسم چون تا زمانی که خودمان را نشناسیم به موفقیت دست پیدا نمیکنیم
خدمتتون عرض کنم که من از موفقیت وپیشرفت بیشتر افراد ناراحت نمیشم ومیتونم از آنها الهام بگیرم ولی با وجود این که برای تغییر باورهایم قدم بر میدارم در مورد بعضی که رابطه نزدیک با آنها دارم از موفقیت آنها نه ناراحت میشم نه خوشحال ولی از درون احساس خوبی ندارم به طوری که وقتی در جمع خانوادگی صحبت از یکی از این فرد میشه به طور ناخودآگاه گارد میگیرم و همیشه از ارتباط با این شخص دوری میکنم البته این فرد خانم برادرم هست ومنو خیلی دوست داره و منم توی جمع همیشه تحسینش میکنم چون از یک شرایط خیلی خیلی بد تونست به شرایط ایده آل خودش برسه به طور مثال ایشون اول منشی بود ولی الان سرپرست امور مالی شرکت پتروشیمی هست این شخص در روابط مالی قطعا باورهای ثروت ساز داره که تونسته صاحب ماشین وخونه زمین و….. بشه.ایشون واقعا منو دوست داره مناسبت ها من از سمت ایشون هدیه دریافت میکنم ابراز محبت از سمتش دارم اما من باهاش خیلی سرد و غریبه برخورد میکنم استاد جان
من با این که دوره احساس لیاقت را خریدم و تمرینها را انجام دادم هنوز نمیتونم احساسم را در مورد این شخص کنترل کنم بهتر شدم ولی هنوز احساس بد را دارم وهمیشه شرایط خودم را با این شخص مقایسه میکنم ودائم توی ذهنم میگم زمان میبره تا من بتوانم به جایگاه دلخواهم برسم درگیر این نجوا همیشه هستم ک از همه عقب موندم من هیچ ندارم و بقیه دارند در صورتی که من تو زمینه آرایشگری تخصص بسیار خوبی دارم اما به سختی خودم در آمد دارم با وجود فایل ثروت و دوازده قدم درآمد خوبی ندارم زندگی من روان پیش میره اما من از خودم درآمد ندارم استاد
ممنون میشم راهنمایی کنید تا پاشنه آشیل خودم را پیدا کنم
سلام به استاد عزیز و مریم جان
سلام به همه اعضای این خانواده ی صمیمی و روحانی
حدود یک سال و نیم میشه کامنتی توی سایت نگذاشتم ولی هر روز آموزش هارو دنبال کردم و تقریبا تا حدودی کامنت هارو خوندم و سعی کردم همیشه از این فضا و امکاناتی که شما استاد عزیز توی این بهشت اینترنتی برای ما فراهم گردید نهایت استفاده رو کنم و به همون اندازه هم نتایج قابل لمسی رو در زندگیم مشاهده کردم.
بیشترین دلیلی که باعث میشد کامنت ننویسم به جرات میگم که کمبود احساس لیاقتم بود برای این کار چون پیش خودم میگفتم من که هنوز فلان کار اشتباه رو دارم انجام میدم پس لایق نیستم اینجا بنویسم من که هنوز به اندازه کافی تلاش نکردم پس حرفام ارزش نوشته شدن ندارند من که هنوز فلان نتیجه ی بزرگ مالی رو ندیدم پس حرفام ارزش خونده شدن ندارندوووو…غافل از اینکه همه این دلایل از کمالگرایی بیشتر از اندازه و نبود عزت نفس و احساس لیاقت ناشی میشه،اما خبر خوب اینه که به لطف دوره ی بی نظیر احساس لیاقت من قدم در راه بهبود این نقطه از شخصیتم برداشتم و هر روز و هرروز دارم با آگاهی های ناب این دوره خودم رو از نو میسازم.
درسته که هنوز به نتایج نجومی مالی نرسیدم ولی بعدهای دیگر زندگیم کنفیکون شدند و من چون نتایج رو فقط مالی دیدم از دیدن بقیه نتایج عاجز بودم اما الان چشمهام رو شستم و جور دیگه ای دارم زندگی رو میبینم….به لطف الله مهربان و آموزش های شما محیط زندگی،سلامتی،معنویت،روابطم با همسرم،برخورد کردن من با خودم و توانایی هام دگرگون شده و تصمیم دارم از این به بعد با کامنت گذاشتن و توضیح مسیرم و ردپا گذاشتن برای آینده ی خودم ارزش قائل باشم و از این طریق هم قدردانی کرده باشم بابت تلاش هایی که شما و مریم بانوی عزیز برای بهبود دائمی زندگی ما میکنید،خیلی دوستتون دارم و عاشقانه فایل ها و آموزش های شما رو دنبال میکنم.جواب سوال این فایل رو هم شب بعد از گوش دادن کامل فایل مینویسم .عاشقتونم.
سلام بر عزیزای دل
خدا رو هزاران مرتبه شکر که یه سلسله فایل هایی روی سایت گذاشتین که قسمتی هست و قراره کلی شخصیتمونو شخم بزنیم
قطعا نتایج فوق العاده ای در پیش روم هست
چون من با فایل الگوهای تکرار شونده زیر و رو شدم اصلا جوری منو منقلب کرد که تازه فهمیدم این چند سال استاد چیا میگفتن انگار سد مخروب باورهای محدود کننده ذهنم شکست
و حالا با این فایل قراره لایه های دیگش ترمیم بشه ممنونم بینظیرترین استاد دنیا
بخش اول سوالتون و جواب میدم همون موقع فایل و استپ کردم و این جوابا اومد تو ذهنم خب چند نوع مورد قابل بررسی وجود داره یکی اینکه تو ذهنم دیدم اگه موفقیت و پیشرفت برای خواهرم باشه یه نوع دیدگاه دارم اگه برای پارنترم باشه یا حتی مادرم یه نوع دیگه الان کامل جفتشو بررسی میکنم اینجا
خواهرم: هم خوشحال شدم هم ناراحت یعنی این دوتا حس تقریبا یکی بود تو ذهنم خوشحالی از بابت اینکه خواهرمه دارم میبینم به اندازه من و گاها خیلی خیلی بیشتر روی خودش تمرکزی کار میکنه و پیشرفت اون هم برای من الگوی واضح میشه که پس میشه هم از دیدگاهش استفاده میکنم هم قطعا راحتی و ارامشش خب برای من خوشحال کنندست
ناراحت شدم ازینکه پس چرا برای اون شد برای من نشد من خسته شدم چقدر دیگه باید روی خودم کار کنم الان اون یه عالمه پیشرفت میکنه میره جلو من هنوز تو این وضعیتم موندم دیگران میگن ببین خواهر کوچکترش که همه فک میکردن کمتر تو اجتماع بوده کمرو تره و خب و هزاران مورد دیگه (رفتم تو بحث مقایسه ) از ندا زودتر پیشرفت کرد ندا عرضه نداشت که طبل توخالی بود و حسادت، نا امیدی، عصبی شدن سریعا اومدن
مادرم فقط خوشحالی بود خب با خودم میگم عالیه همین که تو این مباحث نبود و زندگیش تغییری نمیکرد الان این براش موفقیت بزرگیه و خب احساس منفی نداشتم کاملا
پارنترم : فقط خوشحالی شاید ده درصد برای خودش بود 90 درصد برای خودم چرا؟
خب با پیشرفت و موفقیت اون امکانات و رفاه بیشتری برامون بهمراه( بیشتر برای من)
میتونم پزش و بدم بگم ببینین دوست منه ها
خب تو این موضوعات ریشه ش و پیدا کردم اینکه چقدر تایید دیگران برام مهمه در صورتی که قبلا فکر میکردم حل شده و یا خیلی خیلی کمرنگ اما تو بسری موارد اینجوریه در این موارد که بالا هم بهش اشاره کردم بوضوح خودش و نشون داد اینکه خوشحالی و ناراحتی من ریشه ش برمیگرده به تایید دیگران در صورتی که اگه ما بتازگی به کشور دیگه دیگه ای مهاجرت کرده بودیم و کسی رو نمیشناختیم شاید درصد ناراحتی به حداقلش میرسید مثلا برای خواهرم فقط یکم ناراحت میشدم که چرا پس من هنوز نتونستم تغییر بزرگی در خودم ایجاد کنم و شاید این میشد یه دلیل بزرگ که بیشتر روی خودم کار کنم و برای پارتنرم خوشحالی و تحسین واقعی داشتم چرا چون از نزدیک با باورش حرفاش انگیزه ای میشد باز برای ادامه دادن
حاالا بخش سوالات دوم که استاد گفتن یه دفتر تهیه کنید من هم اینجا مینویسم هم اگه چیزی به ذهنم رسید که خصوصی تر هست در دفترم
مهتاب از طریق ازدواجش به ثروت خیلی زیاد رسید جوری که کسب و کار بزرگی راه انداخت به صدها کشور مختلف سفر کرد در کشورهای همسایه با خرید ملک اونجا لذت میبره
حالا من چه احساسی دارم؟ اولش من بسیار خوشحال شدم بسیار تحسینش کردم که با تغییر باورش و انجام یسری کارها بصورت ناخوادگاه در مورد قانون به این مرحله رسید و خب چون دوست نزدیکمه از نزدیک باورهاش طرز فکرش و میگه و متوجه رد پای قانون تو صحبتهاش میشم و تایید میکنم و خب البته که دیدن ثروت از نزدیک باعث میشه هم ببینی که یسری چیزها وجود داره هم باور فراوانی در من تقویت شد و هم بهم خوش گذشت در پروسه این اولش یه جاهایی ذهنم حسادت میکرد و نجوا میکردا منکرش نمیشم اما خیلی کم بود و نمیزاشتم رسد کنه چون استادم گفته بود یاد بگیرن تحسین دیگران و و اینکه هر فرد در هر جایگاهی هست لایقشه و خودش ساخته با باورهاش ولی این اواخر مخصوصا اینکه موفقیتهاش و بیشتر میبینم و بیشتر شده دیگه حسم خوب نیست نه به اون به خودم اینکه یک فردی داره روز به روز پیشرفت میکنه اما من با اینکه دارم از نزدیک الگوها رو میبینم اینهمه نشانه دیدم روی خودم کار کردم ذهنمو کنترل کردم هنوز به ثروت نرسیدم و خب منکر این نمیشم که بابت ارامش درونیم سلامتیم روابطم هر روز خدا رو شکر میکنم و دفتر سپاسگذاری دارم اما تو بحث ثروت موفقیت دارم خسته میشم میدونم هنوز جای کار داره هر رپز موفقیت های مالی عقل کل و میخونم دارم رو بسته ثروت کار میکنم و… اما مثل بچه یکی دوساله هی راه میرم دو قدم هی میفتم هی پامیشم بخاطر همین تو این روند هی افراد نزدیک و مقایسه میکنم و احساسم خوب نیس خیلی بد نیس اما توش ناامیدی هس
حالا ایده های این فرد و بگم خب هرروز داره سعی میکنه ورزن بهتری از خودش بسازه و اینو تو حرفهاش به هر شکلی مشاهده میکنم
درسهاش : تمرکز بسیار بسیار زیاد روی خودش و روی نکات مثبت کنترل ذهن از رابطه خراب قبلی و ساختن عزت نفس اینکه به جاهایی بوضوح میگفت مثلا برای ساخت کسب و کارش میگفت خب خیلی میترسیدم خیلی ذهنم ازینکه خانواده میگفتن دخترا باید بشینن تو خونه اینکه تو نیاز مالی نداری دیوونه ای چرا خودت و تو دردسر کار و کسب درامد میندازی بود اما گفتم من باید شجاعتم و به خودم نشون بدم به همسرم ثابت کنم که ترسو نیستم و میتونم تصمیم بگیرم
یا اینکه همیشه خودش و لایق بهترینها میدونست بهترین شوهر بهترین خونه زندگی یادمه اون زمان همه خواستگاراش پولدار بودن اما اولویتش پسرای خیلی پولداری که کلی ملک و املاک به اسمشونه بود مثلا ما میگفتیم بابا این خوبه دیگه پولداره (ذهن من پول و اندازش و کم میدید) اما اون به بهانه های مختلف ردشون میکرد ما تو ذهنمون این بود بابا پول همه چیز نیست که اما دنبال پولدارا بودیم اما اون میگفت پول در کنار شخصیت و ذهن من میگفت نمیشه هم خدا رو بخوای هم خرما با باورهای اشتباه اون موقعم اما ایشون باورش این بود میشه همت پکیج و باهم داشت و واقعا هم همسرش یه پکیج کامله اینو با ازدواجش به من و کسایی که در جریان این طرز فکرش بودیم ثابت کرد
استاد خیلی خیلی ازتون ممنونم خیلی دوستتون دارم مرسی از مریم عزیزم بابت همه چیز ازتون ممنونم هزاران انرژی مثبت من و کسانی مثل من دعای خیر برای شما ️ ایموجی قلب سپاسگزاری و چشم قلبی