همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1214 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2206 روز

    روز سیزده از فصل اول

    روز شمار تحول زندگی من

    همه ی ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم

    کبوتر با کبوتر … باز با باز…

    هر کسی اگر. در مدار ما باشه و هم فرکانس ما باشه خودش اقدام می کنه و در مسیرمون قرار می گیره و اگر در مدار ما نباشه و ما بخواهیم بزور به دیگران کمک کنیم و تلاش کنیم که موفق بشه و بقول معروف کمکش کنیم و یا پولی توی جیبش بذاریم کار بیهوده ای کردیم ..

    دوستان عزیزم واقعا این حرف های استاد طلا و جواهر و الماس گران قیمت است اینو منی می گم که زندگی مو بخاطر همین موضوع از دست دادم

    نجات دادن کسان دیگر وظیفه ی ما نیست اینکه بخواهیم همه ی شرایط رو برای کسی فراهم کنیم تا موفق بشه و زندگیش خوب بشه ما ناجی کسی نیستیم

    کسی که نمی خواهد موفقیت بشه هر کاری هم که براش انجام بدیم موفق نمی شود….

    و یا اگر خودش نخواد متحول بشه تمام آدم های دنیا هم نمی توانند بهش کمک کنند تا متحول بشه و زندگیش تغییر کند..

    ما باید بپذیریم سرنوشت کسی رو نمی تونیم تغییر بدیم و یا درستش کنیم و یا زندگیشو خوب کنیم و یا پیشرفت کنه… و همین طور هم نمی توانیم زندگی کسی خراب کنیم و مانع پیشرفتش بشیم ..

    اگر هم ما نخواهیم کسی پیشرفت کنه باز هم نمی تونیم مانع پیشرفت آن شخص بشویم

    طبق قوانین هر کسی به یک اندازه به خداوند و خوان نعمت های خداوند دسترسی دارد و نزدیک هستند..

    درد و غم و گشنگی و تشنگی و بی خانه مانی دیگر مسایل و مشکلات برای آن شخص نیاز هست که آن شخص تحمل کنه برای اینکه قدرتمند و قوی بشه اون شخص باید خودش تلاش کنه تا به آنچه که می خواهد برسد و اگر خودش بخواهد به سمت آن شرایط و اتفاقات و افراد و موقعیت ها هدایت می شود..

    تنها راه کمک به دیگران این است که روی خودمون کار کنیم و روی باوهامون کار کنیم تا موفق بشیم و الگویی برای دیگران شویم…

    با الگو سازی خودم و پیشرفت کردن خودم می تونم به دیگران کمک کنم و اگر بتونیم عظمت و قدرت خداوند رو درک کنیم می تونیم طبیعی زندگی کنیم .. روند طبیعی زندگی یعنی همه چی باید بصورت خیلی راحت وارد زندگی مون بشود

    هرکسی در زمان خودش به درک و فهم و آگاهی می رسد و خودشون راهشو پیدا میکند ..

    دقیقا من هم این تجربه رو داشتم که توی کامنت های گذشته ام در همین بخش توضیح دادم و مثل گذشته ی خودم که خواستم کمک کنم ولی نه تنها کمکی به اون نشد بلکه بهای سنگینی رو پرداخت کردم و آخر سر هم بدهکار هم شدم و زندگی خودم هم نابود شد

    خدایااآاا شکرت که امروز هم دوباره به همین قسمت هدایت شدم تا بخودم یادآوری شود که مبادا دوباره بخواهی برای نجات کسی دست به اقدام بزنی و دوباره بخواهی ناجی کسی باشی. خدایااا خودت کمکم کن که برای دلسوزی های بی جای خودم یک وقتی بخوام اشتباهی مرتکب بشم که ایندفعه واقعااااا تههههههه. تهههههه تهههه نابودی خودم هست

    خدایا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم که من رو بسمت مسیری هدایت کنی که الگوی رشد و پیشرفت های پولی و مالی و مادی و معنوی برای دیگران باشم

    خدایا از تو هدایت می طلبم که در این مسیر الهی ثابت قدمتر و محکم تر و استوارتر باشم

    خدایاااا خودت من رو بسمت بهترین ها هدایت کن

    خدایاااا خودت منو به مسیر توانگری و قدرت و شوکت و بلند آوازگی با اعتبار نیک هدایتی کن

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم که قدم به قدم حرکت های منو در جهت رشد و پیشرفت سرشار از توانگری کن و مسیرم رو به نور و روشنایی الهی خودت تابان و منور کن ..

    استاد قشنگم ممنون و سپاسگذارم بخاطر اینکه از وجودتون و آگاهی ها تون استفاده کردم و بهره بردم ای کاش شاگرد شایسته ای باشم و این صحبت های گرانقدر تون رو آویزه ی گوشم کنم

    خانم شایسته ی عزیزم ممنون و سپاسگذارم برای تیتر و نوشته ها و تدوینی که در این بخش از فایل برامون ثبت و ضبط کردید ..

    ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    سلام عزیزان

    همه ما به یک اندازه به نعمت های الهی دسترسی داریم.

    وقتی این فایلو گوش کردم با خودم گفتم که خیلی وقت ها توی ناخودآگاهم فکر میکنم افراد موفق انسان های متفاوتی هستند، باهوش ترند،قدرت های ذهنی بیشتری دارند و….

    ولی تنها تفاوتی که با سایر انسانها دارند اینه که باور های مناسبی دارند(که اون باور ها رو هم از اول نداشتند، بلکه کم کم بدست آوردند)و کنترل ذهن بهتری دارند.

    وقتی ب درونم نگاه میکنم میبینم شابد واقعا یه عده توانایی موفق شدن رو ندارن، و یکی که موفقه باید بیاد کمکشون کنه تا شکوفا بشن.

    ولی اینها همه باورهای غلطی هستند که باید از بین برن.

    خدایا هدایتم کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بینظیر و دوستان گرامی و عزیز

    استاد جان من با شنیدن این فایل دقیقا برای هر موردی که گفتین یک مثال به ذهنم رسید.

    +++مثلاً درباره ی اینکه گفتید وقتی تلاش می‌کنیم کسی که در مدارش نیست و نمی‌خواد رو تغییر بدیم که کاملا خلاف قوانین افرینش هست ،در واقع هم به خودمون ضربه زدیم و هم به اون فرد

    یاد شخصی افتادم که برای نجات خواهر زاده اش که مشکل روانی داشت زمان زیادی رو با اون می‌گذراند که راهنماییش کنه و حتی مغازه اش رو هم رایگان در اختیارش گذاشت که کسب و کاری داشته باشه و خیلی بهش نزدیک شد به خیال کمک کردن و اینکه و فقط می‌خوام اعتمادشو جلب کنم و بعد از کمتر از یکسال ، اون شخص اوضاعش بدتر شد، مغازه ی فرد کمک کننده به خاطر بدهیهای اون شخص از دست رفت و اون فرد کمک کننده هم به افسردگی شدید دچار شد و زندگیش تا آخر عمر درگیر همین چیزها بود و دیگه روی خوش زندگی و پیشرفت رو ندید ، در حالی که قبلش خیلی زندگی مرفه و در حال رشدی داشت.

    +++و در مورد اینکه فردی که نخواد تغییر کنه هیچکسی نمیتونه تغییرش بده ، چون کلا در مدار اون تغییر نیست

    یاد فردی افتادم که در حال حاضر پیرمرد هست و از جوانی فرد بسیار خوش گذران و بی‌خیالی بوده و همه میگفتن ساده ست و همیشه از جوانی و حتی بعد از ازدواجش برادرانش به خیال کمک کردن و اینکه درست میشه و حالا بهش سرمایه بدیمو … کمکهای مختلف مالی بهش میکردن ،زندگیشو اداره میکردن، بهش سرمایه کار میدادن و … و هر بار این فرد سرمایه رو به ب باد میداد و خوش میگذراند. و طلبکارهم میشد و بعد از برادرها فرزندانش که بزرگ شدن همون روال رو در پیش گرفتن و هنوز م که هنوزه با وجود سن بالا انسانی خوش گذران و بی‌خیال هست و هیچچچچچچ تغییر ی نکرده.

    +++و در مورد اینکه مشکلات و تضادها و آوارگی ها و بی پولی ها و طرد شدن ها برای افراد خوب هستند و میتونن باعث برگشتش به زندگی بشن و ما نباید دلمون بسوزه و باید بزاریم که خود فرد رشد کنه و مدارش بالا بره و بخواد که تغییر کنه ، یاد فردی افتادم که اعتیاد داشت و خیلی اوضاعش بد بود و دیگران هم که کمکش میکردن فایده نداشت ، ولی یک روز به خودش اومد و خواست که تغییر کنه و یک اتفاق بزرگ رو در زندگیش رقم زد و حالا چند ساله که داره سلامت ، موفق ، ثروتمند و خوشتیپ و سر بلند زندگی می‌کنه.

    من خودم هم هر بار خواستم به کسی کمک کنم در زمینه ی آموزش قوانین ، نه تنها اون شخص هیچی یاد نگرفت و مقاومت داشت به خاطر مدارش ، بلکه خودم هم به شدت احساس میکردم که از لحاظ ارتعاشی افت کردم و از خواسته ام و مدارم دور شدم. و در آخر هم میگن ، خودت به کجا رسیدی با این قوانین ، چون هنوز از نظر مالی پیشرفت چشمگیری نداشتم ، ولی در سایر موارد عالی هستم به لطف خدا

    منم فهمیدم که اولا تلاش من برای تغییر مثلا همسرم نشون میده که من فکر میکنم که اون در زندگی من تاثیر داره و قانون اینکه من خالق زندگی خودم هستم رو یادم رفته و مشرک شدم و دوما من باید با نتایجم با مردم حرف بزنم و با این تلاشهای بیهوده خودمو از مسیرم دور نکنم و بدونم که جهان جواب فرکانس منو میده و وقتی دارم برای تغییر دیگری تلاش میکنم در واقع در حال ارسال فرکانس منفی هستم ، پس باید به شدت روی این پاشنه ی آشیلم کار کنم و فقط تمرکزم بر تغییر خودم باشه و بدونم وقتی من تغییر کنم همه چیز در اطرافم تغییر می‌کنه.

    ممنون برای این فایل عالی و یادآوری دوباره ی اینکه من قدرت تغییر کسی رو ندارم و هر کسی در جهان با توجه به ارتعاشش در جای درستش هست و جهان بر پایه ی عدالت هست و خداوند عادل مطلق هست.

    در پناه خدا پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    سلام مجدد

    نکته مهم دیگه ای که فراموش کرده بودم ، اینکه ما وقتی می‌خواهیم دیگران رو تغییر بدیم یعنی داریم به مشکلات وکمبودهاش توجه میکنیم و هم میخوایم خودمون رو جای خدا بزاریم که میشه شرک و هم اینکه دچار حزن و اندوه و نگرانی میشیم که نشانه ی بی ایمانی و عدم اطمینان و تسلیم بودن ما نسبت به خداست ، پس در نتیجه حزن و نا خواسته های بیشتر رو برای خودمون و شخص مورد نظر جذب می‌کنیم.

    در پناه خدا پاینده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 883 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    روز شمار تحول زندگی ام برگ سیزدهم

    استاد جانم دیروز تو کامنت نوشتم که :

    گاهی توی یسری فایل هاتون مطالبی عنوان میکنید که منو یاد گذشته خودم میندازه

    و این یادآوری برام این مفهوم داره :

    1. سپاسگزار تر ام میکنه بابت اینکه انقدر تغییرات در شخصیت من اعمال شده

    2. خدایی که تونست شخصیت منو تغییر بده میتونه منو به اهدافم هم برسونه.

    الان که این فایل ارزشمند گوش دادم یاد گذشته های خودم افتادم.

    سالها قبل رو یادمه که در شرایطی بودم که تمرکزم بشدت بروی ناخواسته ها بود و همیشه شاکی و خشمگین بودم و افرادی بودند که بشدت خواهان این بودند که بهم کمک کنند اما من با خشم کمک هاشون رو پس میزدم

    و دقیقا به این علت این اتفاق افتاد که من، هم مدار با مسیر خوشبختی نبودم

    و بقول قرآن یک حائلی بین ما وجود داشت. من حرف های اون ها نمیفهمیدم و اون ها هم منو نمیفهمیدند.

    چند سال بعد که با قانون به تازگی آشنا شده بودم تجربه و درک این نداشتم که نباید به کسانی که در مدار نیستند اصرار کنم.

    چند باری این کار کردم و نتیجه نداد.

    امروز که بلطف خداوند بیدار شدم بهتر درک میکنم که اون زمان ها اختلاف فرکانسی باعث میشد که ما حرف همدیگر رو متوجه نشیم

    بقول قرآن :

    نگاهت میکنند اما کور و کر هستند.

    واقعا مبحث مدار ها اگر درک کنیم دست برمیداریم از سوپرمن بازی و ناجی زندگی بقیه شدن.

    همین الانش وقتی سر یه موضوع ساده یه بحث بوجود میاد هرررگز انرژی ام هدر نمیدم و فقط اعراض میکنم.

    جالبه خداوند هم در جای جایِ کتاب منطق به حضرت محمد میگه :

    از آن ها روی برگردان.

    نمیگه بزور بیارشون تو مسیر ایمان، نمیگه بزور باید تغییرشون بدی.

    به محض اینکه کفار سر ناسازگاری باهات داشتند انرژی ات هدر نده، باهاشون بحث نکن، مقاومت نکن. فقط ازشون دور بشو

    چقدر قانون رو خداوند زیبا در کتابش عنوان کرده. برای کسانی هم که با کتاب منطق آشنایی ندارند در علوم کوآنتوم، انرژی ها این مصداق وجود داره.

    که هر کس در خطوط فرکانسی خودش در حرکته. و اشخاص فرکانس A و اشخاص فرکانس B همدیگر رو درک نمیکنند.

    چون مسیر شون، نوع لرزش شون با هم فرق میکنه. جهان بینی هاشون با هم فرق میکنه.

    درک مدار ها = عدم عذاب وجدان برای نجات بقیه

    درک مدارها = عدم ناراحتی برای نجات بقیه

    درک مدار ها = تسلیم بودن و آرامش بیشتر

    درک مدارها = کمک واقعی به بقیه

    خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت آگاهی های این فایل ارزشمند

    استاد جان وقتی یادم به گذشته هایی که قانون نمی‌شناختم میفته ، این مهم برام تداعی میشه که چقدر تغییرات آهسته و تکاملی اتفاق میفتن. و چون آهسته و تکاملی اند گاها متوجه تمام تغییرات نمیشیم

    چقدر شخصیت من تغییر کرده هر بار که توی فایل هاتون به نکته ای اشاره میکنید و یادم به قبلا ام میفته میگم :

    عهههه من قبلا به فلان چیز عقیده داشتماااا

    عهههه منم اینطوری فکر میکردماااا

    همین عوض شدن طرز فکر، خودش نتیجه هست.

    نتیجه فقط روابط و ثروت و… نیست.

    همین تغییر دیدگاه ها هم نتایج فوق العاده ای هستند. چون باور هایی مخرب پشت این دیدگاه های پوسیده بودند.

    و خدایی که اون باور های پوسیده رو خراب کرده و باور جدید جایگزین کرده، توان این رو هم داره که باور های موافق با اهداف ات جایگزین کنه.

    همه ما از این نتایج داریم.

    اینو خطاب به خودم میگم :

    عاطفه جونم بگرد ببین چیا تکاملی و آهسته در تو تغییر کردند و بهشون بی توجه بودی. بابت شون سپاسگزار باش تا نتایج ات پررنگ تر بشن.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    استاد جانم، مریم عزیزم ازتون بابت تهیه ، تدوین این فایل ارزشمند و سلسله فایل های روزشمار سپاسگزارم.

    از خداوند مهربونم هم سپاسگزارم که بر من جاری شد تا این کامنت زیبا نوشته بشه.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    به نام پروردگار سخاوتمندم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی ،

    سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین.

    سپاسگزارم که همیشه از هدایت شدن صحبت میکنید ، هدایت شدن جانی دوباره به روحم میبخشه و من همه ی نتایجمو مدیون همین عمل کردن به هدایت هام هستم.

    از وقتی تمرکزمو از روی دیگران برداشتم و به خودم اختصاص دادم ، هدایت هارو بیشتر دریافت کردم و دریافت هدایت و عمل به اون یعنی با طبیعت خودم همراه شدن ،

    یعنی برای ساختن زندگی‌ای بهتر تلاش کردن

    یعنی درک بهتر قوانین زندگی ،.

    عمل به اون الهامات باعث گرفتن نتایج دلخواه میشه و «نتایج» باعث قدرت گرفتنِ باورهامیشه و قدرت گرفتن باورهاباعث خلق نتایج بزرگتر و نتایج بزرگتر باعث بیشتر ماندن در احساس بهترمیشه وطبق قانون احساس خوب ،اتفاق خوب برام به ارمغان میاره و این چرخه ی زیبا همچنان به کارش در زندگی من ادامه میده و زیبایی بیشتر می آفرینه.

    همه اینا از زمانی شروع شد که من انرژی وتوجه و تمرکزمو روی تغییر خودم گذاشتم ،

    «طبیعی‌ترین و خداگونه‌ترین شیوه زندگی‌، شیوه‌ای است که فرد به جای تمرکز بر تغییر دیگران‌، تلاش می‌کند تا با تمرکز بر آنچه که او را مدت زمان بیشتری در احساس بهتر نگاه می‌دارد‌، نسخه بهتری از خود بسازد. تنها افرادی توانایی زیستن به این شیوه را دارند که‌، این عدل خداوند را باور کرده‌اند که به همه ما توانایی خلق زندگی‌مان به وسیله باورهایمان را بخشیده است»

    مهربان پروردگارِ سخاوتمندم سپاسگزارم که هدایتم کردی به آگاهی های این سایت توحیدی ، دوستدارم هرروز بیشتر و بیشتر به شیوه قوانین زندگی کنم و هرروز در اجرای عملی این قوانین مهارت بیشتری کسب کنم تا خالق تمام عیار خواسته هام باشم.

    دوستتون دارم و سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این آگاهی های زندگی ساز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    سلام استادجانم عشقم ومریم جونم عاشقتم عزیزدلم

    وهمه دوستانِ آگاه وعالیم

    خداروشکر ،شُکر،شُکر که چنین استادی راروزی ونعمت درزندگیم قراردادی تااینطور زندگیم لبریزازآگاهی شود وکاملا طبیعی زیر سایه لطف وبزرگواریت زندگی کنم همان زندگیه طبیعی که بسیارزیبا وتاثیرگذار استاد عزیزم بیان می کنندوشده ملکه ذهنم ….

    درجهانی زندگی می کنیم که جای هیچ گله وشکایتی نیست مگر خودمان کارناآگاهانه ای انجام دهیم، بااین استاد آگاه واین همه تجارب درهمه موارد،آیا شرک نیست به چیزنازیبا یی هرچه که می خواهدباشد ذره ای به سمتش کشیده شویم؟؟؟!!!! فقط عذر و بهانه های پوچ وبیهوده ….

    دراسفل سافلین محواگرفته ایم یادرآغوش پرمهرخداوند واین جهان وبی نهایت فراوانی درهمه چیزهایش که خداوند به زیبایی دراختیارمان با عزت قرارداده فقط کافیست اشاره ای تاکُند آنچه رادرخواست می کنیم .

    بایدخودراسربازی دررکاب استادقرارمی دادم مثل شرایط سربازی درارتش آمریکا که ازلحاظ ذهنی وجسمی آمادگی دریافت آگاهی هاراداشته باشم ولایق بودن درمحضرشان تادرکنارشان ازهمان کوهستان سرد وطاقت فرسا وزندگی سراسردرد ورنج وفقط تحمل کردن برسم به کلبه گرم ایشان وبنشینم واستاد بگویند ومن فقط حرکت کنم وگوش به فرمانش باشم وبعدباقدرت ایمان وتوکل حرکت درمسیر زیبایشان وتغییرات مثمرثمرونتایج عالی وحاصل ودستاورد این سرباز هرروزارتقاء درجه وباخدابودن پاداشش شود که کافی بود تا مرالبریزمعجزاتش گرداند،الگو که کنارم قرار نداد منبع آگاهی ورشدوپیشرفت درتمام زمینه ها وگفت مریمم باش تامن هم برایت همه چیزشوم ومن تسلیم محض او شدم وتمام تمرکزم روی خودم وخودم معطوف شد ورها شدم وآزادی راباتمام وجود درهوای بودن بااو تجربه کردم .

    درهرچیز تکامل نیازبود وهست واین رامن به عینه تجربه کردم وصبرشد چاشنی اصلی زندگیم چون خودم راکناراستادم غنی کردم ازاحساس عالی تاهمه چیز ممکن شود با شکرگزاریه هرلحظه ام…..

    هرفایل درقالب نشانه هم نورعلی نورشده برایم وآگاهی هایی که درذهنم خداوند به روزرسانی می کند ودرمدار جدید و درآغازروزجدیدی که به من هدیه داده است وهمین است زندگیه طبیعی سرشارازعطر حضورش باانرژی گرفتن ازاستادجانم ..

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    یاشار گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    درود بر شما استاد عزیز و خانم شایسته و خانواده بزرگ عباس منش

    پیرو فرمایشات شما من تا قبل از اینکه با قانون آشنا شوم چندین بار برای افراد مختلف تلاش‌های رو انجام داده بودم که آنها را در یک مسیر درست و یک موقیت مناسب اجتماعی برسانم و نگه دارم .

    خوب بیاد دارم که یکی از دوستان زمان مدرسه ابتدایی اعتیاد به مواد مخدر پیدا کرده بود و یک فرزند 4ساله و یک مادر پیر باقلب باطری ای من تمام تلاشم کردم برای ایشون یک کاری پیدا کردم در آبرسانی محل خودمون و یک خانه هم بهشون برای سکونت در همان محل کارش در اختیار شون قرار داده شد و با مادر و فرزندش در آنجا مشغول کار شد و ما با امید به اینکه این آقا هم خودش کمک میکنه به خودش برای زندگی بهتر و بهبودی خودش در کنار این کار ما لوله کشی های محل و نصب کنتورهای آب جدید رو هم برای ایشون جور کردیم که شرایط مالی بهتری رو تجربه کنه و برگرده به زندگی سالم و خودشو جمع جور کنه این داستان حدودا یک سال ونیم طول کشید و یواش یواش اعتراضات مردمی شروع شد چون منبه آب محل و کُلر زنی و پر کردن منبع هوای اصلی روشن و خاموش کردن پمپ آب چاه رو سر ساعات منظم باید انجام می‌داد اصلا به همین خاطر یک واحد خونه در همان محل در اختیارشان قرار داده شد که همیشه اواستان به چاه آب کُلر آب باشد .

    یک روز کلر آب زیاد بود یک روز اصلا کُلر نداشت یک روز یادش میرفت پمپ آب روشن کنه محل بی آب میموند یک روز یادشون میرفت خاموش کنه اب سرریز میشد تو کوچه خیابون خلاصه من متوجه شدم که توچه درد سر بزرگی خودمو قرار دادم .

    ایشون از ما طلب کار هم شد که این چه کاریه برای من درست کردی و آرامش منو با این کار گرفتید گفتم خوب برو ما کس دیگه ای رو بیاریم اینجا حالا میخواد بره پول نداره خونه کرایه کنه با کلی تلاش یه خونه پیدا شد براش بنده خدا پول نداشتند یک ماشین وانت بیاره لوازم خونش ببره خلاصه‌ یک وانت گرفتیم این لوازم خونه‌ شون رو هم برد من یک نفس راحت کشیدم .

    ولی خدا رو شکر از وقتی که با قانون آشنا شدم و آموزش ها و تجربیات شمارو سر لوحه خودم قرار دادم در صورت مواجه شدن با ابن جور موارد مشابه خیلی خیلی راحت گذر میکنم بدونه کوچکترین ناراحتی و عذاب وجدانی من حتی در مورد فرزندانم هم دیگه اسراری ندارم که حتما باید نسبت به مشکلات آنها کاری انجام دهم وقتی که خودشان نمی خواهند

    هیچ تلاشی و هیج کمکی به خودشان کنند.

    در این حالت هم خیلی آرامش دارم و هم به خودم آسیب نمیزنم .

    از شما استاد بزرگ سپاس گزارم که تجربیات خودتان را بصورت آموزش با ذکر مثال های عالی به ما انتقال می‌دهید و از خداوند بزرگ و هدایت گر تا بی‌نهایت سپاسگزارم که من را به این مسیر هدایت نمود خدایا شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    به نام خداوند هدایت کننده

    قدم 13

    خدا را شکر که در مدار درک مجدد این آگاهی‌ها قرار گرفته‌ام

    آموزش‌های استاد بی‌نهایت ارزشمند است و باعث می‌شود که ما قوانین الهی را درک کنیم و پی به اتفاقات زندگی ببریم

    من همیشه این باور اشتباه را داشتم که باید به بقیه کمک و خدمت کنم و این کار کار خداپسندانه است اینقدر این باور در من را سوخت داشت که کر می‌کردم هدف زندگی کمک کردن است.

    من هم مدت‌ها قبل رای کمک به شخصی و خانواده‌اش که بسیار ضعیف در روستا بودند یعنی آنقدر فقیر بودند که لباسی برای پوشیدن و نانی برای خوردن نداشتند و به پسر خانواده کمک کردم که کاری خرج خود و خانواده اش را بدهد اما بعدها این خانواده با ساختن شایعات که بچه ما را از راه به در برده و خیلی از شایعات خنده دار به دیگران و خانواده ام  باعث شد که من رها کنم و طرف به زندگی قبلی خودش برگردد و دیگر کاری به کارشان نداشتم از این بابت درس خوبی گرفتم.

    یا در مثالی دیگر، به پسر عموی خودم کمک کردم ولی چون فرد خراجی بود خانواده‌اش فکر می‌کردند من پول او را می‌گیرم از این بابت خیلی مشکلات و ناراحتی‌ها درست شد. و تجربه خوبی شد

    سال‌ها پیش به درخواست یکی از دوستانم برای صحبت با فرزندش و راهنمایی و همینطور درس دادن به او وقت زیادی را چندین بار گذاشتم ما فایده‌ای نداشت و آن پسر راه خودش را میرفت و نتیجه کشتش را برداشت کرد.

    و خدا را شکر فهمیدم که به هیچکس نمی‌توانم کمک کنم فقط باید به خودم کمک کنم،دلسوزی بیجا را بریزم کنار هر کس خودش مسئول زندگی خودش است و به من ربطی ندارد.

    جوری دستم را داغ کردم تا زنده هستم یادم نرود.

    هر کس آنچه را برداشت می‌کند که کاشته.

    گاهی خانواده‌ها با کمک مالی یا دعوا ، یا مشاوره یا کلاس های اموزشی یا هر وسیله ای میخواهند  فرزندان خود را تغییر دهند در صورتی که نمی‌توانند راه بچه‌ها را عوض کنند مگر خودشان بخواهند . هیچکس نمی‌تواند روی کسی تاثیر بگذارد

    همه به یک اندازه به خدا دسترسی دارند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مسعود مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 1475 روز

    سلام و دروووود

    روز شمار روز سیزدهم

    دقیقا امروز جلسه 8 ام دوره ارزشمند عزت نفس رو شروع کردم و این جلسه،دقیقا تکمیل کننده ی جلسه ی هشتم دوره ی عزت نفس هست.چقدر با گوش دادن به این فایل و خوندن متن زیبای استاد بانو مریم شایسته ی عزیز،درکم از جلسه ی هشتم دوره عزیت نفس بالاتر رفت.

    تقریبا توی 35 سالی که از خداوند عمر گرفتم،دائما هر روز درگیر حل مشکلات ارتباط پدر و مادم بودم.یعنی پدر و مادرم توی یک سال،حداقل 11 ماه جنگ و دعوا توی خونه داشتن و دارند و این موضوع به شدن احساستم و ذهنم رو توی تمام لحظات عمرم درگیر کرده تا الان توی این فایل به یک دیدگاه قشنگ و منطقی رسیدم که :

    ما باید اجازه بدیم که افراد با برخورد به تضادها،به سمت خواسته هاشون هدایت بشن و اگه این کار رو نکنیم،در واقع داریم جلوگیری میکنیم از رسیدن افراد به خواسته هاشون.

    الان به آرامش درونی رسیدم.آرامشی که 35 سال از من گرفته شده بود.(که تاکیید کنم این رو خودم این آرامش رو از خودم گرفته بودم با باورهای مخربم که سعی میکردم پدر و مادرم رو عوض کنم تا به آرامش برسن و اون موقع من بتونم به آرامش برسم)

    الان درکم بالاتر رفت که توانایی تغییر هیچ کسی رو ندارم.

    امشب با گوشت و پوست و استخونم درکش کردم.

    از الان به بعد هم تعهد میدم به خودم که در شرایطی که افراد به تضادهایی برخورد میکنند،اجازه بدم به افراد که خواسته هاشون رو پیدا کنند و اجازه میدم به خداوند که افراد رو هدایت کنه.

    همونجوری که خودم در برخورد با تضاد ها و تمامم عزیزانی که الان دارین این متن رو میخونید هم با برخورد با تضادها،راهتون رو پیدا کردین و الان توی این بهشت هستیم و زندگیمون هیچ ربطی به گذشتمون نداره.

    پس اجازه بدیم به بقیه هم که با برخورد با تضادها،راهشون رو پیدا کنند و به سمت مسیر آرامش هدایت بشن.

    عااشقتونممم استادان عزیزمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: