ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 64 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد جان جانانم خیلی خیلی ذوق کردم اسم این فایل رو دیدم و انگار ک این فایل رو برای نجات من ضبط کرده بودین انگار ک مثل اون فایل زیباتون توی زندگی در بهشت پیچک هارو از درخت ها جدا کردین و فلکه ی مریم پدیدار شد ..دقیقا افکار محدود کننده و افکار منفی گاهی مثل اون پیچک ها میان و میپیچن به پرو پای ما و ما باید با یه قیچی خیلی تیز و قوی اونارو جدا کنیم و تحلیل کنیم و فکرمون وباز کنیم و آزاد بشیم از بند این پیچک ها …حالا کار ما چیه ؟؟ازاونجا که ما باید ناظر بر افکار مون باشیم باید حالا ببینیم یکیموفق میشه چه حسی پیدا میکنیم ؟؟؟من خودم نظارت کردم و دیدم بلهههههه یکی موفق میشه من حس میکنم دیگه داره موفقیت ها کم میشه بیا تموم شد تو موندی اینجاس ک میفهمم من باور کمبود دارم حس میکنم همه چی داره تموم میشه و این آخرشه یا گاهی حس میکنم ک بی لیاقتم اونا تونستن من نتونستم ولی گاهی ام پیش میاد ک دوس دارم کنکاش کنم ببینم چطور موفق شدن و این کنجکاویه میاد سراغم …..من با حس های مختلف درگیرم وقتی موفقیت فردی و میبینم ….
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
نه من اصلا خوشحال نمیشم انگیزه نمیگیرم ناراحت میشم احساس میکنم از اون فرد عقب افتادم مخصوصا اگر از من دیرتر شروع کرده باشه خودم رو سرزنش میکنم که چه قر
در بی عرضه هستم که من نتونستم هنوز و اون تونسته
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
دقیقا به من احساس ناتوانی میده بارها و بارها شده گفتم آره اون فرد موفقه ولی فلان مشکلم داره
به شدت افسرده میشم از اینکه چرا اون فرد اینقدر راحت براش شده و برای من هنوز تشده و حس میکنم خدا رهام کرده چسبیده به اون
و اگر اون فرد موفق باشه دیگه کسی مسیر من رو تایید نمیکنه
دیگه نفر اول نیستم دیگه بهم توجه نمیشه
بعد یه موصوع دیگم هست میگم خب اون فرد از همون اول تصمیم گرفته تو فلان خانواده باشه ووراحتتر باورهای بهتر داره من که ندارم من باید کلی سختی بکشم تا این باورای مخرب رو اکی کنم تازه تا اخر عمر باید روشون کار کنم ولی اون نه
فقط برای موفقیت یک نفره که خوشحال میشم و خودمم انگیزه میگیرم و ازش الگو میگیرم اونم عزیزدلمه چون مراحلش رو میدونم
چون در واقع با سختی رسیده!!!!!!
فک کنم کلن هر کسی راحت به یه موفقیتی رسیده رو من تا الان انکار کردم!!!
چه جالب
یا مثلن دوستای دبیرستان من تقریبا 4 نفرشون که از دبیرستان میشناختم مهاجرت کردن به ابتالیا و کانادا مهاجرت تحصیلی
من مدام غصه میخورم و دارم خودمو مقایسه میکنم میگم ببین اونا تو این سن دارن دنیا رو میگردن مخصوصا خارج از ایران رو دارن زندگی مستقل رو تجربه میکنن ولی من نه ، و همش میگم اگر من درس خوندن رو دوست داشتم الان میتونستم جای اونا باشم و منم دنیا رو تجربه کنم و سفر به کشورهای مختلف و ازادی بیشتر رو
ولی نمیتونم
چرا فکر میکنم نمیتونم!خیلی عجیبه!
شقایق سارا عسل و فرینام تونستن مهاجرت کنن خارج از ایران
نجوا:من خیلی بهشون حسادت میکنم و ناراحتم از اینکه از اونها انگار عقب افتادم و نمیتونم مثل اونها تو سن جوانی دنیا رو ببینم
باور برعکسش:پس منم میتونم تو سن جوانی دنیا رو ببینم و تجربه کنم و راحت زندگیم برام جور بشه
اقدام عملی: نگران هزینه ها نباشم و در نهایت برام جور میشه همه چیز ، فقط کافیه اون قدم هایی که میدونم رو به عالیترین شکل ممکنی که میتونم بردارم و روزانه روشون تمرکز بزارم
مثلن من یادمه دوستام خیلی تمرکز گزاشته بودن روی بهتر کردن زبانشون و همشون میگفتن به راحتی نمره های خوبی برای مدرک های زبانشون گرفته بودن
و تازه نگران این موضوع هم نبودن که آیا دانشگاهی قبولشون میکنه یا نه بالاخره قبولشون میکرد
یادمه میگفتن میترسن مدارک اشتباهی رو فرستاده باشن ولی قدم برمیداشتن
کاری که من باید بکنم
باید توی اون چیزی که دوست دارم و علاقه دارم بهش هر روز وقت بزارم و بهتر بشم تفریحمم کنار کارم داشته باشم
برای یه سری از فرصت هایی که به سمتم هدایت میشه تنبلی نکنم قدممو بردارم
تونستن زندگی مستقل رو تجربه کنن
نجوا: تو این موردم خیلی احساس قربانی بودن میکنم که من آقا بالاسر دارم هر چی قدر که دارم میگم توحیدی هستم
باور برعکس:پس این امکان برام فراهم میشه به راحتی و زندگی مستقل رو تجربه کنم و خودم تصمیم گیرنده باشم بدون اینکه نگران باشم ممکنه شخصی از تصمیم من ناراحت بشه
اقدام من: همه ی اینن افراد دیگه اون کشورها دارن زندگی میکنن نگران تنها موندن خانواده هاشون نشدن ، نگران حال بد خانواده هاشون نشدن
قدم برداشتن
تونستن به راحتی با عزیزدلشون زندگی کنن
نجوا:واقعا احساس ناراحتی و خشم میکنم که چرا این اتفاق نمیتونه هنین الان برای من بیافتهدمگه نه اینکه قدرت خلق زندگیم اینه چرا نمیشه راحتتر خواسته هام بیان تو زندگیم و همین الان خلقش کنم
باور برعکسش:پس این امکان هست که زندگی زیبا تری داشته باشی و خلقش کنی به اون شیوه ای که میخوای
اگر فرهنگ جایی که تو زندگی میکنی فرق داره جهان
میفرستت یه جای دیگه به راحتی
تونستن کشورهای مختلف رو ببینن
بازم احساس عقب موندگی دارم
باور برعکسش:به راحتی موقعیتش پیش میاد و من
هم میتونم کل دنیا رو ببینم به دل صبر
اقدام من: باید از لحاط مالی خودم رو قوی تر کنم
تونستن آزادی بیشتری رو تجربه کنن مخصوصا به لحاظ پوشش و ازادی عمل تو هر تصمیمشون
باور برعکسش:میشه و جهان هدایتم میکنه به جایی که ازادی بیشتری دارم
محمد تونسته کارشو از صفر برسونه به حداقل چند ملیارد در ماه
از این مورد خیلی انگیزه میگیرم و خوشحالم بابتش و الگوی منه ایشون
تونسته کارش رو گسترش بده
بارها ازش پرسیدم و اون راهنماییم کرده راجع به باورهاش
و من همیشه انرژی گرفتم و ادامه دادم برای بحث پول سازی
هویا تونسته چندتا از کارهاش رو بفروشه حتی کارهای هنرجوهاش هم خریداری شدن
نجوا:اینکه واقعا چرا کارای یه شخصی هنوز به خوبی من نیست و چند ده برابر کارای من داره فروش میره و واقعا حس کردم اون افراد جای منو تنگ کردن
و اینکه چرا من باید اینقدر روی باور راحتی سخت پیش بره همه چیز برام
چرا من باید کار کنم رو باورها
چرا نباید مثل بقیه راحت برام اتفاق بیافته
باور برعکسش:اگر همچین کارهایی به فروش میرن پس افراد دیگه کارای منو حلوا حلوا میکنن میزارن رو سرشون و قطعا کارای منهم مشتری های خاص خودشو داره و به فروش میره تو یک روز
اقدام من: اون کاری که خودم دوست دارم رو تولید کنم فقط یکدونه مشتری هست اونم خداست و برای همه ی محصولات من مثل ملیاردها محصول دنیا خواهان هست
مهدیه تونسته استاد دانشگاه بشه و پول بیشتری بسازه
نجوا:حس حسادت چون خیلی داره پول میسازه هر ماه و من میگم اینکه اینهمه شرک داره تو فلان موصوع چرا او میتونه و من نمیتونم
باور برعکسش: خدا دوست داره روزی بیشتری به من بده و من رو همینطوری که هستم دوست داره و قصاوتم نمیکنه و همینطوری که هستم بهم رزق بیشتری میتونه بده اگر من بخوام و عمل کنم به ایده هاش
سبا تونست یه کاری انجام بده که خانوادم ازش راصین و خوشحالن براش
نجوا:وقتی میگه از اون کار میخواد بیاد بیرون من شاید باورتون نشه خوشحال میشم
میگم بیا اینم اصافه شد به جمع کسایی که خانوادم نهیشون میکنن و من تنها نیستم تو این مورد
بالاخره درک میشم
باور برعکسش:اینو نمیدونم
اقدام من: روی باورهای احساس گناه در مورد خانوادم بازم کار کنم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان عزیزم تشکر ویژه از شما استاد عزیزم که باز هم با سوالات خوبی که می پرسید من را به درون خودم می بره برای خود شناسی بیشتر
در مورد سوال که وقتی موفقیت دیگران را میبینی چه احساسی دارم
استاد عزیزم من با اینکه خیلی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم ولی باز هم اون حس بی ارزشی در وجودم بیدار میشه و خودم را با دیگران خیلی مقایسه می کنم واحساس کمبود در وجودم میکنم
و هی خودم را سرزنش می کنم من چه باوری دارم که در این مدت پیشرفتی نداشتم تازه باور کردم که من هستم که خالق زندگیم هستم قبلا که همهی مردم و جامعه و خدا را مقصر می دانستم ولی الان به آگاهی رسیدم که این افکار و باور های منه که زندگیم را خلق میکنه و قبلا حس حسادت و خشم به من دست میداد الان هم اون احساس باز هم سراغم میاد ولی با کار روی احساس لیاقت خدا را شکر خیلی بهتر شدم ولی خودم می خوام خیلی بهتر عمل کنم تا نتایج بهتری بدست بیاورم استاد من خیلی باور کمبود سراغم میاد و همیشه این نجواهای میاد که موقعیت کمه آدم های خوب کمند شرایط برای پول ساختن خیلی سخته و همیشه این احساس کمبود در وجودم هست
اگه موفقیت بقیه را ببینم به خودم برچسب بی عرضگی میزدم و خودم را خیلی دست کم می گیرم
واین احساس خیلی مرا آزار میدهد خدا را خیلی بهتر از قبل شدم مخصوصا با دوره احساس لیاقت
ولی باز هم این حس درون من هست
اون مثالی که در مورد هندی ها زدیید من به عینه در این شهر خودمان دیدم خیلی از قنادی ها از ی روستا خاص هستند ویا کلید ساز ها هم از یه روستای خاص هستند ویا همین یخچال های صنعتی هم از در شهر ما کلی الگو داد و همه در این کار موفق شدند
اعظم چکار کرده که این روابط را بوجود آورده چرا من نتونستم این روابط را بوجود بیاورم واین احساس خیلی مرا آزار میدهد الان با این باور نگاه می کنم که اون حتما باور های خوبی داره و پس اگه اون توانسته من هم میتوانم
همسایگان باز هم موفقیت در زمینهی روابط هست که این مسئله پاشنه آشیل منه که اونا چکار کردن که بدون هیچ درد سری به آرزوهاشون رسیدن ولی الان فهمیدم که من هیچ اطلاعی از فرکانس های اونا ندارم و میدانم که جهان مثل آینه عمل میکند پس من فقط وفقط باید فرکانس های خوبی در مورد خواستهام بفرستم و توکل به خداوند باشه که اون توانسته پس من هم میتوانم خدا ما که یکی پس این من هستم که خالق زندگیم هستم
خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان گرامی
سوال اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
به لطف خدای مهربان و هدایت هایش و دستان خداوند و در راس آنها استاد عزیزم از موفقیت های تمام اطرافیانم ،و هر کس در هر جای دنیا و ایران واقعا لذت میبرم و شاد میشوم و بیشتر اوقات به خودم میگم ببین اینم یک نتیجه دیگر ،پس میشود چون قوانین برای همه یکسان است،باید صبوری کرد ایمان داشت و عمل کرد و اتفاقی که میخوای نیفته.
تمرین این قسمت:
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
یکی از همسایگان قدیمی و سابقم در روستا که سالهاست به شهر مهاجرت کرده و اکنون در گنبد مشغول فعالیت در بخش مصالح ساختمانی فعالیت دارد موفقیت های زیادی کسب کرده ودر حال صادرات به کشورهای اطراف میباشد.
میدانم که سال هاست زحمت میکشند و در مسیر فعالیت های لذت بخش شان ثابت قدم هستند و الان قابل قیاس با حتا دو سال پیش هم نیستند.
پسر دابی هایم در بخش کامپیوتر ،حسابداری و کارهای بانکی بسیار موفق عمل کرده و روز بروز در حال رشد و توسعه کارهاشون هستند و کوچک ترین پسر داییم اکنون با حقوق و دستمزدی که خودش تعیین میکنه در یک شرکت نرم افزاری مشغوله و من البته میدانم که چقدر عاشقانه کارشون دوست داره و متعهده که به بهترین شکل ممکن کارشون انجام میده.
یکی از دوستان گرامی من که کارهای چاپی مارو انجام میده و اکنون در تهران دفتر زده و به کل کشور خدمات بسته بندی و چاپ انجام میده و بسیار موفق و جدی و عمیق در کارش خبره است.
برادر خودم که سالهاست در زمینه کاری خودم فعالیت داره و خیلی راحت داره در کسب و کارش عمل میکنه.
و همه این موفقیت های عزیزانم داره به من انگیزه میده
یکی دیگر از دوستانم هم در زمینه دکوراسیون داخلی منزل و مغازه به موفقیت های زیادی رسیده و رشد چشمگیری داشته در همین دو سال اخیر
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
دوباره تکرار میکنم یک حس عالی دارم و پیش و پس آنها ازشون تعریف میکنم و تحسین.
و میدانم که این تعریف و تحسین من صادقانه و حاصل سالها کار بر روی خودم بوده و برای این حس عالی به خودم و استادم که راهنمای من است تبریک میگم.
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
بیشترین تاثیری که از آنها میگیرم البته نوع نگاه منه که به یقین رسیده ام که دلیل موفقیت آنها
استمرار
لذت بردن از کار
متفاوت از غالب مردم عمل کردن
استمداد از خداوند
یقینا با رویکرد عامه جامعه بیگانه آمد
خستگی رو حس نمیکنند چون علاقه مند و عاشق کارشون هستند.
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
مواردی که در سوال قبلی بر شمردم رو دارم تقریباً رعایت میکنم و این دلیل رشد و پیشرفت نسبی در کار خودم هست و البته این داستان همچنان ادامه دارد.
در پناه مهربانترین مهربانان شاد و تندرست و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خدا
سلام خدمت استاد زیبا وخانم شایسته ی مهربان وآرام،
استاد دقیقا این فایل جواب سوال ذهن منه که مدتی بود میپرسیدم ،چطوری نسخه ی بهتری ازخودم رو ارائه بدم ؟
که این فایل اومد روی سایت واااای خدای من
استاد بینهایت ازشماسپاسگزارم
بینهایت بابت این سایت پرازاگاهی های ناب سپاسگزارم ،،،
استاد یافتم یافتم …
سوال؟
اگریکی از دوستان یانزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد چه احساسی درباره ی موفقیت ان فردداری؟
جواب :
منو به احساس حسادت میرسونه احساس پوچی که همش فکر میکنم تا حالا اب درهاونگ میکوبیدم
سوال دوم :
موفقیتهای کسب شده توسط دوستان ونزدیکان خودرابیادبیاور ولیستی ازانهارا تهیه کن ؟
جواب :
پسرخواهرم
سوال :
درمقابل موفقبت هرفردی که لیست کرده ای بنویس چه احساسی درباره ی موفقیت ان فردداری ؟
جواب :
حس حسادت ،احساس ناتوانی،احساس تلاش بیش ازحد ونداشتن نتیجه،واینکه میگم اونکه پولش حلال نیست چه فایده
سوال،:
ازچه زاویه ی مثبتی به موفقیتهای این افراد نگاه کنم که باعث شود به خود باوری برسم
جواب:
اینکه دنیاپرازفراوانیه سعید تونسته پس من هم میتونم ،سعید مسیرو برای رشد من هموارکرده ،
سوال:
چه درسهایی میتوانم ازمسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افرادشده؟
جواب :
سعید فوق العاده ادم اروم،شجاع،به دورازحواشی،باایمان ،صبور ،همیشه شاد بود وسپاسگزار
استاد دوستدارم ،خدابهتون عمرطولانی بده .
با سلام ووقت به خیر خدمت استاد گرامی ،خانم شایسته عزیز و همه ی دوستان خوبم:
ممنونم از استاد که این فایلها رو رایگان میزارید،درصورتیکه میتونید اینها رو دوره قرار بدین ،پس باید قدر این فایلها رو بدونیم .
کلا من توی زمینه هایی به دیگران ،حسادت داشتم و دارم که اون تو زمینه ها تلاش کردم و به نتیجه خاصی نرسیدم و یا حتی جرات وارد شدن بهشون رو نداشتم ،اما به شدت مورد علاقه ام بودند.
مثلا تنهایی رانندگی کردن ،تسلط به زبان انگلیسی و اموزش به کودکان ، مهاجرت به کشور دیگه ،پول ساختن و بیزینس خودم رو داشتن و… .
در کل تو زمینه هایی که خودم دوست داشتم به جایی برسم و نرسیدم ،وقتی کسی مخصوصا از نزدیکانم ،اون موفقیت رو به دست میاره، به شدت ذهن من ،سعی میکنه یه چیزی از توش دربیاره .
مثلا برای رانندگی ،میگه اره فلانی پشتیبانی خانوادش رو داشته حالا به این شکل که لااقل مسخره اش نمیکردن و تفاوت جنسیتی قائل نمیشدند.یا اینکه اگه فلانی داره درس زبان تو آموزشگاه میده که اصلا نمیتونه یه دو تاجمله رو بدون کتاب انگلیسی بگه و از این جور حرفا.
که واقعا کمکی به خودم برای رسیدن به زمینه مورد علاقه ام نمیکنه.
و اینکه من معمولا وقتی خبر موفقیت دیگران رو میشنوم زبانا بهش تبریک میگم و تحسینش میکنم ولی اگه زمینه های موردعلاقه م باشند ،تو دلم حسادت میکنم به شدت ،ولی اگه چیزهای مورد علاقه ام نباشند واقعا خوشحال میشم و اصلا حسادت ندارم.
و توی کامنت بچه ها فهمیدم که من درسته که اغلب موارد تحسین میکنم موفقیت طرف رو،اما به شدت از اونها بت میسازم ،انگار که اونها یه جورایی خاص هستند که تونستند موفق بشوند و من نه.
و راهکارم برای حل این باورهای منفی این هست که بگم اگر طرف تونسته با شرایط شبیه به من ،یا حتی پایین تر از من ،به اون موفقیت برسه ،پس من هم میتونم و اونها از من بالاتر نیستن.
و اینکه به دلیل عجول بودنم ،مخصوصا در زمینه یادگیری زبان ،باعث میشه یه راهی رو ده بار بروم و بگردم،در صورتیکه طرف با صبر و حوصله با راحتی و ارامش قشنگ اون یه بار میره و به مقصد میرسه و منم باید جلوی عجول بودنم رو بگیرم و به خودم باداوری کنم که صدبار عجله کردم و نتیجه ندیدم ،پس با ارامش بروم.
و اینکه اعتقاد به زجرکشیدن و سختی کشیدن رو کناربزارم .
اینکه فلان همشاگردیم با اینکه اصلا درسش خوب نبود اما بالاخره به عنوان یه تایپیست وارد فلان سازمان شد و حقوق و بیمه و مزایا داره،اون وقت منی که اکثر نمره هام بیست بود ،هزارتومن هم نساختم.منطقی کنم که منم میتونم از همین علاقه ام کسب و کار خودم رو بسازم .
پس اگر دخترخاله تونسته رانندگی کنه ،منم میتونم ،فقط باید وارد ترسم بشم ،نه اینکه هی بهانه بیارم.
و اگر فلانی تدریس میکنه ،به جای مسخره کردنش،منم تواناییهامو ببرم بالا ،تا بتونم شاگرد بگیرم.
خدایا شکرت که اینا رو پیدا کردم.
با سلام خدمت استاد ودوستان عزیز
اگر یکی ازافراد نزدیک به من به موفقیت بزرگی برسه اولش احساس حسادت ،ناراحتی ،خشم بهم دست میده
برادرم وقتی چندوقت پیش موسسه زبانش راه اندازی کرد اولش احساس خشم وناراحتی وعصبانیت بهم دست داد
زن برادرم مغازه لباس فروشی خودش راه انداخت که احساس بی عرضه بودن،ناراحتی ،عصبانیت خشم بهم دست داد
شنیدم که یکی از همکارام که از من کوچیکترم هست خونه ای که داره اجاره ای نیست ومال خودش وخریده احساس بی عرضه بودن و خشم داشتم
یکی از همکارام که حدود پنج سال از من کوچیکتره پژو پارس خرید بعد گوشی آیفون 13 خرید احساس بی عرضه بودن،حسادت وخشم بهم دست داد
پسر همسایه بچگیم که از من چندسال کوچیکتره باشگاه سوارکاری خودش توی یه روستای کوچیک راه انداخت که احساس حسادت بی عرضه بودن وعصبانیت بهم دست داد
دختره عمه خانمم کسب وکار شخصی خودش بعد چندسال کارمندی برای یه شرکت راه اندازی کرده که احساس حسادت بهم دست داد
وقتی خوب به این آدما نگاه کردم دیدم کسایی که کسب وکارخودشون راه انداختن فقط مثل من ننشستن وفکرکنن وفقط حرف بزنن بلند شدن حرکت کردن وعمل کردن چون کسی که میشینه وفقط حرف میزنه تا آخرعمرش فقط حرف زده اما کسی که عمل میکنه این جهان هم کمکش میکنه مسیرهایی براش باز میکنه دیدم من فقط قشنگ حرف میزنم
درمورد پسر همسایمون دیدم که عشق وعلاقش که اسب بوده پیدا کرده رفته اصفهان دوره مربی گری دیده و مهارت کسب کرده توی مسیر علاقش وکارش شروع کرده
درمورددخترعمه خانمم دیدم به کار کارمندی راضی نشده و سد محدودیت های ذهنیش شکسته واومده بیرون حرکت کرده فقط حرف نزده والان کسب وکارموفق خودش داره با درآمد خیلی خوب
درمورد همکارام که خونه ماشین گوشی آیفون خریدن دیدم که باور احساس لیاقت داشتن ،منم اگر بخوام به چیزی برسم باید اول عزت نفس واحساس لیاقتم تقویت کنم
درسته که اولش احساس بد درمورد هرکدوم اینا بهم دست داده اما بعد گذشت زمان کوتاهی به خودم اومدم و گفتم که اگر اون تونسته منم میتونم فقط کافیه مثل اون عمل کنم مثل اون رسالتم پیدا کنم وتوش مهارت کسب کنم ، به جای حرف زدن باید عمل کنم،باید عزت نفس واحساس لیاقت وارزشمندیم تقویت کنم
سلام خدمت تمامی دوستان گلم
اگر کسی به موفقیتی دست پیدا کنه و از قضا از نزدیکان من هم باشه که واویلا
حسادت در حد بوندسلیگا
احساس بد و شکست خوردگی و عقبماندگی که دیگه نگم
البته اگر خودم قبلا به اون موفقیت رسیده باشم ممکنه دیگه حسادت نکنم و خوشحال هم بشم البته شرایط خاصی داره این موضوع!!!
اگه دیگه خیلی طرف نزدیک باشه بهم و رفیقم باشه مغزم اینجوری عمل میکنه که میگه خب تو این خوبی ها رو داری و از یه سری جهات بهتری پس ناراحت نباش!!!
دختر خالم وکالت دانشگاه قبول شد! اولش خیلی تعجب کردم ولی بعدش بهتر شدم و تشویقش کردم
میشه اینو فهمید که با اینکه شرایطش سخت بود ولی تونست رشته خوبی قبول بشه و الان هم واقعا موفق و رو فرم
دخترداییم تجربی میخونه و زبانش هم فول بازم یکم حسادت ورزیدم تو این مورد
از این مورد میشه اینو گفت که من همیشه از بچگی میدیم که اون یک روند با ثبات رو برای درس خوندن داشت
یکی از رفیقام خیلی همه چی براش جور میشه ولی بازم سعی میکنم جلوی حسادتم رو بگیرم
از این میشه اینو نتیجه گرفت که خیلی صبور و بی خیال همه چی هم براش جور میشه دیگه
این حرف استاد هم خدایی راسته هر وقت پول میدیم تعهد بیشتری قائل میشیم و اگه رایگان باشه زیاد مهم نیست
البته من این موضوع رو به صورت صد درصد نمیپذیرم چون مثال های نقض زیادی دارم!!!
جهان بازتابی از افکار ماست یعنی چه
یعنی میشه جهان رو اونجوری که هست ندید اونجوری که میخوای باشه دید
یعنی میشه شرایط فعلی رو ندید فرض کرد و شرایط دلخواه رو تصویرسازی کرد
یعنی میشه
بخدا میشه
کافیه بخوایم و باورش کنیم و انجامش بدیم
والسلام
امروز هم یک روز برفیه و خیلی حس خوبی دارم:)
اگر نتونیم ذهنمون رو تغییر بدیم شرایط هم تغییر نمیکنه و این عین واقعیت
خیلی ممنون و خدانگهدار:)
البته بگم من کلا بیشتر به هم سن و سالای خودم ممکنه حسودیم بشه:/
واقعا هم حق با استاد خیلی از وقتا ماها از عدم خودشناسی رنج میبریم و این واقعا عذاب آور!
ببخشید این جامونده بود:)
خداحافظی مجدد.
سلام به دوستان عزیزم
واستادی گرامی و مریم خانم گل
من کلا ازموفقیت ادمهای خوشحال میشم وتحسینشون میکنم
اگر فامیل موفق بشه هم میگم که میگم حتما لایقش بود که به این نتیجه رسیده
در کل موفقیت تو ذهن من قابل تحسینه
فقط بعضی مواقع که اون چیزی که من میخوام نمیشه یک حس سرخوردگی بهم دست میده میگم چکارکنم که من هم به اون نتیجه برسم
من خودم متعهد کردم که اگر من با این فایلای رایگان که برای خودم دسته بندی کردم یک دوره کردم به خودم تمرین دادم به اون پول نرسم به هیچ وجه نمیرم دوره ای بخرم
خودم میشناسم اگر با این به نتیجه رسیدم دوره هم بخرم عمل میکنم
کلا فایلای رایگان میدونید برای چی بچها کمتر بهش اهمیت میدن برای چه چون به اون فایل تعهدی ندارن همون کسی که با رایگان به نتیجه نرسه با دوره هم نمیرسه بعد یک هزینه میکنه بعد میاد میگه که دورههای استاد عباس منش
فایده نداره
من خودم متعهد کردم باید بازم بیشتر تعهدم بکنم تا نتیجه نهایی بعد هر دوره ایکه بهم الهام بشه رو میرم میخرم
من هر فایلی که استاد زحمتش میکشم با جون دل گوش میدم برام مهمه حتا یک کانال خصوصی زدم اسمش گذاشتم
کانال گنجینه من هر وقت هر فایلی لازم دارم گوش میدم
استاد کاش همون سالهای گه من بچه بودم سنم کم بود شما بودین این فضا بود که زودتر شروع میکردم
ذهنم پر از حرفهای مفت هست که از تو مدرسه جامعه خانواده دوستان تو ذهنم مونده با این سن باید اینقدر اونارو پاک کنم تا حرفای شما بره تو مغزم
برای همه دوستان بهترین ارزو دارم
استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم که هستید ما رو با این فایلاتون هل میدن به جلو
سلام
به محض اینکه شنیدم نظرتون چیه درباره موفقیت یک نفر از خوشحالی اشک جم شد تو چشمهام
و وقتی تصور کردم که برادرم اون شخص هست شوق بیشتری پیدا کردم و خوشحالیم بیشتر شد
من دیروز هم درباره سبک زندگی یه آدم پولدار شنیدم و تحسینش کردم و پرسیدم منبع درآمدش از چه راهی هست
خودم هم خیلی هر روز از نظر مالی دارم پیشرفت میکنم ولی با توجه کردن به موفقیت افراد سعی میکنم خودم رو تو حال و هوای ثروتمندان قرار بدم تا به اهداف مالیم برسم.