همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام چقدر این فایل بجا و به موقع بود
منم یک پسر 19 ساله دارم که دانشجو هستش
چند روزی بود که مونده بودم که چطور با درس خوندنش
دوباره نصیحت کنم یا نه…
حالا ممنونم از شما استاد که راهنمایی به موقعی بود
خدارو کرور کرور شکر
روز 13ام
کمک کردن به دیگران
با سلام و آرزوی لحظاتی خوش و احساس عالی برای همه خانواده بزرگ استاد عباس منش
ماههای اولی که با استاد آشنا شدم و با این آگاهی نابی که واقعا در زندگی من تاثیر خیلی عالی ای داشت از همان روزهای نخست ، هنوز این قانون رو نمی دونستم و به همه هم میگفتم و روانشناسی میکردم و خلاصه حال خودم خوش بود و استادی میکردم برای بقیه ، البته خب برخی اوقات هدفم کمک بود و گاهی اوقات فلسفی بحث میکردم و برام لذت داشت… تااینکه یکبار برای یکی از پسر خواهرهام که داشتم قانون رو توضیح میدادم (که البته فاصله سنی زیادی ندارم باهاش)برگشت بهم گفت خب دایی تو الان خودت میبایست دو سه تا ملک و ویلا میداشتی و … یعنی با صداقت تمام مفهومی رو که استاد در این فایل توضیح دادند رو که بهترین راه کمک اینه که خودحمون رو بکشیم بالا بهم گفت.
من الان در نتیجه آگاهیهایی که استاد در احتیارمون گذاشتند و تجربیات خودم سعی میکنم همیشه فقط رو خودم تمرکز داشته باشم اصلا به دیگران کار ندارم البته این به معنای این نیست که ارتباطم قطغه با دیگران. مثلا اگر از کسی لطفی دریافت میکنم یا مهری یا توجهی در درونم حواسم جمعه و اینها رو از طرف خداوند میدونم که در نتیجه افکار و درخواستها و باورهای خودم بهم میده و برعکس اگر به کسی دارم چیزی میبخشم یا پولی حواسم جمعه که این پول را بخاطر احساس خودم میبخشم و من اصلا نمیتونم زندگی اون فرد رو تغییر بدم و اونم اگر داره از من اون چیز رو دریافت میکنه بواسطه افکار و باورها و خواسته های خودش از خداوند هست که دریافت میکنه و من هم دستی از دستان خداوند هستم.
روز سیزدهم سفر زیبای من 💕
سلامی با عشق♥️
چقدر زیبا برای ما نوشتین خانم شایسته ی عزیزم سپاس گذارم از شما♥️👇
باید ناتوانیات را درباره تغییر فردی غیر از خودت بپذیری، تا به آرامش برسی.باید دست از تلاش برای فرشته نجات دیگران شدن برداری، تا نجات یابی.مهمتر از همه باید به خاطر داشته باشی که همه ما به یک اندازه به منبع نعمتها و ثروتها دسترسی داریم و به یک اندازه به نیروی هدایتگر الهی متصل هستیم.
کسی که خودش نمی خواهد موفق شود و در مدار موفقیت نیست ، هیچکسی نمیتواند او را موفق کند
نه می توانیم سرنوشت کسی را به سمت خوبی و نه به سمت بدی هدایت کنیم
ما فقط قدرت تغییر زندگی خود را داریم
تک تکِ ما به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم
تک تکِ ما به یک اندازه به این خوانِ نعمت دسترسی داریم
حواسم باشد که اگر دخالت کنم و بخواهم زندگی کسی را تغییر دهم هم او را و هم خودم را از خوشبختی دور میکنم
کمک که نکرده ام هیچ !! بلکه او را از نعمت تضاد دورمیکنم و به او ضربه میزنم ! مانند این است که من کرم ابریشمی را از درونِ پیله اش بیرون بیاورم و او را از پروانه شدن دور کنم..!!
زیرا دردها ،رنج ها ،گرسنگی و تشنگی کشیدن ها و غم ها برای بیداری یک انسان لازم است
باید سعی کنم قوانین را درست و ب خوبی درک کنم
باید تسلیم باشم در برابر تغییر دادنِ دیگران
باید باور کنم همه ی ما بی انداااازه به خداوند نزدیک هستیم
حال درک میکنم که تنها راه کمک به دیگران ، کمک به خودِ من است
من با کمک به خودم ،با پیشرفت خودم ، با موفقیت خودم ، با الگو سازی خودم میتوانم به دیگران کمک کنم
باید مصداقِ کسی باشم که به سعادت رسیده و حال در این زمان است که خودِ افرادی که میخواهند زندگیشان را تغییر دهند وتشنه ی موفقیت هستند به سمت من میان و از من سوال میپرسن..این موقع است ک من میتوانم برایشان وقت بزارم و توضیح دهم
حتی اگر من هم اینکارو نکنم چون آنها خودشان آماده ی تغییر هستن ، خداوند هزاااااران نفر دیگر را میتواند در راه آنها قرار دهد تا به آنها راه درست گفته شود..
خدایا کمکم کن که هر روز با قدم های محکم تر در این راه سعادت پیش بروم که این زندگیِ طبیعیست..
زندگی ای پر از شادی ، پر از سلامتی ، پراز ثروت ، پر از سعادت ، پر از حسِ خوب و آرامش ، پر از یکتا پرستی ، پر از عشق ، پر از نعمت های زیبا و .. این زندگی ای کاملااااا طبیعی است و هرچی جز این غیر طبیعی…
با آرزوی آرامشی الهی ، عشق ، سلامتی ، شادی خوشبختی ، ثروت و سعادت برای تمامِ مردمِ این جهانِ زیبا♥️
سلام استاد فرزانه و گرامی
من این منی که مدتهاست با شما هستم و بارها در گوشم خوندید که ما توانایی تغییر زندگی هیچچچچچچچچچچچچ کس نداریم باز گول خورده و میخام همکارم رو تغغیر بدم.
اصلا به من چه ها؟؟؟؟ 🙄 🙄 🤔 🤔 🤔
مگه من فضولباشی هستم. 😁😁😁😁
اینجا به خودم در محضر همه دوستانی که این کامنت رو میخونم متعهد میشم که قدمی در راه تغییر هیچچچچچچ کسی برندارم 💪💪💪💪💪
البته که این هم تکامل می خواهد.
منی که قهرمانان من کسانی بودند که جون شون رو هم حتی در راه تغییر دیگران گذاشته اند مگه میشه به این راحتی تغییر کنم ها؟؟؟؟؟؟ 🙄 🙄 🤔 🤔
ولی میشه با یادآوری این قانون میشششهه من میتونم 💪💪💪💪
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
سلام و صد سلام
خداوند رو سپاسگزارم که در روز سیزدهم سفرنامه توفیق دیدن یکی دیگر از فایلهای باارزش استاد و البته خواندن نظرات دوستان عزیز رو پیدا کردم…
واقعا استاد با مثالهای ساده و زیباشون ادم رو بیشتر و بیشتر و به سادگی اگاه میکنن.این برگ از سفر رو خیلی دوست داشتم و حتما حتما ده بار دیگه نگاش میکنم چون میخوام جزء باورهام بشه…پدر من همیشه دوس داره همه رو تغییر بده متاسفانه،و همیشه هم چوب این باور غلطشو خورده.عموی من سالهای سال جوونیشو به اعتیاد گذروند و پدر من انقققققدر از ابرو و حیثیت و تلاش فیزیکیش براش مایه گذاشت که نه تنها عموی بنده به راه درست هدایت نشد بلکه همیشه باعث دردسر و مایه ابروریزی پدرم بوده .الان هم بعد از این همه غصه خوردن و حرص خوردن برای برادرش دیگه به این نتیجه رسیده که این ادم اصلا به هیچ وجه قابل اصلاح نیس و باید وقتشو برای زندگی خودش بزاره چون غصه خوردن برای دیگران هیچ فایده ای نداره…این برگ از سفرنامه به من یاد داد که تمام تمرکزم رو بزارم روی باورهام چون فقط خودم هستم که میتونم برای خودم کاری انجام بدم و همه ما به یک اندازه به خداوند که منبع همه خیر و برکت و ثروته متصلیم..🤗🌻
موفق و پیروز باشید💜💓
سلام
سیزدهمین روز سفر .خداروشکر
این فایل جواب خیلی سوالای منو داد ک دست از تغییر دیگران بردارم.
شاید نکته مهمش این باشه ک همه ما به یک اندازه به خدا و نعمتاش و هدایتاش دسترسی داریم.
ما باید تسلیم باشیم و دست از خدایی کردن برای دیگران برداریم و باور کنیم ک خدا از بی نهایت طریق هدایتش میکنه.
ما باید مصداق موفقیت و زیبایی ها باشیم و اینجوری میتونیم به دیگران کمک کنیم
ما باید اسوده باشیم و ایمان داشته باشیم و توکل کنیم تا معجزات رخ بده
خدایا هزاران بار شکرت که جوابمو دادی😁😍
بسم الله الرحمن الرحیم
سیزدهمین برگ از سفرنامه
چرا با اینکه استاد بارها میگفتند که بپرهیزید از کمک به دیگران ولی همه ما بارها دست به این کار زدیم؟
ما بارها سعی کردیم دیگران رو تغییر بدیم و حتی اونا تغییر نکردند بلکه به ما هم ضربه های بدی زدند ولی حالا دیگه تموم شده و نباید خودمون رو سرزنش کنیم و نه اونا رو
چون همه ما توی وجودمون می خواهیم ی قهرمان باشیم که زندگی دیگران رو تغییر داده و اصلا بد نیست که همچنین چیزی رو میخوایم ولی باید به خودمون کمک کنیم بعد به دیگران
تازه اونم به کسی که خودشم میخواد که تغییر کنه
ی مثال معروفی هست که میگه:
ی نفر میخواست جهان رو تغییر بده ولی نتونست بعد میخواست کشور خودشو تغییر بده بازم نتونست بعد شهرش بعد خانوادهش
در آخر تصمیم گرفت که خودشو تغییر بده و زمانی که این کارو کرد خانوادهش هم تغییر کرد شهرش تغییر کرد کشورش و جهانش
پس بیاید که وقتی اطرافیان ی حرفی تو جمع زدن که ما میدانستیم درست نیست سکوت کنیم چون تا وقتی که دیگران نخوان ما نمی تونیم بهشون کمک کنیم
و این حتی باعث قدرتمندتر شدن باور تحدیدی ما میشه که در هر لحظه ما داریم زندگی خودمون رو با فرکانس هامون خلق میکنیم پس نه به کسی میتونیم کمک کنیم و نه به کسی آسیب برسانیم و همانطور دیگران هم نمیتونن به ما آسیب برسونن و یا کمک مون کنن تا زمانی که خودمون بهشون این اجازه رو ندیم
به نام خدای عدالت گستر
سیزدهمین روز سفرنامه
میتونم بگم تواین یه مورد ازمن سوپر منتر توفایمل پیدا نمیشه چه انرژی هایی که هدر دادم چه پول شارژهایی که پرداخت کردم برای پیامک تماس تلفنی وقت باارزشم انرژی ذهنی که میتونستم برای رشد وپیشرفت خودم مصرفش کنم به نظرم این از دل بخشنده ما نشات میگرفته ازاینکه دوس نداشتیم تک خور باشیم میخواستیم خودمون چون ارامش پیدا کردیم راه زندگی رو پیدا کردیم حالا هرچقدر نتیجه کوچیک وبزرگ با دیگرات قسمت کنیم
ولی جهل داشتیم نمیدونستیم که این راهش نیس نمیدونستم که کسی که تو مدار Aهست من نمیتونم بیارمش مدارBتا وقتی که خودش بخواد اصلا این قدرت اختیار و ازروز ازل خداوند گذاشته دست خودمون به ادم وحوا گفت ازاون میوه ممنوعه نخورین ولی اونا چون قدرت اختیار وداشتن انتخاب کردن بخورن ونتیجه اش رو دیدن خدا هم تواین مورد دخالت نکرده گفته هم خیر پیش روی شماست هم شر انتخاب باخودتونه بعدما با چه عقل ومنطقی فکر میکردیم که ما میتونیم دیگران رو مجاب کنیم به تغییر
منی که این قانون رونمیدونستم و همش تلاش بیجا میکردم که من میتونم بایدانقدر ازدیگران بخورم انقدر بلا سرم بیاد تادرک کنم اقا من تسلیم دستها بالا عاجز عاجز ازتغییر دیگران حتی به نیت کمک
من اوایل که فایل گوش میدادم اصلا یاحالی بودم دوس داشتم هرجا میشینم فقط صحبت کنم ازقوانین مینشستم فایلهای رایگان وبالا پایین میکردم کدوم فایل وبفرستم برادوستم خواهرم یابزارم شوهرم گوش بده که نتیجه بده چقدر انرژی ذهنی میزاشتم حتما فایلی باشه که با مشکلات طرف جور باشه بلکه کمک کنه نتیجه چی شد همون باورهای نوپای خودم که هنوز ظعیف بودن توسط همین ادمها لگد مال شدن ومن مجبور شدم دوباره کاری کنم خودمو بزور جمع کنم از زیر مشت ولگد حرفهاشون خودمو بکشم بیرون داشتم کمک میکردم بدتر کباب شدم
میدونین چقدر سمه همون اول کار بخوای به دیگران کمک کنی چون هنوز موضوع برای خودت جا نیفتاده هنوز نتیجه ای مشخص نیس که بخواد توبه تکیه براون توضیح بدی .
اصلا به قول یه شخصی که میگفت وقتی ادم موضوعی رونمیتونه دقیق توضیح بده یعنی خوب متوجه نشده منم خودم هنوز کامل متوجه نشدم اطلاعاتم بالا نیس اومدم دارم کمکم میکنم ببینین چی میشه دیگه
الان استاد چرا میتونن مجاب کنن یا خوب سخنرانی کنن چون میتونن موضوع را کامل توضیح بدن بشکافن وهرسوالی طرف داشته باشه پاسخ بدن
برای همین یاد گرفتم اونم با چک ولگد رفتارهای خودم که هیچکس نمیتونه به اندازه سر سوزنی به کسی کمک کنه الا اینکه طرف خودش بخواد
اون موقع هم خودمون رشد کردیم هم نتایج انقدری گویا هست که بخواییم کمک کنیم
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام عرض می کنم خدمت همه شما عزیزان دوست داشتنی
روز سیزدهم این سفر اعجاب انگیز
میخواستم برای روز سیزدهم این سفر یه رد پا جا بگذارم که یه حسی به من گفت ببین از اول سفرچی یاد گرفتی. منم شروع کردم به خلاصه آنچه تاکنون یادگرفتم هرچند خلاصه اون درسها در چند خط بسیار سخته چون هر کدام یه درس بزرگ هستن ولی خب یه خلاصه بندی کوتاه و مختصر و مفید برای خودم در آوردم که گفتم اینجا هم بیارم شاید برای بقیه دوستان هم جالب باشه مرورش و اما نکات مهم:
روز اول سفر: من به هیچ عنوان توانایی تغییر زندگی دیگران را ندارم. من به هیچ عنوان نمی توانم زندگی دیگران را تخریب کنم حتی نمی توانم به کسی کمک کنم. من فقط می توانم کاری که احساس خوبی نسبت بهش دارم و احساس میکنم در مسیر خداونده را انجام بدهم.
مهمترین عاملی که می تواند احساس ارزشمندی را از انسان بگیرد «احساس گناه» است. احساس اینکه خداوند ما را به خاطر اشتباهات گذشته دوست ندارد و ما را نمیبخشد. در صورتی که خداوند مهربان بسیار تواب است و من را با همه اشتباهاتی که در گذشته داشته ام دوست دارد و عاشق من است و مرا هدایت می کند. خداوند در قرآن فرموده که من بغیر شرک بقیه گناهان را می بخشم و شرک یعنی قدرت دادن به عواملی بغیر از خدا. یعنی قدرت دادن و ترسیدن از هر کس و هر چیز به غیر از خدا.
روز دوم سفر: اگر بپذیریم که تمام اتفاقات زندگی ما بر اساس باورها و فرکانس های خودمان است دیگر وقت خود را برای اثبات بی گناهی و مورد ظلم واقع شدن خود هدر نمی دهیم و تمام زمان خود را صرف ایجاد باورهای درست می کنیم. «احساس گناه» و «احساس قربانی بودن و مورد ظلم قرار گرفتن» دو ترمز مهم هستند که بخش اعظم عزت نفس ما را تخریب می کنند و بی آنکه متوجه باشیم باعث به وجود آمدن اکثر ناخواسته های ما هستند.
مهم ترین نکته زندگی احساس آرامش است.
کسی که باور داشته باشد که تنها فرمانروای قدرتمند جهان؛ رب العالمین است از کسی و چیزی ترس ندارد. ما فقط می توانیم خودمان را خوشبخت یا بدبخت نماییم ما نمی توانیم حق کسی را بگیریم و او را بدبخت یا بیچاره کنیم.
روز سوم سفر: احساس خوب = اتفاقات خوب و تسلیم بودن در برابر رب
به گونه ای ما باید توکل و تسلیم بودن را یاد بگیریم که بتوانیم در هر شرایطی کانون توجهمان را کنترل کنیم و از درون به احساس خوب برسیم(حتی در شرایطی که اوضاع اصلا مطابق میل نیست). حضرت ابراهیم نماد یکتاپرستی ناب است. انچنان تسلیم امر پروردگار است و آنچنان رب را بعنوان نیروی برتر که مدیریت همه جهان به دست اوست را باور دارد که می تواند از هر چیزی که با «تسلیم بودن او در برابر رب» مغایر است دست بشوید و اعراض کند.
روز چهارم سفر: نزدیک ترین فرکانس به فرکانس خداوند؛ فرکانس سپاسگزاری است و راه سپاسگزار بودن؛ از مسیر تمرکز بر نکات مثبت اطرافت؛ دیدن آنها و تحسین شان می گذرد. ما در هر لحظه با توجهمون در حال ارسال فرکانس به جهان می باشیم ، جهان به فرکانس های ما پاسخ می دهد نه به افکار ما. توجه ما به هر چیزی در زندگیمون باعث گسترش ماهیت و اصل و اساس اون موضوع در آینده زندگیمون می شود. توجه کردن به شکل صحبت کردن؛ فکر کردن؛ دیدن؛ نوشتن و تجسم کردن به وجود می آید که باید ببینیم در کدام مورد قدرت توجهمون بیشتر است و از همان طریق به خواسته هایمان توجه کنیم. احساس ما مانند قطب نمای توجه ما می باشد.
روز پنجم سفر: در درون همه ی ما نیروی ربی وجود دارد که ما را هدایت می کند و خیر و شر را به ما الهام می کند و ما به پشتوانه همان نیروی رب وارد جهانی شدیم که کارش پاسخ به فرکانسهای ماست. نیروی رب به وسیله زبان نشانه ها با ما صحبت می کند. نبودن ایمان باعث ترس و تردید در زندگی می شود و اجازه دیدن نشانه ها و هدایت واضح خداوند را ازما می گیرد. همیشه نقطه ای از زندگی نیاز به تغییر دارد. همیشه بخشی از وجودت آماده رشد بیشتر است. حالا که نعمت زندگی کردن به ما داده شده است پس برای پیشرفت و موفقیت و لذت بردن از زندگی باید به دل تغییرات رفته و از انها درس بگیریم.
«خواستن + ایمان و باور داشتن به خود و خداوند(توحید) = حرکت»
روز ششم سفر: ما در جهانی زندگی می کنیم که قانون تکامل در آن حاکم است. ما برای رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای باید یک سری روندها یا تکاملها را طی کنیم. برای شروع لحظه فعلی بهترین لحظه است. در زندگی باید سعی کنیم تحت هیچ شرایطی وام نگیریم و از چک هم استفاده نکنیم زمانی که از چک استفاده می کنیم یعنی من چیزی را می خوام که الان لیاقتش را ندارم و فعلا پولش را ندارم. ما در زندگی باید روی چیزی که الان داریم حساب باز کنیم.
وقتی ذهن ما آروم باشه خلاقیت به سراغ ما میاد، وقتی ذهن ما آروم باشه ایده های ثروت افرین به سراغ ما میاد. وقتی ذهن من نگرانی، ترس و اضطراب داشته باشه هیچ ایده پولسازی به ذهن من نمیاد.
روز هفتم سفر: همه ما انسانها در مورد غذای جسم خیلی حساس هستیم، چون ما تاثیر غذای نامناسب بر روی جسممان را در فاصله زمانی کوتاهی می بینیم. اما در مورد غذای روح، چون فاصله زمانی بین ارسال فرکانس و دریافت نتیجه، تقریبا طولانی است و هم چنین نوع نتایج دریافتی در ظاهر با فرکانس ارسالی ما ربطی ندارد درکی از غذای مسموم ذهن نداریم. در واقع قانون جهان بدین گونه است که « هر فرکانسی به جهان ارسال کنی، جهان هستی نتایج، موقعیت، شرایط، اتفاقات و افرادی هم سنگ و هم مدار با کانون توجه ات را وارد زندگیت می کند. » توجه به هر ورودی مسموم، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواسته ی دیگر و نتیجه آن ورود اتفاقات ناخواسته ی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها، ترس و نگرانی های بیشتر باز می کند.
روز هشتم سفر: ما برای رسیدن به اهدافمون نیاز نیست که کارهای عجیب و غریب یا بزرگی انجام بدیم. فقط کافی است که قدم های کوچک اما متوالی رو برداریم، یادت باشد که باید بزرگ فکر کنی ولی کوچک شروع کنی. قدم های کوچک تو رو به هر خواسته ای میرسونه. تنها کسی که می تونه جلوی تو رو بگیره، خودت هستی! هیچ دوست و دشمنی بیرون از تو وجود نداره، تنها کسی که می تونه به تو کمک کنه، خودت هستی!
پس منتظر نباش هیچ وقت منتظر نباش تا همه شرایط مهیا بشه و بعد حرکت کنی چون هیچوقت این اتفاق نمی افته! اگر حرکت کنی، همه چیز خوب و عالی میشه! اگر حرکت کنی همه چیز فراهم میشه!
از همین امروز شروع کن!
روز نهم سفر: « نیروی رب: نیرویی که در درون همه ماست و همه ما به یک اندازه به آن دسترسی داریم.» در صلح بودن با خود یعنی مهم ترین رابطه زندگی (رابطه با نیروی رب) را در حد خیلی خوب بتوانی برقرار کنی. در صلح بودن با خودت یعنی یافتن ارزشمندی ات در آنچه که هستی و آنچه که داری. در صلح بودن با خودت یعنی عدم اثبات ارزشمندی خودت حتی به خودت. تک تک لحظاتی که می توانی موفقیت های دوستی را تحسین کنی، به غریبه ای کمک کنی، به عابری لبخند بزنی، از موسیقی ای لذت ببری، از نوشیدنی و خوردنی ای لذت ببری، حسرت نداشته هایت را نخوری، برای داشته هایت سپاسگزار باشی، نشانه های در صلح بودن با خودت است. هر چه بیشتر و بیشتر با خودت در صلح باشی و مهم ترین رابطه زندگی ات مستحکم تر شود، نتیجه طبیعی این رابطه، هدایت نعمت ها و برکت ها به زندگی ات است.
روز دهم سفر: اکثر ما عادت داریم فقط اتفاقات بد را آن هم با چنان آب و تاب تعریف کنیم، ولی اتفاقات خوب را فقط از ترس یک باور اشتباه «چشم خوردن» تعریف نمی کنیم. بهترین راه توجه به خواسته ها، حرف زدن در مورد آن موضوع است. قدرت کلام خیلی زیاد است.
اگر صحبت شما در مورد نکات مثبت زندگیتون باشه، یعنی کانون توجه تون رو خواسته هاتون هست، یعنی شما در مداری هستی که فرکانس ارسالی شما به عالم هستی؛ افراد، شرایط و اتفاقات خوب رو برای شما به ارمغان میاره و با رفتن به مدار بالاتر اون مشکلات هم محو میشن .
اگر صحبت شما در مورد نکات منفی زندگیتون یا مشکلات باشه، یعنی کانون توجه تون رو ناخواسته هاتون هست، یعنی شما در مداری هستی که فرکانس ارسالی شما به عالم هستی؛ افراد،شرایط و اتفاقات بد رو برای شما ایجاد می کنه و چون مدارتون و فرکانس تون همون مدار و فرکانس قبلی هست همیشه این مشکلات براتون پیش میاد.
روز یازدهم سفر: ما در جهانی زندگی می کنیم که قوانین ثابت خداوند بر آن حکم فرماست. و اما این قوانین ثابت این است که ما مانند یک دستگاه تولید کننده فرکانس هستیم و جهان دستگاهی است که فرکانس های ما را دریافت و آنها را تبدیل به تجربه هایی نموده و وارد زندگی ما می کند. و مهم ترین کار زندگی ما این است که با کنترل ورودی های ذهن، با تمرکز بر نکات مثبت هر چیزی در اطراف و هر اتفاقی، باورهای قدرتمند کننده ای بسازیم تا فرکانس های قدرتمند کننده ای به جهان ارسال نماییم که موجب رخ دادن اتفاقاتی بشود که تجربه شان را دوست داریم.
به طور خلاصه این قانون می گوید: احساسات خوب = اتفاقات خوب و احساسات بد = اتفاقات بد
در قرآن بزرگترین کتاب هدایت الهی ۴۲ بار ریشه کلمه «حزن» تکرار شده است که ۳۵ بار آن به صورت نفی آمده است یعنی در زمان های مختلف به انبیا و پیامبران امر کرده که ناراحت نباشند و در احساس بد نمانند چرا که نتیجه آن اتفاق بدتری می باشد.
روز دوازدهم سفر: آدمهای زیادی مهمترین دلیل موفقیت را شانس و اقبال میدانند. تنها این دسته از افراد، همواره در پی امتحان کردن شانسشان هستند. تنها این دسته از افراد مشتری رمال ها و دعا نویسها هستند.
در جهانی که به منظم ترین شکل ممکن خلق شده و هیچ گونه بی نظمی و هرج و مرجی در آن معنی ندارد نمیتواند اتفاقات و حوادث به صورت تصادفی برای ما پیش بیاید. بنابراین چیزی به نام شانس و اقبال و تصادف در جهان وجود ندارد
و اما روز سیزدهم این سفر: اولین قدم برای همراه شدن با قوانین زندگی، دست برداشتن از تلاش برای تغییر دیگران است.
اولین نکته قانون اینکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا نتیجه باورها و فرکانس های خودمان است. وقتی که این اصل را درک کنیم دیگر تلاشی برای تغییر دیگران انجام نمی دهیم زیرا می پذیریم که هر فردی هم اکنون در جای درستش است. همان جایی که نتیجه باورهای خودش است. همان باورهایی که هیچ فردی به جز خود آن فرد توانایی تغییرشان را ندارد.
همه ما به یک اندازه به منبع نعمت ها و ثروت ها دسترسی داریم و به یک اندازه به نیروی هدایتگر الهی متصل هستیم. زمانی که ما بتوانیم بپذیریم که ما توانایی تغییر زندگی کسی به غیر از خودمان را نداریم، آنوقت به آرامش میرسیم. استاد مثال سلف سرویس شما واقعا خیلی عالی بود و توجه من را جلب کرد.
من هم مثل همه ازاین قاعده مستثنا نبوده ام که خودم را درگیر تغییر دیگران کرده ام و زمانم را وقف تغییر نزدیکان کرده ام ولی هرچه بیشتر تلاش کردم نتیجه عکس گرفتم نه تنها نتوانستم کسی را تغییر بدهم خودم را هم از مسیر منحرف میکردم. ولی از وقتی که تصمیم گرفتم در کار خدا دخالت نکنم و اجازه بدهم که هر کسی نتیجه فرکانس های خودش را دریافت کند به آرامش رسیده ام.
همانطور که مشاهده کردید تقریبا در بیشتر روزهای سفر به ما توصیه شده فقط روی خودمان تمرکز کنیم وبه نکات مثبت زندگیمون توجه کنیم به خواسته هایمان توجه کنیم و از درون به احساس خوب برسیم که نتیجه آن اتفاقات خوب می باشد.
ببخشید خیلی زیاده گویی کردم و کامنتم طولانی شد.
همه شما عزیزان را به خدای یکتا می سپارم.
یا حق
دستتون درد نکنه یه خلاصه نویسی عالی بود
سلام دوست عزیز و گرامی
خدا را شکر می کنم که نوشته من برای شما مفید بود. امیدوارم همیشه موفق و سربلند باشید.
سلام بر خداوند رزاق و وهاب
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی!
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت!
بسیار فایل عالی و تاثیرگذاری بود!
اول که با گفتن داستان این همسایه ی عزیز و پسر برادر شوهرش شروع کردیم!
یک سخنی هم از بروکلین نیویورک شد!
سپس فهمیدیم که سربازی در آمریکا اختیاری است و هر فردی هم برود کلی حقوق، پاداش و مزایا دریافت می کند!
البته که باید از لحاظ جسمی و روحی کاملا آمادگی داشته باشد!
باید خودمان بخواهیم که حرکت کنیم و موفق شویم!
باید بپذیریم که نمی توانیم سرنوشت فرد دیگری را به سمت خوبی و یا بدی هدایت کنیم!
ما فقط در تغییر زندگی و سرونشت خودمان توانا هستیم!
اگر در مورد تغییر دیگران به حالت تسلیم شدن رسیدیم!
آنگاه می توانیم از زندگی مان لذّت برده و خوشبختی را تجربه کنیم!
اگر کسی بخواهد تغییر کنید!
و بخواهد خوشبخت یا بدبخت شود!
و بخواهد موفق یا ناموفق شود!
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم نمی توانیم جلوی آن فرد را بگیریم و باید بدانیم او به هدفش می رسد!
انرژی گذاشتن برای دیگران مثل سَمِ مار دو سَر است!
از یک طرف هم خودمان از هدف اصلی دور می شویم!
و هم جلوی به مقصد رسیدنِ محیط پیرامون را که حالا بخواهد فرد یا چیز دیگری باشد؛ می گیریم!
حالا شاید این سوال در ذهنمان بوجود بیآید که هدف اصلی چیست!؟
برای جواب دادن به این سوال از فصل ششم کتاب رویاهایی که رویا نیستند، نوشته ی استاد عباسمنش، کمک می گیریم!
هدف گسترش است. برای همین با هم هستیم و لازم است هر کدام هدف شخصی خودمان را شناسایی کرده و آن را تا آخر طی کنیم!
تمام!!!
همانطوری که قرآن گفته: دلسوزی کردن برای دیگران، عاقبت خوبی ندارد!
و در ضمن در سوره ی بقره می بینیم که خداوند گفته از سرریز خودتان به دیگران ببخشید!
یعنی اینکه ما به هدفمون برسیم و ثروتمند بشویم!
آنگاه بیآییم به دیگران کمک کنیم!
این می شود خدمت سازنده به جهان هستی!
قانون این است که: هر کدام از ما به یک اندازه به خداوند و نعمت هایش دسترسی داریم!
اون مثال رستوران سلف سرویس هم، خیلی به موقع بود!
مشکلات و رنج برای بیداری انسان نیاز است!
مثل در آمدن یک جوجه از تخم، انسان نیاز باید مراحل زندگیش را به صورت تکاملی طی کند!
هرگاه که پیشرفت کنیم؛ آنگاه به نوعی به جهان کمک کرده ایم، که گسترده تر و ثروتمندتر شود!
باید بحث مدارها و خداوند را خوب درک کنیم، تا بهتر زندگی کنیم!
طبیعت جهان بر پایه ی خوبی استوار است!
این را می توان در تمام تجربیات زندگی، مشاهده نمود!
و واقعا جالبِ؛ دقیقا می تونم این مورد رو تایید کنم که هر وقت به موفقیتی رسیده ام، به طرز عجیبی افراد اومدن سوال کردن که چجوری شد، این جوری شد!؟
مخصوصا تو بحث مدرسه، امتحانات و نمره گرفتن ها!
اگر همیشه آسوده خاطر باشیم!
اگر همیشه تسلیم امر خداوند باشیم!
اگر همیشه به خداوند ایمان داشته باشیم و باورش کنیم!
آنگاه معجزات و نعمت ها به صورت بدیهی وارد زندگی مان می شوند!
هر کسی در این دنیا بخواهد به جواب برسد و برایش اشتیاق داشته باشد!
خداوند از بی نهایت طریق کمکش می کند!
بسیار فایل عالی ای بود و کلی درس و جای گفتگو داشت!
سپاسگزار خداوند هستم که من را به مسیر آگاهی از قوانین کیهانی و شناخت و درکش، هدایت می کند!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت!
در پناه خداوند؛ ثروتمند، مهربان، آگاه و بخشنده باشیم همگی در دنیا و آخرت!
آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران!
با خداوند همراه هستم، قوانینش را می شناسم و به آنها عمل می کنم؛ پس من بهترینم!
بدرود!