ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 76 (به ترتیب امتیاز)

1433 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    به نام الله هدایتگرم

    سلامی گرم و پر انرژی در این روز سرد برفی به تمامی اعضای خانواده ی بزرگ عباس منش

    «ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده »

    سپاسگزارم استاد که با تمام وجود خواهان پیشرفت ما هستید ، وقت میزارین و این مطالب ارزشمند وبا ما به اشتراک میزارین وما چقدر خوشبختیم که در مدار دریافت این آگاهی ها از زبان شما بهترین استاد عملگرا هستیم

    امیدوارم ما هم در مسیر خودشناسی و توحید مثل شما ثابت قدم و پیشرو باشیم

    .

    _ اگر یکی از دوستان شما به موفقیت برسه چه احساسی دارید؟

    اگه برگردم به قبل از آشنایی با شما و آگاهی در مورد قوانین هر وقت خبر موفقیت کسی رو می‌شنیدم اول از همه میگفتم چه شانسی داره، خوش بحالش خدا برای اون خواسته ،سرنوشت و تقدریش و با خوش شانسی نوشتن ، ما که پارتی و آشنا نداریم ،حتما کلاه برداری کرده ،اینها فقط ظاهر سازیه خدا می‌دونه چقدر وام و بدبختی برا خودش درست کرده ، چه فایده داره بیشتر وقت شو سر کاره اصلا نمیتونه به زندگی و بچه هایش برسه ،شرایط اون با من خیلی فرق داره ،اون زمان درستی رو برای شروع این کار انتخاب کرد الان و با این وضعیت اصلا نمیشه ،طرف از خودش سرمایه داشت من ندارم،روابط خوبی داره هزار نفر دور و برش هستن دارن براش تبلیغات میکنن و در کل کسی که تونسته موفق بشه از ما بهترونه و من اصلا نمیتونم و خودم و لایق نمی‌دونستم …

    اما از وقتی به لطف الله مهربان با شما استاد عزیز آشنا شدم خدا رو صد هزار مرتبه شکر الان افکار و باورهای من از زمین تا آسمون عوض شده خیلی بهتر شدم البته که باید روی خودم کار کنم و همیشه خودم رو ارتقاء بدم

    الان به این باور رسیدم که خداوند همیشه حامی و پشت و پناه منه

    خدا میخواد من هر روز رشد کنم و به موفقیت برسم

    خداوند آدمهای ثروتمند و دوست داره هر چه ثروتمند تر و موفق تر باشی پیش خدا عزیز تری

    اگه یک نفر تونسته به موفقیت برسه یعنی منم میتونم فقط باید باورهای درستی بسازم ، آگاهانه تمرکز کنم روی هر چیزی که می‌خوام و قدم بردارم

    هیچ وقت برای موفق شدن دیر نیست

    من هم لایق زندگی در بهترین شرایط هستم

    منم می‌خوام به آزادی مالی آزادی زمانی و آزادی مکانی برسم …..

    _ موفقیت کسب شده توسط دوستان و نزدیکان

    خواهرم که تونست در زمانی کمتر از دوسال از درآمد زیر صفر به آزادی مالی برسه

    خواهر من توی روستا ازدواج کرد و مدت 11 سال هم اول زندگی شو توی روستا گذراند توی سن17 سالگی مادر شد و در سن 21 سالگی بچه شو از دست داد و از لحاظ روحی به مرز جنون رسید با شرایطی که همه خانواده ازش دور بودن و مجبور بود به خاطر کار همسرش توی روستا زندگی کنه و حالا تمام دلخوشی که دخترش بود ازش گرفته شد چند ماه فقط اشک می‌ریخت و با هیچ کس حرف نمی‌زد بعد چند ماه شروع کرد روی خودش کار کردن ،کتاب میخواند، مشاوره می‌گرفت و تونست به آرامش برسه بعد حدودا یک سال نیم دوباره مادر شد وبا فاصله دوسال خدا دوتا بچه بهش داد سال 97 از روستا با یه بچه ی 5ساله و 3 ساله مهاجرت کرد به شهرستان اولش مستاجر بود و همسرش هم برای کارش هر روز باید بین روستا تا شهر و حدود سه ساعت رفت و برگشت رانندگی میکرد خواهر من با اینکه تحصیلات دانشگاهی نداشت شروع کرد به آموزش و در کنارش کارهای فروش لوازم مراقبت پوست هم داشت تا اینکه تونست دوسال پیش کار شو در لاین مراقبت پوست و فیشال آغاز کنه اول توی یه آرایشگاه شروع به کار کرد و بعد یک سال با درآمد خودش تونست توی مرکز شهر اتاق پوست تخصصی خودشو افتتاح کنه ….الان خدا رو. شکر با درآمد خودش و همسرش خونه خریدن ،دوتا ماشین دارن و از لحاظ مالی به موفقیت های چشمگیری رسیدن و …..

    همه ی اینها رو نوشتم تا به خودم و دوستانی که این کامنت و میخونن بگم که آدم می‌تونه با وجود هر شرایط سخت و پیچیده ای به موفقیت برسه فقط باید خودش رو باور داشته باشه ، اهداف شو بشناسه و تمام تمرکز ش رو برای رسیدن به خواسته وهدفش بزاره و با ایمان و توکل قدم برداره

    من وقتی موفقیت خواهرم رو میبینم از ته دل براش خوشحالم و این انگیزه رو به خودم میدم که من هم میتونم زندگی مو اون جوری که می‌خوام بسازم

    _ چه درس هایی میتونم از مسیر ی که باعث موفقیت این فرد شده بگیرم ؟؟

    من به ویژگی های شخصیتی خواهرم که نگاه میکنم میبینم که…

    اون هیچ وقت در مورد چیزی که نمی‌خواد صحبت نمیکنه

    اعتماد به نفس خیلی بالایی داره واگه جایی از کارشو اون جور که باید یاد نگرفته نمیزاره هیچ کس متوجه نقطه ضعفش بشه

    همیشه خودش رو بهتر از اون چیزی که هست نشون میده

    حرف مردم براش اهمیتی ندارد

    خیلی رک حرف میزنه و اصلا خودش و در موقعیتی که نمی‌خواد قرار نمیده (قدرت نه گفتن )

    اهداف و خواسته هاش براش مهم هستند و بیشتر از هر کسی اولویت و به خودش میده ..

    کمالگرا نیست و در شروع کار اصلا به این که ممکنه مشکلی برایش پیش بیاد فکر نمیکنه

    ….

    بزرگترین تفاوت من با خواهرم اینه که من همیشه تمرکزم روی نقطه ضعف های خودمه و همیشه دیگران و از خودم بهتر میبینم

    ولی اون همیشه تمام تمرکز شو میزاره روی نقاط قوت خودش و هیچ وقت ندیدم کسی رو بهتر از خودش بدونه حتی در شرایط سخت گذشته که داشت من ندیدم یک بار از شرایط ش گله و شکایت کنه

    استاد عزیزم از شما با تمام وجودم سپاسگزارم

    امیدوارم همیشه تن تون سالم لبتون خندون و زندگی تون پر از عشق و زیبایی باشه

    برای خودم و برای دوستانم زندگی سراسر عشق و آگاهی و ثروت …را از فرمانروای جهان خواستارم

    در پناه حق شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مينا ماجدي گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    سلام استا‌ عزیز ،امروز‌خیلی خوشحال شدم بابت فایل جدید،هر موقع فایل جدید دارید من منتظر دریافت یه عالمه هدایت الهی لا به لای صحبت های شما هستم الهی شکر که این مطلب رو‌باز کردید من پاسخم به سوال اول اینه که اولش حسادت میکنم ولی یکم بعدش به خودم میگم که حتما تلاش ذهنی و باور بهتری داشته که شده و منم میتونم فقط باید بیشتر روی ذهنم کار کنم و در نهایت حالم خوب میشه که منم میتونم و تلاشمو بیشتر میکنم ،من دانشجوی 12 قدم هم هستم و دارم روی‌خودم کار میکنم و‌نتایج‌عالی خلق کردم ولی دوس دارم خیلی واضح تر بدونم که مثلا اگر من از موفقیت عزیزانم خوشحال نشدم باید چطور اون باور منفی رو‌دقیق بشناسم و چطور تغییرش بدم ممنونم میشم برای تغییر باور ‌‌شناسایی باورهای محدود بیشتر توضیح بدیددر نهایت ازتون ممنونم و الهی شکر واقعا که در مسیر زندگیم با شما آشنا شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستانم

    اول از همه سپاسگزارم ازتون به خاطر این فایل بی نظیر که داره کمک میکنه به خودشناسی بیشتر برسیم

    تمام سعیمو کردم که صادق و دقیق باشم تا بتونم درک کنم و ریشه باورهامو پیدا کنم

    حالا بریم سراغ سوال:

    اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد ، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه میگیری؟!

    آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!

    یا شما را به احساس حسادت و ناتوانی می رساند؟!

    جواب: من خودم به شخصه وقتی فردی از لحاظ مالی یا خرید چیز بزرگی موفق میشه اولش یکم احساس حسادت بهم دست میده ولی بعدش تحسین میکنم و بهش تبریک میگم طبق قانونی که یاد گرفتم اینکارو میکنم حالا نمیدونم تا چه حد قلبیه

    ولی وقتی بررسی میکنم و ذهن تحلیل گرم خودش رو جلو میندازه به این نتیجه میرسم که این افراد با قسط و وام به اینجا رسیدن و ممکنه دیر یا زود از دست بدن چون تکامل رو رعایت نکردن و ذهنشون همیشه درگیره و آرامش ندارن و کلی بررسی های دیگه که ریشه توی ناخواسته و نکات منفی داره و اینجوری خودم رو متقاعد میکنم که راهم درسته و دارم تکاملم رو طی میکنم . درسته الان به این موفقیت نرسیدم ولی دارم پله به پله جلو میرم و خودم و مسیرمو چک میکنم که خوب پیش رفتم و اینجوری به احساس بهتر میرسم

    فکر میکنم این ریشه توی این داره که موفق شدن از مسیر درست و تکاملی سخته

    تمرین :

    مرحله اول:

    موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آن تهیه کن

    مرحله دوم :

    در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای ، بنویس : چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    مرحله سوم:

    این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده

    سوال اول:

    از چه زاویه مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود به خودباوری برسم و الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای خواسته هایم ایده بگیرم

    سوال دوم:

    چه درس هایی میتوانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟

    پاسخ :

    1. خواهرشوهرم : مربی تناسب اندام

    *دوست داره همیشه از بقیه بالاتر باشه واسه همین تمام تلاششو واسه برنده شدن میکنه (باور ضعیف)

    *دوست داره تواناییهاشو بسنجه و مستقل باشه و هر کاری بخواد بتونه انجام بده و برای خودش خرج کنه(باور قدرتمند)

    2. شوهر خواهرشوهرم :مربی تناسب اندام و ساخت باشگاه ورزشی و خرید باغ

    * برتر بودن واسه نشون دادن به بقیه(باور ضعیف)

    *جسور بودن و رویاپرداز بودن و قوی بودن و نقشه کشیدن واسه رشد و پیشرفت (باور قدرتمند)

    3.داماد خواهرم :ساختن کارگاه و عوض کردن خونه و داشتن پول و راحت سفر کردن و تفریح کردن

    *خودشو همیشه بالاتر از بقیه میبینه واسه همین تلاش میکنه به همه چی برسه (باور ضعیف)

    * مدیریت مالی خوب و فکر و هوش اقتصادی بالا و اهمیت دادن به خودش (باور قدرتمند)

    درس : هدفمند بودن و جسور بودن و ادامه دادن و دنبال علاقه و عشق رفتن و متکی به خود بودن و چشم انداز داشتن و تجسم همیشگی رسیدن به خواسته و رد شدن از موانع و هیچوقت به نشدن فکر نکنیم

    به خدای وهاب میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سید میثم حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2353 روز

    مرحله اول :

    موفقیت دوستم که کنکور قبول شد و کارهای بزرگی انجام میده و اعتماد به نفس بالایی داره

    زن عموم:از حساب کتاب مسائل مالی خیلی خوب سردرمیاره

    مرحله ی دوم

    احساسی که به دوستم دارم حسادت هست که هرسری باعث میشود من روحیم را از دست بدهم و دست از تلاش کردن قدرتمندانه بردارم

    نسبت به زن عمو همیشه با حس یاداوری و تخریب ضعف هایش خودم را اروم میکنم

    مرحله سوم:

    دوستم خیلی ایمانش بالاست به خدا و خودش رو قبول داره و پشتکار بالایی داره و زمان میزاره برای موفقیتش

    زن عموم: رشته ی حسابداری خوانده طبیعیه که در حساب کتاب عالی عمل کنه برای این زمان گذاشته

    میتونم ازین زاویه به موفقیت افراد نگاه کنم که برای من یک الگوی فوق العاده هستن و من میتونم ازشون راهنمایی و کمک بخوام. افراد موفقیت باعث میشن ادم انگیزه و انرژی بگیره و پیش خودش بگه من هم میتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    هاجر نخکو گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    سپاس برای خداوند بخشاینده موهبت ها

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همچنین دوستان گرامی

    اگر بخواهم با خودم صادق باشم من تا قبل از آشنایی با استاد و آموزشهای ایشان فرد حسودی بودم واز پیشرفت انسانها هم خوشحال و هم ناراحت میشدم .اما بعد از آشنایی با استاد سعی کردم خودم را تغییر دهم و از پیشرفت دیگران احساس شادی کنم و برای آنها آرزوی موفقیت کنم و به خودم بگویم اگر آنها توانسته اند من هم میتوانم.

    متاسفانه در اطرافیان من فرد موفق که از ابتدا با او آشنا بوده باشم و شاهد روند موفقیت او بوده باشم وجود ندارد.وافراد موفق نزدیک من از ابتدا در روند موفقیت بوده اند و از ابتدا باورهای خوب داشته اند و پله پله پیشرفت کرده اند .

    من در زندگی دوبار از صفر و زیر صفر شروع کرده‌ام ،دفعه اول زمانی که ازدواج کردم و با همسرم زندگی را ساختیم و دفعه دوم زمانی که به دلیل باورهای غلط بدهکار شدیم و از زیر صفر با توجه با آموزشهای استاد زندگی جدید ساختیم و کلی پیشرفت کردیم.

    الگوهای من

    1)استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    2)خانم پزشکزاد که یک بانوی کارآفرین و موفق هستند در اصفهان مجموعه مدارس غیردولتی دخترانه دارند که دختر من از شاگردان مدرسه هست .

    3)جناب مسعود صرامی که مجموعه تفریحی فرهنگی سیتی سنتر در اصفهان و شهرک سلامت را تأسیس کردند و به شهر اصفهان خیلی کمک کردند.

    متاسفانه در نزدیکی من افراد خیلی موفق وجود ندارد که بتوانم با آنها ارتباط داشته باشم .خیلی دوست دارم که در مدار و فرکانس انسانهای موفق قرار بگیرم و با آنها صحبت کنم و از انها یاد بگیرم.

    سعی در تغییر مدار و فرکانس خودم دارم تا بتوانم با افراد موفق هم مدار و فرکانس شوم و بتوانم در کنار آنها قرار بگیرم فرد موفقی شوم.

    ممنون از آموزشهای فوق العاده استاد گرامی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حسین ح گفته:
    مدت عضویت: 2439 روز

    دوره ذهنیت قدرتمند کننده و محدود کننده

    جلسه اول

    سوال اول اینکه اگه افراد یه موفقیت برسند من چه حسی نسبت به موفقیت اونها دارم؟؟

    واس افرادی که یکم‌ از من دورتر هستن و یکم از نظر سن و سال از من بزرگتر خوشحالم میشم و اتفاق تحسینشون هم میکنم ولی واس افرادی که خیلی به من نزدیکن به خصوص اونایی که دوستام هستن و هم سن و سال خودم اگه به موفقیت بزرگی برسن معمولا خیلی ناامید میشم حالا شاید بشه گفت حسادت اونجوری که بدم بیاد نمیکنم ولی از اینکه اونا که مثل من بودن هم دوره من بودن شرایط زندگیشون مثل من بوده ولی الان خیلی موفق تر از من هستن حس بدی بهم میده انگار که من ناتوان هستم و بی ارزه که نتونستم خوب پیشرفت کنم و هر چی که سنم داره می‌ره بالاتر این بیشتر بهم فشار میاره که داره میشه 40 سالم و هنوز نتونستم به خیلی از موفقیت های مالی مخصوصا که فکر میکردم می‌تونستم بدست بیارم نرسیدم

    باتوجه به جوابی که دادم مشخص من ذهنیت محدود کننده دارم در برابر موفقیت افراد ممکن باورهایی داشته باشم مثل اینکه وقتی کسی موفق میشه باعث میشه من دیگ موفق نشم یا اینکه واس اون شد چن تو فلان جا بود یا فلان خانواده رو داشت یا شانس آورد یا قدیما میشد الان نمیشه و چیزای این شکلی در صورتی که اگه ذهنیت قدرتمند کننده داشته باشم باید خوشحال بشم چه خوب یه نفر پیدا شد شبیه خودم از نزدیکان خودم که به موفقیت بزرگ رسیده ازش سوال کنی چجوری شد چیکار کردی چه باوری داشتی چه نصیحتی میتونی تو این زمینه حالا هر چی که هست به من بکنی که منم پیشرفت کنم و این میشه ذهنیت قدرتمند کننده

    اگه میخوای نتایج زندگیت تغییر کنه باید بتونی شناسایی کنی این عوامل ذهنیت محدود کننده رو و اونا رو تغییر بدی به سمت ذهنیت قدرتمند کننده داشتن

    تمرین جلسه اول باید بیای موفقیت افراد نزدیکی که میشناسیشون بنویسی و جلوی اسم هر فرد بنویسی که چه احساسی نسبت به موفقیت اون فرد داری باید سعی من واضح و کامل بنویسی چن این یه مشکل که ما خیلی وقتا خودمون نمی‌شناسیم و اصلا نمی‌دونیم چه احساسی داریم تو مرحله بعد میای می‌نویسی من چجوری میتونم به موفقیت این فرد نگاه کنم که به جای احساس بد احساس خوب در من ایجاد کنه و باعث بشه من بتونم از اون ایده بگیرم و باعث حرکت من بشه تو اون زمینه برای موفقیت و بعد بیای بگی من چه درسی میتونم از رفتار اون فرد بگیرم که باعث موفقیتش شد مثلا تمرکز زیاد باعث پیشرفتش شد یا توکل و ایمان بالا یا پشتکار خیلی زیاد

    دوستایی که به موفقیت رسیدن :

    دوست صمیمی که دارم و پیشرفت کرده کسی که هم زمان و هم دانشگاه خودم بود و خیلی سال با هم کار میکردیم و یه جا بودیم و اون تونست خیلی سریعتر اون مسیر موفقیت طی کنه پست خیلی بهتری نسبت به من داره و تو زمینه معامله گری هم با اینکه خیلی دیرتر از من شروع کرد و خودم بهش خیلی چیزا رو یاد دادم موفق تر از من شده و این یکم بعضی وقتا ناراحتم می‌کنه و حس بی ارزگی به من میده و البته اینکه میگم باباش هم بود که با کمک هاش و خونه ای که در اختیارش گذاشت و ماشینی که بهش داد باعث شد پیشرفت کنه

    نگاهی که میتونم داشته باشم که بهم حس بهتری بده این که اون واقعا ارتباط اجتماعی خیلی خوبی داره و خیلی خوب بلده با آدم ها چجوری برخورد کنه که همه عاشقش بشن و خیلی زود همه رو یه جوری باهاشون رفتار می‌کنه که از اون حالت خشک و رییس بودن در میاد و تبدیلشون می‌کنه به دوست و اعتماد به نفس خیلی بالایی داره هر جا می‌ره اصلا خودش دست کم نمیگیره و خیلی زود جوری رفتار می‌کنه که انگار همه چیز می‌دونه حتی بهتر از خود اون فردی که اونجاست و همیشه تو هر چیزی نظرات خودش میده و این نیست که هر چی هر کی گفت بگه اوکی این درست تو راست میگی و هر جا می‌ره سریع سعی می‌کنه بشه رهبر اون جمع و نظراتش یه جورایی تحمیل کنه به اون جمع و اینا خصوصیت هایی که باعث موفقیتش شده واقعا

    تو زمینه معامله گری هم یه سری افراد غریبه هستند که وقتی از سابقشون میگن میبینم خیلی دیرتر از من یا نهایت هم زمان با من شروع کردن ولی تو نتیجه خیلی خیلی از من جلوتر هستند این خیلی من اذیت می‌کنه که چرا من این همه سال نتونستم تو این زمینه موفق بشم و بازم حس بی ارزگی به من میده

    نگاهی که میتونم داشته باشم که احساس بهتری بهم بده و ذهنیت قدرتمند کننده ایجاد کنه این که اونا واقعا همشون تمرکزی کار کردن رو این قضیه و این شهامت داشتن که این کار به عنوان کار اصلی انتخاب کنند و این اعتماد به نفس داشتن که بیان جلو دوربین و جلو همه و ادعا کنند که ما این کاره هستیم و این باعث پیشرفت و موفقیتشون شده که من این کار نکردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهرا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1597 روز

    سلام استاد جانم، امیدوارم شما و خانم شایسته عزیزم همیشه سالم و شاد و در اوج باشید.

    چقدر خوبه که ما رو با خودمون مواجه میکنید و اگر کمی منطقی باشیم، متوجه میشیم که عدم موفقیت ما از کجا داره آب میخوره.

    خودم به شخصه تو روابط، هر کس رو میبینم که حال خوبی با پارتنرش داره، حس خوبی دارم و براشون آرزوی روزهای خوب بیشتر میکنم. خدا رو شکر رابطه ام با همسرم و فرزندانم خوبه و اگر مشکلی باشه، سعی میکنم با کلام خوب و مثبت، مسائل رو حل کنم.

    ولی در بحث موفقیت مالی، واقعا دیگه کم آوردم و احساس ناتوانی میکنم.

    چند ساله که دارم روی خودم کار میکنم و از خدا میخوام که راهی جلوی پام بزاره، ولی هنوز …

    سالهاست که کارمند هستم و انگار هیپنوتیزم شدم و جرات و جسارت استارت کاری رو ندارم، البته دو سال قبل، قدم برداشتم ولی نشد و دوباره علیرغم میل باطنی و وجود بدهی مالی، به کارمندی برگشتم.

    هر چی در خودم کنکاش میکنم، علاقه به شغل یا حرفه‌ای ندارم، هیچ چی، به معنای واقعی. فقط از کتاب خوندن و فایل گوش کردن لذت میبرم.

    از طرفی جرات اینکه آموخته هام رو با کسی به اشتراک بزارم، ندارم. چون میگم من که از خودم چیزی ندارم و مطالبی که بخوام به کسی بگم، تماما مطالب فلان کتاب یا فلان استاده و دوست ندارم بدون ابداع و نوآوری، فقط از دیگران تقلید کنم.

    عرضه و سرمایه اولیه کاری رو هم ندارم. خلاصه مستاصل شدم.

    از دوستانم وقتی به موفقیت میرسند، براشون خوشحال میشم ولی نگران خودم هم هستم، میگم کی نوبت من میشه؟ چرا نمیتونم کاری رو شروع کنم؟ چرا انقدر توانمندی‌هام کمه؟ چرا فن بیان قوی ندارم؟ چرا نمیتونم یه مطلب رو خوب پرزنت کنم؟ چرا تو هیچ حوزه‌ای توانمند نیستم و خلاصه کلی خودم رو سرزنش میکنم.

    سال گذشته رفتم و یک مهارتی رو یاد گرفتم و بعد از تایم کارمندی، مجدد میرفتم آرایشگاه تا اون مهارت رو در خودم قوی کنم که به خاطر فشار زیاد کاری، گردنم آسیب دید و مجبور شدم هم اون کار رو رها کنم و هم حدود سه ماه فیزیوتراپی برم تا به زندگی معمولی برگردم.

    همش کارهای بی نتیجه که در نهایت به شکست منجر میشه، میکنم، چون علاقه ای در بین نیست و فقط میخوام درآمدم رو بالا ببرم تا به آرزوهام برسم.

    استاد جان، فقط به عشق شما و ادامه این آموزه‌ها کامنت گذاشتم، ممنونم که کمکمون میکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا نصر گفته:
    مدت عضویت: 2561 روز

    تمرینات :

    1_همسرم

    2_مینا

    3_زهره

    4_عموم

    احساسم نسبت به موفقیت های همسرم اینکه هم براش خوشحال میشم وهم احساس بدی میگیرم که چرا اون هر چیزی را اراده کنه انجام بده انجام میده واحساس ناتوانی شدیدی بهم دست میده

    مینا دختر عموم که الان یک عکاس حرفه ای من همیشه پیشرفتش را می‌بینم خیلی براش خوشحال میشم ولی تهش از دست خودم عصبانیم که چرا من نمیتونم به اهدافم برسم

    خواهرم زهره که توی مسیر موفقیت در جایگاه تقریبا شبیه بهم بودیم ولی اون چند ماهی کارهاش را با تمرکز بیشتری انجام میدم وموفقیت هاش روز به روز بیشتر میشه من واقعا از ته قلبم براش خوشحالم ولی احساس میکنم دارم ازش عقب می‌افتم

    عموم که از زمانی که من یادم میاد پول دار بوده وبا شنیدن زیاد شدن داراییش همیشه خوشحال میشدم ولی همیشه اخلاقها ورفتارهاش را با پدرم مقایسه میکردم که از نظر مالی باور های اون را نداشت (البته الان میفهمم که به خاطر چیزی به اسم باور نتایجشون باهم فرق داشت )قبلا فکر میکردم نتایجش شانسیه

    در مورد همسرم ایده ی که میتونم بگیرم اینه مثل اون تا به هدفم نرسیدم دست برندارم وتمام تلاشم را بکنم

    الهامی که از دختر عموم میتونم بگیرم اینه که تلاش مستمر انجام بدم وزود جا نزنم تا به اهدافم برسم

    در مورد خواهرم زهره میتونم ازش یاد بگیرم که روی اهدافم متمرکز بشم واعتماد به نفسم را بالاتر ببرم

    درسی را که از عموم میتونم بگیرم اینکه این آدم هیچ وقت حرف دیگران برای کارهای که میخواسته انجام بده براش مهم نبود و من احساس میکنم علت موفقیتش این بوده که هر کاری که خودش فکر میکرده درست بوده انجام میداده ومورد دیگه اینکه هیچ کدام از کارهای که قرار بکنه را با کسی درمیون نمیذاشت بعدش که موفق میشد تازه افراد دیگه متوجه می‌شدند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فرشته محجوبی گفته:
    مدت عضویت: 2280 روز

    سلام خدمت استادبزرگوار ومریم نازنین وهمه دوستانم دراین سایت بی نظیر.قبل از هرچیز ابتدا باید بابت فایلهای عالی وفوق العاده که مسیر زندگی من و همسرم و متحول کرده ازشما تشکر کنم.

    بابت سوال از خودم درمورد موفقیتهای اطرافیان باید عرض کنم که من فکرمیکنم هرانسانی یک مقدار احساس حسادت دروجودش داشته باشه البته میدونم به میزانی که روی ذهنمون کار میکنیم واز فایلهای شما استفاده میکنیم این حسادت کمتروکمتر میشه من درگذشته قبل از اینکه باسایت شما آشنا بشم این حس حسادت و درخودم زیاد میدیدم و وقتی کسی از اطرافیان یا حتی افراد غریبه به موفقیتی میرسیدند احساس میکردم که من توانمندی وشانسی که اونا دارند وندارم اما با گوش دادن به فایلها و دوره های عالی شما تونستم این حس حسادت و در وجود خودم خیلی کم کنم الان وقتی فرد موفقی و میبینم به خودم میگم فرشته وقتی اون تونسته موفق بشه تو هم میتونی علت موفقیت اون شخص نزدیکی به خدای درونش وتلاش وتمرین و وقت و زمانی هست که برای موفقیش گذاشته واین نشانه عدالت خداست که همه ما میتونیم موفق بشیم و به تمام خواسته هامون دست پیدا کنیم استاد نازنینم اولین الگوی موفقیت برای من خود شما هستید و من با دیدن موفقیتهای شما تونستم زندگیمو تغییر بدم نمونه تغییرات زندگی من اینه که من با دوره قلنون سلامتی شما از وزن 68کیلو به وزن54کیلو رسیدم و با داشتن47سال سن در سلامت کامل هستم ومشکل چربی خونی که داشتم کاملا از بین رفته مورد دیگه درمورد کسب وکارم من با دوره دوازده قدم واصول کسب و کار موفق تونستم با کارمندی خداحافظی کنم وبه درآمد دلاری برسم تمام اینها باعث شد من باور کنم که میتونم مثل بقیه افراد موفق پیشرفت کنم وبجای حسادت سعی کنم روز به روز بهتر از قبل عمل کنم و هر روز چیز جدیدی یاد بگیرم تا بتونم باعث رشد جهان وکمک به دیگران برای رسیدن به موفقیت بشم عاشقانه دوستتون دارم وخداروشکر میکنم که کمکم کرد تا با شما استاد نازنین آشنا بشم برای شما وهمه دوستان عزیزم درسایت آرزوی موفقیت وسلامتی دارم درپناه خدای مهربان وبخشنده باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حامد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام خدمت همه عزیزان

    استاد قبل از آشنایی با شما اگه کسی رو میدیدم تو اطرافیان حالا غریبه یا آشنا که یه پیشرفتی کرده مخصوصا از لحاظ مالی حالا اگه ماشین جدید گرفته یا مثلا خونه جدید گرفته یا فلان درآمد رو داره احساس خشم و عصبانیت و بی عرضگی میکردم و به زمین و زمان فحش می‌دادم و حالم خیلی بد میشد و داد وبیداد میکردم یا تلاش میکردم که موفقیت دیگران رو کم اهمیت جلو بدم مثلا میگفتم فلان زمینِشو فروخته یا گوسفنداش رو فروخته فلان ماشین رو خریده یا یه نگاهی که خیلی مرسوم سمت ما هر کسی یه موفقیتی کسب کرده میگن که زیرخاکی پیدا کرده یا از خلاف به دست آورده و کلی چرت و پرت و باورهای مخرب دیگه که کلا رایج تو اکثریت جامعه که با کار کردن نمیشه این همه پول ساخت و از این مزخرفات

    ولی الان خدا رو شکر خیلی خوب شدم نسبت به قبل همین یه ساعت پیش چند نفر رد دیدم که ماشین جدید خریدن و ناخودآگاه احساسم خوب شد و سپاسگزاری کردم با خودم گفتم که میشه ولی یه وقتهایی هنوز هم میشه که احساسم بد میشه و یه جورایی شک میکنم به خودم و توانایی هام و قانون و همه چیز و نجواها شروع میشه که این فایل و دوره داری گوش میکنی و آخرش هم هیچی ولش کن این مسخره بازی ها رو و… دیگه خودتون میدونید ولی تلاش میکنم آگاهانه که ذهنم رو کنترل کنم و برگردم به مسیر با استفاده از فایل ها و دوره ها تمرکز بر زیبایی ها و یواش یواش حالم رو خوب کنم و به احساس سپاسگزاری برسم که تا حدودی خوب عمل میکنم خدا رو شکر

    مرسی از همه عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: