ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5

کلید: توضیحات ابتدای فایل را تا زمان طرح سوال گوش کنید. سپس فایل را متوقف کنید، به سوال مطرح شده فکر کنید، پاسخ های خود را بنویسید و سپس ادامه ی فایل را گوش دهید.

سوال این قسمت:

آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟


تمرین این قسمت:

نکته مهم: قبل از انجام تمرین، لازم است ابتدا سوال این قسمت را جواب داده باشی. سپس با دقت توضیحات فایل را گوش بده، نکته برداری کن و در پایان، به عنوان تمرین در بخش نظرات این قسمت، مراحل تمرین را به شکل زیر انجام بده:

مرحله اول:

مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که  به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.

سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.

مرحله دوم:

در طی برداشتن هر قدم در راستای این هدف، بهبودهایی که در این روند ایجاد می کنی را ببین و در یک دفترچه یاد داشت کن. خیلی سخاوتمندانه این کار را انجام بده و حتی کوچکترین بهبودها را ببین و یادداشت کن. حتی بهبودهایی که ذهن شما می خواهد آنها را بی ارزش جلوه دهد را نیز جدی بگیر.

مرحله سوم:

در طی روند پیشرفت، لیست بهبودهای خود را مرور کن و با استفاده از این شواهد، مرتباً این نکته را به ذهن خود یادآوری کن که : حتی در مواردی که فکر می کردی به درد انجام آن کار نمی خوری و استعداد نداری، ببین چقدر پیشرفت داشته ای!

آگاهانه به ذهنت ثابت کن که تمرین و تکرار به اندازه کافی، قطعاً نتیجه می دهد و مهارت را ایجاد می کند. در نتیجه بر طبق این تجربه ها، استعداد اصلا مهم نیست بلکه مهم حرکت کردن، قدم برداشتن و  مداومت در مسیر است.

در فایل این جلسه، مثالهای متعددی درباره نحوه انجام این تمرین توضیح داده شده که به شما کمک می کند موضوع را کامل درک کنید.


منابع کامل درباره محتوای این فایل:

دوره شیوه حل مسائل زندگی


سایر قسمت های این مجموعه

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5
    211MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5
    26MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجتبی محجوب» در این صفحه: 4
  1. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدای مهربان

    درک بیشتری از خودم و قانون و عمل به قانون و تغییر من

    امروز من متوجه تغییری در خودم شدم که سالهای سال بود تو وجود من بود و من ازش میترسیدم و فرار میکردم و بخاطر باور کمبودرستش نمیکردم

    من همیشه به همسرم وقتی که حقوق میگرفتم و میگفت چقد گرفتی دروغ میگفتم ، و بخشی از اون رو ور میداشتم و برای چیزهایی که دوست داشتم هزینه میکردم و همیشه همسرم میگفت تو این پول ها رو از کجا میاری

    خب چرا من این کارو میکردم ، بخاطر اینکه این باور رو داشتم که اگر کسی بفهمه که من کلا چقد پول میگیرم ،مثل جاروبرقی میادو همه رو میکشه و میبره و هیچ چیزی برام نمیگذاره،

    حتی من تا آخر پارسال که حقوق و مزایای آخر سال رو گرفتم به همسرم نگفتم که من علاوه بر عیدی و سنوات و حقوق ، دو تا ورودی دیگه مثل مرخصی ها و پاداش سالیانه رو هم میگیرم و اون ها رو قایم میکردم که به اصطلاح پیشم پول باشه و به اونها نگم که مثل جاروبرقی مکشش کنن

    ولی امسال یعنی همین یک ماه پیش که من به صورت جدی و تعهدی و در عمل با اجرای تمرینات دوره شیوه حل مسائل ،و مخصوصا مثال خوبی که خانم شایسته عزیز درباره صداقت در روابط زد و بحث کلی باورها که همه چیز ما باور هست ، من به خودم گفتم مجتبی چرا داری دروغ میگی، این اسمش دروغه دیگه ، تو پول رو میگذاری کنار چیزی هم نمیگی آخرم میاری تو همین خونه خرج میکنی ، یا نهایتا یه دوره ای بخری ،خب همین رو کار کن رو خودت راستش رو بگو

    با توجه به دوره کشف قوانین گفتم ترمز من در این زمینه چیه ؟ دیدم که اینه که میگه اگر بگی فتانه جرو بحث میکنه میگه ول کن این مسخره بازی هارو بیا برای خونه خرج کن، گفتم خب این ترمزه و باید حلش کنم

    گفتم که مجتی چرا این فکر رو میکنی ،خیلی قاطع و محکم مثل دوره عزت نفس بگو که من کار میکنم و این حقم هست که از پولی که در میارم ، چیزهایی که دلم میخواد رو بخرم، و برام تو ذهنم عادی شد و باورم تغییر کرد که هیچ اتفاقی نمی افته ، و وقتی که خانم گفت که مثلا دو میلیون تومن پول کو گفتم که دوره زبان خریدم ،گفت چرا و این حرفها ،گفتم عزیزم من کار میکنم و دوست دارم برای خودم چیزهایی که دوست دارم رو انجام بدم ، تو هم داری چیزهایی که دوست داری رو میخری و من اصلا کاری ندارم به اونها، پس لطف کن دیگه به کارهای علاقه ای من کاری نداشته باش، و همسرم گفت که من اشتباه کردم و نباید این حرفهارو میزدم

    بعدش که داشتیم حساب کتاب پول دریافتی آخر سال رو میکردیم گفت که چقد پوله گفتم انقد هست ،گفت میخوای چکار کنی ،گفتم میخوام ماشین رو انقد بدم درست کنم و دو تا دوره احساس لیاقت و روابط رو بخرم ، گفت این همه ،گفتم بله من میخوام رو خودم سرمایه گذاری کنم ، اگر الان حقوقم دو برابر قبل شده به خاطر خریدن همین دوره ها و گوش دادن به اونها بوده ، و اتفاقا چیزی که نگفت بلکه چقد همراهی هم کرد

    و چقد الان احساس رضایت دارم و گفتم خدایا شکرت که تونستم راحت باشم ، تونستم باورم رو تغیر بدم و وقتی که باورم تغییر کرد انگار وارد بزرگترین ترسم شدم و چقد احساس رشد دارم و چقد احساس میکنم که با خودم تو صلح تر شدم .و چقد زندگی برام لذت بخش تر شد

    گفتم چقد رو راستی و صداقت و باور درست خوبه

    دیگه انگار دو نفر نیستم که چیزی رو پنهان کنم ،انگار یه نفرم و راحت

    این نشون میده که کار کردن داره جواب میده ،جهان هم پاسخ میده به فرکانسهام و شرایطو آدمها رو برام تغییر میده

    خدایا شکرت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدای مهربان

    الان که خوب فک میکنم متوجه میشم که نه ، هنوز این باور رو دارم که استعدا عامل مهمیه و دیگران از من بهترن بخاطر اینکه اونها استعداد دارن و من ندارم

    مثال:

    مصطفی استعداد زیادی تو طراحی داره و من به گرد پاش هم نمیرسم ، پس من بدرد طراحی نمیخورم

    میلاد استعداد فوق العاده ای تو زبان داره و من به گرد پاش هم نمیرسم پس من بدرد زبان نمیخورم

    جوانمرد استعداد فوق العاده ای تو ساخت دستگاه ، برق و برنامه نویسی داره و من به گرد پاش هم نمیرسم پس من بدرد این کارها نمیخورم

    رضا استعداد فوق العاده ای در روابط و حسابداری داره و من به گرد پاش هم نمیرسم پس من نمیتونم مثل اون موفق بشم و سرنوشت من اینه که بیچاره باشم و فقیر

    استاد، امیر شریفی، بهرام پور، عرشیان، اینها استعداد فوق العاده ای در سخنرانی دارن و من حتی نزدیکشون هم نمیتونم بشم ، پس من بدرد این کار نمیخورم

    استاد استعداد عجیبی در درک قوانین داره و من به گرد پاش نمیرسم پس من بدرد این کارنمیخورم ونمیتونم قوانین رو درک کنم

    بازرگان استعدا فوق العاده ای در درک قران و تحلیل اون داره و من به گرد پاش نمیرسم و بدرد این کار نمیخورم و استعدادش رو ندارم پس ولش کن نمیرم سراغ یادگیری قرآن

    خلیفه چی استعداد عجیبی در معرفی عطر و ادکلن داره و من به گرد پاش نمیرسم و پس استعداد ندارم و پس ولش کن دنبالش نمیرم چون موفق نمیشم

    من چقد کارها رو با همین باورها انجام ندادم و نمیدم چون فک میکنم که من استعدادش رو ندارم و کسی موفق میشه و شایستگیش رو داره که استعداد داره و من که ندارم پس ولش کن دنبالش نمیرم

    در صورتیکه کسانی در دورو بر من هستن که استعداد بی نظیری در الکترونیک و برق دارن ولی همین الان نون ندارن بخورن

    کسانی که مدال های طلا در کیوکوشین دارن ولی الان زمین های پدری میفروشن بخورن که زندگیشون بچرخه

    کسانی که چندین زبان بلدن ولی هشت در گرو نه هست

    من خودم خدای استعداد هستم ولی تمام پیشرفتی که کردم در کارم فقط بخاطر پشتکاری بوده که از خودم نشون دادم ، اونم در کاری که اصلا بلدش نبودم و تا همین چن سال پیش اسمش رو هم نشنیده بودم

    پس استعداد رو بنداز دور مجتبی ببین از چی خوشت میاد بچسب بهش رو باوراش کار کنم وسعی کن که خودت رو توش بهبود بدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام

    از استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم و خدا رو بابت حضورش شکر میکنم

    جمله ای در فیلم مبارزی در باد ، زندگی نامه استاد اویاما ، بنیان گذار سبک کیوکوشین

    ” اگر هزار روز تمرین کنی هنوز اول راهی،ولی اگر ده هزار روز تمرین کنی میتونی یک استاد ماهر بشی. روح کیوکوشین یعنی تلاش به بهترین شکل و تا آخرین لحظه.”

    ماهیت جمله اینه که تو با تمرین کردن میتونی به نتایج فوق العاده بررسی نه با استعداد و نه هیچ عامل دیگه ای.

    نکته مهم : اصل

    هیچ وقت دیگه نباید بگم که من استعداد این کار رو ندارم، هیچ وقت نباید بگم، اگر کاری رو اولش نتونستم انجام بدم هیچ وقت نباید بگم که من استعداد یادگیری این چیزها رو ندارم

    نکته : هیچ وقت نه خودم و نه کسی و نه فرزند خودم رو بخاطر اینکه تو یه کاری استعداد داره تحسین نکنم چون دارم چی رو گسترش میدم ، یه عامل بیرونی رو یا یه عامل خاص رو در صورتی که اون باور و ادامه دادن و تلاش کردن باعث شده که اون فرد رشد کنه ،توکل ،حرکت کردن، ایمان باعث شده که حرکت کنه و نتیجه بگیره ، بخاطر این باید حواسم باشم

    منم قبلا اینطور بودم ،یعنی تا گوش دادن به این فایل هم اینطور بودم که هر کسی رو میخواستم تعریف و تمجید کنم میگفتم پسر تو چه استعدادی داری، تو زاتا اینطور بدنیا اومدی ، حالا فهمیدم که اون تفکر اشتباه بوده و از الان به بعد دیگه کسی رو بخاطر استعدادش تشویق نمیکنم حتی خودم رو ، همیشه خودم رو بخاطر تلاشی که میکنم و یه خورده که نسبت به دیروز بهتر شدم تشویق میکنم دیگه .

    من همیشه خواهر زاده ام رو که از بچگی استعداد نقاشی داشت و نقاشی هایی میکشید و میکشه که یه آدم دانشگاهی بلده.

    و همیشه میگفتم که تو چه دختر با استعدادی هستی، ولی از این به بعد میگم که مهلا جان تو چه دختر پر تلاشی هستی، آفرین که هی داری تلاش میکنی که از قبل خودت بهتر باشی و این باعث افتخار هست،

    اصل: ما باید بخاطر اینکه حرکت میکنیم تشویق بشیم.نه به دلیل استعداد خدادادی

    آهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا. پس اینه داستان، من فک میکردم که استاد استعداد خاصی داره ، ولی وقتی که استاد مثالی از خودش زد برام روشن شد که همه استعداد داریم ، ولی کسی موفق میشه که ادامه بده و تلاش کنه .

    نکته : موقعی افراد رو تشویق کنید که دارن حرکت میکنن، فارق از نتیجه ، این ها گوهره که استاد داره بیان میکنه

    اینکه آدم کوتاه نیاد و هی خودش رو بهبود بده این نتیجه رو ایجاد میکنه .

    این چقد نکته دقیقی هست ،

    اونجایی که تنیس باز میدید که داره استعداش زیر سوال میره ول میکرده

    دقیقا منم همینم ، وقتی جایی که ببینم استعداد و توانایی ام داره زیر سوال میره سریع محل رو ترک میکنم ، سریع خودم رو قایم میکنم ، بخاطر اینه که من همش دارم خودم رو با اشخاص دیگه مقایسه میکنم ، بخاطر اینه که هی دارخ قصه میخورم که چرا فلانی که استعداد نداره داره این همه پیشرفت میکنه و من که این همه خدای استعداد در هر زمینه ای هستم دارم شپش می پرونم ، و همیشه لنگ صد هزار تومن هستم ، در صورتی که در انجام کارها طوری دارم عمل میکنم که کلی آدم به من احترام میگذارن

    نکته : اونجا بود که فهمیدم که اگر کسی تو تنیس خیلی استعداد داشته باشه خیلی خطرناکم هست

    نکته : اصل : نکته : اصل :

    من باید دنبال کسی باشم که دنبال بهتر شدنه و از تلاش کردن و از بهتر شدن و از ایرادهاش فرار نمیکنه

    پسر من چقد اینطور هستم ولی اصلا برام مهم نیست

    من همیشه به آدم با پشتکار و تلاشگر و کسی که همیشه در حال بهبود خودش هست معروفم اصلا، همیشه آدمها میگن اگر تلاش تو رو ما داشتیم الان به کره ماه رفته بودیم ، و این هم باعث شده که من هر جا که میرم کار کنم همیشه بهترین خودم رو ارائه میدم و خیلی زود در اون کارخونه یا کار رشد میکنم .

    من برای مردم اینطوری ام حالا اگر برای خودم کار کنم چکار میکنم .

    دقیقا من یه مثال خوبی دارم

    همیشه هم اطرافیان بهم میگفتن که تو یه استعداد خاص در ارتباط گرفتن و قانع کردن دیگران داری، و من هم خیلی کیف میکردم ، ولی دقیقا جاهایی میدیدم که خوب عمل نمیکنم و دیگران از من بهتر عمل میکنن و میگفتم به خودم که تو اصلا بدرد هیچ کاری نمیخوری، و به خودم میگفتم که تا الان هم داشتم خودم رو گول میزدم که استعداد خوبی در روابط دارم ، پس کو، پس چرا نتونستم و نمیتونم که فلان نتیجه رو رقم بزنم . و الان متوجه شدم که من پایه روابطم رو روی استعداد بنا کردم و با یه حمله همش خراب میشد و هی ضعیفتر هم میشدم

    دقیقا چقد مثال کامل و عالی هست مایکل فلپس

    این حرف استاد دقیقا داره میگه ،اگر تو تو هر کاری شروع کنی به تمرین کردن میتونی از هر کسی که سالهاست تو اون حوزه هست هم بهتر بشی.

    چیزی که درک کردم برای موفقیت و پیشرفت اینه که من اگر میخوام موفق بشم ،اول اینکه روی خودم ومهارتهام سرمایه گذاری کنم، و هر روز سعی کنم که با تمرین کردن اونها رو گسترش بدم ،همین

    ایمان ،حرکت، توکل به خداوند، توجه به الهامات، بهبود همیشگی، اینها مهمه نه هیچ چیز دیگه .

    حالا دلیل اینکه تا الان چرا موفق نشدم رو متوجه میشم که من تا الان تمام توجه ام به جای اینکه روی خودم و توانایی هام و مهارت هام باشه روی عوامل بیرونی بوده.

    من همه امکانات رو همین الان در دسترس دارم فقط باید گسترش و بهبودشون بدم.

    همین باور که من تو چی استعداد دارم باعث شده که من در انتخاب علایقم هی سر درگم بشم و دست به هیچ کاری نزنم و هیچ کاری رو شروع نکنم .

    الان انگار به این درک رسیدم که من میتونم هر کاری رو شروع کنم و توش فوق العاده بشم با تمرین و تلاش کردن، هر کاری، و اگر اون کار جز علایقم باشه که دیگه بالاترین لذت رو تجربه میکنم .

    باور ، ایمان ،حرکت کردن و بهبود دادن همیشگی ، هست که باعث موفقیت میشود.

    نکته : پس من نباید خودم رو با رضا ، یا استاد یا هر شخص دیگه ای مقایسه کنم و هی به خودم بگم چرا من نمیرسم و اونها زود رسیدن یا رضا چرا انقد زود به نتایج رسید ولی من هی دارم زور میزنم ولی نمیرسم ،من باید به تلاشم در درک قوانین و ادامه دادن به این مسیر استقامت بورزم و ادامه بدم ،و هرچی تلاش کنم و مهارتم بیشتر بشه اتفاقا تصاعدی میره بالا

    این خیلی نکته مهمی هست برای من : که تو ذهن من اینه که استعداد یه چیزیه که طرف یا باهاش بدنیا میاد یا نمیاد و دیگه نمیشه کاریش کرد. این خطرناکه کلا باید فرار کنم از این جمله و باور محدود کننده

    من دقیقا دارم تو شروع کردن یه کسب و کار برای خودم از همین موضوع ضربه میخورم ، که من خوب نیستم من استعداد ندارم ،من بلد نیستم من نمیدونم باید چکار کنم ،یکی به من بگه من تو چی خوبم، من بایداستعدادم رو پیدا و کشف کنم .

    همین ها باعث شده که من اصلا حرکت نکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    به نام خدای مهربان

    سوال

    آیا فکر میکنید که با تمرین و تلاش و تکرار می توانید در زمینه ی مواردی که مهارت خاصی ندارید یا استعدادی ندارید توش خیلی خیلی پیشرفت کنید ؟

    آیا این باور رو داری که اگر خیلی تمرین کنی و تلاش کنی میتونی توش خیلی خیلی موفق بشی ؟

    یا باورت اینه که استعداد یه چیز زاتی هست و بعضی ها هنرمند و نقاش تحلیلگر یا سخنران یا هر چیز دیگه ای بدنیا میان.

    سلام به استاد عزیزم ، کسی که خیلی چیزها ازش یادگرفتم و دارم یاد مگیرم ، و خدارو بابت حضورش واقعا سپاسگزارم.

    چقد این سوال بجا بود، چقد درخواست من بود، و چقد با دیدن این سوال ایمانم قوی ترشد که واقعا خداوند داره پاسخ میده به خواسته های ما.

    البته من باورام با گوش دادن به فایلها و سعی در عمل کردن به اونها خیلی تغییر کرده، وقتی که این سوال رو میخوام جواب بدم متوجه تغییر میشم ، وگرنه فک میکردم که من همون آدم قبلی هستم.

    بله من باور دارم که استعداد عامل مهمی هست ،ولی انگار نه برای هر چیزی، ولی مهمترین چیزهایی که باور دارم که زاتی هست ، و من دیگه نمیتونم مثل اون شخص بشم این موارد هست

    1- استاد عباسمنش توانایی و استعداد فوق العاده ای در درک قوانین داره

    2- استاد عباسمنش توانایی و استعداد فوق العاده ای در عمل کردن به قوانین داره

    3- استاد عباسمنش توانایی و استعداد فوق العاده ای در ادامه دادن به چیزی که فهمیده درسته داره

    4- استاد عباس منش توانایی و استعداد فوق العاده ای در تاثیر گذاشتن روی دیگران داره

    5- استاد عباسمنش استعداد و توانایی فوق العاده ای در کنترل کردن فکر خودش و عمل به تعهداتش داره و یه آدم فوق العاده ای در اجرای اونها داره و خیلی هم جدی هست و ادامه میده

    ذهن من همیشه میگه استاد همه این هارو باهم داره و تو هیچ عرضه ای نداری، و به هیچ جایی هم نمیرسی، تا حالا صد بار شده که قانون رو ادامه دادی بعد ول کردی، و دیگه نمیتونی مثل اون بشی

    من از زبان خیلی خوشم میاد ولی باورهای من این بود که نمیشه اصلا یاد گرفت و از 29 سال که رد شدی دیگه کارت تمومه و دیگه یادگیری زبان تمامه ، ولی به لطف خدا با یه آموزشی تو نت آشنا شدم و هدایت شدم بهش که کلا تمام تفکراتم رو بعد از خرید دوره و انجام اون تغییر داد، فهمیدم که اگر از ساعت 5 صبح تا 8 شب هم سر کار باشی باز میشه انگلیسی و هر زبان دیگه ای رو به راحتی ،تکرار میکنم به راحتی و در اوج لذت و سادگی و در زمان واقعااگر وقت بگذاری در عرض دو ماه بتونی هر چیزی رو که بخوای به زبان انگلیسی بگی، و این رو من الان که جلسه چهارم هستم دارم متوجه میشم ، واقعا هیچ محدودیتی بغیر از ذهن من وجود نداره

    الان هرچی که فک میکنم میبینم که این باور در من هست

    تو هر چیزی رو که بخوای میتونی با زمان گذاشتن و تمرین و تکرار یاد بگیری ولی چه فایده ،دیگه از من گذشته و دیگه چه فایده ای داره ، قبلا که بچه تر بودی خوب بود، یاد میگرفتی و میرفتی کلی کلاس میزاشتی باهاش، ولی الان میخوای برای کی کلاس بزاری

    عه پسر تا حالا متوجه این نشده بودم که وقتی باورت تغییر میکنه واقعا از درون همه چیز تغییر میکنه

    نمیدونم واقعا این رو چطور بگم

    من فک میکردم که باور تغییر کنه چیزی نیست ویا اصلا چطوریه ، باور کن من قبلا در مورد استعداد باور داشتم که آدم باید با استعداد باشه که به جایی برسه ،ولی الان هر چی زور زدم که باور نداشته باشم این رو دیدم که نه اصلا وجودم دیگه قبول نمیکنه

    همشم بخاطر تمرین اول جلسه ثروت 1 هست ، چون خیلی مثال پیدا کرده بودم و چقد تو اطرافی نگاه کرده بودم و در مورد خودم هم گفته بودم که من این همه بچه با استعدادی هستم و بودم پس چرا ثروتمند نشدم

    عهههههههههههه چه جالب ،تا حالااینطوری باور رو درک نکرده بودم ،استاد راست میگه ، وقتی باورت تغییر کنه اصلا وجودت قبول نمیکه حتی اگر بخوای به زور بهش بگی

    ولی الان این باور رو دارم که من دیگه نمیتونم مثل استاد بشم ، استاد داره میتازه و میره جلو و همه رو گرفته دیگه چیزیش برای من نمونده ، و استاد همه رو ارشاد کرده دیگه ، دیگه آدمی نمونده که من بخوام برم تو اون مسیر و توضیح بدم براش که

    البته درک الانم اینه

    شاید این یه توهم باشه ، و باید تو عمل ببینم که من چطور عمل میکنم و چه باوری دارم ،تا متوجه ریز جزئیات بشم که واقعا در مورد استعداد چه باورهایی دارم.

    الان یه باور دیگه ای که پیدا کردم اینه که اینها قبلا راهنما داشتن من که کسی رو نداشتم که راهنمایی ام کنه پس نتیجه میگیرم که من باید بدبخت بمونم

    باور مخرب بعدیم اینه که :

    1- درسته که من میتونم یاد بگیرم ولی به پای اون فرد نمیرسم ،نمیتونم اون فرد رو رد کنم یا ازش جلو بزنم .

    2- اون کجا و من کجا، دیگه کی به من توجه میکنه

    3- تا اونا هستن من کی باشم

    4- تو فک کردی که دو تا کتاب خوندی دیگه تمومه

    5- تو کجا به نتیجه رسیدی یا یه موفقیت کسب کردی که بخوای بری در موردش حرف بزنی که بابتش پول هم بگیری

    6- اون یه استاد بود دیگه تموم شد و رفت

    7- مردم چی میگن ،مسخرت میکنن

    8- فیلت تازه یاد هندوستان کرده

    9- اون موقع که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود

    10- اون ممه رو لولو برد

    11- تو کامل نیستی

    12- تو توانایی انجام این کارو نداری

    اینها باورهای مخرب من هست، من بعد از گوش دادن دو جلسه اول شیوه حل مسائل و ثروت 1 و اکثر فایلهای دانلودی، چند قدم اول دوازده قدم ، دوره عزت نفس، کشف قوانین و راهنمای عملی، گوش دادن بارها به گفتگو با دوستان، و سعی در عمل کردن به آگاهی ها و اقدامات برای ترک منطقه امن، توجه به خواسته و تجسم کردن اونها ، کامنت گذاشتن و خوندن، بررسی خواسته در ساعات مختلف شبانه روز، و در حالت های احساسی متفاوت ، و نگاه به گذشته خودم در 15 سال گذشته ،متوجه شدم که من به حوزه سخنرانی علاقه زیادی دارم ، حوزه یادگیری قوانین و شناخت خود و خود کنترلی و عمل به اونها و اجرای اون در زندگی شخصی خودم و آموزش اون به دیگران علاقه دارم

    ولی از جایی که خودم رو با استاد و استادان دیگه ای که در این حوزه هستن مقایسه میکنم و میکردم بشدت ناامید و سرد میشدم ،

    و سعی میکردم که کارهای مختلف دیگه ای رو انجام بدم و وارد این حوزه نشم ، چون میگم که این حوزه کار تو نیست و کار بزرگان است، تو توانایی و صلاحیت انجام این کار رو نداری ، صلاحیت در اینجا بلد تره

    تو ذهن من اینه که برو سراغ کارهای دیگه و به اون اصلا فک نکن که یه توهم هست،

    بخاطر اون کارهای مختلفی رو امتحان کردم ،مثل جگرکی زدن، مثل فروش بیمه عمر، مثل نجاری، مثل کارگری کارمندی، مثل ثبت نام برای اسنپ، مثل دوره تعمیرات موبای، مثل فعالیت در طراحی سایت ،مثل آموزش نرم افزارهای گرافیکی،ولی هیچ کدومشون من رو راضی نکرد،

    ولی این فایل و این سوال انگار نگرشم رو تغییر داد

    بعدا با خوندن این کامنت قطعا من مسیر های دیگه ای رو تجربه کردم و تصمیمات جدیدتری خواهم گرفت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: