ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 90 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
قانون:
تمام اتفاقات زندگی ما به واسطه ی افکار و باورهایمان رقم می خورد
ما توانایی:
تغییر باورها و نگرش های خود را داریم
به میزانی که بتوانیم باورهای محدود کننده خود را به سمت باورهای قدرتمند کننده هدایت کنیم:
از جهان پاداش بیشتری دریافت خواهیم کرد
جهان افکار و باورهای ما را:
به سمت ما باز می گرداند
مهم نیست در چه شرایطی قرار داریم چه خانواده ای و یا در چه شهر یا کشوری سکونت داریم گذشته و جنسیت ما چیست……
به اندازه ای که باورهای خود را تغییر دهیم شرایط و موقعیت کنونی ما در تمام زمینه ها بهبود یافته و به تدریج تغییر می کند
باید بتوانیم:
ذهنیت محدود کننده ی خود را بشناسیم و ذهنیت قدرتمند کننده را جایگزین آن کنیم
به اندازه ای که شخصیت درونی ما تغییر کند:
محیط و شرایط بیرونی ما تغییر خواهد کرد
به سوال زیر پاسخ دهیم تا به باورهای محدود کننده خود پی ببریم:
اگر اطرافیان ما به موفقیت دست یابند چه احساسی داریم؟
از آنها ایده گرفته باور می کنیم اگر کسی توانسته به موفقیت دست یابد ما هم می توانیم
یا
احساس حسادت بی عرضگی و ناتوانی داریم
اگر از موفقیت دیگران احساس بدی داریم:
باورهای محدود کننده در ذهن خود داریم
برخی از ما فکر می کنیم:
در صورت موفق شدن افراد:
*شانس ما برای موفقیت کاهش می یابد
*باعث ضعیف تر دیده شدن ما می شود
*موفقیت افراد باعث شکل گیری احساس ناتوانی و بی عرضگی در درون ما شده و فکر می کنیم شانس توانمندی واستعداد به اندازه طرف مقابل را نداریم
*تصور می کنیم افراد با شانس و تصادف به موفقیت دست یافته اند و لایق موفقیت و پیشرفت نیستند
ممکن است در مورد نزدیکان خود:
حسادت بیشتری نسبت به افراد غریبه داشته باشیم
*فکر می کنیم تقدیر و سرنوشت ما عدم موفقیت است یا دیگران برای ما گره بسته اند……
این باورها و افکار:
باعث احساس بد در ما شده و شخصیت ما را ضعیف و ناتوان می سازد
زمانی که موفقیت را به شانس و تصادف نسبت داده به افراد موفق حسادت می ورزیم و برای موفقیت خود محدودیت قائلیم جایگاه خود را پایین تر از افراد موفق می دانیم و
از موفقیت دورتر می شویم
زمانی که به موفقیت افراد از زاویه ی متفاوتی نگاه کرده آنها را تحسین و تشویق و به ذهن خود ثابت کنیم اگر افراد به موفقیت دست یافته اند پس دست یابی به موفقیت به راحتی امکان پذیر است:
از دیگران الهام گرفته و موفق شدن در هر حوزه ای برایمان امکان پذیر خواهد شد
بررسی کنیم:
چه نگاهی به موفقیت افراد داریم؟
اگر ذهنیت قدرتمند کننده داشته باشیم:
از موفقیت دیگران خوشحال شده از آنها الهام گرفته درس و تجربه کسب کرده و پیشرفت می کنیم
اگر ذهنیت محدود کننده داشته باشیم:
با دیدن موفقیت افراد شروع به برچسب زدن قضاوت کردن تحقیر و سرزنش آنها کرده احساس ناتوانی و بی عرضگی داریم
بسیاری از افراد زمانی که موفقیت افراد را می بینند:
به دلیل حسادت احساس بی عرضگی و ناتوانی در مسیر مورد علاقه ی خود حرکت نکرده و کار مورد علاقه ی خود را رها می کنند
داشتن ذهنیت متفاوت:
باعث ایجاد نتایج کاملا متفاوت در افراد در تمام حوزه ها خواهد شد
اگر به دنبال نتایج بزرگ هستیم:
باورهای خود را تغییر داده و ایرادات خود را به درستی شناسایی کنیم
بسیاری از ما:
احساسات خود را به خوبی نشناخته و توانایی خود شناسی نداریم
مهم است که:
احساس خود را در مورد موفقیت افراد بدانیم
از مسیری که افراد موفق برای تحقق اهدافشان طی کرده اند می توانیم درس ها و تجربیاتی برای موفقیت خودمان کسب کنیم
به اندازه ای که باورهای ما به سمت باورهای قدرتمند کننده تغییر کند:
نتایج زندگی ما در تمام ابعاد تغییر خواهد کرد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدایی که همین نزدیکیست
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
تمرین این جلسه:
1: به موفقیت رسیدن دوستانم در مسیر شغلی و گرفتن پست های عالی در شهرداری: من با شنیدن اینکه چندتا از دوستانم توی شهرداری شهرمون استخدام شدند و پست های خیلی عالی گرفتند، به ظاهر خیلی خوشحال شدم و توی جمع تحسینشون کردم و حتی میگفتم خداراشکر که فلانی به این موفقیت رسیده و باعث سربلندیه منه، ولی در عمل و در باطن دچار خودسرزنشی میشم و یه حس عقب موندن از بقیه بهم دست میده، حسودی میکنم و دلم میخواد جای اون طرف باشم و احساس میکنم که من خیلی ضعیف عمل کردم و با خدم میگم مگه چه چیزیت کمتر از فلانیه یا اون چه برتری نسبت به تو داره که تونسته این جایگاه بگیره و کلی از این خودخوری ها.
ولی یه مدتیه بعد از اینکه دوره ی 12 قدم را شروع کردم و هر روز و هر ساعت خودم را گره زدم به شنیدن آگاهی های فایلهای رایگان و کامنت گذاشتن و کامنت خوندن، دارم آگاهانه این احساس را میشناسم و سعی میکنم با درک قانون که هرکس هرجایی که هست سر جای خودشه، به نکات مثبتش فکر کنم
چقدر جالب که دیروز صبح قبل از اینکه این فایل را ببینم یکی از دوستانم را دیدم و بعد از اینکه با هم صحبت کردیم و بعد از خداحافظی دیدم رفت سوار یه ماشین شاسی بلند مدل بالا شد و یک لحظه همون حس حسادت اومد سراغم ولی یهو یه چیزی توی ذهنم زنگ زد که امان اگه اون تونسته تو هم میتونی، اون هم توی همین شهر با تو بزرگ شده، با هم مدرسه رفتین، خانواده هاتون در یه سطح بوده پس چرا تو نتونی، اینا نشونه ی خداونده که پس میشه این ماشین را بدست آورد بدون اینکه بخوای شغل خاصی داشته باشی.
و خدارا سپاسگزارم درست زمانی که بین عقل و قلبم کشمکش بود «و ذهنم میگفت آخه از کجا آورده؟ حتما فلان کارو کرده! ولی سعی میکردم قلبم را آروم کنم و بگم وقتی طرف واسه اهدافش قدم برداره چرا نشه؟ واسه خدا هیچ کاری مشکل و نشدنی نیستو از این دست افکار….. » این فایل عالی امروز به من بهم نمایش داده شد و چقدر زیباست همزمانی خدا، من چندین بار از این فایل رد شدم و هر بار دیدنشو به زمان دیگه ای موکول می کردم ولی دقیقا وقتی نیازش داشتم باز بهم نمایش داده شد.
خدارا شکر بخاطر زمانبندی خوب و عالی
خدارا شکر بخاطر این سایت عالی و استاد عباسمنش عزیز
به نام خداوندی که هر لحظه خواستار بهتر شدن وضعیت زندگی ما است.
سلام بر استاد عزیز و مریم جانم
واقعا نمیدونم چه جوری این احساس خوبم رو با دوستای خوبم به اشتراک بزارم. خدایا شکرت که انقدر ساده هدایتم میکنی به حال عالی و زندگی عالی تر
امروز قرار بود نتایج یکی از دوستانم در مسابقهای که شرکت کرده بود مشخص بشه و قبول شدنش موفقیت خیلی بزرگی محسوب میشد چون امتیازات خیلی خوبی براش داشت.
حقیقتش من توی دلم، نمیتونستم براش آرزو موفقیت کنم و راستشو بخوام بگم شاید توی دلم یه جورایی دوست نداشتم برنده شده باشه و این احساس حسادت درونم وجود داشت، نتیجه یکی از دوستاش که منم اون رو از دور میشناختم مشخص شده بود که قبول شده و من برای اون تقریبا خوشحال بودم اما نمیتونستم برای دوست خودم این موفقیت رو بخوام.
اما اینو میدونستم که نباید این احساس رو داشته باشم و احساس حسادت فرکانس خوبی در این جهان نداره چون به خودم احساس خوبی نمیده.
خلاصه نتیجه مشخص شد و اون رتبه ای که میخواست نیاورده بود و دوباره شاید من نه تنها ناراحت نشدم که شاید خوشحال هم شدم.
تو فیلم جنگجوی درون میگفت:
مردم آنطوری که فکر میکنند، نیستند. فکر میکنند، هستند و این باعث همهجور ناراحتیشان میشود.
منم دوست نداشتم آدم حسودی باشم و اینکه داشتم حسادت میکردم ناراحتم کرده بود.
بعد از اون که اومدم خونه دنبال هدایت بودم که خدایا چیکار کنم، چه جوری عوض بشم.
اومدم تو سایت و یه کلمه سرچ کردم و دومین ویدیویی که اومد برام این بود. بازش کردم و شروع کردم به دیدن و گفتم بله، این افکار ناشی از باور های محدود کننده منه و این احساساتی که دارم.
شروع کردم به نوشتن دیدم نسبت به موفقیت بعضی افراد خوشحال شدم اما نسبت به بعضی هم نه خیلی. بعضی موفقیت ها که مربوط به چند ماه اخیر بود که خودم نتونسته بودم برسم بهش با اینکه به نظرم اونقدری که من دوست داشتم به اون هدف برسم واسهی اون دوتایی که رسیدن خیلی مهم نبوده.
و معجزه از دو سوال آخر
از چه نگاه الهام بخشی به موفقیتشون نگاه کردم؟ وقتی برای ساختن و خلق چیزی زمان بزاری قطعا به نتیجه میرسی.
خداوند میتونه ما رو به مسیری ببره که ما براش برنامه ریزی نداشتیم اگر ما رها باشیم به مسیری پر از لذت هدایت میشیم اونم به سادگی هرچه تمام.
خیلی وقت ها ذهن ما میگه دیگه تمومه، نمیرسی ولی اون چیزی که خداوند برای ما در نظر گرفته و میخواد بهش برسیم خلاف حرف های ذهنمونه. فقط کافیه حرف های ذهنمون رو باور نکنیم و به مسیری که خداوند چیده برامون اعتماد داشته باشیم و فقط و فقط مسیر خودمون رو درست پیش بریم.
زمان گذاشتن برای آن چیزی که میخواهیم قطعا نتیجه بخش هست.
اگر ما مسیر خودمون رو درست بریم و به خودمون باور داشته باشیم ایده ها در زمان مناسب به ما الهام میشوند.
حتی اگر تا الان در مسیر دیگری بودیم، از لحظهای که مسیرمون رو عوض میکنیم میتونیم بهترین اون مسیر جدید باشیم و هیچ محدودیتی وجود نداره.
اگر عاشقانه دنبال علاقت باشی و براش زمان بزاری و تا آخرین لحظه بهترین تلاشت رو براش بکنی، قطعا چیزی که نصیبت میشود، بهترین است.
هر انسانی به تنهایی پتانسیل خیلی بالایی برای یادگیری و انجام کار جدید دارد.
همهی این ها الهامت موفقیت افراد اطرافم بود و من خدا را شاکرم که این همه فرد موفق در کنارم قرار داده تا من از آنها یاد بگیرم و باور بهتری بسازم.
و درس هایی که گرفتم:
عشق به هدف باید قوی تر از لذت خواب و تفریح باشه
صرف زمانی که داریم برای کار های مفید
کارها رو کامل و دقیق انجام دادن
حال عالی داشتن و غر نزدن
رها بودن و نداشتن نگرانی
اولویت بندی درست
تمرکز و توجه بر کار خود
قطع ارتباطات نامناسب
استفاده درست از زمان های پرت
درست استفاده کردن از زمانی که داریم
خدایا شکرت که متوجه شدم:
ما بی نهایت موقعیت برای موفقیت داریم.
زندگی مسابقه و مقایسه خودمون با بقیه نیست.
ما به اندازه ای که روی خودمون کار میکنیم و برای هدفمون ارزش قائلیم قطعا داریم به خلق اون نزدیک تر میشیم.
من خوشحالم که افراد اطرافم موفق هستند و این باعث میشود منم بخوام موفق تر بشم.
همهی افراد در موقعیت درست خود قرار دارند و لایق رسیدن به اون بودند.
همین که من به دنبال بهبود خودم بودم و نمیخواستم در حال بد بمانم و خداوند من را هدایت کرد نشانه از پیشرفت من دارد.
خدای عزیزم مچکرم
به نام خدا
سلام استاد عزیز من اتفاقی امشب توی سایت بودم که نشونه امروزم رو باز کردم شد فایل 57 گفتگو با دوستان و جدایی از اینکه چه نکته های نابی اونجا فرمودید یه نشونه خیلی قوی تو اون فایل این بود که شما از فایل درامدت رو سه برابر کن گفتی اومدم این فایل رو سرچ زدم توی سایت که رسیدم به این فایلها و چقدر حس عالی بهم داد عبارت روی فایلها ذهنیت مثبت و باورهای قدرتمنده
الان من باید بتونم کامل باورهای خودم رو زیر و رو کنم و باورهای جدید بسازم
من اول باید این رو کاملا در وجودم بپذیرم که قرار نیس که من ثابت باشم و باورهام ثابت باشن بلکه من میتونم هر لحظه تغییرات مثبت درون خودم و به طبع تغییرات مثبت درون زندگیم داشته باشم
من قدرت تغییر زندگیم رو دارم
جهان با تغییر من تغیرات بهتری رو به زندگی من ارائه میده
مهم نیس من تو چه شرایطی بودم.. تو چه شرایطی زندگی کردم مهم نیست من چقدر سواد دارم و زن هستم یا مرد
من در هر شرایطی لایق رسیدن هستم به هر آنچه خواهان آن هستم
خدایا شکرت
سلام بر خداوند هدایتگر مهربان
سلام بر استاد عزیزم و مریم جان
این فایل نشانه امروز من هست که گوش کردم و طبق حرف استاد که گفت به سوال رسیدیم استپ کنم و فکر کنم
. خداراشکر میکنم که بعد از مدتها دارم کامنت میذارم در سال 1404 که دوهفته از سال جدید گذشته و من در قدم چهارم هستم.
خدا را شکر سال گذشته سال بسیار خوبی برای من بود من اول سال خواسته ام رسیدن به استقلال مالی و درآمد و بعد ثروت فراوان بود که شروع کردم هر روز هدایتهای خداوند را دریافت میکردم و به آنچه که هدایت میشدم عمل میکردم خوب در شرایط مالی خوبی نبودیم اما من با ایمان حرکت میکردم و خیلی امید داشتم به بهبود اوضاع و حرفهایی که استاد میگفتند.
از درآمد صفر با همین شرایطی که داشتم به راحتی بدون اینکه کار خاصی انجام دهم به درآمد رسیدم و در همان رشته تحصیلی خودم و روی سه برابری این درآمد کار کردم هر روز به مدت 3 ماه تعهد نوشتم. تا اینکه هدایت شدم به دوازده قدم البته که قبلش بدهی ام را بعد 12 سال پرداخت کردم. با هدایت به 12 قدم فهمیدم که من باید تکامل را در این مسیر طی کنم و اصلا هیچ عجله ای در کار نیست.
خدا را شکر اصلا باورم نمیشد که روزی بتوانم به راحتی قدم های 12 قدم را یکی یکی بخرم همان روز آخر قدم اول نشانه های کار و استخدام در یک شرکت آمد و من قدم دوم به راحتی استخدام یک شرکت شدم اصلا باورم نمیشد تونستم پس انداز کنم و به درآمد 3 برابری رسیدم و الان دوباره روی سه برابری درآمدم الانم دارم کار میکنم.در قدم 2 تونستم روانشناسی ثروت 1 را بخرم که باز اصلا باورم نمیشد که من روزی بتونم وارد این دوره شوم خیلی ذوق دارم که باورهای محدودکننده ام ددر مورد ثروت که میدانم زیاد است را بشناسم.
خداراشکر میکنم هر روز داره شرایط بهتر و بهتر میشود. من ماه اول همان قدم اول 500 هزار تومان پس انداز کردم و ماه دوم 50 میلیون پس انداز کردم.و همان طور که استاد گفت اگر بمیرم دست به این پول نمیزنم.
امید دارم که این ماه هم هنوز دوهفته مونده بتونم مبلغ بالایی را پس انداز کنم.
قدرت خرید من خیلی بهتر شده. اعتماد به نفسم خیلی بالاتر رفته و خیلی خداراشکر اوضاع من تغییر کرده و خیلی ذوق دارم قدم 12 از دوره 12 قدم را ببینم و از شرایطم کامنت بذارم.
خدایا تورا شکر از خرید ماشین مورد علاقه ام از رسیدن به استقلال خونه شخصی و سفرهای خارجی کاملا مستقل را در قدم 12 میبینم.
دوست داشتم کمی اول از شرایط حالم بنویسم.
بعد جواب سوال که موفقیت دیگران خوب نمیتونم بگم خوشحال میشم یا حسودی نمیکنم.
البته نسبت به افراد فرق میکند.
مثلا من از رسیدن به موفقیت خواهر و برادرهایم خوب خیلی خوشحال میشوم. خیلی دوست دارم پیشرفتشون را ببینم و حالم خوب میشه وقتی که خوشحال شون را میبینم.
من احساس میکنم خوب یک کمبود در من هست که شاید از موفقیت بعضی ها خوشحال نمیشم. خودم را با اونها مقایسه میکنم. چون خودم به اون موفقیت ها نرسیدم دیگران را میبینم که دارن هر روز موفق تر میشن حسودی میکنم.
الان یک لحظه حس کردم خوب اگر من موفق باشم و به خواسته هایم برسم ماشین خوب خونه خوب موقعیت اجتماعی خوب ثروت فراوان داشته باشم که خیلی این احساس در مورد دیگران فرق میکند.
پس من باید با تمام تمرکز روی خودم کار کنم و خودم را به خواسته هایم برسانم تا پر شوم.
احساس کمبود نداشته باشم.
احساس حسادت نداشته باشم.
احساس اعتماد به نفس داشته باشم.
مثلا من خودم را خیلی باکسی که از لحاظ شرایط علمی روزی مثل هم بودیم اما خوب من نتونستم به دلیل احساس عدم اعتماد به نفس و احساس کمبود رشد کنم مقایسه میکنم.
یکسری خواسته هایی داشتم که چون به اونها نرسیدم در مورد افرادی که خواسته هایی مشابه من داشتند و رسیدند به اون خواسته ها احساس حسادت یا میشه گفت احساس خوبی ندارم.
که میگم وقتی خودم را تصور میکنم که به اون خواسته ها رسیدم مخصوصا از لحاظ شرایط اجتماعی و مالی شرایط خوبی دارم خیلی دیگه برام موفقیت دیگران فرقی نمیکنه.
پس با تمرکز بر روی خودم میتوانم این حس که نابودگر و ناامیدکننده هست را از بین ببرم..
به امید اون روز
سلام خدمت استاد عزیز
در مورد این که اگر اطرافیان من به موفقیت برسند چه حسی دارم.
چند مورد از نزدیکان را توی ذهنم برای خودم مثال زدم و نسبت به هر کدوم حس های متفاوت داشتم.
نسبت به یک سری حسادت کردم و حس خوب نداشتم،
نسبت به یک سری واقعا خوشحال شدم و دوست دارم موفقیتشون را ببینم،
فکر میکنم طرف مقابل هم تاثیر داره نسبت به حسی که ما میگیریم و من نسبت به هر کدام از اطرافیان که توی ذهنم تصور کردم حس های متفاوت داشتم.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی عزیز
چقدر خوشحالم که امروز خدای مهربونم من رو به این فایل زیبا هدایت کرد تا بتونم با خودم فکر کنم و یه قدم رو به جلو رو بردارم
سوال استاد عزیز این بود که اگر یکی از دوستان یا نزدیکانمون به موفقیتی برسند احساس ما درباره اون موفقیت فرد چیه؟؟
خب اول که میگفتم من احساسی ندارم نسبت به موفقیت های یکی دیگه ولی الان که دارم فکر میکنم میبینم که چرا هست من داشتم خودمو گول میزدم ، البته بستگی داره طرف مقابلم کی باشه و اون بهم چه حسی داشته باشه یا من دیدگاهم نسبت به اون فرد چی باشه .مثلا زمانیکه داداشم ( که دوقلو هستیم)ماشینشو خرید من خیلی تحسینش کردم چون خیلی باور های خوبی داره توی یه سری مسائل و من سعی میکنم از باور هاش کمک بگیرم و به خودم میگم شرایطمون یکیه ، امکاناتمونم یکیه فقط جنسیتمون فرق میکنه که خب باز برمیگرده به باور محدود کننده من که مردا راحتر میتونن به پول برسند تا ما خانما. حتی زمانیکه گوشی خریدن برای داداشم (کلاس ها مجازی بود هردوتامون یه سختی و مشکلو داشتیم تحمل میکردیم ولی اینقد باورهاش خوب بود که برای اون اول گوشی خریدن و برای من چند سال بعد از اون سال گوشی خریدن و اونجا بود که من خیلی حسادت کردم چون مثل الان با قانون اشنا نبودم که تحسین کنم و خودمو اروم کنم و بدونم که نباید بذارم مومنتوم منفی برام ایجاد بشه یا جلوی مومنتوم منفی رو بگیرم و وارد مومنتوم مثبت بشم).
در مورد خواهرمم که بیشتر باهاش هستم و با هم داریم روی باورهامون کار میکنیم هم همین طوریه
وقتی به یه موفقیتی میرسه اگه تحسینش نکنم حس بدی هم نسبت بهش ندارم و البته سعی میکنم بیشتر مواقع الگو قرار بدم واسه خودم چون فردیه که تونسته توی 8 ماه خیاط بشه . خیاطی که مشتری هاش بخاطر کار تمیزش دنبالش هستن،
خیاطی که از صفر خودش تمام وسایل کارش رو خرید، خیاطی که هیچ پشتوانه ای نداشت که حتی بهش انگیزه بدن،خیاطی که از صفر شروع کرد و الان به لطف خدا به جایی رسیده که بیشتر کاراش به خارج از کشور راه پیدا کرده که اول نسبت به این مسئله هم گارد زیادی داشتم ولی خدا خیلی منو دوست داشت که هدایتم کرد به دوره هم جهت و الان خدا رو شکر یه آرامشی دارم که قابل توصیف نیست.
ولی در مورد خواهر دیگه ام اینطوری نیست هرموفقیتی کسب میکنه یا حتی اگه موفقیت هم نباشه احساس خوبی ندارم . خیلی سعی میکنم با یاداوری نکات مثبتش دیدگاهمو نسبت بهش عوض کنم ولی متوجه شدم دید من نسبت به خواهرم ظرفش سوراخه و من خیلی تلاش میکنم اب بریزم داخلش ولی نمیشه و الان سعی میکنم دیگه بهش فک نکنم چون خداوند با استفادع از زیباترین فایل استاد و گفته نازنینشون منو هدایت کرد که روی خودت کار کن و نذار یه سری عصب هایی توی ذهنت شکل بگیره که جلوی رشد و پیشرفت تو رو بگیره ، یا سعی میکنم زمانیکه یه موفقیت خیلی کوچیک هم کسب کرد من موفقیت های خودمو یاداوری کنم برای خودم.
به نام خدای مهربونم
خدارو شکر هرروز به فایلی هدایت میشم ک واقعا نیاز دارم بهش الهی صدهزار مرتبه شکرت
من از اونجایی ک دختر بزرگ بودم خاهر بعدیم ک 11 ماه ازم کوچیک بود قبل من ازدواج کرده بودم همه نگاه ها ب من ی نگاه متفاوت بود پر از حرف و حاشیه ک چرا این مونده اون ازدواج کرده و هزاران حرف دگ ک نمیخام بگم ولی ته ته اعماق وجودم من بیشتر از خاهرم خوشحال بودم و واقعا حس و حالم خوب بود و چون داداش نداریم واقعا جای داداشم دوسش داشتم دامادمون و حالا بماند ک بعدا چ اتفاق هایی افتاد ولی بحثم سر اون تایم هست ک خاهرم ب موفقیت عاطفی دست پیدا کرده بود و من واقعا تحسینشون میکردم همین طور دوستای نزدیکم ک رابطشون و میدیدم و تحسینشون میکردم
در مورد اینک یکی دگ ب موفقیت مالی و کاری رسیده باشه راستش و بخاین حس میکنم یجورایی ممتنع هستم و سعی میکنم اصن دنبال نکنم تا خدای نکرده حس حسادت و اینجور چیزا بیاد سراغم دورادور ولی تحسین میکنم تو دوره ای ک با دوستم همکاری داشتم هراتفاقی ک تو کار برامون میفتاد واقعا حس میکردم برای خودمه و از ته دل خوشحال میشدم و ذوق میکردم بعد جدایی کارامون سعی کردم ک دگ دنبالش نکنم و توجهمو بذارم رو کار خودم و ب قول استاد فقط با نتیجم حرف بزنم
خدارو هزاران بار شکر میکنم ک حس هایی مثل حسادت و زیر پا کشیدن و زیرآب زدن و این قبیل صفات در من خیلی خیلی کمه و خدا کمکم کنه ک اگر هم باشه بتونم ب صفر برسونم و رهاااا تر عمل کنم
عاشقتونم خیلی زیاد….
سلام و درود فراوان
و تنها میتوان سپاسگزار بود در برابر این همه بخشش
از صبح حدود ساعت 10 که به فایل گوش دادم و بعد از پرسش ها به خودم زمان دادم تا قشنگ بررسی کنم الان عصر جمعه هست و به جمع بندی زیر رسیدم:
واقعا ایراد از کجاست چرا نمیتونم به وضوح ببینم راه حل مشکلاتی که چندین سال هست مثل یک بیماری مزمن بخشی از من شده
اصولا از کودکی عادت کردم برای محافظت از خودم سختی و مرارت ها رو بزرگ نبینم و به خودم پیام بدم خوب اشکالی نداره ی کاریش میکنیم شاید در زمان جوانی بخوبی هدایت میشدم ولی الان بعد از مواجه با بزرگترین ترس زندگیم (مرگ عزیزی) گویا دیگر انرژی ام با من یاری نمی کند شروع میکنم در شروع همه چی خوبیه ولی دوباره اوضاع برمیگرده به روال قبل
1- چه احساسی دارم؟
بقول خودتون حتی دیگه نمیدونم چه احساسی دارم از صبح هر چی فکر کردم به این نتایج رسیدم . انقدر گم هستم دیگه شناسایی احساسم هم برام مبهم شده.
شاید بی تفاوتی
ولش کن اونها راهی رو انتخاب کردن که انتخاب من نیست دیگه چقدر کار هنری اون موقعها که هنر دستم و دست دوزی میکردم کجا بودند ببینن من چه صبر و حوصله ای دارم و از روی موفقیت اولین ادم عبور کردم. اولین ادمی که در هر حیطه ای ورود میکنه اون بیزنس رو چنان ران میکنه که ادم فقط میتونه تحسین اش بکنه.
دومین ادم که شرکت حسابرسی به راه انداخته بود: باز به دستاوردهای اولیه ام چسبیدم و به خودم میگفتم بابا من موقعی که شروع کردم این کجا بود؟ و بعد دیکه در تاریکی رها میشم. هیج احساسی ندارم حداقل برای خودم قابل شناسایی نیست.
از سال 97 با شما اشنا شدم حال خوبی داشتم ولی دستاوردی نداشتم خیلی جستجوگر شدم که وای چقدر جالب چه قوانینی و در دریا اطلاعات اینچنینی شیرجه زدم و هی اوضاع بد و بدتر شد
اول قول داده بودم فایلها رو بخرم ولی انقدر درگیر شدم که دیگه نتونستم به تعهدم عمل کنم و بی انگیزه
حالا که چرخ ها رو زدم و بدون دستاورد باز از اوایل سال متعهدانه اینجا هستم میتونم به خودم امیدواری بدم ماشینی رو که میخواستم گرفتم ولی باز اماج اخبار بد…….
ولی تلاشم برای ماندن در احساس خوب با فایل های شما
بارها و بارها گوش دادن و مومن بودن که اونها نتیجه گرفتن پس من هم نتیجه میگیرم.
2- ایده های الهام بخش
فایل متعهد شدن به درامد سه برابری رو چند وقت پیش محک زدم الان روی 2 خواسته و 2 تا برنامه در حال اجرایی کردنش هستم
ایده هایی که از افراد موفق که یکیشون مربی در زمینه فارکس هست بنظرم مومن به هدف و استمرار و دیدن پلن راه هست شاید دیگه بنظر خودم نمیتونم در رویاهام بمونم و احساس خوب داشته باشم سریع می پرم بیرون واقعا مثل سابق نمیتونم در رویا بمانم و واقعیت ها با روی سهمگینشون از من قدرتمندتر میشوند و همین احساسم دوباره به هم میریزه و حس مراقب بودن تقویت میشه.
3- درسهایی که میگیرم پشتکارشون هست و ایمانی که در کار میگذارند
استاد
بنظرم موضوع حتی بهای خرید دوره هم نیست چون در سال 97 دوستی که تمام دوره های شما رو خریده بود با نتایج نه چندان مهم حداقل خروجی و اطلاعاتی که خودش میداد من این برداشت رو کردم تمام دوره ها از روانشناسی ثروت کامل و آفرینش و همه رو در اختیار ما قرار داده بود من واقعا نتونستم نتیجه بگیرم البته فقط قانون آفرینش رو گوش دادم و خودمو متعهد کردم که دوره رو باید بخرم برای همین دیگه هیچ دوره ای رو گوش نگردم
اون تعهد شما که از زیر زیر صفر شروع کردین بنظر می اد پتاسیل بالاتری برای تغییر باشه تا نیاز مالی. در هر صورت من به خودم قول دادم در صورتیکه با تعهد 3 برابر کردن درامد که شاید برای سومین بار هست دارم انجام میدم ولی بخودم قول دادم 3 تا 6 ماه صد خودمو بذارم و اگر به هدف رسیدم دوره ثروت 1 رو تهیه کنم چون باید با این فایل های فوق العاده هم نتیجه های عالی گرفت.
البته برای روحیه خودم بگم که در این مدت یکسال خیلی خوب عمل کردم. کلاس حسابداری گذاشتم و این ارتباط باعث شده احساس ارزشمندی داشته باشم و ایده های خوبی برای دلگرم کردن هنرجوها بکار میگیرم گویا من مسوول هستم اونها رو در رده مدیر مالی بنشونم
پیگیر شما هستم
با پول
بدون پول
احساس خوب و دیدن زندگی خارج از عرف انجه که می بینی بسیار برایم راهگشاست
حتی اگر تمام مقاومت دنیا در مغزم باشه
در اثر تکرار تکرار این مقاومتها شکسته خواهد شد.
امروز مطلبی خوندم
شاید یک انقلاب به خودکامگی فردی یا رژیمی ستمگر و یا چپاولگر پایان دهد اما انقلاب هرگز نمیتواند شیوه های اندیشه اصلاح واقعی بوجود آورد..
ما به لطف خاص خداوند فردی را داریم که در همه زمینه ها ایده هایی ارایه میدهد که دانشمندان به این روشنی و وضوع راهکار ارایه نمیدهند. امیدوارم بتوانم به سهم خودم قدمی بردارم که در قبال خودم مسوولم
درسته، ایمان دارم،
مسیر تغییرات من از این سایت میگذارد
فقط باید متعهد و مومن به هدف بمانم.
در واقع دارم تمرکزم رو بیشتر و بیشتر میکنم
وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا
به یاری خداوند
سلامت و شاد و ثروتمندتر و سعادتمندتر باشید
سلام ب استاد عباس منش و خانم شایسته مهربان
در جواب ب سوال باید بگم قبلا خیلی حسادت میکردم موقع دیدن موفقیت های دیگران و همش ب خودم سر کوب میزدم ک اون ها از من جلو ترن من چرا ب اون چیزایی ک اونها دارن رو چرا من ندارم منم میخام منم میخوام اون چیزایی رو ک اونها دارن رو داشته باشم
و احساس عقب بودن از دنیا رو داشتم ک همه دارن پیشرفت میکنن و من عقب موندم از بقیه و احساس عجله و تقلا میکردم ک ب برسه نشون بدم منم اینها رو دارم به به و چهچه کنن برام بقیه و تو ذهنم هم تصور میکردم ک بقیه دارن راجب من صحبت میکنن و میگن آفرین چ بچه زرنگی بود چقد زود پیشرفت کرد و فلان و بهمان ولی نتیجه قشنگ برعکس بود بیشتر مواقع با کله میخوردم زمین و هدایت شدم ب دوره فوقالعاده احساس لیاقت و فهمیدم ک ایراد کار کجاست و ب لطف شما استاد با آگاهی های این دوره تصمیم گرفتم ک کاری ب کار دیگران نداشته باشم و فقط همه را تحسین کنم
من باید اون مسیر موفقیت اون افراد را ببینم ک اگه اون تونسته من هم میتونم همه ما مغزمون مثل هم کار میکنه پس میشود و آگاهی های دوره احساس لیاقت خیلی بهم کمک کرده ک تو مسیر خودم باشم و اصلا کاری ب کار دیگران نداشته باشم
درس هایی ک میتوانم بگیرم هم همینه ک خودم را مقایسه نکنم و تمرکز بیشتر روی خودم و اهدافی ک من واقعا میخوام را تو مسیرش حرکت کنم