همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریم - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-11-08 10:37:442024-06-27 06:35:33همه ما به یک اندازه به نعمت ها دسترسی داریمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
من جز افرادی بودم که تا قبل دیدن این فایل بسیار مایل بودم که به دیگران کمک کنم با وجودیکه قبلا هم شنیده بودم که باید به افراد اجازه داد تا خودشون رشد کنن و لقمه اماده رو نباید به کسی داد و وو…
ولی باز هم نمیتونستم کاملا رها کنم یجورایی هممون درگیر این بازی و روند شده بودیم و امروز با جدیت تمرین کردم بسیار بسیار روز فوق العاده ای بود و هم خودمو و هم دیگرانو به قدرت الله سپردم . و به خودم گفتم همه ما به یک اندازه به خدا نزدیکیم و چه کسی بهتر از خدا برای اینکه دیگران رو و حتی خودمو بهش بسپرم.
من به خودم گفتم اگر تضادی هست در زندگی همه هست اگر من هدایت میشم بقیه هم هدایت میشن.
چه بسا با رها کردن اون افراد مسیر هدایتشون رو خیلی سریعتر طی کنن و حتی اگر هم به کمکی نیاز داشته باشن حتی اگر من نباشم خداوند با دستان بی نهایت خودش حامی و هدایتگر اونهاست. پس لازم نیست من مدام در نگرانی باشم
امروز پس از سالها رها کردم و رها شدم
و حتی برای خودمم سعی کردم بیشتر از قبل رو پای خودم بایستم
امروز متوجه شدم که طی کردن مسیر تکامل چقدر ضرورت داره و حتی اگر کاملترین زندگی رو به کسی بدیم بدون اینکه خودش تکاملش رو طی کرده باشه براش ماندگار نیست
امروز تمرین کردم و مواقعی که دوباره حتی در قلبم میخواستم دلسوزی کنم به خودم میگفتم شاید اون ها خیلی شاد و خوشحالن . چرا باید قضاوت کنم . شاید زندگی اون افراد فوق العاده ست.
و در گذشته متاسفانه عادت کرده بودم که خودم رو لایق و خواهان خواسته های بزرگ ندونم چون اطرافیانم رو نا موفق می دیدم و فکر میکردم منم باید برای خوشحالی و همدردی اونا خودمو و آرزوهامو قربانی کنم و بیشتر نخوام
ولی امروز فهمیدم که این دلسوزی نابه جا رو برای همیشه رها کنم و هر بار که این فکر به ذهنم می رسید به خودم میگفتم خداروشکر که با موفقیت و تلاشم باعث شدم دیگرانم یاد بگیرن موفق بشن و این چنین باورهای مثبتی رو جایگزین کردم و اینجوری هم به خودم و هم به دیگران بهترین کمک رو کردم
و درسی دیگه که ابتدای فایل استاد عباسمنش گفتن که وقتی فایلی رو ضبط میکنن که به قلبشون بیفته و گفتن این کاملا درونیه. باعث شد در مورد اهدافم و رفتارم فکر کنم. دقیقا یکی از بزرگترین اشتباهات من اینجا بود من مدام و عجولانه تلاش میکردم . با عجله می خواستم خودم رو در تمام جنبه های زندگیم بالا ببرم و بدون اینکه خودم متوجه بشم در ذهنم میخواستم یک شبه همه چیز عالی شه و این باعث شده بود کمی روی ثروت کار کنم و رها میکردم سراغ موفقیت میرفتم. دوباره به دنبال موفقیت فردی و عزت نفس میرفتم. هر مسیری رو میرفتم یکی دیگه برام دغدغه میشد بدون اینکه متوجه بشم گاهی تلاش من از روی ترس و نگرانی هست و رها نیستم.
و بسیار بسیار خوشحال و سپاسگزارم که دومین درس بزرگ زندگیمو گرفتم. اینکه آرامو و صبور باشم و به ندای درونم و هدایت الله گوش بدم و بهش اعتماد کنم که در زمان درست بهترین و درست ترین مسیر و هدف رو بهم نشون میده
و اولین الهامی که گرفتم هدفم در زمینه رفتارم بود شاید مدتها بود که در زمینه ای از بهبود شخصیت و رفتارم تلاش میکردم ولی موفقیت چندانی نمی دیدم و برام سخت بود و البته چرایی اون هدف رو نمیدونستم و به همین دلیل انگیزه ای نداشتم فقط میدونستم خواسته م درسته ولی نمی فهمیدم چرا
و تا حالا هم به شکل یه هدف بهش نگاه نکرده بودم
به عنوان اولین هدف کار کردن رو اون موضوع به دلم افتاد و بی نهایت سپاسگزارم. و با عمل به هدایت قلبیم همینجور درسها و چراهایی رو یاد گرفتم و هیچوقت مثل امروز آگاه نبودم و امروز چرایی و انگیزه لازم به اون هدفی که ماهها براش تلاش میکردم رو به زیبایی دیدم.
با سلام خدمت استاد عزیزم و هم فرکانسی های نازنینم
من این فایل رو گوش کردم واقعا عالی بود و این مسائل رو من در اطرافیان خودم زیاد دیدم
مثلا برادر شوهرم وقتی 3سالش بود پدرش رو از دست داد و در واقع یتیم بزرگ شد مادر شوهرم بسیار به این بچه وابسته بود و ایشون تا مقطع کارشناسی بهداشت تحصیل کردهاند نشد چون فکر میکرد محدودیت داره
اما از لحاظ مالی اینقدر از طرف مادرش حمایت شد که توقعش بالا رفت و همش میخواست یک شبه پولدار بشه و ازدواج نا موفق هم داشت
الان که جوانی رو پشت سر گذاشته ک 39 ساله شده هنوز شغل نداره و کلی هم بدهکار شده و هرچه هم مادر و برادر و غیره کمک می کنن ایشان هیچ تغییری نمی کنه به قول استاد چون خودش نمیخواد تغییر کنه
و همیشه دنبال وام و راههای میانبر هست مغازه زد موفق نشد چون 11میرفت و 12میومد 2روز پایان هفته همیشه تعطیل میکرد
دستگاه راهسازی داشتن به جای تلاش خود توی خونه استراحت میکرد و نیرو استخدام میکرد در این مورد هم موفق نشد و دستگاههای راهسازی هم فروخت
یه مدت بین مردم رایج شده بود فلان منطقه گنج هست رفت دنبال گنج یابی در این قسمت هم همه سرمایه خودش و مادرش و حتی برادرش رو به باد داد
حالا اون مونده و کلی بدهی و یه مادر پیر و ذلیل که چشمش اشک هست و نشانه های آلزایمر رو داره به خاطر نگرانی های که این پسر ته تغاری ایجاد کرده
به قول استاد ما نباید دنبال تغییر افراد باشیم اونا خودشون باید بخوان که تغییر کنن وگرنه اگر تمام دنیا هم جمع بشن نمیتونن کسی رو خوشبخت و یا بدبخت کنن این خود افراد هستن که تصمیم میگیرن چه جوری زندگی کنن
ما باید وقتتون رو برای تغییر و بهتر شدن خودمون بزاریم و تلاش کنیم روز به روز تغییر کنیم ما مسئول زندگی دیگران نیستیم هرکس در جای خودش قرار گرفته و هیچ ظلمی در حق کسی نشده
از این موارد در اطرافم زیاد هست منم زیاد سعی میکردم به دیگران کمک کنم اما الان فهمیدم تنها کسی که میتونه به یک فرد کمک کنه خود اون فرد هست نه شخص دیگه ای
امیدوارم همه ما تمرکزمون رو روی اهداف مثبت زندگی خودمون بزاریم و هر روز نسبت به روز قبل خودمون پیشرفت داشته باشیم
در پایان از استاد عزیزم بسیار سپاس گذارم که این قدر جالب و آموزنده مطالب رو تشریح میکنند
انشاالله همگی سالم و تندرست و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم
در پناه حق
بنام خداونده بخشنده ی بخشایشگر
سلام و درود بر همسفران عزیز و استاد گلم
حالا که در ادامه سفرنامه وقفه ای پیش آمد،فرصت را غنیمت دانستم به روزهایی سربزنم که نتونسته بودم آگهی خودم را فایلهای استاد بنویسم،حتی جای این روزها را هم در دفترم خالی گذاشتم.حالا خداوند را شاکرم که این فرصت دست داده تا جاهای خالی آگاهی هایم را پر کنم.
درخصوص کمک کردن به دیگران،من فردی بودم که به خاطر مشکلاتی که در باورهایم داشتم،معمولا در معرض تماس افرادی بودم که در خیلی از موارد مشکل و گرفتاری داشتند.این مسئله از ذهن من نشأت میگرفت،جایی که من با شنیدن گله و،شکایت و درد دل دیگران با آنها خویشتن پنداری میکردم،به آنها حق داده و خودم را شریک مشکلاتشان میکردم.حتی گاهی تبدیل به احساس گناه هم تبدیل میشد،که چرا نمیتوانم راه حلی برای آنان پیدا کنم.
خیلی از ساعت های روزم به این تأسف ها میگذشت و در نهایت شاکی میشدم که چرا تمام افراد مشکل دار به من مراجعه میکنند.خدایااااا گناه من چیه آخه!!!!!!!
تا اینکه فایل عزت نفس استاد را در گام اول دیدم و فهمیدم که مسئولیت تمام اتفاقات زندگی هر شخص بر عهده خود اوست،این باور در من کاشته شد که:
۱)من مسوول گرفتاری دیگران نیستم
۲)کاری از من برای آنها ساخته نیست
۳)دلیل مراجعه متعدد این عزیزان به من،باورها و احساس گناهیست که در من نهادینه شده
ایجاد این باور باعث شد که به شدت مرجعات به من کاهش پیدا کنه و در موارد محدود هم تاثیر منفی در من نداشت.حالا با دیدن این فایل این باور قویتر شده و به این نتیجه رسیدم که:
بهترین کمک برای دیگران تغییر خودم است.وقتی با عهده دار شدن تمام اتفاقات زندگیم شروع به تغییر خودم می کنم و پله،پله و یکی،یکی باورهای غلطم را ویران میکنم و سنگ بنای باورهای جدیدم را بر اساس قوانین واقعی جهان هستی، که استاد عزیزمان برایمام پرده برداشته،میگذارم،باعث کنجکاوی اطرافیان میشوم.آنگاه شاید با اشاره ای باعث هدایت کسی شوم که سر از زیر برف بیرون آورده اند و آماده تغییر هستند.
به امید یاری الله یکتا
به نام خدا
سلام به همه
برگ سیزدهم از سفرنامه من،”چگونه میتوان به دیگران کمک کرد؟”
من قبل از اینکه قانون رو درست درک کنم عادت داشتم به هرکسی که میدیدم، هر مورد قوانین و باور ها و این مسیر حرف میزدم، هی میخواستم قانع کنم بقیه رو که به این مسیر بیان، وای که چقد ضربه خوردم از این حرکت، مثلا مینشستم به برادرم توضیح میدادم در مورد باور ها و نحوه عملکردشون و…، هییییچ سودی نداشت هیچ، بلکه بعضی موارد برادرم منو قانع میکرد!! و به شدت از مسیر خودم دور میشدم.
عطش داشتم که به بقیه یاد بدم تا اونا هم به این مسیر بیان ولی هیچکدوم نیومدن هیچکدوم
یادمه یبار یه فایلی از استاد رو واسه یکی از آشناها پخش کردم که ببینم واکنشش چیه، برگشت گفت قطعش کن بابا اینا چیه، اون وقت برگشتم به خودم گفتم پسر تو داری واسه کی تلاش میکنی؟ کسی که نمیخواد
مثال دیگش اینکه اون اوایل که تازه وارد این دنیای جذاب شده بودم یادمه یبار رفتم یه جایی دیدم دارن در مورد ثروت بحث میکنن و یکی گفت: باید پارتی داشته باشی تا موفق بشی، نمیخواستم باهاش بحث کنما یهو از دهنم پرید که مگه هرکی موفق شده پارتی داشته؟ خلاصه بحث شروع شد و کلی اینور اونور آخرش اون شخص برگشت به من گفت: این حرف هارو میزنی پس نتیجت کو؟ منم اون موقع تازه کار بودم و مشتاق آگاه کردن بقیه در وجودم بود، گفتم فعلا تازه وارد این مسیر شدم و در آینده کلی اتفاقات خوب واسم رخ میده و اینا، گفت: باشه من منتظرم
بعدش فکر کردم واقعا پشیمون شدم از حرف زدنم با اون شخص، وقتمو هدر دادم به خدا وقتمو هدر دادم، یه عده نمیخوان بشنون این حرفارو یا شاید وقتش نرسیده بشنون.
واسه همین دیگه به خودم قول دادم راجع به این موارد با کسی حرف نزنم، اصلا من چیکاره ام که بخوام زندگی بقیه رو تغییر بدم!!
به قول استاد در زمان مناسب خودشون اگه بخوان این آگاهی هارو کسب میکنن از هزاران طریق، همونطور که خودم اشنا شدم
کلی آگاهی واسم تکرار شد با این فایل، عالی بود
خدایا شکرت
استاد عزیزم ممنون واسه این فایل با ارزش و خانم شایسته عزیز ممنون که باعث شدین دوباره این فایل هارو مرور کنیم.
ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام دوست عزیزم تجربه های جالبی داشتی خوشجالم که همچنان ثابت قدم ادامه میدهی در این مسیر زیبا موفق باشی
آخ آخ اون قسمتی که گفتی :”من میومدم طرف مقابل رو قانع کنم که مسیرم درسته، بعد اون منو قانع میکرد که مسیرم اشتباهه!!!” چقدر خنده ام گرفت😂😂😂
آخه منم دقیقا در همچین شرایطی قرار گرفتم…
باید همه یاد بگیریم که نخواهیم کسی رو تغییر بدیم دیگه، اونم چی؟ زمانی که خودمون هم نیاز داریم که تغییر کنیم، خودمون هم باید تازه یاد بگیریم، حالا میایم به یکی دیگه یاد بدیم
روز 13ام
کمک کردن به دیگران
با سلام و آرزوی لحظاتی خوش و احساس عالی برای همه خانواده بزرگ استاد عباس منش
ماههای اولی که با استاد آشنا شدم و با این آگاهی نابی که واقعا در زندگی من تاثیر خیلی عالی ای داشت از همان روزهای نخست ، هنوز این قانون رو نمی دونستم و به همه هم میگفتم و روانشناسی میکردم و خلاصه حال خودم خوش بود و استادی میکردم برای بقیه ، البته خب برخی اوقات هدفم کمک بود و گاهی اوقات فلسفی بحث میکردم و برام لذت داشت… تااینکه یکبار برای یکی از پسر خواهرهام که داشتم قانون رو توضیح میدادم (که البته فاصله سنی زیادی ندارم باهاش)برگشت بهم گفت خب دایی تو الان خودت میبایست دو سه تا ملک و ویلا میداشتی و … یعنی با صداقت تمام مفهومی رو که استاد در این فایل توضیح دادند رو که بهترین راه کمک اینه که خودحمون رو بکشیم بالا بهم گفت.
من الان در نتیجه آگاهیهایی که استاد در احتیارمون گذاشتند و تجربیات خودم سعی میکنم همیشه فقط رو خودم تمرکز داشته باشم اصلا به دیگران کار ندارم البته این به معنای این نیست که ارتباطم قطغه با دیگران. مثلا اگر از کسی لطفی دریافت میکنم یا مهری یا توجهی در درونم حواسم جمعه و اینها رو از طرف خداوند میدونم که در نتیجه افکار و درخواستها و باورهای خودم بهم میده و برعکس اگر به کسی دارم چیزی میبخشم یا پولی حواسم جمعه که این پول را بخاطر احساس خودم میبخشم و من اصلا نمیتونم زندگی اون فرد رو تغییر بدم و اونم اگر داره از من اون چیز رو دریافت میکنه بواسطه افکار و باورها و خواسته های خودش از خداوند هست که دریافت میکنه و من هم دستی از دستان خداوند هستم.
نکات روز سیزدهم:
ما نمیتوانیم زندگی کسی را تغیر دهیم
نمیتوانیم ب کسی کمک کنیم تا زندگیش را تغیر دهد،بلکه هر کس خالق زندگی خودش است و با افکار و باورها میتواند شرایط دلخواهش را خلق کند ،،همه ی ما ب یک اندازه ب نیروی برتر دسترسی داریم،اما باید ببینیم چقدر ایمان و توکل ب این نیرو داریم چقدر تسلیم این نیرو هستیم چقدر خداوند را باور داریم،
اگر ما بخواهیم ب زور ب کسی کمک کنیم تا زندگیش را تغیر دهد ن تنها ب او کمک نکرده ایم بلکه خودمان را از مسیر دورتر کرده ایم!!
به نام خداوند بخشنده مهربان
سفرنامه روز سیزدهم – چگونه میتوان به دیگران کمک کرد؟
? همه ما به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم ?
یعنی واقعا اگر همین یه جمله رو ادم درست کنه با همه چیز و همه کس در صلح قرار میگیره و دست از تمام قضاوتهاش برمیداره. و همه این ناله ها و ناراحتی ها درباره اینکه چرا فلان جا جنگه یا قحطیه یا فقره و …. تموم میشه چون میفهمی حتما لازم بوده اون شرایط و اتفاقات برای اون ادما پیش بیاد تا به یک هدف و خواسته خیلی بزرگتر برسن و باید این مسیر خاص رو طی میکردن به این تضادها میخوردن یک سری خواسته ها درونشون بوجود میومد و از راه درست و با هوشیاری و اگاهی و شوق و ذوق و خواست قلبی به مسیر درست برای دستیابی به ارزوهاشون هدایت میشدن.
همین الان من خوشبختانه هیچ مشکلی با طرز فکر خانوادم ندارم با اینکه صبح تا شب اخبار و فیلم و سریال میبینن تو تلگرام میچرخن درباره ناخواسته هاشون و مشکلات و گرفتاری هاشون حرف میزنن درمورد گرونی و تحریم و دولت و … غر میزنن ولی هیچ کاری بهشون ندارم و هیچ تلاشی برای تغییر دادنشون نمیکنم چون میدونم فرکانسشون همینه و خودشون باید بخوان عوض بشن تا خودشون واقعا همچین خواسته ای نداشته باشن و دنبالش نباشن کاری از دست من برنمیاد حالا اون ادم هرچقدرم به من نزدیک باشه ربطی نداره.
چقدرم تو اطرافیانم میبینم که میخوان به زور یه نفرو هدایت کنند به راه درست و کمکش کنند بدتر زندگی خودشونو خراب میکنند اخرشم هیچ نفعی به اون بنده خدا نمیرسونن فقط وضعشو خرابتر میکنن نمونه اش یکی از پسرای فامیل که چقدر پدر من برای اینکه سرکار بره و درامد داشته باشه و زندگیش سر و سامون بگیره زحمت کشید و از پولش و زمانش و اعتبارش استفاده کرد بهش پول قرض داد اخرم نتونست هیچ کاری براش بکنه. همین الان طرف با یه وضع خیلی افتضاح داره زندگی میکنه و هیچ کدوم از اون کمک ها هم سودی براش نداشت و البته پدر منم بلاخره فهمید که این ادم خودش کلا دنبال تغییر زندگیش نیست و دیگه بیخیالش شد. چون کلا فرکانسش همون بود حالا یکی دیگه هرچقدم تقلا کنه نمیتونه تو فرکانس یکی دیگه تاثیری بزاره
در کل این درک فرکانسی نسبت به جهان خیلی به ادم کمک میکنه که اروم و قرار بگیره و به قول استاد تسلیم باشه. یعنی وقتی باور میکنی یک قدرتی هست که بی نهایت ثروتمند و بخشنده و مهربان و توبه پذیر و وهاب و عالم و فوق العادس، و همه ادما میتونن به همین منبع قدرت وصل بشن و ازش کمک بگیرن و این سیستم خودش بلده چجوری به همه کمک کنه و داره خیلی هوشمندانه همه چیز رو اداره میکنه، دیگه فکر و خیالات الکی برای فداکاری و کمکهای بیش از حد و ایثار و جان فشانی در حق بقیه از سرت میاد بیرون.
بخصوص درمورد پدر و مارایی که میخوان به زور بچه هاشون رو به سعادت و خوشبختی برسونن. یکی از فامیلای ما برای پسرشون از خودشون گذشتن یعنی هرکاری که فکرشو بکنی برای این بچه انجام دادن از پول دادن و پرداخت قسط و وام و ساخت خونه و برگزاری مراسم عروسی و خرید وسایل خونه و … گرفته تا خریدن مایحتاج روزانه منزلش. یعنی کمکی نمونده بود که این پدر و مادر در حق بچشون انجام نداده باشن برای اینکه زندگیش از هم نپاشه و راحت زندگی کنه. اخرشم طلاق گرفت و کلا زندگیش رفت رو هوا. پدر و مادرشم جفتشون مریض و ندار و درمونده افتادن گوشه خونه از غصه این بچه. و حالا یه بچه تنبل و بی عرضه دارن که حتی سرکار نمیره که خرج خوشو دربیاره و همه چیو از پدر و مادر پیرش میخواد که براش فراهم کنند همیشه ازشون طلبکاره انگار که دیگه وظیفشون شده و باید در خدمت این ادم باشن و همه کاراشو براش انجام بدن ایشونم فقط بخوره و بخوابه و بگرده!!!
یاد حرف استاد افتادم که میگفت بهترین حمایت از بچه هاتون اینه که حمایتش نکنید و چقدر این حرف درسته. چقدر پدر و مادرایی هستن که با حمایت های اضافی و زیادی اجازه ندادن بچه خودش رشد کنه خودش یاد بگیره خودش به تضاد و مشکل بخوره و از طریق حل کردنش بزرگ بشه. مثل یک کرم ابریشم که تو پیله بوده به زور از پیله کشیدنش بیرون بالهاش باز نشده و ضعیف مونده چون خودش برای خروج از پیله اش تلاش نکرد که قوی و بزرگ بشه.
بعضی وقتا محبتها میشه دوستی خاله خرسه وقتی بیش از حد به یه نفر کمک میکنی بیش از حد محبت میکنی بیش از حد لطف میکنی. خدا که خودش همه مارو خلق کرده بی نهایت نسبت به هممون عشق داره و مهربانی و رحمانیت و بخشندگی در ذاتش هست وقتی میبینه کسی تو فرکانسش نیست به هیچ عنوان دلسوزی و ترحم و کمک بیخودی بهش نمیکنه بلکه سعی میکنه با تضادها بهش بفهمونه باید چیکار کنه اون وقت ما ادما میشیم دایه مهربان تر از مادر و تو سیستم خدا دخالت میکنیم و همه چیو بهم میریزیم!!!
خدایا هر روز درک و اگاهیمو بیشتر کن که نه به خودم ضربه بزنم نه به دیگران و اجازه بدم همه تو مسیرشون حرکت کنند. الهی آمین
دوست خوبم غزل جان سلام
ممنون از دیدگاه خوب واگاهی خوبی ک بدست اوردید و در اینجا با ما ب اشتراک گزاشتیدبسیار تاثیر گزار بود??
امیدوارم ک در پناه خدا شاد،سالم و ثروتمند باشی
سلام پریسا جان خواهش میکنم دوست گلم ممنون از محبت شما ??
ان شاءلله همیشه زندگیت سرشار عشق و ارامش و شادی و ثروت باشه
سلام به همه دوستانم و استاد بزرگوارم
چگونه به دیگران کمک کنیم ؟ من همیشه فکر می کردم باید به همه کمک کنم و هیچ تمرکزی روی خودم نداشتم خدا را خیلی سپاس می گم که یکی قوانین جهانش رو به کمک استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و بقیه همسفرانم یاد گرفتم برام جالب بود من قبلا مثال رستوران رو توی یک فایل دیگه دیده بودم ولی اونموقع اصلا نفهمیدم که استاد مهربانم چی داره میگه . در واقع در مورد تمام محصولاتی که من خریداری کردم همین طوره من فقط تندتند فایل ها رو گوش می کردم و می خواستم پیشرفت کنم از لحاظ مالی روابط معنوی …و خلاصه بگم از همه لحاظ ولی هیچ وقت نتیجه خیلی خوبی نمی دیدم نتیجه های کم رنگ و کوچیک می دیم الان متوجه شدم که من همه فایل ها رو سر سری بدون دقت فقط تکرار می کردم چون استاد گفته هر فایلی رو چند بار گوش کنید من همین کار رو می کردم دیگه یک وقتهایی احساسم نسبت به فایلها هم بد میشد حالا می فهمم ای دل غافل مسیر رو اشتباه داری میری فقط گوش کردن به فایل اون هم به زور خودت رو مجبور کنی فایده نداره . از اول شروع کردم از ثروت یک از فایل اول با عشق با لذت شروع کردم به گوش کردن و دیدن فایل های استاد گفتم خدایا من که صدبار این فایلها رو گوش کردن چرا اون موقع متوجه نشدم که همه این فایل ها داره می گه فقط خدا فقط خدا و رابطه ات رو با خدای مهربان بخشنده درست کن اون رو درست بشناس اون وقت نه نگرانی نه می ترسی نه غمگین میشی وقتی عوامل بیرونی ثروت 1 رو از اول کار کردم متوجه شدم سفرنامه روی سایت قرار گرفته یک احساسی بهم می گفت برو فایل رو ببین خلاصه با بی توجهی به نجوای شیطان که تو وقت نداری ثروت 1 رو بخونی چطور میخوای یک کار دیگه به خودت اضافه کنی تازه خیلی از وقتش گذشته و تو عقب هستی از بقیه مثل همیشه شروع کردم قسمت اول و تا امروز که جلسه سیزدهم هستم باید بگم من با چندین عامل که تا الان فهمیدم جلوی حرکت به سمت جلوی خودم رو گرفتم
اینکه من فقط مسئول زندگی خودم هستم
ترس از دست دادن و وابستگی به شخص خاص
احساس گناه
دوست نداشتن خود و احساس اینکه شخصی که با من است باید من رو دوست داشته و احساسم رو خوب کند و ضربه خوردن همیشگی از این داستان و رسیدن به احساس بی ارزشی
من به تنهایی خودم را لایق ثروت نمی دونستم فکر می کردم حتماً باید کسی باشه توی زندگی من تا به من ثروت و نعمت داده بشه بدون همسر یا کسی که دوستم داشته باشه من خودم رو لایق داشتن بهترینها نمیدیم
طی نکردن تکامل همیشه دنبال یک راه میانبر بودم این باعث میشد از راههای نادرست از هر مسئله ای وارد بشم و در نهایت اونی که به احساس بی ارزشی و بی عرضگی می رسید من بودم
چسبیدن به خواسته و رها نکردن این موضوع باور کمبود را در ذهنم جایگزین می کرد که نتیجه اش احساس بد بود و ترس از دست دادن
دنبال عامل بیرون از خودم بودم برای اینکه شاد باشم اصلا از درون حال دلم خوب نبود
و امروز که این فایل دیگه اشکم رو دراورد این بود که من به جای تمرکز روی خودم به فکر کمک کردن و تغییر بقیه بودم که ضررهای مالی و عاطفی زیادی رو تجربه کردم.
*
درسهای این فایل :
استاد مهربانم می گه اجازه میدم به خودم که الهامات بهم گفته بشه و بعد میام جلوی دوربین >>>>>>نتیجه :
چقدر قشنگ کسب و کارش رو به خدا سپرده هم وضعیت مالی اش رو نگران نیست که اعضای سایتش کم بشه و به دنبال تایید نظر دیگران نیست که بخواد هر هفته فایل ضبط کنه. چقدر به خدا اعتماد داره استاد گلم. ممنونم که به ما هم میگی این خدا هست و بینهایت بهت نزدیکه.
ملاقات با خانم دکتر همسایه>>>>>>
کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
خیلی جالبه که وقتی به دنبال جواب سوالت هستی احساست می گه برو با این همسایه سلام و احوالپرسی کن حالا این همسایه از یک کشور دیگه با یک زبون دیگه خدایا وقتی به این داستان فکر می کنم نمی دونم چطور احساسم رو بنویسم همسایه میاد سر راهت و جواب سوالت رو میده به همین راحتی . نتیجه این داستان اینه که هر در خواستی جواب داده می شود فقط آرام باش و به الهامات توجه کن .هدایتگر با توه و همه جوابها رو داره و از بی نهایت طریق جواب رو بهت می گه.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
اما چیزی که از خدا میخوام کمکم کنه تا بهتر بپذیرم تسلیم بودن در مورد تغییر دیگران است
اینکه نمی تونیم زندگی کسی رو تغییر بدیم نه به جهت مثبت نه به جهت منفی وتضاد برای هر شخصی لازمه تا بتونه قوانین رو بشناسه و زمانش رو هم نمی تونیم تغییر بدیم کلاً فقط روی خود خود عزیزمون تمرکز بذاریم تا خودمون به هدفمون برسیم با به این شکل کمک کردن به بقیه هم خودمون رو از هدفمون دور کردیم هم کسی که میخوایم کمکش کنیم و هم ضرر مالی به خودمون می زنیم هم ضرر عاطفی . واقعا بهترین کس که میشه بهش کمک کرد خود مقدسمون هستیم تا الگو بشیم اونوقت که راه راست خدای مهربان رو به کسانی که خواهان هستن می گید و کمک می کنید تا هر خواسته ای دارن از اون بخوان و بدونن که اجابت می شه
اما جملات ناب الهی این فایل
ما بی نهایت متصل هستیم و دسترسی داریم به نعمت های خداوند
اگر باور کنی اگر تسلیم پروردگار باشی اگر آسوده باشی اگر توکل کنی اگر ایمان داشته باشی دریافتش می کنی
تشکر فراوان از همه مهربانان
سلام دوست خوبم بتول جان
سپاس از دیدگاه خوبتون بسیار لذت بردم?
امیدوارم ک هر کجا ک هستید در پناه خداوند شاد،سالم و ثروتمند باشید?
سلام مهربان
ممنونم . روزتون پر از حضور پر رنگ خدا
سلام غزل عزیزم
کامنتت فوق العاده زیبا بود وپراز تجربه ممنونم ازت بخاطر وقتی که گذاشتی استفاده کردم دوست عزیزم درپناه حق باشید?
سلام دوست عزیزم
ممنونم ازاین کامنت زیباتون
خوشحالم که اینقدر دیدتون زیباست ونکات قشنگیو ازفایل استاد گفتی
ممنونم ازوقتی که گذاشتی درپناه حق باشد دوستم?
سلام خدمت شما دوست عزیز 🌹 من از نوشته شما یک جواب خوب گرفتم ..خدایا شکرت به خاطر این خانواده خوب 💞💞💞💞
سلام دوست عزیز منم به داشتن این خانواده افتخار می کنم.موفق و پیروز باشی
سلامی با عشق♥️
دوستِ عزیز من سپاسگزارم از این دیدگاه ارزشمند وپربار شما
چ نگاه زیبایی 👇
استاد مهربانم می گه اجازه میدم به خودم که الهامات بهم گفته بشه و بعد میام جلوی دوربین >>>>>>نتیجه :
چقدر قشنگ کسب و کارش رو به خدا سپرده هم وضعیت مالی اش رو نگران نیست که اعضای سایتش کم بشه و به دنبال تایید نظر دیگران نیست که بخواد هر هفته فایل ضبط کنه. چقدر به خدا اعتماد داره استاد گلم. ممنونم که به ما هم میگی این خدا هست و بینهایت بهت نزدیکه.
در پناه خدای مهربان♥️
سلام دوست عزیز و خواهر خوبم
استاد یک الگوی بی نظیره در همه زمینه ها
این پاسخ شما ایده یک حرکت جدید رو به من داد ممنون و سپاس گذارم
سلام و هزاران سپاس خداوند مهربان
چقدر این فایل استاد و کامنتهای دوستان بدرد من خورد و آگاهم کرد و باعث رشد فکری من شد. چون دقیقا شرح حال فکر و کارهای من بود و الان متوجه شدم که اشتباه می کردم
باید خودم تغییر کنم
باید خودم به جایی برسم
رشد کنم نتیجه بگیرم
ثروتمند شوم
باید پیشرفت کنم و به خودم کمک کنم
تا انگیزه ای بشه برای دیگران
دیگران باید تکاملشان را طی کنند و خودشان بخواهند و راهشان را پیدا کنند.
باید به خودم کمک کنم و زندگیم تغییر کنه
وقتی به سمت من آمدن واز من پرسیدن اونوقت راه نشان بدهم
خدواند احتیاجی به من نداره که به بنده هاش کمک کنه
خداوند برای همه بس است.
سلام خانواده عزیزم
13روز سفر
من چه ضربه ها که نخوردم که مثلا راهنمایی کردن دیگران چه تحقیرها و…
مهمتراز همه خودم دور میشدم از مسیر اصلی و تلاش هایی که کرده بودم برا تغییر با اگاهی نداشتن از این موضوع برباد میدادم و حالم بد میشد و خدا رو شکر مدت هاست به لطف برادر عزیزمون استاد من به اگاهی رسیدم که بابا خودتو بچسب.
فقط و فقط خودمون
خدایا شکرت که در این مسیر قرار گرفتم.
زهرای عزیز این قسمت (اگر آسوده باشیم و تسلیم پروردگار باشیم اگر توکل کنیم و ایمان داشته باشیم دریافت میکنیم انقدر راحت دریافت میکنیم که خودمونم باور نمیکنیم انگار عادیه برامون انگار نه انگار که یه معجزه رخ داده)رو قبلا میشنیدم میگفتم اونایی که رسیدن فک میکنن راحته ولی الان که خودم به مرحله ای رسیدم چون قوانین رو درک کردم الان اگه به خواستم دست پیدا کنم اصلا حس معجزه ندارم و مطمئنم بزودی بهترین ها در انتظارمه چون به اون حس یقین رسیدم.
با سپاس از همه عزیزان
سلام خانواده عزیزم
14روز سفر
من چه ضربه ها که نخوردم که مثلا راهنمایی کردن دیگران چه تحقیرها و…
مهمتراز همه خودم دور میشدم از مسیر اصلی و تلاش هایی که کرده بودم برا تغییر با اگاهی نداشتن از این موضوع برباد میدادم و حالم بد میشد و خدا رو شکر مدت هاست به لطف برادر عزیزمون استاد من به اگاهی رسیدم که بابا خودتو بچسب.
فقط و فقط خودمون
خدایا شکرت که در این مسیر قرار گرفتم.
زهرای عزیز این قسمت (اگر آسوده باشیم و تسلیم پروردگار باشیم اگر توکل کنیم و ایمان داشته باشیم دریافت میکنیم انقدر راحت دریافت میکنیم که خودمونم باور نمیکنیم انگار عادیه برامون انگار نه انگار که یه معجزه رخ داده)رو قبلا میشنیدم میگفتم اونایی که رسیدن فک میکنن راحته ولی الان که خودم به مرحله ای رسیدم چون قوانین رو درک کردم الان اگه به خواستم دست پیدا کنم اصلا حس معجزه ندارم و مطمئنم بزودی بهترین ها در انتظارمه چون به اون حس یقین رسیدم.
با سپاس از همه عزیزان