همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
روز چهاردهم
«دسترسی به یک اندازه به نعمت های خداوند» باوری که اگه ما مردم جهان اونو باور میکردیم،دیگه نه خبری از جنگ بود،نه خشکسالی و قحطی،نه دزدی و قتل،نه طلاق و نه هزار بدبختی دیگه که انسان امروزی باهاش دست و پنجه نرم میکنه.حتی خود منم که معتقدم این باور اینقدر تاثیر مثبتی داره،هنوز نتونستم اونجوری که میخوام اونو در درونم ریشه ای کنم… .چه کمند آدمایی که تلاش میکنن با تغییر ذهنیت شون دنیاشونو تغییر بدن و به این باور رسیدن که همه چیز از درون نشات میگیره.و اگه چیزی رو میخوان بجای اینکه در جهان بیرون با استرس و نگرانی به دنبالش بدوان،در جهان درونشون خودشون رو رها کنن از اون قیدو بند و بپذیرند که حتی بدون داشتن اون خونه،اون ماشین،اون لپ تاب و کامپیوتر ،اون گوشی و…. ارزشمندن.و این موقع است که راه رسیدن به اون خواسته براشون هموار میشه و به طبیعی ترین -تاکید میکنم طبیعی ترین- روش ممکن به خواسته شون میرسن.پس توجهاتمون رو به بالا رفتن خودمون از نرده متمرکز کنیم تا اینکه تلاش کنیم کسی که بالاتر از ماست رو پایین بکشیم یا اونی که پایین تر از ماست رو بزور بیاریم جایی که بهش تعلق نداره… .فقط راه خودمونو بریم و وقتی به قله رسیدیم میتونیم به اونایی که هنوز دارن از پله ها بالا میان،قلق ها و روشهای آسون بالا اومدن رو یاد بدیم.اما لازمه اش اینه که اول خودمون از پله ها بالا بریم.
دوستون دارم 💗
و اینجا عجیب بوی خونه میده🌷
سلاااااااااااااااااااااااام به دوستان عزیزم …
من پر انرژی هستم و شروع به کامنت نوشتن کردم …
استاد تشکر میکنم بابت فایل هایی که قرار میدید روی سایت …
بابت آگاهی های نابی که بهمون میدید …
آگاهی هایی که زندگی افراد رو اگر تو مدار صحبت های شما باشن تغییر میده …
دوستان نمیدونم به این موضوع توجه کردید یا نه …
برای من توی سفر نامه اتفاق افتاده …
این 13 روزی که من با سفر نامه همراه هستم موضوع سفر نامه دقیقا اون چیزی میشه که من تو اون روز برام اتفاق افتاده و دقیقا وقتی که با خودم صحبت میکنم و از خودم سوال میپرسم تو صحبت های استاد یدفعه گوشم تیز میشه و اون تیکه از کلام استاد برام واضح میشه و جواب سوال خودم رو میگیرم …
بیشتر پاشنه آشیل هام تو این 13 روز سفر نامه پیدا شده که نیاز داره به تغیییییییییر دادن اساسی ..
که همش منتظر بودم که یا یکی باید منو تغییر بده یا اون فرد باید طبق خواسته های من تغییر کنه …
سر موضوع اینکه باید فرد طبق خواسته های من تغییر کنه و شرایطشو اونجور که من میگم اونطور که من میخوام با شرایط من وفق بده منو فردی خودخواه و از خود راضی کرده بود …
فردی زور گو شده بودم ولی حرف زور رو قبول نمیکردم و با اون فردی که بهم زور میگفت مقاومت میکردم و گاهی هم درگیری لفظی پیش میومد …
خیلی اخلاق گندی بود …
باید موزیانه رفتار میکردم ک فرد رو پیش خودم نگه دارم …
خب بزور میخواستم یچیزی رو که دوست دارم برای خودم باشه رو برای خودم نگه دارم و رفتار های خودم رو به اون فرد بقبولونم …
من کاری میکردم که فرد بهم وابسته بشه و بعد همه چی اون چیزی بشه که من میخوام همه چیز اون چیزی بشه که من میگم …
خب به قول معروف نمیشه با یه دست دوتا هندونه برداشت …
سخت بود تغییر دادن این رفتار بدم ولی امکان پذیر بود …
ازوقتی که خودم رفتارم رو تغییر دادم …
از وقتی که باور کردم با یه دست نمیشه دو تا هندونه رو برداشت …
از وقتی که شکست روحی خوردم …
همه چی به ضرر من تموم شد ….
من به خودم ظلم کردم با این رفتار هام …
خیلی جاها که میتونستم برم رو نرفتم …
خیلی از روزها که میتونستم شاد باشم رو شادی رو از خودم گرفتم …
خیلی از کارهارو انجام ندادم …
خیلی از افراد موفق رو از خودم دور کرد م …
و و و و و و و
استاد حرف قشنگی زد :باید بپذیریم که ما نمیتونیم سرنوشت کسی رو به سمت خوبی هدایت کنیم و نه میتوانیم سرنوشت کسی رو به سمت شکست هدایت کنیم ؛ ما فقط میتونیم برای زندگی خودمون کاری انجام بدیم …
تضاد های ما تو زندیگیمون اگه از دید دیگه ای نگاه کنیم برای اینه که ما خواسته هامون رو واضح تر کنیم برای اینه که ما خواسته هامون رو راحت تر کنیم …
دیدمون رو به هرچیزی تغییر بدیم …
من با تغییر دادن دیدم به هرچیزی باعث شده که تو صحبت های دیگران که که درمورد اتفاقات بدی که براشون رخ داده یا کارهاشون جور نشده یا درمورد دیگران صحبت میکنن و شکایت میکنن و از اینجور مسائل آگاهانه دنبال نکته مثبت از اون موضوع دربیارم و ازش استفاده کنم …
نزارم ذهنم روم اثر بزاره …
درسته که موندن درجمعی که همش گلایه و شکایت میکنن درست نیست و باید اونجارو ترک کرد ولی وقتی که هنوز ذهنت مقاومت میکنه برای ترک نکردن اون محیط یا هنوز اولشی که یکم سختته ک یا برات مهمه که دیگران چی میگن پست سرت و …. بیا آگاهانه تمرکز کن که نکات مثبت از اون موضوع دربیاری….
سکوت کن و دنبال سخنانشون رو نگیر و فقط شنونده باش و توی هی فکر کن و تو ذهنت از خودت سوال کن که چیکار کنی چه دیدی به اون موضوع داشته باشی که مثبت باشه …
این ما هستیم که وقتی تغییر میکنیم تصمیم میگیریم که چطور زندگی کنیم …
ما هستیم که وقتی تغییر میکینم به صورت طبیعی این افراد از اطراف ما دور میشن …
خدا ساخت زندگی خودمون رو به دست ما سپرده …
ساخت فردای زندگیمون دست خودمونه …
تغیییییییییییییر سخت هست ولی هرچی سخت بگیری بیشتر سخت میشه برات …
از تغییر کردن نباید ترسید …
وارد ترس هات شو ….
از تغییر کردن نترس …
لذت ببر از تغییری که میکنی چرا که هرچی لذت ببری راحت تر تغییر میکنی طوری که متوجه تغییرت نمیشی …
وقتی تغییر کنی زندگیت تغییر میکنه ، اطرافیانت ، شرایط زندگیت ، محیط زندگیت و و و و و
اون وقته که بیشتر دوست داری شاد باشی … بیشتر دوست داری لذت ببری …
.
.
.
.
.
دوستتون دارم … موفق باشید …
ردِ پای روزِ سیزدهم…
این فایل منو برد به دوران راهنمایی (سال اول و دوم راهنمایی)
البته من از همون کلاس اول ابتدایی دنبالِ یه حقیقتی میگشتم برای همین دوست داشتم بطن و ریشه ی هرچیزیو بدونم تا به حقیقت این دنیا برسم
بخاطر همین خدا همیشه با نشونه هاش و دستانش منو راهنمایی و هدایت میکرد
اون دوران دوتا همکلاسی داشتم که شده بودن نشونه ی راه و هدایت من
الان که توی این مسیرم متوجه میشم که چقدرررر خدا باهام حرف میزده
اون دوتا همکلاسیام یه روز اومدن بهم گفتن آیدا وقتی توی چشمات نگاه میکنیم یه موفقیتی هست که باید براش تلاش کنی…
آیدا تو حتما موفق میشی ولی احتیاج به تغییر هست به تلاش بیشتر و عشق عمیق تر
و کلللی باهام صحبت کردن با هزار تا دلیل و منطق و احساسات که آره آیدا شروع کن حتما موفق میشی
عجیب ترین روز زندگیم بود وقتی اون حرفارو شنیدم جنسش فرق داشت سالها فکرمو مشغول کرده بود و میگفتم چه دلیلی داره که همچین حرفاییو از دوتا همکلاسی بشنوم (اونم اینکه ازت بخوان که باهات صحبت کنن توی خلوت)
هنوزم به اون روزه قشنگ فکر میکنم
و الان میفهمم که خدا داشته باهام حرف میزده
خدای من بوده که میگفته تغییر کن
البته این اتفاقا یکی دوبار توی زندگیم نیفتاده چندین و چند بار توسط ادمای مختلف بوده!
و هنوزم فکر کردن به اون روزا منو به جلو میبره و یه حسی بهم میگه ادامه بده ادامه بده….
خلاصه… اینکه حرف کسی، تلاش کسی یا حتی عشق کسی باعث تغییر ما نمیشه
من اون موقع ها دوست داشتم تغییر کنم ولی با تموم وجودم نه!
دنبال حقیقت بودم اما نه یه دنباله روی واقعی
یه جورایی میگفتم بلد نیستم از کجا شروع کنم به هرحال همه این تغییرات الانم ازونجا شروع شد و به اینجا رسید
و ساعت ها و روزها و ماه ها به اون اتفاقایی که خیلییی جنس خاصی داشتن فکر میکردم تا الان که این فایل به شدت منو یاد اون روزا انداخت
به نظر من نقطه ی عطف یه آدم برای تغییر زمانیه که فکر کنه دیگران ناخواسته میخوان تغییرش بدن
یعنی چی؟ یعنی اگر خوده روزگار با عقب کشیدنش از راهای متفاوت (چه آدما و شرایط) اینکارو کنه بهتر شاید حس کنن که یه چیزی کمه این وسط!
باید یکاری کنم و اینجاست که هدایت میشه و اگر چشم بصیرت داشته باشه متوجه میشه
البته استثنا هم وجود داره
نشونه های خدا از سالهای پیش توی زندگیه من بود و من هرگز حتی اندازه یه سره سوزن فکر نمیکردم که نشونس!
ولی همیشه میدونستم جنسشون فرق داره و یه حرف و ارزشی داخلشه تاااا الان که اینجام
و در نهایت خداروشکر میکنم توی این مورد عااالیم ینی اصلا کاری به کسی ندارم شاید بگم چقدر خوب میشد فلانی تغییر میکرد(اونم بخاطر اینکه پر از استعداد و علاقه ست و کلللی دستاورد داشته) اما تلاشی نمیکنم که تغییر بدم کسیو چون جهان جهانِ فرکانس هاست
چقدر این نگرش بهم کمک کرده که:
هرکس واسه دنیای خودش فرکانس میفرسته و خالقِ زندگیه خوده خودشه!
همه ی ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم چون خداوند یه انرژیه عظیمه در کل کیهان که همون جنس توی وجود منم هست
هرکس همونجا که هست جای درستش همونجاست حتی خوده من
و این آیه ی دوست داشتنی:کلا نُمِد هولا هولا ما به همه کمک میکنیم
و چه کسی وفادار تر است از خداوند به وعده ی خویش
قرار نیست همه تغییر کنن چون توی جهان همجور آدمی لازمه
این باورا و این دیدگاه ها بمن کمک کرد تا نخوام کسیو تغییر بدم و تمرکزمو روی خودم بذارم انقدر رشد کنم انقدر تغییر کنم که حتی خودم خوده قبلیمو نشناسم البته که تغییر کردم و اصلا آیدای پنج ماه پیش نیستم امااااا تا آخر عمر باید ادامه بدم باید بتونم باید جرقه ای رو که از بچگی تو ذهنم بوده روشنش کنم و مهم تر اینکه روشن نگهش دارم
خوشبختی حق منه و من دست خالی ازین دنیا نمیرم^.^
سلام به همه ی دوستای سایت. به استاد عزیز و مریم جان مهربانم
روز سیزدهم 1400/12/14
ما بی نهایت به خداوند نزدیک هستیم، ما بینهایت نعمت در دسترسمون هست و همگی ما به یک اندازه به خداوند و این نعمت ها دسترسی داریم. چقدر قانون جهان قشنگه، خداوند از بینهایت دست ما رو به خواسته هامون میرسونه. وقتی این جملات رو میشنیدم کم کم کمک به بقیه یه جور آزار و اذیت به حساب میومد. کمک به بقیه نشون میداد که قوانین رو درک نکردم و ایمانم کمتره. وقتی کسی که دوستش داری رو میخواهی به زور بیاری سمتی که خودت فکر میکنی درسته، دارم ظلم میکنم هم به خودم و هم به اون. به عبارتی دارم بر خلاف جریان هستی و جهان حرکت میکنم و این حرکت جز سختی و مشقت و پوچی هیچ نتیجه ای نداره. این فایل به من میگه که زمانی خوشبختی رو تجربه میکنم که رها باشم. رها از هر وابستگی، اگر میخواهم فلان فلان جور باشه باید به ماهیت خواسته ام توجه کنم و رها کنم. افراد رو رها کنم.هرچقدر هم نزدیک باشن. منزمانی میتونم به بقیه کمک کنم.که در آرامش به خواسته هام بریم. زور کردن و اصرار کردن افراد برای تغییر هیچ فایده ای ندارع. این موضوع رو مطمئنا اکثر آدا تجربه کردن. من خودم هم تجربه کردم و جالب اینجا بود که من فکر میکردم طرف مقابل داره پسرفت میکنه و… ولی یهو میدیم که یه کار خارق العاده انجام میده و این نشون میداد که ما باید آدم ها رو رها کنیم تا مسیرشون رو تو آرامش پیدا کنند. ما اتفاقا مزاحم حرکت اونا هم هستیم. همیشه به آدما وقتی درخواست کمک کردن بشتابم و در غیر اینصورت مزاحم خلوتشون نشم و اتفاقا تو رهایی و آرامش رو ذهن و افکار و باورهام تمرکز کنم رو خواسته هام.
زندگی طبیعی یه زندگی سرشار از ثروت، عشق، آرامش، امید و نعمت و حس خوبه. استاد خیلی جالب گفتن. بر خلاف تصور عموم مردم که زندگی سخته، باید با سختی هاش بجنگی و زندگی این مشکلات رو داره و حقیقت اینه و … زندگی طبیعی همراه با آرامش و شادی و عشقه. این کلمات تامل برانگیزن. خدا ما رو به دنیا آورد و خلق کرد که یه زندگی طبیعی رو تجربه کنیم و تو سایه بندگی خودش. این زندگی قشنگ، لذت بخش و آرامش بخشه.
استاد میگن زمانی ما به این زندگی میرسیم که قوانین رو تمام و کمال درک کنیم و اجرایی کنیم. تو این قانون گفته شده که ما سرنوشت هیچ کسی رو نمیتونیم تغییر بدیم و متقابلا هیچ کسی هم نمیتواند سرنوشت ما رو تغییر بده.
این قانون بهترین قانونی است که میتونست تو جهان وضع بشه تا ما انسان ها، آرامش رو بیشتر از قبل تجربه کنیم. هر کسی رو دیدیم حتی از نزدیک ترین افرادمون، ولش کنیم و رها کنیم و به خدا واگذار کنیم که به راه درست هدایت بشه نه اینکه ما به زور بخواهیم شرک بورزیم و برای بنده ای تعیین کنیم که راه درستش چیه.
خدایا شکرت که امروز هم علمی از علوم بی انتهات رو در اختیار من گذاشتی، لذت بردم.
به نام الله
باز هم برگی دیگر و آگاهی دیگر . خدایا شکرت 🙏
استاد داستانی که از اون خانم همسایه تعریف کردید و مدل کمک کردن به انسان دیگه ای باعث شد خودم فکر کنم و چندتا خاطره به یاد بیارم که سر کمک کردن به دیگران حالا دوست _ عضو خانواده و حتی پارتنرم چه بلاها و چه دردها و دلشکستگیهایی برای خودم بوجود آورد. که نمیخوام حتی دیگه بهشون فکر کنم.
حالا میدونم که سعی در تغییر دیگران یا هر کمک دیگه ایی چه بلایی میتونه سر خوده آدم بیاره .
الان دیگه راه درست و پیدا کردم ، الهی شکر از قانون جهان با خبر شدم .
نه خودم و اذیت میکنم نه دیگران و که بخوام به زور مثلا به مسیر درست هدایتشون کنم .
مگه من قدرتشو دارم ؟؟؟
مگه میشه دستوری کسی و توو مدار دیگه ایی کشوند ؟؟؟
مگه میشه یک شبه راه کسیو عوض کرد ؟؟؟
حالا با پول یا نصیحت یا دعوا یا بردن به کمپ یا نشوندنش به زور سر کلاس زبان یا وادار کردنش به رژیم یا تغییر دیدگاهش به خدا یا هر چیز دیگه ایی…….
دوستان عزیزم و نمیدونم ولی من که تجربه های بدی دارم که دست آخر خودم آدم بده شدم و خودم نشستم زار زدم و دلم شکست .
پس من الان خیلی هوشیارترم به این قانون و سر تعظیم فرود میارم به این قوانین الهی و تمام سعیمو میکنم تا دیگه اون تجربیات ناخوب رو دوباره وارد زندگیم نکنم و
تمام وقت و انرژی خودمو بزارم برای تحول و پیشرفت و خوشبختی خودم و اجازه بدم اون آدم هر کسی که هست و هر عزیزی از ما که هست خودش راهشو پیدا کنه ( البته هنوز این مسئله برای من سخته ) ولی باید بپذیرم و در عمل اجرا کنم با تکامل و خدارو شکر که تا الان مقدار زیادی موفق بودم و مثل قبل که سریع وارد عمل میشدم به هر طریقی ، حالا صبر میکنم ، اعراض میکنم و همه چیز رو به بزرگی و عظمت خداوند میسپرم چون ایمان دارم اون بهتر از هر انسان دیگه ای قدرتمندتر ، عاقلتر ، عالمتر و هدایتگر تره .
تا خدا هست من چیکارم ؟؟؟؟؟
من به عنوان یک انسان شاهکار کنم روی خودم باید کار کنم و انرژی بزارم برای خوشبختیم ، شادیم ، راحتیم ، ثروتمندیم و….
بابا ما کلللی کار داریم راجع به خودمون ، کلی چاله چوله و پاشنه های آشیل ذهنی و شخصیتی داریم که با کسب آگاهیها باید وقت و انرژی و ایمان بزاریم پرش کنیم . تا رشد کنه ظرف وجودمون و سعود کنیم به مدارهای بالاتر .
پس بزاریم هر کس هر چقدر که دوست داره از خوان نعمت الهی برداره ، ما دخالت نکنیم ، که اگه اون آدم واقعا بخواد به قول استاد جهان با هزاران دست کمکش میکنه .
یادم باشه که اون تضاد برای اون آدم واجبه . برای واضح شدن خواسته هاش واجبه ، برای حرکتش و ایمان دوباره اش به خدا واجبه .
چون جهان ، جهان هدایته ….
یادم باشه هر وقت اسم تغییر یا کمک اومد منظور جهان به خودمه نه کسی بیرون از خودم .
آخخخ…. که چقدر خیالم راحت میشه .
چه بارهای سنگینی از رو دوشم برداشته میشه .
و یادم باشه زمانی کمکم بدر بخوره که طرف خودش با جون و دل میخواد، میخواد که بلند شه ، میخواد که رشد کنه ، میخواد که حرکت کنه … اونوقت من با جون و دل کمکش میکنم به هر طریقی که برام میسره.
خدایا تویی تنها هدایتگر ، حمایتگر و حفاظتگر تک تک ما انسانها .
یادم باشه من فقط یک انسانم ، خدا نیستم .
و باید طبیعی زندگی کنم . 😊🌹
پس پیش به سوی خودسازی نه دگر سازی .
سپاسگزار خداوند ، استاد عزیزم و مریم جانم هستم . 🙏🙏🌺🌺🌺
بماند به یادگار
شیرین ♥️
به نام خداوندی که یادش آروم قلبمه💞
.
روز چهارم سفرنامه و فایل۱۳
هنوز نتونستم فایل رو گوش بدم ولی متنش رو خوندم و کلی از کامنت هارو هم خوندم و خیلی لذت بردم و میدونم مضمون کلیپ چی هست
.
از زمانی که با استاد گلم اشنا شدم خیلی تغییر کردم و هر لحظه به خودم یاد اوری میکنم الگوت باید استاد عباسمنش باشه
یادمه قبلا خیلی دلسوزی میکردم همیشه پشت چهارراه ها معتادها یا گداهارو میدیدم حالم خیلیییی بد میشد از گلوم چیزی پایین نمیرفت گاها گریم میگرفت و فکر میکردم چقد مهربونم😐😂 به طبع زندگی خوبی هم نداشتم
الان خیلییییی عوض شدم یاد گرفتم خودخواه باشم اول خودم برام مهم باشه اول به فکر رشد و حال خوب خودم باشم
برای کسی ابدا دلسوزی نکنم چون میدونم همون خدای مهربونی ک بالاسر من هست بالاسر همه هست و بهش اعتماد میکنم
اوایل که با استاد اشنا شده بودم فایل هاشو میفرستادم واسه بقیه خواهش میکردم گوش بدن باهاشون بحث میکردم ولی الان ک تکامل بیشتری رو طی کردم اصلا در این مورد با کسی حرف نمیزنم مثلا وقتی دارم فایلی رو گوش میدم خانوادم خودشون میگن بزار بقیش رو هم گوش کنیم و من اصلا اصراری ندارم
اینو بگم و بدونین وقتی دلسوزی کسی رو میکنید بیشتر اخبار بدی ازش به گوشتون میرسه ناراحتیشو میبینید و بیشتر ناراحت میشین شاید اون هفت روز هفته خوشه ولی فقط یه ساعت ناراحت باشه شما در جریان اون یه ساعت قرار میگیرین
باور کنید الان که دلسوزی کسی رو نمیکنم فقط خوشحالیشونو میبینم و بیشتر خوشحال میشم از درامدها و پیشرفت هاشون میشنوم از خوشی و گردش و تفریح هاشون میشنوم و خداروشکر خوشحال میشم
به قول استاد تنها کمک ما دیگران اینه که اونا رو تو شرایط خوبی بدونیم و اینطور تصورشون کنیم
من این حرف استاد رو یاداوری میکنم همیشه به خودم که ما روح های مجردی هستیم اومدیم به دنیا برای تجربه ی خودمون و باید فقط به فکر تجربه کردن و لذت بردن باشیم
خداروشکر بابت تغییراتی ک داشتم که البته همیشه احتیاج به تمرین دارم تا اخرین روز زندگیم💞
بنام یکتای جان
روز سیزدهم سفرنامه.
رویای عزیزم سلام.با اجازت روز شمار تحول زندگیمو در روز سیزدهم زیر کامنت شما میذارم چون کامنتت خیلی بهم آرامش داد.
چقدر متن زیبات به دلم نشست.اینکه وقتی دلسوزی کسی رو نمیکنی فقط خوشحالیشو میشنوی و از خوبیهاش میبینی.دوسه روزه به تضادی برخوردم واقعا قلبم غمگین بود.دلسوزی برای مادرم و برادرم .که ازشون دورم.همش تو این چند روزه به این فکر میکردم که چجوری بهشون کمک کنم.با اینکه قانون رو میدونستم که نمیتونم کسی رو تغییر بدم ولی نمیتونستم اینو بپذیرم.تا اینکه دیشب با برادرم در مورد مسائلی حرف زدم که فکر میکردم خیلی کمکش میکنه و باعث نجاتش از یه شکست بزرگ میشه ولی وقتی حرفام تموم شد چیزی بهم گفت که اصلا فکرشم نمیکردم.خیلی دلم گرفت از اینکه چرا من اینقدر غصه ی خونوادمو میخورم.از طرفی نمیتونستم بپذیرم که فقط باید رو خودم کار کنم.واقعا داشتم اذیت میشدم.از خدا کمک خواستم گفت خدایا من صبر میکنم من حالمو خوب میکنم میدونم که تو بهم میگی چیکار کنم.آخر شب که اومدم فایل روز سیزدهم رو دانلود کردم برق سه فاز انگار منو گرفت.الله اکبر با چه دقتی خداوند داره به خواسته های ما پاسخ میده.وقتی متنشو خوندم دیدم که نوشته بود ما توانایی تغییر هیچ کسی رو نداریم.همه ی ما به یک اندازه به خدا دسترسی داریم.همیشه از استاد میشنیدم که ما قادر به تغییر هیچ کس نیستیم ولی نمیتونستم بپذیرم.حداقل در مورد خونواده ام خیلی خودمو سرزنش میکردم چرا نمیتونم کاری براشون بکنم.با خودم میگفتم اگه برادرم هیچ وقت راه درست رو پیدا نکنه چی اگه دچار دردسر و مشکلات بشه چی.اما وقتی تصمیم گرفتم برای همیشه این احساس غم رو از وجودم پاک کنم انگار خدا رو کرد بهم و از زبان استاد شنیدم که درد ها و رنجها برای پروانه شدن لازمه.اگر ما بخوایم به کرم ابریشم کمک کنیم که زودتر از پیله در بیاد ما قدرت پرواز رو از اون گرفتیم.وقتی به این فکر کردم من با دخالتهای بیجام وقتی قصد کمک به برادرم رو دارم از روی دلسوزی فقط باعث میشه که اون هیچ وقت قدرت پرواز رو پیدا نکنه.
و اینکه رویای عزیزم واقعا اون قسمتی که گفتی شاید اون طرفت یه هفته کلا خوشحال باشه یک ساعت ناراحت باشه.اگه تو توی مدار دلسوزی باشی دقیقا تو اون یک ساعت باهاش برخورد میکنی.و من بارها اینو تجربه کرده بودم.و همیشه شاکی بودم که چرا خونوادم مخصوصا خواهرم همیشه بگو بخندش با دوستاشه و همیشه در حال خوشگذرونیه به من که میرسه از غم و غصه هاش میگه.خیلی از این بابت اذیت میشدم.ولی اونموقع فکر میکردم که خب من هیچ قدرتی در این باره ندارم.منکه نمیتونم به خونواده ام بگم غم و غصه هاتونو نیارید پیش من.و چاره ای نیست و من شاید بتونم خودمو تغییر بدم ولی خونوادمو که نمیتونم و زمانی هم که اونا رو ناراحت میبینم خب مسلما ناراحت میشم.
ولی حالا درک میکنم که اتفاقا قدرت تو دستای خودمه.اگر من در مدار درست باشم فقط و فقط از خوبیها و خوشیهای خونوادهام میشنوم و میبینم.فقط و فقط همه چی به دیدگاه من به باور من به مدار من بستگی داره.اینکه ما نمیتونیم خونوادمونو تغییر بدیم به این معنی نیست که حتی اگه ما رو خودمونم کار کنیم بازهم در شرایطی قرار میگیریم که از غم اونها ناراحت بشیم.در صورتی که اگر تغییر کنیم جهان برای تغییر خواهد کرد.
رویای عزیزم برای تو و تمام هم فرکانسی های عزیزم آرزوی بهترینهارو دارم
ممنون صبای عزیزم خیلی زیبا و کامل نوشتی خیلی ممنون که زیر کامنتم پیام گذاشتی تا هم دوباره کامنت خودمو بخونم هم شمارو
من خودم قبل اشنایی با استاد و قوانین روزهای خیلی بدی رو داشتم اصلا نمیخوام هیچ وقت یادشون بیفتم و مث استاد حافظه خوبی هم ندارم خداروشکر توی یاداوری چیزای بد ولی الان میدونم همون روزهای به ظاهر سخت باعث شده الان تو این مسیر و اینجا باشم و انقد مملو از ارامش و یاد الله باشم و میدونم اگر برای من اینطوری بوده برای بقیه هم همینطوره شاید دیرتر شاید زودتر ولی قطعا پروانه میشن
سفرنامه روز سیزدهم
مهم ترین نکته ای که از این فایل آموختم که نخوام برای دیگران دلسوزی بیجا کنم بدونم جهان بر اساس عدله و هرکسی داره مسیر خودشو میره و اگه به تضادی میخوره فقط برای اینه که خواسته ش براش واضح شه و من به جز خودم مسئول زندگی دیگران نیستم و تا کسی خودش نخواد تغییر کنه من نمیتونم هیچ دخالتی داشته باشم و اگه هم کسی بخواد تغییر کنه راه تغییرشو پیدا میکنه
یه قانون مهم جهان هستی: تک تک ما به یک اندازه به خداوند نزدیکیم مثل رستوران سلف سرویس به همه چیز میتونیم دسترسی داشته باشیم اگه کسی داره با حسرت بهت نگاه میکنه شما بهش میگید برو هر چی میخوای بردار
اگر آدمهایی که خودشون خودشونو محروم کردن و به خودشون دارن ظلم میکنن اگه بیدار شن میتونن هر چی میخوان بردارن
اگه ما میخوایم به بقیه کمک کنیم در واقع داریم کرمو قبل از اینکه به پروانه تبدیل شه از پیله ش در میاریم در واقع اون تلاش و حرکت برای دراومدن از پیله ش بهش کمک میکنه
با پیشرفت خودمون و کمک به خودمون به الگو سازی برای دیگران استفاده کنیم
کی میتونه ایمان به خداوندو افزایش بدم؟ وقتی که خودم از ایمان نتیجه گرفته باشم وقتی خودم مشکل داشته باشم نمیتونم به بقیه کمکی کنم
اگر ما قوانین جهان هستی و بحث مدارهارو درک کنیم و اگه عظمت و مهربانی و بخشندگیشو درک کنیم خیلی شاد و طبیعی زندگی میکنیم
طبیعی یعنی یه زندگی سالمو شاد و پر از نعمت و پر از روحیه خوب پر از یکتا پرستی پر از خوشبختی و سعادت و نعمت
هر چیزی غیر این یعنی غیر طبیعی
و اگه ما تو زندگیمون داریم رنج میبریم یعنی قوانین جهان هستی رو متوجه نشدیم و این رنجهام میان تا به ما کمک کنن که این قوانینو بهتر بشناسیم حالا بعضیا زودتر میفهمن بعضیام دیرتر و ما نمیتونیم دخالتی در این موضوع داشته باشیم
ما باید تسلیم باشیم در مقابل تغییر دیگران اجازه بدیم دیگران راهشونو پیدا کنن و اگه میخوایم به بقیه کمک کنیم مصداق کسی باشیم که به خوشبختی و سعادت رسیده بعد دیگران از ما میپرسن تو چیکار کردی که موفق شدی و وقتی عطش یادگیری داشت میتونیم براش وقت بزاریم و بهش بگیم و حتی اگه ما بهش نگیم خدا از بی نهایت طریق پاسخو بهش میده
ما بی اندازه به خداوند نزدیکیم ما بی نهایت دسترسی داریم به نعمتهای خداوند
اگه آسوده باشیم و تسلیم پرودگار باشیم و ایمان داشته باشیم انقد راحت دریافت میکنیم که دیگه عادی میشه
خدایا شکرت برای این آگاهی های جدید کمکمون کن که عمل کننده بهشون باشیم
ممنونم استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان برای اشتراک این آگاهی ها
به نام خداوند که به من منت نهاد و قدرت نوشتن را به من آموخت آنچه را در قلبم جاری میشه بنویسم اعتبار نوشتم ها برای خداوند یکتا است…
ستوده هست پروردگاری که منو مورد لطف قرار داد …
سلام میکنم از قلبم به استاد عباس منش که ریشه این درخت پر ثمر است 🌳😁
سلام درود خداوند به بانو شایسته عزیز …..🌹
روز سیزدهم تحول زندگیم …..😍
……………………….
اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند…..
این یه قانون کلی و همیشگی برای آنانی که به درک درستی از قوانین بدون تغییر الهی رسیدند…..
خدایا سپاسگزارم هر روز داری یکی یکی از درهای بسته ذهنم رو برای آگاهی ها حقایق این عالم باز میکنی هر روز از یه زاویه دید دگه ای قوانین رو بهم یادآوری میکنی قلبم محل همیشگی توست همش در حال تایید هستش اره این مسیر یگانه پرستی برای منه …
یادمه وقتی برای اولین بار این صحبت های شگفت انگیز رو از زبان استاد بزرگوارم شنیدم که ما خلق حقیقی زندگانی خودمان هستیم مثله کودکی شده بودم که دوست داشت چیزهای که فهمیده برای خانواده و آشنایان بازگو کنه ولی ای دله غافل وقتی از این قوانین میگفت بیشتر مسخر میشد هر چقد تلاش میکرد بیشتر خودش تو تله نجوای های ذهنش گرفتار میشد خدایا چرا اینان نفهمیدم این تنها راه سعادت و خیر برکت جهانه……..
نیاز بود من قبل از ورودم به این مسیر سراسر وجودم پر شده بود حسرت ، تنفر ، بی هدف ، غم، رنج، من این درد ها کشیدم تا فهمیدم باید تغییر کنه ……
اره استاد راست گو ما نمیتون نمیتون کسی رو تغییر بدیم این مهم ترین اصل قانونه ما فقط میتون خودمون خودمون رو تغییر بدیم این هم اصل قانون هست خدایا شکرت پروردگار عالم الان درک میکنم ما قادر به خلق موقعیت ها، رویاها، تنها و تنها برای خودمون هستیم…..
مرسی که هستی پروردگار …..
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!
خدایا سپاسگزارم خودت راه منو نشون دادی و هدایت منو به دست گرفتی منو وارد این سرزمین مقدس نورانی کردی اینجا بود باید تصمیم میگرفتم از این نعمتی که خداوند در اختیار گذشته چطور استفاده کنم سپاس گزار این آگاهی و حقیقت میشدم یا نه یا برمیگشتم به مسیر گذشتم مسیری بست تاریکی ،حسرت، افسردگی، خدایا سپاس و سپاس من بزرگ ترین تصمیم زندگیمو گرفتم گفتم میخوام یه میلاد جدید بسازم قوی ثروتمند، الهام بخش، الگو، باشم هیچ گاه از مسیر دور نمیشم این راه حقیقت وجودمه و ریشه در بطنه شده قلبم و احساسم تایید این هستند …..
…………………………….
اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ
خدا آگاهتر است که رسالت خود را در کجا قرار دهد.
خدایا سپاسگزارم رسالت استاد رو برای شناخت خودت در قلبش شعله ور ساختی وقتی حقیقت عالم هستی رو درک کردند وقتش بود منادی یگانه پرستی در دنیای که مردم دنبال خدایان دورغین هستند قرار دادی برای آنانی که به دنبال حقیقت جهان هستی و شناخت خودتت هستند به طرقی اعجاب انگیز هدایت میشوند سمت این سرزمین یگانه پرستی و نورانی این مکانی من خداوند حقیقی رو شناختم خدای که هر آنچه که میخوام طبق فرکانس ارسالی من بهم عطا میکنه و من خیلی خیلی خوشحالم این مسیر زیبا سراسر شادی عشق،فراوانی ،ثروت ، سلامتی همیشگی هست ….
رسالت خودمو در این مکانی الهی شناختم کسی که تغییرات بزرگی در جهان بوجود خواهد آورد……..
سُنَّهَ اللهِ فِی الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللهِ تَبْدیلاً
این سنت خداوندى است که در میان پیشینیان نیز بود و در سنت خدا تغییرى نخواهى یافت……
خدایا شکرت بابت این قوانین بدون تغییر الهی که همیشگی هستند از گذشت بودند، در زمان حال و در آینده خواهد ماند بلی وعده های پروردگار حق هستند ای ایمان آوردگان ایمان بیاورید….
خدایا ایمان آوردم جز تو هیچ معبودی نیست پس به تو پناه آوردم منو از نجوای های خودم حفظ کن آغوش تو بهترین آرامش روحم هست……..
مسیری که آغاز کردم مسیره تنهای هاست
وقتی مسیرم را شروع کردم کسی کنارم نبود کسی تشویقم نکرد کسی باورم نداشت، میگفتن چرا این کار را میکنی اون ها نمیفهمم چرا دارم انجامش میدم، برعکس من به خودم ایمان داشتم اونها نمیدوند چه کاری حال منو خوب میکنه فقط من بودم کسی که زمانشو رو برای مهارت جدید، یادگیری ، آموزش صرف کنه و مهم تر همه عمل کنه پاداش بزرگی خداوند بهش میده نتایج شگفت انگیزی رو خلق کردم واسه خودم الان هم بعضی از رویاهام را در حال تجربه هستم یکی شون درآمد فوقالعاده دلاریه واسه خودم خلق کردم…….
………………
برنامه های بزرگی دارم مطمئن هستم یکی یکی تیک میخورند
استاد بزرگوارم هر موفقیتی که بدست بیارم اول همه در این سرزمین الهی اعلام میکنم و با افتخار هر کجای دنیا باشم در هر پست و مقامی شغلی که خودم به وجود آوردم میگن من شاگرد مکتب عشق یگانه پرستی عباس منش هستم 😁
من کسی هستم تاریکی زندگیم رو به روشنایی تبدیل کردم …
میلاد پسری از نور الهی
15 December
2022
بنام خداوند مهربانم
سلام به استاد و مریم بانوی عزیزم
من هی میخواستم کامنت بزارم یکی میگفت ولش کن ولی مقاومت کردم و گفتم باید ردپایی از خودم بزارم نمیشه که وقتی تعهد میدی باید پای تعهدت وایستید بله من زینبم وقتی یه قولی میدم تا آخرش میرم و سر قولم هستم
من قبل از آشنایی با شما و سایتتون استاد مثل تمام دوستان هم فرکانسیم همش میگفتم به به آبجی هام به برادرام به همه کمک میکنم و همه چیز براشون میخرم
ولی کم کم با این قانون ها آشنا شدم دیدم نه بابا زینب تو چه کاری چرا اینجوری فک میکنی ولی باز مغزم قبول نمیکرد تا اینکه اینقدر کار کردم روی باورهام ولی بازم بعضی وقتها مغزم مقاومت میکنه
ولی وقتی میشینم و فک میکنم بابا زینب تو هیچ نقشی حتی یه ذره تو زندگی دیگران نداری بالله ندارن والا نداری ،🤫فقط سکوت کن همین
الان که خیلی خوب شدم خداراشکر دارم ترمزهام و یکی یکی میارم بیرون و روی خودم کار میکنم
خدایا تو به همه ی ما به یه اندازه نعمت دادی ولی طریقه استفاده اش ما نمیدونیم خدایا مارا به بهترین راهها هدایت کن
خدایا متشکرم بخاطر اینکه همچین استاد بزرگواری را سر راه من قرار دادی ممنونم
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته که این روز شمار تحول زندگی را برا ما ایجاد کرده تا ما هرروز بهتر از روز قبل باشیم و بیشتر روی خودمان کار کنیم.
اون اوایل که با این سایت اشنا شدم و تحولی در من ایجاد کرد میخاستم دیگران را هم از این موضوع با خبر کنم که اونا هم زندگیشون متحول بشه اما بعد از چند وقت دیدم اونا اصلا نمیخان تغییر کنن و فقط دارم انرژی خودم رو هدر میدم
توی خیلی از فالهای دانلودی هم شنیده بودم که استاد میگفت ما نمیتونیم زندگی دیگران رو تغییر بدیم
یا اونجایی که استاد این دنیا و نعمت هایی رو که ما میتونیم بهشون برسیم مثال رستوران رو زدنند که وقتی ما از قوانین استفاده میکنیم و به یکسری از نعمتها میرسیم نباید برای دیگران دلسوزی کنیم .
چون همه ما انسانها به یک اندازه به اگاهیها و نعمتها و خداوند نزدیک هستیم پس اگر دیگران هم میخان به این نعمتها برسند باید اولا بخان دوما روی باورهاشون کار کنند
اینکه ما برای دیگران دلسوزی میکنیم و به اونا کمک میکنیم با قوانین جهان در تضاده و اشتباه است
اگر کسی در جایی هست که اون جای نا دلخواه اوست همنجایی است که با باوراش ساخته اگر میخاد بهتر بشه باید تغییر کنه و فقط خودش میتونه خودشو تغییر بده
به امید روزی که همه ادما با این مسیر الهی و خداشناسی اشنا بشن
خدانگهدار