ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 6

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جواد مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    به نام خداوندی که هدایتم کرد بادیدن این فایل بسیار زیبا .استاد عزیزم سلام چقدرزیبا این فایل به پاشنه آشیل. مهمی در وجود بیشتر ما اشاره کرده( حسادت). منم تا وقتی که آگاهی های الان رو نداشتم وقتی کسی موفق میشد اولش که حسادت زیادی بهش میکردم وسعی میکردم بادخیل دونستن عوامل بیرونی مثل ثروت پدر .یا داشتن موقعیت و یا سن خاص یا شانسی بودن قبولی تو بورسیه دانشگاه خودم رو توجیه میکردم اما خدا رو شکر الان دیگه با دیدن پیشرفت اطرافیانم رو تحصین میکنم البته کامل نتونستم انجامش بدم ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم .الان دیگه هرروز با سوال هایی که از خودم میپرسم سعی میکنم باور هایی که اونا دارن رو در خودم ایجاد کنم امیدوارم با هدایت‌های خداوند همه ما به اون حد از موفقیت که انتظار ش رو داریم برسیم. دست حق پشت و پناه شما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمد نمازی گفته:
    مدت عضویت: 827 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    یه صبح زیبا و ابری وتوی مغازه هدایت شدم به این فایل تاثیر گذار که باعث میشه من و دوستان خیلی چیزهارو در درونمون پیدا کنیم که چرا یکسری اتفاقات نمیفته برامون

    بریم سراغ تمرین خودم (درضمن حالا نمیدونم چرا، اطراف من افراد زیادی به موفقیت های خاصی نرسیدن اما همون چند نفری که یکسری نتایج قابل توجهی به نظرم رسیدن رو میارم تو تمرین):

    _خاله ام با اینکه جوونه ماشین معمولی و یک واحد خونه معمولی خریده:احساس میکنم که هرکسی نمیتونه خونه و ماشین بخره اما ایشون تونستن چون خالمه احساس خاصی ندارم نه زیاد خوشحالم چون با خودم که17 سالمه مقایسش میکنم ونه خیلی حسرت میخورم:میشه اینطوری نگاه کنم که با سرمایه کم و یکم کار کردن میشه رسید، میشه در جوانی به خونه و ماشین رسید، میشه تنهایی و بدون انجام کار خاصی خونه و ماشین خرید

    _دختر داییم ارایشگاه دارن و مزون و مهاجرت کردن به مشهد و اونجا یکم پیشرفت کردن وسفر به ترکیه هم این اواخر داشتن:احساس میکنم که من نمیتونم چون سرمایه ندارم وحس میکنم عقب افتاده ام از بقیه البته که احساس حسادت هم دارم، اصلا احساس موفقیت به مشامم نمیخوره چون اگر بخوای موفق بشی باید خیلی تلاش کنی،:میشه اینطوری نگاه کرد که در سنین کم مسافرت خارج رفت، میشه از خانواده معمولی بالاتر بری و پیشرفت کنی، میشه هم تفریح کرد و هم کار

    _دوستم مسابقات مچ اندازی رتبه اول رو تو استان اورد و بدنساز هم هست:احساس ضعف وبی استعدادی میکنم چون من نمیدونم هنوز علاقه ام چیه اما دوستان هم سن خودم حداقل دارن یه کاری میکنن، حسادت، عقب موندگی,احساس میکنم مسیرم نادرسته اصلا نمیدونم چه مسیری رو باید انتخاب کنم:میشه اینطوری نگاه کرد که توانایی عجیب و غریب ندارن، استعداد به وجود میاد نه اینکه ازقبل همراهت باشه، میشه به راحتی و تلاش کم به نتایج بزرگی رسید، میشه بدون پول هم خیلی کارا کرد

    _یکی از دوستای دیگم که یه نسبت فامیلی هم داریم المپیاد مقام اول یعنی طلا اورد:ایشون دیگه هرکی دیدتش میگه IQ خیلی بالاس و نخبه اند ایشون و خودمو میبینم هیچ چیز خاصی ندارم که اعتماد به نفس بهم بده درنتیجه احساس ضعف و ناتوانی و حسرت میخورم،احساس ترس میکنم از اینده ام که همه دارن موفق میشن یه کاری پیدا میکنن اما من به قول خانواده ام اگر درس نخونم باید کارگری کنم:میشه اینطوری نگاه کرد که تمرکز بالا چنین نتایجی رو به وجود میاره، میشه از خانواده سطح متوسط یا پایین موفق شد، میشه تو مسیر علاقه حرکت کرد ونتیجه گرفت

    اینها چیزهاییه که در زندگیم هست نمیدونم اصلا تمرین رو درست انجام دادم یا نه اما خب سعی ام رو حداقل کردم

    در پناه الله یکتا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 687 روز

    سلام واحترام تقدیم میکنم خدمت استادی بزرگوارم خانم شایسته مهربان ودوستان نهایت عزیزم

    اول ازهمه سپاسگزاری خدای بزرگم هستم که به من این توان را داده که عضوی این سایت بینظر بیشم واین فایل زیبا را بیبینم و این تمرین را انجام بیدم خداجانم سپاسگزارتم

    در موردی دوستام:

    دوستم که اسمش وحیدالله است تو کشوری سوئیس زنده گی میکنه خیلی بیزنس خوبی داره خودش خیلی از کارش راضی است

    دیشب برام گفت: دیروز پرژه که دوسال قبل شروع کرده بوده را تکمیل کرده و این موفقیت روی بیزنسش خیلی تاثیری مثبت داشت که باید یک دفتری دیگری را باز کند و ان را به خواهرش واگذار میکنه وخودشان خیلی خوشحال بود و من از شیندن این حرفاهاش خیلی خیلی خوشحال شدم و برایش از صمیم قلب تبریک گفتم و آرزو موفقیت بیشتر کردم و من تاحدی که ازش شناختی دارم فهمیدم که این موفقیت هایش از توحیدی بودنش است که خیلی توحیدی هست والگوی خود قرآن را انتخاب کرده و همیشه حالش خوبه وآرامش داره و باکاری خود استمرار دارد ومن این نقاط را متواجه شدم که دلیل موفقیتش این شخصت عالی ایشان است ومن خیلی دوستش دارم

    موفقیت بعدی که دیدم مهاجرت خاله ام با بچه هایش به استرلیا بود! خاله ام با سه تا بچه اش بسیار به راحتی از طریق سازمان ملل مهاجرت کرد ومن از این موفقیت آنها خیلی خوشحال شدم دلیل آن را طی نمودن تکاملش میدونم که آنها ده سال قبل به این کار اقدام کرده بود و بعدآنها در ایران هم به نقطه آرامش و آسایش رسیده بود وبمن این باور را دادکه میشود ومنم میتوانم مهاجرت کنم که خداراشکر منم اقدام کردم والان به امیدی خدا نشانه اش را دیدم که کارای منم انجام میشه ومیتوانم مهاجرت کنم

    و من تو بیزنس خودم که هر همکارم که موفق میشه و یک رتبه را میگیره من خیلی خوشحال میشم واین انگیزه را میگیرم که منم میتوانم انجامش بیدم و منم میتوانم آنجای که آنها رسیده بیرسم چون دارم از تجربه های آنها استفاده میکنم

    خدایا سپاسگزارتم که زنده گی من اینقدر زیباست

    خدایا سپاسگزارتم که من بهترین شرایط را دارم تجربه میکنم

    خدایا سپاسگزارتم که من لایق همه اینا هستم

    وسپاسگزاری استادم هستم که باین فایل زیباش باعث شد من بیفهمم که من چی ذهنیت را دارم و جایگاه خودم را بیفهمم

    خدایاجانم سپاسگذارتم دوستت دارم وعاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم از یک‌صبح برفی در قلب جردن

    استاد جان به محض اینکه چشم هامو باز کردم وارد سایت شدم و از دیدن فایل جدیدتون ذوق کردم ، من دوره احساس لیاقت ، کشف قوانین ،روانشناسی ثروت 1 و کتاب رو خریدم اما انرژی فایل های دانلودی و هدیه تون برام جادوییه و از دستشون نمیدم

    اول از دیدن عنوان فایل خیلی هیجان زده شدم ؛ ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده …

    توی یک لحظه کلیت زندگی ام از جلوی چشمم رد شد و به وضوح رد پای باورهای محدود کننده در اتفاقات مختلف خودش رو بهم نشون داد و برام هایلایت شد و همونجا به خودم گفتم که محیا باید بیشتر روی ذهنیتی که بهت قدرت میده کار کنی . درسته که در فلان مورد پیشرفت داشتی اما میتونستی خیلی بهتر باشی و خیلی راحت تر زندگی کنی .

    بریم سراغ انجام تمارین و برداشت محتوای جادویی و بی نظیر فایل که به نظر من گریزی به تمارین دوره احساس لیاقت داره .

    آیا من از دیدن موفقیت های اطرافیانم خوشحال میشم و رشد اونها برام الهام بخش هست ؟

    بذارید با مثال ، احساسات مختلفم رو برای افراد مختلف بگم تا به خودشناسی عمیق تری نسبت به خودم برسم .

    من در مثال هام فاکتور سن رو مینویسم چون خیلی به چشمم میاد که فلانی با سن کمتر از من به موفقیت رسیده ، وقتی مثال ها رو مینوشتم ، دو تا احساس متضاد داشتم ؛ همچنان که در روانشناسی ثروت توضیح دادین ، با بررسی مثال ها هم برام الهام بخش شد که موفقیت ربطی به سن نداره و من از همین نقطه ای که هستم ، با تقویت باورهام میتونم به نتایج بزرگ برسم و هم در وجودم حسرت و حسادت دارم ، اما به جرات میتونم بگم که خود همین حسادت هم برام الهام بخشه

    عاطفه از من نه سال کوچکتره و خیلی وقته که کاملا مستقل شده و دو تا بیزینس فعال داره و از همه امکانات داره لذت میبره . من مسیر رشد و تلاشی که کرد رو به چشم دیدم و تو نگاه اول براش خوشحال شدم چون احساس کردم که موفقیت ها حقش بوده اما وقتی عمیق تر شدم احساس حسادت دارم از اینکه خودم با دو برابر تلاش هنوز به نصف نتایج اون هم نرسیدم

    البته نکته خوب ماجرا اینه که میزان احساس بد در من خیلی کمه چون به این نتیجه رسیدم که کار فیزیکی اصلا جایگزین باورها نیست و عاطفه میزان خودباوری بیشتری به نسبت من داشته

    یا سحر که چهار سال از من کوچکتره و نصف دنیا رو گشته و از نظر رفاه و شادی و ارتباطات در سطح بسیار بالاتری از منه ، احساسی که دارم اینه که چون خیلی ایشون رو بالاتر از خودم میبینم ، نه حسم بد میشه و نه تلاشی میکنم که بهش برسم ، البته که ذهنم شیطنت میکنه که پدر و مادر خوبی داشته که به این جایگاه رسیده …

    ترانه ، یکی از دوستانمه که دو سال از من کوچکتره و همسر یکی از بزرگترین جراحان ایران ، از نظر مالی و زیبایی و آزادی و سایر فاکتورها ، هر آنچه من تو رویاهام باشه رو داره ، با مطرح شدن سوالات تون ، قضاوتی که داشتم این بود که اگر من مثل ترانه زیبا بودم ، حتما در این موقعیت قرار میگرفتم

    خواهرم از نظر مالی رشد بسیار خوبی داشت ، همیشه حسم بهش خوب بوده و هست و قلبا از موفقیت خودش و همسر و بچه هاش شادم

    یکی از دوستانم زبان انگلیسی رو کاملا مسلط هست ، این در حالیه که من نمیتونم یه جمله به انگلیسی صحبت کنم ، خیلی به خودم حس بدی دارم و احساس ناتوانی و حماقت دارم حتی ازش فاصله میگیرم چون میترسم که جمله ای رو به انگلیسی بگه و من متوجهش نشم و بهم بخنده

    استاد من تمرین رو به صورت کلی در سایت نوشتم و جزئیات بیشتری رو در دفترم مینویسم ، اما برداشتی که من از این تمرین داشتم اینه که من باید با تمرکز بیشتری روی توانایی و خودباوری خودم کار کنم تا در جاده درست خودم قرار بگیرم

    ذهنیت قدرتمند کننده به من میگه ، تو میتونی فارغ از موقعیت هایی که از دست دادی ، فارغ از سن و سالت ، فارغ از تلاش های اشتباهی که داشتی دوباره با قدرت و جدیت بیشتری روی احساس لیاقت و توانایی های خودت کار کنی و با الهام و استفاده از تجربیات دوستان و انسان های موفق به رشد چندین و چند برابری برسی

    ذهنیت قدرتمند کننده به من میگه که با توکل و توحید و باور به اینکه موفقیت و فرصت تا لحظه ای که نفس میکشی هست و هیچ انتهایی نداره ادامه بده

    ذهنیت قدرتمند کننده میگه که دست از قیاس صفرهای عدد بانکی خودت با دیگران بردار و خودت رو بابت موقعیت هایی که سوخت شده ببخش تا با رها شدن از احساس گناه ، خداوند درهای نعمت رو به روت باز کنه

    ذهنیت قدرتمند کننده به من میگه که تجربه زندگی خودت رو با دیگرانی که حتی آگاه به احوالات اونها نیستی مقایسه نکن ، والدینت رو ببخش چرا که آگاهی آنها در همان حد بوده و تمرکزت رو بذار روی هدایت های خداوند …

    استاد جان این ها تصمیماتی هست که با دیدن این فایل در من جوانه زد . اگر این فایل رو سال پیش میدیدم و به مثال ها توجه میکردم ، کاملا داغون و نا امید میشدم اما من خیلی خوشحالم که این یک سال شخصیتم خیلی بهتر و پخته تر شده و ذهنیتم واقعا زیررو رو شده

    خیلی خوشحالم فرشته ی بی بال

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خدایا شکرت با یه فایل جدید چقدر ذهنیت و نگاه ما را نسبت به سوال‌های خوب استاد که مطرح کردند درباره ذهن محدود کننده عالی و بی‌نظیر بود برای تغییر زندگی می‌شود شرایط خوبی را برای خودمان داشته باشیم به شرطی که بخواهیم و عمل کنیم به آنچه که دوست داریم در زندگی برسیم

    سوال اگر یکی از افراد نزدیک شما به موفقیت بزرگی برسد چه احساسی دارید

    قطعاً من خیلی خوشحال می‌شوم و سعی می‌کنم به اون نزدیک‌تر شوم و ایده‌هایی که برای موفقیت داشته را کسب کنم تا برای خودم اجرا کنم موفقیت افراد نزدیک من را بیشتر به جلو حرکت و هدایت می‌کند چون انگیزه من رو به قدری بالا می‌برد که اگر مثلاً مسیری که اون‌ها رفته زمان بیشتری برده من با زمان کمتر می‌توانم به آنچه که او دست یافته من هم موفق شوم این محدودیت ذهنم را در مورد موفقیت دیگران ندارم که با موفق شدن آنها اذیت بشم ناراحت بشم یا حسادت کنم و یا خودخوری سراغ من بیاید در این موارد نگاه من نسبت به این افراد احساس خوب من را بالا می‌برد که اون با توانایی و عرضه‌ای که داشته موفق شده پس من هم باید به همون اندازه جلو بروم تا به نتیجه خوبی برسم این ذهنیت کنجکاوی که از ان‌ها سوال کنم که چه کار کرده و به موفقیت رسیده در من وجود دارد که سعی کنم چه کاری انجام داده تا من هم انجام دهم

    مثلاً پسر عمه من 15 سال ژاپن بود و کلی پیشرفت از نظر مالی داشته و الان در ساختمان سازی بساز به فروش است و موفقیت عالی در زندگی کسب کرده من با موفق شدن اون یک روز به پسر عمه‌ام زنگ زدم و ازش خواستم من را راهنمایی کند و چه کار کرده موفق شده و چه راه‌هایی را رفته و اون هم با رفتار خوب و عالی حدود نیم ساعت وقتش را برای من گذاشت و توضیح داد که چه راه‌های خوب است و چه راه‌هایی را نباید رفت و این ایده را ازش دریافت کردم و با اعتماد به نفس بالا ازش تشکر کردم و اون هم کلی کیف کرد باورش نمی‌شد که من زنگ بزنم

    اما موفقیت‌های افراد نزدیک من

    محمد پسر عمه جواد دوستم رضا دوستم

    درمورد این‌ها من احساس خوب و عالی دارم چون این‌ها دوستان من با موفقیت توانستند در جایگاه خوبی قرار بگیرند و این امتیاز خوب به من هم داده می‌شود و برای من افتخار هست که به آنها دوست هستم وقتی می‌بینم بیشتر موفق شدن کلی ذوق و کیف می‌کنه سعی می‌کنم بیشتر از آنها سوال کنم از زاویه بهتر اگر به این فرد‌ها نگاه کنم می‌توانم مسیر خوبی را برای پیشرفت خودم در زندگی داشته باشم مثلاً درس‌های من از این افراد این است که

    حواشی را کمتر کنم یعنی بیشتر به اصل آن چیزی که تمرکز دارم داشته باشم و یه سری از دوستانی را که باعث پیشرفته من نمی‌شوند را دوری کنم و بیشتر تمرکزم روی کار باشد به آنچه که دوست دارم برسم و ارتباط با مردم داشته باشم که این یکی از بهترین و تاثیرگذارترین چیزی بود که در این افراد نزدیک من شفاف بود و من هم باید ارتباطم با مردم خوب باشد تا به موفقیت برسم امروز از زندگی من این افراد نزدیک را بیشتر پیگیری می‌کنم که چه کار کردن و چه راه‌هایی را دوباره رفتند و چه برنامه‌ریزی‌هایی را برای سالیانه خودشون در پیش رو دارند چون برای من مهم است که چه مسیری آنها رفتند تا بهتر پیش ببرم روند موفقیت خودم را و در کل دورادور احوالات آنها و کارهای آنها را زیر ذره بین خودم قرار میدهم تا چیز بیشتری از آنها یاد بگیرم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  6. -
    سجاد مصطفایی گفته:
    مدت عضویت: 961 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    افرادی که در خانواده ما به یک مقداری به موفقیت رسیدند دو نفر هستند

    حمید مصطفوی (پسرعموی پدرم): موفقیتش این بوده که در ارتش به لقب امیر رسیدن در بحث خلبانی

    حسی که دارم بهشون زیاد مشخص نیست ولی میدونم حسادت هم نیست در کل چون زیاد با هم در ارتباط نیستیم زیاد برام مهم نیست که رسیدن یا نرسیدن چون زیاد با هم در ارتباط نبودیم و یک فرد غریبه حساب میشن زیاد مهم نبوده برام و ایشون من به این دلیل میگم موفق بودن چون از نظر بقیه خانوادم موفق هستن ن از نظر من

    ولی ازین زاویه میتونم بهش نگاه کنم اگر یک فردی به موفقیت توی حوضه ی خلبانی رسیده اگر من هم به اون حوضه علاقه داشته باشم چون این فرد رسیده منم میتونم برسم اگر ایشون هم تونستن ازین طریق به محبوبیت بین اعضای روستامون برسن منم اگر عاشق این باشم که محبوب بشم بین مردم منم میتونم به این جایگاه برسم که اکثر اوقات از موقعی که با آموزش های استاد آشنا شدم ترجیح دادم بیشتر وقتمو با خودم بگذرونم تا مردم

    درسی که میتونم بگیرم اینه که باید ببینم اون فرد چه باور چه فکری راجب این مسیر داشته و چقد توکل کرده و چطور خودش رو در شرایط سخت خودشون رو آرومم کنن منم به همون روش میتونم به این موفقیت اگر علاقه داشته باشم به این حوضه میتونم این نتایج ایشون رو هم منم بگیرم

    نفر دوم هم بازم پسرعموی پدرم هستن :موفقیتیشون این بوده که مهندس معمار هستن و درکشور هایی مثل عراق و دوبی هم پروژه بر میدارن برای معماری

    احساسی که دارم بهشون احساس خوبیه میگم ایشون خب تلاش کردن و حرکت کردن در مسیر و قطعا باور های خوبی هم ساختن توی این مسیر و در نتیجه به این موفقیت هم رسیدن که از ایشون هم داخل فامیل تعریف میشه

    دیدگاه من اینه که میتونم به این باور برسم که اگر ایشون تونسته به یک موفقتی در یک حوضه ای رسیده منم میتونم به اون سطح از موفقیت در حوضه ی مورد علاقه ی خودم برسم چون اگر اون فرد تونسته منم میتونم

    درس هایی که میتونم بگیرم اینه که کاری که بهش علاقه دارم رو انجام بدم بدون توجه به حرف مردم و حتی قطع ارتباط با کسانی که میخوان داخل زندگی من دخالت بکنن

    ساختن باور های ثروت ساز در حوضه کاریم و انگیزه بخشیدن به خودم با حرکت در مسیر

    تلاش برای به انجام رسوندن‌کاری که بهش علاقه دارم

    استاد جانم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    زهرا کاسه ساز گفته:
    مدت عضویت: 1487 روز

    به نام خدایی که حامی وپشتیبان من است

    سلام استادنازنینم

    سلام مریم بانو.سلام دوستان گلم

    ازخداطلب هدایت میکنم تابتونم حسی که با دیدن این بنر دریافت کردم درقالب کلمات بنویسم

    اوایل عضویتم توسایت که فقط فایلهای دانلودی گوش میکردم وحالمو عالی میکرد و یه عالمه اگاهی دریافت میکردم خیلی خوشحال بودم که وای من دارم تغییر میکنم

    گذشت و گذشت تافهمیدم من خیلی حال درونیمون خوب،شده امانتونستم هنوز تغییر توزندگیم ایجاد کنم منظورم تغییرات اساسی وچشمگیره تا اینکه حس کردم خوب من باید محصول بخرم تا اون تغییرات حاصل بشه

    محصولات روخریدم واوایل بازهم تمرینات روخوب انجام نمیدادم فقط عجله داشتم که جلسات روگوش کنم و تموم بشه فایلها تابه خودم بگم خوب من این دوره رو کارکردم

    هرچقدر که جلوتررفتم فهمیدن که کارکردن روی باورهام به محصول و پرداخت پول نیاز نداره به تعهد به ایمان نیاز داره

    تازه فهمیده بودم که ادامه دادن این مسیر منو تغییرمیده چه با محصول چه با فایل دانلودی

    سفربه دورامریکا شروع شد فایلهای بی نظیر رایگان که هرکدوم میلیونها تومن قیمتش بود من خودم رومتعهد کردم به انجام تمریناتش که توجه وتمرکزبه زیبایی هابود …بوووم تورندگیم خلقش کردم من با انجام تمرینات سفربه دورامریکا که توجه به زیبایی وتحسین و حال خوب وشکرگزاری بود یه سفر عااالی ولاکچری توزندگیم خلق کردم که تاالان بهترین سفر عمرم بوده

    پس فهمیدم که میشود

    فایلهارو گوش میکردم و همش هندفری توگوشم بود

    دوره احساس لیاقت روشرکت کردم هرچقدر تمرینات رو انجام میدادم و مینوشتم فهمیدم که بابا من برای تغییر باید دست به قلم شم اینکه هی فایل گوش کنم تغیییییییری حاصل نمیشه هیچی تومغزمن باگوش کردن جابه جانمیشه من باید بنویسم باید بکشم بیرون اون باورهارو ازتوذهنم باید مثل یه زمین ذهنمو شخم بزنم باید اشغالهایی که سالهای زیاد زیرمبل کردم و بیرون بیارم باید مبل رو بردارم زیرشو قشنگ نگاه کنم یه مشما دستم بگیرم دونه دونه اشغالهارو بردارم زیرشو جارو کنم دستمال بکشم تمیز کننده بزنم بعد که سفید وتمیز شد مبل رو بزارم سرجاش تازه بعضی اشغالها که خیلی وقته اون زیرمبل بود جاش نرفته وسیاهیش باقی مونده من باید هردفعه دوباره مبلو بردارم وزیرشو تمیز کنم بلکه اون سیاهیا پاک بشه

    استاد من 3ساله که تواین سایتم تازه چندماهه که فهمیدم من بایدشخصیتم تغییرکنه یعنی چی؟؟؟؟؟؟

    تازه فهمیدم که ذهنمو شخم بزنم یعنی چی ؟؟؟

    وقتی این فایل رو روسایت دیدم واون عدد 1 رو کنارش دیدم ذوق کردم اصلا فکرنکردم که رایگانه سریع تو ذهنم گفتم کدوم دفترو برای تمرین بردارم

    چون میدونم که اگه ننویسم پاسخ ندم به سوالات صرفا با گوش کردن چیزی توزندگیه من تغییر نمیکنه

    اول متن فایلو خوندم وخییییلی خوشحال شدم که وااای خدای من پس این یه دورست که خداپولشو جلوتربرام پرداخت کرده ومن فقط باید استفاده کنم

    رایگان نیست استاد رایگان نیست

    بچه ها به خدا رایگان نیست

    یه دوره ایی که خدای مهربون پولشوبرامون پرداخت کرده وبهمون هدیه داده چون تواین مسیرهستیم ونجوای شیطان رو گوش نمیدیم خداهم گفته بیا زهرا جونم اینم هدیه من به شما برای متعهدبودنت تواین مسیر

    سپاسگزارم الله یکتای من

    ومن فقط زمانی میتونم سپاسگزارواقعی باشم که تمریناتشوانجام بدم که قدراین هدیه خداروبدونم

    قدر این استاد که صفتی برای بیان خوبیهاش ندارم روبدونم

    قدر وارزش این سایت روبدونم

    اون موقع دوباره هدیه ازخدا واستادم دریافت خواهم کرد

    استاد عزیزم میدونم که برای ضبط این فایلها بسیار تلاش کردید وبرای شما بادوره هیچ فرقی نداره برای شما مهم اینه که کارخودتون رو به بهترین شکل انجام بدید میدونم که از جون ودل یه عالمه اگاهی برامون اماده کردید مثل دوره هاتون باارزش وبینظیر فقط بااین تفاوت که چون شما دنبال پول نیستید دنبال پیشرفتید این دوره رو رایگان دراختیارمیلیونها نفر قردادید بدون منت مثل خدای مهربون عمل میکنید که خورشید وباد واب و دریا واسمون رووهزاران نعمت دیگه رو رایگان دراختیار مردم قرارداده تا استفاده کنندبلکه شکرگزارباشند

    این مدل تمرینهای شما عالیه استادکه سوال طرح میکنید وماباجواب دادنش میفهمیم که چه خبره توی مغزمون

    این مدل فایلهای چه توی دوره چه رایگان باعث شده من خیلی خودم روبهتربشناسم

    قربون خدابرم با همزمانیهاش

    دوروزه مهمونیهایی رورفتم که فقط ثروت وفراوانی توش دیدم ادمهایی که با باوردرست زندگیا

    های عالی دارن ازنظرمالی ومن تودفترم نوشتم که خدایا شکرت که من این ادمهارومیبینم تاباورکنم که میشود اینقدر خوشحال بودم که اینقدرثروت توزندگیاشون هست وسه صفحه تودفترم فقط نوشتم

    ولی بااومدن این فایل استپ کردم وازخودم پرسیدم حالا اگه فلانی هم به موفقیت برسه همینقدرخوشحال میشی زهرا؟؟؟؟

    دیدم نههههه یه کم حسودیم میشه واستادباورتون نمیشه اینقدر خوشحال شدم که اینو فهمیدم

    چون تا همین دیروز این توذهنم بود که من چقدرخوب تغییر کردم وبادیدن ثروت این ادمها فقط به خودم گفتم زهرا میشه میشه پس منم میتونم اما شما اونجای فایل که گفتید درموردبعضی ادمها ممکنه احساستون فرق کنه دیدم بله من درموردهمه اینطوری نیستم

    وخدای مهربونم این فایلوهدیه دادتابهم بفهمونه که زهرا خیلی بهترشدیاااولی خییییلی زیادهنوز جای کارداری بروبشین بنویس وبکش بیرون این باورهارو

    استادخوشحالم خیلی خوشحال که فهمیدم حسادت هنوزتووجودم هست خوشحالم چون میخوام بکشمش بیرون ازاون ته های مغزم باورشوبسازم درستش کنم و ادامه وادامه وادامه بدم

    خدایا شکرت

    استادسپاس سپاس سپاس برای این دوره بی نظیرتون دوره جدیدی که خدابهمون هدیه داده

    بچه ها خواش میکنم به چشم فایل رایگان نگاهش نکنید به چشم دوره نگاهش کنید که فقط پولشو خداابراتون پرداخت کرده بهتون هدیه داده چون تواین مسیر ثابت قدم موندید وپاپس نکشیدید

    افرین به تک تکتون که قدر وارزش این هدیه خدارومیدوید

    الهی صدهزارمرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    سلام به استاد عزیز و تمام همراهان. خدا رو شکر میکنم که هروقت سوال میپرسم پاسخش داده میشه. امروز من توی تمرین ستاره قطبی درخواست کردم که بفهمم چرا نمیتونم به فلان خواسته ای برسم و هدایت شدم به اینجا. وقتی سوال اول رو شنیدم گفتم نه من وقتی موفقیت کسی رو ببینم خوشحال میشم و حسادت نمیکنم. کمی گذشت و بیشتر به احساسم برگشتم و هی از خودم پرسیدم چه حسی داری. دیدم در مورد یک سری مسائل که توی زندگیم دارم یا برام اولویت نیستن، و یه فردی توی اون زمینه موفق میشه حس خاصی ندارم و برای اون فرد خوشحال میشم. این روزها من درگیر دو تا مسئله ام. یکی بحث شغل و ثروت هست و یکی مهاجرت. دیدم وقتی من موفقیت یه نفر توی این دو تا زمینه میبینم، مستاصل میشم ناامید میشم احساس ناتوانی میکنم. مثلا در مورد مهاجرت تحصیلی این حس بهم دست میده که همه پوزیشن های دکترا پر شد، دیگه مگه چیزی هم برا من می مونه! حتما اونا خیلی از من بهترن، اصن اون موضوعی که من علاقه دارم پیدا میشه؟ چرا یه استاد باید منو بورسیه کنه؟ اونا سن کمتری دارن حتما. من مقاله کمتری توی رزومه ام دارم. الان که دارم مینویسم باورم نمیشه انقد ترمز دارم در مورد این موضوع. باورم نمیشه ذهنم انقد پر از کثافت بوده. در مورد ثروت میگم اره فلانی این کارو کرد پولش خوبه. این کار من حقوقش همینه دیگه کارمندیه ثابته. اون کارهای دیگه هم که بهش علاقه دارم که توش پول زیادی نیست…..وای اصن ترسیدم از این وضعیت باورهام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    یاسمن رضانیا گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خب اولش به خودم گفتم معلومه انگیزه میگیرم

    اما شیطانی که قول داده نجواهاش رو ت این مواقع به کار بندازه ممکن من رو با نجواهایی که ببین اون با تو شروع کردا ،نصف توام نیست ببینی چقدر موفق شد ببینی چطوری با ی کار ساده تونست با سیاست بیاد بالا ببین تو چه فرقی با اون داشتی

    من رو با این نجواها عصبی میکنه تا جاییی که حتی ممکن خودخوری کنی و روحیت رو ببازی و بگی که شاید من تو این کار استعداد ندارم همون کاری که با عشق تا دیروز داشتی تجربش میکردی

    شاید بگی اگر من در اون هنر و رشته استعداد داشتم اینطوری پشتیبانی میشدم موفق تر بودم

    گاهی حتی با اینکه شرایط اون دوست و اشنا رو هم میدونی که از زیر صفر شروع کرده اما ذهنت دست به انکار میزنه و همه چی رو قشنگ برعلیه تو میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    سوال قسمت اول:

    اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    – از زمانی که با استاد آشنا شده ایم به طور کامل تمرکز خود را از روی دیگران چه موفقیت ها چه شکست هایشان برداشته ایم و تنها بر روی خودمان قرار داده ایم و اگر کسی هم در این باره با ما صحبت کند آگاهانه سعی می کنیم موضوع بحث را تغییر دهیم.

    اما اگر کسی از دوستان من که خیلی او را دوست داشته باشم به موفقیت برسد بسیار خوشحال می شوم و خودم هم تا جای ممکن سعی می کنم اگر کمکی برای موفقیت بیشتر او از دستم بربیاید حتی اگر خودم به موفقیت نرسیده باشم برای او انجام دهم مثلا: کارهایش را برایش بفروشم یا در سایت های مختلف تبلیغ کنم مانند این که خودم موفق شده باشم و به او نیز می گویم: ان شا الله روز به روز و ماه به ماه و تا سال آینده موفقیت بیشتری از تو ببینم و بشنوم.

    اگر کسی به من بگوید که شخصی به موفقیت رسیده و تو هیچی نشده ای و بخواهد از این طریق مرا وادار کند که موفق شوم علاوه بر اینکه از آن شخص متنفر می شوم از آن الگویی که مرا با او مرتبا مقایسه می کند نیز بدم می آید و سعی می کنم کلا رابطه ام را با هر دو قطع کنم یا اگر شخصی باشد که به دیگران بی احترامی کرده و فکر کند چون موفق و ثروتمند است می تواند هر حرف توهین آمیزی زده یا هر رفتار ناجالبی انجام دهد کاملا حذف شده و موفقیت های او را نیز نادیده می گیرم و می گویم: این شخص با این طرز رفتار حتما قوانین را بلد بوده که توانسته بدون هیچ شعوری تا این حد پیشرفت کند.

    آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!

    – بله از موفقیت دوستانم بسیار خوشحال می شوم و همیشه هر کاری بتوانم برای پیشرفتشان کرده و اگر کمکی بخواهند حتما به آن ها کمک می کنم مثل اینکه خودم موفق شده ام.

    آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!

    -بله آن ها را بسیار تحسین کرده و واقعا دوست دارم بیشتر پیشرفت کرده و موفق شوند. همه ی ان ها شغل مورد علاقه ی خود را انتخاب کرده و تمرکزشان تنها بر پیشرفت بیشتر و کسب مهارت بوده و با اینکه شغل انها مورد قبول بسیاری از افراد نیست و اکثرا هنرمند هستند بسیار مستقل و در حد خود ثروتمند هستند.

    یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!

    – خیر آن ها را لایق موفقیت بیشتر می دانم اما اگر شخصی را با من مقایسه کنند و مرتب بگویند این شخص به این موفقیت رسیده و تو هیچ چیز نشده ای و به هیچ جا نرسیده ای به آن شخص کمی حسادت کرده و ناخودآگاه از او بدم می آید.

    سپس با دقت توضیحات فایل را گوش دهی و نکته برداری کنی و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل زیر را انجام بده:

    مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

    -پرستو: با وجود سن پایین بسیار مرتب و منظم، خوش حساب، زیبا و متخصص و حرفه ای در شغل خودش با اعتماد به نفس و توانایی سخنرانی اجتماعی و جذاب است. همیشه او را تحسین کرده و بسیار دوست دارم و مطمئنم که بسیار پیشرفت خواهد کرد هر چند در این سن پایین نیز بسیار عالی عمل کرده است.

    مرجان :بسیار منظم، دقیق، آرام، باهوش، خوش هیکل و همیشه تنها حواسش به خودش بوده و هیچ گاه در زندگی دیگران سرک نکشیده بسیار خوب توانمندی ها و استعداد های خود را می شناسد، باهوش است و او را هم همیشه تحسین کرده ام به این دلیل که با وجود سن کم بسیار راحت کسب درآمد کرده و اکنون نیز بسیار ثروتمند است.

    مژگان: هنرمند، مهربان، با خلوص نیت، منظم، دست و دلباز، زحمت کش، با سلیقه، خلاق و نکات مثبت همه را به راحتی بیان می کند. خوش قلب و ماهر و مستقل است. او را نیز به دلیل اینکه با سن پایین کاملا مستقل بوده و بسیار هنرمند و باسلیقه و مهربان است همیشه تحسین می کنم و دوست دارم به زودی استاد دانشگاه یا عضو هیُت علمی شود.

    از آشنایان که البته دوستان ما نیستند اما بسیار موفق هستند:

    لیلا: بسیار مستقل و ثروتمند، بی خیال و اهل خوش گذرانی، مهمانی، سفر، دست و دلباز که بسیار موفق است اما من او را دوست ندارم و از موفقیت های او نیز ناراحت نمی شوم برایم اهمیتی ندارد که موفق است یا خیر.

    صدیق: از آشنایان نزدیک که بسیار ثروتمند است و به دلیل رفتار نامناسب و نگاه از بالا به پایین به اشخاص از او به هیچ وجه خوشم نمی آید اما فردی است که از وضعیت مالی بسیار پایین به بسیار بالا رسیده و از این جهت عالی عمل کرده اما به دلیل رفتار نامناسبش اصلا دوست ندارم راجع به او هیچ چیزی بشنوم و اصلا هم خوشحال نمی شوم که پیشرفت کرده و به موفقیت رسیده است.

    مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    – از موفقیت دوستان خود بسیار خوشحال شده و همیشه آرزو دارم بیشتر پیشرفت کنند اما اشخاصی که فکر می کنند با ثروت و موفقیت می توانند توهین و بی احترامی کنند کاملا کنار گذاشته شده و از موفقیت آن ها نیز خوشحال نمی شوم.

    مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.

    سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:

    به خودباوری برسم

    – از این زاویه که آن ها واقعا لایق بوده اند و در کسب و کار خود بسیار عالی عمل کرده اند و به هر جایگاهی دست یابند واقعا لیاقت دارند و به دلیل ویژگی های مثبتشان مثل خوش قولی، صداقت، سر وقت بودن، نظم و ترتیب و داشتن مهارت همیشه در حال پیشرفت بوده و اینکه به کسب و کاری می پردازند که عاشقش هستند و همیشه لایق بهترین ها بوده اند.

    سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟

    – این که تمام آن ها همه ی زمان خود را مشغول و پرداختن به کسب مهارت در حوزه ی کاری مورد علاقه ی خود هستند. هیچ وقت تمرکزشان بر روی سرک کشیدن در زندگی دیگران نیست و کاملا متمرکز بر روی خود بوده، همیشه صداقت داشته و وظایف خود را به نحو احسنت انجام می دادند. هیچ گاه نخواستند از راه نادرست به ثروت برسند. مسیری که دوست داشتند انتخاب کرده و با جدیت بر روی آن کار می کنند و برای همین تمامی آن ها شایسته ی تقدیر و موفقیت هستند.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: